📌 شهید لاکچری و شیک پوش تبریزی
🔹️ تبریز امروز شاهد تشییع شهیدی بود که از آن جوانهای امروز مارکپوش و عطرزده و البته دکتری بود که جانش را داد برای شهرش و عزای حسینی.
◇ پدر شهید مدافع امنیت امیر حسین پور : این پسر آنقدری خاص بود که هر چقدر هم بگویم باز هم ناگفتههای زیادی میماند!
◇ همیشه میگفت: میخواهم مدافع حرم شوم! آن موقعها کم سن و سال بود و اجازه ندادم؛
◇ مدام میگفت: کاش در کربلا شهید شوم.
◇ وقتی از پایگاه به امیر زنگ زدند که انگار چند نفر میخواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت نصب شده است را آتش بزنند، طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت.
◇ میگفت: نابرادرها به امام حسین(ع) زورتان نمیرسد به جان بنرهایش افتادهاید؟
◇ پسرم دست خالی بود! آن نابرادر چند ضربه به او زد و چاقو به یکی از چشمهایش زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از ۴ روز به شهادت رسید همان آرزویی که داشت.
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🏴 دوباره
بیرق مشـکی
بهدست میگیریم ،
زنیم به سینه که آمد
مُحـرمِ حسیـن ...
#سلام_بر_محرم
#سلام_بر_حـسیـن
#سلام_بر_انصارالحسین
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🏴 #حسین_جان
◇ سفرهی هرکس که با عشق تو، دمخور میشود
◇ دائما از لطف ″زهرا مادرت″، پُر میشود
🔹 موقعیت الوارثین سال ۱۳۶۶
رزمندگان گردان تخریب
لشکر۱۰ سیدالشهداء
#سلام_بر_محرم
#محرم_در_جبهه
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 ماجرای درخواست میرزا جواد آقا تهرانی از شهید برونسی برای نماز
🔹️ مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی، جبهه زیاد تشریف میآوردند.
◇ شبی که برای سخنرانی به تیپ امام جواد (ع) آمده بودند؛ موقع نماز که شد، قبول نمیکردند امام جماعت باشند.
◇ خیلی اصرار کردیم که دلمان میخواهد یک نماز به امامت شما بخوانیم اما قبول نمیکردند.
◇ شهید برونسی عرض کرد: حاج آقا جلو بایستید،
◇ ایشان فرموند: اگر شما دستور دهید ، می روم.
◇ شهید برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، از شما خواهش میکنم
◇ فرمودند: نه خواهش شما را نمیپذیرم.
◇ بچهها به برونسی گفتند: بگو دستور میدهم تا ما به آرزویمان برسیم.
◇ شهید برونسی به ناچار با خنده گفت: حاج آقا دستور میدهم شما بایستید جلو!
◇ میرزا جواد آقا فرمودند: چشم فرمانده عزیزم! نماز با سوز و حال عجیبی همراه با اشک خوانده شد.
◇ بعد از نماز با چشمان اشکآلود خطاب به شهید برونسی فرمودند: مرا فراموش نکنی! جواد را فراموش نکنی!
◇ شهید برونسی ایشان را در آغوش گرفت و گفت: حاج آقا شما کجا و ما کجا؟ شما باید به فکر ما باشید و ما را فراموش نکنید!
◇ میرزا متواضعانه فرمودند: تعارفات را کنار بگذارید، فقط من این خواهش را دارم که جواد یادتان نرود؟! حتما مرا شفاعت کن.
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 «ما ملت شهادتیم ، ما ملت امام حسینیم.»
🔹 روزی که سردار شهید سلیمانی این جملات را در سخنرانی اش بیان کرد معتقد بود این حجم از قابلیت و ظرفیت در ما وجود دارد تا مصداق این جمله باشیم و ملت امام حسین نام بگیریم.
◇ ملتی که به گفته خود ایشان ، با تاسی از فرهنگ عاشورا سختی های زیادی را پشت سر نهاده و از مرگ و شهادت باکی ندارد...
◇ اصلا فرهنگ درونی جامعه ما، فرهنگ جهاد، از خودگذشتگی و شهادت است. آیا چنین ملتی می تواند نسبت به انقلاب و آینده آن بی تفاوت باشد؟ و یا دچار وادادگی شود؟
◇ باید به یاد داشته باشیم "ملت امام حسین بودن" تنها یک شعار نیست یک تفکر است برای حرکت به سمت یک جامعه مهدوی...
◇ افق حرکت این انقلاب رسیدن به یک تمدن است تمدنی که به درازای تاریخ قدمت دارد و این انقلاب، پرچم دار این تفکر است. ما نمی توانیم بی تفاوت بنشینیم تا دشمن ارزش ها، باورها و عقایدمان را به تاراج ببرد.
◇ ملت امام حسین با بصیرت حرکت می کند، در برابر ظلم و فساد می ایستد، سرنوشتش را خودش تعیین می کند و نمی گذارد دیگران برای او تعیین تکلیف کنند.
◇ ما در این راه جانفشانی ها کرده ایم و هزاران شهید داده ایم؛ پس باید به داشته هایمان افتخار کنیم.
◇ خودمان را دست کم نگیریم و مانند سردارمان با قبول خطر و استقامت در این راه گام های بلند برداشته و شجاعانه در برابر دشمن بایستیم.
#انصارالحسین
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 شهید عباس دانشگر چه هیئتی بیشتر میرفت؟!.
🔹 ماه محرم که فرا میرسید پیراهن مشکی به تن میکرد و چفیه سبزرنگی به گردن میانداخت، شورحسینی او را به هیئت میکشاند.
◇ میشد عشق و محبت او به سیدالشهداء (ع)
را در چهرهاش دید. اما او به شور اکتفا نمیکرد. به هیأتی میرفت که بار علمی و معنوی بیشتری داشته باشد.
◇ کنار دوستانش مینشست و سینهزنی که شروع میشد، عاشقانه سینه میزد.
✍ راوی: برادر شهید عباس دانشگر
#شورحسینی_آمیخته_با_شعورحسینی
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_عباس_دانشگر
#متولد: ۱۳۷۲/۲/۱۸_سمنان
#شهادت: ۱۳۹۵/۳/۲۰_خلصه، جنوب حلب، سوریه
#مزارمطهرشهید: امامزاده علیاشرف سمنان
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada