eitaa logo
تبیین منظومۀ فکری رهبری
38.2هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.4هزار ویدیو
436 فایل
کانال رسمی مؤسسهٔ تبیین منظومهٔ فکری رهبری نشانی سایت: https://www.tabyinmanzome.ir پشتیبانی واحد فناوری: @support_tabyin واحد روابط عمومی: ۰۹۱۰۲۵۸۸۸۱۸ @ertebat_tabyin
مشاهده در ایتا
دانلود
معنای را تغییر داد... ۲۵۰_ساله او (امیرالمؤمنین علیه السلام ) تجسم ، تجسم در میان مسلمین، تجسم «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحِماءُ بَینَهُم» و تجسم عدل مطلق بود. او فقرا را به خود نزدیک می‌کرد _ «کان یُقرّبُ المَسکین» _ و ضعفا را مورد رعایت خاص قرار می‌داد. برجستگانی که با پول و زور و بقیه‌ی وسایلِ مطرح شدن، خودشان را به ناحق مطرح کرده بودند، در نظر علی با خاک یکسان بودند. آنچه در چشم و دل او ارزش داشت، و و و و بود. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۸۳ @t_manzome_f_r
... ایثار و از خود گذشتگی. ۲۵۰_ساله تاریخ زندگی را نگاه کنید. از کودکی، از آن وقتی که در نه سالگی یا سیزده سالگی، به نبوّت رسول اکرم ایمان آورد و و ، حقیقت را شناخت و به آن تمسک جست، از آن لحظه تا آن لحظه‌ای که در محراب عبادت مثل سحرگاه روز نوزدهم ماه رمضانی، جان خودش را در راه خدا داد و خشنود و خوشحال و سرشار از شوق به لقاء رسید، در طول این پنجاه سال تقریباً، یا پنجاه‌و‌دو‌سه‌سال، از ده سالگی تا شصت‌وسه‌ سالگی، شما ببینید یک خط مستمری وجود دارد در شرح‌حال زندگی و آن خط و از است. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۸۴ @t_manzome_f_r
برای او مطرح نبود... ۲۵۰_ساله علی امتیازش این بود که در حصار «خود» گرفتار نبود. «من»، برای او هیچ مطرح نبود، آنچه برای او مطرح بود بود و بود و فی‌سبیل‌اللّه بود و بود. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۸۵ @t_manzome_f_r
مقدمه ی ... ۲۵۰_ساله سیزده سال در کنار در سخت‌ترین مواقع، علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه السّلام) ایستاد. درست است که هجرت رسول اکرم، هجرت از روی اجبار و ناچاری و زیر فشار قریش و مردم مکّه بود، اما آینده‌ی روشنی داشت. همه می‌دانستند که این مقدمه‌ی کامیابی‌هاست، پیروزی‌هاست. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص ۸۵ @t_manzome_f_r
: جانم را سپرِ بلایِ کردم... ۲۵۰_ساله در طول ده سال، چند ده جنگ و برخورد، اکرم با کفّار و انواع و اقسام کفّار و شُعَبِ کفار داشت. در تمام این دوران‌ها، به عنوان پیش‌قراوُل، به عنوان فدایی‌ترین کس و ، در تمام این مراحل و صحنه‌های خطرناک حضور داشته؛ در شدیدترین مراحل، امیرالمؤمنین ایستاد؛ هیچ برایش مطرح نبود که اینجا خطر است. در تمام مراحل خطر در خطوط مقدم، امیرالمؤمنین حاضر بود. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۸۷ @t_manzome_f_r
سخت ترین روزها... ۲۵۰_ساله بعد از آنی که دوران به سر آمد و رسول اکرم رحلت کردند، سخت ترین دوران‌های آن‌روزها بود. روزهای تلخ، روزهای بعد از رحلت پیغمبر است که روزهایی است که گاه‌گاه قطعات فتنه، افق دیدها را آن‌چنان مُظلِم می‌کرد که قدم از قدم نمی‌توانستند بردارند آن کسانی که می‌خواستند درست قدم بردارند. در یک چنین شرایطی، بزرگترین امتحانات را داد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله،ص۸۷ @t_manzome_f_r
من ( امیرالمؤمنین ) واقع شدم... ۲۵۰_ساله فرمود: «لَقَد عَلِمتُم اَنّی اَحَقُّ النّاسِ بِها مِن غَیری» می‌دانید که من از همه‌ی مردم به خلافت شایسته‌تر هستم. این را خود شما هم می‌دانید، «و واللّهِ لَاُسلِمَنَّ» و سوگند به خدا دست روی دست خواهم گذاشت تسلیم خواهم شد، «ما سَلِمَت اُمُورُ المُسلمینَ» تا وقتی که احساس می‌کنم امور مسلمین با سلامت در جریان است، تا وقتی که می‌بینم کسی مورد ظلم قرار نمی‌گیرد. تا وقتی که به مردم ظلم نمی شود و در جامعه ظلم و جوری وجود ندارد، فقط من واقع شدم در جامعه. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۸۸ @t_manzome_f_r
زمانی که سکوت جایز نیست... ۲۵۰_ساله بعضی از قبایل عرب احساس کردند که حالا نیست، رهبر اسلام نیست، خوب است که یک ایرادی، اشکالی درست کنند و تعارضی بکنند و جنگ و دعوایی راه بیندازند. جریان «ردّه» پیش آمد _ یعنی ارتداد عدّه‌ای از مسلمین _ جنگ‌های ردّه شروع شد. اینجا که وضع این‌طوری شد امیرامؤمنین دید نه اینجا دیگر جای نشستن هم نیست، باید وارد میدان شد به از . می‌فرماید: دیدم عدّه‌ای از مردم دارند از بر‌می‌گردند، می‌خواهند اسلام را از بین ببرند، اینجا دیگر وارد میدان شدم. و وارد میدان شد به‌صورت فعال؛ در همه‌ی قضایای مهّم اجتماعی امیرالمؤمنین بود. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص ۸۹ @t_manzome_f_r
زندگی حضرت علی علیه السلام وقف ... ۲۵۰_ساله آن‌وقتی که از دنیا رحلت کردند، تقریباً حدود سی تا سی‌و‌دو سال عمر آن حضرت بود. بعدها هم دوران‌های جوانی و قدرت جسمانی و دوران نشاطش را می‌گذراند. و وجهه و محبوبیت در بین توده‌ی مردم و مغز فعال، علم فراوان، همه‌ی جاذبه‌هایی که برای یک انسان ممکن بود وجود داشته باشد، در به نحو اَعلایی وجود داشت. او اگر می‌خواست یک کاری بکند، حتماً می‌توانست. در تمام این بیست‌و‌پنج سال به هیچ‌وجه جز در خدمت همان هدف‌های عمومی و کلی نظام اسلامی که در رأس آن هم خلفایی بودند، هیچ حرکتی نکرد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۹۰ @t_manzome_f_r
ماجرای قتل ... ۲۵۰_ساله ماجرای قتل عثمان یکی از ماجراهای بسیار مهم تاریخ اسلام است، و اینکه چه کسی عثمان را کشت و چه کسانی موجب شدند. افرادی که ادّعای دوستی با عثمان را بعدها محور کارشان قرار داده بودند، آنجا از پشت خنجر زدند و از زیر تحریک کردند. از عمروعاص پرسیدند که چه کسی عثمان را کشت؟ گفت فلانی- اسم یکی از صحابه را آورد- او شمشیرش را ساخت، آن دیگری تیز کرد، آن دیگری شمشیر را مسموم کرد و آن یکی هم بر او وارد آورد. واقعیت هم همین است. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۹۱ @t_manzome_f_r
۲۵۰_ساله در این ماجرا با کمال خلوص، آن وظیفه‌ی و را که احساس می‌کرد، انجام داد. حَسَنین، این دو گوهر گران‌قدر و دو یادگار را برای دفاع از عثمان به خانه‌ی او فرستاد. امیرالمؤمنین برای عثمان آب و آذوقه فرستاد، با کسانی که نسبت به عثمان خشمگین بودند بارها و بارها مذاکره کرد تا خشم آنها را پایین بیاورد. وقتی هم که آنها عثمان را کشتند، امیرالمؤمنین خشمگین شد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص ۹۲ @t_manzome_f_r
دَعونی و التَمِسوا غَیری... ۲۵۰_ساله بعد از حادثه‌ی عثمان هم اقبالی به سمت قدرت و قبضه کردن حکومت نکردند. چقدر این روح بزرگ است. «دَعونی و التَمِسوا غَیری» ای مردم مرا رها کنید و بروید سراغ دیگری. اگر دیگری را به حکومت انتخاب کردید، من وزیر او و در کنار او خواهم بود. این فرمایشاتی است که امیرالمؤمنین در آن روزها کرد. مردم قبول نکردند، نمی‌توانستند غیر از فرد دیگری را به حکومت انتخاب کنند. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۹۲ @t_manzome_f_r