آرزو دارم اگه شد جناز‌ه‌مو حرم بیارن ..

؛

ریز به ریز کارهات زیر نظر یه دوربین مخفیِ تو هیچوقت و هیچ جایی تنها نیستی ..!

روحی به شوقِ پرواز ؛ ولی در حصار کالبدی از گناه ..

- بر سِر سفره افطار به غذا لب نزنم تا زمانی که موذن ببرد نام علی ..

هر آن‌ که در دلِ خود یاد ماست ، زائر ماست :) - ذهنِ‌آشفته‌یِ‌شب

حقیقتاً باید به خود گفت : مهدی زهرا نیست راحتی ؟

حضرت خدیجه وصیت کرده بود: از پیامبر خواستند تا وارد قبرشون شدند ك پاهاشون به خاك بخوره و بعد گفتند من رو توی اون قبر قرار بدین یکی دیگه از وصیت هاشون ك روشون نشد به خود پیامبر بگن و به دخترشون فاطمه گفتند این بود ك : لباسی ك وقت وحی نازل شد روی بدنشون قرار بدند خانم فاطمه الزهرا قضیه رو به پیامبر میگه و همون موقع جبرئیل وارد میشه و کفن حضرت خدیجه ..پیامبر..فاطمه..زینب..حسن رو هم همراشون میده و اینجاست ك درد داره و باید زجه زد واسش .. بمیرم برای ارباب بی‌کفنمون💔

میگم آقای امام حسین میشه شما تو قبر دست مارو بگیری؟ به لباس و انگشترتم رحم نکردن ولی شما به ما رحم کن خب؟ میدونی ترسم از تاریکی قبر نیست ترسم ازین ك هی بخوام اسمتو به زبون بیارم نتونم ازین ك اون موقع ك نکیر و منکر ازم سوال میپرسن من به لکنت بیوفتم میشه شما بیای و دستمونو بگیری؟

یه چیزی بگم براتون اگر حالتون گرفته شد برای مام دعا کنید .. میگن علی قبل ضربت خونه‌ی ام‌کلثوم بود غذای درست و حسابی نخورد هیچ ؛ مدام به آسمون نگاه می‌کرد میدونید ك کسی اضطراب داره به آسمون نگاه می‌کنه با خودش می‌گفت میرم روی ماه زهرا رو میبینم..باهاش حرف می‌زنم .. حالا من میگم ك مولا واسه رفتن یه دلخوشی داشت می‌دونست اون طرف زهرا منتظرشه .. ما چی؟ این همه دَم از نوکری و امام حسین می‌زنیم آقا نیاد چه گلی بریزیم سرمون؟ اصلا میدونید آبروریزی میشه ! میگن همین آقات بود ك شبا ازش می‌گفتی ؟ رجب و شعبان و رمضون واسش اشك ریختی..هیئت رفتی واسش..نیومد یبار؟ ولی بیا آقا میدونی واسه خودت بَده ،تورو همه به مشتی گریت می‌شناسند و من رو گناهام بیا وُ آبروی ما رو بخر جز تو کسی گردن نمی‌گیره ما رو ..💔 - آقای امام حسین -