شبانه بر سرم آن یار، بی هوا آمد
خدا بخیر کند بر سرم بلا آمد
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
عرق فروش بساط خجالتم معنی
جز این به بزم محبت نیامد از دستم
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین یا علی بن ابی طالب
برو ضریح علی باش تا ببوسندت
چه صرفه می بری ای نقره از رکاب شدن
@sohrabimohammad
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
مشو مأیوس ای دل گر نخواندی آیه فتحی
علی بن ابی طالب بگرداند ورق ما را
#معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
به رنگ گردنش دور از دو زلفش بوسه ها دادم
به کوی کافران انگار قرآن کرده ام پیدا...
#معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
خون میرود به صفحه که املا کنم تو را
نامت بزرگ گشت نشد جا کنم تو را
*یاغی نیَم ترحمی ای پادشاه حُسن
*گردن کشیدهام که تماشا کنم تو را
آب از سرم گذشته، عصایی بزن به آب
یک دم بیا که حضرت موسی کنم تو را
در راه کعبه خرج سفر در خطر فتاد
دل میرود ز دست که پیدا کنم تو را
خون مرا بگیر به گردن، مرا بکش
تا زیر تیغ سجدهی اعلی کنم تو را
کنجی برای خلوت شبهای من بده
تا گریهای به وسعت صحرا کنم تو را
بر مردگان کوی تو باید دخیل بست
یعنی قیاس کی به مسیحا کنم تو را
بندم بزن که چینی عمرم شکسته است
جامم بده که ساقی دلها کنم تو را
از روزگار خیر ندیدم بدون تو
خیرات، جان خویش چو حلوا کنم تو را
سنگینی غمت به تغافل مرا فکند
لعنت به من اگر ز سرم وا کنم تو را
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
شب جمعه ۱۴۰۱/۸/۱۹
حسیـــــــ❣ـــــــن جان؛
ای خفته در مزار سر از خاک کن برون؛
احوال چاکران تو بعد از تو درهم است...
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
خدا ذلیل کند بر سرای تو، دل را؛
مرا به دست تو داد و خودش کنار کشید..
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
سگان رو نوبتی هست از ارادت، حکم شاه است این؛
بپیچد زوزه ما هم به دشت کربلا یک شب...
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
یا انیس من لا انیس له
شبی که ریخت خدا در سبوی جانم مِی
چو تاک رفت به اعماق استخوانم مِی
علی الصّباح قیامت کسیست ساقی من،
که میدهد به من و جمع دوستانم می
دکان باده فروشان همیشه دایر باد
که دادهاند همیشه به رایگانم می
طهارتم چو بخواهید از سبو بدهید
هزار بار بریزید بر دهانم می
بجای آب ، مزار مرا به باده بشوی
که از لحد بتَراوَد به دیدگانم مِی
هزار خوشهی "انگور" بستهاند دخیل،
بدین اُمید که در گوششان بخوانم مِی
به ذکر "اَشْهدُ اَنّ حسین ثارُاللّه"
هزار میکده مینوشد از زبانم مِی
مرا ز گریه نگیرید، مثل طفل از شیر
که بوده روز تولد، همه اذانم مِی
هزار روح مقدّس، غلام چشم "حسین"
که ریخت از بَصَرش در دل و روانم مِی
به کربلا نرسیدن کم از رسیدن نیست
اگر رسیده شوم بادهام، بمانم مِی
به پیر میکده سوگند اینکه خواهم خورد
ز دست ساغر خورشید تا توانم مِی
سر ارادت ما خاک راه "اصغر" تو
به مدح جام بیا تا دو خط بخوانم مِی
کنار آب گلوی "علی" ترک برداشت
رواست گر به تسلّی دل، فشانم مِی...
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad