🌎 ارتباط گناه و آثار آن در نماز
قسمت اول
یکی از معجزات و آیاتی که خداوند برای ما انسان ها روی زمین قرار داده است این است که وقتی انسان ها به دنبال خودخواهی ها ، اغراض و امیال نفسانی خودشان می روند ، به همان میزان و اندازه از خداوند هم دور می شوند .
دوری از خداوند نشانه هایی دارد ، سلب توفیق از بندگی خداوند و اینکه دیگر نسبت به اوامر الهی سرد و بی رغبت می شود و یا اینکه انگیزه ای برای اطاعت امر مولا ندارد ، یا اینکه به ظاهر اطاعت می کند اما نمی تواند خالص برای خدا انجام دهد ، یا این که دیگر نمی تواند از اطاعت امر مولا خرسند و شادمان گردد ، همه و همه نشانه های دور شدن از خداوند است .
همه شما می دانید که گناه و عصیان انسان را از خدا دور می کند .
در روایات آمده است تا جایی بنده جلو می رود که دیگر خدا را هم فراموش می کند .
دیگر خدا را هم از یاد می برد که حالا بخواهد او را هم حتی صدا بزند .
بله از این هم جلوتر می توان رفت ، به جایی می رسد که با خداوند دشمن می شود و کلا او را انکار و یا او را العیاذ بالله ظالم و ستمکار خطاب می کند .
به طور مثال شما کافیست در طول روز به حق الناس و یا به لهو و لعب و هوا و هوس بپردازید ، دقیقا وقتی تاثیر اعمالتان را مشاهده می کنید که نماز صبح را قضا کرده اید ! و یا اینکه به زور و به سختی از خواب ناز بلند می شوید !
و عکس ان هم میشود وقتی اعمالتان در طول روز خوب و مورد تایید و رضایت خداوند باشد شما توفیق نماز شب و قرائت قرآن در وقت سحر را هم پیدا می کنید و این ها و سلب توفیق از این امور همه و همه رابطه مستقیم به اعمال روز ما دارد .
همان نماز ظهر یا مغرب یا همان نماز اول وقت حتی ! اگر انسان غرق در گناه شد آن حس و علاقه بندگی و شوق و ذوق نماز از او گرفته می شود . لذا می بینید که وقت نماز که می شود انگار کوه سنگین بر دوش او گذاشته اند که دیگر نمی تواند نماز بخواند .
و بدانید این یعنی دور شدن از خداوند .
من به شما یقین می دهم ، اگر به اوقات نماز پایبند بودید ، اهل نماز شب بودید ، سحر خیز بودید ، با خدا رابطه عاشقانه و صمیمانه در نماز برقرار نمودید ، تاکید می کنم در نمازی که خداوند به شما امر کرده است نه عبادت به سبک دلبخواهی ، یا مثلا یه گام بیشتر برداشتید و اهل تعقیبات نماز شدید ، به همان اندازه شما به خداوند نزدیکتر هستید .
اصلا نماز شما معیار بندگی شماست .
میزان قرب شما به خداوند همین نماز است . هرگونه کاهلی و سستی و فراموشی و توجیه و حاشا در امور عبادی همه و همه نشانه دوری شما از خداوند است .
البته این را هم بگویم خیلی ها خداوند به آنها نظر می اندازد که لااقل توفیق یک روز بندگی خالصانه خدا نصیبشان شود اما فردا که می شود دوباره شخص با گناهانش همه چیز را خراب می کند .
لذا بندگی خداوند به صورت مستمر و ممتد شرط است و این مایه کمال ، رشد و ترقی آدم هست .
انسان باید بتواند همیشه و در هر حالت قرب خودش را به خدا حفظ کند .
اینجاست که وقتی امام معصوم از قضا شدن یک نماز، انسان را چنان می ترساند که گویا از قله بندگی دوباره به پرتگاه خودخواهی و خودبینی می رسد دقیقا منظور همین است .
گناهان ما را از خدا دور می کند و دور شدن از خدا را شما باید در نمازتان ببینید .
آری نماز وسیله سنجش و معیار بندگی خداوند است .
می خواهید بدانید چه قدر به خدا نزدیک شده اید آن را در نمازتان بررسی کنید .
اگر نماز درست شود همه جا درست میشود .
حق الناس هم درست می شود .
اصلا نماز و گناه با هم جنگ و ستیز دارند .
ممکن نیست که هم نماز باشد هم پای گناه وسط بیاید .
انه الصلاه تنهی عن الفحشا و المنکر دقیقا خطاب به همین ادعاست !
آنهایی که می گویند اسلام دروغ می گوید بسم الله امتحان کنند !
کافیست فقط چهل روز نماز با شرایط به خاطر خدا بخوانند تا ببینند چه قدر سطح بینش و تفکر و زندگی و اعمال آنها از زمین تا آسمان متفاوت می شود .
آری میشود ولی شیطان نمی گذارد ...
عجیب است وقت گناه که می شود او ما را تعجیل به گناه می کند اما وقت عبادت خدا که می شود او همش می گوید صبر کن نکند تو را گول بزنند و یا اگر بگذارد این کار را بکنید با غرور و خودبینی کاری می کند که اعمالمان در نظرمان بزرگ شود و لذا اخلاص را از ما می گیرد و دیگر این نماز نتیجه آنچنانی نخواهد داشت . تمام تلاش شیطان روی نماز ماست . نماز را جدی بگیرید . آن را درست کنید تا دینتان خالص شود .
و این اتفاق همگی از معجزات و آیات خداوند است و بر هر مومن و اهل تقوا و پرهیزکاری پوشیده نیست .
بله میزان ورود خدا را به زندگیتان را در نماز و در اوقات نمازتان جستجو کنید ✅❤️⚠️
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 ارتباط گناه و آثار آن در نماز
قسمت دوم
اکثر اوقات شخص در میزان نمازش به اشتباه می افتد ، یا مثلا خیلی ها می پرسند که چگونه است فلانی و فلانی ها نماز می خوانند اما در عمل و اخلاق آثار نمازشان دیده نمی شود!
لذا باید گفت نماز و اعمال ما رابطه مستقیم با هم دارند در روایت هم به صورت مستقیم بیان کرده اند که اگر می خواهید ببینید نمازتان درست است یا نه ببینید اعمالتان چگونه است!
لذا مسلم است که ما می توانیم اعمالمان را با نمازمان یا برعکس هر دو با هم بسنجیم ، اتفاقا باید هر دو را با هم سنجید.
بعضی وقت ها نمازمان برایمان بزرگ میشود و دیگر غافل از اخلاق و کردارمان می شویم .
و این عجب و غرور خیلی خطر ناک است ، اصلا شیطان از راه خدا به خاطر همین غرور در عبادتش منحرف شد.
لذا چون تشخیص برای خود فرد معمولا سخت می شود بیشتر مواقع شخص مسلمان باید خودش را به داوری دیگر مسلمانان در آورد . آنها او را نقد کنند ، اصلا مومن باید انتقاد پذیر باشد ، نباید در مقابل انتقادات جبهه بگیرد ، این باعث کوردلی و بیماری های روحی و اخلاقی او می گردد.
مومن خودش را و اوصافش را مدام باید با سیره اهل بیت ، سنت پیامبر بسنجد.
خودش را در مقابل آینه بگذارد و مدام خود را مواخذه کند.
اصلا اهل بیت را جلوی خودش بگذارد و مدام خودش را به چالش بکشد.
انسان های خودباور ، خودبین ، متعصب ، جبهه بگیر ، اهل انکار و توجیه و حاشا ، هیچ گاه نمی خواهند به چالش کشیده شوند و همیشه خودشان و راهشان را درست می بینند و این مرام کلا با اسلام محمدی سر ناسازگاری دارد.
این که من نماز می خوانم دلیل نمی شود که همه کارهای من درست باشد!
اینکه من ولایی و پیرو خط امام و رهبری هستم دلیل نمی شود که من همه ابعاد زندگیم هم ولایی و اسلامی باشد.
من باید خودم را روی میزان قرار دهم ببینم چه قدر در اخلاق و رفتار شبیه انسان های کامل و اولیا خداوند شده ام.
و در کل برای اینکه خودم بیشتر اوقات متوجه نمی شوم که آیا نماز کامل و درستی خوانده ام یا خیر لذا باید نمازم را در اعمالم جستجو کنم و اعمالم را در سنت نبوی به دادگاه الهی ببرم.
به دادگاه وجدان ببرم.
لذا در طول تاریخ خیلی ها گول نمازشان را خورده اند.
خیلی ها گول ظاهرشان را خورده اند.
و همین فاجعه شده است.
شیطان خیلی در کمین است نمی گذارد به همین راحتی ها شما به وصال خدا درآیید.
نمی گذارد به همین راحتی ها ما به مدینه فاضله اسلامی دست بیابیم.
لذا کار خیلی سخت است.
طرف نماز می خواند ، اخلاق ندارد.
طرف نماز می خواند اخلاق دارد ، ولایت ندارد.
طرف نماز نمی خواند اخلاق دارد ولایت هم دارد اما مفت همه اش با هم گران است.
وقتی اسلام شما واقعی میشود که هم نماز بخوانید هم اخلاق داشته باشید و هم اعمالتان درست باشد و هم ولایت پذیر باشید.
لذا میبینید شیطان خیلی کارو بارش سنگین است تا اکثریت را گمراه کند.
لذا میبینید انسان های واقعی کم و نایاب و شمارششان راحت و آسان میشود.
همیشه همین بوده ، قرآن به این معترف است.
وقتی می فرماید اکثرهم لایعلمون
یا اکثرهم لا یشکرون
اکثرهم الکافرون
. اکثرهم للحق کارهون
اکثرهم لایسمعون
ماکان اکثرهم مومنین
اکثرهم کاذبون
اکثرهم مشرکین
عین صریح این کلمات در قرآن به کررات ۴۴ مرتبه بیان شده است . و پنجاه ، شصت مرتبه به واژه قلیل عکس این ماجرا برای مومنین واقعی بیان شده است.
من دروغ می گویم آیا قرآن هم دروغ می گوید !؟
چه قدر آیات در مورد کافران و منافقین وجود دارد؟
آیا منافقین به جز این صفات اوصاف دقیقتری هم دارند؟
فرق آنها با کافران جز همین ادعای اسلامی بودن چیست؟
چگونه میشود که ظواهر اسلام را تندرویانه مو به مو در صحنه اجرا می کند اما با بطن اسلام کاملا بیگانه است؟
مگر کافر هم با باطن اسلام بیگانه نیست؟
جدن به چه دلیل و به چه خاطر اینگونه می کند ؟ چه منفعت و چه دنیایی او را امر به این ظاهرگرایی می کند ؟ آیا می توان گفت تنها خودبینی و غرور او را به نفاق کشانده است یا قصد و غرض در کار است.
اگر نفاق نیست چرا ماهیت نماز ، ماهیت حقیقی دین را در بین مردم به انکار کشیده اند .
جالب اینجاست که اکثریت هم خودشان را اهل بهشت و بهترین مومنین و مقربین خدا خطاب می کنند .
اکثریت اهل جبهه گیری ، اهل گوش ندادن ، اهل خودبینی ، خودخواهی ، غرور و متاسفانه این در بین انسان ها بسیار شایع است.
خیلی کمند انسان های حق پذیر ، انسان های شنوا ، انسان هایی که مدام خودشان را به چالش می کشند ، انسان هایی که از خدا می ترسند و اعمال و رفتارشان را مدام کنترل می کنند این ها خیلی کمند .
لذا در آخر دوباره با کلمات دیگری می گویم ، اگر ادعا داریم نماز کاملی می خوانیم حتما خودمان را در ترازوی اهل بیت قرار دهیم .
هر چه قدر به آنها شبیه تر باشیم مسلما نمازمان هم درست تر و کامل تر خواهد بود .
حواستان باشد گول شیطان را نخورید .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 معنای صحیح جهاد تبیین و روشنگری
قسمت اول
همان طور که می دانید دو نوع جهاد داریم !
یکی جهاد اصغر و دیگری جهاد اکبر ...
در جهاد اصغر ، جنگ ما با دشمن خارجی است . در میدان نبرد با کافر حربی ، جای هیچ گونه صلح و سازشی وجود ندارد .
فرمان فرمان حمله است .
یک جهاد هم داریم به اسم جهاد اکبر !
این همان جهاد با نفس است .
یعنی در مقابل خواهش ها و خواسته های نفسانی که علیه حق شمشیر کشیده است بجنگیم .
یکی از شاخه های این جهاد نفس ، طریقه ارتباط با مردم است .
مردمی که هم صفات خوب در وجودشان نهفته است و هم صفات منفی و بد را به دوش می کشند .
نفس انسان یک طاغوتی دارد که بسیار مغرور و خودخواه و خودبین است .
هر کس که مطابق میل او نباشد را دوست نمی دارد و در مقابل او هر کاری برای به زمین زدن آن شخص انجام می دهد .
صفاتی مثل حسادت ، غیبت ، تهمت ، خیانت ، خشم و غضب ، درگیری و جدال همه از این قشر صفات منفی در وجود انسان است که در ارتباط با دیگر انسان ها ممکن است رخ بدهد .
اسلام این صفات را مانع زندگی اجتماعی و حقوق کامل و عدالت صحیح برای افراد جامعه می بیند .
انسان ها اگر خود سر و سلیقه ای از هر کس که خوششان نیامد رابطه اشان را با او قطع کنند یا با او به جنگ و جدال دربیایند که دیگر هیچ سنگی روی سنگ بند نخواهد شد .
عامل عدم ارتباط صحیح با مردم همین صفات منفی و طاغوت حیوانی در وجود آدمیزاد است .
اتفاقا جهاد این است که تو غرورت را خرد کنی ، تو شخصیت و اسم و رسمت را زیر پا بگذاری ، جهاد این است که تو بر دشمن درونیت غلبه کنی و در مقابل جسارت های طرف مقابلت آرام بگیری و کمتر عصبانی و خشمگین شوی .
جامعه جای دعوا و نزاع و جدال نیست .
جامعه میدان جنگ نیست !
هنر این است که تو در مقابل کسی قرار بگیری که بخواهد خشم تورا بیرون آورد اما تو با مهربانی و سکوت پاسخ او را بدهی ... .
پس جهاد نفس ، در نوع ارتباط با مردم به معنای توپ و تشر و طعنه و نزاع به یکدیگر نیست !
بلکه جهاد نفس در ارتباط گیری با مردم به معنای ، نادیده گرفتن خود و درک طرف مقابل و روابط گیری و تعامل صحیح با مردم است .
یعنی بر خلاف هوا و هوس نفسانیت با عقل و خواستگاه الهیت با مردم رابطه بر قرار کنید .
اما در بحث کلام رهبری که فرمودند مردم را روشن کنید ! یعنی به داخل جامعه بروید و با تعامل با مردم و ارتباط گیری صحیح آن حقیقت را برملا نمایید .
اصلا از کلام رهبر ، جنگ و توپ و تانک و عصبانیت و خشم و نفرت بیرون نمی آید .
مردم ما کافر حربی نیستند .
مردم ما انسان های پیرامون ما هستند که علاوه بر صفات خوب ، صفات بد هم به همراه دارند .
این بر خلاف خواستگاه الهی و ترویج و تبلیغ انبیا و اولیای خداوند است که بخواهیم با زور مردم را هدایت کنیم .
آنها همیشه با اخلاق و رفتار و سیره صحیح و نشان دادن حقیقت ، بدون جبر و اجبار مردم را هدایت می کردند .
اصلا هدایتگری همین است .
الان در آموزش و پرورش ، در حوزه های علمیه ، در دانشگاه ها ، در بحث تبلیغات همه متفق القول به این نتیجه رسیده اند که با زور و تهدید و نشان دادن اخلاق ناصحیح به طرف مقابل هیچ چیز درست نمی شود .
تنها با ورود به قلب هاست که می توان افراد را هدایت کرد .
و کلید ورود به قلب انسان ها هم ، همان مهر و محبت و نشان دادن انسانیت است .
درک متقابل مردم در نوع روابط اجتماعی گزینه بسیار پر اهمیتی است .
درک زمانه و اتفاقاتی از قبیل تحریم ها ، مشکلات اقتصادی ، نوع فرهنگ ها ، نوع تربیت و پدرو مادر ، شرایط و مکان زندگی فرد ، همه باعث میشود تا شما بیشتر و بهتر با طرف مقابلتان ارتباط بگیرید .
اصلا با او دوست می شوید با او رفاقت می کنید . احساس برادری و خواهری در وجودتان پیدا می شود .
اصلا هر گونه جنگ و ستیز و سرو صدا باشد باب قلب ها و گوش ها و چشم ها را در انسان می بندد ، شما با زور تنها به دنبال بیدار کردن خوی حیوانی طرف مقابتان می روید .
اصلا این شیوه از روش تربیتی و تبلیغی برای هدایت و ارشاد مردم صحیح نیست !
جنگ و جهاد شما با مردم نیست !
یادتان باشد جنگ و جهاد با خودتان است !
جنگ و جهاد با آن تاریکی و جهالتی هست که در قلب افراد نفوذ کرده است .
برای جنگیدن با این تاریکی باید از در مهرو محبت وارد شد و کم کم با ملایمت و آهستگی حقیقت را به روح و روان طرف مقابتان تزریق کنید و تاریکی ها را از نور اشباع کنید ... .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 معنای صحیح جهاد تبیین و روشنگری
قسمت دوم
اصلا تبیین و روشنگری بدون عشق و محبت و صفا معنا ندارد .
یادتان باشد تبیین و روشنگری به معنای وارد کردن افکارتان به زور در ذهن طرف مقابلتان نیست .
این اسمش تبیین نیست .
این اسمش جبر و اجبار است .
تبیین و روشنگری ، یعنی تو که راهت درست است و میدانی که حق با تواست و ترسی از هیچ چیز نداری ... لذا با آغوش باز حقایق را در مقابل چشمان طرف مقابلت پهن می کنی ...
اگر او خواست و دید حقیقت را با تو به سوال و پرسش بر می خیزد و تو به ارامی به سوالات او پاسخ می دهی ...
یا می پذیرد یا نمی پذیرد .
اگر پذیرفت فبهاالمراد شما پیروز شده اید .
اگر هم نپذیرفت باز هم فبهالمراد شما پیروز شدید .
چون شما به وظیفه دینیتان عمل کرده اید .
حقایق را روشن کرده اید .
و دیگر هدایت دست شما نیست !
هدایت دست خداوند است .
او که پیغمبر خدا بود نتوانست خیلی ها را هدایت کند شما که دیگر انتظاری ازتان نمی رود .
درد ما این است که فکر می کنیم هدایت دست ماست .
خیر ما مثل طبیب هستیم ، شفا دست خداوند است .
بخواهد شفا می دهد نخواهد نمی دهد .
بلکه اگر این شخص هدایت نشد و رفت در جامعه خلافی کرد بر ضد آرمان ها و ارزش های اسلامی ، آن وقت وظیفه مجریان قانون است که او را به زبان دیگری هدایت کنند .
این را گفتم تا بدانید زبان یک هدایت کننده با عشق و نرمی و محبت و بدون جبهه گیری و تعصب و تخریب است .
بله جامعه به آمرین و ناهیان عن المنکر ، ضابطین و مجریان قانون نیاز دارد .
اما صحبت این است که شما قصد تبلیغ و هدایت و تبیین و روشنگری دارید یا قصد ضبط و دستگیری و ارشاد به زبان دیگری را ؟
بله جامعه هم ضابط می خواهد هم هادی ...
اما چون رهبری امر به تبیین و روشنگری کرده است دلیل نمیشود منی که برای جنگ و حمله و ضبط و بست آموزش دیده شده ام الان به جهاد تبیین پا بگذارم .
نخیر روحیه جهاد تبیین کلا با جبهه و جنگ و توپ و تانک از زمین تا آسمان متفاوت است .
لذا این جهاد بر عهده کسانی هست که صلاحیت و روحیه فرهنگی دارند می باشد .
بر عهده کسانی هست که از اخلاق و رفتار ایده آل برخوردارند می باشد .
بر عهده کسانی هست که اسلام شناس و جامعه شناس واقعی هستند می باشد .
لذا داستان مثل این است که رهبری بگوید ما پلیس کم داریم و من روحانی بگویم پس من میروم پلیس بشوم !
خیر پلیس کم داریم اما روحیه من طلبه که با دین و فرهنگ و تعلیم و تربیت مردم سرکار دارم با پلیس متفاوت است .
پلیس کسی باید بشود که بتواند در مقابل خلافکار بایستد . جواب جبر را با زور بدهد ... .
البته جهاد تبیین هم شاخه هایی دارد و هر شاخه هم متخصصین به خود را دارد .
لذا شخص تا در خودش ظرفیت و معلوماتی ندیده است که نتواند اثر مثبت و درستی بگذارد نباید در این جایگاه داخل شود .
و امر رهبری خطاب به افراد خاص در جایگاه های مختلف بوده است .
اگر ما شرایطش را نداریم و در این جایگاه ورود کنیم مسلما هم به خودمان هم به دیگران و هم به اسلام ضربه نستقیم را خواهیم زد .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
9.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
من به فکر معجر تو
تو به فکر حنجر من😭
قبل از آمدن داعش شاید اینکه چرا و به چه دلیل اینگونه اهل بیت ما مورد شکنجه قرار گرفتند بر کسی زیاد ملموس نبود .
اما با امدن داعش این قوم افراطی تندرو کافر منافق ، خیلی حقایق را بر ما نشان دادند .
براستی چرا این جماعت منحرف این قدر به ظواهر اسلام می رسیدند اما از باطن اسلام بی خبر بودند ؟
چرا و به چه دلیل به اسم اسلام این خیانت ها با تندروی و افراط گرایی در حق مظلومان عالم اتفاق می افتاد ؟
جدن انگیزه آنها چه بود ؟
آیا به راستی آنها نمی دانستند و فقط جاهل بودند ، یا به قصد دنیا و اغراض دیگر اینگونه حقایق اسلام را کتمان می کردند و از اسلام ظاهری زشت و ترسناک می ساختند ؟
به راستی اهلبیت ما دقیقا با چه قوم منافقی که درظاهر اینقدر تندرو و افراطی بودند ولی در باطن کافر بودند به مبارزه بر می خواستند ؟
به راستی دشمنان اهل بیت ما دقیقا چه خصوصیاتی داشتند ؟
واقعا داعش دوباره داستان کربلا را زنده کرد ...
حالا فرض کنید ناموس حق دارترین حقدار ها و مظلوم ترین مظلوم ها اینگونه در چنگال و زندان این بیشرفان قرار گرفت😭
@tarighatezendegi
✨﷽✨
🔴آثار بعضی از گناهان
✍امام صادق عليه السلام:
♨️گناهى كه نعمت ها را تغيير مى دهد،
⇦•تجاوز به حقوق ديگران است.
♨️گناهى كه پشيمانى مى آورد،
⇦•قتل است.
♨️گناهى كه گرفتارى ايجاد مى كند،
⇦•ظلم است.
♨️گناهى که آبرو مى بَرد،
⇦•شرابخوارى است.
♨️گناهى كه جلوى روزى را مى گيرد،
⇦•زناست.
♨️گناهى كه مرگ را شتاب مى بخشد،
⇦•قطع رابطه با خـــويـشان است.
♨️گناهى كه مانع استجابت دعامى شود و زندگى را تیره و تار می کند،
⇦•نافرمانى از پدر و مادر است.
📚علل الشرايع ، جلد ۲، صفحه ۵۸۴
❄️🌨☃🌨❄️
@tarighatezendegi
🌎 افتراق و ارتباط امر به معروف و نهی از منکر با جهاد تبیین و روشنگری
حقیقت این است که هر دو برای اسلام و جامعه اسلامی ضرورت دارد .
و هر دو از رواج فساد و تباهی در جامعه جلوگیری می کند .
اما یک فرق اساسی وجود دارد .
در جهاد تبیین ، شخص یا با اختیار و با پای خودش در کلاس تبیین شرکت می کند و یا اینکه خودش نمی آید اما وقتی استاد با عشق و علاقه برادری یا خواهری به سمت او می رود تا او را هدایت کند ، شخص پذیرای حقیقت می شود و آن را با آغوش جان می پذیرد .
اما در امر به معروف و نهی از منکر ، همان طور که می دانید امر و نهی به کار می رود دیگر در اینجا بحث آزاداندیشی وجود ندارد .
گویا شخص نه سر کلاس رفته است و نه اصلا هدایت پذیر است .
وقتی شخص در جامعه و در انظار عمومی ، مرتکب خلافی غیر شرعی و اسلامی می شود که این منکر سبب آسیب و تبلیغ سوء برای جامعه را داشته باشد، اینجاست که دیگر باید با امر و نهی با او برخورد کرد .
البته که نهی از منکر هم مراتب دارد ، گاهی یک سکوت و یک نگاه انکار کننده شخص را به ترک گناه وا می دارد و گاه هم چاره ای جز زبان نمی رود و گاه هم باید فراتر از زبان اقدام نمود .
البته که اخلاق و رفتار ، آرامش و متانت و افتادگی ، سیره و چهره نورانی یک مسلمان خودش در جامعه تبلیغ است ، خودش تبیین و روشنگری است .
اما در وقت و لحظه فساد و منکر در اکثر اوقات دیگر چشم و گوش فرد خاطی بسته شده است و اصلا در آن وقت دیگر جای کلاس درس و جای تفهیم معنایی ندارد .
البته هم ممکن است که شخص واقعا جاهل به مساله باشد که اولا بسته به نوع منکر ، باید با او با ادب و احترام برخورد شود البته اگر از وجنات شخص پیدا باشد که اهل هدایت شدن است .
علی یا ایحال این را عرض کردم تا بگویم سیستم جهاد تبیین که همان تبلیغ و تعلیم است که متاسفانه امور و علایق دنیوی مانع از این امر عقلی و شرعی می شود ، با امر به معروف و نهی از منکر متفاوت است .
وقتی جای درس و کلاس هست که گوش شنوا و چشم بینا وجود داشته باشد .
وقتی پای فساد و منکر به صورت علنی در جامعه باز می شود این شخص نتنها دیگر نمی بیند و نمی شنود بلکه گستاخیش به مرحله علنی رسیده است .
لذا اگر احتمال بدهیم که هنوز هم جای تعلیم و تربیت وجود دارد مسلما ابتدائا باید بازبان و کردار خوش ، شخص را تفهیم کنیم .
اما اگر امید هدایت نبود ، باید او را ترساند تا لااقل جامعه را مثل روان و روح خودش به سیاهی و پلیدی تبدیل نکند .
این خیلی مهم است که فرق جهاد تبیین و نهی از منکر را بدانیم .
گاهی همین اشتباه و عدم فرق گذاری باعث میشود که شخص سر کلاس درس ، با دانش آموزش که قصد فهم و هدایت دارد به تندی برخورد کند و او را کلا از فهمیدن سرد و بیزار کند و یا برعکس در جایی که باید امر کند ، نهی کند ، شخص خاطی را بترساند ، این کار را نمی کند که مثلا او خودش بفهمد و یا ارشاد شود که او تنها یاغی تر از روز قبلش می شود .
این عدم فهم موضوع و عدم تفکیک صحیح در جامعه فاجعه بار آورده است . البته همه این آتش ها زیر سر شیطان و یاران است که می داند که با چه ترفندی جای خوب و بد را با هم عوض کند تا جامعه از مسیر درستش منحرف شود .
البته که کوتاهی های ما در امر تبیین و هدایت خود عاملی بزرگ برای آن شده است که کار به میدان نهی از منکر کشیده شود و ما باید با اصلاح صحیح و روش آموزشی درست خودمان نگذاریم جنگ شیطان به میدان کشیده شود و البته هم خود شخص باید عاقل باشد و دنیا و اخرتش را سر نداشتن معلم مطلوب به باد ندهد بلکه خود او هم باید به دنبال اصلاح روح و روان خودش برآید .
و نکته آخر اینکه اگر معلمان جامعه نتوانند با جذابیت ها مردم را به راه درست و صراط مستقیم بکشانند و کار را به میدان نهی از منکر و ضبط و بست بکشانند این را بدانند درست است که شاید البته شاید بتوانند در جامعه و دید مردم فساد علنی را سرکوب کنند اما دیگر مردم و قلب آن ها را در صحنه از دست می دهند و تنها به پرورش و رشد نفاق و منافق کمک می کنند .
مردمی که در ظاهر به خاطر ترس یا عجز یا طمع ، ساکت شده اند و یا تندرویانه و متعصبانه به خاطر عدم فهم درست از دین ، سعی در تبلیغ نادرست ، و نشان دادن باطنی غیر موجه از جامعه را دارند .
آری شاید بتوان ظاهر جامعه را خالی از منکر نمود ، اما روح و روان ناسالم ، سبب بی روحی و عطر نامطبوع و باطنی خراب و فاسد در جامعه می شود .
پس می توان گفت تعلیم و تربیت ، تبیین و روشنگری نقش اساسی و از ستون و چهارچوب و زیربنای جوامع اسلامی حساب میشود .
و دشمنان جنی و انسی ما ، داخلی و خارجی دقیقا ، همین نقطه را مورد حملات توپ های خود قرار داده اند .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 مبلغین ، معلمین و مروجین دین ، کارشان از انبیا و امامان سخت تر است !
فرق معلمین و مبلغین دین خدا با انبیا :
۱ - حقیقت این است که معلم خودش در جامعه رشد پیدا می کند ، خطرات و مشکلات یک جامعه را کاملا لمس می کند ، در جدال با این مثبت و منفی ها او نیز ورزیده تر می شود .
وقتی به جایگاه فکری و روحی رسید که این توان را در خود دید که بتواند اثر گذار باشد لذا شروع به هدایتگری می کند .
اما انبیا ، توسط خداوند هدایت می شوند و به خاطر برنامه هایی که دارند خداوند مسیر زندگیشان را خود به دست می گیرد .
آنها شاید خیلی چیز ها را کسب نکنند بلکه به آنان داده شده باشد .
۲ - مبلغین فرق دیگری که با انبیا و امامان دارند این است که کسی به آنها وحی و الهام نمی کند ، آنها در مسیر هدایت گری و تعلیم و تربیت انقدر شکست می خورند تا مدام کاملتر و رشد یافته تر بشوند . لذا در این بین درد زیادتر و پیچیده تری را متحمل می شوند .
اما انبیا و امامان مسیر رسالت و نبوتشان روشن است و خداوند آنها را به صورت مستقیم کمک می کند .
۳ - انبیا و امامان معجزات فراطبیعی به همراه دارند اما مبلغین و معلمین جامعه دست هایشان خالی از این پدیده هاست .
۴ - انبیا و امامان از ظاهر و باطن کاملی برخوردار هستند اما مبلغین و معلمان ممکن است هم در ظاهر و هم در باطن نقصان داشته باشند .
۵ - انبیا و امامان عصمتشان تضمینی است اما معلمین و مبلغان دین خدا ، چنین تضمینی در آن ها وجود ندارد .
۶ - کسی معلمین و مبلغان را اجبار و درخواستی از آنها برای هدایت جامعه نکرده است ، معلمین و مبلغان ، بنا به مصلحت و حس وظیفه داوطلبانه به میدان می آیند .
۷ - مسیر حرکت انبیا و امامان از پیش برنامه ریزی شده است اما مسیر و حرکت معلمین و مبلغان با خداوند است .
۸ - آینده نگری و شهود حقیقت در کارنامه انبیا و امامان وجود دارد ، اما مبلغین و معلمان جامعه تنها با اعتماد و توکل با خداوند به میدان می روند .
۹ - مکان تبلیغی برای امامان و انبیا روشن است اما معلمین و مبلغان دین خدا ، خبر از هیچ چیزی ندارند و تنها با بیرون انداختن آنها و یا تاثیر نگرفتن انسان های آن خطه مکان را تغییر می دهند .
۱۰ - رزق و روزی انبیا و امامان از پیش تعیین شده است و آنها به خاطر وحی از هیچ چیزی هراسی ندارند اما معلمان و مبلغان خدا باید با کشیدن دردو رنج های بسیار هم به فکر خانواده و هم به فکر خدا و جامعه اسلامی باشند کسی هم آنها را یاری نکند و با تحمل دردهای زیاد در آخر این حقیقت را خودشان کسب نمایند که روزی از آن خداوند است و نباید از آن بترسند و به خاطر آن دست از وظیفه تبلیغی خود بردارند.
۱۱- امامان و انبیا خبر از غیب دارند اما معلمین و مبلغین دین خدا نمی دانند حتی گاهی اوقات کار درستی را انجام داده اند یا نداده اند. آنها از هیچ چیزی خبر ندارند.ان ها همیشه در حال واهمه هستند که آیا فعل و سخنشان مطابق با واقع بوده است یا خیر لذا انها همیشه خودشان را روی ترازوی حقیقت چکاب می کنند!
۱۲ - انبیا و امامان خبر از آینده و آخرو عاقبت خود در دنیا و آخرت داشتند اما معلمین و مبلغان خدا این خبر را هم ندارند و همیشه ترس از انحراف وجود دارد.
۱۳ - انبیا و امامان از طرف امام و یا نبی قبلی معرفی می شدند اما معلمین و مبلغان هیچ معرفی خاصی جز ماهیت صداقت در امر تبلیغی چیز دیگری در دست ندارند.
۱۴ - انبیا و امامان در مواقع حملات شیطانی و وسوسه ها از غیب به انها اطلاع داده می شد اما معلمین و مبلغان ، خبر از وسوسه ها و حملات پنهانی شیطانی و انسانی هم ندارند و آنها تنها با چشمان نابینا و گوش های ناشنوا تنها به خدا پناه می برند.
۱۵ - انبیا و امامان ، چون عصمت داشتند کسی به آنها نمی تواند بگوید حرف و ربطشان نادرست است هرچند که می گفتند.
اما معلمین و مبلغین بیچاره که همه چیزشان اکتسابی هست و خودشان هم در حال رشد و هدایت در جامعه هستند همه از آنها انتظار خدایی و عصمت را دارند و به کوچکترین خطایی آن را بزرگ می کنند و برایشان کوهی می سازند گویی که بی دین تر و بی مذهب تر او در دنیا دیگر وجود ندارد
۱۵ فرق بین انبیا و مبلغین دین خدا را بیان کردم تا بگویم انبیا ما با دستان پر به میدان آمدند و کسی صدای آنها را نشنید.کسی آنها را ندید و به آنها توجه نکرد
حال معلمین و مبلغین واقعی دین خدا که هیچ چیز در دستشان ندارند و هیچ کس آنها را نمی بیند و هیچ کس آن ها را نمی خواهد و همه آنها را فراری می دهند دیگر از آنها چه انتظاری می رود .
و باید مقام و جایگاه معلمان و مبلغان دین خدا در جامعه شناخته شود .
و سلام و درود خدا بر تمام هدایت کنندگان و روشن کنندگان راه حقیقت ، سلام و درود خدا بر تمام سربازان مخلص خدا آنها که خالصانه برای خداوند روز و شب سنگر اسلام و هدایت را خالی نمی گذارند . درود و رحمت الهی بر همه شما یاران خدا ...
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 تبیین فلسفه مصلحت اندیشی نظام :
من برعکس خیلی ها که علاقمند به انکار و پاک کردن صورت مساله را دارند ، همیشه اصل را بر اثبات چیزی قرار می دهم .
و سعی می کنم آن را اثبات کنم .
دوباره پس از اثبات سعی بر انکار آن می کنم .
انقدر مساله را می جوم و غورت می دهم و دوباره به دهان می آورم تا حقیقت بدون پرده برایم روشن شود .
در بحث اجتماع برای اینکه همیشه مساله برایتان ساده شود .
جامعه را تبدیل به خانواده کنید .
مسئولین بالارتبه نظام را جای پدر خانواده
و مردم را جای اولاد می گذارم .
حال به نوع استدلال من توجه کامل را بنمایید .
فرض می کنیم من پدر خانواده هستم مقید به اسلام هستم و با خانواده به زور و تهدید به آمریکا سفر کردیم.
۵ فرزند دارم که دو فرزند من علاقه شدید به من و اعتقادات اسلامی من دارند و همیشه زندگی من را الگو و سیره خودشان قرار می دهند .
اما ۳ فرزند دیگر من با آمدن به آمریکا و تبلیغات غربی کلا از راه به در شدند و دیگر توجهی به فرمان های من پدر نمی کنند .
اگر بخواهم با آنها برخورد تند کنم تا آنها را به زور اسلامی کنم ، خانواده از هم می پاشد و آنها محیط خانواده را ترک می کنند و یا اگر ترک نکنند زنگ پلیس آمریکا میزنند و پدر خانواده را به جرم اجبار در عقیده و کتک به زندان حبس می کنند .
در هر دو صورت خانواده از بین می رود .
هم آمریکا منتظر است تا فرزندان راه پای آنها دهند و هم خود فرزندان علاقه ای به این خانواده خشک و مذهبی ندارند .
پدر خانواده که مرد تنهاییست خوب می داند که حضور همه افراد در خانواده ضرورت دارد .
با رفتن و ترک این فرزندان قدرت خانواده از هم می پاشد و خانواده به یکدیگر محتاج است .
از طرفی پدر دو فرزند دیگر دارد که به خاطر آن دو فرزند و مصلحت آنها نمی خواهد خانواده متلاشی شود . اگر پدر دستگیر شود خانواده از هم می پاشد ، پدر هم امید دارد آن سه فرزند عاقل شوند و هم می خواهد خانواده برقرار باشد . آخر پدر می داند اگر خانواده از بین برود بچه ها دربه در میشوند و دولت آمریکا به فکر آنها نخواهد بود .
لذا به خاطر مصلحت عصا بدست در خانواده هم دو فرزندش اعلام می کند که صبر کنند و خانواده را با راهپیمایی ها بهم نریزند چون اگر آن دو فرزند صبر نکنند آن سه فرزند دیگر که تعداد بیشتری هم دارند با کمک پلیس آمریکا وارد میدان میشوند و جنگ داخلی خانوادگی اصلا به صلاح خانواده نیست !
لذا پدر مصلحت اندیشی می کند با چنین فضاها و جبر و اجبارهای داخلی و خارجی نسبت به بعضی از اقدامات آن سه فرزند ساکت شود و آنها را به حال خودشان بگذارد و به خاطر همین به دو فرزند دیگرش می گوید شما خودتان را درگیر نکنید و راه آنها را نروید صبر کنید تا فرج نزدیک است ... .
کل ماجرای مصلحت اندیشی نظام مقدس جمهوری اسلامی و سکوت و اجازه زندگی غیر اسلامی به مردمی که قصد هدایت شدن را ندارند دقیقا همین ماجرای خانواده و مصلحت اندیشی پدر است .
لذا به عنوان کسی که سیاست مدار نیستیم و اطلاعی از دستگاه های عالی نظام نداریم گاهی اوقات تنها شنونده باشیم و عکس العملی انجام ندهیم و تنها دعا کنیم و امید به خدا و امام زمان داشته باشیم و کمک به شورش و اغتشاش در جامعه ننماییم بهترین اقدام برای حفظ نظام اسلامی را کرده ایم .
البته امر به معروف و نهی از منکر فردی در حد توان باید انجام داد و خللی در آن نمی رود .
اما در مباحث حکومتی و دولتی چون اطلاعی از داستان نداریم لذا به انتخابمان ایمان می آوریم و به مسئولین انقلابی نظام وامیگذاریم و دخالتی در این امور نمی کنیم .
مسلما شورش داخلی به هر نحو در این بهره و شرایط مملکتی برای پایه های نظام به هر اقدام و روش برای هر منکر و معروفی خطرناک است .
مسلم است اگر این نظام از هم بپاشد ، پلیس آمریکا برای من و شما کاری انجام نمی دهد .
و اگر الان لااقل از قسمت هایی از حکومت اسلامی مثل امنیت و دادگاه ها و حفظ نوامیس بهره می بردیم ، با نابودی نظام همین هم دیگر نخواهیم داشت .
لذا مصلحت اندیشی حکم عقل و حکم عقل حکم دیانت است .
لذا بی شک می توان گفت در چنین وضعیتی هر گونه راهپیمایی به اسم واکسن ، به اسم امر به معروف و نهی از منکر ، به اسم نابودی مراکز گناه ، بازی در میدان دشمن است و باید مطابق با امر ولایت جلو رفت .
البته این به معنای نقد نداشتن نیست !
نقد بکنید انتقاد بکنیم .
مطالبه بکنید .
تبیین کنید روشن کنید .
اما دخالت در سیستم اداره مملکتی ننمایید .
حمله به دولت انقلابی ننمایید .
بلکه آرام ارام گام بردارید .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎دنیا درست شدنی نیست !
خیلی ها قبل شما آمدند خواستند درستش کنند ، و نتوانستند ...
سیستم دنیا همین مدلی است ...
از نگاه خالق دنیا ، همین نظام و ریتم درست است...
نمی گویم چه کار به اصلاح دارید شما بروید زندگیتان را بکنید ، خیر !
بلکه می گویم از این فرصت استفاده کنید و خودتان را اصلاح کنید ...
بلکه آنها هم که خودشان را اصلاح کردند و توانستند کاری برای دنیا هم بکنند ، در آخر به فضل الهی یا شهید شدند یا رحلت فرمودند و یا دنیا دست و پای آنها را بست و یا اینکه تا جایی توانستند قدم بردارند که شر مطلق بر دنیا حاکم نشود ...
بله درست می گویند دنیا بهشت کافر است .
دست و پای این جماعت باید باز باشد عمر طولانی کنند تا بتوانند این بی نظمی پر از چالش را در دنیا فراهم کنند .
از آن طرف دنیا هم زندان مومن است ، انسان های کامل هم چند صباحی باید باشند تا موی دماغ این کافران شوند ، تا آنها هم معنای نقصان دنیا را درک کنند ...
یادتان باشد زندگی ما در آخرت است .
دنیا همه اش بازی است .
یک نوع بازی کامپیوتری پر از چالش که تمام ابعاد فول آپشن داخلشید ، که در یک وقت نامعلوم یهو پیام میده game over ...
بازی پیچیده و سیستماتیکی که ، همه اسم و رسم و میز و صندلی و اولاد و اموال و جسم و هر چه ماده است ، همه گی عاریه ای و کرایه ای و متعلق به بازی است
درد اینجاست که انسان می خواهد جای خداوند امپراطوری کند ، به جای خداوند تصمیم بگیرد ، او فکر می کند از خدا هم بیشتر می فهمد😳
لذا می خواهد درست کند اما نمی تواند ، به خاطر همین مایوس و افسرده ، نالان ، عصبانی و پرخاشگر می شود .
اگر بدانید هیچ چیز این دنیا مال شما نیست ، نه اموالتان نه اولادتان نه خانواده ، نه جسم و نه هیچ چیز دیگر ، آن وقت به آسایش و آرامش می رسید ، اصلا معنای راضی شدن به رضای خداوند و تسلیم او قرار گرفتن دقیقا همین است .
اصلا اسلام همین است دیانت همین است. شما تنها باید تسلیم خواست او باشید ، البته باید دعا باشد حرکت باشد ، خواسته باشد ، تلاش باشد و خداوند هم شنوا و بصیر است البته که لایکلف الله نفسا الا وسعها هست ، اما تا او نخواهد کاری انجام نمی شود ...!
لذا به همین دلیل می فرماید استعینوا بالصبر و الصلاه ... یعنی کمک بگیرید از صبر و دعا ...
و در جای دیگر هم می فرماید :
وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ...
بدانید همانا اموالتان ( کم و زیاد و خوب و بدش ) و اولادکم ( فرزندان و خویش و قوم و کلا آدمای اطرافتون ) همشون مایه آزمایش و رشد شما هستند . ( پس نشینید مدام غر بزنید ، زندگیتونو کنید هدایت آدما تم کار شما نیست ، راست میگید خودتونو آدم کنید ) همانا نزد خدا زندگی ابدی آنچه که تصورشم نمی کنید وجود دارد .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎انسان هیچ چیزی از خودش ندارد
اگر انسان به این درک و فهم برسد که همه وجودش عاریه ایست ، قرضیست ، و هیچ چیز از خودش ندارد ، دیگر غصه هیچ چیزی را نمی کشد دیگر از هیچ چیزی درد نمی کشد .
همه چیز از خداست ، انسان فقط باید اطاعت از حق کند و حق را در زندگیش به جریان بیاندازد چه به نفعش تمام شود و چه نشود .
نفع خودش و دیگران همه بازی است .
همه باید به خاطر خدا باشد ...
آن وقت اگر توانستیم به این درک و فهم برسیم که همه چیز از خداوند است ، ما هم از خداوند هستیم همه عبد و بنده حقیقتیم و راه فراری وجود ندارد ، آن وقت است که تسلیم و فرمانبردار خداوند می شویم ، آن وقت است که وجودمان به آرامش می رسد و لبریز از محبت می شود ، آن وقت است که دیگر حرص و طمع چیزی را نخواهیم داشت ، آن وقت است که دیگر درد از دست دادن و یا شوق بدست اوردن چیزی به ذهنمان هم خطور نمی کند .
بله این اسلام واقعی است ، این دیانت مخلصانه است .
اسلام آمده است تا انسان را به چنین مقامی برساند ، مقامی که بفهمد هیچ است .
مقامی که بداند منیتش تنها مجازی و آن هم متعلق به خودش نیست .
و الا با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود .
آقا عصبانی میشود به خاطر منفعت شخصیش هست ، خندان میشود چون جیبش پر پول شده است ، گریان می شود چون مال از دست داده است ، مغرور میشود چون فکر می کند از بقیه بیشتر دارد ، ظالم میشود چون فکر می کند او حاکم است و ...
این ها نه ظاهر اسلام است و نه باطن آن ...
این ها فقط یک نشانه دارد آن هم نشانه اسلام شناسنامه ای ، نشانه بازی با برند اسلام ، نشانه ، فدا کردن پرچم اسلام به خاطر منفعت شخصی ...
این ها همه بازی است ، کسی که می خواهد با اسلام بازی کند ، اما نمی داند که فقط خودش را بازی داده است ، اسلام بازی بردار نیست ...
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
8.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
دعوت ناصبی ها و دشمنان اهل بیت از دکتررائفی پور به مباهله ونتیجه معجزه آسای این مباهله که به فلج شدن یک نفر وسوختن نفر دومی شد. حتما ببینید فوق العاده است👌
@tarighatezendegi