#حدیث
🌏 علم از نگاه پیامبر چیست ؟
امام کاظم علیه السّلام فرمود: رسول خدا به مسجد وارد شد و ناگاه گروهی را دید گرد مردی را گرفته اند. فرمود: چه خبر است؟ گفتند: علاّمه است. فرمود:
علاّمه یعنی چه؟ گفتند: دربارۀ دودمان عرب و رویدادهای ایشان و روزگار جاهلیّت و اشعار عرب و عربی فصیح، داناترین مردم است. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
اینها دانشی است که نادان به آن دانشها را زیانی نرساند و دانایش را هم سودی نبخشد ؛ سپس پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: همانا دانش سه چیز است آیۀ محکم (اصول عقاید)، فریضۀ دادگرانه (اخلاق) و سنّت استوار (سبک و روش و سیره زندگی) و غیر اینها، فضیلت است.
ترجمه اصول کافی جلد ۱ ص ۶۸۶
@tarighatezendegi
#حدیث
🌏 با چه کسی همنشین باشیم ؟
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: حواریّون به عیسی علیه السّلام گفتند: ای روح اللّه، با چه کسی بنشینیم؟ فرمود: با آنکه دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش دانشتان را بیفزاید و کردارش شما را مشتاق سرای واپسین سازد.
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: همنشینی با دینداران، ارجمندی دنیا و آخرت است.
امام باقر علیه السّلام فرمود: همانا نشستن نزد کسی که به او اطمینان دارم از عبادت یک سال برایم اطمینان بخش تر است.
@tarighatezendegi
#تسلیت
شهادت دلخراش شهدای سانحه سقوط بالگرد ریاست جمهوری الالخصوص سید ابراهیم رئیسی را به همه مسلمانان و دوست داران ایشان تسلیت می گویم و از خداوند منان ضمن نهایت اجر اخروی برای این عزیزان ، عاقبت و آینده ای درخشان خالی از دست های کثیف کافران ، مستکبران و طاغوتیان ، برای عموم جامعه مسلمانان در سطح جهان خواستارم 🖤🌹 ...
@tarighatezendegi
#حرف_حق
🌏 حق پرستان و دنیا پرستان زیر ذره بین
انسان ها از نگاه عقلی در معیار بندگی به دو دسته کلی تقسیم می شوند !
یک دسته ، دنیا پرستان ...
و دسته دیگر حق پرستان ...
دسته دنیا پرستان ، تنها امور مادی ، دنیایی ، حیوانی و زمینی را قبول دارند و در دنیا در جستجو و تلاش برای هر چیزی هستند جز حقیقت و واقعیت ! آنها یا برای حقیقت و واقعیت ارزشی قائل نیستند یا اگر هم از حقیقت و واقعیت و خدا دم می زنند در واقع تنها منظورشان ، امیال ، شهوات و غرایز و خودخواهی های خودشان است . آنها درگیر مسائل دنیا هستند و هدفشان تنها رسیدن به مقصود شخصی و رسیدن به سود و دفع ضرر های مادی است .
اما دسته دوم یعنی حق پرستان ...
آنها در دنیا تنها برای رسیدن به حقیقت تلاش می کنند ...
آنها اولا به دنبال درک درست از نظام هستی هستند و دوما در جستجوی درست زیستن زیر محور خداشناسی می روند ...
هدف آنها در دنیا خداست و دائم جوری زندگی می کنند که مورد رضایت خداوند قرار بگیرد .
فرق خداپرستان با مادی گراها در سبک زندگی و چگونه زیستن آنها معلوم می شود و الا در حرف و سخن همه به دنبال حق هستند !
ماده پرستان هدفشان راحتی جسم ، لذت طلبی، رفاه ، تن پروری و انواع و اقسام شهوات و هیجانات و کیف و حال های مادی است . و هر حقی را در حد توان فدای خواسته های جسمانی خود می کنند .
اما حق پرستان هدفشان درستی و پاکی است و این وسط هر لذت ، راحتی و هر شهوت و میل دنیایی را اگر مقابل حق ببینند آن را فدای حقیقت می کنند و تنها تسلیم حقیقت می شوند ... .
آنها برای اینکه بتوانند بر پیمانشان با حق ، استوار بمانند و از هر حیله و مکر دنیا در امان باشند ، با توجه زیاد به اطاعت از اوامر و نواهی خداوند به اندک دنیا از هر نظر در حد نیاز قناعت می کنند و به جای لهو و لعب و بطالت وقت تمام هم و غمشان را بر خداشناسی و بر خودسازی بر اساس پایه بندگی می گذارند ! آنان با فرار از بازی های فریبنده دنیا به سوی خدا از هر تلاشی کوتاهی نمی کنند و دائم به یاد خداوند هستند .
✍ حقیقت ...
@tarighatezendegi
#حرف_حق
طبیعی است وقتی نظام فکری انسان ها متفاوت باشد نگاه به ارزش ها هم متفاوت می شود و در انتخاب این دو نفر هم تفاوت به وجود می آید .
از نگاه انسان های دنیا پرست ملاک و میزان ارزش و عزت انسان ها ، به اندازه دنیاداری ، دنیا طلبی و استعداد های مادی و حیوانی در کسب هر چه بیشتر هرگونه مادیات برای رسیدن به رفاه و آسایش بیشتر است ...
آنها چون تمام هم و غمشان دنیا و مادیات است ، مسلما الگو ها و اسوه هایشان هم کسانی اند که از هر جهت در دنیا داری و دنیا طلبی پیشتاز از دیگران هستند .
از آن طرف خدا پرستان و حق پرستانند ، که تنها حقیقت و درستی و صداقت برایشان اهمیت دارد و هدف و محور آنها در زندگی فقط خداست .
آنها امور عقلانی ، معنوی و روحانی را بر غرایز مادی و حیوانی خود حاکم می کنند و تسلیم اوامر خداوند می شوند .
برای نزدیکی به خدا و خارج نشدن از عدالت و انسانیت به دنیای کم قناعت می کنند و از بازی های آن کناره می گیرند . الگو ها و اسوه های آنها بر خلاف دنیا پرستان ، افراد حکیم و عاقل ، اهل معنا و روحانی است .
آنها به دنبال حقیقتند و تنها خدا را در وجود افراد بررسی می کنند ... .
و به میزان با خدا بودن و خدا ترسی افراد به آنها بها می دهند ...
ارزش انسان ها نزد آنها با عیار خدا محاسبه می گردد ... .
ایثار و از خودگذشتگی و سختی دیدن و رنج کشیدن و مجاهدت و ایستادگی در راه حق و انسان سازی در مسیر بندگی خدا ، آخرت خواهی و توجه زیاد به بعد روحانی انسان ، از ارزش های والا در نزد خدا پرستان محسوب است .
@tarighatezendegi
#حرف_حق
🌏 ثمره و میوه خداشناسی اخلاق الهی است
انسان حق جو ، حق طلب و حق خواه در واقع عاشق حقیقت است ! او برای شناخت حقیقت و راه باطل تلاش می کند و در صدد احقاق حق و نابودی باطل کوتاهی نمی کند ! وقتی انسان هایی را دید که چه قدر در اعمال و رفتار و کردارشان به حق نزدیکند و خودش را با آنان مقایسه نمود و دید چه قدر وجودش از باطل لبریز است ، به خاطر عشق به حق و نفرتش از باطل در راه نزدیک شدن به اوصاف نیک بندگان خوب خدا و تمرین سبک زندگی آنها و کنار گذاشتن عادت های بد قبلی ، همه نوع فعالیتی انجام می دهد .
مگر میشود عاشق و طالب خدا در درونش ، باطل و شرک و جهالت ببیند و بتواند آن را تحمل کند و آن را به حال خودش بگذارد ؟
انسان هایی که تا دیروز در اندیشه هایشان برای فرار از باطل ، تمام وقت در طلب حقیقت ، به جستجو و تحقیق و پژوهش و کنکاش و مجاهدت های عقلی می پرداختند ، امروز بعد از شناخت حق ، با نگاه به انسان هایی که از سردمداران حقیقت بودند ، ذلیلانه و خاشعانه خودشان را خالی از هر گونه حقیقتی یافتند و در طلب قرب و نزدیکی به احوالات آنها روز و شب در حال تلاش و کوشش شدند ... .
حق جویی که همه را ببیند و حق را در همه کس جستجو کند ، اما خودش را نخواهد ببیند و بی آنکه خودش و راهش را در ترازوی بندگان خاص خدا درآورد ، خود را حق بشمارد به این انسان حق جو و حق طلب نمی گویند ! چون خودش نیز بخشی از این حقیقت است ، چگونه طالب حق همه را می بیند اما خودش و راهش را نمی خواهد ببیند تا میزان حق و باطلش را بسنجد تا بتواند کاستی ها را در خود جبران کند و به خدا نزدیک تر بگردد ؟
@tarighatezendegi
#حرف_حق
🌏 چه عاملی انسان را از معرفت و شناخت به خدا دور می کند ؟
ثمره و میوه خداشناسی و نظام فکری مبتنی بر لا اله الا الله ، اخلاق الهی است . چگونگی اخلاق الهی را باید در پیامبر و اهل بیتش که از همه خداشناس ترند جستجو کرد پس هر کس که ادعای خداشناسی داشت باید او را با پیامبر و اهل بیتش مقایسه نمود، که چه قدر در کردار و اخلاق به ایشان نزدیک است و به آنها شباهت دارد .
خیلی فرق است بین انسانی که بزرگ ترین هدفش در زندگی حقیقت و راستی باشد با انسانی که هدفش هر خواسته دنیایی و مادی باشد جز خواست و مشیت خداوند ... .
امیال ، غرایز و احساسات و نیازمندی های مادی ، حیوانی ، جسمانی و زمینی ما ، که راحت طلبی ، تن پروری و لذت گرایی و رفاه و آسایش را از ما مطالبه می کنند ، اگر به خودی خود و بدون تربیت اسلامی رها شوند ، نمی گذارند و نمی خواهند که ما در صورت تداخل بین منافع شخصی ، مادی و دنیایی با حقوق الهی ، ایثار و از خودگذشتگی را سرلوحه کارمان قرار دهیم و خواست خدا را بر همه چیز مقدم بداریم . یعنی به عبارت روشنتر ، مانع درست اندیشیدن مبتنی بر خداشناسی ، امیال حیوانی ماست ! و تا حکومت امیال و غرایز در انسانی که راه خداشناسی را آغاز کرده است باشد ، این انسان در وقتی که باید خودش و علمش را نشان دهد ، نمی تواند و بر خلاف موازین الهی عمل می کند .
پس عاملی که جهالت را در ما تثبیت می کند حتی اگر به زبان و عقل هم بگوییم که هیچ معبودی بالاتر از خداوند یکتا نیست ، فرمانبری و اطاعت از خواسته های نفس و تسلیم بودن نزد اوامر دنیاست .
بله علم و عقل و محوریت خدا در وجود انسان وقتی سالم می ماند ،که نفس اماره تحت کنترل عقل باشد و بدون تربیت و بدون سبک زندگی درست اسلامی این امر امکان پذیر نیست ! ...
پس به صرف دانستن و بدون تربیت و کنترل نفس انسان خداشناس نمی شود .
کسی می تواند به یقین بگوید که من لا اله الا الله را شناختم که در عمل لا اله الا الله را به جریان بیاندازد . چگونه کسی که در عمل تسلیم هوای نفس و بازی های دنیاست و خدا را فراموش می کند و از یاد می برد و ارزشی برای او قائل نیست می تواند بگوید که من یگانگی و بزرگی خدا را شناختم ؟ اگر تو واقعا می دانی که خدا از همه بزرگ تر است پس چرا با دنیا زدگی و بندگی دنیا جوری عمل می کنی که او را از همه کوچک تر می بینی ؟ اگر هیچ کس جز خدا نزد تو بزرگ نیست پس تو باید بنده او باشی و خواست او را اجرا کنی ، چرا اطاعت از هر کس و هر چیز می کنی جز خدا ؟ تو که ادعای توحید و خداشناسی می کنی ؟ پس شناخت واقعی لا اله الا الله در اخلاق ، رفتار و کردار انسان خودش را نشان می دهد .
@tarighatezendegi
#حدیث
🌏 علت وجوب امام در بین مردم با مهر تایید امام صادق (ع)
جمعى از اصحاب که حمران و ابن نعمان و ابن سالم و طیار در میانشان بودند خدمت امام صادق علیه السلام بودند و جمع دیگرى در اطراف هشام بن حکم که تازه جوانى بود، نیز حضور داشتند، امام صادق علیه السلام فرمود: اى هشام: گزارش نمىدهى که (در مباحثه) با عمروبن عبید چه کردى و چگونه از او سؤال نمودى؟ عرض کرد: جلالت شما مرا مىگیرد و شرم مىدارم و زبانم نزد شما بکار نمىافتد، امام صادق علیه السلام فرمود: چون بشما امرى نمودم بجاى آرید. هشام عرض کرد: وضع عمروبن عبید و مجلس مسجد بصره او بمن خبر رسید، بر من گران آمد، بسویش رهسپار شدم، روز جمعهاى وارد بصره شدم و به مسجد آنجا در آمدم، جماعت بسیارى را دیدم که حلقه زده و عمروبن عبید در میان آنهاست، جامه پشمینه سیاهى بکمر بسته و عبائى بدوش انداخته و مردم از او سؤال مىکردند، از مردم راه خواستم، بمن راه دادند تا در آخر مردم بزانو نشستم: آنگاه گفتم: اى مرد دانشمند من مردى غریبم، اجازه دارم مسألهاى بپرسم؟ گفت: آرى. گفتم: شما چشم دارید گفت: پسر جانم این چه سؤالى است، چیزى را که مىبینى چگونه از آن مىپرسى؟!! گفتم: سؤال من همین طور است.گفتم: بپرسم، گفتم شما چشم دارید؟ گفت: آرى، گفتم: با آن چکار مىکنید؟ گفت: با آن رنگها و اشخاص را مىبینم، گفتم بینى دارید؟ گفت: آرى گفتم: با آن چه مىکنى گفت: با آن مىبویم، گفتم: دهن دارید؟ گفت آرى گفتم: با آن چه مىکنید؟ گفت: با آن مزه را مىچشم گفتم: گوش دارید؟ گفت آرى گفتم: با آن چه مىکنید؟ گفت: با آن صدا را مىشنوم گفتم: شما دل دارید گفت آرى گفتم: با آن چه مىکنید گفت: با آن هر چه بر اعضاء و حواسم در آید، تشخیص مىدهم، گفتم مگر با وجود این اعضاء از دل بىنیازى نیست؟ گفت، نه، گفتم چگونه؟ با آنکه اعضاء صحیح و سالم باشد (چه نیازى بدل دارى)؟ گفت پسر جانم هر گاه اعضاء بدن در چیزیکه ببوید یا ببیند یا بچشد یا بشنود تردید کند، آنرا بدل ارجاع دهد تا تردیدش برود و یقین حاصل کند، من گفتم: پس خدا دل را براى رفع تردید اعضاء گذاشته است؟ گفت: آرى، گفتم: دل لازمست و گرنه براى اعضاء یقینى نباشد گفت: آرى گفتم، اى ابا مروان (عمروبن عبید) خداى تبارک و تعالى که اعضاء ترا بدون امامى که صحیح را تشخیص دهد و تردید را متیقن کند وانگذاشته، این همه مخلوق را در سر گردانى و تردید و اختلاف واگذارد و براى ایشان امامى که در تردید و سرگردانى خود به او رجوع کنند قرار نداده. در صورتیکه براى اعضاء تو امامى قرار داده که حیرت و تردیدت را باو ارجاع دهى؟ او ساکت شد و بمن جوابى نداد، سپس بمن متوجه شد و گفت: تو هشام بن حکمى؟ گفتم: نه گفت: از همنشینهاى او هستى؟ گفتم: نه گفت: اهل کجائى؟ گفتم: اهل کوفه، گفت: تو همان هشامى. سپس مرا در آغوش گرفت و بجاى خود نشانید و خودش از آنجا بر خاست و تا من آنجا بودم سخن نگفت، حضرت صادق علیه السلام خندید و فرمود: این را کى بتو آموخت؟ عرضکردم: آنچه از شما شنیده بودم منظم کردم، فرمود بخدا سوگند این مطلب در صحف ابراهیم و موسى مىباشد.
اصول کافى جلد 1 صفحه: 238 روایة: 3
✍ قبل از این حدیث متوجه حدیث دیگری شدم که در همان قسمت آمده بود که قرآن به تنهایی نمی تواند حجت باشد ، چون خیلی از مذاهب که دارای عقاید گوناگونند به قرآن استناد می کنند و از این قرآن معانی متفاوتی را می توان به ذائقه های مختلف بیرون آورد ، پس باید حجتی در کنار قرآن باشد که تفسیر و فهم درست از آن را به ما بدهد ، و اگر هر کسی بخواهد بگوید من خودم با عقل خودم می گویم حرف قران چه هست و نیازی به مرجع هدایت ندارم که نمی شود ! براستی کدام عقل و سر ، راست می گوید و خداوند همان را تایید می کند !؟ پس می بینید که نیاز به تایید خدا داریم و خداوند هم با انتصاب امامان از قبل و بیان تعدادشان و اسامی اشان و مشخصاتشان ، آنان و راهشان و سخنانشان را کاملا تایید کرده است .
و این گونه است که بدون تمسک به امام ، داعش ، اسلام رحمانی ، اسلام انگلیسی ، اسلام سلطنتی و اسلامی که همه چیز در آن آزاد است و هر چه می خواهی بکن فقط دلت پاک باشد و انواع و اقسام اسلام های متفاوت به عدد انسان ها و هرچیزی که فکر کنید یا نتوانید درک کنید ساخته می شود .
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 کسی که باور کند زمین هیچگاه خالی از هدایت خدا نمی شود ، امامت ۱۲ معصوم و حقانیت مرجعیت و ولایت فقیه را می پذیرد و خودش را خادم بی چون و چرای امت حزب الله قرار می دهد .
انسانی که باور دارد بهر حکمتی آفریده شده است و دنیا نمی تواند به خودی خود پاسخ گوی آن حکمت باشد و انسان هم بدون هدایت و دست خداوند توانایی فهم آن را ندارد لذا زمین خالی از حجت و پرچم الهی را در هیچ زمان نمی تواند قبول کند ، چنین انسانی که دانست خداوند از طریق پیامبران خود یکی پس از دیگری این پرچم هدایت را روی زمین در دست گرفتند تا به پیامبر خاتم محمد مصطفی رسید و ایشان در کنار قرآن مفسر و هدایت کننده امت اسلام بودند، بعد از رحلت پیامبر نیز برای تفسیر درست از قرآن و هدایت و رهبری بشر ، همان طوری که قرآن آن روز بدون رهبر و امام نمی توانست حجت قرار بگیرد ، امروز نیز بدون امام منصوب از ناحیه خدا حجت قرار نمی گیرد ! و وقتی که دید و شنید که در روایت های متعدد از راویان حدیث امامیه ، تعداد و نام و مشخصات امامان بیان شده است ، به جای شک و تردید ، آن را حجت و برهانی بر صدقیت راه آنان بر خلاف اهل تسنن می خواند و می گوید جای شگفت آنجا بود که خداوند آنها را از قبل معرفی نمی کرد ! زیرا که اگر چنین نمی شد کج روی ها و انحرافات از سوی مسلمانان محتمل بود و این خودش برهانی بر اثبات راه امیرالمومنین است .
آن انسان پس از آن وقتی خودش را در جامعه فعلی و در عصر غیبت می نگرد و با چشم هایش می بیند که به راستی چگونه مذهب تشیع علیه باطل و شیطان بزرگ می ایستد و مجاهدت می کند و علما و شهدایی که پای این مکتب بوده اند چگونه انسانیت توحیدی را به نمایش می گذارند ، این گونه می شود که می گوید اگر من توانستم در این عصر ، حق و باطل را بشناسم و آن را از هم تمییز دهم همه را مدیون این امت واحده و قدرت اسلام مهدوی هستم !
و برای این که بداند حرف و سخن امامان چه هست و نیست و تکلیف او در نزد خداوند چه هست ، رجوع به همان علمایی می کند که قبل از او ، با خدماتشان او را به سمت اسلام حق ، اسلام ۱۲ امامی کشیده اند ! راه همان شهدایی را می رود که به خاطر اینکه حق نابود نشود و قدرت کاملاً به دست طاغوت و استکبار نیفتد و پرچم خدا روی زمین باقی بماند چه خون ها داده اند و چه مجاهدت ها که نکرده اند ... .
آخر او چه حرفی بالاتر از آنها دارد بزند ، اویی که هدایت شده همین دستگاه امام زمانی هست ...
لذا خاضعانه راه آنها را راه امام غایبش می بیند ، که راهی روشن تر از آن ها نیست ، و در فروع دین و اصول دین با آنها هم پیمان می شود و سعی می کند که در همه حال فرمان پذیر آنها باشد !
اما در این بین می بیند که امروز پرچم ولایت در غیبت امامش ، بعد از امام خمینی که اکثریت بالاتفاق مراجع عظمای تقلید در داخل و خارج از ایران ایشان را ولی فقیه خود می دانند ، امروز امام خامنه ای ولی فقیه اوست ! و می بیند چگونه امت حزب الله که جز راستی و درستی قدمی بر نمی دارد ، در کل جهان همه گوش به فرمان او هستند ! و با این اوصاف چگونه می تواند راهی را برگزیند که با حزب الله متفاوت باشد و کسی را ولی خودش بداند که پرچم حق امروز ، او را به ولایت قبول ندارند ، آخر راهی که با راه حزب الله که راه حق است اگر باشد ، متفاوت است و راه متفاوت و جدای راه حق ، جز باطل چه می تواند باشد ؟ اگر آن راه حق است پس باید همراه و هم مسیر امت حزب الله باشد و آن راه هم چیزی جز تقلید و فرمان بری از ولایت فقیه نیست پس دیگر چه راهی باقی می ماند جز راه حزب الله ، که او در انتخابش در شک و تردید باشد ؟
و وقتی با چشمانش می بیند ، آنهایی که ادعای حق بودن کردند و چگونه در مقابل ولی فقیه ایستادند و چگونه راه بطلان و شقاوت را پیش گرفتند و چگونه با حزب الله دشمن شدند و سخن نگفتند و اقدامی انجام ندادند مگر به ضرر اسلام و به سود دشمنان اسلام ، چگونه راه آنها را به راه حق تشخیص دهد حال آنکه بطلانشان آشکار است ؟
پس همان طور که مشاهده کردید ، شیعه و پیرو واقعی امامت که پرچم خدا روی زمین را در هر زمانی پذیرفته است ، از تمسک به مرجعیت و ولایت فقیه و اطاعت پذیری شانه خالی نمی کند ، زیرا اگر غیر آن را انجام دهد باید با دشمنان حزب الله که خدا و دست هدایت خدا را روی زمین خالی می دانند و از اساس آن را انکار می کنند و راه ظلم و ستم را در پیش گرفته اند هم پیمان شود !
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#حدیث
🌏 پیامبر و امامان معصوم از اعمال نیک و بد ما با خبرند !
عَلِيٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الزَّيَّاتِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِیناً عِنْدَ الرِّضَا ع قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا ع ادْعُ اللَّهَ لِی وَ لِأَهْلِ بَيْتِی فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِی كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ
فَقَالَ لِی أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ((وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ)) [۱] قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع [۲]
ترجمه :
عبدالله بن ابان زیات که نزد حضرت رضا علیهالسلام منزلى داشت، گوید به آنحضرت عرضکردم: براى من و خانوادهام بدرگاه خدا دعا بفرما. فرمود: مگر من دعا نمىکنم؟! بخدا که اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه میشود، عبدالله گوید: من این مطلب را بزرگ شمردم، امام فرمود: مگر تو کتاب خداى عزوجل را نمىخوانى که فرماید؟ ((بگو (اى محمد) در عمل بکوشید که خدا و رسولش و مؤمنان کردار شما را مىبینند)) بخدا که آن مؤمن على بن ابیطالب است.
[۱] توبه آیه ۱۰۵
[۲] اصول کافى جلد 1 صفحه: 319 روایه: 4
@tarighatezendegi
🌏 از کجا بدانم خیری در من هست و خدا هنوز مرا دوست دارد ؟
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ الْعَرْزَمِيِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِیكَ خَيْراً فَانْظُرْإِلَى قَلْبِكَ فَإِنْ كَانَ يُحِبُّ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ يُبْغِضُ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفِیكَ خَيْرٌ وَ اللَّهُ يُحِبُّكَ وَ إِنْ كَانَ يُبْغِضُ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ يُحِبُّ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فِیكَ خَيْرٌ وَ اللَّهُ يُبْغِضُكَ وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ
:
امام باقر (ع) فرمود: هر گاه خواهى بدانى در تو خیرى هست، بدلت نگاه کن، اگر اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن دارد، در تو خیر است و خدا هم ترا دوست دارد، و اگر اهل طاعت خدا را دشمن و اهل معصیت خدا را دوست دارد و در تو خیر نیست و خدا دشمنت دارد، و هر کسى همراه دوست خود است. (و با او محشور شود)
اصول کافى جلد3 صفحه: 192 روایة: 11
@tarighatezendegi
#حدیث
🌏 محکم ترین دستاویز ایمان چیست ؟
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِى الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ يَحْيَى فِیمَا أَعْلَمُ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُدْرِكٍ الطَّائِيِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَصْحَابِهِ أَيُّ عُرَى الْإِیمَانِ أَوْثَقُ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصَّلَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الزَّكَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصِّيَامُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الْجِهَادُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِكُلِّ مَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَيْسَ بِهِ وَ لَكِنْ أَوْثَقُ عُرَى الْإِیمَانِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِى اللَّهِ وَ تَوَالِى أَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ التَّبَرِّى مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ
ترجمه :
رسول خدا صلى الله علیه و آله باصحابش فرمود: کدامیک از دستاویزهاى ایمان محکمتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، و بعضى از آنها گفتند: نماز و برخى گفتند: زکاة و بعضى گفتند: روزه و برخى گفتند: حج و عمره و بعضى گفتند: جهاد، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هر یک از اینها را که گفته فضیلتى است، ولى جوابش پرسش من نیست. محکمترین دستاویزهاى ایمان دوستى براى خدا و دشمنى براى خدا و پیروى اولیاء خدا و بیزارى از دشمنان خداست.
اصول کافى جلد3 صفحه: 190 روایة: 6
@tarighatezendegi