eitaa logo
کنگره ملی شهدای استان قم
1.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
8 فایل
🌐 https://shohadayeqom.ir ارتباط با ادمین کانال: @Shohadayeqom آدرس: قم، خیابان شهیدان فاطمی(دورشهر)، کوچه ۱۷، پلاک ۱۷ تلفن: 02537737060 02537744112
مشاهده در ایتا
دانلود
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ☝ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ 👇 🌷 در ميان حملات سنگين و پاتك‌های دشمن به سمت نيرو‌های اسلام در حالی كه ما خسته در گوشه و كناری مشغول استراحت بوديم، بارها ديدیم "شهيد ابوالقاسم مختاری" در حال خواندن "دعای توسل" است. انگار كه بیخيال شرايط سخت عمليات بود و از خواندن "دعای توسل" زير گلوله‌های دشمن لذت می‌برد. به او گفتم ابوالقاسم اينها را می‌خوانی خمپاره صاف می‌آيد رو سرمان. اگر می‌خواهی شهيد شوی برو سنگر بغلی، تو دعايت را بكن تا شهيد شوی، ما هم برويم به زندگی‌مان برسيم! عجيب كه همين طور هم شد... و ما باختیم ... يَا سادَتِى وَمَوالِىَّ، إِنِّى تَوَجَّهْتُ بِكُمْ أَئِمَّتِى وَعُدَّتِى لِيَوْمِ فَقْرِى وَحاجَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَتَوَسَّلْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، وَاسْتَشْفَعْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، فَاشْفَعُوا لِى عِنْدَ اللّٰهِ، وَاسْتَنْقِذُونِى مِنْ ذُنُوبِى عِنْدَ اللّٰهِ، فَإِنَّكُمْ وَسِيلَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَبِحُبِّكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ أَرْجُو نَجاةً مِنَ اللّٰهِ، فَكُونُوا عِنْدَ اللّٰهِ رَجائِى... 💠 التماس دعای شهادت
 کنگره ملی شهدای استان قم 
🌐 https://shohadayeqom.ir 🆔️ @Shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌️ نمی دانیم ... ... تا به حال با کسی "رفیق" بوده اید یا نه، اما طبیعی است که هر کسی در طول زندگی با افراد زیادی ارتباط برقرار می کند؛ خواه این ارتباط قوی و صمیمی باشد، خواه ضعیف و در حد یک سلام و احوال پرسی... جالب است و شاید هم باور کردنش کمی سخت باشد، اما واقعیت دارد و آن این که؛ هیچ کسی نیست که به "شهداء" سلام بدهد ، آنها را دوست داشته باشد و آنها با او رفیق نشوند... 💠 اینجا 👇 🆔️ @Shohadayeqom_ir یک کانال در فضای مجازیست ، برای زنده نگهداشتنِ رفاقت‌ها یا پیدا کردنِ "رفیق" های آسمانی جدید و ادامه‌ی این رفاقت تا "شفاعت" یا "شهادت" ... که البته همراه هست با مطالبی از شهدا ؛ آقا روح‌الله ، رهبر معظم انقلاب ، دفاع مقدس ، محور مقاومت و شهدای مدافع حرم ... ✅ امیدواریم با عضویت و پیوستن شما "محبّان شهداء" گامی در اشاعه فرهنگ "شهید و شهادت" داشته باشیم ، ان‌شاءالله 🤲 🌹
 التماس دعای شهادت 
🌐 https://shohadayeqom.ir https://eitaa.com/shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ "شهید سید مجتبی سیفی" عازم عملیات بدر در "جزایر مجنون" بودیم. تازه سوار تویوتا و بخاطر سردی هوا آب از دماغ همه راه افتاده بود. گروهان ما نقطه الحاق لشکر ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بود. توی این فکر بودم که در گیرو دار عملیات چه طور می توان آنها را پیدا کرد و شناخت شان تا الحاق صورت بگیرد. توی گوش مجتبی گفتم: نقطه سختی را برای عملیات به گروهانت داده اند! ... ... معنا دار نگاهم کرد و گفت: «من اول عملیات راحت می شوم. این مشکل شماست که باید تا آخرش بروید». می خواستم بگویم چرا ادای نور بالا ها را در می آوری؟ که منصرف شدم... راست می گفت. وقتی از قایق پیاده شدیم. مجتبی، من و شهید محمد باقر فلسفی برای پاک سازی سنگرهای اطراف سیل بند راهی شدیم. هنوز به سنگر دوم نرسیده بودیم که یک عراقی با زیر پوش از سنگر بیرون پرید و در حال فرار تیربارش را روانه ما کرد. مجتبی به حالت سجده خوابیده بود. پریدم رویش و باقر هم روی من. وقتی به زور خودم را از بین شان بیرون کشیدم، هر دو پر کشیده بودند. گلوله ای به پیشانی مجتبی خورده بود. یاد حرفش افتادم که می گفت: من اول عملیات راحت می شوم ...
 بخشی از وصیت نامه شهید: 
مسئله مهمی که هست این است که ما آمدیم با خداوند سبحان یک تجارتی انجام دادیم، معامله کردیم با خدا البته ما رفتیم توسل پیدا کردیم به ائمه اطهار و امام حسین(ع) و آنها رفتند پیش خدا ضامن شدند و خدا ما را به عنوان یک بنده گنهکار پذیرفت.   💠 التماس دعای شهادت
 کنگره ملی شهدای استان قم 
🌐 https://shohadayeqom.ir 🆔️ @Shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 شهید مدافع حرم "سید احمد حسینی"
⭕️ سلام... □ من سید احمد حسینی هستم
 سال ۱۳۶۶ در افغانستان و خانواده ای مسلمون و متدین  به دنیا اومدم ، پدرم طلبه هستن و  معلم قرآن کریم و روضه خون امام حسین علیه السلام
مادرم خونه دار هستن
از همون بچگی کار میکردم تا کمک خرج خونه باشم البته درس هم میخوندم
ما یه زندگی خیلی ساده داشتیم 
دوران ابتدایی و راهنمایی رو تو افغانستان تموم کردم در کنار درس هم زبان انگلیسی رو یاد میگرفتم من عاشق یاد گرفتن زبان های  مختلف بودم زبان انگلیسی رو تا سطح بالا یاد گرفتم ۱۳ سال بیشتر نداشتم که برای کار به ایران اومدم سخت کار میکردم و تمام درآمدم رو برای خانواده ام در افغانستان می فرستادم کنارش زبان رو هم دنبال میکردم با تمام سختی و خستگی کار  هیچ وقت نماز اول وقتم ترک نمی شد خیلی کم حرف بودم و از غیبت متنفر بودم ۱۶ سال داشتم که یه مقدار پول جمع کردم و  پیاده به کربلا رفتم جاتون خالی خیلی حال داد...
 دو سال بعدش پدر و مادرمو به ایران اوردم و فرستادمشون کربلا برای زیارت
اخه اونا خیلی حق به گردنم داشتن
۴ سال بعدش هم دوباره به پدر و مادرم زحمت دادم بیان ایران
این بار واسه خواستگاری
مهر ماه ۸۹ ازدواج کردم
بعد از هتک حرمت به حرم عمه جانم زینب کبری سلام الله علیها در سوریه با همسرم صحبت کردم
و داوطلبانه عازم جبهه نبرد شدم
من اونجا تک تیرانداز بودم
و  جانشین فرمانده 
فروردین ۹۳ عملیات سختی در  تپه های لاذقیه داشتیم چند روز درگیری طول کشید خیلی نزدیک دشمن شده بودیم تا فاصله چند متری داعشی ها پیش رفته بودیم بعد از درگیری های شدید فرمانده ما سید حسن به شهادت رسید ، نزدیکش شدم و سرشو در بغلم گرفتم و با بی سیم خبر شهادت فرمانده رو اعلام کردم در همین حین تک تیرانداز دشمن با قناصه منو هدف قرار داد تیر به سرم اصابت کرد ولی هنوز جون داشتم دوستام خواستن من و فرمانده رو با خودشون ببرن عقب اما من گفتم سریع برگرید اخه منطقه دست دشمن بود داعشی ها به منو سید حسن رسیدن همرزمای ما داشتن صحنه رو از دور میدیدن وقتی به ما رسیدن سر از بدن منو و سید حسن جدا کردن و سرها رو  در هوا تکون میدادن تا دوستام ببینن بعد از ۱۵ روز بچه ها منطقه رو پس میگیرن با تعجب میبینن که هنوز از رگای بدن من خون تازه جاری هست و  بدن ها مون تازه و سالم مونده...
 بعد از یک ماه پیکرم به کشور برگشت و بعد از تشیع جنازه در قم و طواف در حرم حضرت معصومه سلام الله
در گلزار شهدای بهشت معصومه قم آروم گرفت. 
💠 التماس دعای شهادت
 کنگره ملی شهدای استان قم 
🌐 https://shohadayeqom.ir 🆔️ @Shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ ای خون گرم بریز تا درخت اسلام بارور شود. علی اصغر در فروردين ماه سال ۱۳۴۱ در روستای زرند ساوه ديده به جهان گشود. از کودکی با دنيای عشق و محبّت اهل بیت عصمت و طهارت در خانواده ای متدیّن آشنا شد و از سنين نوجوانی، تقيّد به مسايل دينی داشت، به گونه ای که وقتی مشغول تحصيل در کلاس سوم راهنمايی بود، نسبت به اختلاط پسر و دختر در مدرسه اعتراض می‌کند که باعث اخراج ايشان از مدرسه می‌شود. شهید امینی بیات تا پايان دوره راهنمایی در زادگاه خود به سر برد و سپس به همراه خانواده اش به شهر مذهبی و مقدس قم، هجرت کرد. ایشان پس از انقلاب، برای مدتی عضو کميته انقلاب اسلامی بود که به عضويت سپاه پاسدران درآمد و پس از گذراندن دوره آموزش نظامی به عنوان مربی تخريب به آموزش رزمندگان اسلام مشغول می‌شود. بعدها نيز در جبهه، مسئوليت های مهمی، از جمله مسئوليت واحد آموزش نظامی لشگر و "فرماندهی تيپ یکم ۱۷ علی بن ابیطالب علیه السلام" را به عهده می‌گیرد. لحظه وصال نزديک می‌شود و او چنان به قرب الهی رسیده که به یقین و صفای باطن و در آخرین اعزام به همسرش می‌گوید: من می‌روم و می‌دانم که شهيد می‌شوم، اگر عمليّات در شب يا روز عاشورا باشد، من شب يا روز عاشورا شهيد می‌شوم، و اگر عمليّات، در شب و روز عاشورا نباشد، من در محرّم شهيد می‌شوم ...اين دفعه، دفعه آخر من است"
 آری؛ ایشان در ماه محرم حسینی و در ارتفاعات کانی مانگا به وصال معبود رسید... 
💠 التماس دعای شهادت
 کنگره ملی شهدای استان قم 
🌐 https://shohadayeqom.ir 🆔️ @Shohadayeqom_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ شهادت را برای چه بخواهیم؟ 📹 استوری | فرازی از وصیتنامه شهید 🌷 شهید "مصطفی انجم افروز" شهادت را نه برای پیدا کردنِ نامِ بعداز مرگم میخواهم بلکه برای پیروزی حق و نابودی باطل و افزوده شدن عمر عزیز رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی تا انقلاب مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) میخواهم. 📲 جهت انتشار 💠 التماس دعای شهادت
 کنگره ملی شهدای استان قم 
🌐 https://shohadayeqom.ir 🆔️ @Shohadayeqom_ir