eitaa logo
💗زندگی بانوی بهشتی
9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
37 فایل
از کانال خوشتون اومد یه فاتحه برای همه اموات خلقت از ازل تا ابد بفرستید کانال ما به خاطر راحتی اعضا تبادل نداره و تبلیغات لازمه رشد کانال هست از صبوری شما متشکرم ادمین @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام استاد من۲۱سالم هست،طلبه سطح۲هستم،خیلی استرس دارم برای ازدواج،نمیدونم که آمادگی اش رو دارم یا خیر با خودم میگم،شاید جهل مرکب داشته باشم که آمادگی اش رو دارم،نکنه وارد زندگی بشم کم بیارم لطفا راهنمایی ام کنید ممنون 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
این محصولات دلبر رو ببینید😍☝️🏼 خواستم دلی معرفیشون کنم چون خیلی با انصافن و قیمت‌هاشون از همه جا ارزون تره خلاصه که مورد تاییدن😊👌🏻 نمونه‌های دیگه هم دارن که حرف نداره؛ از اینجا ببینید 👇🏻🍃 https://eitaa.com/joinchat/2085224474C0bfd1a39e7اینجا ضمانت مرجوعی دارهمحصول سفارش شده قابل پیگیری و رهگیری هست 🔴منبع‌خریددخترای‌شیک‌پوش‌اینجاست👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2085224474C0bfd1a39e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۶۴ ۱۵ سالم بود که عقد کردم، همسرم خیلی آدم با ایمان و خدا دوستی بود، به خاطر همین قبول کردم و یک سال بعد با یه عروسی ساده وارد زندگی مشترک شدم. شوهرم وضع مالی خوبی داشت و نمی ذاشت به من سخت بگذره، سه ماه بعد از عروسیمون متوجه شدم باردارم، اونم چه بارداری سختی، طوری حالم بد بود که بیمارستان بستری می‌شدم. خلاصه ۹ ماه بارداری تموم شد و من نتونستم زایمان طبیعی داشته باشم و به اجبار سزارین شدم، پسرم نزدیک ١٣ روز داخل دستگاه بود و من نذر مولا امیرالمؤمنین کردم و اسمش رو علی گذاشتم، الحمدلله پسرم خوب شد و از بیمارستان مرخص شد. روزها سپری می‌شدن تا اینکه متوجه شدم پسرم زیر گلوش غده داره، به پزشک مراجعه کردم و عملش کردیم اون موقع علی ١٠ ماهش بود، خیلی گریه می‌کردم، شوهرم همیشه می‌گفت به خدا توکل کن، پسرم ٢ بار جراحی شد تا اینکه بعد از کلی آزمایش گفتن دیگه خوب شده و می‌تونید ببریدش خونه، ما هم مرخصش کردیم. حالا دیگه به فکر بودم که خونه بخریم، همه طلا ها، ماشین شوهرم و چیزای دیگه ای که داشتیم رو فروختیم و یه خونه کوچیک خریدیم. چندماه گذشت و من چون تنها بودم به شوهرم گفتم خونه رو بفروشیم و نزدیک اقوام و آشنایان خونه بخریم، شوهرم هم قبول کرد و ما خونه رو فروختیم. یه کم گذشت، نتونستیم خونه بخریم و یه زمین خریدیم. یک سال از خریدن زمین نگذشته بود که روزی یه آقایی زنگ زد و گفت این زمین برای منه و شما برید شکایت کنید، که ما متوجه شدیم قبل از ما، این زمین رو به چند نفر فروختن، عملا دستمون به هیچ جا نرسید، هر چی شکایت کردیم، نتونستیم ثابت کنیم تا اینکه پسرم ۴ ساله بود، متوجه شدم تو این شرایط سخت باردارم و خدا عباس رو بهم هدیه داد. نگران بودم که چه کار کنم، حالا نه خونه دارم، نه شوهرم کار داشت، چون ورشکست شده بود. زندگیمون خیلی سخت می‌گذشت... 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۶۴ یه وام گرفتیم و ماشین خریدیم. شوهرم باهاش کار می‌کرد و خرجی زندگیمون رو میاورد البته که کرایه خونه و خیلی چیزای دیگه هم داشتیم ولی با توکل برخدا کم کم همه چیز داشت درست می‌شد. به شوهرم گفتم بیا دوباره بچه دار بشیم. شاید به برکت بچه بعدی زندگیمون خوب بشه، من اقدام کردم و پسر سومم هم به دنیا اومد. خیلی حرف ها شنیدم که چرا خونه ندارید، تو این وضعیت بچه دار شدید. دلم خیلی شکست شب و روز از خدا می‌خواستم زندگیمو خودش سامان بده... تا اینکه ۳ ماه بعد از تولد محمد، یه پولی رو ما از زمینی که کلاهبرداری بود، گرفتیم و در روستامون یه زمین خریدیم و اون رو ساختیم، حالا دیگه خونه داشتیم، از برکت محمد بود که صاحب خونه شدیم. بعد از چند وقت متوجه شدیم که محمد مشکل مجرای ادرار داره و باید عمل بشه و جراحی شد، با کلی نذرونیاز خوب شد. خداروشکر کار شوهرم هم درست شد و مشغول کار شد. از طرف دولت ثبت نام کردیم برای مسکن و تایید شدیم و تا الان دوتا قسط پرداخت کردیم، من مطمئنم که از برکت وجود این نوگل های عزیزم هست که همه چیز داره درست میشه... الان پسر اولم ۱۲ سالشه، دومی ۸ سالشه، سومی ۴ سالشه و من تصمیم گرفتم برای فرزند چهارم اقدام کنم، البته هیچ کسی راضی نیست همه میگن خیلی سخته، چه جور میخوای بزرگ کنی، ولی من برام مهم نیست هدف ما تو این دنیا چیزه دیگه ای هست، همه به این دنیا نیومدیم که فقط آسایش و آرامش داشته باشیم بلکه باید در این دنیا با همه سختی ها و مشکلات بجنگیم تا ورزیده بشیم و رشد کنیم و همه برای امام زمانمون دعا کنیم تا انشاالله هرچه زودتر فرج حاصل بشه و سهم ما هم تربیت سربازانی هست که در راه حق باشند انشاالله و در آخر به همه مادران سرزمینم میگم که من خیلی سختی ها و مشکلات داشتم که به علت کمبود وقت، نشد که باز گو کنم، ولی عاجزانه درخواست دارم بچه‌ هاتون رو تک فرزند نذارید، گناه دارن، بچه های من همش میگن مامان ما خیلی خوشحالیم که زیادیم و از خدا میخواییم که بهمون یه خواهر بده تا دلسوز ما باشه، و خیلی کم توقع هستند و بچه های باادب نه اینکه بخوام تعریف کنم همه میگن. مادران گلم از همین جا دست شما عزیزان رو می‌بوسم و می‌خوام که هیچ وقت نذارید که مشکلات باعث بشن ما در نقش مادریمون بدرستی ایفای نقش نکنیم، الان که دارم خاطره زندگیمو براتون می‌نویسم از زندگیم خیلی راضی هستم و خداروشکر می‌کنم که سه دسته گل به من و همسرم هدیه داده اگر قابل باشم چهارمین دسته گل رو هم می‌خوام 😍😍 به امید اینکه تمام مادران سرزمینم به داشتن فرزندهاشون افتخار بکنند انشاالله 🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🔺🔻🔺🔻 ♨️ متفاوت درایتا 💯 📍مفتخریم به حضور همراهی عزیزان امت خداجو ✌️ 📍امیدوارم دعوت صمیمانه ی مارو پذیرا باشید🤝 😍پرسش از شما و جوابها در اسرع وقت توسط ما🔜 👌چی از این بهتر؟! 🔰به ولایتمداران بپیوندید👇🏃‍♂😎 https://eitaa.com/joinchat/3426418882C61d71d8716
📚حکیمی بزرگ و اندیشمند، مرد فقیر خوش سیمایی را دید که بر روی سنگی حک می‌کند: «این نیز بگذرد»؛ چهره آن مرد که صورتی نورانی داشت در ذهن و خاطر حکیم ماند. 📚چند سال بعد حکیم، مرد ثروتمندی را دید که عده‌ای برای او مشغول کار هستند و خود، به سنگی تکیه داده که روی آن نوشته بود این نیز بگذرد؛ ناگهان به ذهنش آمد که این مرد همان مرد فقیر است؛ جویای احوال شد و فهمید که به خاطر پایداری و صدق در حرفه خود، کار او‌ رونق گرفته و ثروتمند شده و عده بسیاری در کنار او به کار مشغول شده‌اند. از مرد خداحافظی کرد و رفت. 📚چند سال بعد به همانجا بازگشت اما هیچکس آنجا نبود؛ از دور سنگ قبری زیبا خودنمایی می‌کرد که روی آن نوشته شده بود: «این نیز بگذرد». از اهالی آنجا جویای احوال آن مرد شد و فهمید که او پس از عمری خیر رسانی برای اهالی شهر بر اثر بیماری درگذشته است.حکیم ناراحت شد و به همراهان خود گفت ؛ 📌حکیم واقعی این مرد بود که در عمل نشان داد که انسان مسافر است، خوشا به حال کسی که در این دنیا همانند یک مسافر زندگی کند. هم موسم بهــار طرب خیـز بگــذرد / هم فصــل ناملایم پاییــز بگــــذرد / گر نا ملایمی به تــو کـرد از قضــا / خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد. 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
سلام دوستان🖐 بنظرتون دیگه وقت اون‌نرسیده که با مواد غذایی و تنقلات مضر شرکتی که از کیفیتشون‌مطمئن نیستین ؛ خداحافظی کنید؟؟🤔 ما تو مجموعه 🌱لِکّا🌱 براتون کلی پیشنهادات جذاب و خوشمزه داریم😍😍😋😋 یه سر به ما بزن پشیمون‌نمیشی😌😇 👈🏻با یکبار استفاده از محصولات لِکّا حتما مشتری دائمی خواهید شد👉🏻 محصولات طبیعی🌱 لِکّا 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3856203995C019ea0fa4b
4.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار زیبای یکی از دختران ایران در مترو با عکس شهید آرمان علی وردی عضویت در کانال رهبرعزیزمون اجباری😍👇 @khamenei_ir http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
❗️لباس میخوای🧐 و خاص باشه😎 مناسب باشه 🤑 هم رایگان باشه‼️ وا !!! مگه داریم؟ مگه میشه⁉️ آره میشه 😍😇 سودمون رو آوردیم پایین تا رضایت شما رو داشته باشیم😊🤩 (لباس بانوان )را دنبال کن تا باور کنی🤩 🌺https://eitaa.com/joinchat/2920480980C7693242418