eitaa logo
تبیین منظومۀ فکری رهبری
37.8هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.4هزار ویدیو
436 فایل
کانال رسمی مؤسسهٔ تبیین منظومهٔ فکری رهبری نشانی سایت: https://www.tabyinmanzome.ir پشتیبانی واحد فناوری: @support_tabyin واحد روابط عمومی: ۰۹۱۰۲۵۸۸۸۱۸ @ertebat_tabyin
مشاهده در ایتا
دانلود
از محضر حضرت‌ آقا ۶۲. میخواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبی‌ها را از غرب اخذ می‌کنیم، با حفظ اصول و ارزش‌های اسلامی و ملی‌مان، بدیها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ : این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض میکنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمیکند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله میگویم، شاید ان‌شاءالله برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیباییها و زشتی‌هاست. هیچ کس نمیتواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیبایی‌هایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی‌کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل ویک مجموعه خردمند، آن خوبیها را میگیرد، به فرهنگ خودش می‌افزاید، فرهنگ خودش را غنی میسازد و آن بدیها را رد میکند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای‌لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست وهیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که میگویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می‌گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می‌توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم وچیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم میخواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپایی‌ها - عیبی دارد که فرهنگ‌های دیگر، تا آن جایی که ما میشناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی وتاریخی‌ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملت‌ها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی میگوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل میشود، این را نمی‌پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل واشتهای خودتان، ترجیح می‌دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی‌ و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس میزند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربیها این را می‌خواهند، دوست میدارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بی‌ادب محسوب میشوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بی‌ادب و غیرمنضبط وبی‌نزاکت تلقّی میشوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن وپوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یابد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است. بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر ۱۳۷۷/۱۱/۱۳   و @t_manzome_f_r تبیین منظومه‌ فکری‌ رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۶۳. جمع میان تلاش برای تعالی و خلوص‌بخشی به نظام با وحدت حداکثری نیروهای انقلاب که به حق نیاز شرایط امروز کشور است چگونه ممکن می‌گردد؟ : بعضی‌ها میگویند وحدت، بعضی‌ها میگویند خلوص؛ شما چه میگوئید؟ من میگویم هر دو. خلوص که شما مطرح می‌کنید - که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عده‌ای را که ناخالصی دارند، از دائره خارج کنیم - چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمی‌شود؛ ما به این، مأمور هم نیستیم. در صدر اسلام، خوب، با پیغمبر اکرم یک عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّ‌بن‌کعب بود، عمار بود، کی بود، کی بود؛ اینها درجه‌ی اول و خالص‌ترینها بودند؛ عده‌ای دیگر از اینها یک مقداری متوسط‌تر بودند؛ یک عده‌ای بودند که گاهی اوقات پیغمبر حتّی به اینها تشر هم میزد. اگر فرض کنید پیغمبر در همان جامعه‌ی چند هزار نفری - که کار خالص‌سازی خیلی آسانتر بود از یک جامعه‌ی هفتاد میلیونی کشور ما - میخواست خالص‌سازی کند، چه کار میکرد؟ چی برایش میماند؟ آن که یک گناهی کرده، باید میرفت؛ آن که یک تشری شنفته، باید میرفت؛ آن که در یک وقتی که نباید از پیغمبر اجازه‌ی مرخصی بگیرد، اجازه‌ی مرخصی گرفته، باید میرفت؛ آن که زکاتش را یک خرده دیر داده، باید میرفت؛ خوب، کسی نمیماند. امروز هم همین جور است. اینجوری نیست که شما بیائید افراد ضعیف‌الایمان را از دائره خارج کنید، به بهانه‌ی اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دائره‌ی خلّصین را توسعه بدهید؛ کاری کنید که افراد خالصی که میتوانند جامعه‌ی شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند؛ این خوب است. از خودتان شروع کنید؛ دور و بر خودتان، خانواده‌ی خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بیرون از تشکل خودتان. هرچه میتوانید، در حوزه‌ی نفوذ تشکل خود، برای بالا آوردن میزان خلوصهای فردی و جمعی تلاش کنید؛ که نتیجه‌ی آن، خلوص روزافزون جامعه‌ی شما خواهد شد. راه خالص کردن این است. وحدت هم که ما گفتیم منظور من اتحاد بر مبنای اصول است. بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازه‌ای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین. آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است. بنابراین با این تفصیل و توضیحی که عرض شد، هم طرفدار وحدتیم، هم طرفدار خلوصیم. ۹۸/۵/۳۱ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه‌ فکری رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۶۴. با این‌که شما از اوضاع مملکت خبر دارید و وضع مردم را خوب درک میکنید، ولی چرا کاری انجام نمیدهید؟ اگر مسؤولان گوش نمیکنند، چرا با آنها برخورد نمیکنید و افراد لایق و قابل اعتماد و دلسوز برای ملت را جایگزین آنها نمیکنید؟ چرا باید بعضی اشخاص مصونیت آهنین داشته باشند و بعضی دیگر نه؟  : از نظر من، هیچ کس مصونیت آهنین ندارد. همه در مقابل قانون و مسؤولیت‌های خودشان پاسخگو هستند و باید جواب بدهند. اما این‌که چرا من افرادی را نمی‌گمارم؛ پاسخ این است که طبق قانون عمل میکنم. گماشتن افراد، به عهده‌ی رهبری نیست. مهمترین و بیشترین بخش‌های کشور، بخش‌هایی هستند که مسؤولیت گماشتن افراد در رأس آنها با رهبری نیست. طبق قانون، روالی وجود دارد؛ باید آن روال عمل شود. اعتراض به آنها هم، باز روال قانونی دارد که اگر مسؤولی کم‌کاری داشت واین ثابت شد، چگونه باید با او برخورد کرد. مجلس یک‌طور برخورد میکند، دستگاه قضایی هم یک‌طور برخورد میکند. بنابراین، کارها باید بر اساس روال قانون پیش برود. مسائل کشور هم این‌گونه ساده و یکدست و قابل اندازه گیری با یک نگاه نیست که ما بگوییم فلان مسؤول توانست، یا فلان مسؤول نتوانست. مسائل کشور - چه کارهای اقتصادی، چه کارهای سیاسی و چه کارهای فرهنگی - پیچیده است. آن‌جایی که شما می‌بینید بنده به کسی اعتراضی میکنم، هنگامی است که جمع‌بندی همه‌جانبه‌ای نسبت به آن کار صورت گرفته؛ والّا این‌طور نیست که انسان بتواند از دور نسبت به کار مسؤولی، ارزیابی‌ای کند و او را محکوم یا تأیید نماید. البته نتایج کارها بایستی در عمل دیده شود. چیزی که من همیشه به مسؤولان - چه مسؤولان قوّه‌ی مجریّه و چه مسؤولان قوّه‌ی قضایّیه - توصیه میکنم، عمدتاً این است که در برخورد با تخلّف، هیچ‌گونه رودربایستی‌ای با کسی نکنند. مسؤولان قوّه‌ی قضایّیه هم همین‌طور؛ در حوزه‌ی کارِ خودشان نباید به‌هیچ‌وجه دچار رودربایستی وملاحظه‌کاری شوند. اگر این احساس مسؤولیتِ بدون رودربایستی در مسؤولان بالا باشد، این امید وجود خواهد داشت که بسیاری از آن چیزهایی که به نظر ناهنجار می‌آید، برطرف شود. ۷۹/۱۲/۲۲ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه‌ فکری‌ رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۶۵. همه‌ی ما می‌دانیم که مهم‌ترین رسالت دانشگاه، پرداختن به مسائل علمی است. متأسفانه سوء مدیریّت دانشگاه‌ها، عدم ارتباط صحیح جامعه و دانشگاه و مخصوصاً نظام آموزشی ضعیف، سبب شده‌اند که شاهد رکود بسیار بدی در دانشگاه‌ها باشیم. ما اگرچه استعدادهای درخشانی در کشور داریم، ولی سیستم بد آموزشی سبب شده است که متأسفانه آنها را از دست بدهیم. همچنین می‌دانیم که علم در اسلام یک ارزش است، ولی در ارزشگذاری‌های اشخاص، به‌عنوان یک پارامتر در نظر گرفته نمی‌شود. نظر حضرت‌عالی در این مورد چیست؟  : نظر من این است که دانشگاه از لحاظ علمی باید تقویت شود. البته «خوب نبودن وضع علمی دانشگاه‌ها» که شما می‌گویید، کاملاً منطبق بر گزارش‌هایی که مقامات رسمی ومعمولی به من می‌دهند، نیست. با این حال اگر واقعاً همه‌ی شما که دانشجو هستید، همین مطلب را تکرار کنید و بگویید «وضع علمی بد است» ممکن است که این یک فکر جدید و خبر تازه‌ای باشد؛ لیکن دوستان ما که مسؤولان امور دانشگاه‌هایند -امثال وزرا و دیگر مسؤولان- می‌آیند گزارش‌هایی میدهند که نتیجه‌اش به‌هرحال برروی هم، نتیجه‌ی بدی نیست؛ نتیجه‌ی خوبی است. به‌هرحال باید تلاش علمىِ خوبی بشود. من برای همین مسأله‌ی علمی، تا به حال که دو، سه بار آقایان رؤسا واساتید به این‌جا آمده‌اند توصیه‌ای به آنها کرده و گفته‌ام اساتید را قدری فارغتر کنند؛ چون استادی که مثلاً در هفته سی و پنج ساعت و گاهی چهل ساعت تدریس دارد، اصلاً نفسی برایش باقی نمی‌ماند که با دانشجو سر و کلّه بزند. ما گفتیم مثلاً با افزایش حقوق اساتید، کاری کنند که آنها این همه در بیرونِ دانشگاه دنبال درس دادن نروند. مقصود این بود که استاد وقتی در کلاس درس داد، برود در اتاق خودش بنشیند وفرصتی داشته باشد تا مسؤولین ذیربط بتوانند بروند با اوحرف بزنند، مشورت و نظر بخواهند و نتیجتاً رشد علمی در دانشگاه‌ها زیاد شود. ۷۷/۱۲/۴ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه‌ فکری رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۶۶. به نظر شما اگر ماجرایی مثل عراق برای ایران پیش بیاید، واکنش مردم چگونه خواهد بود؟ : به هیچ وجه واکنش مردم ما، مثل واکنش مردم عراق نخواهد بود. مردم عراق بیزار بودند از صدام وصدامیان. مردم ما دلبسته نظام اسلامی هستند. نمی‌گویم ما مخالف نداریم؛ چرا، یک عده هم مخالف‌اند، خب باشند، عیبی هم ندارد، اما بدنه مردم به نظام و مسئولین نظام علاقمندند وهمه میدانند، یعنی این آگاهی هم در ملت ایران هست، در خیلی جاها این آگاهی نیست. میدانند که قدرتهای مهاجم و سلطه گر دنبال سلطه‌اند، دنبال تصرف اند، دنبال کشیدن رُس کشورهایی هستند که بر آنجاها مسلطند؛ به حدی قانع نیستند. حالا بعضیها ساده لوحانه میگویند که خب فلان چیز را میخواهند، خب قبول کنیم. فرض کنید حالا جنجال راه انداخته اند روی تکنولوژی هسته‌ای که ایران چرا باید تکنولوژی هسته‌ای به دست بیاورد؟ خب این گناه یک ملت است؟ یک ملت بدون اینکه هیچ کس در دنیا کمکش کند، واقعاً این را شما بدانید، همین دانش هسته‌ای که بحمدالله در کشور پیدا شد و به تحقق هم رسید، یعنی توانستند. همین که اعلان کردند رسما مسئولین کشور، هیچ کس کمک نکرده به ما در این زمینه و این واقعیت دارد، این اتفاق افتاده. البته آنکه محصول این کار است کاری است که تا حالا در زمینه هسته‌ای انجام گرفته، نقصهایی هم البته دارد که دارد تکمیل میشود، آن نقصها خیلی مهم نیست. این به هیچ وجه به معنای بمب اتم وسلاح اتمی نیست، این را من در یک سخنرانی دیگر هم گفته ام، این معنایش اینست که ما میتوانیم خوراک نیروگاه بوشهر را خودمان تهیه کنیم، مجبور نباشیم برای سوخت نیروگاه اتمی بوشهر برویم سراغ این دولت و آن دولت؛ یعنی وابستگی را قطع میکنیم. عصبانیت دشمنان جمهوری اسلامی این است که پیچهای دستگاههای مربوط به اینکار را هم خود ایرانیها درست کرده‌اند. همه دستگاههایش را سرتا پا خودشان درست کرده‌اند. اینکه یک ملتی بتواند خودش این دانش را به دست بیاورد و تمام ابزارهایش را هم بدون احتیاج به خارج خودش درست کند، برای اینها سنگین است. حالا همین را جنجال میکنند، یک عده میگویند آقا درش را ببندید، رها کنید؛ این منطقی است؟ اگر در این را بستیم بهانه دشمن تمام خواهد شد؟ اصلاً دشمن دنبال بهانه است؟ این را توجه داشته باشید، مدام میگویند بهانه دست دشمن ندهید. دشمن دنبال بهانه نیست، دشمن دنبال زمینه است، اگر زمینه پیدا کند بی‌بهانه هم حمله میکند، اگر زمینه نداشته باشد بهانه هم به کارش نمی‌آید؛ این است. بنابراین، نه خیر، وضع ایران و ملت ایران با وضع این کشورهای دیگری که تا حالا هدف قرار گرفته‌اند و بعداً ممکن است هدف قرار بگیرند بکلی متفاوت است، این را همه بدانند. ۱۳۸۲/۰۲/۲۲ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه‌ فکری‌ رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۶۷. سؤال درباره‌ی اصل انتقاد نسبت به همه‌ی اجزای کشور و همه‌ی مسؤولان نظام، از جمله رهبری است... آیا به نظر شما حذف انتقادها و خصوصاً منتقدان و تقسیم سؤالات به مخرّب و سازنده، به انهدام نظام منجر نمیگردد؟ واگر به این نوع تفکّر و مطیع‌پروری اعتقاد ندارید، برای بهبود فضای نقّادی و گسترش فرهنگ نقد چه کارهایی انجام داده‌اید یا میدهید؟ : خیلی خوب. ببینید آقاجان! انتقاد معنایش چیست؟ انتقاد اگر معنایش عیبجویی است، این نه چیز خوبی است، نه خیلی هنر زیادی میخواهد، نه خیلی اطّلاعات میخواهد؛ بلکه انسان با بی‌اطّلاعی، بهتر هم میتواند انتقاد کند؛ انتقاد به معنای عیبجویی، اصلاً هیچ لطفی ندارد. شما بنشین از بنده عیبجویی کن، من هم از شما عیبجویی کنم؛ چه فایده‌ای دارد؟ نقد، یعنی عیارسنجی؛ یعنی یک چیز خوب را آدم ببیند که خوب است، یک چیز بد را ببیند که بد است. اگر این شد، آنوقت نقاط خوب را که دید، با نقاط بد جمع‌بندی میکند، آن‌گاه از جمع‌بندی باید دید چه حاصل میشود. ... سالهای متمادی این کشورهای عربی - و پشت سرشان امریکا - به او تجهیزات دادند؛ نه برای این‌که ما کار خلافی کرده بودیم. شنیدم در گوشه و کنار بعضی از افراد بهانه‌گیر، بیخودی میگویند که چرا باید جمهوری اسلامی کاری کند که به او حمله کنند! ما واقعاً کاری نکرده بودیم. گناه کبیره‌ی ما(!) این بود که رژیم استبدادی سلطنت را سرنگون کرده بودیم، بعد هم نخواستیم وابسته شویم. آقایانی که اوّلِ انقلاب در رأس کار بودند، عقیده‌شان این بود که باید از اقمار امریکا شد؛ چاره‌ای هم جز این نیست! البته الان ابایی هم ندارند که این کار را بکنند؛ ولی آن زمانها از بعضی از مذاکراتشان - که خیلی هم صریح در این زمینه‌ها حرف نمیزدند - معلوم میشد عقیده‌شان این است که تا با امریکا پیوند نکنیم، کار مملکت نمیگذرد! با امریکا پیوند کردن یعنی چه؟ یعنی جای پای امریکا را باز کردن در داخل کشور و دنبال همان سلطه و همان نفوذ بودن؛ روز اوّل کم، روز دوم بیشتر و به ترتیب بیشتر؛ یعنی مملکت را مجدّداً به دست امریکاییها دادن. ما واقعاً چرا انقلاب کردیم؟ چرا این قدر آدم کشته شدند؟ بنابراین، ما گناهی نکرده بودیم که بگوییم به‌خاطر گناه ما بود که عراق به ما حمله کرد؛ بلکه به‌خاطر این‌که یک حکومت اسلامی بود، یک حکومت مستقل بود و موج بیداری در دنیای اسلام پیچید - در خود عراق؛ در کشورهای عربی، در کشورهای اسلامی - همه‌ی اینها احساس کردند که وقتی بیداری اسلامی آمد، ممکن است دامن آنها را هم بگیرد؛ لذا متّحد شدند. به عبارت دیگر، به‌خاطر یک نقطه‌ی قوّت در ما بود که به ما حمله کردند، نه به خاطر یک نقطه‌ی ضعف در آنها. بعد هم هشت سال فشار آوردند و همه‌ی این توان عظیم را به خرج دادند، اما نتوانستند یک وجب از خاک ایران را از ما بگیرند. آنها میخواستند حداقل همه‌ی خوزستان را ببرند. البته آنها میگفتند تا تهران میرویم؛ اما اگر فقط همان خوزستان را هم میبردند، برایشان کافی بود. آیا این چیز کمی است!؟ ۱۳۷۷/۱۲/۰۴ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه‌ فکری‌ رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۶۸. به نظر شما رهبری چه مسؤولیت‌هایی دارد؟  : [...] وظایف و مسؤولیت‌های رهبری، همان چیزی است که در قانون اساسی آمده است. رهبری، سیاستگذار کلّىِ نظام محسوب میشود؛ یعنی همه قوای سه‌گانه باید در چارچوب سیاستهای رهبری برنامه‌ریزی کنند و سیاستهای اجرایىِ خودشان را تنظیم نمایند. حرکت وقواره‌ی کلّی نظام باید در چارچوب سیاستهایی باشد که رهبری معیّن میکند. این مهمترین مسؤولیت رهبری است. البته در قانون اساسی مسؤولیتهای دیگری هم وجود دارد که اگر مراجعه کنید - و من توصیه میکنم مراجعه کنید - آنها را مشاهده خواهید کرد. ۷۹/۱۲/۲۲ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه‌ فکری‌ رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۶۹. چرا برخی از دستگاه های مسئول با دانشجویان به جرم مطالبه ی عدالت برخورد می‌کنند در حالی که بعضا از برخورد با مفسدین و دشمنان عدالت شانه خالی می کنند؟ : شما میگوئید که ما شعار عدالت میدهیم؛ دانشجو را میگیرند، اما آن کسی را که به عدالت صدمه زده، نمیگیرند. قوه‌ی قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان. خوب، اینجا شما باید زرنگی کنید؛ یک لحظه از درخواست و مطالبه‌ی عدالت کوتاهی نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو ومؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه‌ی این فکر هم با همه‌ی وجود، خودم هستم و امروز بحمدالله نظام هست. البته تخلفاتی هم ممکن است انجام بگیرد؛ شما زرنگیتان این باشد: گفتمان عدالت خواهی را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصی و مصداق‌سازی نکنید. وقتی شما روی یک مصداق تکیه میکنید، اولاً احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من میبینم دیگر. من مواردی را مشاهده میکنم که روی یک مصداق خاصی تکیه میکنند؛ یا به‌عنوان فساد، یا به عنوان کجروی سیاسی، یا به‌عنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلاً اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و میبینم اینجوری نیست و آن کسی که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است. بنابراین وقتی شما روی شخص و مصداق تکیه میکنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیله‌ای به دست میدهید برای اینکه آن زرنگ قانوندانِ قانون شکن – که من گفته‌ام قانوندانهای قانون شکن خطرناکند – بتواند علیه شما استفاده کند. شما از دادستان چه گله‌ای میتوانید بکنید؟ اگر یک نفری به‌عنوان مفتری یک شخصی را معرفی کند و بگوید آقا او این افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضی این نیست که برود دنبال ماهیت قضیه. اگر این افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، ماده‌ی قانونی آن قاضی را ملزم به انجام یک کاری میکند؛ لذا نمیتوانیم از او گله کنیم. شما زرنگی کنید، شما اسم نیاورید، شما روی مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتی پرچم را بلند کردید، آن کسی که مجری است، آن کسی که در محیط اجراء میخواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را میکنند. آن کسی هم که فریاد مربوط به محتوای این پرچم را بلند کرده، احساس دلگرمی میکند و کار پیش خواهد رفت. بنابراین به نظر من مشکلی در کار شما نیست؛ شما جوانهای مؤمنی هستید که انتظار هم از شما همین است. هر شعار خوبی که داده میشود، بعد از اتکال به خدای بزرگ که همه‌ی دلها و زبانها و اراده‌ها دست اوست، تکیه به شما جوانهاست، امید به شما جوانهاست؛ این را بدانید. ۱۳۸۷/۲/۱۴ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه‌ فکری رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۷۰. با توجه به اهمیت وحدت میان کشورهای اسلامی و نیز نزدیکی هفته وحدت، نقش تقریب میان مذاهب اسلامی را تا چه حد در جهت نیل به اهداف جمهوری اسلامی ضروری میدانید؟ : تقریب را لازم و واجب و ضروری و در جهت اهداف نظام اسلامی میدانیم و معتقدیم وحدت‌شکنی ضربه بزرگی نه فقط به ما، بلکه به کل امّت اسلامی است. ۸۲/۲/۲۲ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه فکری‌ رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۷۱. چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائه فرهنگهای غلط در دانشگاهها دغدغه بسیج این دانشگاه‌ها شده است. اگر قاطعیت را ملازمه کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرت‌عالی چیست؟ : قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ این‌که درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمی‌کنیم؛ اما گفتن وتذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی میخواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی»؛ با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن - بکن، نکن - غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا ومحبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم این‌طوری باید عمل شود. ۸۲/۲/۲۲ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه فکری‌ رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۷۲. توصیه جناب‌عالی به مجلس درباره شانه خالی کردن از وظایف اصلی و رسیدگی به مسأله فقر، بیکاری، تبعیض و فساد چیست؟ : ما به دوستان مجلس و دیگر مسؤولان توصیه میکنیم به مسائل اساسی مردم بپردازند. من در صحبتهایی که قبلاً عرض کردم، این را گفتم. یکی از وسایل تشویق و امید دادن به دشمن برای تهاجم و حمله، این است که ما به مشکلات جامعه نرسیم. بنابراین همه باید در این زمینه تلاش کنند. ۸۲/۲/۲۲ و @t_manzome_f_r تبیین منظومه فکری‌ رهبری
از محضر حضرت‌ آقا ۷۳. آیا تولید کردن علم را که مسأله بسیار گسترده و نیازمند توانهای ذهنی و فردی و نیز اکتسابی بسیار گسترده است، میتوان از تک تک دانشجویان انتظار داشت، یا منحصر به افرادی است که چنین تواناییهایی را دارند و بنابراین وظیفه آماده کردن محیط را به عهده دارند؟ : وظیفه همه است. این که ما مسأله تولید علم را مکرّر در دانشگاه مطرح کردیم و باز هم مطرح می‌کنیم و در آینده هم ان‌شاءالله مطرح خواهیم کرد، معنایش این نیست که از یک یک مخاطبان میخواهیم تولید علم کنند؛ بلکه معنایش این است که این ارزش، هدف و حرکت جمعی - که انگیزه‌های فردی در پی آن است - بشود. البته علمِ ترجمه‌اىِ محض خوب نیست؛ مگر به عنوان یک وسیله. ما نباید دچار ترجمه شویم. علم وفرهنگ ترجمه و سیستم‌ها و روشهای ترجمه‌ای، درست نیست. این بحثها در جلسه اساتید هم مطرح بود. بنده میگویم ما به عنوان یک ملت با استعداد، باید علم‌آفرینی کنیم و میتوانیم. کسانیکه علم‌آفرینی کرده‌اند، هم از لحاظ استعداد و هم از لحاظ سوابق علمىِ درخشانِ تاریخی‌ای که ما داریم، از ما جلوتر نبودند؛ بنابراین ملت ما میتواند. این به عنوان طرح یک خواسته عمومی در دانشگاه‌هاست، تا ان‌شاءالله همه آن را دنبال کنند. و @t_manzome_f_r تبیین منظومه فکری رهبری