eitaa logo
تبیین منظومۀ فکری رهبری
37.8هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.4هزار ویدیو
436 فایل
کانال رسمی مؤسسهٔ تبیین منظومهٔ فکری رهبری نشانی سایت: https://www.tabyinmanzome.ir پشتیبانی واحد فناوری: @support_tabyin واحد روابط عمومی: ۰۹۱۰۲۵۸۸۸۱۸ @ertebat_tabyin
مشاهده در ایتا
دانلود
از محضر حضرت آقا: ۸. چگونه می‌توان از خطّ فکرىِ ناب ولایت در مسائل روزمرّه و جاری به صورت واضح مطّلع شد تا افراد نتوانند نظرات حضرتعالی را خلاف وانمود کنند؟ : من آنچه که در سخنرانی‌ها بیان می‌کنم، لبّ نظراتم است. اساسی‌ترین نظراتم همان‌هایی است که شما در سخنرانی‌ها از من می‌شنوید. هیچ نظری درباره مسائل جاری کشور و مسائل اسلام و مسلمین و مسائل اجتماعی وجود ندارد که من آن را درِگوشی به کسی بگویم و نشود آن را در علن گفت. نظرات من، نظراتی شفّاف و روشن است که در خطبه نماز جمعه و در سخنرانی با گروه‌های مختلف، شما این‌ها را می‌شنوید.  ۷۷/۲/۲۲ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۹. ما شخصیت دیگری از شما که پدر و رهبرمان هستید، با نام مستعار «امین» می‌شناسیم. «دلم قرار نمی‌گیرد از فغان بی تو اسپندوار ز کف داده‌ام عنان بی تو». می‌خواهیم جناب «امین» از نوشته‌ها و شعرهای حتّی عارفانه‌شان برای جوان امروزی بگویند. بفرمایید چه شعرهایی داشته‌اید و می‌خواستم از «امین» برای ما بگویید. : عرض کنم حضور شما که ماجرای «امین»، ماجرای دیگر و عالَم دیگری است، عالَم شعر و احساس و این‌هاست. من در دوره جوانی شعر گفتن را شروع کردم و گاهی شعر می‌گفتم؛ منتها به دلایلی تا سال‌های متمادی شعرم را در انجمن ادبی - که آن وقت در مشهد تشکیل می‌شد و من هم شرکت می‌کردم - نمی‌خواندم. حالا عیبی ندارد آن دلیلی را که گفتم به آن دلیل نمی‌خواندم، بگویم. علّت این بود که من سابقه زیادی با شعر داشتم، شعر را می‌شناختم؛ یعنی خوب و بد شعر را می‌شناختم. در آن انجمن، وقتی که شعری خوانده می‌شد و اشخاص نامداری هم در آن انجمن بودند - که بعضی از آن‌ها امروز هم هستند، بعضی هم فوت شده‌اند - نقدی که من نسبت به شعر انجام می‌دادم، نقدی بود که غالباً مورد تأیید و تصدیق حضّار - از جمله خود سراینده شعر - قرار می‌گرفت. وقتی که شعر خودم را، با دید یک نقّاد نگاه می‌کردم، می‌دیدم این شعر، مرا را راضی نمی‌کند؛ لذا نمی‌خواستم شعرم را بخوانم. یعنی اگر شعری بود که از شعر آن روز بهتر بود، حتماً می‌خواندم؛ لیکن می‌نشستم، فکر می‌کردم، شعر را می‌‌گفتم، می‌نوشتم و پاکنویس می‌کردم؛ اما در آن انجمن نمی‌خواندم. چرا؟ چون سطح آن انجمن به خاطر همین نقدهایی که می‌شد - از جمله خود من زیاد نقد می‌کردم - بالاتر از این شعر بود. شاید شعرهایی خوانده می‌شد که از سطح آن شعر بالاتر نبود؛ اما مورد نقد قرار می‌گرفت. به‌هرحال، می‌توانم این‌طور بگویم که آن شعر، مرا به عنوان یک ناقد، راضی نمی‌کرد. اتّفاق افتاده بود که در غیر از آن انجمن - انجمن‌های دیگری در بعضی از شهرهای دیگر؛ یک شهر از شهرهای معروفِ شعرخیز ایران که حالا نمی‌خواهم اسم بیاورم - شرکت کرده بودم و آن‌جا دیدم سطح آن انجمن، سطح نقد انجمن ما را در مشهد ندارد؛ از من شعر خواستند، لذا من خواندم - همان سال‌های قدیم.- این‌که می‌گویم، مربوط به سال‌های ۱۳۳۶ و ۳۷ و آن وقت‌هاست که در حدود سنین بیست، بیست‌ویک ساله، یا حداکثر بیست‌ودو ساله بودم. البته این تا سال‌های ۱۳۴۲ و ۱۳۴۴ - تا آن وقت‌ها - ادامه داشت که بعد دیگر غرق شدنِ در کارهای مبارزات، ما را از کار شعر به کلّی دور کرد؛ انجمن هم دیگر نمی‌رفتم. به‌هرحال، آن زمان شعر می‌گفتم؛ بعد شعر گفتن را رها کردم و نمی‌گفتم، تا چند سال قبل از این‌که تصادفاً یک طوری شد که دوباره احساس کردم مایلم گاهی چیزی بر زبان، یا بر ذهن، یا روی کاغذ بیاورم؛ آن‌ها هم در بین مردم پخش نشده است - حالا شما یک بیت را خواندید - از شعرهایی که من گفته‌ام، چند غزل بیشتر در دست مردم نیست؛ نمی‌دانم شما این را از کجا و از چه کسی شنیده‌اید! این غزلی که مطلعش را خواندید، مالِ خیلی دور نیست؛ خیال می‌کنم مربوط به همین سه، چهار سال قبل است. ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۰. یک نوجوان، در دعا از خدا چه بخواهد؟ : هر چه بخواهد عیبی ندارد؛ یعنی نوجوان، آرزوهایی دارد دیگر. گاهی آرزوهای انسان در یک اتاق خلاصه می‌شود - در اتاق خودش که در خانه دارد، یا با خانواده‌اش زندگی می‌کند - یعنی خیلی کوچک است؛ همان را هم از خدا بخواهید، مانعی ندارد. از خدا همه چیز بخواهید؛ یعنی هیچ چیز را نگویید کوچک است، یا بد است که از خدا بخواهیم همه چیز را می‌شود از خدا خواست. فرق خدا و بندگان خدا این است که بندگان خدا به گونه‌ای هستند که گاهی بد است انسان چیزهایی را از آن‌ها بخواهد؛ اما از خدا، هیچ چیز بد نیست که شما بخواهید. خدا قدرتش زیاد است، علمش هم زیاد است، نیاز شما را هم می‌داند و آن چیزی که از شما می‌پسندد، ارتباط با اوست. این ارتباط، با درخواست حاجت است. بسیار خوب؛ حاجت بخواهید، خدا هم ان‌شاءالله عطا خواهد کرد. اگر مصلحت شما باشد، خدا آن حاجت را روا خواهد کرد. آینده‌تان را بخواهید، توفیقات و پیشرفتتان را بخواهید، سلامت خودتان را بخواهید، ایمان قوی را از خدا بخواهید. می‌دانید، یکی از خواسته‌هایی که در دعاهای ما خیلی روی آن تکیه شده، همان ایمان و یقین ثابت و روشن و شورانگیز است؛ این را هم از خدا بخواهید. این را هم خدا به شما می‌دهد. دنیا بخواهید، آخرت بخواهید، برای پدر و مادرتان و برای دوستانتان بخواهید. دعا این است. ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۱. نظر شما در مورد ظهور نسل جدید انقلاب و ماموریت این نسل چیست؟ : گفتند که نسل جدیدی در حال ظهور است. این کاملاً درست است. این نسل که شما میگوئید دارد ظهور می‌کند، این را هم من کاملاً قبول می‌کنم؛ تصدیق دارم و آن را حس می‌کنم. سؤال می‌شود که مأموریت این نسل چیست؟ الزاماتش چیست؟ کی می‌خواهد او را پیش ببرد و هدایت کند؟ این‌ها سؤال‌های خوبی است. به نظرم می‌رسد این سؤال‌ها سؤال است، لیکن ابهام نیست. پاسخ به این سؤال‌ها معلوم است. انقلاب برای ایجاد یک دولت به جای دولت که به وجود نیامد، برای ایجاد یک نظام، یک مجموعه‌‌ی ملی و انسانی بر اساس یک تفکر به‌وجود آمد. آن تفکر، تفکر اسلام است. ادعای ما این است - که این ادعا را اثبات هم می‌کنیم و ثابت شده است؛ قطعی است - ما معتقدیم راه سعادت انسان‌ها به دست تعالیم انبیاء است، که کامل‌ترینش هم تعالیم اسلام است. بشر منهای تعالیم انبیاء حتّی پیشرفت مادی هم در این حدی که پیدا کرده، پیدا نمی‌کرد؛ چه برسد به تعالی معنوی و بهجت معنوی و آرامش و آسایش روانی که زمینه‌ساز عروج اوست به معارج والای ملکوتىِ انسان. راه سعادت انسان این است.  برای این‌که تفکر انبیاء در جامعه پیاده شود، یک حرکت بلندمدت وطولانی لازم بود. این انقلاب با این هدف به وجود آمد. جامعه‌‌ی اسلامی، کشور اسلامی، نه فقط دولت اسلامی، نه فقط تشکیل یک نظام اسلامی، بلکه تشکیل یک واقعیت و یک مجموعه مردمی که بر اساس تعالیم اسلام - که لبّ لباب تعالیم انبیاء است - زندگی می‌کنند و آثارش را احساس می‌کنند. این هدف ماست. خوب، ما به این هدف هنوز نرسیدیم، توقع هم نبود که در ظرف سی سال برسیم. این هدف، هدف خیلی طولانی مدتی است. باید تلاش کرد، باید کار کرد تا به این هدف رسید؛ شما مسئولیتتان این است. مأموریت این نسل این است؛ کشور و ملتتان را به آن جایگاهی که معنایش این باشد که یک جامعه‌ی اسلامی به معنای واقعی تشکیل شده، برسانید. این را الگو کنید. این می‌شود بزرگترین وسیله برای گسترش این فکر و گسترش این تجربه در عالم؛ این مأموریت این نسل است. ۸۷/۷/۷ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۲. لطف فرموده، اولویّت‌های سیاسی، فرهنگی در دانشگاه‌ها و راهکارهای صحیح حرکت‌های دانشجویان مسلمان انقلابی را در رسیدن به آن‌ها بیان فرمایید. : به نظر من، اولویّت‌های سیاسی امروز، نباید موضوعات را مشخّص کند؛ روش‌ها را باید مشخّص کند؛ موضوعات خیلی تفاوتی نمی‌کند. به نظر من، بحث‌های سیاسی دانشجویان خوب است. بحث کنند؛ منتها بحث‌های جستجوگر و کاوشگر، نه بحث‌های فرمایشی. ما مثلاً به بعضی از شخصیت‌ها یا افراد یا مقاماتی که همه چیز را فرمایشی بیان می‌کنند، اعتراض می‌کنیم؛ اما بعد ناگهان می‌بینم که فلان دانشجو در یک گردهمایی، اجتماع کوچک یا بزرگ، یک فرمایش صادر می‌کند! اگر فرمایش بد است، همه جا بد است. بحث دانشجویی باید باز، قابل کشش، قابل انعطاف، قابل کم و زیاد شدن باشد، تا در نتیجه قدرت تحلیل سیاسی دانشجو بالا برود. هدف بحث‌های سیاسی دانشجویی باید همین باشد تا دانشجو بتواند قدرت تحلیل سیاسی پیدا کند. در مورد مسائل فرهنگی هم همین‌طور است. ۱۳۷۷/۰۲/۲۲ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۳. آمریکا چه زمانی از دشمنی با ملت ایران دست خواهد برداشت؟ : توطئه‌ها ادامه پیدا خواهد کرد، تا یک مقطعی؛ آن مقطع عبارت است از اقتدار همه‌جانبه‌ی کشور که این، کارِ شما دانشجوها، کارِ شما نسل جوان است. آن وقتی‌که توانستید کشور را به اقتدار علمی و به اقتدار اقتصادی برسانید و آن وقتی‌که توانستید عزت علمی را برای کشور فراهم کنید، آن روز البته توطئه‌ها کم خواهد شد؛ مأیوس‌ خواهند شد. تا وقتی به آن نقطه نرسیده‌ایم، منتظر توطئه‌ها باید بود و آماده‌ی مقابله‌ی با این توطئه‌ها باید بود. و إن‌شاءاللَّه هرروزی که بگذرد، شما قوی‌تر خواهید بود، دشمن شما ضعیف‌تر خواهد شد و آن روزی که پیروزی نهائی نصیب ملت بشود، إن‌شاءاللَّه روز دوری نخواهد بود. ‌ ۱۳۸۷/۰۹/۲۴ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۴. در طول فعالیت‌هایی که تاکنون داشته‌اید، تا چه اندازه به جوانان مسؤولیت داده‌اید و چه تجربه‌ای از این کار دارید؟ به نظر شما مسؤولیت جوانان نسبت به اعتلای علمی کشور چیست؟ ضمنا آیا فاصله‌ی ما و کشورهای پیشرفته، پرشدنی است؟ : از اوایل انقلاب، در کارهایی که در اختیار من بوده، به جوانان مسؤولیت می‌دادم؛ هم در نیروهای مسلح، هم در کارهای دولتی، هم در دوران ریاست جمهوری. تجربه‌ی من این است که اگر ما به جوان اعتماد کنیم - آن جوانی که شایسته دانستیم به او مسؤولیت بدهیم و صلاحیتش را داشت؛ نه هر جوانی و هر مسؤولیتی - از غیر جوان، هم بهتر و مسؤولانه‌تر کار را انجام می‌دهد؛ هم سریعتر پیش می‌برد، هم کار را تازه‌تر و همراه با ابتکار بیشتری به ما تحویل خواهد داد؛ یعنی روند پیشرفت در کار حفظ می‌شود. برخلاف غیر جوان که ممکن است کار را بالفعل خوب انجام دهد، اما روند پیشرفت در آن متوقف خواهد شد. غالبا این‌گونه است. ۱۳۷۷/۲/۷ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۵. به ما بگویید در این اوضاع آشفته، وظیفه یک دانشجوی آگاه و آماده در مقابل جریان‌های سیاسی مختلف چیست؟ : درست فکر کردن، درست تحلیل کردن، تحلیل درست را به دیگران منتقل کردن و سعی در روشن و آگاه کردن کسی که فکر می‌کنید ناآگاه است. ۱۳۸۲/۲/۲۲ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۶. به نظر جناب‌عالی، راه حلّ عملی و کارگشا درباره «تهاجم فرهنگی» چیست؟ : تهاجم فرهنگی یک مسأله بسیط نیست؛ بلکه طرّاحی‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی که دشمن برای هدف قرار دادن اعتقاد، اخلاق و فضیلت در قشرهای مختلف می‌کند، هرکدام به نحوی با وسایل و ابزارهای فرهنگی است و طبعاً مقابله با آن‌ها نیز متنوّع است و نمی‌شود یک نسخه واحد برای همه جا نوشت. به نظر من در محیط دانشگاه، همین مجموعه‌ها خوب کار می‌کنند. الان کارهای خوبی در دانشگاه‌ها انجام می‌گیرد. آن‌طور که من در ذهنم هست، در بعضی از دانشگاه‌ها کارهای بسیار خوب فرهنگی از طرف خود جوانان انجام می‌گیرد. این را هم عرض کنم که در خیلی از این زمینه‌ها اصلاً شما نباید از بنده بپرسید که چه‌کار کنیم. شما خودتان جوانید، با فکر و دانشجو هستید؛ بگردید ببینید چه‌کار باید بکنید. خیلی تلاش و مجاهدت در زمینه‌های فرهنگىِ خوب می‌شود کرد؛ البته مواظب باشید عمیق باشد. کار سطحىِ فرهنگی مفید نیست؛ گاهی هم مضرّ است. ۱۳۸۲/۲/۲۲ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۷. جوان چگونه می‌تواند حس نیاز به هیجان را در خود ارضاء کند و از آن استفاده نماید؟ : هیجان، فقط مخصوص این منطقه‌ها نیست. اگر جوان بتواند منطقه‌ی مورد علاقه‌ی خودش را - هرچه که هست - پیدا کند، به‌راحتی می‌تواند آن هیجان را در خود ارضاء کند. مثلا آن هنگامی که من جوان بودم و لباس طلبگی تنم بود، محدودیت‌های لباس و محدودیت‌های محیط وجود داشت؛ امادرعین‌حال ما هم هیجان داشتیم و آن هیجان ارضاء هم می‌شد. چگونه؟ من به شعر علاقه داشتم. ممکن است باور این برای شما خیلی سخت باشد. جلسه‌ی شعری بود که چهار، پنج نفر دوستی که به شعر علاقه‌مند بودند، دو ساعت، سه ساعت می‌نشستند و راجع به شعر حرف می‌زدند و شعر می‌خواندند. این برای کسی که به این مقوله علاقه‌مند است، روحیه‌ی هیجانش را به همان اندازه ارضاء می‌کند که یک فوتبالیست در میدان فوتبال، یا یک علاقه‌مند به فوتبال در حین تماشای فوتبال. بنابراین، میدان‌ها محدود نیستند. ۱۳۷۷/۲/۷ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۸. از دیدن جوانان چه احساسی به شما دست می‌دهد و اولین مطلبی که به آنان می‌گویید، چیست؟ : وقتی با جوانان هستم و در محیط جوان قرار دارم، احساس من مثل احساس کسی است که در هوای صبحگاه تنفس می‌کند؛ احساس تازگی و طراوت می‌کنم. آن چیزی هم که معمولا در ملاقات با جوانان، اول بار به ذهن من می‌رسد و بارها به آن فکر کرده‌ام، این است که آیا اینها خودشان می‌دانند که چه ستاره‌ای در جبینشان می‌درخشد؟ من این ستاره را می‌بینم؛ اما آیا خودشان هم می‌بینند؟ ستاره‌ی جوانی، ستاره‌ی بسیار درخشان و خوش‌طالعی است. اگر جوانان این گوهر قیمتی و بی‌نظیر را در وجود خودشان حس کنند، فکر می‌کنم که ان‌شاءالله از آن خوب استفاده خواهند کرد. ۱۳۷۷/۲/۷ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری
از محضر حضرت آقا: ۱۹. نظر شما راجع به ادبّیات و هنر چه هست؟ : ادبّیات، طبعاً مقوله خوب و مطلوبی است؛ منتها هنر - هنری که با ادبیات، نسبت نزدیک دارد؛ مثل هنر شعر، یا بعضی هنرهای دیگر - تأثیرش بیشتر است. نظر من نسبت به شعر، نظر بسیار مثبتی است. معتقدم شعر، هنر بسیار خوبی است. قریحه شعری یک موهبت الهی است و شعر و همه هنرها، یک توان و قدرت و تعبیر رسایی از تخیّلات ظریف انسان هستند. بعضی از تصوّرات و تخیّلاتِ انسانی هست که جز با زبان هنر و با توصیف هنری، با هیچ زبانی قابل توصیف و بیان نیست. اگر هنر نبود، خیلی از ما فی‌الضمّیر انسان، ناگفته و توصیف نشده باقی می‌ماند. البته شعبه‌های گوناگون هنر، هر کدام خصوصیتی دارد. یکی از بهترین‌هایش که با ادبّیات ارتباط نزدیک دارد، شعر است و شعر، هنر رسا و بلیغی است. زبان شعر، بسیار گویاتر از هنرهای دیگر است؛ یعنی زبان نقّاشی، موسیقی و بعضی هنرهای دیگر، به اندازه زبان شعر، گویا و توانا نیست. البته شعر خوب، نه هر شعری؛ شعری که حقیقتاً هنر تخیّل در آن حضور داشته باشد و لمس شود. ضمناً بعضی از هنرهای دیگر که توصیفشان به دقّت هنر شعر نیست، دایره شعورشان وسیع است؛ مثلاً وقتی شعر فارسی می‌گویید، فقط یک فارسی‌ زبان از زیبایی‌های شعر فارسی استفاده می‌کند، همچنان که از زیبایی‌های یک شعر عربی، فقط یک عرب‌زبان استفاده می‌کند. حتّی کسی که عربی را هم بلد است، زیبایی‌های یک شعر عربی را مثل یک عرب‌زبان نمی‌فهمد. لیکن نقّاشی این‌طور نیست؛ شما یک نقاشی که می‌کشید، دیگر زبان نمی‌شناسد، مرز زبان ندارد. موسیقی هم تا حدود زیادی همین‌طور است. بعضی هنرهای دیگر نیز همین‌گونه است. پس شاید بشود این‌طور گفت که هرچه توصیف هنر، دقیق‌تر و ریزتر و زبانش رساتر و بلیغ‌تر است، حوزه و گستره شعورش نیز محدودتر است؛ اما هرچه که زبانش به ابهام نزدیک‌تر باشد، حوزه‌اش هم وسیع‌تر است. علی اىّ‌ حال هنر، مظهر زیبایی است. بیان زیبایی‌ها و توصیف تخیّلاتی است که انسان از زیبایی در ذهن خودش دارد. ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری