eitaa logo
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه
4.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
434 ویدیو
56 فایل
سایت مرکز: https://www.pasokh.org سامانه پاسخ: https://www.spasokh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
عنوان: برتری علوم انسانی اسلامی بر غربی 📝شبهه شماره 136 🌸نظریه پردازان حکومت اسلامی با اینکه در زمینه علوم پایه و فنی برتری علوم مدرن را می پذیرند اما در علوم انسانی، جهان بینی و علوم اسلامی/سنتی را برتر از علوم غربی می دانند، در حالی که برتری غرب در علوم پایه و مقایسه آن با آنچه تاکنون از مسلمان ها به ظهور رسیده شاخص خوبی برای برتری آنها در علوم انسانی می باشد. ✍پاسخ 1⃣ جهان بینی اسلامی تفاوت های بنیادین با جهان بینی غربی دارد و علوم مختلف اعم از علوم طبیعی و خصوصا انسانی مبتنی بر همین جهان بینی تولید میشود. در حوزه علوم انسانی، در رشته های مختلف علمی، انسان با توجه به زوایای گوناگون انسانی مورد بررسی قرار می‌گیرد . 2⃣همانطور که حکومتهای غربی مسیر مراکز علمی خود را بر پایه مبانی فکری که در راستای منافع سیاسی و اقتصادی آنها باشد، تعیین میکنند، جمهوری اسلامی نیز این حق را دارد که در راستای تحقق جامعه و تمدن اسلامی، مراکز علمی خود را بر پایه مبانی و ارزشهای دینی شکل دهد که البته مهمترین لازمه این امر، اسلامی شدن علوم است. 3⃣ برخلاف برخی منتقدين که ایدئولوژیک بودن علم را نمی پذیرند علم خصلت ايدئولوژيک دارد و از همین رو به هيچ وجه جهاني نيست. خصلت ايدئولوژيک در علم پنهان است و جهاني شدن علم مدرن به معني جهاني شدن ايدئولوژي مدرن است. اگر علم غير ايدئولوژيک تصور گردد، جهاني سازي علم مبدأ جهاني شدن ايدئولوژي پنهان در علم ميشود همچون غرب که از طريق دانش، ايدئولوژي خود را به جهان صادر کرده است؛ اگر ما به دنبال تمدن اسلامی هستیم، اين تمدن نياز به علوم انساني اسلامی دارد. به هر حال تمدن اسلامي در حال احياء مجدد است . بنابراین آنچه در این مقام موضوعیت دارد، برتری علوم اسلامی بر علوم غربی نیست تا مورد مناقشه قرار گیرد، بلکه ضرورت تولید علوم اسلامی است. 4⃣ علوم پایه و علوم انسانی، اساسا قابل مقایسه با هم نیستند؛ در علوم انسانی جهت و رویکرد وجود دارد، اما در علوم پایه و طبیعی رویکرد وجود ندارد و این امر نشان می‌دهد زمانی که از علوم انسانی سخن می‌گوییم در واقع از رویکردها نیز سخن به میان می‌آید؛ اما در حوزه علوم پایه و تجربی و فنی، اگر چه در زمینه اغراض بهره بری از دستاوردهای علوم اختلاف وجود دارد؛ اما از نظر جهت و رویکرد اختلاف چندانی وجود ندارد. 5⃣ به ثمررسیدن تلاشها در جهان اسلام با رویکرد دینی زمانبر و تاریخی میباشد؛ کمااینکه علوم غربی بخصوص در حوزه علوم انسانی بعد از گذشت صدها سال به وضعیت فعلی رسیده است. از این رو حجم زیاد تولیدات علمی غرب نسبت به جهان اسلام کاملا طبیعی است و لزوما دال بر برتری اندیشه سکولار نیست چرا که متناسب با آن براساس جهان بینی توحیدی تلاش علمی نشده است تا امکان مقایسه پدید آید. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951801/ 🆔@spasokh
عنوان: نذر برای اولیای الهی از منظر شیعه و سنی 📝شبهه شماره 137 نذر يكي از انواع عبادات بوده كه لازم است فقط براي الله تعالي انجام شود. حال اگر كسي نذري را براي غير خدا قرار داد يا هم براي خدا و هم براي غيرخدا، بدون ترديد مرتكب شرك در عبادت شده است، بنابراين نذرهایی كه براي اهلبيت توسط شیعیان صورت ميگيرد، شرك است و جايز نيست كه مسلمان از آن ها استفاده كند. پاسخ 1⃣ از میان اهل سنت، فقط وهابیت نذر کردن برای پیامبر و اولیای الهی را حرام می¬دانند، نه همه علمای اهل سنت. ابن تیمیه بنیانگذار این گروه می¬گوید: علمای ما جایز نمی¬دانند که کسی برای قبر یا مجاوران آن چیزی نذر کند، خواه پول باشد یا روغن چراغ یا شمع یا حیوان و غیر این امور. تمام این نوع نذرها معصیت و حرام است. [1] 2⃣کشتن و ذبح حیوانات به قصد تقرب و عبادت برای خدا ـ به گونه ای که بت پرستان انجام می دادند ـ قطعا شرک آلود و خارج از محدوده اعمال عبادی در اسلام است، چه اعتقاد به الوهیت غیرخدا داشته باشد و یا آنکه به قصد تقرّب به آنها این عمل را انجام داده باشد. شکّی نیست که نذر برای غیرخدا به این مقصد که آن شخص شایستگی برای نذر دارد، از آن جهت که مالک اشیا بوده و زمام امور به دست او است، کفر و شرک محسوب میشود، زیرا نذر از عبادات مهم و دارای جایگاه خاص در شریعت اسلامی است، ولی اگر مقصود نذر کننده این باشد که حیوانی را از طرف انبیاء و اوصیا یا مؤمنین ذبح کند که نذرش در واقع صدقه ای باشد تا ثواب آن را به پیامبر و اولیای الهی هدیه نماید، قطعاً اشکالی ندارد.[2] ✍پی نوشت: [1]. رضوانی، علی اصغر، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات،تهران، 1/197ـ 198. [2]. خالدی داوود، آفندی نقشبندی، صلح الأخوان، ص102. شیخ سلامه، قضایی عزامی، فرقان القرآن، ص 133. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951802/ 🆔@spasokh
عنوان: حمله به خانه حضرت زهرا و غیرت علی ع 📝شبهه شماره 138 شيعه مدعی است فاطمه زهرا س را مورد اهانت قرار داده، پهلوي او را شكستند و خواستند خانه اش را آتش بزنند، سؤال اين است، علي که به ادعاي شیعیان، شجاع ترين فرد عرب بود چرا از همسرش دفاع نکرد؟! پاسخ 1⃣ اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگي‌اش، مطيع محض فرمان‌هاى الهى بوده و آن‌چه او را به واكنش وا مى‌داشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمى‌داد. 2⃣ امام علی ع در جریان هجوم به خانه اش ابتدا با مهاجمان برخورد شدید نمود اما با تبعیت از همین اصل بود كه دست به شمشير نبرد. سليم بن قيس هلالى در کتابش برخورد با یکی از مهاجمان را نقل کرده و اشاره می کند که حضرت او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود.[1] افتاد و فرمود: قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى.[2] 3⃣ کار امیرالمومنین ع هنگام هجوم به خانه اش شبیه به کار رسول خدا ص هنگام شکنجه عمار و پدر و مادرش در مکه بود که این صحنه ها را از نزدیک می دید، اما کاری نمی کرد و خاندان یاسر را به صبر دعوت می کردو می فرمود: «اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعده‌گاه شما بهشت است.»[3] در حالی که غیورترین و شجاع ترین فرد عالم بود. 4⃣ دفاع از ناموس مساله ای فطری است اما دشمن قصد داشت تا با تعرض به حریم خانه امام علی ع او را به واکنشی وادارد که آنها را به هدف شوم می رساند و در این صورت علاوه بر خونریزی بین مسلمانان زمینه تبلیغات سوء بر علیه حضرت از جمله اتهام قتل حضرت زهرا س فراهم می شد چنانکه معاویه پس از کشتن عمار، با تبلیغات سوء امام علی ع را به دلیل آوردن همراهی عمار با حضرت در جنگ، مسئول کشته شدن او دانست. ✍پی نوشت: [1]. الشريف الرضي، محمد بن الحسين، خصائصالأئمة (عليهم السلام)، ص73. [2]. الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568. [3]. العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951803/ @spasokh
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 🌸 ✅مراسم رونمایی از: ♦️نرم افزار تخصصی پاسخ، ویژه ولایت فقیه2💽 ♦️نرم افزارهای مناسبتی «انقلاب ماندگار» و «کوثر2»💿 ♦️و تازه ترین کتاب های منتشر شده مرکز 📚 با حضور مدیر محترم حوزه های علمیه حضرت آیت الله اعرافی«زیدعزه» 🗓چهارشنبه: 1397.11.10 ساعت 10:30 سالن اجتماعات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم 🌺از عموم برادران و خواهران جهت شرکت در این جلسه دعوت به عمل می آید.🌺 @spasokh
عنوان: دین و سیاست 📝شبهه شماره 139 🌸 دين از سياست جداست، چرا که دين مأمور به تأمين سعادت اخروي افراد است و جلوة آن در زندگي دنيوي انسان تنها محدود به احكام فردي است ولی سياست مأمور به تأمين سعادت دنيوي افراد است. پاسخ 1⃣ با نگاهی درون دینی به دین اسلام می توان دریافت دین، علاوه بر آموزه های اخروی، شامل برنامه های دنیوی نیز می باشد و جلوه رابطه دین و دنیا، در احکام ذیل قابل مشاهده است: • احکام جنگ و جهاد • امر به معروف و نهی از منکر • احکام حدود و قصاص و ديات و تعزيرات و ارث • احکام خمس و زکات و محل مصرف آنها • احکام معاملات و تجارت • و ... . و این احکام محدود به احکام فردی نیستند. 2⃣ از منظر قرآن کریم، مهم ترین هدف بعثت انبیاء برقراری عدالت اجتماعی معرفی شده است(حدید/35) که حاکی از ارتباط دین و سیاست می باشد. 3⃣ ماهیت بسیاری از احکام اسلام به گونه ای است که جهت اجرای آنها نیاز به تشکیل مؤسسات اجرایی و نهادهای حکومتی دارد و با توجه به ابدی بودن احکام اسلام، ضرورت تشکیل حکومت نیز همیشگی خواهد بود از جمله احکام مالی، دفاعی، جزایی و ... .(ولایت فقیه، امام خمینی، ص 25-20) 4⃣ سیره رسول اکرم (ص) در تشکیل حکومت و تعیین جانشین و نیز رویه امام علی (ع) در تصدی حکومت، دلیل دیگری بر رابطه میان دین و سیاست در اسلام می باشد.(همان، ص 19-17) پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951806/ 🆔@spasokh
عنوان: حکومت دینی و تکرار تجربه قرون وسطی 📝شبهه شماره 140 🌸 آيا ايجاد حكومت ديني و دخالت روحانيت در سياست تكرار تجربه مسيحيت در قرون وسطي و زمینه ساز گریز از خدامحوری به دنیاگرایی نيست؟ ✍پاسخ تجربه مسیحیت قرون وسطایی که منجر به دوران رنسانس وگریز مردم از دین به دنیاگرایی شد ناشی از عواملی بود که این عوامل در زمینه اسلام و حکومت دینی وجود ندارند؛ مهم ترین این عوامل عبارت بودند از: 1⃣ تحریف و تفسیر به رای هایی که باعث رسوخ عقاید انحرافی همچون تثلیث، اقانیم سه گانه، گناه جبلّی، نقصان ذاتی آدمی در رسیدن به حقیقت و ... شد، همچنین مطرح کردن برخی معتقدات علمی بشری ریشه دار در فلسفه یونان، به عنوان بخشی از اصول اعتقادات و مرتد دانستن مخالفان با این عقاید و نقصان کلام مسیحی در پاسخگویی به پرسش ها عامل مهمی در دین گریزی مسیحیان بود. 2⃣ فقدان اصول و نظامات فردی و اجتماعی برگرفته از وحی که باعث می شد تا اربابان کلیسا صرفا به عنوان مشاورانی صادق و نه حاکمانی برنامه دار جلوه گر شده و زمینه برای جولان عقل تجربی و اعتقاد به آن به وجود آید. 3⃣ اعتقاد به خطاناپذیری کلیسا و اربابانش و منتسب کردن عقاید جزمی خود به دین، در کنار خطاهای فراوانی که در عمل مرتکب می شدند به تدریج به تقابل دین و علم دامن زده و سد راه پیشرفت می شد و در نتیجه بشر مجبور به جدا ساختن حساب دین از دانش نمود. 4⃣ تحميل فرضيه هاي علمي خطا پذير بشري بر متون مسيحيت که منجر به تفسیر متون دینی بر اساس نتایج علوم جدید شده و دین را تابعی از تفسیرهای مضیق و دست پرورده آموزه های علمی نمود. 5⃣ نارسايي مفاهيم كليسايي در خصوص خدا و ما بعد الطبيعه در کنار مطلق گرايي آبای كليسا در شؤون زندگي فردي و اجتماعي مردم و قرار گرفتن آنها در جایگاه خدایی که حاصلش برخی اعمال خدایی همچون بخشش گناهان بود و این جزمیت در کنار خشونت و الوهیت، مثلث شومی را درست کرد که نمایانگر چهره کلیسای قرون وسطا بوده و در نتیجه مذهب را كه مي بايست پيام آور محبت و دليل هدايت باشد به عنوان نماد اختناق، خشونت و استبداد معرفی می کرد. ♦️نتیجه: در نتیجه این خصیصه ها زمينه هاي دين گريزي در مردم مغرب زمين بوجود آمد و پيام آوران سكولاري همچون اگوست كنت، دوركيم و جان لاك و... ظهور کردند و چونان پيامبران، مدعي رسالتي نوين و مدرن براي بشريت شده و دين و آيين و ايدئولوژي ايشان كه همانا مستغني ساختن انسان از خدا و به تعبير نيچه (اعلام مرگ خدايان) بود را به جهانيان عرضه نمودند. پاسخ کامل: http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/951807/ 🆔 @spasokh
عنوان: نقش مردم در حکومت اسلامی 📝شبهه شماره 141 با توجه به دیدگاه شیعه که امام باید از طریق خدا و رسول منصوب شود، پس مردم هیچ نقشی در حکومت ندارند. 🌸 پاسخ 1⃣ دلیل انتصاب امام از سوی خدا دو چیز می باشد: ✅ امامت در اسلام عهده دار امر معاد و معاش بوده و تصدی این مسئولیت خطیر از کسی بر می آید که از هر گونه خطا و اشتباهی مصون باشد که شناخت این فرد، از عهده مردم خارج است. ✅ تشکیل حکومت مستلزم تصرف در امور انسان ها و محدود ساختن آزادی آنهاست و این امر تنها از جانب کسی رواست که دارای این اختیار باشد که بر اساس اعتقاد توحیدی فقط خداوند چنین اختیاری را داراست و در نتیجه منشا حقوق می باشد و بر این اساس، حق حکومت را به پیامبر، امام معصوم و یا جانشینان وی تفویض کرده است. 2⃣ اگر چه مردم در تعیین امام نقشی ندارند، اما تحقق عینی حکومت در گرو مقبولیت آن از سوی مردم بوده و بدون حضور مردم اساساً حکومتی شکل نخواهد گرفت و همین مساله، مهم ترین تفاوت حکومت اسلامی با حکومت های استبدادی است، چرا که بر اساس مبانی اسلامی، حکومت هرگز بر مبنای زور و تحمیل، شکل نمی گیرد، از این روی همین که حکومت با قبول و پذیرش مردم محقق می شود، به معنای نقش آفرینی مردم در حکومت می باشد. پاسخ کامل: http://andisheqom.com/fa/telegram/View/951808/ 🆔 @spasokh
عنوان: تناقض در قرآن به استناد داستان یونس نبی(ع) 📝شبهه شماره 142 این مطلب، نوعی تناقض در قرآن است که از یک سوی ميگويد ما براي هر مردمي پيامبري از ميان خودشان برانگيخته ايم (ابراهیم/4) و (روم/47)، اما از سوی دیگر، منابع اسلامي، یهودی و مسیحی هم نظرند كه يونس از قومي ديگر بود. 🌸 پاسخ 1⃣ طبق آیات قرآن، حضرت محمد ص به سوی قوم خودش فرستاده شد و قبل از او نیز دست کم، برخی پیامبران به سوی قوم های خودشان فرستاده شدند، اما از این آیات، قاعده کلی مبنی بر اینکه تمامی پیامبران باید همجنس همان امت باشند استنباط نمی شود. 2⃣ به تصریح قرآن هر پیامبری که به سوی قومی فرستاده می شود، پیام خود را به زبان همان قوم بیان می کند(ابراهیم/4) در نتیجه حتی لازم نیست که هر پیامبری همزبان با قوم خودش باشد بلکه همین مقدار که به زبان آن قوم آشنا باشد و بتواند پیام خودش را به آن زبان ابلاغ کند، کافی است. 3⃣ در ماجرای یونس تاکید ما بر قرآن است نه سایر کتب آسمانی که احتمال تحریف در آنها وجود دارد. در یکی از آیات قرآن (یونس/98) قومی که یونس به سوی آنها فرستاده شد را قوم یونس نامیده است که صراحتا بیانگر این امر نیست که یونس با قوم خود همجنس است بلکه احتمالا از این جهت آنها را قوم یونس نامیده است که وی در آن تبلیغ دین نموده است. اما در آیه دیگر صرفا به این امر اشاره شده است که یونس به سوی قومی با فلان جمعیت فرستاده شد(صافات/147). این آیه نیز صراحتی ندارد که یونس همجنس آن قوم بوده یا نه. بنابراین آیات قرآنی هیچ مطلب آشکاری درباره این امر وجود ندارد که یونس با قوم خود، همجنس و همزبان بوده است یا نه. ✅ نتیجه: درباره یونس و قومی که به سویش فرستاده شد، دو احتمال وجود دارد: یا یونس همجنس و همزبان آنها بود یا نبود. در هر دو صورت، به حکم عقل و قرآن، ایراد و تناقضی نیست چرا که مهم این است که یونس پیام خودش را به زبان قومی که به سویش فرستاده شد، ابلاغ نماید. پاسخ کامل: http://andisheqom.com/fa/telegram/View/951809/ 🆔 @spasokh
عنوان: نقش ترس و جهل در اعتقاد به خدا 📝شبهه شماره 143 اعتقاد به وجود خدا امری خیالین است. وقتی هیچ دلیلی بر توجیه اتفاقات پیدا نمی‌کردند، آن را به وجود و قدرت خدا مستند می‌کردند؛ در حالی که هیچ دلیلی بر وجود خدا نداریم. زیرا خدا هیچ نشان مادی از وجود خود بر جای نگذاشته است. هيچ کدام از معجزات پیامبران نیز مدرکی برجا نگذاشته است. 🌸 پاسخ 1⃣ نظریه‌‌ای که اعتقاد به خدا را ناشی از جهل و ترس می‌داند، نظریه‌ای است که از سوی برخی از فیلسوفان دین و روانشناسان غربی ارائه شده است. اینان برای سخن خود دلیل علمی برهانی ارائه نکرده‌اند. 2⃣ اگر اعتقاد به خدا از روی جهل و ترس بود، طبیعتا با پیشرفت‌های علمی بشر، باید اعتقاد به خدا از میان می‌رفت؛ در حالی که هر روز بر تعداد خدا باوران افزوده می‌شود. پرسش مهم این است که آیا فقط ترس‌ و جهل، موجب اعتقاد به خداست، نه‌ هیچ قوه و خصوصیت دیگر؟! آیا ذوق و ابتکار و تعقل و تفکر انسان هیچ دخالتی در اعتقاد به‌ خدا ندارد؟! اگر چنین است، پس حیوانات هم باید همانند انسان مذهبی بوده و معتقد به خدا باشند و حتّی در این راه پیش‌رفته‌تر هم باشند؛ چون ترس طبیعی و غریزی آن‌ها به مراتب، بیش‌تر از انسان است. وقتی عامل مشترک، باعث پدیدآمدن نهاد مذهب در حیوان نمی‌شود، می‌فهمیم که در انسان هم این عامل باعث پیدایش مذهب نیست و باید در جستجوی عامل دیگری باشیم. 3⃣ ادله مختلفی بر وجود خدا ارائه شده است: برهان وجودی آنسلم، برهان اخلاقی کانت، برهان جهان‌شناختی کلامی، برهان جهان‌شناختی فلسفی، برهان معجزه، برهان اجابت دعا ( البته این دو برهان در جهان غرب برای اثبات خدا به کار می‌رود) بخشی از براهینی است که از سوی متألهان ارائه شده است و همه عقلی منطقی است. پاسخ کامل: http://andisheqom.com/fa/telegram/View/951810/ 🆔 @spasokh
عنوان: جمهوری اسلامی ایران و سند 2030 📝شبهه شماره 144 💠 مخالفت جمهوری اسلامی ایران با سند 2030 که بر مبنای حقوق بشر، رفع تبعیض، تساوی جنسیتی و توانمندسازی زنان تهیه شده، ناشی از ماهیت تبعیض آمیز این نظام می باشد. 🌸پاسخ مهم ترین علل مخالفت نظام جمهوری اسلامی ایران با سند 2030 عبارتند از: 1⃣ نقض استقلال و حاکمیت ملت ها، مثلا در بند 17 بیانیه اینچئون، کشورها با تعهد سیاسی به یونسکو برای تنظیم قوانین آموزش و پرورش خود با این سند، استقلال در طراحی آموزش و پرورش خود را از دست می دهند. همچنین بند های 12، 14 و 15 در نظام بودجه نویسی کشور دخالت می کند و بند 18، کشورها را ملزم به پاسخگویی به بیگانه می سازد. 2⃣ مغایرت با مبانی دینی پذیرفته شده نظام جمهوری اسلامی به دلیل: ♦️ مغایرت با قاعده نفی سبیل که تضمین کننده عدم سلطه بیگانگان بر مسلمانان می باشد. ♦️ رویکرد اومانیستی سند 2030 که در بند 5 بیانیه اینچئون به آن تصریح شده است و با رویکرد الهی آموزش و پرورش در نظام جمهوری اسلامی متعارض است. ♦️ تاکید بر برابری جنسیتی مندرج در بند 8 بیانیه اینچئون، با قرائت غربی آن که منجر به ظلم به زنان شده و با عدالت جنسیتی اسلام که در آن تفاوت های خَلقی و خُلقی زن با مرد لحاظ شده، مغایرت دارد. ♦️ تاکید بر آموزش های جنسی از بچگی که علاوه بر ناسازگاری با فرهنگ دینی و رخت بربستن گوهر حیا از جامعه اسلامی مشکلات دیگر همچون بلوغ زودرس و سایر ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی را ایجاد می کند. ♦️ تاکید بر «ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت» که با توجه به سابقه غرب در سلطه گری و حمایت از رژیم های دیکتاتور، به جای خشونت زدایی واقعی، صرفا به دنبال متوقف ساختن آموزه هایی همچون ایثار، جهاد و شهادت است که به تربیت نسل مقاوم در برابر نظام سلطه منتهی می شود. ♦️ آموزش سبک زندگی غربی، رسمیت یافتن ضد فرهنگ ها و ... . 3⃣ با توجه به ابلاغ سیاست های کلان ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور و نیز تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در نظام جمهوری اسلامی بر اساس الگوها و چارچوب های بومی، کشور ما نیازی به سند 2030 برای طراحی نظام آموزش و پرورش ندارد. 4⃣ سند 2030 نه تنها ضد تبعیض نیست بلکه تبعیض را به رسمیت شناخته است زیرا صرفا بر مبنای فرهنگ غربی نگاشته شده و سایر فرهنگ ها از جمله فرهنگ دینی را نادیده گرفته است فلذا تحمیل آن بر ملت ها و جوامع دیگر، عین استبداد می باشد. 5⃣ طراحی آموزش و پرورش بر مبنای دینی به معنای بی عدالتی نیست، چرا که اسلام اگر چه به دلیل تفاوت های خلقت زن و مرد، برخی تفاوتها را به رسمیت می شناسد، اما به لحاظ شخصیتی و قابلیت کمال، زن و مرد را یکسان می داند، از این رو اسلام تفاوت ها را قبول دارد اما تبعیض و بی عدالتی را نمی پذیرد. پاسخ کامل: http://andisheqom.com/fa/telegram/View/951811/ 🆔@spasokh