eitaa logo
محمد سهرابی (معنی زنجانی)
2هزار دنبال‌کننده
77 عکس
25 ویدیو
0 فایل
بسم رب الفاطمة صفحه تخصصی«محمد سهرابی» (معنی) لینک کانال در تلگرام 👇👇👇 Http://T.me/sohrabimohammad لینک اینستاگرام instagram.com/sohrabimohammad315
مشاهده در ایتا
دانلود
86.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یٰا نٰافِذَ اْلْبَصیرة شد هفت بحر عشق عیان در وجود او، عباس سابع است، بخوان ز انتها درست... @sohrabimohammad
یا سیدنا المظلوم عاشق شدم دوباره سرم را بیاورید بار گرانِ در به درم را بیاورید اصلاً سیاه شد که ز داغش شود سفید ای قوم روضه خوان جگرم را بیاورید اولاترم من از همه بر گریه برخودم اول برای من خبرم را بیاورید بال مگس گرفت ز سیمرغ حوصله ای اهل گریه پلک ترم را بیاورید من مست حُب شدم، سخن از مستحب مگو ای تاک ها بَر ِشَجرم را بیاورید دستم نمی رسد که بیفتم به پای او ای اهل اوج بال و پرم را بیاورید کاشی کنید حوض دو چشم مرا و بعد هر شب برای من قمرم را بیاورید نه خوانده می شود نه نوشته ولی بگو تشدید گریه ی سحرم را بیاورید هر "یاحسین"زخم جدیدی ست کهنه کار آن کهنه ی جدید ترم را بیاورید بر تربتم ز روضه ی اکبر زنید آب و آن گه به مرقدم پسرم را بیاورید حالا که تا دیار تو ما را نمی برند ما قلبمان شکست حرم را بیاورید... @sohrabimohammad
‍ ‍ ❖✨ ﷽ ✨❖ •✦✧✧✦• در این روز در سال ۶۱ ه.ق چون اهل البیت به مرقد مطهّر حسین علیه السّلام رسیدند جابر بن عبد اللَّه انصارى و جمعى از بنى هاشم و مردانى از آنها را یافتند كه براى زیارت قبر حسین علیه السّلام فرا رسیده بودند، همگان در یك زمان به عزادارى و نوحه سرایى پرداختند و سوگوارى جگرسوزى بر پا نمودند، و زنان آن آبادى نیز با ایشان به عزادارى پرداختند و چند روز در كربلا اقامت كردند. 🔘 از ابى جناب كلبى روایت شده كه گچكاران بدو حدیث كردند و گفتند: ما شب ها به جبّانة نزد قتلگاه حسین علیه السّلام می‏رفتیم و نوحه جنّیان را میشنیدیم كه نوحه می‏كردند و مىیگفتند: مَسَحَ الرَّسُولُ جَبینَهُ فَلَهُ بَریقٌ فِی الْخُدُودِ أَبْواهُ مِنْ عَلْیا قُرَیْشٍ جَدُّهُ خَیْرُ الْجُدُودِ.... 🔘پیامبر به جبینش دست می‏كشد، او را چهره‏ اى درخشان بود والدینش از طبقه بالاى قریش بودند، و جدّش بهترین اجداد بود... ▪️ راوى گوید: و آن گاه اهل البیت از كربلا به سوى مدینه كوچیدند. 📖اللهوف، ابن طاوس ،ص: ۱۹۷ 🔘روایت دلتنگی ▪️زیارت قبور...🏴 التماس دعا 🙏 ••●❥✧❥●•• @sohrabimohammad
▪️روایت اول رباب در کنار نهر قبر کوچکی را در برگرفته و لای لای میخواند😔 بلند شو رباب این مزار اصغرت نیست اصغر روی ضریح ِ سینه ی حسین خوابیده این مزار کوچک؛ مزار عموی ِرشیدم عباس است... یا قمر العشیره ▪️روایت دوم از همان لحظه که از ناقه خودش را انداخت پایین فقط چشمش پی ِ قبر عمویش می چرخید کاسه ی صبرش لبریز شد،... سکینه به برادر گفت :فقط عمو امام سجاد به علقمه اشاره کرد... سرش را پایین انداخت از همان روز دهم که عمو رفت و برنگشت از شرم و خجالت کشیدن عمو هنوز خجالت میکشد آبی به کف گرفته و رو به سوی علقمه با آه می‌رود سکینه و خجلت کشیده است آه عمو.. ▪️روایت سوم بالای سر قبر حسین زینب هنوز هم باورش نمیشود که بدون برادر چهل روز طاقت آورده سکوت شکست کسی آمد با کاسه ای آب و گلاب مستحب است روی قبر آب می پاشند آه آب... پی نوشت؛ آه پناه حرم شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم ولی ما را به سخت جانی خود این گمان نبود آه یا زینب... ▪️روایت چهارم اذان ظهر به افق نینوا صدای شیون بالا تر رفت یادِ آخرین نماز آخرین اقتدا به حسین آخرین موذن... آخرین اذان یاد اکبر لیلا بخیر... از سر ماذنه افتاد موذن برخاک؛ آه از دل لیلا ▪️روایت پنجم جای خالیه یک نفر خیلی حس می شد که با شیرین زبانی ها و دلبری هایش نمک ِ روضه ی زینب را دو چندان کند همان که جاماند،(ماهم جاماندیم😔) و چقدر هم یادش کردند همان که خیلی بابایی بود همان عاشق که دوری معشوق را تاب نیاورد و فدای سر معشوق شد آه من دمعة الرقیة... @sohrabimohammad
در این صحرا صدای اصغر می آید هنوز...
نازنینا کعبه‌ی حُسْن تو اَرکانش خطاست؛ خنده کوته، اخم جدی، سایه سنگین، قهر زود... @sohrabimohammad
دل رفت و یار رفت و جهان رفت و عمر رفت؛ با غم یکی نگفت که باری تو هم برو... @sohrabimohammad
ساغر ساغر شراب از آن چشم زدم؛ نعره نعره وجود گشتم ز عدم مُردم مُردم نیافتم سر ز قدم، ساقی ساقی بریز مِی بَر لَحَدَمْ... @sohrabimohammad
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین گفتی که غمت مدام باشد، باشد جز وصل توام حرام باشد، باشد خواهم به تو رخ به رخ سلامی بدهم گر مرگ در آن سلام باشد، باشد @sohrabimohammad
به گستاخی ِغم هرگز ندیدم میهمانی را؛ اگر با گریه بیرونش کنم با ناله می آید... @sohrabimohammad
بگذار تو را حساب ِآدم نکنند؛ بگذار تو را به خویش محرم نکنند دائم به بزرگان نرسد فضل و شرف؛ انگشت ِبزرگ را به خاتم نکنند... @sohrabimohammad
16.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر دوش خود بریز دو زلف سیاه را بالا مبر ز خسته دلان سوز و آه را در”بست طوسی”تو چه رنگی دویده است کز لطف می خرند سپید و سیاه را موسی عصا به کف به حریم تو پای زد تا دید می خرند دل”من عصاه”را زاهد تو را پسندد و رو بر خدا کند یارب مکن نصیب کسی این گناه را در حرمتت که امر خدا نیز قائم است دیدیم ایستاده سرِ پا اِلٰه را کفرم مبارک است به تبریک من بیا چرخانده ام به سوی رضا قبله گاه را ایوان تو به کعبه تفاخر نمی کند بر بنده,فخــر, عیب بود پادشاه را بین تو و خدا به خدا مایل تو ام…! شکر خدا که برد ز من اشتباه را وقت ورود کفش سپارند خلق و ما دادیم بوسه کفش کَـنِ کوی شاه را مالی نداشتم ولی از جستجوی تو انداختم میان ضریحت نگاه را من در رواق آینه عکسم به طاق بود دادند بر گدا به حریم تو جاه را کفر مرا درآر و نشان جهان بده رو کن که سجده کرده ام آن بارگاه را.. @sohrabimohammad