eitaa logo
صبح حسینی
438 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید نذر فرج امام زمان ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) 🍃🍃🍃🍃 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد https://eitaa.com/sobhehoseini
چگونه جمع کند پاره‌های جانش را؟ به خیمه‌ها برساند تن جوانش را شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا... همین که غرق به خون دید پهلوانش را علی، همان که جهان محو در شمایل اوست ندیده هیچ‌کجا، هیچ‌کس نشانش را همان که در شب میلاد او پدر فهمید پیمبر آمده زیبا کند جهانش را به آن‌که تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است بگو نظاره کند ابروی کمانش را میان سجده خدا را فقط صدا می‌زد، جهان کفر، اگر می‌شنید اذانش را :: چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ خبر دهید جوانان نوحه‌خوانش را به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید خبر دهید ندارد دگر توانش را... به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را فائزه زرافشان علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) 🍃🍃🍃🍃 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد https://eitaa.com/sobhehoseini
هزار بار شکستم که یک کلام بگویم که در وداع تو امشب به تو سلام بگویم سلام! صورت خونین ! سلام دست بریده! سلام جسم مقطّع، من از کدام بگویم مرید راه ولایت، شهید حضرت زینب اجازه هست برایت از ازدحام بگویم چه روضه ای ست مجسم، عقیق سرخ برایم که حکم کرد از انگشتر امام بگویم ورق ورق شدی اما، سرت نرفته روی نی دگر نخواه که از سنگ و پشت بام بگویم عزا بس است برای تو ای حماسۀ مطلق عزا بس است دلا! باید از قیام بگویم اگر اجازه دهد غم، خدا کند بتوانم که فتح و نصر تو را در عراق و شام بگویم هلا ! لباس شهادت به تو چقدر می آید خدا کند که برایت علی الدوام بگویم از آن طلوع که آغاز فتح مسجدالاقصی ست و دیر نیست شبی که از انتقام بگویم سیده فرشته حسینی در رثای https://eitaa.com/sobhehoseini
شگفتا بلندای با خاک یکسان بلندا شگفتای با خاک یکسان چه زیباست از پهلوانان تواضع چه غوغاست بالای با خاک یکسان بمیرم که انگشتری مانده برجا از آن قدّ رعنای با خاک یکسان چه کرده است با جان و قلب امیرش تن ارباً اربای با خاک یکسان عَلم کو؟ عمو کو؟ صفا کو؟ سبو کو؟ چه شد مشک و سقّای با خاک یکسان؟ بنازم نماز شب زینب است این صبور و شکیبای با خاک یکسان چه ننگ است دلخوش به بیگانه بودن گدای دو امضای با خاک یکسان اگر کفر تکفیر باطل نمی شد چه می کرد دنیای با خاک یکسان، کنشت و کلیسای در خون شناور یهود و نصارای با خاک یکسان تبر هر زمان دست اهلش بیفتد چه زیباست بُت های با خاک یکسان عصا بود و موسی و فرعون و هامان خدا بود و دریای با خاک یکسان چه زود است آن اتّفاق مبارک شیاطین رسوای با خاک یکسان چه سخت است آن انتقام مقدّس تل آویو و حیفای با خاک یکسان مهدی جهاندار در رثای https://eitaa.com/sobhehoseini
صبح حسینی
شگفتا بلندای با خاک یکسان بلندا شگفتای با خاک یکسان چه زیباست از پهلوانان تواضع چه غوغاست بالای با
عَلَم کو ؟ عمو کو؟ صفا کو؟ سبو کو ؟ چه شد مشک و سقای با خاک یکسان 😭😭😭😭😭
بمیرم که انگشتری مانده بر جا از آن قد و بالای با خاک یکسان 😭😭😭😭😭
در رگ حادثه، خون موج زد، آیینه شکست شعله‌ور شد در و دیوار حرم، سینه شکست خون مالک به زمین ریخت، خبر سنگین است بعد مالک، به تن حوصله، سر، سنگین است اشک آغاز جنون است، تماشا سخت است دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است خون ما وجه سلوک است که سالک باقی‌ست کشته شد مالک اگر، غیرت مالک باقی‌ست شعله‌ور بود و به ققنوس، توسل می‌کرد تشنه لب بود و لب آب تحمل می‌کرد وسط معرکه غوغاست، جنون می‌رقصد مالک انگار که در برکه خون می‌رقصد شعله‌ور بود درِ خانه، لگد بر در خورد داغ، مسمار شد و بر جگر حیدر خورد شعله‌ور بود خبر، دل به صدا آمده است خبر از مصحف امّ الشهدا آمده است سنگ باران شده قاسم، شده دل، خونین‌تر این چه زخمی ‌ست که باشد ز عسل شیرین‌تر وسط معرکه غوغاست... شکسته بالش آمده مادر سادات به استقبالش جلوه آیینه طلب شد غزلش کرد خدا چه بگویم به چه حالی بغلش کرد خدا چه بگویم به چه حالی یل ما را کشتند قبله باقی ست فقط قبله نما را کشتند قبله باقی ست، خدا هست، بگو با صهیون صد چنین قبله نما هست بگو با صهیون عاقبت مسح جنون، خون به پر و بال کشید روضه قاسم ما نیز به گودال کشید بت بگو، بی سروپا باش، سراپا تبریم چند سالی ست که ما منتظر این خبریم کدخدا را برسانید! زمان، مستِ علی ست مالک افتاد زمین، تیغ، ولی دست علی ست کدخدا را برسانید که خون ارزان نیست ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست کدخدا را برسانید که حق تابنده ست مالک افتاد ولی خشم مقدس زنده ست زخم شمشیر اگر خورد به شیران... باشد حاج قاسم یکی از مردم ایران باشد چله‌ای هست که سردار...  نه بی سر شده‌اند همه مردم ما مالک اشتر شده‌اند دل ما سوخت در این روضه خبر سنگین است باکی از کشته شدن نیست، سعادت این است مالک افتاد زمین، قیمت حسرت چند است خوش به حالش که علی از دل او خرسند است نوبت روضه قاسم شد و جولان دادند روضه خوان‌ها خبر از سم ستوران دادند یا علی، اهل حرم دست به دامان تو اند مالک و قاسم هر عهد، شهیدان تو اند قنفذ از یک طرف و حرمله از سوی دگر بازهم در وسط معرکه، آهوی دگر خبر تازه، سر قافله آوار شده فاطمه پشت در خانه، گرفتار شده اشک آغاز جنون است! تماشا سخت است دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است سر صبحی دم از آن زلف پریشان زده‌ایم اول روضه گریزی به شهیدان زده‌ایم مرگ بر بی کسی و واهمه! بر عشق درود تشنه جان داد حسین ابن علی بین دو رود تشنه جان داد نسوزد سر گیسوی حرم نگران بود حرامی نرود سوی حرم وای اگر آبروی قوم غدیری می‌رفت وای اگر دختر ارباب اسیری می‌رفت روضه خوان گفت شبی خیمه به غارت رفته است روضه خوان گفت که زینب به اسارت رفته است خطبه خوان زینب کبراست بگو با صهیون کربلا آخر دنیاست بگو با صهیون در عطش چاره همین بود که دریا باشیم ارباً اربا شده اکبر لیلا باشیم سامرا تا به حلب جمع پریشانی بود تیغ خیبر شکنی، ارث سلیمانی بود سر طوفان شب بی حادثه بر شانه ماست ابرها مرز ندارند سفر خانه ماست غرش ماست که از شط مصاف آمده است صاعقه دور سر ما به طواف آمده است کدخدا را برسان! جلوه به زخم آکنده ست خون ما بت‌شکنان، گور بتان را کنده است زخم و خون آرزوی ماست، بگو با صهیون زخم ارثیه زهراست بگو با صهیون صبح صادق زده و ضربت آخر مانده ست راه باز است اگر سیدعلی فرمانده ست اشک من حسرت محض است پر از فریادم کشته شد یار ولی یاد بتول افتادم گریه کردیم ولی عقده ز دل باز نشد مگر از پشت در خانه غم آغاز نشد خواست آن فرصت عهد ازلی را نبرند فاطمه پشت در آمد که علی را نبرند کدخدایان نجس سرّ مگو را کشتند یک نفر یار علی بود که او را کشتند شعله بر بال و پر روح الامین افتاده سوره کوثر قرآن به زمین افتاده آن طرف نعره یک بی سروپا می‌شنوم این طرف از پس در فضه بیا می‌شنوم شعله‌ور شد حرم و معجر زهرا هم سوخت روضه خوان گفت که موی سر زهرا هم سوخت شاعر:احمد بابایی در رثای https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) 🍃🍃🍃🍃 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد https://eitaa.com/sobhehoseini
قلبِ من کنده شد از جا ، چاه دیدی که چه شد؟ پشتِ دربِ خانه‌ی ما ، چاه دیدی که چه شد؟ گرچه من بی احترامی دیده ام خیلی ، ولی محضرِ ام ابیها چاه دیدی که چه شد؟ هیزم آوردند گمراهانِ کافر پشتِ در داغ شد مسمارِ درها چاه دیدی که چه شد؟ محسنم را دومی پشتِ درِ این خانه کشت آه... با یک ضربه‌ی پا ، چاه دیدی که چه شد؟ دست من را بسته که بودند ، زهرایم رسید در شلوغی ها و دعوا... چاه دیدی که چه شد؟ پیش چشمان من و نامحرمان و کودکان بر زمین افتاد زهرا(س) ، چاه دیدی که چه شد؟ داغِ من وقتی دوچندان شد که هنگام وداع تازه دیدم بازویش را... چاه دیدی که چه شد؟ محمدحسین_چاوشی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) 🍃🍃🍃🍃 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد https://eitaa.com/sobhehoseini
حدود ظهر دوشنبه دری کبود شد و رواق خانه ی نیلوفری کبود شد و   لگد به عرش زدند، آسمان زمین افتاد و آیه آیه تن کوثری کبود شد و     حوالی گذر تندباد آتش و دود حریر روشن بال و پری کبود شد و   چقدر غیرت آیینه ها به جوش آمد همینکه دور و بر معجری کبود شد و   زلال صورت مهتاب بانویی بین خسوف کوچه ی خاکستری کبود شد و   در امتداد همین کوچه های کوفه صفت گریزهای دم آخری کبود شد و "چه کربلاست که آدم به هوش می آيد" چه کربلاست در آن پیکری کبود شد و    "کمی گذشت و هجوم دوباره ای آمد" "بُنـیَّ" های دل مادری کبود شد و   "هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید" نوشته اند مقاتل سری کبود شد و . . . نگاه خواهر او تا به قتلگاه افتاد میان عرش خدا "زینبیه" راه افتاد.... محمد جواد مهدوی https://eitaa.com/sobhehoseini