صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
جز بوسه بر رکاب همایون ذوالجناح
عقلم به هیچ جای دگر قد نمی دهد
#معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
چند بیت از کتاب ضبط نفس:
انار ساوه کجا و شکوفه های لبت
انار ساوه چه دارد به خونبهای لبت
چنین که هر سر موی تو سنبل الطیب است
هزار بوسه شیرین بیان فدای لبت
چه فاش عاشق بوسیدن دهان خودی
به روی آینه افتاده رد پای لبت...
#معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
شراب تازه چه داند ز کهنه کاری ما
چه نسبت است گهر را به آبداری ما
مرا به بستن در ناامید نتوان کرد
شود ز قفل فزون تر امیدواری ما
مبین به چشم نجاست به نفس ما که گرفت
هزار صید برایت سگ شکاری ما
جواب این غزل صائب است این معنی
"شکست رنگ می از ترک میگساری ما"
#معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
پرسند اگر چیست در این معرکه با من
ماییم و همین باده ی آلوده به دامن
ای بی خردان دست ز تشویش بدارید
یا باده گلرنگ در این مخمصه، یا من
از خون بزرگان سخن سخت گذشته است
پایی که نهادم به سر برگ حنا من
فردای قیامت چه کنم گر ننشینم
با لطف تو برتر ز سریر شهدا من
معنی چو دعایی به لبش هست همین است
باشد که بیفتم به در میکده ها من...
#معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
مملوک این جنابم و بس محترم هنوز
سنگی به سینه هست ز جنس حرم هنوز
گرمم نکرد صحبت معشوق و باده هم
آتش بیاورید که من کاغذم هنوز
در چارچوب تن اثر گریه رخنه کرد
شادم که می کشم ز غم دوست نم هنوز
شد دستپاچه خلق ز مغز و زبان چرب
دیگ معاش ماست به دست قلم هنوز
مشق سخن چو می کنم از خویش طالبم
من ضایعات خویش ز خود می خرم هنوز
یارب بگو رقیب بگوید بد مرا
بگذار تا خیال کند من کرم هنوز
دعوی عشق در دو محل دورتر خوش است
دارم برغم بی کسی خود جنم هنوز
ای دوستان مبارکتان باد کفرتان
من سجده می کنم به سر کوی غم هنوز
ای شهریار سخت عزیزی ولیک من
با حافظ عزیز روم تا فشم هنوز
گفتم دل شکسته خود را کجا برم
گفتی شکستنی است در اینجا قسم هنوز
بر ما که بی کسیم کسی مرحمت نکرد
از آشنا و غیر ببینم ستم هنوز
معنی مخواه پا شوم از روی کار دل
ما می دهیم بر سر این تخت لم هنوز
.
.
.
#معنی
#معنی_زنجانی
#محمدسهرابی
#محمد_سهرابی
#محمد_سهرابی_معنی
@sohrabimohammad
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسين و صلی الله علیک یا عقیله العرب یا زینب
·
گرچه در آغوش کشیدم تو را
گریه چنان شد که ندیدم تو را
اکبر و اصغر همگی کوثرند
لیک من تشنه گزیدم تو را
چون به لبت چوب حراجی زدند
آب شدم تا که خریدم تو را
هست خضابم همه خون تا مباد
شرم دهد موی سپیدم تو را
بود نفس در تن و از دست شمر
آه که بیرون نکشیدم تو را
بعد تو من شعله شدم سوختم
آب شدم لیک ندیدم تو را
پاسخ معنی بده زآن لب حسین
دوش صدا کرد شنیدم تو را
·
·
·
سروده شده در مورخ شانزدهم خرداد ماه نود و شش، ساعت سه و سیزده دقیقه صبح، دوازدهم رمضان المبارک
·
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
@sohrabimohammad
ای بسا مطرب که با تنبور و دف
دفن می گردد به صحرای نجف
وی بسا زاهد که با سیصد مقام
ره نمی یابد به وادی السلام
#معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
به یادت آمدم ای ساقی مستان غنیمت دان
که من این روزها از خانه هم بیرون نمی آیم
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین
.
حدیث عشق شنیدن کم از شهادت نیست
سخن بگو و بفرما کفن کنند مرا
.
#محمدسهرابی
#محمد_سهرابی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
به گور می برم آخر ز دست خلق پناه
به عزت و شرف لا اله الا الله
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
شبانه بر سرم آن یار، بی هوا آمد
خدا بخیر کند بر سرم بلا آمد
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad