eitaa logo
پادکست تخته سیاه
24.7هزار دنبال‌کننده
202 عکس
183 ویدیو
3 فایل
تخته سیاه | مدرسه‌ای برای معلمان، مدیران، والدین و ... ارتباط با ادمین: @takhtesiahadmin لینک کست‌باکس: http://B2n.ir/n35375 لینک شنوتو: B2n.ir/g45623 لینک حمایت مالی از تخته‌سیاه: https://B2n.ir/s89268
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 سیدارتا؛ کتابی برای معلم‌هایی که دنبال معنا می‌گردن گاهی وسط این همه درس دادن و مراقبت و دویدن‌های روزمره، دلمون می‌خواد یکی یادمون بندازه که خود ما هم مسافریم؛ مسافر یه راه بی‌پایان. کتاب سیدارتا، نوشته‌ی هرمان هسه، همین کار رو می‌کنه. بدون این که بخواد بهت درس بده یا شعار بده، قصه‌ی پسری رو تعریف می‌کنه که همه چیز داره: هوش، موقعیت، احترام... اما حس می‌کنه یه چیزی کمه. برای همین، دل به سفر می‌زنه. سفر پیدا کردن خودش. این داستان خیلی ساده و آروم پیش می‌ره، اما ته دل آدمو قلقلک می‌ده. چون هر قدمی که سیدارتا توی سفرش برمی‌داره، انگار یه سوال از ما هم می‌پرسه: «تو چی؟ تو دنبال چی می‌گردی؟ تو کجا وایسادی؟» برای ما معلم‌ها که شغلمون همیشه با دادن جواب‌ها گره خورده، خوندن یه داستان درباره‌ی پرسیدن سوال‌های درست، یه جور استراحت برای روحه. یه جور یادآوریه که کار ما فقط پر کردن ذهن‌ها نیست؛ گاهی باید به بچه‌ها یاد بدیم چطور راه خودشون رو پیدا کنن، حتی وقتی ما جوابی نداریم... 👇👇 @takhtesiah_podcast
🔴 آماده‌سازی و تمرین دادن کودک برای ادارۀ امور زندگی آینده‌اش چیزی‌که اساس تربیت است اینست که بچه را به خودش بسپارند، تا خودش، خودش را تربیت کند. به این می‌گویند «خودکفایی». یعنی مادر و پدر باید بدانند که دیر یا زود این بچه خودش تشکیل خانواده می‌دهد و مستقل می‌شود، پس باید عادتش بدهند که خودش مواظب خودش باشد نه اینکه دیگری مواظبش باشد. به‌تدریج خودشان را کنار بکشند تا بچه روی پای خودش بایستد. همان‌طور که شما اول دستش را می‌گیرید تا راه برود، بعد دستش را رها می‌کنید تا خودش راه‌رو شود، در فکر کردن و تصمیم گرفتن هم باید به‌تدریج دست بچه را ول کرد تا خودش راه برود. اگر بچه را تا ١۵سالگی همراه خودتان از این طرف خیابان به آن‌طرف خیابان ببرید، تا آخر همین‌طور خواهد بود. همیشه منتطر است کسی دستش را بگیرد و از این طرف به آن طرف ببرد. باید آهسته‌آهسته سایۀ پدر از زندگی او دور شود و بچه خودش از این‌طرف خیابان به آن طرف برود. این کار باید به‌تدریج انجام بشود. 📖 راه رشد، جلد چهارم، صفحه ١۶٨ 👇👇 @takhtesiah_podcast
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی وقتا فقط چند ثانیه توجه واقعی، می‌تونه رویای یه بچه رو بسازه... 👇👇 @takhtesiah_podcast
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه یه معلم وسط امتحان خودش جوابارو بگه، کار درستی کرده یا نه؟ بعضی وقتا روش‌های عجیب‌تر، نتیجه‌های موندگارتری دارن... این خاطره رو از دست ندین... 👇👇 @takhtesiah_podcast
این رو هم دیدم به نظرم کار خوب و جالبی از رفقای حکمتسرای اصفهان هست. گردهمایی فعالان و دغدغه‌مندان تعلیم و تزکیه در کشور زمان: ایام ولادت امام رئوف (ع)، ۱۸ و ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ مکان: شهر شهیدان، اصفهان 📲 ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر از طریق پیوند زیر 👇 🌐 B2n.ir/rabetou
🔴 معلم، آزادی‌بخش است کودک در وجود معلم خود - به‌ویژه در جوامع شرقی ما - پیامبری می‌بیند که به تربیت کودک و با فرهنگ کردن او می‌اندیشد، بدون اینکه ساعت کاری خود و مزد آن را محدود کند. اینجاست که کودک احساس می‌کند بندۀ معلم خویش است - آری بندۀ معلمش، به عباراتی كه می‌گویم توجه دارم - زیرا معلم، ارباب است و آزادی‏بخش. انسان همواره با نادانسته‌های خود، با ترس و نگرانی و ضعف برخورد کرده است، ولی هنگامی که به آنها علم پیدا می‌کند، بر آنها چیره می‌شود. بنابراین: معلم کسی است که انسان را از بند هر چیزی آزاد می‌کند. بندگیِ علم به معنای آزادسازی انسان از نادانی است، زیرا مرحله‌ای از بندگی خداوند است. جامعه‌ای که معلم آن بی‌حساب می‌آموزد، پزشک آن بی‌حساب درمان می‌کند، روحانی آن بی‌حساب هدایت می‌کند و هرکس، هر کاری را بی‌حساب انجام می‌دهد، چنین جامعه‌ای زنده و پویاست. 📚امام موسی صدر؛ جلد سوم گام به گام با امام 👇👇 @takhtesiah_podcast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قالیباف: خجالت می‌کشم در این جلسه بگویم متوسط معدل، کیفیت آموزش و عدالت آموزشی در آموزش و پرورش کجاست... 👇👇 @takhtesiah_podcast
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی ابتکار شبکه خبر در تبریک روز معلم، بعد از سالها معلم و شاگرد رو بهم رسوند... 👇👇 @takhtesiah_podcast
🔴 در ژاپن روز معلم وجود ندارد... یک روز از همکار ژاپنی ام، معلم یاماموتا پرسیدم: "روز معلم را در ژاپن چگونه جشن می گیرید؟" او با تعجب از سوال من پاسخ داد: ما روز معلم نداریم. وقتی پاسخ او را شنیدم، مطمئن نبودم که باید او را باور کنم یا نه. فکری از ذهنم گذشت: "چرا کشوری که اینقدر در اقتصاد، علم و فناوری پیشرفته است، اینقدر به معلمان و کارشان بی‌احترامی می‌کند؟" یک بار، بعد از کار، یاماموتا مرا به خانه‌اش دعوت کرد. ما سوار مترو شدیم چون دور بود. ساعت اوج غروب بود و واگن‌های قطار مترو شلوغ بود. من توانستم فضایی برای ایستادن پیدا کنم و نرده بالای سر را محکم نگه داشتم. ناگهان پیرمردی که در کنار من نشسته بود، صندلی خود را به من پیشنهاد داد. من که این رفتار محترمانه آن سالخورده را درک نکردم، نپذیرفتم اما او اصرار داشت و من مجبور شدم بنشینم. وقتی از مترو خارج شدیم، از یاماموتا خواستم توضیح دهد که ریش سفید دقیقا چه کار کرده است. یاماموتا لبخندی زد و به تگ معلمی که بر سر داشتم اشاره کرد و گفت: این پیرمرد پس از دیدن برچسب معلمی بر روی کلاه شما و به نشانه احترام به مقام شما، صندلی خود را به شما پیشنهاد داد. از آنجایی که برای اولین بار از یاماموتا بازدید می کردم، احساس ناراحتی می کردم که با دست خالی به آنجا بروم، بنابراین به فکر خرید یک هدیه افتادم. من افکارم را با یاماموتا در میان گذاشتم، او از این ایده حمایت کرد و گفت که کمی بیشتر، مغازه‌ای برای معلمان وجود دارد که می‌توان از آنجا کالاها را با قیمت‌های پایین خریداری کرد. یک بار دیگر نتوانستم احساساتم را کنترل کنم و پرسیدم "امتیازات فقط به معلمان ارائه می شود؟" یاماموتا با تایید حرف من گفت: در ژاپن معلمی معتبرترین حرفه و معلمی محترم ترین فرد است. کارآفرینان ژاپنی وقتی معلمان به مغازه‌هایشان می‌آیند بسیار خوشحال می‌شوند و آن را افتخار می‌دانند. در طول اقامتم در ژاپن، چندین برابر نهایت احترام ژاپنی‌ها را نسبت به معلمان قائل شده‌ام. آنها در مترو صندلی‌های ویژه‌ای برای آنها در نظر گرفته‌اند، مغازه‌های ویژه‌ای برای آنها وجود دارد، معلمان آنجا در صف خرید بلیط برای هر نوع حمل و نقلی قرار نمی‌گیرند. به همین دلیل است که معلمان ژاپنی به روز خاصی نیاز ندارند، (چون هر روز در زندگی آنها یک جشن است.) 👇👇 @takhtesiah_podcast
پادکست تخته سیاه
🔴 در ژاپن روز معلم وجود ندارد... یک روز از همکار ژاپنی ام، معلم یاماموتا پرسیدم: "روز معلم را در ژا
🔵 احترام؛ هدیه‌ای که همیشه باید باشد... راستش توی هفته‌ی گذشته این متن رو تو جاهای مختلف دیدم و خیلی دلم خواست که توی کانال هم به اشتراک بذارمش. البته واقعیتش اینه که برای صحت داستان منبع معتبری پیدا نکردم. نمی‌دونم این روایت دقیقاً در ژاپن اتفاق افتاده یا نه. اما چرا باز هم گذاشتمش؟ چون چیزی که توی این روایت گفته شده، حرف دل خیلی از معلم‌هایی بود که این روزها به ما پیام دادن. حرفشون این بود که فراتر از گرفتن یا نگرفتن هدیه و داشتن یا نداشتن روز معلم، دلشون احترام می‌خواد، شأن اجتماعی می‌خواد. دلشون می‌خواد با همه‌ی سختی‌های کار معلمی، جامعه به معلم به چشم یه فرد ارزشمند و تاثیرگذار نگاه کنه و به خودش و کارش اعتماد داشته باشه. به نظرم حیف بود این حرفِ دل، توی هفته‌ی معلم شنیده نشه. اینکه واقعاً این شرایط در ژاپن هست یا نه، رو دقیق نمی‌دونم. ولی خوب می‌دونم که ما هم برای درست شدن خیلی چیزها، به این میزان از احترام و اعتماد به معلم‌ها نیاز داریم. به امید روزی که هر روز زندگی معلم‌های کشورمون پر از احترام و اعتبار باشه🌹❤️ 👇👇 @takhtesiah_podcast