🔰مکانیزم ماشه؛ نتیجه اجرای ناقص الزامات راهبردی رهبری
🖊 #حسین_نجفی
🔹️در سالهای گذشته، ایران و کشورهای غربی با هم برجام را امضا کردند تا به مشکلات تحریمها و برنامه هستهای پایان دهند. اما رهبر انقلاب همان زمان برای اجرای برجام شرطها و الزامات مهمی تعیین کردند که اگر دولت وقت این شروط را به دقت اجرا میکرد، امروز مکانیزم ماشه برای ایران عملاً بیمعنا میشد و غربیها و آمریکا نمیتوانستند دوباره با یک امضا همه تحریمها را علیه ایران فعال کنند.
🔹️مهمترین شرطهای رهبری این بود که ایران نباید هیچ اقدامی انجام دهد مگر اینکه طرف مقابل اول به تعهداتش عمل کرده و تحریمها واقعاً لغو شده باشند. همچنین گرفتن تضمینهای مطمئن و قوی از کشورهای غربی و آمریکا به عنوان پیششرط بود تا مطمئن شویم دیگر تحریمها مثل قبل قابل بازگشت نیستند. رعایت کامل و مرحله به مرحله این الزامات باعث میشد ایران در مقابل بدعهدی یا عقبنشینی غربیها دست بسته نباشد و حق خود را محفوظ نگه دارد.
🔹️اما متأسفانه دولت وقت بدون گرفتن تضمینهای کافی و بدون اطمینان از انجام تعهدات طرف مقابل، اقدامات هستهای خود را محدود کرد و به تعهدات برجامی عمل کرد. همین کار باعث شد ابزار و اهرم بازدارندگی ایران از بین برود و حالا غربیها میتوانند مکانیزم ماشه را هر موقع که بخواهند علیه ایران فعال کنند. اگر توصیهها و الزامات رهبری از همان ابتدا کاملاً اجرا میشد، الان حتی اسم مکانیزم ماشه هم برای ما نگرانکننده نبود.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇👇👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔰جدال رویکردها در سایه تهدید مکانیسم ماشه
🖊 #حسین_نجفی
🔸️«مکانیسم ماشه» در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، در موضوع هستهای تعریف میشود، این مکانیسم عملاً به کشورهای غربی این قدرت را میدهد که هر زمان، ایران را به نقض تعهداتش متهم کنند و در نتیجه، بدون مانع دیپلماتیک، همه تحریمهای سازمان ملل را علیه ایران برگردانند.
تأثیر فعال شدن مکانیسم ماشه برای ایران ــ فارغ از واقعی یا تبلیغاتی بودن تهدید فعلی ــ بسیار گسترده است؛ بازگشت تحریمهای جهانی، افزایش فشار اقتصادی، محدودیت تجارت بینالملل و حتی تأثیر روانی بر مردم و فعالان اقتصادی، بخشی از پیامدهای عملی این رخداد خواهد بود.
🔸️واکنشهای داخلی نسبت به این تهدید، رنگ و بوی جناحی جدی دارد. جریان اصولگرا و نیروهای انقلابی عملاً به دولتهای گذشته و نحوه مذاکره آنان انتقاد دارند و دلیل قرار گرفتن در چنین موقعیتی را بیتوجهی به خطوط قرمز و الزامات رهبری و پذیرش تعهدات یکطرفه میدانند. همین طیف، راهکار پیشِرو را «تقویت اقتصاد مقاومتی»، «خودکفایی» و استمرار سیاست مقاومت فعال معرفی میکند و هرگونه امتیازدهی یا مذاکره مجدد را بیفایده میداند.
🔸️در مقابل، جریان اصلاحطلب یا معتدل، بر لزوم تعامل و بازگشت به دیپلماسی واقعی تاکید میکند. آنان معتقدند اگر فضایی شفاف و ضمانتدار برای اجرای کامل توافق ایجاد میشد، نه تنها مکانیزم ماشه فعال نمیشد بلکه بخشی از گشایشهای اقتصادی و سیاسی نیز محقق میگردید. این طیف، ادامه انزوا و تعارض را به زیان کشور میداند و تعامل و مذاکره با حفظ منافع ملی را راه عبور از بحران معرفی میکند.
در نهایت، گروهی از کارشناسان با نگاهی واقعبینانهتر، ایراد ساختاری برجام، ضعفهای حقوقی سند و نبودِ ضمانت اجرایی را ریشه اصلی مسئله امروز میدانند و بر ضرورت بازنگری جدی در سازوکار توافقات بینالمللی آینده ایران تاکید دارند.
🔚حاصل سخن آنکه، مکانیزم ماشه نه صرفاً ابزار فشار غرب، بلکه بازتابی از تجربههای تلخ مذاکرات پیشین و هشداری جدی برای تدبیر آینده است.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔰یمن؛ مهره تازهنفس در صفحه شطرنج منطقهای
🖊#حسین_نجفی
1️⃣ یمن بازیگری نوظهور و پرقدرت
در سالهای اخیر، یمن به بازیگری تعیینکننده و گرهگشا در معادلات سیاسی خاورمیانه تبدیل شده است؛ حرکتی که با شکست پروژههای نظامی و سیاسی ائتلاف سعودی-اماراتی و تقویت جریان انصارالله، ابعاد تازهای پیدا کرده است. انصارالله با بهرهگیری از منابع محدود و تکیه بر مهارتهای بومی و نوآوری فناورانه، موفق به توسعه زرادخانه موشکی و پهپادی شده است؛ قابلیتی که نه تنها تهدیدی مهم برای غرب و اسرائیل محسوب میشود، بلکه توان بازدارندگی و عمق استراتژیک محور مقاومت را نیز ارتقا داده است. حملات یمن به خطوط مواصلاتی در دریای سرخ و بابالمندب، ضعف سنتی این کشور در حوزه نیروی دریایی را جبران و به نقطه قوتی برای اخلال در زنجیره تأمین اقتصادی سیاسی. رژیم صهیونیستی و نیز غرب تبدیل کرده است؛ موضوعی که آسیبپذیری سازوکارهای امنیتی غرب را بیش از پیش نشان داده است.
2️⃣یمن؛ ستون جدید محور مقاومت و پیچیدگی امنیتی برای دشمنان:
حضور پررنگ یمن در محور مقاومت، این کشور را به حلقهای مکمل و جداییناپذیر در این ساختار بدل کرده است. همکاریهای لجستیکی و اطلاعاتی با جریانهایی همچون حزبالله لبنان و گروههای مقاومت عراق و فلسطین، سطح هماهنگی راهبردی را بیسابقه ارتقا داده و عملاً فرصت انزوای دیپلماتیک یمنیها را از دشمنانشان سلب کرده است. در چنین شرایطی، تحمیل راهحلهای سیاسی یا نظامی از سوی آمریکا و اسرائیل دشوارتر شده و سناریوهای امنیتی برای رقبای منطقهای و فرامنطقهای پیچیدهتر از همیشه است.
3️⃣چالشها و افق پیشِ روی یمن:
نقش کنونی یمن در منطقه بدون چالش نیست؛ فشار سنگین تحریمها، بحران انسانی فراگیر، اختلافات داخلی و کاهش شدید کمکهای بینالمللی میتواند ظرفیت حضور فعال و بادوام این کشور را تهدید کند. با این حال، حفظ انسجام محور مقاومت و تقویت خطوط پشتیبانی فناوری و تسلیحاتی، همچنان کلید تداوم نقشآفرینی یمن خواهد بود.
🔚 سخن پایانی:
یمن اکنون دیگر بازیگری حاشیهای نیست؛ هر اقدام نظامی یا سیاسی جهت تحت فشار قرار دادن این کشور، تا به امروز به افزایش تابآوری و هوشمندی راهبردی آنها منجر شده است. آینده توازن منطقه به توان یمنیها در تبدیل پیروزیهای میدانی به دستاوردهای سیاسی و دستیابی به ثبات داخلی وابسته است. دورانی که میشد حضور و جایگاه یمن را دستکم گرفت، به پایان رسیده است.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔰سیاست، امنیت و علم؛ راهبرد ایران در مواجهه با ترور نخبگان هستهای
🖊 #حسین_نجفی
🔸️ترور دانشمندان هستهای ایران در دو دهه اخیر و جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، یکی از پدیدههای بیسابقه و پیچیده در عرصه امنیت ملی بود که افق تازهای را پیش روی مباحث سیاست علمی و امنیتی کشور گشود.
1️⃣زمینهسازی ترورها در سایه سیاستهای علمی:
سیاست خودکفایی هستهای ایران، با تکیه بر تربیت و نگهداشت دانشمندان بومی، ضمن ایجاد رشد چشمگیر علمی، دانشمندان را به اهداف استراتژیکِ عملیاتهای دشمن، بهویژه رژیم صهیونیستی و متحدان غربیاش بدل ساخت. تاکید بر نیروهای متخصص داخلی و کاهش وابستگی به کشورهای خارجی، اگرچه ضرورتی بنیادین بود، ولی همزمان بستر شناسایی و هدفگیری این نخبگان توسط شبکههای جاسوسی دشمن را فراهم کرد و این امر تضادی ساختاری میان تعالی علمی و ضرورت ملاحظات امنیتی در حوزههای راهبردی ایجاد نمود.
2️⃣نقش آسیبپذیریهای اجرایی در وقوع ترورها :
در کنار سیاستهای علمی، ضعف سامانههای حفاظتی و نقایص عملیاتی نقش تعیینکنندهای در موفقیت عملیاتهای ترور ایفا کرد. گزارشهای رسمی و بررسیهای نهادهای امنیتی پس از هر حادثه، از کمبود پوشش اطلاعاتی، نفوذ عوامل دشمن و ناتوانی در همگامسازی تدابیر حفاظتی با تاکتیکهای مدرن دشمن (از جمله حملات کنترل از راه دور) حکایت دارند. این کاستیها ریشه در مدیریت اجرایی امنیت داشته و مستقل از جهتگیری کلان علمی کشور رخ دادهاند.
3️⃣ضرورت اصلاح امنیت بدون کند شدن شتاب علمی:
تجربه تلخ این ترورها نشان داد که بازبینی سیاستهای امنیتی ضرورتی اجتنابناپذیر است، اما این بازنگری به معنای توقف یا عقبماندگی علمی نیست. راهبرد اصلاحشده، شامل تقویت سامانههای حفاظتی، گسترش ظرفیت ضدجاسوسی، آموزش مقدماتی امنیت به نخبگان و بهرهبرداری از ظرفیت دیپلماسی برای افشای تروریسم دولتی دشمن است؛ فرآیندی که تداوم پیشرفت علمی را همراه با کاهش آسیبپذیریها دنبال میکند.
4️⃣مواجهه با ترور بهعنوان بخشی از جنگ ترکیبی
ترور دانشمندان، تنها بخشی از جنگ ترکیبی دشمن علیه ایران با هدف تضعیف توان هستهای، گسترش ترس میان جامعه علمی و کند کردن روند پیشرفت فناورانه است. اسناد منتشرشده و اظهارات مقامات غربی و رژیم صهیونیستی نشان میدهد حتی با اصلاحات داخلی، دشمن به اشکال نوین خرابکاری روی میآورد. بنابراین مواجهه ایران نباید صرفاً در قالب تدابیر حفاظتی باقی بماند، بلکه باید بر ترکیب مقاومت علمی، توسعه امنیت فناوری و افشاگری دیپلماتیک تکیه کند.
🔚سخن پایانی :
در نهایت، انگیزه ترور ناشی از موفقیتهای علمی است و نه صرفاً وجود سیاستهای علمی. بر این اساس، اصلاح ساختارهای حفاظتی و افزایش هوشیاری، باید به موازات ادامه مسیر علمی کشور دنبال گردد تا ضمن حفاظت از سرمایه انسانی، پیشرفتهای کلیدی ایران متوقف نشود و دشمن از تحقق اهداف فشار و بازدارندگی ناکام بماند.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔰از جولان تا سویدا، اهداف پنهان حملات نتانیاهو به سوریه
🖊 #حسین_نجفی
1️⃣ اهداف سهگانه نتانیاهو در حمله به سوریه
اسرائیل با بمباران گسترده سوریه، سه هدف راهبردی را همزمان دنبال میکند: نخست، تحکیم کنترل بر جولان و مناطق دروزینشین سویدا تحت پوشش "حمایت امنیتی" که در واقع ایجاد منطقه حائل ضد بازگشت نفوذ ایران است؛ دوم، انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی نتانیاهو شامل محاکمههای فساد و بنبست نظامی در غزه، با ارائه تصویر دفاعی از این عملیات؛ و سوم، توجیه خروج تدریجی نیروها از غزه بدون پذیرش شکست، از طریق انتقال بحران به جبهه جدید. این سه محور، ماهیت تاکتیکی-امنیتی حملات را شکل میدهد.
2️⃣مدل ایدهآل اسرائیل برای سوریه جدید:
نتانیاهو حکومت جولانی (احمد الشرع) را فرصتی تاریخی برای تحقق مدل مطلوب خود میداند: سوریهای ضعیف، غیرمتمرکز و وابسته به غرب که با تجزیه قومی بهویژه در سویدا، فاقد توان بازسازی قدرت مرکزی باشد. اسرائیل با نابودی ۹۰٪ ظرفیت نظامی سوریه و تبدیل جنوب به منطقه حائل، زمینه را برای کشوری فراهم کرده که جولانی پیشتر در مذاکرات محرمانه باکو، آمادگی خود برای عادیسازی روابط، به رسمیتشناسی حاکمیت اسرائیل بر جولان و قطع پیوند با محور مقاومت را نشان داده است.
3️⃣ سناریوهای آینده روابط سوریه و اسرائیل:
آینده روابط به دو مسیر تقسیم میشود: در صورت تثبیت حکومت جولانی و موفقیت مذاکرات باکو، عادیسازی محدود روابط با مشروطیتهایی چون استقرار ناظران بینالمللی در سویدا محتمل است؛ اما با توجه به شکنندگی حکومت جدید، ضعف نظامی عمیق و احتمال بازگشت نفوذ منطقهای بازیگران مخالف، سناریوی تداوم درگیریها و حملات اسرائیل برای حفظ منطقه حائل جنوبی همچنان گزینه غالب به شمار میرود.
4️⃣ترکیه؛ فرصتطلبی در لفافه میانجیگری:
ترکیه در مذاکرات باکو نقشی دوگانه ایفا میکند: از یک سو با محدود کردن پروازها به سوریه و پرهیز از محکومیت صریح حملات اسرائیل، همکاری تاکتیکی با تلآویو را نشان میدهد؛ از سوی دیگر با تمرکز بر حفظ نفوذ در شمال سوریه از طریق شبهنظامیان وابسته و مهار کردها، منافع خود را بدون درگیری مستقیم با محور مقاومت پیش میبرد. این موضع تنها در صورت حمله اسرائیل به متحدان ترکیه در سوریه ممکن است به واکنش سخت تبدیل شود.
5️⃣طرح کلان اسرائیل؛ از تجزیه سوریه تا هدفگیری عراق:
استراتژی منطقهای اسرائیل اجرای گامبهگام "طرح یینون" است که تجزیه سوریه به دولتهای قومی-مذهبی ضعیف (علوی، سنی، دروزی) نخستین گام آن محسوب میشود. عراق به دلیل ضعف ساختاری پس از خروج آمریکا، حضور گروههای مستقل شیعه مانند حشد الشعبی و موقعیت جغرافیایی، هدف بعدی برای ایجاد "حلقه امنیتی" پیرامونی است. تسلط بر منابع آبی رود اردن و ذخایر گاز مدیترانه نیز بخشی از این نقشه بزرگ است.
6️⃣پیشبینی روند تحولات و ریسکهای پیشرو :
در افق کوتاهمدت (۶–۱۲ ماه)، حملات اسرائیل برای تحمیل توافق امنیتی در جنوب سوریه و توسعه مذاکرات باکو ادامه خواهد یافت. در میانمدت (۲–۳ سال)، عادیسازی مشروط روابط با سوریه در کنار تشدید عملیات در عراق محتمل است. اما در بلندمدت، موفقیت این سناریوها به شکنندگی حکومت جولانی، مقاومت ترکیه در برابر تجزیه کامل سوریه و امکان بازگشت نفوذ بازیگران منطقهای مانند ایران وابسته است. هرگونه اختلال در این معادله، طرح هژمونی اسرائیل را با چالش جدی مواجه خواهد کرد.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇👇👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔰مقاومت هزینه دارد اما رمز بقاست ، سازش هویت را میبلعد
🖊 #حسین_نجفی
🔴در منطقهای که انتخاب میان مقاومت و سازش، سرنوشت کشورها را رقم میزند، تجربه دو دهه اخیر نشان داده است که هزینه عقبنشینی از استقلال، بسیار فراتر از هزینه ایستادگی است.
1️⃣دو راهبرد متضاد، دو سرنوشت متفاوت :
ایران و سوریه دو الگوی متضاد در مواجهه با فشار غرب را تجربه کردند: ایران با دیدگاه آینده نگر "مقاومت هزینه دارد، اما سازش هزینهبردارتر است"، علیرغم تحریمهای کمرشکن، با حفظ استقلال عمل امروز به یک قدرت تأثیر گذار منطقهای تبدیل شد؛ اما سوریه و لیبی که مسیر سازش (لیبی با واگذاری تسلیحات هستهای و سوریه با مذاکرات صلح زودهنگام) را انتخاب کردند، دچار فروپاشی حاکمیت ملی شدند. این تقابل، پارادوکس هشداردهندهای را آشکار میکند: سازش با غرب نه تنها امنیت نمیآورد، بلکه زمینه تجزیه کشورها را فراهم میکند.
2️⃣مکانیسم شکست سازندگان صلح!:
در سوریهی اسد و لیبیِ قذافی، انتخاب راه سازش با غرب و اعراب سرانجامی جز سقوط دولت مرکزی و ورود کشور به دایرهی هرج و مرج و جنگ داخلی نداشت. قذافی پس از واگذاری تمامی اهرمهای دفاعی و پذیرش بدون قید و شرط خواستههای غرب، نهتنها ثبات نیافت بلکه کشورش تجزیه و به صحنه نبرد قبایل مسلح و شبهنظامیان خارجی تبدیل شد. در سوریه نیز دولت اسد، با عقبنشینی تدریجی از موضع مقاومت و تمایل به مذاکره و امتیازدهی به طرفهای عربی و غربی، در نهایت با بحران مشروعیت داخلی و ضعف حاکمیتی مواجه شد و کشور به میدان رقابت گروههای مسلح و مداخله قدرتهای خارجی فرو رفت. تجربه لیبی و سوریه اثبات کرد که سازش با نظام سلطه، نه تنها امنیت و استقرار به ارمغان نمیآورد، بلکه زمینهساز فروپاشی کشور و آغاز عصر آشوب و تجزیه است.
3️⃣چرا هزینه سازش از مقاومت بیشتر است؟
۱. فقدان ضمانت اجرایی: غرب پس از دریافت امتیازات (مانند تعلیق برنامه هستهای لیبی)، تعهدات خود را نادیده گرفت.
۲.تضعیف مشروعیت داخلی: دولتهای سازشکننده حمایت مردمی را با اتهام "خیانت" از دست میدهند.
۳.تشویق تجزیهطلبی: ضعف ناشی از سازش، گروههای جداییطلب (مانند کردها در سوریه و قبایل در لیبی) را تقویت کرد.
۴. ناپایداری اقتصادی: لغو تحریمها در ازای سازش، موقت و مشروط بود، اما مقاومت ایران زیرساختهای اقتصادی دائمی ایجاد کرد.
4️⃣درسهای کلیدی برای جهان مقاومت:
تجربه سوریه و لیبی ثابت میکند سازش با غرب راه نجات نیست، بلکه آغاز مرگ تدریجی است. ایران با پرداخت هزینههای کوتاهمدت مقاومت (تحریم، تورم)، امروز به هسته قدرت ژئوپلیتیک شرق تبدیل شده، درحالی که سازشکنندگان حتی استقلال جغرافیایی خود را حفظ نکردهاند. این واقعیت، گزاره رهبر معظم انقلاب را نیز بار دیگر یادآوری میکند که:
"مقاومت هزینه دارد اما هزینهی سازش و تسلیم، از هزینهی مقاومت به مراتب بیشتر است."
آینده خاورمیانه نه به میز مذاکره غرب، که در میدانهای مقاومت تعیین میشود.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔰تغییر هندسه مقاومت در سایه همکاری دمشق با تلآویو(کریدور داوود)
🖊 #حسین_نجفی
🔹️با روی کار آمدن دولت ابومحمد الجولانی، وضعیت ژئوپلیتیکی و موازنه قدرت در سوریه وارد مرحلهای تازه و بسیار حساس شده است. این تحول صرفاً به معنای تغییر مدیریت سیاسی نیست، بلکه چشماندازی برای فعالتر شدن سناریوهای امنیتی و ژئوپلیتیک خطرناک در منطقه محسوب میشود که آثار آن میتواند فراتر از مرزهای سوریه دامنه پیدا کند. لذا بنظر می رسد رژیم صهیونیستی که از مدتها پیش پروژههای پیچیدهای برای بازطراحی موازنه قدرت در غرب آسیا را دنبال میکند درحال اجرای طرح کریدور داوود است.
🔹️در چنین بستری، نشانههای آشکاری از تشدید همکاریها و هماهنگیهای پشت پرده میان دولت دمشق و برخی نهادهای اطلاعاتی خارجی، بهویژه رژیماشغالگرقدس، دیده میشود. حملات گسترده و هدفمند رژیم صهیونیستی به مواضع محور مقاومت و ارتش سوریه در مناطق جنوبی، دیگر تنها یک سیاست بازدارنده یا مقابله با نفوذ ایران نیست، بلکه بخشی از یک طرح بزرگتر برای ایجاد "کریدور داوود" به حساب میآید؛ کریدوری که هدف آن نه فقط اتصال سرزمینی اسرائیل به اربیل عراق، بلکه تسهیل نفوذ امنیتی و لجستیکی در اعماق سوریه و عراق و تضعیف محور مقاومت در منطقه است.
🔹️پروژه "کریدور داوود" بر ایجاد یک مسیر راهبردی از جنوب سوریه، بهویژه مناطق سویدا و درعا، تا مرزهای عراق و از آنجا تا اربیل کردستان عراق متمرکز است. اجرای این طرح میتواند نقشه ژئوپلیتیک سوریه را بهطور جدی تغییر داده و موجبات تقسیم سرزمینی یا برهم زدن توازن جمعیتی-فرقهای را فراهم آورد؛ گویا همزمان وعدههایی درباره الحاق بخشهایی از شمال و شرق لبنان به خاک سوریه نیز بهعنوان ابزار چانهزنی و ایجاد اختلاف در بین نیروهای محلی و منطقهای مورد استفاده قرار میگیرد. سابقه حمایت اطلاعاتی و لجستیکی اسرائیل از گروههای تندرو در جبهه جنوب سوریه، عملاً زمینهساز گسترش نقش آنان در سناریوهای تجزیهطلبانه شده است.
🔹️در این میانه، دولت جدید سوریه برای تحکیم قدرت خود ناگزیر است با قدرتهای بیرونی معامله کند و بخشی از امتیازات راهبردی را واگذار نماید. تحرکات سیاسی اخیر، سفرهای اعلامنشده مقامات عالیرتبه به باکو و رایزنی با بازیگران منطقهای، نشانهای از جهتگیری دولت جدید سوریه در ایفای نقشی فعالتر و انعطافپذیرتر در معادلات غرب آسیاست. این حوزه جدید از تعاملات و توافقات میدانی، با هدف ایجاد منطقهای حائل و امن برای اسرائیل در جنوب سوریه و تضعیف محور مقاومت طراحی شده است.
🔚در مجموع، چنین روندی نهتنها میتواند آرایش نیروها و توازن ژئوپلیتیک را در سراسر منطقه تغییر دهد، بلکه با تشدید فشار بر ایران، حزبالله و دیگر بازیگران محور مقاومت، زمینه را برای بیثباتی بلندمدتتر و تولید بحرانهای جدید فراهم خواهد ساخت. هرچند پیادهسازی کامل چنین سناریوهایی با مقاومت جدی نیروهای بومی، جامعه سوریه و مخالفان منطقهای روبرو خواهد بود، اما تداوم این وضعیت میتواند نقشه سیاسی غرب آسیا را برای سالهای آینده به شکل بنیادین تحت تأثیر قرار دهد و آثار امنیتی گستردهای به دنبال داشته باشد.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔴پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، در ژانویه ۲۰۲۵ همواره این تصور وجود داشت که سیاستها و رویکردهای غیرمتعارف او ــ چه آگاهانه و چه از سر ناآگاهی ــ میتواند زمینهساز وقوع یک جنگ وسیع و خسارتبار در خاورمیانه شود. اگرچه برخی حتی تهدید ترور ترامپ را بهعنوان جرقهای برای آغاز این منازعه بزرگ در نظر میگرفتند، اکنون روشن است که ترامپ و متحد نزدیکش بنیامین نتانیاهو، با سناریوهایی پیچیده و طراحی بحرانهای زنجیرهای، مسیر شعلهور شدن یک جنگ منطقهای را هموار کردهاند؛ سناریویی که آتش آن فقط محدود به غرب آسیا نخواهد بود و دامنه آن دامن اروپا، آمریکا، اسرائیل و دیگر حامیان منطقهای را نیز خواهد گرفت.
🔴در این میان نقشآفرینی ترکیه و جمهوری آذربایجان بهعنوان آتشبیاران صحنه در بحرانسازی و تشدید تنشها کاملاً مشهود است. نشانههایی از تحرکات مشکوک در مرزهای سوریه و عراق، افزایش حضور نظامی ترکیه در مناطق شمالی و همچنین تقویت پیوندهای نظامی و اطلاعاتی باکو ـ تلآویو، حاکی از تلاش آشکار برای مهندسی جبهههای جدید در شرق مدیترانه و قفقاز است. تداوم این روند، منطقه را در سراشیبی هرجومرج امنیتی پرتاب نموده و آیندهای مبهم و بیثبات برای تمامی بازیگران اصلی و حتی حامیان غربی آنها به همراه خواهد داشت.
🖊 #حسین_نجفی
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔰در سودای سویدا؛ اسرائیل و پروژه تقسیم سوریه
🖊 #حسین_نجفی
🔹️در روزهای اخیر، جنوب و مرکز سوریه صحنه تحولات شتابگیری بوده که نشان از پیچیدگی و چندلایگی بحران این کشور دارد. حملات هوایی اسرائیل به دمشق و سویدا (۱۶-۱۷ ژوئیه)،حامل پیام راهبردی آشکاری بود: تلآویو با طرح ادعای حمایت از امنیت اقلیتهای قومی بهویژه دروزیها، عملاً به دنبال فشار بر دولت انتقالی سوریه و همزمان تضعیف نفوذ ایران و حزبالله در جنوب و مناطق مرزی است. وزیر دفاع اسرائیل نیز صراحتاً نیروهای دولتی سوریه را تهدید کرد تا با عقبنشینی از سویدا، مسیر برای نفوذ اسرائیل و ایجاد منطقه حائل هموار شود. چنین اقداماتی، بهوضوح بخشی از طرح کلان اسرائیل برای افزایش عمق راهبردی خود در مقابل محور مقاومت به شمار میرود.
🔹️در کنار این مداخلات خارجی، بحران ساختاری در داخل جامعه سوریه، بهویژه در استان سویدا، با درگیریهای خونین میان دروزیها و عشایر سنی به مرحلهای بیسابقه رسیده است. ریشه این منازعات به کشمکشهای دیرینه قومی و مذهبی بازمیگردد؛ حادثه قتل یک نوجوان دروزی و متعاقب آن گروگانگیری دروزیها از بادیهنشینها، باعث شعلهور شدن موج خشونت شد. دولت انتقالی سوریه به رهبری احمد الشرع با اعزام نیرو و اعمال خشونت علیه غیرنظامیان تنها به انشقاق داخلی دامن زد و شکاف میان رهبران مذهبی میانهرو و جناحهای تندرو در دروزیها را عمیقتر ساخت.
🔹️تحولات اخیر همچنین نشان داد که عشایر سنی این منطقه، نه بهعنوان نیروی مستقل، بلکه در همراهی با دولت مرکزی، به مقابله خونین با نیروهای دروزی پرداختند و این اتحاد مقطعی، محصول رقابت و خصومت تاریخی میان دو گروه است. همزمان، شاهد واکنش انتقامجویانه گروههای دروزی و افزایش حملات به غیرنظامیان عشایر هستیم که موج جدیدی از آوارگی و ناامنی را رقم زده است.
🔹️در سطح کلان، نشانههای پررنگی از حرکت سوریه به سوی تقسیم به مناطق نفوذ آشکار شده است؛ شمال کشور زیر سیطره ترکیه و گروههای وابسته، جنوب در معرض نفوذ فزاینده اسرائیل و شرق تحت تأثیر شبکههای عشایر و رقابت قدرتهای فرامنطقهای قرار دارد. سکوت یا ناکارآمدی دولت انتقالی در مدیریت بحران و دعوت برخی رهبران تندروی دروزی به دخالت خارجی، ریسک خودمختاری و تجزیه را افزایش داده و زمینه تبدیل سویدا به ابزاری برای مداخلات اسرائیل را، مشابه سناریوی کردها در شمال سوریه، فراهم کرده است. به این ترتیب، بحران سوریه نه تنها ثبات داخلی کشور را تهدید میکند، بلکه الگویی نگرانکننده برای مداخلات آتی و پیچیدهتر شدن فضای ژئوپلتیک خاورمیانه به دست میدهد؛ جایی که گسلهای قومی و مذهبی، به بهانهای برای تحقق پروژههای تقسیم و سلطه قدرتهای خارجی بدل میشوند.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔰چرا آمریکا همواره حامی اسرائیل و صهیونیسم است؟
🖊 #حسین_نجفی
🔴در سالهای اخیر، یکی از پرسشهای مهم در حوزه سیاست بینالملل، چرایی حمایت همیشگی آمریکا از رژیم صهیونیستی بوده است. متن حاضر با رویکردی تحلیلی، ابعاد تاریخی، راهبردی و سیاسی این موضوع را بررسی میکند و به عوامل اصلی تداوم این حمایت میپردازد.
1️⃣از نخستین سالهای شکلگیری رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی، ایالات متحده نقش حمایتی ویژهای ایفا نموده است. این حمایت تنها یک سیاست زودگذر یا وابسته به دولت خاصی نبوده و به یکی از ارکان پایدار سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. آمریکا اسرائیل را نهتنها یک دوست، بلکه یک شریک راهبردی در منطقهای حساس میداند و این پیوند ریشههای تاریخی، سیاسی و ایدئولوژیک عمیقی دارد.
2️⃣یکی از مهمترین دلایل استمرار این حمایت، قدرت و نفوذ لابیهای صهیونیستی قدرتمند مانند آیپک در فضای سیاسی آمریکاست. این لابیها با بهرهگیری از منابع مالی، شبکههای رسانهای و ارتباطات گسترده، همواره توانستهاند بر سیاستگذاران، کنگره و حتی رؤسای جمهوری تاثیر مستقیم بگذارند. بسیاری از ناظران معتقدند که مخالفت آشکار با سیاستهای صهیونیسم، به معنای حذف تدریجی از فضای سیاسی آمریکاست و عملاً اکثر مسئولین ردهبالای آمریکا بر وفاداری خود به رژیم صهیونیستی تأکید میکنند.
3️⃣افزون بر این، از منظر ژئواستراتژیک، اسرائیل به عنوان یک پایگاه مطمئن آمریکا در قلب خاورمیانه، کارکردی فراتر از یک متحد معمولی دارد. امنیت انرژی، مقابله با مخالفان غرب و مهار قدرتهای منطقهای، بخشی از دلایل اهمیت اسرائیل برای ایالات متحده است. به همین دلیل، همسویی منافع استراتژیک و حمایت نظامی و سیاسی از اسرائیل، فارغ از تغییر دولتها در آمریکا، پایدار باقی مانده است.
4️⃣در نگاه برخی تحلیلگران، از واقعه ترور جان اف کندی به بعد، رؤسای جمهوری آمریکا یا دارای پیوندهای نزدیک با محافل یهودی بودهاند و یا به واسطه فشارهای لابیهای صهیونیست ناگزیر از همراهی با اهداف رژیم صهیونیستی شدهاند. این پیوندها گاهی به شکل تأمین مالی کمپینهای انتخاباتی یا حمایت رسانهای و تاثیر بر افکار عمومی تبلور یافته است. به باور این جریان، حذف یا تضعیف حمایت از اسرائیل عملاً هزینه سنگینی برای سیاستمداران آمریکایی خواهد داشت.
🔚نتیجهگیری:
در مجموع، حمایت دائمی آمریکا از صهیونیسم ریشه در ترکیبی از نفوذ لابیها، منافع استراتژیک مشترک، پیوندهای تاریخی، و کارکرد اسرائیل بهعنوان ابزار آمریکا در معادلات منطقه دارد. این حمایت، یکی از پایدارترین عناصر سیاست خارجی ایالات متحده در قبال خاورمیانه بوده و احتمال تغییر اساسی آن در کوتاهمدت بسیار اندک است.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh
2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰آزادی به سبک غربی
🔴آزادی دروغین غرب، در سوریه، افغانستان، لیبی و عراق، نه تنها بزرگترین دروغ و خیانت تاریخ بود، بلکه به بهانه رهایی، ملتهایی بیگناه را در آتش جنگ، ویرانی و ناامنی همیشگی سوزاند و آرمان صلح آنها را به خاک و خون کشید.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh
🔰بررسی گزینههای سیاست خارجی ایران؛ از دیپلماسی تا بازدارندگی
🖊 #حسین_نجفی
🔹️سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره مبتنی بر مجموعهای متنوع از ابزارها و راهبردها بوده که دامنهای از دیپلماسی و مذاکره تا بازدارندگی نظامی، همکاریهای پنهان و حمایت از متحدان غیردولتی را دربر میگیرد. هدف این یادداشت، واکاوی مهمترین گزینههای ایران در عرصه روابط بینالملل و تبیین چگونگی تلفیق این ابزارها برای تحقق منافع و امنیت ملی است.
1️⃣در سیاست خارجی ایران، دیپلماسی و مذاکره همچنان جایگاه کلیدی دارند. از آغاز انقلاب اسلامی، ایران سعی کرده است با استفاده از مذاکره، بحرانهای منطقهای و بینالمللی خود را مدیریت کرده و با قدرتهای بزرگ تعامل داشته باشد. نمونه شاخص آن، مذاکرات هستهای و برجام است که توانست بخشی از چالشهای ژئوپلیتیک ایران را در مقطعی کاهش دهد. اما ایران در کنار دیپلماسی آشکار، به دیپلماسی و همکاری پنهان نیز توجه ویژهای داشته است. بسیاری از رایزنیها و توافقات، از مجاری محرمانه و جلسات غیرعلنی با دولتها و بازیگران مهم منطقه و حتی مخالف، صورت میگیرد. این ابزار به ایران امکان میدهد در مواقع حساس بدون ایجاد حساسیت یا واکنش منفی در افکار عمومی یا دشمنان، منافع خود را پیگیری کند.
2️⃣در بعد نظامی، ایران بر توان بازدارندگی موشکی و پهپادی خود تاکید دارد. این توسعه فناوریهای بومی با هدف مقابله با تهدیدات احتمالی و نیز تقویت دست ایران در مذاکرات طراحی شده است. بخش مهمتر اما، سیاست تقویت نیروهای نیابتی یا همان محور مقاومت است. ایران ضمن حمایت مالی، نظامی و مشاورهای از گروههایی مانند حزبالله لبنان، حوثیهای یمن، حشد الشعبی عراق و دیگر گروهها، عمق استراتژیک خود را در منطقه گسترش داده است. این اقدام علاوه بر افزایش قدرت چانهزنی، نوعی بازدارندگی چندلایه در مقابل دشمنان و رقبای منطقهای ایجاد کرده است.
3️⃣همچنین ایران از ابزارهای نرم مانند دیپلماسی فرهنگی، رسانهای و حمایت از گفتمان مقاومت و عدالت اسلامی در سطح جهانی بهره میبرد. این اقدامات به روند مشروعیتبخشی سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی و مقابله با هجمههای رسانهای غرب کمک میکند.
🔚 جان کلام
در نتیجه، سیاست خارجی ایران مبتنی بر ترکیبی از گزینههاست: از مذاکره و دیپلماسی آشکار و پنهان، تا ابزارهای نظامی، تقویت محور مقاومت و استفاده از قدرت نرم. این رویکرد چندلایه و تلفیقی، جمهوری اسلامی را قادر ساخته تا در بستر پیچیده روابط بینالملل، منافع و امنیت ملی خود را تامین کند و در برابر تهدیدات و فرصتها واکنشی متناسب و هوشمندانه داشته باشد.
کانال تحلیلی #سیاست_نامه
👇 👇 👇
https://eitaa.com/siyastnameh