اما مسئلهی بعد این که یک چیزی از صحبتهاتون رسید به ذهنم
بعضی وقتها یک سری عیوب در فرد هست که بر اثر بیتوجهی تبدیل به درد شده
مثلا تنبلی، مثلا انزوا یا مثلا احساسی بودن شدید
و این موارد امیال و اهداف شخص رو ازش میگیره
برای درمان اینها باید از کجا شروع کرد؟
سلام استاد بزرگوار
ببخشید استاد بنده هنوز کامل مسیر برام مجسم نشده
من طلبه هستم و هدفم اینه که به یک جامعیت در علوم دینی برسم و تو هر بخشی توانایی تولید علم داشته باشم ، چه علوم انسانی چه فقه چه هر موضوعی که روی زمین مانده و حتی مسائلی که پیش مباد در جامعه رو هم بتونم جواب بدم و نظر اسلام رو بگم
و ما فوق همه ی این اهداف ، هدف اصلی من هم معرفت و تقرب به خداوند هست
حالا نتیجه ای که بنده از این چند جلسه گرفتم رو بیان میکنم ، شما استاد هر جا که اشتباه گفتم و ناقص هست رو تکمیل بفرمایید تا این مسیر برای من مجسم بشه کامل
در مرحله اول باید به جهان بینی برسیم ، و این جهان بینی هم با حکمت متعالیه و عرفان به دست میاد ؟؟
وقتی این جهان بینی حاصل بشه ، نتیجه اش برای من چی هست ؟ معرفتم به خداوند بیشتر میشه ؟ سوالاتم در مورد خداوند و نظام هستی جواب داده میشه ؟
حالا بعد از حصول این جهان بینی باید رفت سراغ ایدئولوژی که همان فقه شیعی هست ؟؟
یعنی بعد از اینکه با کتب شهید مطهری و امام و علامه و رهبری به جهان و مطالعه فسلفه به جهان بینی رسیدم حالا برم سراغ اجتهاد در فقه جواهری ...؟!
و در نهایت با داشتن جهان بینی که حاصل از حکمت متعالیه و عرفان هست و همینطور اجتهاد در فقه جواهری ، میتونم تولید علم کنم در هر زمینه ای ؟؟
حتی میتونم مانند شهید مطهری از دل تاریخ هم استنباط کنم ؟؟
و اینکه معرفت کامل به خداوند و حالت پرستش حقیقی هم از دل حکمت متعالیه و عرفان و اطاعت کامل از فقه برای ما پیش میاد ؟
سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار
وقت شما بخیر
ان شاءالله که سلامت باشید
استاد بنده چند ماه پیش حضوری خدمت شما رسیدم و مشورت گرفتم ولی خب احساس میکنم سوالاتم ناپخته بود و بعد از آن درگیر یکسری مشکلات هم شدم و روند کاریم قطع شد
حالا یه چند هفته ای هست متمرکز شدم و میخواستم دوباره از خدمتتان چندتا سوال بپرسم
حضوری وقتتان را نمیگیرم همینجا میپرسم
بنده طلبه پایه دوم هستم در مدرسه علمیه معصومیه از دانشگاه هم به حوزه آمدم با ۲۵ سال سن
هدفم اینه استاد که واقعا تبدیل به یک اسلام شناس جامع و بصیر و آگاه به زمانه بشم ، بتوانم تولید علوم انسانی بکنم و طلبه ای باشم که واقعا بتونه جهانی تبلیغ کنه و حرف بزنه
حالا چیزی که خودم حس میکنم برای این اهداف نیازه ، اینه که مسلما باید مجتهد و فقیه بشم و در کنارش فلسفه و کلام هم نیازه و همینطور اینکه قرآن و حدیث هم باید در دستم باشه
حالا سوال اینه که به هر کدوم از اینا چقدر نیازه ؟
بنده چون به فلسفه هم علاقه دارم و دوست دارم تخصصی کار کنم ، به نظر شما چه باید بکنم ؟ آیا فقط همان بدایه کافی هست ؟
و با توجه به اهدافم ، الانی که در سطح یک هستم چه باید بکنم ؟ مطالعات جنبی بنده چی باشه ؟
سلام مجدد استاد
خدا حفظتان کند ، بسیار تعابیر عالی به کار بردید
دقیقا دنبال همین جمع سالم هستم ، واقعا فکر اینکه اسلام شناس جامع نباشم در آینده و برم یه گوشه دکان علمی باز کنم خیلی اذیت کننده هست برام
پس فی الواقع سوال همین میشه
۱ اینکه محور حجیت لغوی باشه یا اصطلاحی چه ثمره ای داره؟
۲بحث عقل مرحوم مظفر رو دیدم ولی متوجه منظورتون نشدم
اون چیزی که برام سوال شد این بود که آقای مظفر قطع را از حجت اصولی خارج کرد ولی عقل رو چون قطع اوره حجت دونست
تناقض داره
سوال دیگه این بود که مرحوم مظفر تو مقدمه سوم از مقدمات بحث حجج میگن که اماره سبب ظنه و ما امارات رو حجت میدونیم
ولی اماره از باب اینکه ظن آورده حجته
این بیان ایشون با بیان مرحوم شیخ و آقای سبحانی چه فرقی داره؟؟
عبارت اینه: ان السر فی اعتبار الاماره هو افادتها للظن دائما او علی الاغلب
نکته دیگه اینکه آقای مظفر هم از قاعده کل ما بالعرض لابد ان ینتهی ال ما بالذات استفاده میکند
چطور؟
زمان:
حجم:
6.7M
♦️ دو نگاه به تبویب علم اصول مبتنی بر تعریف حجت در اصول
♦️ دیدگاه مرحوم شیخ انصاری و قاعده کل مابالعرض لابد ان ینتهی الی مابالذات
♦️ دیدگاه مرحوم مظفر و تعریف حجت اصولی به یثبت متعلقه و لایبلغ درجة القطع
♦️ رویکرد فقهی به اصول و اهمیت بحث انسداد و ماجرای تراکم ظنون
#بشنوید