اصلا خودمو در نظر ندارم که دلم چی میگه دوس ندارم از روی خودخواهی تصمیمی بگیرم میخوام ببینم به نظرتون خدا در این مورد با این افراد چه نوع رفتاری رو می‌پسندد تا انجام بدم؟

قبلا دخالت هم زیاد میکردن تو زندگیم حتی برای رنگ لباس من نظر میدادن که لباس شاد نپوش برا همسرت آرایش نکن و غیره ولی یکبار به طور جدی عصبی شدم و زنگ مادرشوهر زدم و اتمام حجت کردم و قهر کردم گفتم زندگی من به شما ربطی نداره ایقد دخالت میکنید از اونموقع دیگه زیاد دخالت نمی‌کنند ولی اخلاق و رفتارشون و اینکه جلوم از خونوادم بد میگن چون از نظر فرهنگی خونواده ما در سطح بالاتری قرار دارن چشم دیدن ندارن منم خب تعصب دارم روی خونوادم به همین جهت ازشون دلگیر میشم و نمیدونم چه کنم. از ترس اینکه قهر کنم همش با خنده سیخ و کنایه هاشونو میزنن که من نتونم چیزی بگم. مثلا داداشم دو هفته گذشته عقد کرد یه شب رفت دنبال خانمش رفتن خونه خودشون مادرشوهرم با خنده گفت جوان‌های امروزی خیلی پررو شدن ما قدیم رنگ همسر نمی‌دیدیم الان عقد میکنن میرن کنار هم 😳 یه حرفای بسیار بیخودی می‌زنند که حال آدم بد میشه وقتی خدا میگه حلال اینها میگن چرا همش هم از حسادت هست. ولی یه اخلاقی دارم تا بتونم احترام همه مخصوصا بزرگتر رو نگه میدارم و سکوت میکنم بعدش خودخوری میکنم الان میگم نکنه باید جوری دیگه رفتار کنم که راه درست رو بلد نیستم.

حقیقتا خیلی هم حیفم میاد عمرم برای حرفا و رفتارای خاله زنکی هدر بره ولی این یه مسله شده که دنبال راه حل هستم تا یکبار برای همیشه راهم رو پیدا کنم.

عذر میخوام پیاما طولانی شد.

منم مادرم و خونوادم داخل یه شهر دیگه زندگی میکنن و چون دو سه ساعتی راه داریم ماهی یکبار حتی خونه مادرم میرم

ولی دلم میخواد از تهدید فرصت بسازم و به قول شما با استفاده از همین طعنه و کنایه ها خودم رو رشد بدم و روحم رو تقویت کنم.

سلام استاد وقت بخیر ببخشید یکی از دوستام مشکلی داره باهام در میان گذاشت و بسیار ناراحته من جوابی در حدی که شنیده بودم رو بهش دادم اما چون روش نمیشه از کسی بپرسه از من در خواست کرد سوالشو از متخصص دین بپرسم جوابش بدم شما به ذهنم اومدین. دوست من خانمی هست معتقد و مومن که دختر خیلی پاکی بوده چند ساله میشناسمش خیلی خالص و بی ریا هست یه فرزند داره و همسرش رو هم دوست داره میگف مستاجر خونه ای بودیم که صاحبخونه یه پسر داشت که میخواس با من دوست بشه من اصلا تو این فازها و فکرا نبودم یه بار با دروغ و چرب زبونی مخ منو زد و مث شیطون خودشو تو دلم جا کرد و فقط یکبار با هزار دروغ منو فریب داد و رابطه جنسی برقرار کرد میگه تو تمام عمرم فقط یکبار رابطه حرام بجز همسرم دارم الان یکساله اون اتفاق افتاده و من بعدش وقتی یه سری قضایا رو شنیدم که با دروغ چنین کاری کرده بشدت از گناه توبه کردم و بی نهایت پشیمون شدم ولی یکساله میگه عذاب وجدان راحتم نمیکنه و چون شنیده که اگه زن شوهر داری با فردی گناه حرام انجام بده بر شوهرش حرام میشه چند بار میخواس خودکشی کنه و حس میکنه دنیا تمام شده الان بعد از گذشت چندین ماه و توبه و استغفار واقعی از همسرش حامله شده میگه میخوام ببینم بچم مشکل شرعی داره یا نه؟ اسلام چی میگه در این مواقع؟

و میگه از شخصی پرسیدم گفته سه بار از همسرت باید طلاق بگیری و ازدواج کنی تا بهش حلال بشی میگه اینجور آبروم نزد همه میره چکار کنه؟ طفلک از بس پاک بوده بعد از یکسال همش وقتی میبینمش یه غم بزرگ رو تو دلش حس میکنم یه شرمندگی نزد خدا واقعا میتونم روش قسم بخورم پاک هست تو دانشگاه خیلی مورد بود نگاه به نامحرم حتی نمی‌کرد.

و میگف اون فرد بهم گفته علاوه بر سه بار طلاق باید رد مظالم و اینا حدود 11 میلیون پرداخت کنی تا مشکلت حل بشه

.

چه کنه؟

سلام استاد ممنون میشم جواب بدین دوستم منتظر جوابش هست گفتم هنوز جواب ندادین.