eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
4هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.3هزار ویدیو
4 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl 📲ارسال‌پیام‌ناشناس: https://daigo.ir/secret/91680844406
مشاهده در ایتا
دانلود
📌حضور بقیه‌السیف شهدا در معراج همرزمان 🔸جمعی از خانواده معظم شهدا، جانبازان ، ایثارگران و رزمندگان تبریز با حضور در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس در جنوب کشور در قالب کاروان راهیان نور ستاد شهدای گمنام تبریز، با همرزمان شهید خود همنوا شدند. عکاس:‌ کریم عباس پور 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
21.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌غبارروبی و عطر افشانی مزار مطهر بسیجی شهید"حسن نویدی" 🔸بمناسبت سالروز شهادت شهید حسن نویدی مزار مطهر شهدای مدافعان حرم توسط بسیجیان پایگاه آیت الله شهیدی (مسجد طوبی)غبارروبی و عطرافشانی شد.۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ (ع) 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌پایان چشم انتظاری خانواده شهید"جلال نوکری" 🔸سرهنگ یعقوبی ریاست ايثارگران نزاجا امروز خبر شناسایی شهید جلال نوکری را به همسر و دختر شهید در شهر نیک شهر از توابع استان سیستان و بلوچستان اطلاع رسانی نمودند. 🔹پیکر مطهر این شهید والامقام اهل سنت از طریق پلاک هویت شناسایی گردید. ▪️شهید نوکری متولد ۱۳۴۷ از شهر ایرانشهر بوده و در مورخ ۱۹ آذر ۱۳۶۵ از طریق لشکر ۲۱ پیاده حمزه سیدالشهداء به جبهه حق علیه باطل اعزام و نهایتا در تاریخ ۴ تیر ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی شرهانی به فیض شهادت نائل و پیکر مطهر ایشان در منطقه بر جای می‌ماند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌عشق، همیشه پیروز است و مشتری‌ اش خداوند است... 🔸این قاب که نزدیک به ۴۱ سال پیش ثبت شده، فریادی‌ست از دل تاریخ برای امروز ما؛ برای نسلی که شاید در جست‌وجوی قهرمان‌های واقعی، مانده‌اند...او یک چشم را از دست داد، اما نگاهی را به ما بخشید که هنوز می‌تواند مسیر را روشن کند. 🔹آن نگاه نافذ در همان چشم کم‌سو و آن لبخند مقتدر، شکست ناملایمات را فریاد می‌زند؛ همان لبخندی که امروز هم می‌تواند امید را به قلب‌های خاموش‌مان برگرداند. ▪️در این روزگار که بسیاری از ارزش‌ها خاک خورده‌اند، محمد دوباره به ما یادآوری می‌کند:«و عشق، همیشه پیروز است»و این عشق، نه در شعار، که در میدان امتحان معنا پیدا می‌کند؛ آنجا که باید از خودت بگذری تا حقیقت بماند. ◽️ما امروز به چنین الگوهایی نیاز داریم؛ به چهره‌هایی مثل محمد که حتی با چشمی مصنوعی، نگاهشان واقعی‌تر از تمام ادعاها بود…ما نیاز به نگاهی داریم که به ما جرأت عاشق ماندن، عاشق زیستن و عاشق رفتن بدهد… در این دنیایی که خیلی‌ها حتی جرأت عاشق بودن هم ندارند! 🔻محمد عزیز، من با چشمی که تو خواستی با آن ببینم، دارم دنیا را نگاه می‌کنم…تو رفتی، اما رسالتت مانده. و من، ما، باید دوباره قامت راست کنیم برای ادامه راهی که عشق در آن پیروز است! _گرچه ز شراب عشق مستم _عاشق‌تر ازین کنم که هستم _پرورده عشق شد سرشتم _جز عشق مباد سرنوشتم 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌شهدا سنگ نشانند که ره گم نشود... 1️⃣.قسمت اول 🔸جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردمو خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ...شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب 🔹زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند ▪️یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند رفتم توی پی وی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم ▫️عکس شهیدی دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود:می‌روم تا حیا و غیرت جوان ما نرود □ ناخودآگاه اشکم سرازیر شد دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم متنفر شدم 🔻دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم تصمیم گرفتم برم مسجد اولین نماز عمرمو بخونم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم... ادامه دارد... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات... 2️⃣ قسمت دوم 🔸از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و...کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد 🔹توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای خادمی معرفی شدم ▪️نزدیکای اربعین امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود!من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟اشکم سرازیر شد ▫️قبول کردم و باحال عجیبی رفتم هنوز باورم نشده که اومدم کربلا پس از برگشت تصمیم گرفتم برم حوزه علمیه که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد 🔻حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم ادامه دارد... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌مرکبی از نور... 3️⃣ قسمت سوم 🔸یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن،گفتم بابا چی شده؟گفت پسرم ازت ممنونم،من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم 🔹تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن جهنم و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت ▪️یه آقای نورانی بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین بهشت و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی ▫️پسرم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید شدند □چند ماه بعد با دختری عقد کردم یه روز توی خونشون عکس شهیدی دیدم که خیلی برام آشنا بود گریه‌ام گرفت نتونستم جلوی خودم رو بگیرم این همون عکسی بود که تو پروفایل بود... ●خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟مگه صاحب این عکس و میشناسی؟و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم ○خودش و حتی مادرش هم گریه کردند خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این پدرمه.آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر دخترشو به عقدمن درآورد 🔻چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای مدافعان حرم اسم نوشتیم،خانمم باردار بود و با گریه گفت:وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا حیاوغیرت جوانان ایران نرود 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
شهید"صادق عدالت اکبری":شرمنده ام که یک جان بیشتر ندارم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم 📌شهید صادق عدالت اکبری در سال ۱۳۶۷ متولد شد؛ وی دوره تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی با موفقیت سپری نمود و دوران دبیرستان را در دبیرستان مکتب الحسین سپاه گذرانید و در سال ۱۳۸۲ به پایان رساند. 🔸شهید صادق عدالت اکبری در فتنه ۱۳۸۸ مجروح و جانباز انقلاب شد و در سال ۱۳۸۹ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در سال ۱۳۹۱ ازدواج نمود و وارد دانشگاه شد؛ 🔹وی تحصیلات دانشگاهی را تا کارشناسی ادامه داد و در کنکور ارشد ثبت نام کرد، ولی پرواز عاشقانه مهلت امتحان نداد و به سوی حق شتافت. ▪️صادق در سال ۱۳۹۴ به سوریه رفت و جز مدافعان حرم شد که بعد از یک سال جنگیدن علیه تروریست‌های وهابی،۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ همزمان با سالروز شهادت حضرت زینب (س) در محور عزیزه ی حلب در عمق خاک جبهه النصره منطقه دلامه به فیض شهادت رسید؛ وصیت نامه تک خطی شهید صادق عدالت اکبری: 🔻سلام مرا به رهبرم امام خامنه ای برسانید و به ایشان بگوید شرمنده ام که یک جان بیشتر ندارم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671