🌟 در هر ساعت ماه رجب، لطف و عنایت الهی را به دست آورید
🔸 رهبرانقلاب: #ماه_رجب، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست.
🔹 در هر ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، میتواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همهی نعمتهای دنیا پوچ است؛ یعنی میتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد.
🔸 بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت برای وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است. ۱۳۶۹/۱۱/۱۹
📣 #اطلاعیه
💫یه #فرصت_طلایی برای خانومای هنرمند و کدبانوی محله😃😃
🔰سلام دوستان عزیز بنا داریم❗️
1⃣محصولات غذایی ارگانیک🏠
2⃣ کیکهای تولد خانگی🎂🍰
3⃣وکارهای هنری و دست ساز🦄
4⃣خیاطی👚👕
📱این فرصت رو به عزیزان میدیم که برای فروش محصولاتشون، از کانال پایگاه استفاده کنند 👌
و تبلیغاتشون رو میزاریم تا کمک در فروش محصولات شما کنیم😊😇
💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰
⁉️حالاچجوری؟؟
✅ما روزای یکشنبه ثبتنام داریم 💥💥
هرخانومی که میخواد محصولاتش فروش بره
به ادمین کانال پیام میدید و ثبت نام میکنید👇
@yas_2090
و روز دوشنبه محصولات رو تو کانال بار گذاری میکنیم
🌺انشاالله که در این شرایط اقتصادی واسطهای برای کمک به شما عزیزان باشیم🌺
#لطفا_نشر_حداکثری
#قرارگاه_کوثر
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🆔 @soyezohor
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهادت_امام_هادی
فرازی از زیارت جامعه کبیره
#امام_هادی علیه السلام
"امام خامنه ای "
🥀امام هادی و امامان دیگر علیهم السلام، همه در این خط حرکت کرده اند که حاکمیت خدا را، حاکمیت قانون الهی را بر جامعهها حکومت بدهند.
🌷تلاشها شده است، جهادها شده است، زجرها کشیده شده است. زندانها و تبعیدها و شهادتهای پرثمر و پربار در این راه تحمل شده است.»
۱۳۶۰/۰۲/۱۸
#ماه_رجب
#شهادت_امام_هادی
#قرارگاه_کوثر
┅═ 🌿🖤🌿 ═┅
🆔 @soyezohor
┅═ 🌿🖤🌿 ═┅
🌿 قرارگاه کوثر
#سه_دقیقه_در_قیامت قسمت پانزدهم(سفر کربلا)👇 🌷من با خودم گفتم: خيلی كار مهمی كردم. اگر جای پدر ماد
#سه_دقیقه_در_قیامت 💢
قسمت شانزدهم👇
🌷گفتم: اين دستور آقا به چه علت بود؟ همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. در دهه هشتاد و بعد از نابودی صدام، بنده چندين بار توفيق يافتم كه به سفر كربال بروم. در يكی از اين سفرها، يك پيرمرد كر و لال در كاروان ما بود.
🍁مدير كاروان به من گفت: ميتوانی اين پيرمرد را مراقبت كنی و همراه او باشی؟ من هم مثل خيلی های ديگر دوست داشتم تنها به حرم بروم و با مولای خودم خلوت داشته باشم، اما با اكراه قبول كردم. كار از آنچه فكر می كردم سخت تر بود.
🌷 اين پيرمرد هوش و حواس درست و حسابی نداشت. او را بايد كاملا مراقبت می كردم. اگر لحظه ای او را رها می كردم گم ميشد.
خالصه تمام سفر كربلای من تحت الشعاع حضور اين پيرمرد شد. اين پيرمرد هر روز با من به حرم می آمد و برمی گشت.
🍁حضور قلب من كم شده بود. چون بايد مراقب اين پيرمرد می بودم. روز آخر قصد خريد يك لباس داشت. فروشنده وقتی فهميد كه او متوجه نمی شود، قيمت را چند برابر گفت. من جلو آمدم و گفتم: چی داری ميگی؟ اين آقا زائر مولاست.
🌷چرا اين طوری قيمت ميدی؟ اين لباس قيمتش خيلی كمتره.
خالصه اينكه من لباس را خيلي ارزان تر برای اين پيرمرد خريدم. با هم از مغازه بيرون آمديم. من عصبانی و پيرمرد خوشحال بود.
با خودم گفتم: عجب دردسری برای ما درست شد.
🍁اين دفعه كربلا اصلا به ما حال نداد. يكباره ديدم پيرمرد ايستاد. رو به حرم كرد و با انگشت دست، مرا به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا كرد. جوان پشت ميز گفت: به دعای اين پيرمرد، آقا امام حسين شفاعت كردند و گناهان پنج سال تو را بخشيدند.
🌷بايد در آن شرايط قرار می گرفتيد تا بفهميد چقدر از اين اتفاق خوشحال شدم. صدها برگه در كتاب اعمال من جلو رفت. اعمال خوب اين سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود.
🖇ادامه دارد ...
التماس دعا🌹