💠مبنای ولایت و حکومت چیست؟
سؤال:
آیا با توجه به خطبه 92 نهج البلاغه می توان گفت مبنای ولایت و حکومت، رای مردم است؟
📝 پاسخ:
🔹از دیدگاه شیعه، حکومت منحصرا از آن خداست (انعام/57 و...) و اوست که این حق را به هر که بخواهد اعطا می کند (آل عمران/26)، لذا هر حکومتی غیر از حکومتی که از ناحیه خداوند منصوب شده باشد طاغوت شمرده شده است که باید از آن اجتناب صورت گیرد (نساء/60).
🔹 بنا به ادله دینی که شیعه بر آن اجماع دارد، خداوند متعال برای دوران پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) کسانی را به عنوان ولی منصوب کرده است که هم قرآن صفاتشان را مورد اشاره قرار داده (مائده/55 ، نساء/95 و ...) و هم در روایات به نام معرفی شده اند.
🔹 همچنین پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در غدیر خم نیز مامور گشت تا امامت و ولایت حضرت علی (علیه السلام) را به صورت رسمی به مسلمانان ابلاغ نماید (مائده/67) و خداوند نیز عدم ابلاغ این پیام را معادل عدم ابلاغ رسالت دانست (مائده/3) و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز پس از قرائت خطبه ای با این عبارت امام علی (علیه السلام) را رسما به عنوان ولی بعد از خود، نصب کردند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه».
🔹 با توجه به آنچه گفته شد در مبنا بودن نصب الهی برای مشروعیت حکومت امام علی (علیه السلام) هیچ شک و تردیدی وجود ندارد (هر چند رای –بیعت- مردم در تحقق عینی حکومت دینی، نقش آفرین است که ارتباطی به مبنای ولایت ندارد). لذا حضرت در جریان سقیفه، تا مدتها از بیعت امتناع کرد تا جایی که منزلش مورد هجوم قرار گرفت.
🔹 حضرت علی (علیه السلام) نیز بارها در نهج البلاغه به این حق مشروع خود اشاره کرده و به عنوان نمونه در خطبه شقشقیه ضمن تاکید بر فضایل خود، از اینکه حق مشروع وی توسط دیگران غصب شده است، گلایه می کند (خطبه 3 نهج البلاغه) و یا در خطبه 6 تصریح می کند که پس از پیامبر تا سال ها او را از حقش دور نگه داشته اند و حال آنکه اگر مبنای ولایت از منظر امام، بيعت و رای مردم بود، حضرت باید رای سقیفه و بیعت مردم را تایید و حتی دیگران را به بیعت تشویق می کرد.
🔹 خطبه 92 نهج البلاغه در شرایطی صادر شده است که مردم پس از 25 سال که به حضرت اقبال کرده بودند برخی سنن پیامبر به فراموشی سپرده شده و سنن دیگری جایگزین شده بود و از طرفی نیز آن حضرت، در صورت روی کار آمدن، قطعا به دنبال اجرای عدالت و احیای سنن الهی بود، از این روی سخنانی که حضرت در این خطبه در توصیه به رها کردن ایشان و انتخاب دیگری دارد، به معنای این نیست که ایشان مبنای ولایت را رای مردم می داند، بلکه این سخنان، صرفا اتمام حجتی است با کسانی که خواستار بیعت با آن حضرت بودند و گویا آن حضرت با این فرمایشات، به مردم می گوید با روحیاتی که شما در این مدت پیدا کرده اید، اگر کس دیگری را انتخاب کنید برایتان بهتر است و اگر کس دیگری را برگزینید، من نیز شاید از وی اطاعت کنم [با توجه به تعبیر لَعَلّ که به معنای شاید است] که به نظر می رسد منظور حضرت، همان همراهی در مواردی است که خلیفه بر اساس سنت خدا و پیامبر حرکت کند چنانکه پیش از آن نیز چنین رفتاری داشت، هر چند در تمام این مدت و همراهی ها که با هدف حفظ مصالح اسلام بود، هرگز حضرت مشروعیت حکومتشان را تایید نمی کرد.
👌به هر حال با وجود این اتمام حجت ها، مردم همچنان اصرار بر بیعت با ایشان داشتند و حضرت نیز با پذیرش خلافت، به اعمال حق الهی خود پرداختند و اين حاکی از این است که مبنای ولایت آن حضرت، نصب الهی بود، ولی تحقق خارجی حکومت، بر اساس همراهی مردم بود.
#مبنای_ولایت_و_حکومت
مرکزمطالعات و پاسخگویی به شبهات👈
🆔 @spasokh
🖌شبهه:
اگر انبیاء برای تشکیل حکومت و پیش بردن جامعه به سمت تعالى آمده اند چرا امام صادق علیه السلام از فرصت های به وجود آمده برای به دست گرفتن حکومت اقدامی نکرد؟
📝 پاسخ:
1⃣در اینکه خفقان حاکم بر زمان امام صادق علیه السلام نسبت به سایر ائمه کمتر بوده است تردیدی نیست اما در اینکه شرایط برای قیام مساعد بوده است یا نه و اینکه امام علیه السلام برای قیام اقدامی کردند یا نه بین اندیشمندان اختلاف است.
2⃣برخی اندیشمندان معتقدند بر خلاف دیدگاه هایی که فعالیت سیاسی امام جعفر صادق علیه السلام را صرفا از طریق فعالیت های علمی، فرهنگی و تربیت شاگرد می دانند، آن حضرت در مقام عمل نیز قصد قیام علنی بر ضد حکومت بنی امیه و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه داشتند و در این راستا تشکیلات سیاسی گسترده ای در سرتاسر جهان اسلام ایجاد کرده بودند اما متاسفانه به دلیل سوء استفاده بنی عباس از شرایط به وجود آمده و از بین رفتن فرصت، عملا این کار میسر نشد و با روی کار آمدن بنی عباس و حاکمیت خفقان، دیگر شرایط مناسب برای قیام فراهم نشد.»(رک: انسان 250 ساله، مقام معظم رهبری، ص 314-309)
3⃣ در اسناد موجود شاهد این هستیم که امام علیه السلام از شرایط نامناسب برای قیام صحبت می فرمایند نه از رد کردن قیام به طور مطلق، چنانکه در جریان هارون مکی و ابو مسلم خراسانی آمده است.
#حکومت_امام_صادق_ع
مرکزمطالعات و پاسخگویی به شبهات
🆔 @spasokh
قالَ الرضا (علیه السلام):
«كَانَ أَبِي إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الْكَآبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ »
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و ناراحتی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت. (بحار الانوار، ج44،ص 284)
مرکزمطالعات و پاسخگویی به شبهات ـ حوزه علمیه قم
🆔 @spasokh
💠 حجاب اجباری آری یا خیر؟
سؤال:
چرا با وجود اینکه حجاب در دیگر کشورهای مسلمان اختیاری است در جامعه ما از طرف حکومت اجباري است؟
📝 پاسخ:
1⃣ اصل وجوب حجاب از ضروریات دینی است که آیات و روایات فراوانی دلالت بر آن دارند، از جمله آیه 59 سوره احزاب و نیز آیات 30 و 31 نور که به پوشش گردن و سینه و نیز مخفی کردن زینت از نامحرم (به غیر از زینت هایی که خود به خود آشکار است) دستور می دهد.
حضرت زهرا (س) نیز هنگام بيرون رفتن از منزل، از پوشش خاصي مثل چادر و روپوش استفاده ميکردند. با عنايت به این آيات، روايات و سیره زنان متدین در تاریخ اسلام، فقها حکم به وجوب پوشیده بودن تمام بدن زن در مقابل نامحرم و گناه بودن بی حجابی نموده و فقط دستها تا مچ و گردي صورت را استثناء کردهاند.
2⃣ در تمامی سیستمهای حکومتی، دولت میتواند نسبت به رفتارهایی که به خودی خود امور شخصی محسوب میشوند، ولی در یک بازه زمانی و شرایط خاص، آثار اجتماعی مهمی دارند، قوانینی وضع کند که دامنه اختیارات فردی را به سود منافع اجتماعی، تنگتر کند، نظیر خرید و فروش و مصرف مواد مخدر که ابتدائا جزء امور فردی هستند اما به دلیل عواقب اجتماعی که دارد، در اکثر کشورهای دنیا ممنوع شده و جرم تلقی میشود.
بی حجابی نیز اگر چه در ظاهر يک امر شخصي به نظر می رسد ولي به دلیل تبعات و مفاسد اجتماعی ناشی از آن، برای مردان، زنان و خانواده ها و نیز با توجه به وقوع آن در بستر جامعه و حریم عمومی در واقع از امور اجتماعي بوده و از این رو دولت اسلامی حق دارد با جعل قوانيني الزامی، از آن جلوگيري کند.
3⃣بی اعتنایی کشورهای اسلامی به این واجب الهی، نمی تواند توجیهکنندۀ بیحجابی باشد، همچنانکه در این کشورها شاهد آزادی بسیاری از ناهنجاری ها و مفاسد، فحشا، شرب خمر و دیگر گناهان هستیم که اگر بخواهیم عمل آنها را ملاک قرار دهیم باید درها را به سوی این آسیبها و زشتی های اجتماعی نیز باز کنیم.
#حجاب_اجباری
مرکزمطالعات و پاسخگویی به شبهات👈
🆔 @spasokh
💠 منافات عزاداری بر اهل بیت (علیهم السلام) با صبر
سؤال:
آیا توصیه آيات و روايات به صبر در برابر مصائب، با برگزاری مجلس عزاداری و گریه شیعیان بر امام حسین (علیه السلام) منافات دارد؟
📝 پاسخ:
🔹با نگاهی به آیات و روایات می توان دریافت مراد از صبر در حوادث ناگوار، گریه و عزاداری نکردن نیست بلکه منظور جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است، چنانکه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در مصیبت فرزندش، ابراهیم، به شدت گریه می کرد و در مقابل اعتراض اصحاب فرمود: «این گریه خشم و نارضایتی نیست بلکه گریه رحمت و رافت است و کسی که رحم نکند مورد رحمت واقع نمی شود.» (1) لذا عزاداری و گریه ای که از روی خشم نسبت به قضای الهی باشد مخالف صبر است اما گریه عاطفی که نشانه محبت و دلرحمی انسان است مصداق صبر نکردن نیست.
🔹برگزاری مجلس عزا عامل تسلی دل غم ديدگان است فلذا در روایات توصیه شده پس از مرگ مسلمان، سایر مسلمانان جمع شده، به بازماندگانش تسلی داده، آنان را به صبر توصیه کنند و برای از دنیا رفته، قرآن تلاوت کرده و درخواست آمرزش نمایند.
🔹کارکرد دیگر برگزاری مجلس عزا بزرگداشت یاد و خاطره شهدا، علما و اندیشمندانی است که با نثار جان خود جامعه اسلامی را حیات دوباره می بخشند، به ویژه شخصیتی همچون امام حسین که به خاطر ویژگی های خاصی که داشت روایت های متعددی برای بزرگداشت هر ساله حماسه ایشان وارد شده که نشانگر عدم منافات این مجالس با توصیه به صبر می باشد.
🔹مراسم و عزای امام حسین (علیهالسلام)، یک حرکت دینی- سیاسی و اعتراض بر قاتلان و طرفداران آنها در تمام تاریخ می باشد تا هم نهضت حسینی و اهداف قیام آن حضرت همچنان در میان مسلمانان زنده بماند و هم جنایات یزید و هواداران او بر کسی پوشیده نگردد و این حوادث به شاخصی برای تشخیص حق از باطل تبدیل شود.
📚 پی نوشت:
1⃣. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار ، (بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ سوّم) 1403 هـ 1983، ج 79، ص 90 ، ذيل روايت 43.
پاسخ کامل در لینک زیر:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9440/
🆔 @spasokh
💠 جنگ امام حسین (علیهالسلام) در ماه حرام
شبهه:
با اینکه محرم جزء ماه هاي حرام است، چرا امام حسين (علیهالسلام) در اين ماه جنگ کرد؟
📝 پاسخ:
پيش از اسلام در ميان ماه هاي قمري، چهار ماه (رجب، ذي القعده، ذي الحجه، محرم) ماه حرام نامیده می شد که در آن بر طبق سنت حتي در جاهليت جنگ و خون ريزي حرام و پيکار در آن زشت شمرده مي شد و هر قبيله اي هم که با هم جنگ داشتند، مانند: اوس و خزرج که 120 سال با هم نزاع و پيکار مي کردند، در اين چهار ماه متارکه مي کردند.
از طرفی اسلام نیز بر این حرمت مهر تایید زد و جنگ در این چهار ماه را حرام اعلام نمود مگر اینکه دشمنان حرمت این ماه را شکسته و وارد جنگ شوند که در نتیجه مسلمانان حق مقابله به مثل با آنها را دارند و کار حرامی صورت نگرفته است.(1)
🔹در جریان حوادث مرتبط با شهادت امام حسین، امام (علیهالسلام) که پس از امتناع از بیعت یزید به مکه رفته بود، به منظور جلوگیری از ریخته شدن خونش در ماه حرام، در روز هشتم ذی الحجه مکه را به سمت کوفه ترک کرد، اما یزیدیان، راه وی را در دوراهی کوفه بسته و او را به کربلا هدایت کردند و به دستور ابن زیاد آماده جنگ با امام شدند، در این میان امام حسین (علیهالسلام) برای حفظ حرمت ماه حرام، طی نامه ای به عمر بن سعد، آیات مربوط به ممنوعیت جنگ در این ماه ها را متذکر شد، اما این هشدارها در وی اثر نکرد و در روز عاشورا نه تنها وارد جنگ با امام حسین (علیهالسلام) شد بلکه اعلام کرد که آگاه باشید که من اولین کسی هستم که تیر به لشکر حسین (علیهالسلام) انداختم.
👌از این روی آنکه در کربلا حرمت ماه حرام را شکست و وارد جنگ شد لشکر یزید بود و امام حسین ع به دلیل اینکه در حال دفاع بود عملش مطابق با نص قرآنی و فاقد هر گونه اشکالی بود.
📚 پی نوشت:
1⃣ بقره/194.
پاسخ کامل در لینک زیر:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9441/
🆔 @spasokh
💠آگاهی امام حسین (علیهالسلام) از شهادت
شبهه:
آگاهي امام حسين (علیهالسلام) از شهادتش در كربلا، چگونه با آيه «وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» توجيه ميشود؟
📝 پاسخ:
روایت های متعددی حاکی از آن است که پیامبران گذشته، پیامبر اسلام، حضرت علی (علیهالسلام) و حتی خود امام حسین (علیهالسلام) از واقعه کربلا خبرداده اند. از این روی در اینکه امام حسین (علیهالسلام) خبر داشتند که پایان کار ایشان با شهادت خواهد بود تردیدی نیست. با این حال، امام حسین (علیهالسلام) در ماجرای کربلا بر اساس علم طبیعی خویش حرکت کردند، با یزید بیعت نکردند، به مکه رفتند، بر طبق احتمالی که در مورد احتمال ترورشان در موسم حج می دادند روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شدند و با توجه به دعوت کوفیان به سمت کوفه و نه کربلا حرکت کردند، اما روند حوادث به گونه ای شد که ایشان را به کربلا کشاند.
بر این اساس روند حرکت امام از مدینه تا کربلا، صرفا بر اساس علم غیب نبوده و قابل محاسبه منطقی و عقلانی بوده است که توجه به آن اصل شبهه را از بین می برد. با این حال حتی اگر امام حسین (علیهالسلام) بر اساس علم غیب و آگاهی به شهادت، به کربلا رفته باشد باز هم عمل ایشان انداختن جان خود در هلاکت نمی باشد زیرا:
🔹«القاء جان در هلاکت» در آیه 195 سوره بقره شامل کسانی که با ایثار و فداکاری در راه اسلام به شهادت می رسند نمی باشد، چون در این دنیا اهداف مقدسی وجود دارد که جان انسانها در برابر آن ارزشی ندارد همچون دین و حتی کسانی که اینگونه مسیر شهادت را بر می گزینند بر طبق آیات قرآنی دارای اجر عظیمی نزد پروردگار هستند.(1)
🔹 هلاکت مرگ بدون دلیلی است که باعث می شود تا انسان هم در این دنیا و هم جهان آخرت متضرر شود و مورد نکوهش همگان نیز قرار می گیرد ولی شهادت سرمایه ای است که طی آن اگر چه حیات زودگذر دنیوی را از دست می دهد اما هم حیات جاوید آخرت را می خرد و هم در دنیا به الگو و سرمشق برای انسانها تبدیل می شود.
🔹از جهت بعد توحیدی، تمام جهان هستی ملک پروردگار است و تمام دستورات او مصلحتی دارند و از این روی اگر پروردگار متعال به فردی اذن شهادت داده باشد، عمل به این دستور و اذن، نه تنها هلاکت نیست بلکه حیات جاوید و مطابق با امر پروردگار است.
📚 پی نوشت:
1⃣ (نساء/100)
پاسخ کامل در لینک زیر:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9442/
🆔 @spasokh
#امامت_امام_سجاد_علیه_السلام
📝شبهه:
اگر حضرت علي اكبر (علیهالسلام) از صحنه كربلا زنده بيرون مي آمد به خاطر شباهت هایی که با پیامبر صلی الله علیه و آله داشتند به مقام امامت می رسیدند و مانع از امامت امام سجاد (علیهالسلام) مي گرديد.
پاسخ:
1⃣ امامت ادامه رسالت است و همانطور كه نبوت يك مقام و منصب الهي است و امكان ندارد مثلا فردي از طريق گزينش مردم به مقام نبوت برسد، امامت نيز مقامي الهي است و تنها از طریق نصب الهی تعیین می گردد[1] چرا که نبی و امام باید معصوم باشند و تشخیص معصوم نیز فقط توسط خداوند متعال صورت می گیرد حتی بنا بر روایات، اختیار انتخاب امام در دست ائمه نیز نمی باشد[2] بلکه این امر به وسیله خداوند متعال به رسولش و از طریق او به امام علی (علیهالسلام) ابلاغ شده و هر امامی نیز آن را به امام بعد ابلاغ می کند؛[3] بر این اساس است که در کتاب شریف اصول کافی، علاوه بر تصریح به انتصابی بودن امامت، روایات مربوط به تصریح هر امام به امام برگزیده بعد از خود از جانب پروردگار نیز بیان شده است؛ از جمله این موارد وصیت امام حسین (علیهالسلام) در مورد امامت حضرت سجاد (علیهالسلام) می باشد. [4]
2⃣ حضرت علی اکبر علیهالسلام از مقام و منزلت ارجمندی برخوردار بودند واز جهات خلقیات و شکل و شمائل نیز بسیار شبیه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بودند اما این بدین معنا نیست که ایشان معصوم و افضل هم بوده باشند؛ امام سجاد علیهالسلام هم معصوم بودند و هم به لحاظ علم امامت و سایر ویژگی های لازم برای امامت افضل از حضرت علی اکبر علیهالسلام بودند چنانکه در روایات وارده به عنوان جانشین امام حسین (علیهالسلام) از او نام برده شده بود.
از این روی حضرت علی اکبر (علیهالسلام) حتی اگر در کربلا شهید نمی شد باز هم امام چهارم، امام سجاد (علیهالسلام) بودند.
پی نوشت:
1. سبحاني، جعفر، الهيات و معارف اسلامي، ص 352.
2.صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 422.
3. ر.ك: همان، ص 439، باب 22.
4. کلینی،محمد بن بعقوب،اصول کافی،اسوه،سوم،1375، ج2،ص360-388.
پاسخ کامل در لینک زیر:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9443/
🆔 @spasokh
📝شبهه
چرا بعد از پذيرش دين اسلام حق خروج از آن را نداشته و به عنوان مرتد مجازات مي شويم؟ آیا این با آزادی عقیده منافات ندارد؟
پاسخ
1⃣ از منظر اسلام، پذیرش عقیده از روی اجبار امکان پذیر نمی باشد چرا که دین امری قلبی و درونی است و از این روی كساني نزد خداوند، دين دار و مؤمن محسوب مي شوند كه قلباً دين را پذيرفته، در درون خود به آن اعتقاد داشته باشند و تنها در اختيار خود فرد است كه چيزي را از لحاظ قلبي رد يا قبول كند. از این روی مسلمان ها با اختیار خودشان دین را می پذیرند.
2⃣ با وجود آزادی پذیرش دین، به منظور حفظ مرزهای اعتقادی و جلوگیری از سوء استفاده دشمنان و متزلزل شدن بنیان های دینی مردم، اسلام خروج از دین را ممنوع ساخته است و این اصلی است که یک فرد مسلمان به هنگام پذیرش دین، از آن مطلع بوده و با پذیرش آن وارد اسلام می شود و در نتیجه باید به لوازم آن نیز معتقد باشد که از جمله آنها ممنوعیت خروج از اسلام پس از پذیرش اولیه آن است.
3⃣با وجود ممنوعیت ارتداد، اگر کسی از اسلام خارج شده و عقاید خود را تغییر دهد ولی این عقاید را آشکار نکند احکام ارتداد شامل وی نمی شود، همچنین كساني كه در حال تحقيق باشند نیز مشمول حكم ارتداد نيستند حتي اگر نتيجه تحقيق آنها بازگشت از اسلام و گرايش به آيين ديگري باشد مشروط بر اينكه سخني برخلاف اسلام نگويند. بر این اساس اگر مسلمانی بر فرض محال، با تحقیق کامل به حقانیت دینی غیر از اسلام پی ببرد نزد خدا معذور است، لکن حق ابراز و تبلیغ و انتشار عقیده خود را ندارد. زیرا این امر زمینه ساز تجاوز به مرزهای عقیدتی و فکری اسلام است و اسلام به منظور حفظ امنيت داخلي جامعه اسلامي و جلوگيري از نفوذ بيگانگان و نامحرمان در حريم اعتقادات ديني مردم، مجازات سنگینی برای مرتدینی که به تبلیغ عقاید خود می پردازند در نظر گرفته است.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9444/
🆔 @spasokh
📝شبهه
نصف بودن دیه زن نسبت به ديه مرد ظلم به زن و نشانه ارزش پایین زن در اسلام است.
پاسخ
1⃣ دیه بر خلاف عنوان فارسی آن، «خون بها» نمی باشد، چرا که ارزش انسان، بسیار فراتر از قیمتی است که به عنوان دیه در نظر گرفته می شود، فلذا برای خون انسان نمی توان بهایی در نظر گرفت.
نقش دیه این است که از یک سو جنبه بازدارندگی برای جلوگیری از تکرار جنایت دارد و از سوی دیگر، جبران کننده خسارت اقتصادی وارده به خانواده مقتول می باشد.
2⃣ از آنجایی که از یک طرف، در نظام حقوقی اسلام، مرد مسئول تامین معیشت خانواده می باشد و صدمه به او بیش از صدمه به زن، باعث خسارت به اقتصاد خانواده می شود و از جانب دیگر حكم شرعي و قانوني با توجه به وضع غالب تعيين ميشود كه بر اساس آن، مرد تأمين كننده هزينه خانواده و داراي نقش مؤثرتر در وضع اقتصادي و مالي است لذا دیه مرد باید بیشتر از زن باشد، به ویژه اینکه با توجه به تفاوت های روحی و جسمی زن و مرد و نیز خشن و مشقت بار بودن برخی کارها، انجام آن ها خارج ازتوان زنان می باشد و در سایر کارها نیز به دلیل منافات با مسئولیت های مادری و فرزندآوری و نیز مشکلات اجتماعی ناشی از برهم خوردن وضع غالب موجود در درازمدت، بهتر است همین وضع غالب محفوظ شود.
3⃣ با توجه به اینکه تفاوت گذاری میان دیه زن و مرد، بر اساس ارزش زن و مرد محاسبه نمی شود و صرفا جنبه اقتصادی دارد، لذا دیه بالای مرد به معنای ارزش بالای مرد نسبت به زن نمی باشد و در اسلام، از نظر بعد انساني و الهي و ارزشي، تفاوتي بين زن و مرد وجود ندارد.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9445/
🆔 @spasokh
#معرفی_کتاب📘
نام کتاب: «شبهات و ردود حول القرآن الکریم»
مؤلف: آیت الله محمدهادی معرفت
ناشر: قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید
👈این کتاب پاسخ گوی معروف ترین شبهات در مورد قرآن است که از یک مقدمه و پنج بخش تشکیل شده است.
📖 بخش اول به پاسخ شبهه ی مشهور شرق شناسان مبنی بر وجود مصادری برای قرآن پرداخته است.
📖بخش دوم پاسخ به شرق شناسان و روشنفکران مسلمان داخلی متأثر از آنها درباره ی ورود عناصری از فرهنگ باطل عرب جاهلی به قرآن است.
📖بخش سوم ضمن تأکید بر عدم وجود اختلاف و تناقض در آیات قرآن یکی از ابعاد اعجاز قرآن را مورد بحث قرار داده است.
📖بخش چهارم، موارد ادعا شده در قرآن که مخالف با مستندات علمی، تاریخی و یا ادبیات است به بحث گرفته شده است.
📖و بخش پنجم بر واقعی بودن قصص قرآن تأکید دارد.
🔹ضمنا این کتاب توسط چند تن از شاگردان ایشان در دانشگاه علوم اسلامی رضوی تحت عنوان «نقد شبهات پیرامون قرآن کریم» به فارسی برگردانده و چاپ شده است.
🆔 @spasokh
#اجرای_حدود_الهی_در_ایران
📝شبهه
ایران کشوری اسلامی نیست و الا مثل برخی کشورها که ما آنها را «ظاهرا اسلامی» می نامیم حدود اجرا می شد.
پاسخ
1⃣ هدف بسیاری از نظام های کیفری، پیشگیری از وقوع جرم است و در نفس وجود قوانین کیفری همانند اجرای کیفر، این جنبه پیشگیری وجود دارد؛ از مجموع قوانین و مقررات کیفری اسلام می توان استنباط نمود که هدف اصلی از قوانین، بازداشتن مجرم است. (1)
2⃣علاوه بر جنبه پیشگیرانه داشتن قوانین اسلامی، براي اجراي مجازات قاعدهاي وجود دارد به نام قاعده درء، بدین مفهوم كه درصورت وجود شك و ترديد در اثبات یکی از جرایم مستوجب حد، قاضي نميتواند مجازات حدّ را اجرا نمايد؛ يعني براي اجراي مجازات و حكم الهي يقين صد درصد لازم است. به عنوان مثال در ماده 198 قانون مجازات اسلامي 16 شرط براي تحقق جرم سرقت كه مستوجب قطع ید باشد، ذکرشده است. در غیر این موارد قاضی سلطه ای در قطع عضو که نوعی ولایت بر بدن مجرم است ندارد.
3⃣در نظام كيفري اسلام، در كنار عدالت، دو عنصر ديگر وجود دارد كه موجب انعطافپذير شدن عدالت كيفري شده است و آن دو «توبه» و «عفو» است ازاینرو ارتكاب جرم لزوماً به مجازات منتهي نخواهد شد و ممكن است مجرم با توبه يا عفو از كيفر رهايي پيدا كند.
4⃣در جمهوري اسلامي ايران، اگر تمام شرايط موجود باشد دادگاه حكم الهي را جاري ميكنند، هرچند ممكن است حكم درملأعام نباشد و مردم از اجرای آن باخبر نشوند.
پی نوشت:
1. خسروشاهي، قدرت الله و مصطفي دانش پژوه، فلسفه ی حقوق، قم انتشارات مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1378، ص 222.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9446/
🆔 @spasokh