#پیغمبر وارد مدینه شد تا #نظام را سر پا کند...
#انسان_۲۵۰_ساله
#پیغمبر وارد مدینه شد تا این #نظام را سر پا و کامل کند و آن را برای ابد در تاریخ، به عنوان نمونه بگذارد تا هرکسی در هر جای تاریخ _ از بعد از زمان خودش تا قیامت _ توانست مثل آن را به وجود آورد و در دل ها شوق ایجاد کند تا انسان ها به سوی چنان #جامعه_ای بروند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله ، ص۳۷
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
شروع انسان سازی از لحظه ورود #پیغمبر...
#انسان_۲۵۰_ساله
پیغمبر آمد، از لحظه ورود، #انسان_سازی را شروع کرد و روز به روز مدیران لایق، انسانهای بزرگ، شجاع، با گذشت، با ایمان، قوی و با معرفت، به عنوان #ستون_های_مستحکم
این بنای شامخ و رفیع، وارد مدینه شد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۸
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
#پیغمبر اوّل در دل ها طوفان ایجاد کرد...
#انسان_۲۵۰_ساله
وقتی #پیغمبر وارد مدینه شدند، مردم ناگهان احساس کردند که عقاید عواطف و وابستگی های قبایلی و تعصبات آنها، در چهره و رفتار و سخن این مرد محو شده است و با دروازه جدیدی به سوی #حقایق_عالم_آفرینش و #معارف_اخلاقی آشنا شده اند.
همین توفان بود که اوّل در دل ها
#انقلاب ایجاد کرد؛ بعد به اطراف مدینه گسترش پیدا کرد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۸
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
عجب برکتی ...
#انسان_۲۵۰_ساله
#پیغمبر به مجرّد اینکه وارد مدینه شد، کار را شروع کرد. از جمله #شگفتی_های زندگی آن حضرت این است که در طول این ده سال، یک لحظه را هدر نداد. دیده نشد که پیغمبر از فشاندن نور #معنویت و #هدایت و #تعلیم و #تربیت لحظه ای باز بماند.
بیداری او، خواب او، مسجد او، خانه ی او، میدان جنگ او، در کوچه و بازار رفتن او، معاشرت خانوادگی او و وجود او _ هر جا که بود _ درس بود.
عجب برکتی در چنین عمری وجود دارد.
کتاب انسان ۲۵۰ سال، ص۳۹
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
محلِّ استقرار #پیغمبر...
#انسان_۲۵۰_ساله
وقتی شتر #پیغمبر وارد شهر یثرب شد، جلوی هر کدام از قلعه های قبایل که رسید، بزرگان بیرون آمدند و جلوی شتر را گرفتند: یا رسول الله! بیا اینجا؛ خانه، زندگی، ثروت و راحتی ما در اختیار تو.
پیغمبر فرمود: جلوی این شتر را باز کنید؛ « اِنّها مأمورة »؛ دنبال دستور حرکت می کند؛ بگذارید برود.
#بزرگان، #اشراف، پیرمردان، شخصیت ها و #جوانان و #خویشاوندان آمدند جلوی ناقه ی پیغمبر را گرفتند: یا رسول اللّه! اینجا فرود بیا...
شتر به فقیر نشین ترینِ محلات مدینه آمد و در جایی نشست.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، صفحه۴۰
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
#محرومین حقّ بیشتری دارند...
#انسان_۲۵۰_ساله
#پیغمبر از همان ساعت و لحظه اوّل ورود به مدینه، مشخص کرد که در برخورد و #تعامل_اجتماعی، طرف کدام گروه و طرفدار کدام جمعیّت است و وجود او برای چه کسانی بیشتر #نافع خواهد بود.
همه از #پیغمبر و #تعالیم او نفع می برند، امّا آن کس که #محروم_تر است، قهراً #حقّ بیشتری می برد و باید جبران محرومیتش بشود.
انسان۲۵۰ ساله، ص۴۱
#جلسه_سوم
#پیامبراعظم
#پیغمبر حقّ اختصاصی برای خودش قائل نیست...
#انسان_۲۵۰_ساله
وقتی بنا شد #مسجد بسازند، خود #پیغمبر جزو اولین کسان یا اولین کسی بود که آمد بیل را به دست گرفت و شروع به کندنِ پی مسجد کرد؛ شروع به کار کرد و عرق ریخت.
طوری کار کرد که بعضی از کسانی که کناری نشسته بودند، گفتند ما بنشینیم و پیغمبر این طور کار کند؟!
لذا آمدند و #مسجد را در مدّت کوتاهی ساختند.
پیغمبر _ این #رهبر_والا_و_مقتدر _ نشان داد که هیچ #حق_اختصاصی برای خودش قائل نیست.اگر بناست کاری انجام گیرد، او هم باید در آن سهمی داشته باشد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۱
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
خصوصیات یهود در زمان #پیغمبر...
#انسان_۲۵۰_ساله
در زمانی که #پیغمبر_اکرم وارد مدینه شد، خصوصیت یهودی ها در دو، سه چیز بود.
#اول این که ثروت اصلیِ مدینه، بهترین مزارع کشاورزی، بهترین تجارتهای سودده و سودبخشترین صنایع -ساخت طلاآلات و امثال این چیزها- در اختیارشان بود.
#دوم اینکه بر مردم مدینه برتری فرهنگی داشتند.
چون اهل کتاب بودند و با معارف گوناگون، معارف دینی و مسائلی که از ذهن نیمهوحشیهای مدینه، بسیار دور بود، آشنا بودند.
#سوم این بود که با جاهای دوردست هم ارتباط داشتند؛ یعنی محدود به فضای مدینه نبودند.
انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۲
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
#حرکت و #اقدام، حول محور #رهبری...
#انسان_۲۵۰_ساله
#پیغمبر اکرم یک میثاقِ دسته جمعیِ عمومی ایجادکرد. وقتی آن حضرت وارد مدینه شد، بدون اینکه چیزی از مردم بخواهد، #شخصیت و #عظمت_نبوی به طور طبیعی، همه را در مقابل او خاضع کرد؛ معلوم شد که او #رهبر است و آنچه می گوید، باید همه بر محورش #حرکت و #اقدام کنند.
پیغمبر میثاقی نوشت که مورد قبول همه قرارگرفت.
این #میثاق درباره تعامل اجتماعی، معاملات، منازعات، دیه، روابط پیغمبر با مخالفان، با یهودی ها و با غیر مسلمان ها بود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۳
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
حاکمین #مکه، اشرافِ متکبّرِ...
#انسان_۲۵۰_ساله
یک گروه اشرافِ متکبّرِ قدرتمندِ متنفّذ با هم بر #مکه حکومت می کردند.
اینها با هم اختلاف داشتند، امّا در مقابل این مولود جدید (اسلام)، با یکدیگر همدست بودند.
پیغمبر می دانست خطرِ عمده از ناحیه ی آنهاست.
#پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناََ آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکّه حرکت نکرد.
راه کاروانیِ آنها از نزدیکی مدینه عبور می کرد؛ پیغمبر تعرض خودش را به آنها شروع کرد، که #جنگ_بدر، مهمترینِ این تعرض ها در اوّل کار بود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۵
#جلسه_چهارم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
توانمندیهایِ جاریِ مسلمانان...
#انسان_۲۵۰_ساله
ما مسلمانانِ پیرامونِ #پیغمبر ، امروزبه آن حدي رسيده ايم كه بتوانيم فكرمان و راه مان را به جوامع #مستضعفِ محروم و به ميان #دنياهاي_ظلمت و تاريكي رسوخ بدهيم، اين استخر آن قدر در خود آب دارد كه بتواند جريان پيدا كند و به اين نهال ها و درخت ها و سرزمين هاي خشك و تفتيده برسد.
كتاب انسان ۲۵۰ساله، ص۴۷
#جلسه_چهارم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
دعوت به #عبرت و #تامل از سوی خداوند...
#انسان_۲۵۰_ساله
خدای بزرگوار مسلمانان را به #عبرت و #تامل دعوت میکند، میفرماید ما وعدهی خودمان را عمل کردیم، گفته بودیم که شما بر دشمن پیروز خواهید شد و شدید، اما بعد از آنی که این خصوصیت در شما پدید آمد،
#اولا (تنازعتم فی الامر) با همدیگر اختلاف کردید، وحدت کلمه و وحدت صفوف را به هم زدید،
#ثانیا (فشلتم) سست شدید، آن شور و حماسه و آمادگی و کمر بستگی و پا در رکابی اول کار را از دست دادید،
#ثالثا (عصیتم) از فرمان #پیغمبر و رهبر و آن کسانی که مسئول ادارهی امور شما بودند اجتناب ورزیدید و سرباز زدید.
این #سه_صفت که در شما پیدا شد، دشمن این مجال را پیدا کرد که به شما ضربه بزند.
انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۸
#جلسه_چهارم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r