eitaa logo
طریقت زندگی
839 دنبال‌کننده
358 عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌎 آیین بت پرستی و اثبات حقانیت اسلام قسمت سوم عرض کردیم ، بت پرستی یعنی اطاعت و بندگی هر کسی و هر چیزی به جز خداوند متعال و اینکه دو چیز در وجود انسان سبب طغیان و بت پرستی او میشود : اول : شهوت و دوم جهل یعنی این دو عامل باعث دور شدن از خداوند می شود امیال حیوانی انسان همه گی طالب دنیا و متعلقات دنیا هستند ... پس دنیا ، سبب تحریک و غفلت و جهل و شهوت رانی انسان است . جسم زیبا ، شهرت ، نژاد ، شغل ، میز ، اسباب منزل ، زن ، بچه ، پول ، خاک ، آب ، لباس ، پوشاک و هر چیزی که قادر به درک کردن با حواس لامسه است یا از آن گرفته می شود در شاخه متعلقات دنیا و من حیث المجموع به آن دنیا گفته می شود . شهوترانی و جهالت هر دو به خاطر دنیا گرایی و غفلت از روحانیت و عقلانیت بدست می آید . یعنی حاصل دنیا گرایی و بزرگ کردن بعد حیوانی انسان ، چیزی جز شهوت رانی و حماقت نیست.. . یعنی دنیا و دنیاگرایی مانع رسیدن به حق و خداوند است . پس به عبارتی می توان گفت ، بت پرستی ، یعنی همان دنیا پرستی ! خب می دانید که حاصل حماقت و شهوت رانی هم ظلم و ستم و ناحق کردن حقوق است . پس بت پرستی که همان دنیا پرستی است سبب بی عدالتی و طغیان انسان روی زمین است . حال پس از تفسیر کامل و واضح بت پرستی به معنای عام می خواهم آن بت پرستی به معنای خاص که از قلب معنای عام استخراج می شود را برایتان روشن کنم . بله همان بت پرستی که انسان های جاهل در طول تاریخ تا الان ، سنگ و چوب را به جای خدا می پرستیدند و می پرستند . به اولین پرسش ذهنی بشر ، اینکه چه عاملی سبب پرستش بت های سنگی و چوبی می شود ، پاسخ می دهم . انسان های دنیا گرا ، به خاطر بزرگ کردن بعد جسمانی و زمینیشان ، بعد روحانی و آسمانیشان کوچک وسرکوب می شود . آنها دیگر نمی توانند تجردات عقلی ، مثل خدا را درک کنند . گویا باب ، عقل و درک معانی کلی در آنها بسته شده است . هر آنچه که با حواس لامسه درک شود را می فهمند و غیر از آن را دیگر نمی فهمند . آنها خدایی را می خواهند که از قلب همین دنیا و زمین است ، معنای بزرگی خدا برای آنها تنها طول بت و زیبایی بت است . آنها به خاطر خودخواهی و شهوت رانی ، خدایی را می پسندند که به ظلم و ستم و هواپرستی آنها راضی باشد ! آنها خدایشان را خودشان می سازند و انتخاب می کنند و هر چه دلشان بگوید و بخواهد برای خودشان از الهامات الهیشان می بافند و به خدای دست سازشان نسبت می دهند ... آنها هر جور که بخواهند و صلاح بدانند یا شیطانشان آن ها را وسوسه کند خدایشان را انتخاب می کنند و می سازند . آنها فقط از ظن و گمان تبعیت می کنند . وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﺩﺭ ﺍﺣﻜﺎم ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺩﻳﻨﻲ، ﺍﮔﺮ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ‌ﺭﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮِ ﻣﺮﺩمِ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺷﻲ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ‌ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ! ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ‌ﺭﻭِ ﺑﺎﻓﺘﻪ‌ﻫﺎی ﺫﻫﻨﻲِ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺣﺪﺱ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﺗﻜﻴﻪ ﻣﻲ‌ﺯﻧﻨﺪ.(١١٦انعام) آنها چون که بندگان شیطانند ، پیرو خط باطل می شوند و هر آنچه که باطل برایشان بخواند ، آنها تسلیمشان می شوند . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 آیین بت پرستی و اثبات حقانیت اسلام قسمت چهارم برای همین است که حتی الان می بینید که تمام ادیان و مذاهب انحرافی ، همه با وجود اینکه ظاهرشان متفاوت است و هر کدام یک سازی برای خودشان می زنند اما در باطن با هم وحدت دارند و گویا همدیگر را رد یا انکار نمی کنند . همچنانی که می بینید کل کره زمین همه بالاتفاق می گویند ، که آزادی بیان و عقیده است و هر کس با هر عقیده که باشد می شود کنار همدیگر زندگی کرد . اما می بینید که همه بالاتفاق با اسلام که آیین حق و عدالت است مشکل دارند . در آمریکا مسلمانان را می آزارند ، در اروپا همین طور ، در خاورمیانه و حتی در هند که دارای ادیان بت پرستی است ، حتی آفریقا و میانمار و ... مسلمانان از دست این ها آرامش ندارند . البته اسلامی که در برابر ناحق سکوت کند که اسلام نیست ، همان باطلی است که برادر همان ادیان انحرافی است و لذا اینگونه اسلام در جمع وحدت ادیان و مذاهب قرار دارد . اما به راستی چه کسی به آنها گفت دست از خدای واقعی و حقیقی بکشند و به ظن و گمان و جهل رجوع کنند ! جز دنیاگرایی و شهوت رانی هایشان که سبب شد شیاطین افسارشان را بکشند و برای قسمی که نزد خدا یاد کرده اند انسان ها را به تمام بیراهه ها و صراط های غیر مستقیم سوق دهند . چه کسی در گوش آنها زمزمه کرد و در قلبشان دمید که بت های چوبی و سنگی را به جای خدا بپرستند ؟ آیا آنها اندیشه نکردند که چرا خدایی که نه حرف می زند و نه می فهمد بلکه حاصل دست خودشان است ، چگونه می تواند نیاز های آنها را برطرف کند ؟ اگر آنها اندیشه می کردند آیا احمق و دنیا گرا و شهوت ران می شدند ؟ آنها خدای مرئی خودشان را با دستان شان ساختند و آن را پرستش کردند تا حس بندگی و اطاعتشان را اینگونه در باطل ارضا کنند . الان هم خیلی ها خدای عروسکی غیر مرئی دارند که نماز و روزه نمی خواهد ، انفاق و صدقات نمی خواهد ، حق شناسی نمی خواهد ، بلکه فقط مرحم قلب انسان های گناه کار است . آری همچین خدایانی که بت هستند اما نامرئی هم وجود دارند ... . البته گروهی هم بودند که خدایان سنگی و چوبی را تنها نماد خدای حقیقی می دانستند ! و آنها را پرستش می کردند ، اما براستی کدام فرشته و پیامبری به حق از آسمان آمد که ترویج جهالت و دنیا طلبی نکرد ، و شعارش تسلیم حق بود و گفت که بت های چوبی و سنگی را با به یاد خدا بپرستید ؟ واقعا چه کسی جز آن وهم و اوهام شیطانیتان این خبر را به آنها داد ؟ وقتی خدا مجرد از ماده است و همه چیز را در بردارد ، چرا او را فقط باید در بت کده ها یاد کنیم ؟ چرا باید تصوری جسمانی از خداوندی داشته باشیم که به واقع این تصور دروغ است ؟ و چه کسی به ما گفت که اینگونه خدا را بپرستیم و ما قبول کردیم در حالیکه اطاعت و بندگی فقط مخصوص خداوند بود !؟ جز هوای نفسمان بود ؟ جز وسوسه شیطان بود ؟ جز این بود که چون کافر گشتند ، در لشکر ناحق قرار گرفتند و پیرو خط سیاهی شدند ؟ اما به راستی خداوند که بین او و بنده اش هیچ فاصله ای نیست ، چرا باید یک جسم یا تصویر مادی ، بین آن دو واسطه شود و شریک او قرار گیرد ! شی ءی که هیچ ارزشی ندارد ، چرا باید به آن ارزش داده شود که در واقع این دروغ محض است . این واسطه گری وابستگی را فراهم می آورد و باعث می شود که برای ارتباط با خدا حتما باید آن جسم باشد . حتی اگر نماد خدا هم آن بت را قرار ندهد ، رفته رفته ، آن سنگ یا چوب یا هر چیز دیگری ، برایش مقدس و خوش یمن می شود و جای خدا را کلا در وجود او می گیرد ، در حالیکه در واقعیت این شی هیچ ارزشی ندارد . با پرستش بت نمادین ، در آخر معنای خداوند در ذهن آن انسان همان چوب و یا سنگ خواهد شد چون او درک خدا را ندارد پس به واقع خدا را نپرستیده بلکه بت را می پرستد ! حتی محال است که خدا امر به بت پرستی کند ! و مثلا بگوید فلان چوب را به یاد من بپرست ! علاوه بر مطالب قبلی و اینکه خداوند امر به دروغ کرده است ، قسمت واقعی و ابدی وجودمان که همان روح است ، توانایی درک معانی کلی مثل خداوند را دارد مثلا می تواند معنای خدای بینیاز را درک بکند . خب چرا انسانی که توانایی درک وجود بی همتا را دارد باید اجسام را نماد خدا قرار دهد ؟ جز آن است که با این کار ، جنبه جسمانی و دنیایی او قوی تر می شود و از تفکر و سیر در عالم معنا و روحانیت باز می ماند !؟ و خداوندی که انسان را آفرید تا خدا را بشناسد و فهم و ادراکاتش بالا برود و نیز بتواند روی زمین عدل و داد را برقرار سازد چگونه می تواند امر به نابخردی و جهل پروری بنماید ؟ جهلی که از قلب شهوت و تمایلات نفسانی بیرون می زند ! جهلی که پدید آور ظلم و ستم و عصیان است ! و چگونه خداوندگار عادل و حکیم می تواند امر به بت پرستی که منجر به ظلم و ستم می شود بکند ؟ و از این حیث بر خداوند محال است امر به بت پرستی ... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
هدایت شده از طریقت زندگی
سلام و عرض احترام خدمت همه اعضای محترم کانال طریقت زندگی ...‌🙏😊❤️ حقیقت به در خواست بعضی از اعضای کانال برای تبادل اطلاعات، نظر سنجی ، رزرو وقت مشاوره ، پرسش و پاسخ های اعتقادی ، نقد و گفتگو و موارد دیگر ... بر آن شدیم تا گروهی را تشکیل دهیم ، تا بتوانیم بهتر به شما عزیزان خدمت رسانی کنیم . شما می توانید در این گروه با مدیریت و دیگر اعضای کانال به صورت مستقیم وارد گفتگو شوید ✅😍🙏 لطفا برای ارائه کیفیت بیشتر در گروه جدیدمان عضو شوید 🙏☺️✅👇 https://eitaa.com/joinchat/4120838321C73f4223e29
هدایت شده از طریقت زندگی
3.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود...😢 @tarighatezendegi
هدایت شده از طریقت زندگی
🌎انسانیت را در ساختمان سازی مشاهده کردم ... . دیدم برای اینکه ساختمانی مستحکم و تراز شده ساخته شود چگونه نیاز به همکاری و یاوری درست یکدیگر دارد . اگر یک نفر مثل آرماتوربند ، دیوار چین یا سیمان کار ، روی دقت کارش را انجام ندهد و سرسری کار را دست همش بدهد ، این ساختمان تا آخر لنگ می زند . و نفر های بعدی مثل گچ کار یا نما کار ، شاید نتواند کارش را بدرستی تمام کند . و صاحب خانه بیچاره که کلی هزینه ساختمان خوب را داده است ، الان باید نصیبش ساختمان کج و معوج و سست و بی پایه شود . بله زندگی ما آدم ها هم همین گونه است . بیشتر اوقات آدم های قبلی کارهایی را انجام داده اند که هر چه هم بخواهی آن را درست کنی باز هم نمی شود ! یادتان باشد هر کاری که می کنید فقط کارتان را درست انجام دهید ، کوچکترین خطاها از نگاه شما ، شاید بدترین اتفاقات را به بار آورد ! شاید انسان های زیادی را به رنج و درد بکشاند ! اما شما دیگر نیستید تا عاقبت کارهایتان را ببینید ، و شاید هم هرگز نمی خواهید نتایج اعمالتان را مشاهده کنید اما چه بخواهید یا نخواهید بازخورد کارهایتان در زندگی به خودتان بر می گردد و شما هم در چالش های سخت و صعب العبوری که دیگران برایتان فراهم کرده اند قرار می گیرید و می گویید آخر برای چه این مصیبت ها بر سرم آمده است ! در حالی که بانی و باعث اتفاقات زندگیتان تنها خودتان بوده اید . @tarighatezendegi
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محبوب ترین مذهب در کل جهان ! سنی یا شیعه ؟😉 @tarighatezendegi
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روش های تربیت فرزند ✅ بسیار کلی و جامع👌 @tarighatezendegi
🌎چه کنیم تا اتفاقات ناگوار ما را ناراحت نکند ؟ در طول شبانه روز شاید اتفاقاتی برایتان بیفتد تا شما را رنجیده خاطر کند. اتفاقاتی که آرامش شما را به هم می ریزد. مثلا فرض کنید در خانه نو و جدیدتان نشسته اید و بارش باران سبب شده است تا آب به خانه اتان نفوذ کند و سقف و درو دیوار های آن را زرد و خراب کند. در چنین شرایطی شما می توانید غصه بخورید ، می توانید هم شاد و خندان از این چالش عبور کنید. انسان هایی غصه می خورند که اموال و دارایی هایی که دستشان به امانت سپرده شده را جدن از آن خود می دانند. کسانی غصه می خورند که فکر می کنند رزق و روزی آن ها فقط مقدر به همین چیزهاست. کسانی غصه می خورند که از دنیا انتظار آرامش و سکون را دارند. و به حق چنین انسان هایی به دنیا تکیه کرده اند و به اصطلاح به آنها دنیاگرا می گویند . شخص با خودش می گوید حالا منی که حقوقم nتومان است باید بخشی از آن را دوباره خرج جایی کنم که قبلا کرده ام و این یعنی ضرر! و یا اینکه من دیگر پول ندارم خسارت زده شده را درست کنم و باید مدت ها با این سقف زرد شده زندگی کنم! چه می خواستم و چه شد. حقیقتا انسان هایی که از خداشناسی ضعیف برخوردارند این گونه به قضایا می نگرند و اتفاقات و چالش های زندگی خیلی آن ها را می آزارد و این دردها سبب می شود تا به اطرافیانشان هم آسیب برسانند. اما بیایید و با فلسفه فکری درست با قضیه برخورد کنیم. انسانی که همه چیز را از خدا می داند و به واقع فهمیده است که چیزی از خودش ندارد و همه این دارایی ها تنها قرضی و امانت خداوند به دستان اوست. و او تنها وظیفه دارد که در هر شرایطی با هر امکاناتی تنها کار درست که مطابق خواسته خداوند است را انجام دهد انسانی که می داند که خداوند روزی دهنده اوست و او چنین سختی هایی را برایش مقدر کرده است،خداوندی که صلاح او را می خواهد و این دنیای پر از بلا و سختی را برای رشد او آفریده است. مسلما چنین فلسفه و نگاهی به زندگی به زبان خیلی راحت است اکثریت در عمل آن را منکر می شوند. این چنین انسانی خدا را شکر می کند و نگاه به پایین تر از خودش می کند و می گوید چه بدتر از من ها اتفاقاتی دردناک تر برایشان رخ داده است و همچنان به زندگی ادامه می دهند و من باید راضی و شکر گذار باشم. به جای بزرگ کردن مساله خدا را شکر می کند که الحمد لله خانه ای هست که من در آن در امنیت و آسایش هستم. با این نگاه دیگر آن زردی ها و ترک های خانه به چشمش هم نمی آید. در واقع دنیا بهشت نیست و نمی توان از آن انتظار زیاد داشت. کمالگرایی برای امور دنیوی به مانند بت کردن آنها ، مانع و حجاب درک حقیقت برای آدم است. وقتی یک مشکل کوچک برایتان بزرگ میشود از حقیقت های دیگر غافل می شوید. حقایقی که با دانستن آن ها به آرامش می رسید. کمالگرایی در دنیا شما را به رنج و زحمت و غصه می اندازد. هیچ جای این دنیا به صورت ۱۰۰ درصدی درست نیست! همه جایش را هم نگاه کنید می لنگد. و این از حکمت های خداوند است برای امتحان و رشد انسان ها. و این شیطان است که به شما می گوید همه زندگی اشان خوب و عالیست و شما تنها انسانی هستید که انقدر بدبخت و بیچاره اید. نخیر همه انسان ها درگیر هستند. و کمبودهای زیاد در زندگی دارند. تنها انسان های بزرگ هستند که با خداشناسی ، حقیقت دنیا و عالم خلقت را فهمیده اند ، لذا به کمترین چیزها قناعت می کنند. تنها داروی مسکن و آرامبخش برای شما قناعت در زندگی است. یادتان باشد هیچ وقت باطن زندگی خودتان را با ظاهر زندگی بقیه مقایسه نکنید. انقدر اتفاقات خوب در زندگی شما هست که دیگران حسرت آن را می خورند که دیگر جایی برای ناشکری نمی ماند. نیمه پر لیوان را ببینید. هر کسی شرایطش در این دنیا متفاوت است . درد ها و خوشی هایش هم سبکشان با هم فرق می کند. دیر یا زود همه چیز تمام می شود. چیزی ماندگار و دائمی در این دنیا به کسی نداده اند. به جای غبطه خوردن ، حسادت کردن ، افسرده شدن و بازی خوردن در این دنیا ، سعی کنید در این دریای گل آلود خودتان را اصلاح کنید ، تمام هم غمتان بالابردن عقل و درک و فهمتان باشد. البته این خداشناسی ، با نماز و انس با قرآن و اذکار کامل می گردد. این را از من به یادگار داشته باشید! صبح که از خواب بلند میشوید فکر کنید که دوباره متولد شده اید ، ببینید چه چیز هایی دارید و خدا را به خاطر داشته هایتان شکر کنید ، چرا که خیلی ها صبح از خواب بلند شدند و دیگر هیچ چیز نداشتند . شاید هم دیگر در این دنیا نبودند و این توفیق را نداشتند تا دوباره مثل شما اعمالشان را اصلاح کنند. همین شکر گذاری و دیدن نعمت های خداوند سبب آرامش و لذت در زندگیتان می شود. وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّكُمۡ لَئِن شَكَرۡتُمۡ لَأَزِيدَنَّكُمۡۖ وَلَئِن كَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٞ  (۷ابراهیم) شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند ! ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 فلسفه شرک قسمت اول شرک در مقابل اسلام است ! اسلام یعنی تمام وجود شما تسلیم حق باشد . شرک یعنی شما تسلیم حق نیستید بلکه چیز دیگری را اطاعت می کنید و از آن فرمان می برید . در اسلام بندگی مراد است . بنده کسی است که همه وجودش از آن مولاست . کسی که می داند دارو ندارش داشته و نداشته اش ، همه چیز و همه کس مال خداوند است ! آیا جز اطاعت و فرمانبری از خداوند از کس دیگری هم دستور می گیرد ؟ کسی که خدا را بالاتر از هرچیزی می بیند ، او را به صفات کمالیه و سلبیه می شناسد ، کسی که تمام نیازات انسان را خبر دارد و بهتر از هر کسی گرفتاری ها و مشکلات او را می داند و او تنها صلاح انسان را می خواهد آیا دیگر جز اطاعت و بندگی خداوند از چیزی خوشحال میشود ؟ یا جز به گناه و نافرمانی از فرمان او ناراحت و غمگین می گردد ؟ اگر ما به چیزی غیر از این ها خوشحال شدیم یا ناراحت گشتیم این به این معناست که ما اسیر و گرفتار شرک هستیم ! اگر ما غصه از دست دادن اموالمان را داریم یعنی ما به اموالمان تکیه کرده ایم . یعنی به آن وابسته شده ایم . یعنی آن را مایه آرامش و نشاط خودمان می بینیم ! ما برای بندگی و فرمانبری باید دلبسته و وابسته خدا باشیم ! او خالق همه چیز است ! او می تواند همه چیز بدهد و همه چیز هم بگیرد ... . تکیه باید بر خدا زده شود . غم و اندوه باید به خاطر دوری از او باشد ... شادی و نشاط باید به خاطر بندگی کردن او باشد ... وابستگی تنها در خور شان اوست ! انسانی که بتواند دنیا در او تاثیر بگذارد چگونه می خواهد به خاطر خدا دست از دنیا بکشد ؟ یا فرمان خدا را در راس هر چیزی قرار دهد ؟ وابستگی و انتظار از خلق ، همگی شرک است ! انتظار از چه کسی داری ؟ معبود تو کیست ؟ از چه کس انتظار محبت و روزی و درک شدن داری ؟ آیا جز خالق تو کسی توانایی رفع نیازات تو را دارد ؟ آیا موجودات نیازمند و وابسته که خودشان محتاج به خدا هستند ، تو را گول میزند تا از آنها در خواست داشته باشی و تنها با بودن در کنار آنها به آرامش برسی ؟ تا خدا نخواهد هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند به شما آرامش دهد یا نیازات جسمانی و روحانیتان را سیراب کند ! آیا اگر دنیا با تمام آرایش های فریبنده اش پشت به شما کرد به این معناست که خدا پشت به شما کرده است ؟ آیا اگر همه این دنیا با بارش معدوم شد به این معناست که خدا هم معدوم و نیست شده است ؟ خیر خداوند همیشه هست و خداوند همیشه قدرت دارد تا خواسته ها و نیازات شما را به احسن وجه براورده کند ! اینجاست که می گویند دنیا نداری ، آیا خدا هم نداری ؟ بله شرک یعنی اطاعت و بندگی از غیر خدا ... انسانی که به خاطر دنیا بالا و پایین شود ، هر جا که دنیا رفت او نیز همراه آن رود ! دنیا او را خندان و غمناک کند ... با داشتنش احساس خوشبختی و با نداشتنش احساس بدبختی کند ! به خاطر دنیا حق را ناحق کند ... شما بگویید این شخص بنده خداست یا بنده دنیا ؟ آیا دنیا و متعلقاتش خدای او نشده اند ؟ شاید به زبان اقرار خداپرستی می کند اما چگونه است که در عمل بت پرستی را آیین خود کرده است ؟ دنیایی را برای خودش بزرگ کرده است که خودش مخلوق و نیازمند وجود بینیاز عالم است . مگر بت پرستان مشرک چه کردند جز آنکه یک مشت سنگ و چوب را به پرستش در آوردند در حالیکه پرستش لایق خداوند بود ؟ آیا این دنیا چیزی جز همان سنگ و چوب است ؟ این خانه ها ، این مرکب ها ، این لباس ها و ... بله وقتی می توانم بگویم مسلمان واقعی شده ام که تمام شرک های درونم را نابود کرده باشم ! وقتی تمام شرک های درونم تمام می شود که همه هم و غم و زندگیم خدا شود . فقط بگویم به خاطر خدا ... تنها از او بترسم ، تنها با او آرامش بگیرم و تنها او را اطاعت و بندگی کنم ... . ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎فلسفه شرک قسمت دوم به طور کلی هر آن چیزی که شما را از اطاعت و بندگی خدا دور می کند شرک است ! عامل شرک دنیا و متعلقات آن است ... . زیرا عامل فریبنده و دور کننده اصلی انسان همین عالم ماده است . جهالت و هواپرستی سبب می شود که دنیا شریک خدا گردد و انسان را از خدا دور سازد . انسان بر تکیه بر عقل و روحانیت است که می تواند حق و باطل را تشخیص دهد و هیچ چیزی را معبود خود به جز خدا قرار ندهد . و تنها عقل است که این دستور را به او می دهد و الا این حیوانیت و جسمانیت اوست که امر به شرک و بت پرستی می کند . برای اینکه عقل به درستی کار کند و چشمان روحانیش حقیقت را ببیند تا برای خدا شریک قائل نشود باید قوای جسمانی و حیوانی خود را در بند کند . باید خودش را از این اسارت دنیا رها سازد . تا درون انسان درست نشود نمی تواند از بندگی و بردگی دنیا خلاصی یابد ! باید خودش را به عقل نزدیک تر کند برای همین باید به شناخت برسد ! باید حقیقت خدا و خودش و فلسفه آفرینش را درک کند ! خود همین سیر به سمت معقولات و درک مفاهیم کلی و فلسفی ، سبب می شود تا از زنجیرهای مادی دورتر و دورتر گردد ... وقتی حقیقت دنیا و انسان و اسلام را شناخت آن وقت می فهمد که تنها راه شناخت ، تفکر و تفقه در آیات و انفس نیست ! بلکه این شهوات ما و این تمایلات نفسانی و دنیوی خود عامل دور شدن ما از عقلانیت و درک و فهم است ! چگونه است که وقتی امیال ما جوشش می کند ، ما دیگر حقیقت را نمی بینیم و خودخواهانه راه باطل را در پیش میگیریم ؟ پس معلوم میشود این خدا و این درک حقیقت هنوز به مرحله حقیقی نرسیده است زیرل در عمل هنوز برای خدا شریک قائل هستیم . چگونه است که هم می دانیم اطاعت مخصوص خداست و هم نمی دانیم و در عمل کار را خراب می کنیم ؟ پس براستی ما هنوز خدا را نشناخته ایم ! فلسفه حقیقت عالم را نفهمیده ایم ... اگر فهمیده بودیم در عمل مطابق واقع رفتار می کردیم . برای به بند کردن قوای شهوانی باید اول این عوامل دور کننده از خدا و عقل را شناخت . و سپس برای کنترل کردن آن اقدام نمود . این را بدانید که خدا همان عاقل حقیقی است . و معقولات عقلی همان دستورات و فرمان های او هستند... با کنار گذاشتن موانع عقلی ، شما به قرب خدا می رسید . آنجایی که دیگر بین شما و خدا هیچ شرک و فاصله ای نخواهد بود ! بله این شرک است که بین ما و خدا فاصله و دوری می اندازد ... . وقتی به قرب واقعی خدا رسیدید آن وقت هر آنچه می کنید که او می خواهد ... چون شما وصل به حضرت عقل شده اید . و دیگر بین شما و عقل فاصله ای نیست . بله اسلام و دینداری حقیقی در عاقل شدن خلاصه می شود ، تمام برنامه های اسلامی باید شما را به عاقل شدن نزدیکتر کند ! اگر دیدید که کسی ظواهر اسلام را انجام می داد اما بر عقلش افزوده نمی شود و ادعای مسلمانی هم می کند بدانید این آقا نه خدا را شناخته و نه درکی از حقیقت اسلامی دارد بلکه تنها ظاهر اسلام محفل گرمی شده است تا او خودش را از عذاب وجدان رهایی سازد برای هواپرستی ها و شهوت رانی های او ... . اینکه می گویند اسلام می خواهد روح شما را رشد دهد یعنی می خواهد عقل و علمتان را بالا ببرد ... . اصلا ما مسلمان بی عقل نداریم همچنانی که کافر و مشرک عاقل هم نداریم ... انسان مسلمان ، حتما باید عاقل باشد و میزان عقل و علم او نشانه دینداری و عامل عمل صالحش است . با سبک زندگی و برنامه عبادی اسلامی ، کم کم شما عاقل تر و عالم تر می شوید . اگر می خواهید بدانید چه قدر عاقل تر شده اید ببینید چه قدر تمایلات حیوانیتان را تحت کنترل دارید و گناه نمی کنید ! یا ببینید چه قدر دنیا برایتان پست و بی ارزش است ! ببینید چه قدر در اخلاق و رفتار به رسول خدا و اولیا الهی نزدیک تر شده اید . ببینید چه قدر اهل بصیریت شده اید . چه قدر صبر بر مشکلات و مصیبت های دنیا دارید . ببینید چه قدر از دنیا و اهل دنیا فاصله گرفته اید . ببینید چه قدر در طلب روحانیت و عقلانیت تلاش می کنید . ببینید چه قدر آرامش الهی در وجودتان لبریز شده است . ببینید چه قدر مهربان و بخشنده تر شده اید . ببینید چه قدر اهل قناعت هستید . ببینید چه قدر در راهتان استوار و ثابت قدم هستید . چه قدر شورو نشاط برای بندگی خدا دارید . چه قدر به آخرتتان بیشتر اهمیت و توجه می کنید . ببینید چه قدر در رفتار و اخلاق شبیه اولیای خدا شده اید . چه قدر در مقابل گناهان و وسوسه های شیطان می ایستید ! و ... همه موارد فوق نشانه میزان عقل شماست ! هر چه بیشتر بتوانید در روحانیت به رسول خدا شبیه تر بشوید این به این معناست که بیشتر از شرک و پلیدی ها دور شده اید . هر چه قدر بیشتر شبیه اهل دنیا باشید و اوصاف دشمنان آن حضرت در وجودتان بیشتر نمایان باشد به این معناست که دورتر از خدا و عقل و اسوه های هدایت شده اید . و من الله توفیق ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 قوای چهارگانه و پیروی سایر قوا از آنها ⚠️تذکر : شناخت قوای نفس سبب می شود تا بتوانید در مقابل رذایل اخلاقی بایستید و در مسیر رشد عقل و روحتان که سبب مومن تر شدنتان می شود و شما را به بهشت نزدیک تر می کند کوشش کنید ... بخش کوتاهی از کتاب معراج السعاده احمد نراقی👇 بدن انسان مملکتی است که خداوندِ عالم، آن را به روح مجرّد واگذار کرده و در این مملکت، اعضا و جوارح و حواس و قوای ظاهری و باطنی را در اختیار روح قرار داده است. "و ما یعلم جنود ربّک الّا هو...یعنی: و لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمی‌داند." برای هر یک از این جوارح، خدمت و وظیفه‌ی مشخصی تعیین شده است. از میان آنان، چهار قوه‌ی "عقل"،‌ "شهوت"، "غضب" و "وهم" حکمِ کارفرما و سران لشکر را دارند و سایر قوا، زیردست و فرمانبردارِ این چهار قوّه می‌باشند. شأن "قوه‌ی عقل"، ادراک و فهم حقایق امور و مشخص نمودن امور خیر و شر و دستور دادن به افعال نیکو و نهی از صفات ناپسند است. فایده‌ی ایجاد "قوّه شهویه"، بقا و ماندگاری بدن است که ابزار تحصیل کمال نفس می‌باشد، چرا که زیستِ چندروزه‌ی بدن در این دنیا، مشروط به تناول غذا، نوشیدنی‌، نکاح و تولید نسل است. فایده‌ی "قوّه‌ی وهمیه"، فهمیدن امور جزئی و دانستن دقیق مسائل است. فعالیت "قوه‌ی غضبیه" نیز آن است که ضررهای خارجی را از بدن دفع می‌‌کند و نیز هنگامی که قوه‌ی شهویه یا وهمیه، اراده‌ی سرکشی و خودسری کنند و قدم از مسیر اطاعتِ عقل بیرون کنند، این دو قوّه را مقهور نموده و به راه راست درآورده و تحت اقتدار و تسلط عقل کند. باید توجه داشت که به غیر از چهار قوّه‌ی فوق، هیچ یک از قوای ظاهری و باطنی بدن، هیچ‌گاه خیال فرمانروایی و اندیشه‌ی سروری نخواهند کرد و همگی محکوم به اطاعت از این چهار قوّه هستند. اما؛ این چهار قوّه‌ی حاکم قوّه‌ی عقل، وزیرِ روح است که پادشاه می‌باشد. عقل همواره در تدبیر آن است که "روح" از صلاح‌دید و اوامر و نواهی او تجاوز نکند تا بتواند با حُسن کفایت و تدبیر، امور را مرتب و منظم کند و سفر پادشاه (روح) را به عالم ملکوت سهل و آسان نماید. قوّه‌ی شهوت، مانند برخی مامورین مالیات، دروغ‌گو،‌ طمّاع، خرابکار و فضول است؛ هرآنچه عقل که وزیر است بگوید، شهوت، با آن مخالفت کند و همیشه در صدد آن است که "روح" را از مسیر حق منحرف کرده و تابع حکم خود کند و آن را مانند چهارپایان غرق در شهوات نموده و هرآنچه امر کند، روح بدون مشورت با وزیر که عقل باشد آن را انجام دهد. قوّه‌ی غضب، همانند نگهبان مملکت، تند و تیز و بی‌باک است. این قوّه در پی کشتن و زدن و شکستن و ظلم و عداوت و بغض بوده و همواره درصدد آن است که پادشاه یا همان روح را فریب دهد،‌ تا به آنچه او اشاره می‌کند عمل نماید و فرمان عقل را اطاعت نکند و در نهایت روح را به موجودی درّنده و بی‌رحم مبدّل کند. قوّه‌ی وهم، به دنبال مکر، خدعه و پنهان کردن حقیقت و همچنین ایجاد فتنه و خیانت است. وهم می‌خواهد که سلطانِ مملکتِ بدن یعنی روح، مطیع او شود تا هرچه وی از فریب و شیطنت و فساد و مکر فرمان دهد اطاعت نماید. باید توجه داشت که به سبب اختلاف انگیزه‌‌ی قوای چهارگانه‌ی "عقل"، "شهوت"، "غضب" و "وهم" است که مملکتِ بدن همواره میدان نبرد و معرکه‌ می‌باشد. گاهی آثار فرشتگان در آن ظاهر می‌شود. زمانی افعال چهارپایان هویدا می‌گردد. لحظه‌ای مظهر آثار شیطان و زمانی هم خوی درّندگان به خود می‌گیرد. این وضعیتِ کشاکش همواره ادامه دارد تا اینکه یکی از این قوای چهارگانه بر بقیه‌ی قوا حاکم شود و مابقی مقهور حکم او گردند. @tarighatezendegi
4.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# کلیپ کشاورز و کیسه زر دکتر انوشه @tarighatezendegi