عنوان: سازگاری دین با دموکراسی و حقوق بشر
📝شبهه شماره 102
در آیین اسلام، با ادای شهادتین هر مسلمانی باید فقط از خدا و رسول و آنچه بر او وحی شده اطاعت كند. هركسي بايد خودش به قرآن مراجعه كند و دينش را بشناسد. در قرآن تصریح نشده که مسلمانان بعد از پیامبر میبایست به فرد خاصی ایمان آورده و به تفسیری كه او از دین ارائه میدهد، رجوع كنند و یا دینشان را با آراء «مراجع تقلید» تطبیق بدهند. مراجعه به فقيه و هرکس دیگری، عبوديت ايشان است. دين از همه آن تفاسيری كه بعدها توسط مسلمانان ساخته شده، جدا میباشد، دین باید با «دموكراسی» و «حقوق بشر» سازگاری داشته باشد.
پاسخ
1⃣ از آنجایی که خداوند مالک هستی و حق محض است، حقّ قانونگذاری تنها از آنِ خداوند است، و اگر چیزی را اعتبار و تأیید نمود، باید از آن اطاعت کرد. خداوند ولایت پیامبران و امامان(ع) و عالمان دین را اعتبار کرد که آنها كاری نمیكنند جز ابلاغ احكام الهی و دعوت مردم به سوی فرمانِ خدا؛ از اینرو، باید از آن بزرگواران اطاعت کرد. بنابراین، چون چنین چیزی دستور خداوندی است، برخلاف قرآن و پیمان «#شهادتین» نیست.
2⃣ در خطا #ناپذيرى اصل دين ترديدى نيست؛ يعنى دين هم در مرحله پيش از ابلاغ و هم در مرحله ابلاغ از هرگونه خطا و اشتباهى مصون است. اگر در اين دو مرحله نقصان و خطايى در آن راه داشته باشد، با هدف تشريع دين كه هدايت بشر به راه حق و سعادت است، در تعارض آشكار خواهد بود. از اینرو، تفسيرهايى كه توسط پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) از قرآن شده نيز مصون از هرگونه خطا بوده و جزئى از دين بهشمار میروند.
3⃣ بهطور مسلّم نمیتوان همه معرفتهاى دينى عالمان دین را خطا و ناصواب دانست؛ زيرا اولاً بازگشت اين فرضيه به اين است كه اصولاً حقيقت دين قابل دريافت براى مسلمانان نباشد. ثانیاً پذيرش اين ادعا، مستلزم عدم حجيت قول و نظر هركس براى ديگران بهطور مطلق است، كه پيامدش انكار و فاقد اعتبار دانستن اين اصل بديهى نزد همه عقلاى عالم یعنی «ضرورت رجوع جاهل به عالم» و «غير متخصص به متخصص»، در هر فنى است.
4⃣ ما در بحث #معرفت_دينى، درصدد دستيابى به حجّت شرعى هستيم و حجت شرعى، انحصاراً به آن نوع از معرفت دينى تعلّق میگيرد كه روشمند بوده و براساس مقدّمات علمى و ضوابط و قواعد فهم متون دينى، بهدست آمده باشد، در اين صورت است كه میتوان به شناخت خود از دين اعتماد كرد و براساس آن عمل نمود و پس از عمل، تكاليف دينى از انسان ساقط میشود و در نتيجه، موجب كمال روحى و معنوى و رستگارى و پاداش اخروى میشود.
#سازگاری_دین_با_دموکراسی_حقوق_بشر
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951755/
🆔@spasokh
عنوان: ارزش گذاری مقامات دینی
📝شبهه شماره 103
شیعیان و مسلمانان در ایران درباره #مقامات دینی غلو و افراط زیادی کرده اند. در اين اسطوره سازي، حتي اسب امام حسين و شتر خواهرش زينب را ارزشمندتر از برجسته ترين شخصيتهاي تاريخ ايران يعني كساني امثال بابك و يعقوب و ستارخان و باقرخان و مصدق نموده اند؛ اگر از يك شيعه معمولی معتقد بپرسيد: آيا دكتر محمد مصدق در نزد خدا ارجمندتر است يا ذوالجناح اسب امام حسين؟ مطمئنا خواهد گفت نعل ذوالجناح به تمام تلاشهاي مصدق در ملي كردن صنعت نفت مي ارزد.
پاسخ
1⃣ #غلو اختصاص به انسان های متدین ندارد، بلکه تمامی انسان ها ممکن است در دام عقاید افراطی گرفتار شوند؛ کما این که درباره امثال ابوعلی سینا هم زیاده گویی شده و داستان های اسطوره مانند درباره ایشان هم نقل شده است.
2⃣ اسطوره سازی و زیاده گویی درباره پیشوایان دینی و آنچه به آنان تعلق داشته و دارد، انحرافی است که همگان و مخصوصا انسان های آگاه باید برای رفع آن تلاش کنند.
3⃣ شکی نیست که برخي از انسان ها به علت دوست داشتن افراط گونه خودشان، به هر آنچه كه متعلق به آنهاست، علاقه شديدي دارند و آن را خوب مي دانند، هر چند خرافات و گمراهي باشد؛ اين علاقه، در واقع حب ذات است؛ همين امر سبب مي شود، چشم انسان، واقعيت ها را نبيند؛ در واقع به همين جهت است كه هر كس براي توجيه عقيده اي كه انتخاب كرده است، سعي دارد آن را از حد خود فراتر نشان دهد تا در ميان مردم به كج سليقگي و انتخاب سوء متهم نشود .
4⃣نخست باید در #معیار_ارزش_گذاری بحث کنیم و پس از آن در مقایسه مصداق ها سخن بگوییم. اساسا اگر مبنای ما در ارزش گذاری این باشد که یک فرد یا یک چیز چقدر برای جامعه خیر و منفعت حقیقی دارد، ممکن است نعل یک اسب از ده ها انسان ارزش بیشتری داشته باشد. نعل اسبی که برای دفاع از وطن به زمین می خورد از ده ها انسانی که نان یک کشور را می خورند ولی به وقت خطر، از خاک خویش دفاع نمی کنند ارزشمندتر است. آری در یک نگاه کلی باید هر کسی و هر چیزی را در جای خویش مورد توجه و ارزیابی قرار داد. اسب امام حسین (ع) باید در جایگاه خودش ارزش گذاری شود و بزرگان دینی و ملی هم باید در جای خودشان ارزش گذاری شوند. اما در مقام مقایسه باید ملاک مشخصی را در نظر گرفت.
#افراط_در_ارزش_گذاری_مقامات_دینی
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951756/
🆔@spasokh
عنوان: تشابه حقوق زن و مرد
📝شبهه شماره 104
امروزه بر خلاف ایران و فقه اسلامی که فقط حقوق مردان را در نظر گرفته، در همه کشورها و ادیان زن و مرد حقوق مشابه دارند.
پاسخ
1⃣ مقارن با ظهور اسلام، زنان فاقد هر گونه #شخصیت و منزلتی بودند، اما با ظهور اسلام و تلاش های پیامبر (ص) و امامان (ع)، نگاه تحقیر آمیز به زنان به تدریج تغییر یافت. اسلام ضمن احترام به شخصیت زن و معرفی او به عنوان مظهر جمال الهی حقوق انسانی او را به رسمیت شناخت، چرا که از نظر اسلام، هیچ تفاوت ارزشی میان #شخصیت_زن و مرد وجود ندارد و به همین دلیل در عرصه های مختلف برای زنان نیز همچون مردان حقوق مساوی در نظر گرفته است از جمله حق کسب کمالات الهی و انسانی، حق حضور در عرصه های سیاسی اجتماعی، حق علم آموزی، حقوق مالی و اقتصادی زنان و ... .
2⃣ تفاوت هایی که میان حقوق و تکالیف مردان و زنان وجود دارد به لحاظ تفاوت های غیر قابل انکاری است که در غرایز، تمایلات و استعدادهای آنها وجود دارد و اگر با وجود این تفاوت ها، تکالیف مشابهی برای آن دو در نظر گرفته می شد ظلم به زنان محسوب می شد.
3⃣ در جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر اینکه برخی اصول قانون اساسی همچون اصل 3 و 20، بسیاری از حقوق قانونی را به صورت یکسان برای مرد و زن در نظر گرفته است در پاره ای از اصول همچون 10 و 21 نیز به صورت ویژه به حقوق زنان پرداخته شده است، همچنین قانون #حمايت از حقوق و مسئوليت هاي زنان در عرصه هاي داخلي و بين المللي، تمام حقوق مورد نیاز یک انسان در جامعه را برای زنان به رسمیت شناخته است از جمله حقوق فردي زنان، حقوق زنان پیرو مذاهب دیگر، حق دختران در داشتن والدین شایسته، حق مسکن، پوشاک، اشتغال، حقوق مربوط به ازدواج، هزینههای بارداری، حقوق مادی زنان در طلاق، مهریه و نفقه، حقوق اجتماعی زنان مانند حق مشاركت زنان در سياستگذاري، قانونگذاري، مديريت، اجرا و نظارت در امور فرهنگي به ويژه در خصوص مسائل زنان، همچنين حق تبادل اطلاعات و ارتباطات فرهنگي سازنده در ابعاد ملي و بين المللي، حق تحصیل و استفاده از امکانات آموزشی، حق کامل مالکیت، حق تعیین مهریه، حق شکایت در دادگاه و ... .
#تشابه_حقوق_زن_و_مرد
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951757/
🆔@spasokh
عنوان: معنای مولی در حدیث غدیر
📝شبهه شماره 105
كلمه« مولي» در حديث غدير به معناي «دوست داشتن» است؛ زيرا عده اي از صحابه با امام علي (ع) كدورت داشتند؛ در نتيجه پيامبر مردم را جمع كرده و اعلام نموده «هر كس من دوست اويم، علي هم دوست اوست»؛ همچنين يكي از قرائني كه دلالت بر معناي «دوستي» ميكند، جملهاي است كه پيامبر در ادامه فرمودند كه «خداوندا دوستداران علي را دوست بدار»؛ بنابراين از حديث غدير نميتوان امامت امام علي را اثبات نمود.
پاسخ
1⃣ معنايي كه از كلمه «مولي» بدون قرینه متبادر مي شود همان #سرپرستي است خصوصاً زمانی که به افراد اضافه شود مانند مولای طفل؛ صحابه اي كه در غدير خم حضور داشته و سخنان پيامبر را شنيدهاند، همگي از اين حديث معناي سرپرستي و اولي در تصرف و امامت را فهميده اند. پيامبر اسلام چندین هزار نفر را جمع كرده و در ابتدا از آنان اقرار به اولويت و سرپرستي خود نسبت به ديگران را گرفت و بلافاصله سرپرستي و اولويت داشتن حضرت علي را بيان نمود؛ این کار با اعلام دوستی نمی سازد.
2⃣برخي از علماي اهل سنت مانند: «سبط بن جوزي و گنجي شافعي» اذعان نموده اند كه «مولي» در حديث غدير به معناي «اولويت» و « سرپرستي» است؛ همچنین روايات ديگر درباره جريان غدير وجود دارد كه از آن، امامت و خلافت استفاده ميشود.
3⃣ در روايات ديگر الفاظي آورده شده است كه با امامت و #خلافت مناسبت دارد؛ مثلاً در بعض روايات، پيامبر اسلام دعا فرمودهاند: «هر كه علي را ياري كند خداوند او را ياري خواهد نمود و هر كه علي را خوار سازد، خداوند آن شخص را خوار مي سازد».
4⃣در برخي روايات كلمه بعدي آمده است. «من كنت مولاه فانّ عليا بعدي مولاه...» ؛ اگر پيامبر از كلمه مولي اراده محبت كرده بود، وجهي براي ذكر كلمه «بعدي» وجود نداشت؛ چنانكه پيامبر بارها به امام علي (ع) فرمودند« إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي، وَأَنَا مِنْهُ، وَهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي».
#کلمه_مولی_در_حدیث_غدیر
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951761/
🆔@spasokh
عنوان: نوع نگرش به قانون اساسی
📝شبهه شماره 106
به دنبال انقلاب اسلامي و تصويب قانون اساسي با رويكرد اسلامي– شيعي در ايران ، شبهاتي نسبت به برخي از اصول آن، از جمله اصول دوازدهم تا چهارده، مطرح گرديده است. تا آنجا كه، برخي از منتقدين، قانون اساسي را مبتني بر نوعي #نگرش «استبدادي و تبعيض ديني» دانسته و از حكومت ايران به حكومت «اليگارشي ديني- فرقه اي» تعبير نموده اند. همچنين، به بهانه دفاع از حقوق شهروندان غيرمسلمان، با توجه به مشروط بودن لزوم معاشرت حسنه به عدم توطئه و اقدام آنان بر ضد جمهوري اسلامي، اصل چهاردهم را مشتمل بر نوعي تحريف قلمداد نموده اند با اين استدلال كه در عمل ممكن است، برخي درخواستها، از جمله داشتن رسانه و چاپ كتاب از جانب اين افراد، حمل بر توطئه شود.
پاسخ
1⃣ اعلام رسميت دين اسلام و مذهب تشيع در ايران، با توجه به تاريخچه طولاني و در اكثريت بودن پيروان آنها، امري طبيعي است، همچنان¬كه تدوين قانون اساسي آن بر اساس معيارهاي اسلامي، دور از انتظار نمي باشد.
2⃣در مورد اصل سيزدهم قانون اساسي، مشخص است كه انحصار اقليت هاي ديني به زرتشتيان، كليميان و مسيحيان بر اساس تعريفي است كه از «اهل ذمه» ارائه مي شود. اهل ذمه به كساني گفته مي شود كه در قلمرو اسلام مطابق قرار داد «ذمه» از حكومت اسلامي تبعيت مي كنند و داراي كتاب آسماني هستند. اين فرَق، اگر به پيمان خود با دولت اسلامي پايبند باشند، مورد حمايت اسلام و نظام هستند، از قبيل مصونيت همه جانبه، آزادي مذهب، استقلال قضايي، حق آزادي مسكن و غيره.
3⃣ در مورد گروه هاي ديگر نيز، براي برقراري صلح قراردادهاي ديگر با شرايط و قوانين معين پيش بيني شده است كه جامعه اسلامي و گروه هاي غير مسلمان مي توانند تحت قوانين مزبور به عقد قرارداد مبادرت كرده و در سايه آن در كمال امنيت و آسايش همزيستي داشته باشند.
4⃣قابل انكار نيست كه #قانون اساسي ايران بر اساس اعتقاد به ربوبيت تكويني و تشريعي خداوند و با محوريت دين خاتم تدوين گرديده و نظام اسلامي هيچگاه فرق ضالّه و بهائيت كه سابقه جاسوسي آنها براي اسرائيل محرز شده است و با قصد براندازي تأسيس شده اند را به رسميت نشناخته است. با اين حال، حقوق شهروندي پيروان اين فرق در چهارچوب قانون و معاهدات محفوظ است.
#نوع_نگرش_به_قانون_اساسی
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951762/
🆔@spasokh
عنوان: حکمت و فایده روزه داری
📝شبهه شماره 107
روزه داری که با هدف درک وضعیت گرسنگان جامعه تشریع شده، جز اذیت و آزار به خود هیچ حکمت و فایده ای نداشته و این هدف هم حاصل نمی شود چون روزه دار به امید افطار شب، گرسنگی را تحمل می کند.
پاسخ:
روزه علاوه بر درک وضعیت گرسنگان جامعه، دارای فواید جسمی، روحی، فردی واجتماعی فراوانی است که توجه به آنها حکیمانه بودن آن را اثبات می کند از جمله:
1⃣تقویت صبر و اراده از طریق نه گفتن به خواهش های نفسانی و عادات روزمره غذایی، لذت جویی و ... .
2⃣تقویت قدرت مقابله با وسوسه های نفسانی و شیطانی که نتیجه آن تقواست.
3⃣نزدیک شدن هر چه بیشتر به معبود و معشوق حقیقی عالم،
4⃣آرامش روانی وخوشبختی با یاد خدا،
5⃣کاهش آسیب های اجتماعی وبزهکاری،
6⃣تقویت اراده عمومی،
7⃣تقویت روحیه همدلی واتحاد،
8⃣تقویت معاشرت نیکو،
9⃣درمان بسیاری از امراض از طریق روزه درمانی که مورد توصیه پزشکی مدرن نیز می باشد.
🔟درک حال گرسنگان و عطوفت به آنها از طریق فهم مستقیم درد و رنج آنها،
و ... .
⚠️ چند نکته:
✅اگرچه اغنیا هر زمان اراده کنند با امکانات خود، نیازهایشان از جمله گرسنگی و تشنگی را به هر کم و کیفی که بخواهند برطرف می کنند، اما در حالت روزه امکانات آنها کمکی نمی کند و مجبورند سختی و فشار گرسنگی و تشنگی را تحمل کنند و با تجربه عملی گرسنگی و تشنگی موقت، عاطفه شان شکوفا شده و وضعیت گرسنگان و مستمندان را بهتر درک کنند.
✅اگر حکمت روزه فقط تحمل گرسنگي و تشنگي و همراهي با محرومين بود لزومي نداشت خود فقرا هم روزه بگيرند.
✅حتی اگر گفته شود امید به افطار در تحمل گرسنگی تاثیر دارد، همینکه روزه داران توانگر، بخشی از گرسنگی و تشنگی فقرا را درک کنند، تاثیر اخلاقی، تربیتی و اجتماعی خود را خواهد گذاشت و باعث عطوفت و نرمش آنها نسبت به نیازمندان و مستمندان خواهد شد.
#روزه
#حکمت_روزه
#فایده_روزه
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951769/
🆔@spasokh
عنوان: ایمان ابوطالب
📝 شبهه شماره 108
با چه دلایلی مي توان ايمان ابوطالب را مورد پذيرش قرار داد؟
پاسخ:
1⃣فداکاری بی نظیر ابوطالب برای پیامبر و مسلمانان تا پایان عمر و حتی تشویق فرزندانش همچون جعفر برای پیوستن به پیامبر و ... که باعث سرزنش قریش بود، هیچ دلیلی جز ایمان و اعتقاد راسخ او نسبت به نبوت حضرت محمد ص نداشت و انگیزه خویشاوندی نیز برای این فداکاری کافی نمی باشد چرا که پیامبر علاوه بر ابوطالب عموهای دیگری هم داشت که یا چنین حمایتی را نداشتند و یا همچون ابولهب، دشمن پیامبر بودند.
2⃣اشعار و سروده هاي ابوطالب، گواهي بر ايمان و اخلاص اوست. [1]
3⃣ اعتراف و تاکید نزديكان بي غرض ابوطالب يعني پیامبر و اهل بيت ع گواهی بر ایمان ابوطالب می باشد. امام باقر ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند «ايمان ابوطالب، بر ايمان بسياري از مردم ترجيح دارد و علي ـ عليه السّلام ـ دستور مي داد از طرف وي حج به جاي آورند» [2]
4⃣همه علماي شيعه و برخي از اهل سنت همچون «زيني دحلان»، مفتي مكّه، معتقد به اسلام و ايمان ابوطالب هستند، چنانکه برخی روایات اهل سنت نیز موید این موضوع می باشد.[3]
️نکته:
هدف از طرح کفر ابوطالب طعن فرزندان او و بالاخص علي ع بود و به همین منظور، شبهه افکنان دامنه بحث را به پدران پيامبر هم كشانيدند، در حالی که در شهر مكه قبل از ظهور اسلام دين حنيف و دين ابراهيمي رواج داشت و اجداد پيامبر هرگز مشرك نبوده اند، چنانکه ماجرای برخورد عبدالمطلب با ابرهه که حاکی از اعتقاد او به پروردگار متعال بود، نمونه ای از ایمان اجداد پیامبر می باشد، در ضمن، در تاریخ نیز گزارشي مبنی بر بت پرستی عبدالمطلب و ساير اجداد رسول الله نمی توان یافت.
✍پی نوشت:
[1]سيره ابن هشام، ج 1، ص 373؛ تاريخ ابن كثير، ج 2، ص 42؛ ديوان ابوطالب، ص 32.
[2]ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 14، ص 68.
[3]رک: طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، تهران، اميركبير، چاپ چهارم، 1370ش، ج 16، ص 84 و نیز ج 7، ص 88 الي 93.
#ابوطالب
#ایمان_ابوطالب
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951770/
🆔 @spasokh
عنوان: امام زمان و ترس از شهادت
📝 شبهه شماره 109
با توجه به برخی روایات که علت غیبت امام زمان عج را ترس از کشته شدن دانسته اند، آن حضرت از جان خویش در هراس است. چنین امامی چگونه متصور است که جهان را از ستم نجات دهد؟!
پاسخ
1⃣ بر اساس روایت های متعدد، علّت اصلي غيبت جزء اسرار الهي است و جز ائمه اطهار ع که خزانه داران اسرار الهي هستند کسي آن را نمي داند و ذکر بعضي از حکمت هاي آن در برخی روایات، مثل آزمايش و امتحان[1] ، بيعت نکردن با ستمکاران[2]، نجات از قتل و فراهم شدن ياران و ... به خاطر پاسخ به سئوالات مکرّري بوده که از امامان معصوم مي شده است؛ اما اين هرگز به معناي انحصار علّت و حکمت غيبت در اين امور نيست.
2⃣ بدون شك تا زماني كه آمادگي براي پذيرش برنامههاي حضرت حجت پديد نيايد و مردم دنيا از آن استقبال ننمايند ظهور تحقق نمييابد و غيبت همچنان به طول خواهد انجاميد از اين نظر ميتوان گفت آماده نبودن مردم برای پذیرش برنامه های اصلاحی حضرت، يكي از اصلی ترین عوامل تحقق غيبت و تداوم آن به شمار ميرود و ترس از گزند دشمنان، از عوامل دیگر است. زرارة بن اعين از امام صادق ع روايت ميكند كه حضرت فرمود: اي زراره قائم ما ناچار است كه از ديده ها پنهان شود و غيبت نمايد. عرض كردم براي چه؟ فرمود: چون از جان خود بيم و ترس دارد[3].
3⃣ امام هرگز از کشته شدن و شهادت در راه دين، باکي نداشته و ندارد، ولی شهادت او، به صلاح جامعه و دين نيست. زيرا هر يک از ائمه پس از شهادت جانشيني داشتند، ولي امام زمان اگر کشته شود، جانشيني ندارد و زمين نه تنها از حجت خدا خالي مي گردد[4]، بلکه رسالت احياء دين الهي و برپايي حکومت جهاني صالحان در آخر الزمان نیز ناتمام می ماند.
✍پی نوشت:
[1]مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، لبنان. مؤسسة الوفاء ، ج 51، ص 113.
[2]همان، ص 152.
[3]شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه،. ص 342.
[4]امینی، ابراهیم، دادگستر جهان ، ص149.
#امام_زمان
#فلسفه_غیبت
#امام_زمان_و_شهادت
#امام_زمان_و_ترس_از_کشته_شدن
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951771/
🆔 @spasokh
عنوان: نظریه ولایت فقیه، نظریه سیاسی یا نظریه اصیل و ریشه دار
📝 شبهه شماره 110
با وجود اينكه حاميان ولايت مطلقه فقيه دلايلي براي اثبات قطعی و اصيل بودن این نظريه مطرح مي كنند، اما عده بسياري در درون انديشه سياسي شيعه بر اين باورند كه ولایت فقیه، بیش از آنکه نظریه فقهی و یا کلامی قطعی و مورد قبول فقها باشد، نظریه سیاسی با اهداف سیاسی خاص می باشد که در اعتبار دینی و سیاسی آن با نظریه های رقیب در یک سطح قرار دارد.
پاسخ
1⃣ دیدگاه فقها در طول تاریخ در مورد ولایت فقیه را باید همچون زنجیره به هم پیوسته ای دانست که در گذر زمان و بسته به شرایط و زمینه های اجتماعی و سیاسی تکمیل گردیده است، از این رو اصل ولایت فقیه مورد پذیرش همه فقها بوده و اختلاف نظر در محدوده اختیارات و قلمرو آن است. بزرگان متعددی نیز در این موضوع مانند مرحوم نراقی و محقق کرکی همراه با نظر امام خمینی هستند.[1]
2⃣ ولایت فقیه به عنوان تداوم امامت و الگویی برگرفته از مبانی دینی برای مدیریت و رهبری جامعه درعصرغیبت، مسأله ای کلامی است، اما این به معنای انکاراعتبار فقهی آن نیست و در عين حال نظریه ولایت فقیه، نظریه ای سیاسی نیز محسوب می گردد، اما نه به معنایی که این افراد به دنبال القای آن هستند، که مبتنی بر مبانی فقهی و دینی نبوده و با اهداف صرفاً سیاسی مطرح گردیده است، بلکه سیاسی به این معناست که ناظر به حاکمیت دینی و رهبری و ادارۀ جامعه اسلامی و جنبه های سیاسی اجتماعی است.
3⃣ ولایت مطلقه فقیه مضاف بر پایه های کلامی و فقهی خود، امروزه از پشتوانه حداکثری مردم ایران برخوردار است و کسانی هم که مشروعیت سیاسی حکومت ها را وابسته به رأی مردم می دانند، نمی توانند در مقبولیت و مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران تشکیک کنند. زیرا تشکیک در عدم مشروعیت حکومت ولایت فقیه به معنای بی اعتبار دانستن دموکراسی است و این خلاف مبنایی است که پیشتر پذیرفته اند.
✍ پی نوشت
[1] ر.ک:مصطفي،جعفرپيشه فرد، پيشينه نظريه ولايت فقيه، قم: دبيرخانه مجلس خبرگان، 1380- علي کربلايي ، انديشه هاي سياسي شيعه در عصر غيبت ، قم: معارف، 1383- سيدمحمد، موسوي،نظام سياسي و دولت دراسلام،قزوين : حديث امروز، 1382- يعقوب علي،برجي، تطورات فقهي ولايت فقيه
#ولایت_فقیه_و_قرائت_های_مختلف
#نظریه_ولایت_فقیه_نظریه_سیاسی_یا_نظریه_اصیل_و_ریشه_دار
#ولایت_فقیه
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951772/
🆔 @spasokh
عنوان: داستان ذوالقرنین و وحیانی بودن قرآن
📝شبهه شماره 111
استفاده قرآن از داستان ذوالقرنین که از سروده های سریانی اسکندر برگرفته شده و در میان مردم مشهور بوده، اختلاف در مصادیق ذوالقرنین و نپرداختن به جزئیات ماجرا، نشانگر غیر وحیانی بودن آنست.
پاسخ
1⃣ استفاده قرآن از داستان های مشهور اشکال ندارد، چون قرآن کتاب هدایت است و در این مسیر از هر آنچه که منجر به هدایت می شود مثل داستان های پندآموز بهره میگیرد، لذا قرآن از یک سو از داستان های واقعی استفاده می کند تا قابل الگوگیری برای مخاطبان باشد و از سوی دیگر داستان های واقعی مشهور را از پیرایه های موجود در آنها جدا کرده و واقعیت اصلی آن را ذکر می کند که نشانه وحیانی بودن آن است.
2⃣ اختلاف در مصادیق ناشی از تفسیر مفسران و از جمله دور شدن آنها از مفسران اصلی یعنی معصومان ع است و گرنه در قرآن، اختلافی در باره حقیقتی واحد به نام ذوالقرنین که فرمانروایی خداپرست بوده و اقداماتی عام المنفعه انجام داده وجود ندارد و اینکه قرآن به جزئیات بیشتر و نیز مصداق نپرداخته به دلیل عدم نیاز به آنهاست، چرا که قرآن کتاب داستان نیست بلکه کتاب هدایت است و صرفا بخشی از داستان ها را که در مسیر هدایتگری لازم است نقل می کند.
#ذوالقرنین
#داستان_ذوالقرنین_و_وحیانی_بودن_قرآن
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951773/
🆔 @spasokh