🌎 چرایی و فلسفه عداوت با اهل بیت
✅ علته عداوت با علی و آل علی ، در حسادت و نتوان بینی خلفا و منکرین ولایت برحق اهل بیت بود .
وقتی می دیدند اهل بیت ما از لحاظ جسمی ، اخلاقی ، عرفانی ، خانوادگی ، علمی ، با آنها قابل قیاس نیستند ، اینها از درون می سوختند ، همان طور که ابوسفیان ها می سوختند که چرا نبوت باید به پیامبر امی که مال و منال و فرزندانش مثل آنها نبود برسد ...
این حسادت ، تا الان هم وجود دارد .
وقتی می گوییم اهل بیت ما به خاطر فضل و عنایت و امامت خداوند به آنها معارف و زیبایی فوق جسمانی و روحانی داده است ، یک عده هستند که کبر و غرورشان نمی تواند تحمل کند ...
حسادت ، عاملی بود که شیطان انسان را اغوا کرد و به جنگ با خدا برخواست .قابیل هابیل را کشت و تخم کینه و نفرت را بین انسان ها فراهم نمود ...
این حسادت بد صفتی هست ...
همه اش هم به خاطر غرور و عجب و خودبزرگ بینی صورت می گیرد ...
به نظر من حسادت مادر تمام خیانت ها به یکدیگر است .
انسان اگر بداند هیچ چیز از خودش ندارد و همه چیز از خداست دیگر حسادت نمی کند .
بلکه به فکر زندگی و کفن و گور و آخرت خودش می رود . راضی به رضای خدا می شود و اینگونه با کسی دشمنی نمی کند ...
به نظر من حسود نتنها مسلمان نیست بلکه کافر حربی است که در مقابل اهل بیت ایستاده است .
زیرا حسادت عامل مصائب اهل بیت ما بود ...
انسان حسود دین و ایمان ندارد چون خدا نشناس است ، خدانشناس هم کافر است ، چگونه خدایی را که نمی شناسد عبادت کند ؟
حربی هست چون جاهل به خواستگاه الهی است و لذا می خواهد دنیا به میل او صورت بگیرد اما چون می بیند میل او بی اثر است ، پس فقط به دنبال دشمنی و سر به نیست کردن می رود ، تا پای جادو و جادوگر هم پیش میرود حتی حاضر است با شیطان هم عهد ببندد تا فقط شخص مسلمان با خدا که خداوند به زندگیش نور بخشیده است را نبیند .
خدایا همه امت اسلام و شیعیان و محبین اهل بیت را از شر حاسد اذا حسد حفظ کن .🤲
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 عامل حسادت چیست ؟
عامل حسادت به معنای واقعی کلمه چیزی جز جهالت نیست ! یک وقت است من جاهل به چیزی هستم اما قصد فهمیدن دارم ، بر اثر تلاش و علم اندوزی مسلما عالم می شوم .
اما یک وقت هم هست که من جاهلم اما نمی خواهم هدایت شوم ! اصرار بر جهالت کور دلی را رقم می زند .
حسد ممکن است برای همه اتفاق بیفتد ، اما بال و پر دادن و وخیم کردن این ماجرا که به فی قلوبهم مرض منجر شود واژه حسود را پر معنا تر می کند .
مسلما اگر انسان کنکاش کند به فهم عالم هستی روی آورد ، خدا شناس شود و به دنبال حقیقت برود در میابد که همه چیز از خداست و خداوند مدبر هر چیزی هست ! اینجا هم دنیاست و سرای امتحان و مصیبت است .
در دنیا یکی را دارا می بینی یکی را ندار ، یکی را زیبا می بینی ، یکی را زشت !
یکی را با القاب و نسب بالا می بینی ، یکی را بدون اسم و نشان ...
همسایه خانه اش از سنگ مرمر است ، شخص خانه اش کاه گل است ...
همه این ها هم درست است که از اشتباهات و خطاهای انسان پدید آمده است اما خداوند به خاطر اینکه به انسان نشان دهد ، اختیار و حکومت تو بدون ولایت پذیری و اطاعت بی چون و چرای من منجر به سیاهی خودت و فرزندان خودت در زمین شده است ، و همچنین انسان های خوب و بد را از هم متمایز کند ، لذا راضی به این جریان نابرابری در دنیا می باشد ، به هر حال تا خدا اجازه ندهد برگی از درخت نمی تواند بالا و پایین شود ...
از آن طرف وجود بهشت و جهنم و نشانه ها و آیاتی که شهادت می دهد دنیا بسیار فانی ، بی ارزش و گذراست ، همه و همه با مواردی که نامبردنش به طولانی شدن منجر می شود ، باعث می شود که انسان بفهمد و بداند که حسادت و کور دلی نه تنها عاقلانه نیست ، بلکه اوج حماقت و نفهمی یک انسان را نشان می دهد که چگونه زندگی خودش و دیگران را ویران می کند و چگونه تنها روح و جان خودش را از ریشه می سوزاند .
حسادت انسان را از مسیر اصلیش دور می کند .
آیا انسان آفریده شده است که مدام به زندگی همسایه و اطرافیانش نگاه کند و فکر و آرزوی سر به نیست کردن آنها را داشته باشد ؟ یا آنکه آفریده شده است ، تا خودش را ببیند و از شرایط حال موجود عبرت بگیرد و خودش را آدم کند ، رشد دهد و با کوله بار تقوا و عمل صالحش راهی سفر آخرت گردد ؟
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 انسان باید جای حسادت خودش را اصلاح کند .
در آیات و روایات بسیاری شاهد هستیم که خداوند بطور صریح بیان می کند که گناه مانع رزق و روزی ، برکت ، شادی و نشاط و آرامش روح و جان است .
از آن طرف بسیار آمده است که با اطاعت خداوند ، نماز اول وقت ، پرداخت خمس و زکات ، صدقه ، مهمان نوازی ، شاد کردن قلوب مومنین ، صله رحم ، احترام به پدرو مادر ، درستی و راستی در تعامل با مردم ، عدم خیانت و ناجوانمردی ، تلاوت قران ، خواندن ادعیه وارد شده ، نذر و نیاز ، همه این ها باعث افزوده شدن رزق و برکت و آسان تر شدن و نورانی تر شدن زندگی و دنیای مومن است .
حسود چون نمی خواهد باور کند این ها سبب ازدیاد رزق و نورانی شدن زندگی مسلمان هاست ، لذا به دشمنی بر می خیزد !
اگر حسود توبه کند و استغفار انجام دهد و دست از کارها و عداوتش با مومنین بردارد ،
و خود و اعمالش اصلاح شود مسلما خداوند بسیار توبه پذیر است و او هم خونش با دیگران رنگش متفاوت نیست ، او هم به نور و آرامش و سعادت در زندگی می رسد .
بحث این است که ما فراموش می کنیم کلید رزق در آسمان هاست !
کلید خوشبختی دست خداوند است !
لذا چون خدایی نمی بینیم و تنها عالم ماده برایمان هویداست لذا فکر می کنیم با حرص و طمع ، نامردی و ناجوان مردی جون کندن هلو دویی ، ناحق کردن حق ، خیانت و سر به نیست کردن ، حقه بازی و فریب می توانیم به آرامش در دنیا برسیم !
اما متاسفانه آیات و نشانه های خداوند چیز دیگری را در دنیا به انسان تیز بین نشان می دهد ...
نشان می دهد که حتی اگر کسی هم بتواند با خیانت و نامردی و حق الناس به دنیایی برسد ، می تواند دنیا را داشته باشد اما رنگ خیر و منفعت و آرامش را نمی بیند ، لذا میبینیم با دارا تر شدنش تشنه تر میشود ، با به رفاه رسیدنش محتاج تر می شود ، درک و لذتی از دنیا نمی برد ، جای اینکه دنیا عبد او شود ، او بنده دنیا می شود و دنیا هم عینه سگ قلاده او را به هر جا که بخواهد می کشد و او توان نه گفتن را هم حتی ندارد .
دنیا چون لرزان است ، ثابت نیست ، محکم نیست ، او به چیزی تکیه کرده است که ای کاش تکیه بر هوا می کرد ... 😁
بماند از اینکه تاوان اعمالش را کی به فضل خداوند ببیند و کی خداوند او را رسوای عالم بنماید .
از آن طرف می بینیم انسان های ساده زیست که اسیر و بنده دنیا نیستند اما آرامش و نور الهی در زندگی اینها بیداد می کند ، همه چیز از رنگ و رخسار و نوع زندگی آنها نمایان است ... .
آری اگر حسود می دانست و می فهمید دنیا گلستان میشد ، همچنان که اگر شیطان هدایت می شد ، هم آدمیزاد دنیای راحت تر و سعادت تضمین دار نصیبش می گشت هم خودش می توانست بزرگ شود و باز به آسمان ها عروج کند .
اما ...
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 در نوع روابط و تعاملتان با انسان ها بسیار دقیق باشید
دیدن بعضی از انسان ها کراهت دارد ، آدم هایی که تنها از زندگی ، خوردن و خوابیدن و حیوانیت را آموختند .
کسانیکه ذوق روحانیتشان را با گناهان کور کردند .
انسان هایی که با خدا و آسمان بیگانه اند .
آدم زیاد حیوان می بیند ، حیوانات را هم دوست می دارد اما چرا انسان های حیوان صفت انقدر کریه و منزجر کننده هستند ، شاید علتش این است که آنها برای آسمان آفریده شدند اما راه زمین را در پیش گرفتند ، دنیا را به عقبا ترجیح دادند .
اما حیوان فطرتش زمینی و دنیاییست ، کمالش همین دنیاست ، لذا انسان با دیدنش لذت هم می برد .
اما این انسان ها قابل قیاس با حیوان هم نیستند .
خیلی حواستان به اطرافیانتان باشد ، با انسان هایی که پیرامون شما زندگی می کنند .
خیلی وقت ها راه شما با آنها متفاوت است .
آنها در زندگی شما تاثیرات سوء و منفی می گذارند . الان هم که فضای مجازی ایجاد شده است ، همه کس در این مکان رفت و آمد دارند .
دیدن شکل کافر هم کفاره دارد .
دیدن چهره نکبت بار صورت انسان های بی خدا هم شما را از خدا دور می کند .
رفت و آمد و خریدو فروش با چنین انسان هایی هم برایتان دردساز است .
چگونه است که انسان دوستان دوستش را دوست می دارد و از دشمنان دوستش متنفر هست در حالیکه خداوند که بهترین دوست اوست ، دشمنانش را به ذوق می نگرد و از دیدن آنها لذت هم می برد ، تنهایی هایش را هم با آن ها پر می کند ! ؟
آیا وقتی این انسان چشمان و گوش هایش را در اختیار مشرکان هدایت ناپذیر گذاشت ، آیا دیگر توفیق دیدن قرآن ، نماز با شوق و ذوق اول وقت و یا عبادت در وقت سحر نصیبش می شود ؟
اینها همه تلنگر این است که با کسانیکه با خدا و راه خدا در جنگند ، نباید تعامل کرد ، لقمه آنها ، نگاه آنها ، خمر دهان آنها همه و همه ، شما را به آتش نزدیک تر می کند .
زندگی و ریتم اسلامی شما را دگرگون می کند .
آیا حق و باطل یک جا می توانند همدیگر را تحمل کنند ؟ یا که حق باطل می شود و یا که باطل حق و یا اینکه هر دو از هم فرار می کنند ...
گاهی اوقات انسان خودش نمی فهمد اما اطرافیان این موضوع و این تغییر را کاملا درک می کنند .
این مطلب به معنایی نیست که از فردا با هر کس و ناکسی درگیر شویم !
باید همه را دوست داشت و به همه محبت کرد اما فقط حواستان به نوع روابطتان باشد ! بدانید و بفهمید چه کسانی را به زندگیتان نزدیک یا دور می کنید !
ببینید آیا آن شخص از مقربین و نزدیکان خدا هست یا از مشرکان و دور شوندگان رحمت او...
گاهی اوقات فقط انسان ها تاثیر نمی گذارند ، ادوات و آلات گمراه کننده زندگی انسان را به سیاهی می کشاند ...
من کمترین و کوچکترین گناه را مثال می زنم شما بزرگترین هایش را دیگر خودتان تصور کنید .
همین موسیقی ، آیا شخصی که به موسیقی گوش می کند در اوقات نماز می تواند شاداب و سرزنده با عشق به پای سجاده بیاید و یا اینکه نمازش را مدام به این وقت و آن وقت می اندازد ؟
و یا آیا انسانی که گوش هایش را به صداهای شیطان عادت داد ، آیا دیگر صدای خداوند ، کلام قرآن می تواند به او آرامش دهد ؟
آیا کلام خدا و آلات شیطان هر دو در وجود یک انسان با هم جمع می شوند ؟
آیا می شود هم راه میخانه را در پیش گرفت و هم به مسجد رفت ؟
اگر بشود بدانید نماز و مسجد این انسان به خاطر خداوند و مخلصانه نیست لذا به آسمان نمی رود چون این شخص بنده خداوند نیست و نماز او نهی کننده از منکر نمی باشد .
نماری درست است که او را از منکر و فحشا دور کند ... .
یادتان باشد حق و باطل یکجا جمع نمی شود !
این قانون عقل است ...
ویروس هم که در وجود یک انسان می آید یا او را کامل مریض می کند و یا باکتری ها بر ویروس غلبه می کنند و شخص سالم و سرحال می شود .
محال ممکن است هم بیماری باشد و هم سلامت باشد .
به خاطر همین شخصی از پیغمبر پرسید فلانی اهل گناه است ، چگونه است که نماز می خواند ؟
پیغمبر فرمود ، در آخر این شخص یا نماز را رها می کند و یا دست از گناهش می کشد ...
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎نماز بزرگترین معجزه اسلام و خداوند است !
قسمت اول
اگر توجه داشته باشید می فهمید کسانی که اهل دنیا هستند ، پیرو هوا و هوسند به عبارتی اهل حال و هولند ، این افراد اگر به آنها بگویید بروید کلیسا فلان خواننده خانم با دم و دستگاه جاز و راک برایتان هله لویا می خواند و شما دست میزنید و می رقصید و مثلا عبادت خداوند می کنید ، مخصوصا اگر مشروب هم سرو شود ، همه با سر می روند .
یا اگر بگویید بروید زرتشتکده کنار آتش یکم مدیتیشن کنید می روند ...
بگویند بروید به معبد هندو ها ، یا معبد چینی ها اونجا یکم تمرکز بگیرید می روند ...
بگویند بروید سیگاری بزنید و یکم عرفان اوشو کار کنید می کنند ...
بروید به اهرام ثلاثه سر بزنید و از بت کده ها دیدن کنید می روند .
اما عجیب است اگر به آنها بگویید نماز بخوانید ، انگار از آنها خواسته اید کوهی را بلند کنند !
هزار اما و اگر می آورند آخر هم نمازشان قضا می شود ...
واقعا جای تعجب و سوال است چرا ؟
این دورکعت نماز چه دارد که شخص گناهکار نمی خواهد بخواند ؟
من در اینجا پاسخ محکم دارم .
اول اینکه شخص با گناه از خدا دور می شود !
اما این دور شدن چگونه و به چه خاطر است ؟
همان طور که می دانید خداوند عین عقل است ، عین تجرد است .
در خداوند وجود هر گونه هوا و هوس و تخیل و خطا و اشتباه وجود ندارد ...
خداوند خود عقلانیت است .
مجرد از هر ماده و متعلقاتش ...
انسان گناه کار ، راه هوا و هوس و حیوانیت و خودخواهی را پیش می گیرد ...
راه جهالت و حماقت را ...
بدون تعقل و اندیشه از عاقبت اعمالش آنگونه که میلش می کشد رفتار می کند .
او با تعقل بیگانه است .
فلسفه فکری او کاملا مادی و متلاشی و درهم شده است .
از آن طرف در نماز هوا و هوس وجود ندارد ، میل و امیال وجود ندارد ، جسم حس رضایت در نماز ندارد ...
جسم آسودگی و راحتی را می خواهد ...
نماز کاملا عقلانی و به دستور عقل صورت می گیرد ...
حالا شما به من بگویید ، انسان اهل هوا و هوس که اصلا اندیشه نمی کند ، تعقل نمی کند و مدام به دنبال ارضای شهوات خودش است ، چگونه نمازی را که کاملا خشک بدون هرگونه غنا و موسیقی و لهو لعب و خانم و آقای جنتلمن و کراواتی و بزن و برقص است ، این انسان می خواهد آن را بخواند ؟
مسلما نمی خواند ...
او از مسیر خداوند و عقل محض دور شده است ...
تمایلات او جسمانی و حیوانی است ، در نماز هیچ یک از شهوات جسمانیش سیراب نمی شود ...
درک نماز ، درک عالم معناست ، درک عقلانیت است ، انسان اهل هوا و هوس چگونه می خواهد تن به نمازی دهد که عقلانیت محض است ؟ لذا میبینید که خسته و کوفته و نالان است و برای نماز ارزشی قائل نیست !
بله اگر می بینید انسان گناهکار وارد هر معبدو هر دین و آیینی جز اسلام میشود به خاطر این است که آن ادیان با اجرای موسیقی ها و خانم و شراب و قمار و مواد مخدر و سیگار و زرق و برق های مادی امیال و شهوات شخص گناه کار را تحریک می کنند و به راستی او برای عقل به این عبادت گاه ها و این ادیان ها رجوع نمی کند ! قصد او خدای عقل محض نیست ! براستی قصد او چیست جز ارضای شهوات خودش ؟ آیا براستی نماز عبادت واقعی خداوند است یا حضور در کلیسا و هل لویا با کف و دست و سوت و جمع مختلط ؟
آیا ما در نماز تسلیم محض عقلانیت صرف می شویم یا در کلیسا که همه اش ارضای شهوات خودمان است ؟ آیا عبادت واقعی باید برای خدا باشد یا برای ارضای شهوات خود انسان یا به عبارتی خودخواهی؟؟؟؟
از آن طرف عاشقان نماز را می بینید که چگونه علاقه شدید به اوقات نماز و قرائت و فهم قرآن دارند ! اینها اصلا اهل هوا و هوس نیستند لااقل در آن لحظه از هوا و هوس و تمایلات حیوانی کمی دور شده اند ...
جدا گناه و معصیت با عبادت خشک و بدون لهو و لعب همچون نماز سازگاری ندارد !
لذا می بینید عاشقان نماز اهل معصیت و گناه نیستند ...
از آن طرف کسانی که نماز را سبک می شمارند و به اوقات نماز پایبند نیستند و یا اهل تمسخر اسلام هستند همگی اهل دنیا و حیوانی گری هستند ...
و این معجزه نماز است .
من به شما قول می دهم گناهکار اگر خودش را ملزم به قرائت نماز کند حتی نماز زورکی ، کم کم به نماز علاقمند می شود و این علاقمندی او را از مسیر گناه و هواپرستی دور و دور تر می کند و این عین واقعیت است ...
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 نماز بزرگترین معجزه اسلام و خداوند است!
قسمت دوم
کافیست گناهکاران عزیز یک مدت نماز را تحت شرایطی که به آنها گفته شده است بخوانند در آخر می فهمند چه قدر درک و فهم و نگاه آنها به هستی عوض می شود !
و این به عقیده من از بزرگترین معجزه های اسلام است .
این اکسیر و این حرز الهی یا این طلسم نماز را بی ارزش نبینید ، این نماز معجزه ها می کند ...
من ادم های زیادی را دیده ام ، حتی فلاسفه ای که که ادعای عقلانیت محض کرده اند ، اما نماز نمی خواندند ...
خدا را باور داشتند اما گناه می کردند گویا اصلا خدای واقعی را نشناخته اند ...
طبق آزمایشاتی که انجام دادم ، همه کسانیکه قبلا کافر بوده اند و الان از مریدان و مسلمانان واقعی شده اند همه اشان از نماز شروع کرده اند و اول نماز خوان شده اند ...
یعنی بعد از مدتی قرائت و اقامه نماز عقایدشان ۳۶۰ درجه چرخیده است و الان از مسلمانان دو آتیشه شده اند ...
گناه با نماز نمی سازد ...
گناه مثل جن است و بسم الله مثل نماز ...
شخص گناه کار اگر بخواهد نماز بخواند به سختی می خواند ، اما انسان مومن خواندن نماز و قران برایش عشق شده است ...
اگر نماز اول وقت نخواند سردرد میگیرد ، روح و روانش به آب و آتش می افتد ...
اگر یک روز قران نخواند انگار قران خونش کم شده است ...
همین انسان مومن اگر برایش موسیقی بذارید دیگر خوشش نمی آید !
به او بگویید بشین ۲ ساعت فیلم آمریکایی ببین نمی نشیند و از آن انزجار و حس نفرت دارد ...
و همین طور برعکس به شخص گناه کار بگویید بیا و دورکعت نماز بخوان او هم نمی تواند و نمی خواهد ...
آری معجزه نماز را جدی بگیرید ..
وقتی می گویند نماز ستون دین است دروغ نگفته اند ...
وقتی می گویند نماز شاخصه ایمان و اسلام شخص است مهمل نبافته اند ...
وقتی می گویند میزان نمازت اعمالت را مشخص می کند تمسخر نکرده اند !
وقتی می گویند شخص بی نماز نجس و کافر است ، قصد بازی نداشته اند ...
وقتی می گویند نکیرو منکر اول از نماز شخص می پرسند ، حرف بیهوده نزده اند ...
بله نماز خیلی چیز ها را نشان می دهد ...
و عجب معجزه ای دارد این نماز ...
من به شما قول می دهم که اگر از ۷۲ ملت بیسواد باشید هیچ مدرسه و مکتبی نرفته باشید ...
اما به معنای نماز واقف باشید و نماز را شده در ابتدا زورکی بخوانید اما بخوانید سر وقت وقت بخوانید ، کم کم این حس انزجار از شما دور می شود و در آخر کم کم و به مرور زمان پرده های جهالت از جلوی چشمانتان بیرون می رود و شما حقیقت را مثل آینه خواهید دید ... اری شما به علومی میرسید که آیت الله عظماها رسیده اند ...
گویا نور علم خداوند در قلب شما ریخته می شود ...
از آن طرف به شما یقین می دهم اگر اهل نمازید بروید و به زور اهل فحشا و منکر شوید به سرعت از نماز فاصله میگیرید ...
و پرده های حجاب و غفلت به سرعت جلوی چشمانتان ظاهر میشود ، قلب شما خواهد مرد و شما کورو نابینا می شوید ...
من این را ضمانت می کنم ...
حیثیتم را سر این قضیه می گذارم ...
سند و مدرک من هم علاوه بر تجربه و اثبات شهودی ، یک گزاره عقلی بیشتر نیست !
آن هم این است که آیا حقیقت و باطل یک جا با هم جمع میشوند ؟؟؟
اگر توانست سیاهی و سفیدی یک جا و در یک زمان کنار هم جمع شوند نماز و ارتباط با خدا با گناه و ارتباط با شیطان هم همزمان جمع خواهند شد .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی استاد رفیعی
✍️موضوع:
بالاترین عبادت زیر این آسمان کنترل سکم و قوه جنسی است .
@tarighatezendegi
🌎 منبع محرک جبهه حق و باطل هر کدام به تفکیک کدام است ؟
انسان های اهل دنیا یا حیوانیتشان بر عقلانیتشان حاکم است یا به عبارت واضح تر جسمانیت بر روحانیت سنگینی و علو دارد ، این ها مسلما هیچ یک از مجردات ، روحانیات ، خداوند ، و فرمان های عقل سلیم بر آنها تاثیر و اثر ندارد ...
این ها بیگانه اند با روحانیت ...
این ها درکی از عقل و عالم عقل ندارند ، درکی از خدا و حقیقت ندارند ...
آنها روح خود را کشته اند ، آنها روحانیت را فدای جسمانیت کرده اند ... .
عقل آنها کاملا جسمانی و دنیایی شده است ... .
آنها دیگر عقلی ندارند بلکه تنها مدرک عالم ماده هستند ...
حساب و کتاب عالم ماده ، حیله و حقه و فریب را خوب بلند ... .
خوب فهمیده اند که چگونه سرخودشان و دیگران را شیره بمالند ... .
الا ماشالله استاد توجیه و حاشا و مغالطه و خلط و انکار هستند ... .
این جماعت فقط یک موتور حرکتی دارند ...
و آنها هم وعده و وعید های دنیویست !
به خاطر پول چه ها که نمی کنند ...
به خاطر جنس مخالف چه خفت هایی را که نمی کشند ...
به خاطر زرق و برق های دنیا چه قدر خودشان را پیر نمی کنند ...
به خاطر خانه های بتنی و اتومیبل های آهنی چگونه خودشان را بالا و پایین نمی کنند ... .
چون ذات این ها حیوانی و زمینی شده است ، موتور حرکتی این ها هم دنیوی و حیوانی و مقتضای حالشان می باشد ...
شما نگاه کنید چه انسان ها که به خاطر جاه و مقام و پول و خانم و آقا و بزرگی و برتری و ادا و اطوار ، چه جان ها که در طول تاریخ نداده اند ...
آنها عقلی ندارند ، آنها به گفته خودشان فقط هوش دارند ... نخبگان آنها آیکیو بالاتری دارند لذا در حقه بازی و فریب از همه استاد ترند ...
فرق است بین مقام عقل که سر و کارش با روحانیت است و آیکیو و هوش که زمینی و دنیایی است که الان جبهه شیطان مدرن به آن آب و تاب می دهد ...
از آن طرف برعکس انسان های با خدا انسان هایی که روحانیتشان بر جسمانیتشان برتری دارد ، آنهایی که عقلشان بر شهوت و هوا و هوسشان حاکم شده است ، اینها دستور از امیال و هوا و هوس نمی گیرند !
دستور اجرایی و قوه و عامل حرکت آنها فقط حضرت عقل است ، فقط حضرت حق است ، فقط خداوند است !
لذا می بینید کسانی می توانند در جبهه خداوند و جبهه حق و راستی دوام بیاورند و برای خداوند خدمت کنند که جسم و حیوانیتشان را کشته باشند ...
در حاکمیت اسلامی ، در جبهه حق ، کسی می تواند خدمت کند که به خاطر هوا و هوس نباشد ...
چرا که شیطان سریع به سمت او می آید و او را از حرکت باز می دارد...
اما چون خداوند نمی خواهد و نمی گذارد در جبهه حق خادمین و سربازان او اهل هوا و هوس باشند لذا با با تولید اقتصاد مقاومتی ، با تولید شرایط سخت ازدواج و بدست اوردن نان حلال دشوار ، انسان ها را می آزماید و رشد می دهد و لذا انسان های کوتاه فکر ، مدام ناشکری می کنند و مدام گله و شکایت دارند که چرا در حکومت اسلامی وضع چنین است !
من نمی گویم خائنین کارشان درست است یا شیطان یا نفوذ شیطانی به حکومت اسلامی کاری الهیست ، من تنها می گویم اگر خداوند راضی به این نبود این اتفاقات در بلاد اسلامی نمی افتاد و این حکمتی دارد که گوشه ای از آن را بیان کردم
لذا می بینید در جبهه حق ، اهل هوا و هوس چون همیشه بودجه نبوده و همیشه امکانات نیست ،به خاطر همین همیشه تنبل و بی حال و افسرده و ناراضیند .
همیشه به فکر فرار از کشور و مهاجرت به آمریکا و اروپا هستند
اما شما جبهه دشمن را ببینید آنجا همه اش وعده شغل و پول و خانم و کافه و شراب و کازینو و قمار و حیوانی گری و شهوت رانی است . و اگر این جبهه شیطانی این وعده گاه برایش مقدر نمی شد که دیگر شیطان قدرتی نداشت که در مقابل اسلام بایستد زیرا همه خمار دنیا بودند .لذا این برنامه ها و جبهه کفر به خواست الهی بنا بر حکمت هایی که خداوند بتواند انسان های خوب و بد را از هم جدا کند ، آن ها را رشد دهد و به جایگاه واقعی آنها برساند باید باشد و اگر خداوند راضی به این مقدرات در دنیا نبود مسلما چنین شر و ظلمی هم در جهان حاکم نمی شد!
البته که خداوند ظالم نیست ، و اینجا هم ابدی نیست !
با فلسفه فکری اسلامی ظلم واقعی معنا پیدا نمی کند .
این دنیا فقط یک بازی است برای آخرت ...
بازی که مقدر می کند هر وجود نفسانی چه قدر ظرفیت وجودی دارد
زود هم تمام میشود .
وقتی در بهشت رفتیم دیگر یاد دنیا هم نمی کنیم
وقتی در جهنم هم رفتند دیگر یاد دنیا نمی کنند بسکه عذاب دردناک می بینند
پس این بازی دنیا ظلم نیست
ظلم و شر آن هم یک مجاز است که تنها داخل در همین بازی است که یک سری دارد و یک انتهایی دارد ...
دردش محدود و تمام شدنیست ...
لذتش هم محدود و تمام شدنیست ...
ظلم وقتی معنا پیدا می کند که یا آخرت نباشد یا تناسخ صدقیت بیابد ...
و الا دنیا بنا بر فلسفه اسلامی عین خیر و برکت و رحمت است ...
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
3.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
به کررات در احادیث مختلف و به اجماع علمای تشیع ، همه و همه توصیه زیاد برای تسبیحات حضرت زهرا بعد از هر نماز دارند .
این ذکر کوتاه چه آثار و خواصی دارد ، در روایات آمده است که عامل عاقبت بخیری ، بدبخت نشدن و گشایش کارها و روزی حلال خداوند است .
یادتان باشد هیچ وقت یک مومن در مملکت اسلامی را با یک کافر در بلاد کفر قیاس و مقایسه نکنید ...
و نگویید چطور در آمریکا مثلا مردم هزار کار می کنند فلان و فلان اند اما در ایران ما باید این همه ذکر و نماز بخوانیم !
زندگی یک کافر ، با مومن متفاوت است .
همین کوتاه بگویم که خداوند به خاطر اینکه مومن را دوست دارد و می خواهد همیشه دعا و توجه به خودش داشته باشد لذا رزق و روزیش را در اطاعت و بندگی خودش قرار داده است .
اما کافر به خاطر اینکه از او خوشش نمی آید و از او ناامید شده است انقدر به او می دهد تا اصلا دیگر صدا و ندبه او را در آسمان نشنود ... .
سند و مدرک این حرف ها همگی قرآن و روایات معصومین است . مسلما کسانی که دستی در منابع اسلامی دارند حرف های من را به خوبی درک خواهند کرد .
@tarighatezendegi
🌎همیشه آرامش در صداقت خفته است
آرامش در کار درست است ، در کار حق است .
علت آن هم معلوم است زیرا همیشه پاکی و درستی است که ثابت و حقیقت است .
علت دیگر آن هم این است که رضایت خداوند را در بر دارد . زیرا خداوند حق است و هر کجا کار درست باشد همانجا هم قرب خداوند است .
خداوند مایه آرامش است ، پس کار درست و حق هم مایه ثبات و آرامش انسان است .
اما چه عاملی باعث تزلزل و ناارامی در انسان می شود ؟
مسلما ناحق و نادرست ، فریب و نیرنگ ، دروغ و خیانت این ها همه با حق و درستی ضدیت تام دارند . اگر آنجا یعنی در درست کاری آرامش باشد مسلما در اینجا که دروغ است ناآرامی موج می زند ... .
گاهی اوقات هم هست شخص کار درست انجام می دهد اما چون خبری از صداقت موضوع ندارد ، شناختی از خداوند و عالم وجود ندارد باز هم این تزلزل و ناارامی در آن شخص به وجود می آید ... .
گاهی اوقات هم بنا به فلسفه و نظام فکری ناصحیح شخص فکر می کند کار نادرستش ، درست است و فکر می کند با عمل به آن به آرامش رسیده است ، اما عالم وجود دیر یا زود آن ناآرامی و تلاطم ، آن لرزه اعمالش را به او نشان خواهد داد .
پس یادتان باشد همیشه در صداقت و درستکاری است که آرامش و ثبات خوابیده است ، اما اینکه کار ما یا عقاید ما واقعا درست و صادق باشد معلوم نیست و شخص باید خودش حقیقت را با تلاش و تکاپو کنکاش کند .
جالب اینجاست گاهی هم عقیده صادق است ، هم عمل ، اما چون شخص به یقین نرسیده است در او ناارامی موج میزند ، مثل سربازی که برای خدا به میدان جنگ می رود اما وقت شهادت دست و پایش می لرزد .
خب مسلم است این سرباز هنوز به یقین و درستی کارش نرسیده است .
برای به دست آوردن یقین باید آیات و نشانه های خداوند را مطالعه کرد ، باید تفکر و تدبر نمود ، باید تحقیق و بررسی و پژوهش کرد ...
زندگی پر از آرامش و قلبی با ضربان آرام و ملایم را از خداوند برای همه شما مومنین آرزومندم ...❤️
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 سه چیز ناآرامی و تزلزل را در وجود انسان پدید می آورد و سه چیز هم باعث آرامش و ثبات روح و جان انسان است .
۱ عمل نادرست ۲ فکر ناسالم ۳ شک و تردید از عمل و فکر سالم شخص
اینها همگی با هم باعث ناآرامی و تزلزل در وجود انسان میشود 👆
اما ...
۱ درستکاری ۲ فلسفه و نظام فکری حق ۳ یقین در اعمال و و فکر مطابق با واقع
این ۳ چیز اگر با هم باشند شخص به اعلا درجه آرامش و ثبات خواهد رسید👆
راه بدست آوردن آرامش ، طالب بودن ، تفکر ، تدبر ، تفقه ، اجتهاد ، کنکاش و تحقیق در اصول اعتقادیه و احکام اجرایی و به دست آوردن نوع روش اخلاقی فرد در زندگی که مطابق واقع است باشد ...
اما راه سیاهی و تزلزل و ناآرامی ، که همان تاریکی و عدم نور و علم است ، این است که فرد کلا عقل را تعطیل کند و به هوا و هوس و خودخواهی هایش و سراب سازی و آنچه که دوست دارد از زندگی همان گونه عمل کند ...
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 انسان ها را در سختی ها بشناسید
گویند انسان ها را در سختی ها می توان شناخت .
در سختی ها است که ذات اصلی انسان نمایان می شود .
می توان فهمید تا چه اندازه افراد خودخواه و خودبین و کوتاه فکر هستند .
وقتی گفته اند انسان ها را در معامله ، در مسافرت ، در هم خانه شدن یا مواقعی که نیاز به کمک داشتیدو یا در فقر و بینیازی ، بشناسید به خاطر همین شناسایی در سختی هاست .
وقتی در معامله شخص پای منافع مادی اش وسط است، آن وقت اگر چنین انسانی از فریب و خدعه و نیرنگ و دروغ ، تعریف و تمجید خلاف واقع از جنسش ننمود ، بلکه با صداقت و روراستی کالا را به شما فروخت و یا کالایی را از شما خرید و یا حتی اگر به خاطر انسانیت ایثار کرد و اندکی از حق خودش گذشت ، آن وقت می توان فهمید چنین انسانی چه قدر با ارزش و پر عیار است.
و یا وقتی مدتی با او مسافرت کردید و پس از آن ، چون دیگر دو رویی برای فرد سخت می شود دیگر نمی تواند چهره واقعیش را پنهان کند ، لذا آشکارا حقیقتش را عیان می کند و من واقعیش را بیرون می ریزد .
و یا اگر موقعی که شما گرفتار شدید ، او به سمت شما آمد و در طلب براوردن حوائج و نیازات شما تلاش کرد ، بدانید چنین شخصی ارزشمند است .
و یا کسی که فقیر شده است ، چگونه با ناشکری و انکار و کتمان و عدم صبر و صلاتش تن به خیانت و دزدی و باطل کردن حقوق انسان ها بر می آید و تنها تفکرش جمع کردن مال به هر قیمتی است و دیگر انسانیت را بالکل فراموش می کند .
و یا کسی که دارا شده است چگونه غرور او را می گیرد و تکبر ، باعث خودخواهی ها و خودبینی های او می شود که دیگر دوستان و خانواده و آشنایان قبلیش را فراموش می کند و دیگر آنها در شان و منزلت خودش نمی بیند و یا دیگر چگونه سخاوت و گذشت و ایثار و کمک به هم نوعش را فراموش می کند !
بعضی وقت ها هم افراد خیلی زود خودشان را رسوا می کنند ، در اولین برخورد و اولین نگاه و یا پس از دقایقی همنشینی از ماهیت تو خالی آنها مطلع خواهید شد و این افراد دیگر نیازی به امتحانات بعدی ندارند .
جالب است برایتان بگویم خداوند هم بندگان خودش را اینگونه در سختی ها می آزماید .
اصلا این آزمایش در سختی ها، مخصوص امتحان انسان یا خداوند به طور خاص نیست ، بلکه حکم عقل است که در تمامی شرایط توسط هر کسی اگر می خواهید انسانی را بشناسید او را در سختی ها جستجو کنید .
جالبتر اینکه خداوند انسان ها را در همین روابط انسانیشان بایکدیگر آزمایش می کند و قبل از اینکه شما بخواهید انسانی را بشناسید خداوند به آن انسان علم کافی و نهایت اشراف را دارد .
مسلما انسان هایی که روابط انسانی خوب با یکدیگر ندارند با اندک سختی ، به ناشکری ، بدگویی و ناسپاسی و ترک بندگی خداوند بر می آیند ، آنها بندگان خوبی برای خداوند هم نیستند .
علت آن هم معلوم است چون اول سخن گفتم که خودخواهی ها ، خودبینی ها و کم عقلی انسان ها باعث روابط تیره و تار آنها با یکدیگر می شود مسلما همین صفات زشت ، انسان را از خداوند هم دور می کند .
چگونه انسانی می تواند تنها خودش را ببیند و پی به خدای خودش و اوامر و نواهی واقعی او هم ببرد ؟ آیا انسان خود بینی که کور همه جاست جز منفعت خودش می تواند بندگی بی قبد و شرط خداوند هم انجام دهد ...؟
اصلا محال است ، انسانی با خداوند رابطه خوبی داشته باشد اما با دیگر انسان ها در نوع تعامل درست ، روابطش خراب باشد و یا حتی برعکس ...
البته شاید در چنین جایی شخصی برایش سوال شود و بگوید چگونه است که خلافکاران با یکدیگر تعامل خوبی دارند اما با خداوند نامهربان هستند .
اولا آنها چون خلاف کارند ، پس تعامل درست با انسانیت ندارند ، آنها فقط با انسان های پلید مانند خودشان همراهی می کنند که این هم به معنای تعامل درست انسانی نیست .
و الا انسانی که اهل تعامل و همکاری درست با انسان ها باشد با خلافکاران در جنگ و ارشاد و نهی از منکر به سر می برد نه اینکه همکاری و همیاری هم با آنها داشته باشد .
از این مسائل که بگذریم اما بعضی از انسان ها هم هستند که در مراتب سختی ها بیشتر شناخته می شوند ، لذا خداوند مدام شرایط را برای این افراد سخت تر می کند تا به همگان نشان دهد که بندگان مخلص من در همه حال بندگی مرا می کنند .
البته انسان ها نیز متفاوتند و در امتحانات و درجات گوناگون و در زندگی کارنامه های متفاوتی دارند .
و عجب داستان و حکایتی دارند این آزمایش در سختی ها و براستی تامل و تفکر در این نقطه به معنای تفکر در لااقل جزئی از آیات و معجزات و نشانه های خداوند است .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi