📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 #هزاران_فکر_عمیق نکته 442 🔰چاره‌ای نیست که از گذرگاه طبیعت عبور کنیم و عجب بیچارگی خوبی الحمدالله. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_fekreamigh 🆔 @shiravi_ir

‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️221 📖 #تفسیر_معنوی سوره #یوسف آیه 58 (قسمت چهارم) ‌‌🍃وجَاء إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿۵۸﴾ ترجمه: و برادران يوسف [با روى آوردن خشكسالى به كنعان، جهت تهيه آذوقه به مصر] آمدند و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت و آنان او را نشناختند. #بوی_یوسف_نسیم_فیض می‌شناسد همچو يوسف بيشتر گرچه انكار تو نيش و نيشتر ما به عشق نان و گندم بسته‌ايم راه‌ها طی كرده‌ايم و خسته‌ايم او به عشق نان كشد تا جان دهد يوسف گمگشته را با نان دهد قحطی يوسف شده نان نيستش هر چه بر ما می‌رسد آن نيستش گرچه يوسف ظاهراً رزّاق نيست گر نباشد يوسفی ارزاق نيست حق حكومت می‌كند با يوسفان گرچه دشمن می‌كند با يوسف آن بوی يوسف می‌كند آرام خلق باز گردد خلق را آرام حلق گر نيايد بوی يوسف در جهان شعله گيرد درد پيدا و نهان يوسف ما باغ گل، ما را نسيم گرچه او دريای رحمت ما خسيم بوی يوسف می‌رسد با ياد او گفتگويش پر كند فرياد او اين همان تقوا همان انفاق و صبر از مسلمان سر زند يا از چو گبر يعنی از عشق رخش مستيم ما از نسيم فيض او هستيم ما او حكومت می‌كند بر قلب‌ها گرچه دشمن می‌زند بر طبل‌ها ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir

❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ 🔎 #پرسمان ✔️پرسمان 221 ❓پرسش امکان دارد این روایت را توضیح بدهید؟ من لا یکرم نفسه لا یکرم غیره. ارتباط این روایت با اعتماد به نفس، عزت نفس و چنین مفاهیمی چیست؟ جمع آن با تواضع و... چگونه است؟ 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ✅پاسخ انسان به لحاظ این‌که با همه‌ی وجود خودش با دیگران در ارتباط است و حقیقت وجودش یا نوک زبانش هست یا نوک قلمش، بنابراین چنان‌چه از کرامت نفس برخوردار نباشد یعنی در حقیقت، نفس خودش را با خوبی‌ها و زیبایی‌ها پذیرایی نکرده باشد در تعامل با دیگران بوی کرامت نمی‌دهد و لذا امکان این‌که بتواند اکرام غیب کند نخواهد داشت. از کوزه همان برون تراود که در اوست. بنابراین انسان همان است که می‌گوید، همان است که می‌نویسد، همان است که با چشمان خودش به دیگران تحمیل خواهد کرد. انسان با «همه‌ی وجودش» امکان ارتباط با دیگران دارد و لذا گاهی یک نگاه، همه‌ی وجود انسان را زیر و رو خواهد کرد؛ آن‌چنان که یک حرف و آن‌چنان که یک نوشته و تفاوتی بین حواس انسان در تعامل با دیگران نیست. بنابراین انسان هر چه را که به واسطه‌ی آن، نفس خود را سیراب کرده باشد با همان از دیگران پذیرایی خواهد کرد و البته این مطلب با اعتماد به نفس که حکایت از این دارد که انسان باید نسبت به دارایی‌هایی که دارد اعتماد داشته باشد، منافاتی ندارد بلکه اعتماد به نفس به لحاظ «برخورداری از نعم الهی» لازم و واجب است نه این‌که شما دارایی خودتان را ندیده بگیرید و به کس دیگری اعتماد کنید. به خدای تبارک و تعالی اعتماد کردن یعنی به همه‌ی اسباب و مسببات اعتماد کردن و انسان هم، بخشی از آن اسباب و مسببات است و این همان چیزی است که به اصطلاح عزت نفس گفته می‌شود. عزت، از آن نفسی است که زشتی و پلشتی و شیطان و اعوان و انصارش، امکان نفوذ در آن را ندارند. نفس عزیز یعنی نفس نفوذناپذیر نسبت به شیاطین و ضد ارزش‌ها. بنابراین انسان می‌تواند با داشتن یک چنین گنجینه و کرامت نفسی، در عین حال چون همه‌ی آن‌ها را از خدای متعال می‌داند و می‌بیند، در پیشگاه الهی و بلکه در پیشگاه خلق متواضع باشد و این مفاهیم هیچ منافاتی در بروز و ظهور با هم‌دیگر نخواهند داشت. والسلام. #کرامت_نفس #اعتماد_به_نفس 🆔 @shiravi_ir

🔊 #پاسخ_صوتی پاسخ پرسش 221 🆔 @shiravi_ir

🎥 #نماهنگ ◽️25 🆔 @shiravi_ir

#صوت 🔊 حقیقت ماه 🆔 @shiravi_sound 🆔 @shiravi_ir

📸 #عکس_نوشت 🔸قرآن تمام حقیقت انسان نیست بلکه قرآن صورتی از صور ممکنه‌ی انسان است. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_pic 🆔 @shiravi_ir

📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 #هزاران_فکر_عمیق نکته 443 🔰رفع حاجت از نوع بشر نه به صلاح است، نه ممکن است، نه کمال است و نه زیبا. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_fekreamigh 🆔 @shiravi_ir

#صوت 🔊 حکایت عکس العمل 🆔 @shiravi_sound 🆔 @shiravi_ir

📸 #عکس_نوشت 🔸علی ای خدای رحمت تو که غایتی خدا را به نگاهت آفریدی همه سایه‌ی هما را ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_pic 🆔 @shiravi_ir

📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 #هزاران_فکر_عمیق نکته 444 🔰سود و زیان هر کس معلوم شد چیز نامعلومی ندارد و بقیه‌ی معلومات خرواری به خردلی. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_fekreamigh 🆔 @shiravi_ir

‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️222 📖 #تفسیر_معنوی سوره #یوسف آیه 58 (قسمت پنجم) ‌‌ 🍃وجَاء إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿۵۸﴾ ترجمه: و برادران يوسف [با روى آوردن خشكسالى به كنعان، جهت تهيه آذوقه به مصر] آمدند و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت و آنان او را نشناختند. #الگوگیری_از_یوسف با چنين اوصاف اگر او نيستش درک آن مصداق بر ما نيستش همچو لطف حق كه بر ما جاری است آب و خاک و باد و مهرش ياری است ليک می‌بينيم ما اين خاک را چشم آلوده نبيند پاک را عالمی از بوی يوسف در نهان لاف يوسف می‌زنند اين روبهان هر چه زيبایی بود او را مثل ذكر او شيرين‌تر از قند و عسل ای بسا يوسف كه ما نشناختيم برد ما را آخر و ما باختيم پای درس يوسف اكنون مات شو دلق يوسف را بنه چون ذات شو خلق عالم را برادرخوانده باش همچو خورشيد فلک تابنده باش رخ متاب از نيش‌های بی شمار بلكه رخ گلگون كن از آن بی شمار دشمن تو گر تو را وارد شود آتش نمروديت بارد شود لب فرو بندی چو از آن ما مضی يا نكردی خشم ماضی را قضی جبرئيلت يار و مونس می‌شود جان پاكت خضر و يونس می‌شود گر تو را منكر شوند آن ناكسان مهر می‌ورزی به آنها با كسان سابق ايشان ادب را كم نكرد شادی امروز را هم غم نكرد رو كريمی كن چو يوسف ای عزيز تا شود آن چاه كنعانت لذيذ رو نگاه يوسفی را تيز كن خار غم را با محبت ريز كن ای بسا چاهی كه ماهت می‌كند صاحب ديوان آهت می‌كند ای بسا دوری كه نزديكت كند ای بسا خامی كه در ديگت كند هيچ گيرند و مقامت می‌دهند ديگران را با ندامت می‌دهند اين همه پستی بلندی های تو می‌شود چون جامه ديبای تو آسمان بر آسمان بالا شوی گاه با الاّ گهی با لا شوی ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir