eitaa logo
طریقت زندگی
834 دنبال‌کننده
360 عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌎 انسان باید جای حسادت خودش را اصلاح کند . در آیات و روایات بسیاری شاهد هستیم که خداوند بطور صریح بیان می کند که گناه مانع رزق و روزی ، برکت ، شادی و نشاط و آرامش روح و جان است . از آن طرف بسیار آمده است که با اطاعت خداوند ، نماز اول وقت ، پرداخت خمس و زکات ، صدقه ، مهمان نوازی ، شاد کردن قلوب مومنین ، صله رحم ، احترام به پدرو مادر ، درستی و راستی در تعامل با مردم ، عدم خیانت و ناجوانمردی ، تلاوت قران ، خواندن ادعیه وارد شده ، نذر و نیاز ، همه این ها باعث افزوده شدن رزق و برکت و آسان تر شدن و نورانی تر شدن زندگی و دنیای مومن است . حسود چون نمی خواهد باور کند این ها سبب ازدیاد رزق و نورانی شدن زندگی مسلمان هاست ، لذا به دشمنی بر می خیزد ! اگر حسود توبه کند و استغفار انجام دهد و دست از کارها و عداوتش با مومنین بردارد ، و خود و اعمالش اصلاح شود مسلما خداوند بسیار توبه پذیر است و او هم خونش با دیگران رنگش متفاوت نیست ، او هم به نور و آرامش و سعادت در زندگی می رسد . بحث این است که ما فراموش می کنیم کلید رزق در آسمان هاست ! کلید خوشبختی دست خداوند است ! لذا چون خدایی نمی بینیم و تنها عالم ماده برایمان هویداست لذا فکر می کنیم با حرص و طمع ، نامردی و ناجوان مردی جون کندن هلو دویی ، ناحق کردن حق ، خیانت و سر به نیست کردن ، حقه بازی و فریب می توانیم به آرامش در دنیا برسیم ! اما متاسفانه آیات و نشانه های خداوند چیز دیگری را در دنیا به انسان تیز بین نشان می دهد ... نشان می دهد که حتی اگر کسی هم بتواند با خیانت و نامردی و حق الناس به دنیایی برسد ، می تواند دنیا را داشته باشد اما رنگ خیر و منفعت و آرامش را نمی بیند ، لذا میبینیم با دارا تر شدنش تشنه تر میشود ، با به رفاه رسیدنش محتاج تر می شود ، درک و لذتی از دنیا نمی برد ، جای اینکه دنیا عبد او شود ، او بنده دنیا می شود و دنیا هم عینه سگ قلاده او را به هر جا که بخواهد می کشد و او توان نه گفتن را هم حتی ندارد . دنیا چون لرزان است ، ثابت نیست ، محکم نیست ، او به چیزی تکیه کرده است که ای کاش تکیه بر هوا می کرد ... 😁 بماند از اینکه تاوان اعمالش را کی به فضل خداوند ببیند و کی خداوند او را رسوای عالم بنماید . از آن طرف می بینیم انسان های ساده زیست که اسیر و بنده دنیا نیستند اما آرامش و نور الهی در زندگی اینها بیداد می کند ، همه چیز از رنگ و رخسار و نوع زندگی آنها نمایان است ... . آری اگر حسود می دانست و می فهمید دنیا گلستان میشد ، همچنان که اگر شیطان هدایت می شد ، هم آدمیزاد دنیای راحت تر و سعادت تضمین دار نصیبش می گشت هم خودش می توانست بزرگ شود و باز به آسمان ها عروج کند . اما ... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 در نوع روابط و تعاملتان با انسان ها بسیار دقیق باشید دیدن بعضی از انسان ها کراهت دارد ، آدم هایی که تنها از زندگی ، خوردن و خوابیدن و حیوانیت را آموختند . کسانیکه ذوق روحانیتشان را با گناهان کور کردند . انسان هایی که با خدا و آسمان بیگانه اند . آدم زیاد حیوان می بیند ، حیوانات را هم دوست می دارد اما چرا انسان های حیوان صفت انقدر کریه و منزجر کننده هستند ، شاید علتش این است که آنها برای آسمان آفریده شدند اما راه زمین را در پیش گرفتند ، دنیا را به عقبا ترجیح دادند . اما حیوان فطرتش زمینی و دنیاییست ، کمالش همین دنیاست ، لذا انسان با دیدنش لذت هم می برد . اما این انسان ها قابل قیاس با حیوان هم نیستند . خیلی حواستان به اطرافیانتان باشد ، با انسان هایی که پیرامون شما زندگی می کنند . خیلی وقت ها راه شما با آنها متفاوت است . آنها در زندگی شما تاثیرات سوء و منفی می گذارند . الان هم که فضای مجازی ایجاد شده است ، همه کس در این مکان رفت و آمد دارند . دیدن شکل کافر هم کفاره دارد . دیدن چهره نکبت بار صورت انسان های بی خدا هم شما را از خدا دور می کند . رفت و آمد و خریدو فروش با چنین انسان هایی هم برایتان دردساز است . چگونه است که انسان دوستان دوستش را دوست می دارد و از دشمنان دوستش متنفر هست در حالیکه خداوند که بهترین دوست اوست ، دشمنانش را به ذوق می نگرد و از دیدن آنها لذت هم می برد ، تنهایی هایش را هم با آن ها پر می کند ! ؟ آیا وقتی این انسان چشمان و گوش هایش را در اختیار مشرکان هدایت ناپذیر گذاشت ، آیا دیگر توفیق دیدن قرآن ، نماز با شوق و ذوق اول وقت و یا عبادت در وقت سحر نصیبش می شود ؟ اینها همه تلنگر این است که با کسانیکه با خدا و راه خدا در جنگند ، نباید تعامل کرد ، لقمه آنها ، نگاه آنها ، خمر دهان آنها همه و همه ، شما را به آتش نزدیک تر می کند . زندگی و ریتم اسلامی شما را دگرگون می کند . آیا حق و باطل یک جا می توانند همدیگر را تحمل کنند ؟ یا که حق باطل می شود و یا که باطل حق و یا اینکه هر دو از هم فرار می کنند ... گاهی اوقات انسان خودش نمی فهمد اما اطرافیان این موضوع و این تغییر را کاملا درک می کنند . این مطلب به معنایی نیست که از فردا با هر کس و ناکسی درگیر شویم ‌! باید همه را دوست داشت و به همه محبت کرد اما فقط حواستان به نوع روابطتان باشد ! بدانید و بفهمید چه کسانی را به زندگیتان نزدیک یا دور می کنید ! ببینید آیا آن شخص از مقربین و نزدیکان خدا هست یا از مشرکان و دور شوندگان رحمت او... گاهی اوقات فقط انسان ها تاثیر نمی گذارند ، ادوات و آلات گمراه کننده زندگی انسان را به سیاهی می کشاند ... من کمترین و کوچکترین گناه را مثال می زنم شما بزرگترین هایش را دیگر خودتان تصور کنید . همین موسیقی ، آیا شخصی که به موسیقی گوش می کند در اوقات نماز می تواند شاداب و سرزنده با عشق به پای سجاده بیاید و یا اینکه نمازش را مدام به این وقت و آن وقت می اندازد ؟ و یا آیا انسانی که گوش هایش را به صداهای شیطان عادت داد ، آیا دیگر صدای خداوند ، کلام قرآن می تواند به او آرامش دهد ؟ آیا کلام خدا و آلات شیطان هر دو در وجود یک انسان با هم جمع می شوند ؟ آیا می شود هم راه میخانه را در پیش گرفت و هم به مسجد رفت ؟ اگر بشود بدانید نماز و مسجد این انسان به خاطر خداوند و مخلصانه نیست لذا به آسمان نمی رود چون این شخص بنده خداوند نیست و نماز او نهی کننده از منکر نمی باشد . نماری درست است که او را از منکر و فحشا دور کند ... . یادتان باشد حق و باطل یکجا جمع نمی شود ! این قانون عقل است ... ویروس هم که در وجود یک انسان می آید یا او را کامل مریض می کند و یا باکتری ها بر ویروس غلبه می کنند و شخص سالم و سرحال می شود . محال ممکن است هم بیماری باشد و هم سلامت باشد . به خاطر همین شخصی از پیغمبر پرسید فلانی اهل گناه است ، چگونه است که نماز می خواند ؟ پیغمبر فرمود ، در آخر این شخص یا نماز را رها می کند و یا دست از گناهش می کشد ... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎نماز بزرگترین معجزه اسلام و خداوند است ! قسمت اول اگر توجه داشته باشید می فهمید کسانی که اهل دنیا هستند ، پیرو هوا و هوسند به عبارتی اهل حال و هولند ، این افراد اگر به آنها بگویید بروید کلیسا فلان خواننده خانم با دم و دستگاه جاز و راک برایتان هله لویا می خواند و شما دست میزنید و می رقصید و مثلا عبادت خداوند می کنید ، مخصوصا اگر مشروب هم سرو شود ، همه با سر می روند . یا اگر بگویید بروید زرتشتکده کنار آتش یکم مدیتیشن کنید می روند ... بگویند بروید به معبد هندو ها ، یا معبد چینی ها اونجا یکم تمرکز بگیرید می روند ... بگویند بروید سیگاری بزنید و یکم عرفان اوشو کار کنید می کنند ... بروید به اهرام ثلاثه سر بزنید و از بت کده ها دیدن کنید می روند . اما عجیب است اگر به آنها بگویید نماز بخوانید ، انگار از آنها خواسته اید کوهی را بلند کنند ! هزار اما و اگر می آورند آخر هم نمازشان قضا می شود ... واقعا جای تعجب و سوال است چرا ؟ این دورکعت نماز چه دارد که شخص گناهکار نمی خواهد بخواند ؟ من در اینجا پاسخ محکم دارم . اول اینکه شخص با گناه از خدا دور می شود ! اما این دور شدن چگونه و به چه خاطر است ؟ همان طور که می دانید خداوند عین عقل است ، عین تجرد است . در خداوند وجود هر گونه هوا و هوس و تخیل و خطا و اشتباه وجود ندارد ... خداوند خود عقلانیت است . مجرد از هر ماده و متعلقاتش ... انسان گناه کار ، راه هوا و هوس و حیوانیت و خودخواهی را پیش می گیرد ... راه جهالت و حماقت را ... بدون تعقل و اندیشه از عاقبت اعمالش آنگونه که میلش می کشد رفتار می کند . او با تعقل بیگانه است . فلسفه فکری او کاملا مادی و متلاشی و درهم شده است . از آن طرف در نماز هوا و هوس وجود ندارد ، میل و امیال وجود ندارد ، جسم حس رضایت در نماز ندارد ... جسم آسودگی و راحتی را می خواهد ... نماز کاملا عقلانی و به دستور عقل صورت می گیرد ... حالا شما به من بگویید ، انسان اهل هوا و هوس که اصلا اندیشه نمی کند ، تعقل نمی کند و مدام به دنبال ارضای شهوات خودش است ، چگونه نمازی را که کاملا خشک بدون هرگونه غنا و موسیقی و لهو لعب و خانم و آقای جنتلمن و کراواتی و بزن و برقص است ، این انسان می خواهد آن را بخواند ؟ مسلما نمی خواند ... او از مسیر خداوند و عقل محض دور شده است ... تمایلات او جسمانی و حیوانی است ، در نماز هیچ یک از شهوات جسمانیش سیراب نمی شود ... درک نماز ، درک عالم معناست ، درک عقلانیت است ، انسان اهل هوا و هوس چگونه می خواهد تن به نمازی دهد که عقلانیت محض است ؟ لذا میبینید که خسته و کوفته و نالان است و برای نماز ارزشی قائل نیست ! بله اگر می بینید انسان گناهکار وارد هر معبدو هر دین و آیینی جز اسلام میشود به خاطر این است که آن ادیان با اجرای موسیقی ها و خانم و شراب و قمار و مواد مخدر و سیگار و زرق و برق های مادی امیال و شهوات شخص گناه کار را تحریک می کنند و به راستی او برای عقل به این عبادت گاه ها و این ادیان ها رجوع نمی کند ! قصد او خدای عقل محض نیست ! براستی قصد او چیست جز ارضای شهوات خودش ؟ آیا براستی نماز عبادت واقعی خداوند است یا حضور در کلیسا و هل لویا با کف و دست و سوت و جمع مختلط ؟ آیا ما در نماز تسلیم محض عقلانیت صرف می شویم یا در کلیسا که همه اش ارضای شهوات خودمان است ؟ آیا عبادت واقعی باید برای خدا باشد یا برای ارضای شهوات خود انسان یا به عبارتی خودخواهی؟؟؟؟ از آن طرف عاشقان نماز را می بینید که چگونه علاقه شدید به اوقات نماز و قرائت و فهم قرآن دارند ! اینها اصلا اهل هوا و هوس نیستند لااقل در آن لحظه از هوا و هوس و تمایلات حیوانی کمی دور شده اند ... جدا گناه و معصیت با عبادت خشک و بدون لهو و لعب همچون نماز سازگاری ندارد ! لذا می بینید عاشقان نماز اهل معصیت و گناه نیستند ... از آن طرف کسانی که نماز را سبک می شمارند و به اوقات نماز پایبند نیستند و یا اهل تمسخر اسلام هستند همگی اهل دنیا و حیوانی گری هستند ... و این معجزه نماز است . من به شما قول می دهم گناهکار اگر خودش را ملزم به قرائت نماز کند حتی نماز زورکی ، کم کم به نماز علاقمند می شود و این علاقمندی او را از مسیر گناه و هواپرستی دور و دور تر می کند و این عین واقعیت است ... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 نماز بزرگترین معجزه اسلام و خداوند است! قسمت دوم کافیست گناهکاران عزیز یک مدت نماز را تحت شرایطی که به آنها گفته شده است بخوانند در آخر می فهمند چه قدر درک و فهم و نگاه آنها به هستی عوض می شود ! و این به عقیده من از بزرگترین معجزه های اسلام است . این اکسیر و این حرز الهی یا این طلسم نماز را بی ارزش نبینید ، این نماز معجزه ها می کند ... من ادم های زیادی را دیده ام ، حتی فلاسفه ای که که ادعای عقلانیت محض کرده اند ، اما نماز نمی خواندند ... خدا را باور داشتند اما گناه می کردند گویا اصلا خدای واقعی را نشناخته اند ... طبق آزمایشاتی که انجام دادم ، همه کسانیکه قبلا کافر بوده اند و الان از مریدان و مسلمانان واقعی شده اند همه اشان از نماز شروع کرده اند و اول نماز خوان شده اند ... یعنی بعد از مدتی قرائت و اقامه نماز عقایدشان ۳۶۰ درجه چرخیده است و الان از مسلمانان دو آتیشه شده اند ... گناه با نماز نمی سازد ... گناه مثل جن است و بسم الله مثل نماز ... شخص گناه کار اگر بخواهد نماز بخواند به سختی می خواند ، اما انسان مومن خواندن نماز و قران برایش عشق شده است ... اگر نماز اول وقت نخواند سردرد میگیرد ، روح و روانش به آب و آتش می افتد ... اگر یک روز قران نخواند انگار قران خونش کم شده است ... همین انسان مومن اگر برایش موسیقی بذارید دیگر خوشش نمی آید ! به او بگویید بشین ۲ ساعت فیلم آمریکایی ببین نمی نشیند و از آن انزجار و حس نفرت دارد ... و همین طور برعکس به شخص گناه کار بگویید بیا و دورکعت نماز بخوان او هم نمی تواند و نمی خواهد ... آری معجزه نماز را جدی بگیرید ..‌ وقتی می گویند نماز ستون دین است دروغ نگفته اند ..‌. وقتی می گویند نماز شاخصه ایمان و اسلام شخص است مهمل نبافته اند ... وقتی می گویند میزان نمازت اعمالت را مشخص می کند تمسخر نکرده اند ! وقتی می گویند شخص بی نماز نجس و کافر است ، قصد بازی نداشته اند ... وقتی می گویند نکیرو منکر اول از نماز شخص می پرسند ، حرف بیهوده نزده اند ... بله نماز خیلی چیز ها را نشان می دهد ... و عجب معجزه ای دارد این نماز ... من به شما قول می دهم که اگر از ۷۲ ملت بیسواد باشید هیچ مدرسه و مکتبی نرفته باشید ... اما به معنای نماز واقف باشید و نماز را شده در ابتدا زورکی بخوانید اما بخوانید سر وقت وقت بخوانید ، کم کم این حس انزجار از شما دور می شود و در آخر کم کم و به مرور زمان پرده های جهالت از جلوی چشمانتان بیرون می رود و شما حقیقت را مثل آینه خواهید دید ... اری شما به علومی میرسید که آیت الله عظماها رسیده اند ... گویا نور علم خداوند در قلب شما ریخته می شود ... از آن طرف به شما یقین می دهم اگر اهل نمازید بروید و به زور اهل فحشا و منکر شوید به سرعت از نماز فاصله میگیرید ... و پرده های حجاب و غفلت به سرعت جلوی چشمانتان ظاهر میشود ، قلب شما خواهد مرد و شما کورو نابینا می شوید ... من این را ضمانت می کنم ... حیثیتم را سر این قضیه می گذارم ... سند و مدرک من هم علاوه بر تجربه و اثبات شهودی ، یک گزاره عقلی بیشتر نیست ! آن هم این است که آیا حقیقت و باطل یک جا با هم جمع میشوند ؟؟؟ اگر توانست سیاهی و سفیدی یک جا و در یک زمان کنار هم جمع شوند نماز و ارتباط با خدا با گناه و ارتباط با شیطان هم همزمان جمع خواهند شد . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺سخنرانی استاد رفیعی ✍️موضوع: بالاترین عبادت زیر این آسمان کنترل سکم و قوه جنسی است . ‌‌‌‌@tarighatezendegi
🌎 منبع محرک جبهه حق و باطل هر کدام به تفکیک کدام است ؟ انسان های اهل دنیا یا حیوانیتشان بر عقلانیتشان حاکم است یا به عبارت واضح تر جسمانیت بر روحانیت سنگینی و علو دارد ، این ها مسلما هیچ یک از مجردات ، روحانیات ، خداوند ، و فرمان های عقل سلیم بر آنها تاثیر و اثر ندارد ... این ها بیگانه اند با روحانیت ... این ها درکی از عقل و عالم عقل ندارند ، درکی از خدا و حقیقت ندارند ... آنها روح خود را کشته اند ، آنها روحانیت را فدای جسمانیت کرده اند ... . عقل آنها کاملا جسمانی و دنیایی شده است ... . آنها دیگر عقلی ندارند بلکه تنها مدرک عالم ماده هستند ... حساب و کتاب عالم ماده ، حیله و حقه و فریب را خوب بلند ... . خوب فهمیده اند که چگونه سرخودشان و دیگران را شیره بمالند ... . الا ماشالله استاد توجیه و حاشا و مغالطه و خلط و انکار هستند ... . این جماعت فقط یک موتور حرکتی دارند ... و آنها هم وعده و وعید های دنیویست ! به خاطر پول چه ها که نمی کنند ... به خاطر جنس مخالف چه خفت هایی را که نمی کشند ... به خاطر زرق و برق های دنیا چه قدر خودشان را پیر نمی کنند ... به خاطر خانه های بتنی و اتومیبل های آهنی چگونه خودشان را بالا و پایین نمی کنند ... . چون ذات این ها حیوانی و زمینی شده است ، موتور حرکتی این ها هم دنیوی و حیوانی و مقتضای حالشان می باشد ... شما نگاه کنید چه انسان ها که به خاطر جاه و مقام و پول و خانم و آقا و بزرگی و برتری و ادا و اطوار ، چه جان ها که در طول تاریخ نداده اند ... آنها عقلی ندارند ، آنها به گفته خودشان فقط هوش دارند ... نخبگان آنها آیکیو بالاتری دارند لذا در حقه بازی و فریب از همه استاد ترند ... فرق است بین مقام عقل که سر و کارش با روحانیت است و آیکیو و هوش که زمینی و دنیایی است که الان جبهه شیطان مدرن به آن آب و تاب می دهد ... از آن طرف برعکس انسان های با خدا انسان هایی که روحانیتشان بر جسمانیتشان برتری دارد ، آنهایی که عقلشان بر شهوت و هوا و هوسشان حاکم شده است ، اینها دستور از امیال و هوا و هوس نمی گیرند ! دستور اجرایی و قوه و عامل حرکت آنها فقط حضرت عقل است ، فقط حضرت حق است ، فقط خداوند است ! لذا می بینید کسانی می توانند در جبهه خداوند و جبهه حق و راستی دوام بیاورند و برای خداوند خدمت کنند که جسم و حیوانیتشان را کشته باشند ... در حاکمیت اسلامی ، در جبهه حق ، کسی می تواند خدمت کند که به خاطر هوا و هوس نباشد ... چرا که شیطان سریع به سمت او می آید و او را از حرکت باز می دارد... اما چون خداوند نمی خواهد و نمی گذارد در جبهه حق خادمین و سربازان او اهل هوا و هوس باشند لذا با با تولید اقتصاد مقاومتی ، با تولید شرایط سخت ازدواج و بدست اوردن نان حلال دشوار ، انسان ها را می آزماید و رشد می دهد و لذا انسان های کوتاه فکر ، مدام ناشکری می کنند و مدام گله و شکایت دارند که چرا در حکومت اسلامی وضع چنین است ! من نمی گویم خائنین کارشان درست است یا شیطان یا نفوذ شیطانی به حکومت اسلامی کاری الهیست ، من تنها می گویم اگر خداوند راضی به این نبود این اتفاقات در بلاد اسلامی نمی افتاد و این حکمتی دارد که گوشه ای از آن را بیان کردم لذا می بینید در جبهه حق ، اهل هوا و هوس چون همیشه بودجه نبوده و همیشه امکانات نیست ،به خاطر همین همیشه تنبل و بی حال و افسرده و ناراضیند . همیشه به فکر فرار از کشور و مهاجرت به آمریکا و اروپا هستند اما شما جبهه دشمن را ببینید آنجا همه اش وعده شغل و پول و خانم و کافه و شراب و کازینو و قمار و حیوانی گری و شهوت رانی است . و اگر این جبهه شیطانی این وعده گاه برایش مقدر نمی شد که دیگر شیطان قدرتی نداشت که در مقابل اسلام بایستد زیرا همه خمار دنیا بودند .لذا این برنامه ها و جبهه کفر به خواست الهی بنا بر حکمت هایی که خداوند بتواند انسان های خوب و بد را از هم جدا کند ، آن ها را رشد دهد و به جایگاه واقعی آنها برساند باید باشد و اگر خداوند راضی به این مقدرات در دنیا نبود مسلما چنین شر و ظلمی هم در جهان حاکم نمی شد! البته که خداوند ظالم نیست ، و اینجا هم ابدی نیست ! با فلسفه فکری اسلامی ظلم واقعی معنا پیدا نمی کند . این دنیا فقط یک بازی است برای آخرت ... بازی که مقدر می کند هر وجود نفسانی چه قدر ظرفیت وجودی دارد زود هم تمام میشود . وقتی در بهشت رفتیم دیگر یاد دنیا هم نمی کنیم وقتی در جهنم هم رفتند دیگر یاد دنیا نمی کنند بسکه عذاب دردناک می بینند پس این بازی دنیا ظلم نیست ظلم و شر آن هم یک مجاز است که تنها داخل در همین بازی است که یک سری دارد و یک انتهایی دارد ... دردش محدود و تمام شدنیست ... لذتش هم محدود و تمام شدنیست ... ظلم وقتی معنا پیدا می کند که یا آخرت نباشد یا تناسخ صدقیت بیابد ... و الا دنیا بنا بر فلسفه اسلامی عین خیر و برکت و رحمت است ... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
3.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کررات در احادیث مختلف و به اجماع علمای تشیع ، همه و همه توصیه زیاد برای تسبیحات حضرت زهرا بعد از هر نماز دارند . این ذکر کوتاه چه آثار و خواصی دارد ، در روایات آمده است که عامل عاقبت بخیری ، بدبخت نشدن و گشایش کارها و روزی حلال خداوند است . یادتان باشد هیچ وقت یک مومن در مملکت اسلامی را با یک کافر در بلاد کفر قیاس و مقایسه نکنید ... و نگویید چطور در آمریکا مثلا مردم هزار کار می کنند فلان و فلان اند اما در ایران ما باید این همه ذکر و نماز بخوانیم ! زندگی یک کافر ، با مومن متفاوت است . همین کوتاه بگویم که خداوند به خاطر اینکه مومن را دوست دارد و می خواهد همیشه دعا و توجه به خودش داشته باشد لذا رزق و روزیش را در اطاعت و بندگی خودش قرار داده است . اما کافر به خاطر اینکه از او خوشش نمی آید و از او ناامید شده است انقدر به او می دهد تا اصلا دیگر صدا و ندبه او را در آسمان نشنود ... . سند و مدرک این حرف ها همگی قرآن و روایات معصومین است . مسلما کسانی که دستی در منابع اسلامی دارند حرف های من را به خوبی درک خواهند کرد . @tarighatezendegi
🌎همیشه آرامش در صداقت خفته است آرامش در کار درست است ، در کار حق است . علت آن هم معلوم است زیرا همیشه پاکی و درستی است که ثابت و حقیقت است . علت دیگر آن هم این است که رضایت خداوند را در بر دارد . زیرا خداوند حق است و هر کجا کار درست باشد همانجا هم قرب خداوند است . خداوند مایه آرامش است ، پس کار درست و حق هم مایه ثبات و آرامش انسان است . اما چه عاملی باعث تزلزل و ناارامی در انسان می شود ؟ مسلما ناحق و نادرست ، فریب و نیرنگ ، دروغ و خیانت این ها همه با حق و درستی ضدیت تام دارند . اگر آنجا یعنی در درست کاری آرامش باشد مسلما در اینجا که دروغ است ناآرامی موج می زند ... . گاهی اوقات هم هست شخص کار درست انجام می دهد اما چون خبری از صداقت موضوع ندارد ، شناختی از خداوند و عالم وجود ندارد باز هم این تزلزل و ناارامی در آن شخص به وجود می آید ... . گاهی اوقات هم بنا به فلسفه و نظام فکری ناصحیح شخص فکر می کند کار نادرستش ، درست است و فکر می کند با عمل به آن به آرامش رسیده است ، اما عالم وجود دیر یا زود آن ناآرامی و تلاطم ، آن لرزه اعمالش را به او نشان خواهد داد . پس یادتان باشد همیشه در صداقت و درستکاری است که آرامش و ثبات خوابیده است ، اما اینکه کار ما یا عقاید ما واقعا درست و صادق باشد معلوم نیست و شخص باید خودش حقیقت را با تلاش و تکاپو کنکاش کند . جالب اینجاست گاهی هم عقیده صادق است ، هم عمل ، اما چون شخص به یقین نرسیده است در او ناارامی موج میزند ، مثل سربازی که برای خدا به میدان جنگ می رود اما وقت شهادت دست و پایش می لرزد . خب مسلم است این سرباز هنوز به یقین و درستی کارش نرسیده است . برای به دست آوردن یقین باید آیات و نشانه های خداوند را مطالعه کرد ، باید تفکر و تدبر نمود ، باید تحقیق و بررسی و پژوهش کرد ... زندگی پر از آرامش و قلبی با ضربان آرام و ملایم را از خداوند برای همه شما مومنین آرزومندم ...❤️ ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 سه چیز ناآرامی و تزلزل را در وجود انسان پدید می آورد و سه چیز هم باعث آرامش و ثبات روح و جان انسان است . ۱ عمل نادرست ۲ فکر ناسالم ۳ شک و تردید از عمل و فکر سالم شخص اینها همگی با هم باعث ناآرامی و تزلزل در وجود انسان میشود 👆 اما ...‌ ۱ درستکاری ۲ فلسفه و نظام فکری حق ۳ یقین در اعمال و و فکر مطابق با واقع این ۳ چیز اگر با هم باشند شخص به اعلا درجه آرامش و ثبات خواهد رسید👆 راه بدست آوردن آرامش ، طالب بودن ، تفکر ، تدبر ، تفقه ، اجتهاد ، کنکاش و تحقیق در اصول اعتقادیه و احکام اجرایی و به دست آوردن نوع روش اخلاقی فرد در زندگی که مطابق واقع است باشد ... اما راه سیاهی و تزلزل و ناآرامی ، که همان تاریکی و عدم نور و علم است ، این است که فرد کلا عقل را تعطیل کند و به هوا و هوس و خودخواهی هایش و سراب سازی و آنچه که دوست دارد از زندگی همان گونه عمل کند ... ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 انسان ها را در سختی ها بشناسید گویند انسان ها را در سختی ها می توان شناخت . در سختی ها است که ذات اصلی انسان نمایان می شود . می توان فهمید تا چه اندازه افراد خودخواه و خودبین و کوتاه فکر هستند . وقتی گفته اند انسان ها را در معامله ، در مسافرت ، در هم خانه شدن یا مواقعی که نیاز به کمک داشتیدو یا در فقر و بینیازی ، بشناسید به خاطر همین شناسایی در سختی هاست . وقتی در معامله شخص پای منافع مادی اش وسط است، آن وقت اگر چنین انسانی از فریب و خدعه و نیرنگ و دروغ ، تعریف و تمجید خلاف واقع از جنسش ننمود ، بلکه با صداقت و روراستی کالا را به شما فروخت و یا کالایی را از شما خرید و یا حتی اگر به خاطر انسانیت ایثار کرد و اندکی از حق خودش گذشت ، آن وقت می توان فهمید چنین انسانی چه قدر با ارزش و پر عیار است. و یا وقتی مدتی با او مسافرت کردید و پس از آن ، چون دیگر دو رویی برای فرد سخت می شود دیگر نمی تواند چهره واقعیش را پنهان کند ، لذا آشکارا حقیقتش را عیان می کند و من واقعیش را بیرون می ریزد . و یا اگر موقعی که شما گرفتار شدید ، او به سمت شما آمد و در طلب براوردن حوائج و نیازات شما تلاش کرد ، بدانید چنین شخصی ارزشمند است . و یا کسی که فقیر شده است ، چگونه با ناشکری و انکار و کتمان و عدم صبر و صلاتش تن به خیانت و دزدی و باطل کردن حقوق انسان ها بر می آید و تنها تفکرش جمع کردن مال به هر قیمتی است و دیگر انسانیت را بالکل فراموش می کند . و یا کسی که دارا شده است چگونه غرور او را می گیرد و تکبر ، باعث خودخواهی ها و خودبینی های او می شود که دیگر دوستان و خانواده و آشنایان قبلیش را فراموش می کند و دیگر آنها در شان و منزلت خودش نمی بیند و یا دیگر چگونه سخاوت و گذشت و ایثار و کمک به هم نوعش را فراموش می کند ! بعضی وقت ها هم افراد خیلی زود خودشان را رسوا می کنند ، در اولین برخورد و اولین نگاه و یا پس از دقایقی همنشینی از ماهیت تو خالی آنها مطلع خواهید شد و این افراد دیگر نیازی به امتحانات بعدی ندارند . جالب است برایتان بگویم خداوند هم بندگان خودش را اینگونه در سختی ها می آزماید . اصلا این آزمایش در سختی ها، مخصوص امتحان انسان یا خداوند به طور خاص نیست ، بلکه حکم عقل است که در تمامی شرایط توسط هر کسی اگر می خواهید انسانی را بشناسید او را در سختی ها جستجو کنید . جالبتر اینکه خداوند انسان ها را در همین روابط انسانیشان بایکدیگر آزمایش می کند و قبل از اینکه شما بخواهید انسانی را بشناسید خداوند به آن انسان علم کافی و نهایت اشراف را دارد . مسلما انسان هایی که روابط انسانی خوب با یکدیگر ندارند با اندک سختی ، به ناشکری ، بدگویی و ناسپاسی و ترک بندگی خداوند بر می آیند ، آنها بندگان خوبی برای خداوند هم نیستند . علت آن هم معلوم است چون اول سخن گفتم که خودخواهی ها ، خودبینی ها و کم عقلی انسان ها باعث روابط تیره و تار آنها با یکدیگر می شود مسلما همین صفات زشت ، انسان را از خداوند هم دور می کند . چگونه انسانی می تواند تنها خودش را ببیند و پی به خدای خودش و اوامر و نواهی واقعی او هم ببرد ؟ آیا انسان خود بینی که کور همه جاست جز منفعت خودش می تواند بندگی بی قبد و شرط خداوند هم انجام دهد ...؟ اصلا محال است ، انسانی با خداوند رابطه خوبی داشته باشد اما با دیگر انسان ها در نوع تعامل درست ، روابطش خراب باشد و یا حتی برعکس ... البته شاید در چنین جایی شخصی برایش سوال شود و بگوید چگونه است که خلافکاران با یکدیگر تعامل خوبی دارند اما با خداوند نامهربان هستند . اولا آنها چون خلاف کارند ، پس تعامل درست با انسانیت ندارند ، آنها فقط با انسان های پلید مانند خودشان همراهی می کنند که این هم به معنای تعامل درست انسانی نیست . و الا انسانی که اهل تعامل و همکاری درست با انسان ها باشد با خلافکاران در جنگ و ارشاد و نهی از منکر به سر می برد نه اینکه همکاری و همیاری هم با آنها داشته باشد . از این مسائل که بگذریم اما بعضی از انسان ها هم هستند که در مراتب سختی ها بیشتر شناخته می شوند ، لذا خداوند مدام شرایط را برای این افراد سخت تر می کند تا به همگان نشان دهد که بندگان مخلص من در همه حال بندگی مرا می کنند . البته انسان ها نیز متفاوتند و در امتحانات و درجات گوناگون و در زندگی کارنامه های متفاوتی دارند . و عجب داستان و حکایتی دارند این آزمایش در سختی ها و براستی تامل و تفکر در این نقطه به معنای تفکر در لااقل جزئی از آیات و معجزات و نشانه های خداوند است . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 چرا و به چه علت انسان ها را در سختی ها می توان شناخت ؟ انسان از دو بعد جسم و روح تشکیل شده است ، وقتی جسمانیت او قوی شود از روحانیت او کاسته می شود وقتی روحانیت او قوی تر شود از جسمانیت او کاسته می شود ! اگر روحانیت او قوی تر شود ، یعنی جسمانیت او بر عقلانیت او تاثیر کم تر و یا بالکل تاثیر نخواهد گذاشت . در چنین مواقعی به طور مثال وقتی انسان گرسنه شد ، دیگر شدت گرسنگی در عقل و هوش او اثر ندارد ، یعنی چه این انسان گرسنه شود یا گرسنه نشود در تمام مراحل مهمانش را ، خانواده اش را ، دوستانش را به صرف غذا دعوت می کند و چنان نشان می دهد که اصلا گرسنگی سبب خودخواهی او نمی شود به گونه ای که همه را فراموش کند و اول خودش سیر بخورد وقتی شکمش اشباع از غذا شد حالا یاد دوستان نیز بکند ... این یک مثال بارز در یک بعد از حیوانیت بود . ابعاددیگر حیوانیت وجود دارد مثل قوه خشم و غضب ، قوه جنسی ، قوه منیت طلبی ، قوه خودخواهی یا برای خود خواهی و یا قوه خود بینی و حس تکبر و غرور و ... این قوای نام برده همه خصلت های خوی حیوانی انسان هاست . شما در حیوانات تمام این خصلت ها را مشاهده می کنید . وقتی جسمانیت بر روحانیت اشرف و اولا باشد ، انسان ها صفات حیوانیشان پدیدار تر است . حالا من از شما یک سوالی می پرسم خوی یک حیوان را در چه وقت می شناسید ؟ وقتی که او تشنه است ، وقتی که او گرسنه است ، وقتی که او رغیبی برای خودش می بیند ! وقتی نیروی جنسی بر او فشار اورده است ... در چنین شرایطی شاهد هستید که یک حیوان چگونه به خاطر غرایزش هر کاری را می کند و الا حیوانی که سیراب از هر چیزی شده است و در آرامش زیر سایه یک درخت نشسته است آیا او را می توان شناخت ؟ دقیقا انسان را وقتی که می گویند در سختی ها می توان شناخت به همین دلیل است . اگر خوی حیوانی او قوی تر و اولاتر از عقلانیت و روحانیتش باشد ، شما خواهید دید چگونه انسانیت را فدای هوا و هوس و خواسته های حیوانیش می کند ... . اصلا شرایط سخت مخصوص خوی حیوانی است . و الا عقلانیت که شرایط بردار نیست ! در هر شرایطی عقل حکم خودش را دارد و احساس بردار نیست . اما چون انسان موجود عجیب و غریبیست و از دو بعد عقل و احساس یا از دو بعد روحانیت و حیوانیت ساخته شده است ، لذا اگر در شرایط متفاوت عقلانیت او تغییر می کند این را بدانید که حکم عقل تغییر بردار نیست بلکه این حکم شهوت و حیوانیت انسان هاست که بر عقلانیت و روحانیتشان پرده و حجاب می افکند و آنها را در تصمیم و گزینش به اشتباه و خطا می اندازد ... . گویند عقلانیت و روحانیت را با دو چیز بالا می برند ! هم با مطالعه ، و تفکر در آیات و نشانه های خداوند و زندگی و تاریخ انسان ها ... و هم با عبادت و بندگی خداوند ... عبادت و بندگی خداوند خودش ریاضتی دارد ، و انسان ها داوطلبانه سختی ها را متحمل می شوند ! اصلا مگر می شود انسانی در سختی ها خودش را رشد ندهد خودش را بزرگ نکند ، روحانیتش را بر حیوانیتش اشراف ندهد ، آن وقت بتواند در شرایط سخت ذات خودش را گونه ای نشان دهد که گویا روحانیت بر جسمانیت حاکم بوده است ؟ نخیر با تنبلی و تن پروری و گوش کردن و اطاعت بردن از هوا های نفسانی و ارضای شهوات ، تنها خوی حیوانی بزرگ تر می شود . با بزرگ شدن این بعد انسانی ، شک نکنید که دیگر جایی برای عقلانیت و روحانیت نمی ماند . با بزرگ شدن حیوانیت ، حتی اگر انسان ها بخواهند ادعای روشن فکری بکنند ! حتی اگر کل تاریخ و علوم را مطالعه کرده باشند . حتی اگر با همه ایسم های فلسفی و همه زبان های دنیا آشناییت داشته باشند در آخر تز و حرفشان و نهایت سخنانشان نتیجه اش ، دنیاگرایی ، دنیا طلبی و آزادی در ارضای خوی حیوانی انسان هاست . نهایت حرفشان مادیگرایی ، تک بعدی نگری حیوانی انسان است . نهایت سخنشان همان تکامل داروینیسم و میمون بودن ذات انسانی است که تنها الان یاد گرفته است چگونه متمدنانه و با فریب و نیرنگ و خدعه و با ظاهر زیباتر ، همان شکم پرستی و قدرت طلبی و شهوت رانیش را به نمایش بگذارد . آری آخر سخن ، انسان های زمینی و دنیایی ، و حیوانی ، همین است ... . لذا به جد می گویم ، اگر انسانی می خواهد حقیقت عالم برایش مکشوف شود ، عقلانیت بر او ظاهر شود ، بتواند حق و باطل را درست تشخیص دهد ، به تواند در همه مراحل و موارد زندگی یک جور زندگی کند ، باید با بندگی و اطاعت خداوند ، روحانیتش را بزرگ تر کند . باید دست از صفات حیوانی اش بر دارد ، دست از غرورو تعصب و کبر و حسد و ... بردارد . باید مثل آینه صاف و زلال شود . اگر چنین انسانی روحانیت را بر جسمانیت حاکم کرد ، آن وقت این انسان ارزشمند و کمیاب می شود . و خداوند نیز با ابتلا به بلا ها و مصیبت ها در دنیا انسان های خواب را چنان بیدار می کند که از توهم دینداری ، و خودکاملی بیرون آیند . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎دنیا به مثابه جنگ است ... جنگی بین حق باطل ... جنگ بین جسم و روح ... جنگی بین زمین و آسمان ... جنگی بین منیت و خدا خواهی ... جنگی بین خودخواهی و حق خواهی ... دنیا همه اش جنگ است ... جنگی بین باورها ... جنگی بین انسان های خوب و بد ... و همه این جنگ ها به خاطر خوی حیوانیت است ... جنگ را کسانی آغاز کردند که به خاطر هوا و هوسشان پا روی حقوق گذاشتند ... پا روی ارزش ها گذاشتند ... و من این جنگ و ضدیت را همیشه مشاهده می کنم ... می بینم انسان هایی را که به خاطر نوع افکارشان با دیگر انسان ها ضدیت و تناقض دارند ... آنها با هم یکجا نمی توانند جمع شوند ... آنها از هم حالشان بهم می خورد ... و عجب جنگیست بین حق و باطل ... جنگ بین کسانی که پرچم دار حقیقتند و بین کسانی که به خاطر خودخواهی ها و منافع شخصیشان با یکدیگر متحد شده اند ... عجیب است و چگونه است که در این بین ، تمام خودخواهان عالم ، تمام ناحق کنندگان با یکدیگر متحد می شوند در حالیکه ، حرف و حدیث ها و خواسته هایشان متفاوت است و این اتحاد شر به راستی چگونه است ؟ چگونه است که می توانند با عین شرارت با هم متحد شوند ، کنار هم بایستند و همدیگر را یاری کنند ؟ قرآن در این رابطه انسان ها را دو گروه می خواند کسانی که اولیای آنها خداوند است و آنها حزب الله هستند و کسانیکه اولیا و سرپرستان آنها شیطان است و این ها عضو حزب شیطانند .‌ الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﻲ‌ﺟﻨﮕﻨﺪ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻲ‌ﺩﻳﻦ‌ﺍﻧﺪ، ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻣﻲ‌ﺟﻨﮕﻨﺪ. ﺑﺎ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﺠﻨﮕﻴﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﻭﺯی ﺍﺯ ﺁﻥِ ﺷﻤﺎﺳﺖ؛ ﭼﻮﻥ‌ﻛﻪ ﻧﻘﺸﮥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻧﻘﺶ‌ﺑﺮﺁﺏ ﺍﺳﺖ. (٧٦نساء) گویا رسته و دسته شیطان با هم متحدند شاید در ظاهر اتحادی نبینیم ، ولی در باطن این اتحاد حقیقت دارد . شیطان قلب های این ها را تسخیر کرده است . همین الان شما نگاه کنید کسانیکه اهل هوا و هوس اند ، اهل دنیا و حال اند ، همین انسان ها اگر اتفاقی در دنیا بیفتد جوری آن را تحلیل می کنند که شیطان و حزب شیطان می خواهند ... همه گوش به فرمانند انگار روش جنگی و نوع تحلیل دروغ آنها از وضعیت دنیا ، در قلب های سیاه و خفته آنها به گونه ای سحر گونه به نمایش در می آید ؟ و اینجاست که انسان واقعا پی به ماهیت و وجود موجودی پنهان و دیده نشده که می تواند در ذهن ها و قلب ها تاثیر کند می برد . جدن چه کسی قدرت این کار را دارد ، قدرت ، سحر ، قدرت جادو ، که قلب های کافران را اتحاد دهد و همه را هماهنگ در راستای اهدافش برنامه ریزی کند ؟ از آن طرف کسانی که ولایت خداوند در رگ ها و خونشان جاریست ، آنها هم یکصدا با هم متحدند ، کلامشان کلام یکدیگر است ، فکر و اندیشه اشان فکر و اندیشه یکدیگر است ! استدلالشان مثل یکدیگر است ... به راستی در قلب های این ها چه کسی ورود پیدا می کند ؟ چگونه آنها با هم متحدند و یکدیگر را برادر و خواهر خود خطاب می کنند ؟ چگونه آن ها با یک نگاه همدیگر را میشناسند و می توانند با هم به سرعت الفت و دوستی برقرار نمایند ؟ آری قرآن در این رابطه می فرماید : وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﻭ ﺩﻝ‌ﻫﺎی ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ‌ﻓﺮﺽ ﻫﻢ، ﺗﻤﺎم ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ‌ﻫﺎی ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩی، ﻧﻤﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺩﻝ‌ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻛﻨﻲ؛ ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍ ﺩﻝ‌ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻛﺮﺩ؛ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺷﻜﺴﺖ‌ﻧﺎﭘﺬﻳﺮِ ﻛﺎﺭﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ. (٦٣انفال) بله به راستی دنیا محل جنگ و نزاع بین حق و باطل است ، جنگی بین منیت خواهی و خداخواهی ، جنگی بین شهوت رانی و حقیقت طلبی ، جنگی بین حزب خدا و حزب شیطان و این جنگ از اول دنیا بوده است و تا آخر آن هم ادامه خواهد داشت ... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi