3.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
به کررات در احادیث مختلف و به اجماع علمای تشیع ، همه و همه توصیه زیاد برای تسبیحات حضرت زهرا بعد از هر نماز دارند .
این ذکر کوتاه چه آثار و خواصی دارد ، در روایات آمده است که عامل عاقبت بخیری ، بدبخت نشدن و گشایش کارها و روزی حلال خداوند است .
یادتان باشد هیچ وقت یک مومن در مملکت اسلامی را با یک کافر در بلاد کفر قیاس و مقایسه نکنید ...
و نگویید چطور در آمریکا مثلا مردم هزار کار می کنند فلان و فلان اند اما در ایران ما باید این همه ذکر و نماز بخوانیم !
زندگی یک کافر ، با مومن متفاوت است .
همین کوتاه بگویم که خداوند به خاطر اینکه مومن را دوست دارد و می خواهد همیشه دعا و توجه به خودش داشته باشد لذا رزق و روزیش را در اطاعت و بندگی خودش قرار داده است .
اما کافر به خاطر اینکه از او خوشش نمی آید و از او ناامید شده است انقدر به او می دهد تا اصلا دیگر صدا و ندبه او را در آسمان نشنود ... .
سند و مدرک این حرف ها همگی قرآن و روایات معصومین است . مسلما کسانی که دستی در منابع اسلامی دارند حرف های من را به خوبی درک خواهند کرد .
@tarighatezendegi
🌎همیشه آرامش در صداقت خفته است
آرامش در کار درست است ، در کار حق است .
علت آن هم معلوم است زیرا همیشه پاکی و درستی است که ثابت و حقیقت است .
علت دیگر آن هم این است که رضایت خداوند را در بر دارد . زیرا خداوند حق است و هر کجا کار درست باشد همانجا هم قرب خداوند است .
خداوند مایه آرامش است ، پس کار درست و حق هم مایه ثبات و آرامش انسان است .
اما چه عاملی باعث تزلزل و ناارامی در انسان می شود ؟
مسلما ناحق و نادرست ، فریب و نیرنگ ، دروغ و خیانت این ها همه با حق و درستی ضدیت تام دارند . اگر آنجا یعنی در درست کاری آرامش باشد مسلما در اینجا که دروغ است ناآرامی موج می زند ... .
گاهی اوقات هم هست شخص کار درست انجام می دهد اما چون خبری از صداقت موضوع ندارد ، شناختی از خداوند و عالم وجود ندارد باز هم این تزلزل و ناارامی در آن شخص به وجود می آید ... .
گاهی اوقات هم بنا به فلسفه و نظام فکری ناصحیح شخص فکر می کند کار نادرستش ، درست است و فکر می کند با عمل به آن به آرامش رسیده است ، اما عالم وجود دیر یا زود آن ناآرامی و تلاطم ، آن لرزه اعمالش را به او نشان خواهد داد .
پس یادتان باشد همیشه در صداقت و درستکاری است که آرامش و ثبات خوابیده است ، اما اینکه کار ما یا عقاید ما واقعا درست و صادق باشد معلوم نیست و شخص باید خودش حقیقت را با تلاش و تکاپو کنکاش کند .
جالب اینجاست گاهی هم عقیده صادق است ، هم عمل ، اما چون شخص به یقین نرسیده است در او ناارامی موج میزند ، مثل سربازی که برای خدا به میدان جنگ می رود اما وقت شهادت دست و پایش می لرزد .
خب مسلم است این سرباز هنوز به یقین و درستی کارش نرسیده است .
برای به دست آوردن یقین باید آیات و نشانه های خداوند را مطالعه کرد ، باید تفکر و تدبر نمود ، باید تحقیق و بررسی و پژوهش کرد ...
زندگی پر از آرامش و قلبی با ضربان آرام و ملایم را از خداوند برای همه شما مومنین آرزومندم ...❤️
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 سه چیز ناآرامی و تزلزل را در وجود انسان پدید می آورد و سه چیز هم باعث آرامش و ثبات روح و جان انسان است .
۱ عمل نادرست ۲ فکر ناسالم ۳ شک و تردید از عمل و فکر سالم شخص
اینها همگی با هم باعث ناآرامی و تزلزل در وجود انسان میشود 👆
اما ...
۱ درستکاری ۲ فلسفه و نظام فکری حق ۳ یقین در اعمال و و فکر مطابق با واقع
این ۳ چیز اگر با هم باشند شخص به اعلا درجه آرامش و ثبات خواهد رسید👆
راه بدست آوردن آرامش ، طالب بودن ، تفکر ، تدبر ، تفقه ، اجتهاد ، کنکاش و تحقیق در اصول اعتقادیه و احکام اجرایی و به دست آوردن نوع روش اخلاقی فرد در زندگی که مطابق واقع است باشد ...
اما راه سیاهی و تزلزل و ناآرامی ، که همان تاریکی و عدم نور و علم است ، این است که فرد کلا عقل را تعطیل کند و به هوا و هوس و خودخواهی هایش و سراب سازی و آنچه که دوست دارد از زندگی همان گونه عمل کند ...
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 انسان ها را در سختی ها بشناسید
گویند انسان ها را در سختی ها می توان شناخت .
در سختی ها است که ذات اصلی انسان نمایان می شود .
می توان فهمید تا چه اندازه افراد خودخواه و خودبین و کوتاه فکر هستند .
وقتی گفته اند انسان ها را در معامله ، در مسافرت ، در هم خانه شدن یا مواقعی که نیاز به کمک داشتیدو یا در فقر و بینیازی ، بشناسید به خاطر همین شناسایی در سختی هاست .
وقتی در معامله شخص پای منافع مادی اش وسط است، آن وقت اگر چنین انسانی از فریب و خدعه و نیرنگ و دروغ ، تعریف و تمجید خلاف واقع از جنسش ننمود ، بلکه با صداقت و روراستی کالا را به شما فروخت و یا کالایی را از شما خرید و یا حتی اگر به خاطر انسانیت ایثار کرد و اندکی از حق خودش گذشت ، آن وقت می توان فهمید چنین انسانی چه قدر با ارزش و پر عیار است.
و یا وقتی مدتی با او مسافرت کردید و پس از آن ، چون دیگر دو رویی برای فرد سخت می شود دیگر نمی تواند چهره واقعیش را پنهان کند ، لذا آشکارا حقیقتش را عیان می کند و من واقعیش را بیرون می ریزد .
و یا اگر موقعی که شما گرفتار شدید ، او به سمت شما آمد و در طلب براوردن حوائج و نیازات شما تلاش کرد ، بدانید چنین شخصی ارزشمند است .
و یا کسی که فقیر شده است ، چگونه با ناشکری و انکار و کتمان و عدم صبر و صلاتش تن به خیانت و دزدی و باطل کردن حقوق انسان ها بر می آید و تنها تفکرش جمع کردن مال به هر قیمتی است و دیگر انسانیت را بالکل فراموش می کند .
و یا کسی که دارا شده است چگونه غرور او را می گیرد و تکبر ، باعث خودخواهی ها و خودبینی های او می شود که دیگر دوستان و خانواده و آشنایان قبلیش را فراموش می کند و دیگر آنها در شان و منزلت خودش نمی بیند و یا دیگر چگونه سخاوت و گذشت و ایثار و کمک به هم نوعش را فراموش می کند !
بعضی وقت ها هم افراد خیلی زود خودشان را رسوا می کنند ، در اولین برخورد و اولین نگاه و یا پس از دقایقی همنشینی از ماهیت تو خالی آنها مطلع خواهید شد و این افراد دیگر نیازی به امتحانات بعدی ندارند .
جالب است برایتان بگویم خداوند هم بندگان خودش را اینگونه در سختی ها می آزماید .
اصلا این آزمایش در سختی ها، مخصوص امتحان انسان یا خداوند به طور خاص نیست ، بلکه حکم عقل است که در تمامی شرایط توسط هر کسی اگر می خواهید انسانی را بشناسید او را در سختی ها جستجو کنید .
جالبتر اینکه خداوند انسان ها را در همین روابط انسانیشان بایکدیگر آزمایش می کند و قبل از اینکه شما بخواهید انسانی را بشناسید خداوند به آن انسان علم کافی و نهایت اشراف را دارد .
مسلما انسان هایی که روابط انسانی خوب با یکدیگر ندارند با اندک سختی ، به ناشکری ، بدگویی و ناسپاسی و ترک بندگی خداوند بر می آیند ، آنها بندگان خوبی برای خداوند هم نیستند .
علت آن هم معلوم است چون اول سخن گفتم که خودخواهی ها ، خودبینی ها و کم عقلی انسان ها باعث روابط تیره و تار آنها با یکدیگر می شود مسلما همین صفات زشت ، انسان را از خداوند هم دور می کند .
چگونه انسانی می تواند تنها خودش را ببیند و پی به خدای خودش و اوامر و نواهی واقعی او هم ببرد ؟ آیا انسان خود بینی که کور همه جاست جز منفعت خودش می تواند بندگی بی قبد و شرط خداوند هم انجام دهد ...؟
اصلا محال است ، انسانی با خداوند رابطه خوبی داشته باشد اما با دیگر انسان ها در نوع تعامل درست ، روابطش خراب باشد و یا حتی برعکس ...
البته شاید در چنین جایی شخصی برایش سوال شود و بگوید چگونه است که خلافکاران با یکدیگر تعامل خوبی دارند اما با خداوند نامهربان هستند .
اولا آنها چون خلاف کارند ، پس تعامل درست با انسانیت ندارند ، آنها فقط با انسان های پلید مانند خودشان همراهی می کنند که این هم به معنای تعامل درست انسانی نیست .
و الا انسانی که اهل تعامل و همکاری درست با انسان ها باشد با خلافکاران در جنگ و ارشاد و نهی از منکر به سر می برد نه اینکه همکاری و همیاری هم با آنها داشته باشد .
از این مسائل که بگذریم اما بعضی از انسان ها هم هستند که در مراتب سختی ها بیشتر شناخته می شوند ، لذا خداوند مدام شرایط را برای این افراد سخت تر می کند تا به همگان نشان دهد که بندگان مخلص من در همه حال بندگی مرا می کنند .
البته انسان ها نیز متفاوتند و در امتحانات و درجات گوناگون و در زندگی کارنامه های متفاوتی دارند .
و عجب داستان و حکایتی دارند این آزمایش در سختی ها و براستی تامل و تفکر در این نقطه به معنای تفکر در لااقل جزئی از آیات و معجزات و نشانه های خداوند است .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 چرا و به چه علت انسان ها را در سختی ها می توان شناخت ؟
انسان از دو بعد جسم و روح تشکیل شده است ، وقتی جسمانیت او قوی شود از روحانیت او کاسته می شود وقتی روحانیت او قوی تر شود از جسمانیت او کاسته می شود !
اگر روحانیت او قوی تر شود ، یعنی جسمانیت او بر عقلانیت او تاثیر کم تر و یا بالکل تاثیر نخواهد گذاشت .
در چنین مواقعی به طور مثال وقتی انسان گرسنه شد ، دیگر شدت گرسنگی در عقل و هوش او اثر ندارد ، یعنی چه این انسان گرسنه شود یا گرسنه نشود در تمام مراحل مهمانش را ، خانواده اش را ، دوستانش را به صرف غذا دعوت می کند و چنان نشان می دهد که اصلا گرسنگی سبب خودخواهی او نمی شود به گونه ای که همه را فراموش کند و اول خودش سیر بخورد وقتی شکمش اشباع از غذا شد حالا یاد دوستان نیز بکند ...
این یک مثال بارز در یک بعد از حیوانیت بود .
ابعاددیگر حیوانیت وجود دارد مثل قوه خشم و غضب ، قوه جنسی ، قوه منیت طلبی ، قوه خودخواهی یا برای خود خواهی و یا قوه خود بینی و حس تکبر و غرور و ...
این قوای نام برده همه خصلت های خوی حیوانی انسان هاست .
شما در حیوانات تمام این خصلت ها را مشاهده می کنید .
وقتی جسمانیت بر روحانیت اشرف و اولا باشد ، انسان ها صفات حیوانیشان پدیدار تر است .
حالا من از شما یک سوالی می پرسم خوی یک حیوان را در چه وقت می شناسید ؟
وقتی که او تشنه است ، وقتی که او گرسنه است ، وقتی که او رغیبی برای خودش می بیند ! وقتی نیروی جنسی بر او فشار اورده است ... در چنین شرایطی شاهد هستید که یک حیوان چگونه به خاطر غرایزش هر کاری را می کند و الا حیوانی که سیراب از هر چیزی شده است و در آرامش زیر سایه یک درخت نشسته است آیا او را می توان شناخت ؟
دقیقا انسان را وقتی که می گویند در سختی ها می توان شناخت به همین دلیل است .
اگر خوی حیوانی او قوی تر و اولاتر از عقلانیت و روحانیتش باشد ، شما خواهید دید چگونه انسانیت را فدای هوا و هوس و خواسته های حیوانیش می کند ... .
اصلا شرایط سخت مخصوص خوی حیوانی است .
و الا عقلانیت که شرایط بردار نیست !
در هر شرایطی عقل حکم خودش را دارد و احساس بردار نیست .
اما چون انسان موجود عجیب و غریبیست و از دو بعد عقل و احساس یا از دو بعد روحانیت و حیوانیت ساخته شده است ، لذا اگر در شرایط متفاوت عقلانیت او تغییر می کند این را بدانید که حکم عقل تغییر بردار نیست بلکه این حکم شهوت و حیوانیت انسان هاست که بر عقلانیت و روحانیتشان پرده و حجاب می افکند و آنها را در تصمیم و گزینش به اشتباه و خطا می اندازد ... .
گویند عقلانیت و روحانیت را با دو چیز بالا می برند !
هم با مطالعه ، و تفکر در آیات و نشانه های خداوند و زندگی و تاریخ انسان ها ...
و هم با عبادت و بندگی خداوند ...
عبادت و بندگی خداوند خودش ریاضتی دارد ، و انسان ها داوطلبانه سختی ها را متحمل می شوند !
اصلا مگر می شود انسانی در سختی ها خودش را رشد ندهد خودش را بزرگ نکند ، روحانیتش را بر حیوانیتش اشراف ندهد ، آن وقت بتواند در شرایط سخت ذات خودش را گونه ای نشان دهد که گویا روحانیت بر جسمانیت حاکم بوده است ؟
نخیر با تنبلی و تن پروری و گوش کردن و اطاعت بردن از هوا های نفسانی و ارضای شهوات ، تنها خوی حیوانی بزرگ تر می شود .
با بزرگ شدن این بعد انسانی ، شک نکنید که دیگر جایی برای عقلانیت و روحانیت نمی ماند .
با بزرگ شدن حیوانیت ، حتی اگر انسان ها بخواهند ادعای روشن فکری بکنند !
حتی اگر کل تاریخ و علوم را مطالعه کرده باشند .
حتی اگر با همه ایسم های فلسفی و همه زبان های دنیا آشناییت داشته باشند در آخر تز و حرفشان و نهایت سخنانشان نتیجه اش ، دنیاگرایی ، دنیا طلبی و آزادی در ارضای خوی حیوانی انسان هاست .
نهایت حرفشان مادیگرایی ، تک بعدی نگری حیوانی انسان است .
نهایت سخنشان همان تکامل داروینیسم و میمون بودن ذات انسانی است که تنها الان یاد گرفته است چگونه متمدنانه و با فریب و نیرنگ و خدعه و با ظاهر زیباتر ، همان شکم پرستی و قدرت طلبی و شهوت رانیش را به نمایش بگذارد .
آری آخر سخن ، انسان های زمینی و دنیایی ، و حیوانی ، همین است ... .
لذا به جد می گویم ، اگر انسانی می خواهد حقیقت عالم برایش مکشوف شود ، عقلانیت بر او ظاهر شود ، بتواند حق و باطل را درست تشخیص دهد ، به تواند در همه مراحل و موارد زندگی یک جور زندگی کند ، باید با بندگی و اطاعت خداوند ، روحانیتش را بزرگ تر کند . باید دست از صفات حیوانی اش بر دارد ، دست از غرورو تعصب و کبر و حسد و ... بردارد .
باید مثل آینه صاف و زلال شود .
اگر چنین انسانی روحانیت را بر جسمانیت حاکم کرد ، آن وقت این انسان ارزشمند و کمیاب می شود .
و خداوند نیز با ابتلا به بلا ها و مصیبت ها در دنیا انسان های خواب را چنان بیدار می کند که از توهم دینداری ، و خودکاملی بیرون آیند .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎دنیا به مثابه جنگ است ...
جنگی بین حق باطل ...
جنگ بین جسم و روح ...
جنگی بین زمین و آسمان ...
جنگی بین منیت و خدا خواهی ...
جنگی بین خودخواهی و حق خواهی ...
دنیا همه اش جنگ است ...
جنگی بین باورها ...
جنگی بین انسان های خوب و بد ...
و همه این جنگ ها به خاطر خوی حیوانیت است ...
جنگ را کسانی آغاز کردند که به خاطر هوا و هوسشان پا روی حقوق گذاشتند ...
پا روی ارزش ها گذاشتند ...
و من این جنگ و ضدیت را همیشه مشاهده می کنم ...
می بینم انسان هایی را که به خاطر نوع افکارشان با دیگر انسان ها ضدیت و تناقض دارند ...
آنها با هم یکجا نمی توانند جمع شوند ...
آنها از هم حالشان بهم می خورد ...
و عجب جنگیست بین حق و باطل ...
جنگ بین کسانی که پرچم دار حقیقتند و بین کسانی که به خاطر خودخواهی ها و منافع شخصیشان با یکدیگر متحد شده اند ...
عجیب است و چگونه است که در این بین ، تمام خودخواهان عالم ، تمام ناحق کنندگان با یکدیگر متحد می شوند در حالیکه ، حرف و حدیث ها و خواسته هایشان متفاوت است و این اتحاد شر به راستی چگونه است ؟
چگونه است که می توانند با عین شرارت با هم متحد شوند ، کنار هم بایستند و همدیگر را یاری کنند ؟
قرآن در این رابطه انسان ها را دو گروه می خواند کسانی که اولیای آنها خداوند است و آنها حزب الله هستند و کسانیکه اولیا و سرپرستان آنها شیطان است و این ها عضو حزب شیطانند .
الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا
ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﻲﺟﻨﮕﻨﺪ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻲﺩﻳﻦﺍﻧﺪ، ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻣﻲﺟﻨﮕﻨﺪ. ﺑﺎ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﺠﻨﮕﻴﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﻭﺯی ﺍﺯ ﺁﻥِ ﺷﻤﺎﺳﺖ؛ ﭼﻮﻥﻛﻪ ﻧﻘﺸﮥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻧﻘﺶﺑﺮﺁﺏ ﺍﺳﺖ. (٧٦نساء)
گویا رسته و دسته شیطان با هم متحدند شاید در ظاهر اتحادی نبینیم ، ولی در باطن این اتحاد حقیقت دارد .
شیطان قلب های این ها را تسخیر کرده است .
همین الان شما نگاه کنید کسانیکه اهل هوا و هوس اند ، اهل دنیا و حال اند ، همین انسان ها اگر اتفاقی در دنیا بیفتد جوری آن را تحلیل می کنند که شیطان و حزب شیطان می خواهند ...
همه گوش به فرمانند انگار روش جنگی و نوع تحلیل دروغ آنها از وضعیت دنیا ، در قلب های سیاه و خفته آنها به گونه ای سحر گونه به نمایش در می آید ؟
و اینجاست که انسان واقعا پی به ماهیت و وجود موجودی پنهان و دیده نشده که می تواند در ذهن ها و قلب ها تاثیر کند می برد .
جدن چه کسی قدرت این کار را دارد ، قدرت ، سحر ، قدرت جادو ، که قلب های کافران را اتحاد دهد و همه را هماهنگ در راستای اهدافش برنامه ریزی کند ؟
از آن طرف کسانی که ولایت خداوند در رگ ها و خونشان جاریست ، آنها هم یکصدا با هم متحدند ، کلامشان کلام یکدیگر است ، فکر و اندیشه اشان فکر و اندیشه یکدیگر است !
استدلالشان مثل یکدیگر است ...
به راستی در قلب های این ها چه کسی ورود پیدا می کند ؟ چگونه آنها با هم متحدند و یکدیگر را برادر و خواهر خود خطاب می کنند ؟ چگونه آن ها با یک نگاه همدیگر را میشناسند و می توانند با هم به سرعت الفت و دوستی برقرار نمایند ؟
آری قرآن در این رابطه می فرماید :
وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
ﻭ ﺩﻝﻫﺎی ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪﻓﺮﺽ ﻫﻢ، ﺗﻤﺎم ﺩﺍﺭﺍﻳﻲﻫﺎی ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻣﻲﻛﺮﺩی، ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺩﻝﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻛﻨﻲ؛ ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍ ﺩﻝﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻛﺮﺩ؛ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺷﻜﺴﺖﻧﺎﭘﺬﻳﺮِ ﻛﺎﺭﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ. (٦٣انفال)
بله به راستی دنیا محل جنگ و نزاع بین حق و باطل است ، جنگی بین منیت خواهی و خداخواهی ، جنگی بین شهوت رانی و حقیقت طلبی ، جنگی بین حزب خدا و حزب شیطان و این جنگ از اول دنیا بوده است و تا آخر آن هم ادامه خواهد داشت ...
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 جمهوری اسلامی و اثبات حقانیت اسلام
واقعا بعضی از اتفاقات هرچند دردناک است ، هر چند بسیار گران برای ملت ایران اتفاق افتاده است ، وقایعی مثل ۸ سال جنگ تحمیلی که چگونه مردم و مسئولین با لیاقت خودشان را در این جبهه و نبرد نشان دادند . چگونه ایستادگی کردند و به دنیا نشان دادند که شهامت ، شجاعت و ایثار دقیقا چه معنایی دارد .
آری این اتفاقات لااقل بعد از ۴۰ سال ، پیام های سنگینی برای ملت های متفاوت دارد . کلی عجایب و معجزات الهی در این صحنه ها وجود دارد .
واقعا اگر این سختی ها نبود و این رشادت ها نمایان نمی شد شاید الان فرق خوب از بد چندان معلوم نبود .
خیلی گزاف و خنده دار است که بگوییم ، چون ما ایرانی بودیم توانستیم در مقابل دنیا ایستادگی کنیم !
یا چون نژادمان آریایی بود .
یا چون دین ابا اجدادیمان زرتشت بود .
یا ما چون حاکمانی چون داریوش داشتیم اینگونه رشادت و شجاعت در قلب های ما از قبل بوده است .
تاریخ نشان داده است ، که همه این حرف ها غلو است ، ما در زمان رضا خان در جنگ جهانی اول و دوم همیشه هجوم بیگانگان را در کشورمان می دیدیم .
در زمان یزدگرد سوم بود که چگونه لشکر اسلام توانست بر پادشاه ایرانی که از ابرقدرت های آن زمان ها پیروز شود .
پس معلوم می شود ، این غیرت و شجاعت و شهامت و ایثار علتش جای دیگری است ... .
این جریان ریشه در اسلام دارد و چون تنها حاکمیت اسلام از نگاه خداوند حق است ، لذا حکومت اسلامی مادامیکه در راس آن ولایت اسلامی خالصانه داشته باشد ، خداوند نیز نگهدار و نگهبان این پرچم خواهد بود .
آری این قدرت اسلام و حکومت اسلامی است .
ملتی که ۴۰ سال در مقابل سخت ترین تحریم ها و فتنه ها دوام آورد ...
ملتی که در مقابل دنیا ایستادگی کرد ... .
این پدیده ها و جریان ها واقعا معجزه و از عجایب است .
ما ملت های متفاوتی را در همین عصر دیدیم ، با چشمانمان دیدیم که چگونه حکومت هایی مثل لیبی ، عراق ، مصر ، افغانستان ، اوکراین ، همین ایران خودمون در دوران پهلوی و ...
با چشمانمان دیدیم چگونه رهبران و رییس جمهورهای آن ها با کوچکترین تهدید ها و یا تحریم ها چگونه سریع خود را باختند و یا زشت و ذلیلانه از مملکت گریختند و یا پنهان و مخفی شدند و دیدیم مردم آن ها را که یاری و همراهی نکردند و چگونه حکومت هایشان از هم متلاشی و نابود شد .
آری این حرکت عظیم نه به خاطر نژاد است نه رنگ پوست نه بازو های بزرگ نه وراثت و نه اصل و نسب خاصی ...
این قدرت و این حرکت عظیم انقلاب اسلامی به خاطر نیروی الهی است که در قلب انسان های پاک سرشت و مسلمان داخل می کند تا اینگونه از اسلام ، ملت و ناموس و کشورشان محافظت کنند .
بله اگر این اتفاقات و مصیبت ها شکل نمی گرفت شاید برای خیلی ها این حقیقت نمایان نمی شد که دست حق با کدامین حکومت هاست !
با حکومت اسلامی است یا حکومت های طاغوتی ...
به واقع کدامین اعتقاد ها و کدامین باور ها و کدامین آیین و مذهب ها به درد انسانیت و جوامع انسانی می خورد ؟
اسلام یا عقاید و باورهای الحادی و مشرکانه ؟ اسلام یا افکار شیطانی و انحرافی و دنیا گرایانه ؟
براستی کدامین اعتقاد است که این گونه انسان ها و ملت ها را در مواقع سخت کنار هم انجسام می بخشد ، آیا اعتقاد اسلامی اینگونه است یا ادیان تحریفی یا نگرش های اومانیستی و ماتریالیستی ؟
این ها همه سوال است ؟
جدن اگر کسی اندک بینا و شنوا باشد حقیقت را به راحتی خواهد دانست .
اما آیا به راستی همه بینا و شنوا هستند ؟
یا با انواع گناهان و خیانت ها باب فهم و دانستن را سد کرده اند ؟ آیا دیگر قلوب سالم و نرمی برای خود گذاشته اند تا حقیقت را دریابند ؟
چگونه است که اکثریت نمی بینند و تنها کمند که این حقیقت را باور دارند و می توانند بدون انکار و عناد آن را به راحتی مشاهده کنند ؟
البته باور دارم بعضی ها هم هستند که واقعا کورند اما به خاطر منافعشان به دروغ می گویند که باور داریم و ماهم از شاهدین و صدیقین هستیم !
به راستی اگر می دیدند و می دانستند این گونه بر ضد اسلام و حکومت اسلامی گام بر نمی داشتند ...
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
دکتر عباسی و فوتبال
بسیار دیدنی و جنجالی
@tarighatezendegi
🌎 فلسفه فوتبال
حقیقت فوتبال یک ورزش است
ورزش سالمی هم هست
علاوه بر آن یک صنعت است که باعث درآمد زایی کشور می شود
اضافه بر آن چون یک بازی جهانی شناخته شده است ، مسلما اگر تیم فوتبال ایران به بازی های جهانی یا قاره ای راه یابد ، و پیروز شود ، باعث افتخار و غرور برای یک ملت است
از آن طرف چون حامی و خریدار زیاد این بازی در کشور وجود دارد لذا بها دادن به این ورزش پوچ و بیهوده نیست
البته قبول دارم که فرهنگ فوتبال ، چه کسانی که آن را دارند در کشور اداره می کنند و چه کسانی که عاشقان و حامیان این ورزش هستند ، بسیار کم رنگ شده است
قبول دارم که فوتبال هم مثل هر صنعتی داخل بازی های کثیف شده است.
قبول دارم که فوتبال هم مثل خیلی صنعت های دیگر بخاطر مدیریت ضعیف و ناپسند ، به جای ثمرات مفید ، خسارت های زیادی را بر ملت ایران وارد کرده است.
اما این را هم می دانم که همه این ها با هم دلیل نمی شود که از اصل صورت مساله فوتبال در مملکت پاک شود.
بلکه باید مدیریت و نظارت صحیح بر این ورزش باشد.
باید فرهنگ صحیح فوتبال دوستی در مملکت داخل شود.
و اما در آخر باید عرض کنم ، که نمی توان انتظار داشت که همه ملت امام خمینی شوند ، امام خمینی ها کمند و ظرفیت وجودی آن ها متفاوت است.مسلما هیچ امام خمینی فوتبالیست نمی شود ، چون یا باید فوتبالیست شد و یا باید مجتهد ! از آن طرف هیچ تعمیرکاری هم امام خمینی نمی شود امام خمینی هم تعمیر کار نمی شود به خاطر همان استدلالی که عرض کردم.
کار تخصصی هست ، روحیات انسان ها با هم متفاوت است
مسلما اگر همه عاشق معارف قرآنی میشدند ، عاشق دین و روایات و حدیث می شدند همه ملت مجتهد و مرجع تقلید بودند در حالیکه مملکت هم نانوا نیاز دارد هم تعمیرکار نیاز دارد و هم به فوتبالیست
همین فوتبال و سرگرمی های به ظاهر پوچ اگر نبود خیلی ها شاید افسرده دل و راهی تیمارستان ها می شدند
لذا شاید خیلی چیز ها از نگاه امام خمینی ها لغو و بیهوده و از مصادیق غفلت باشد اما اگر این ها در جامعه نباشد اکثریت مردم که ظرفیت امام خمینی شدن را ندارند دیگر هیچ شوق و ذوقی برای زندگی نمی داشتند . درست است شاید بگویید باید عاقل شوند اما اگر به گفته شما عاقل می شدند که از فردا بازار اجتهاد و امامت و رهبری در مملکت داغ میشد که.
البته باید این را هم اعتراف کرد که مساله برد و باخت در کشور بین تیم های داخلی و هیاهو و سرافکنده کردن تیم مخالف از نگاه اسلام حرام است.
باید بازی ها به صورت مسالمت آمیز باشد .
برد و باخت باید به معنای پیروزی یک ملت باشد.هیچ کدام نباید از باخت ناراحت شوند ، با بردن هم نباید مغرور شوند
از آن طرف در کارنامه تیم های مختلف باید نشانه هایی باشد که بتوان تشخیص داد کدام تیم یا کدام اشخاص می توانند به رقابت های بین قاره ای یا جهانی راه یابند؟
لذا برد و باخت به این معنا مشکلی ندارد همچنانی که برد و باخت در شرکت های خصوصی هم که توفیق هم کاری با کارهای دولتی را پیدا می کنند این ها هم حرام نیست . بالاخره نوع روند کار هر شرکت خصوصی نوع رزومه آنها همه و همه بیان می کند که چه کسی لیاقت کمک به دستگاه های دولتی را دارد ، فوتبال هم دقیقا همین گونه است که چه کسی لایق وارد شدن به جام جهانی و بازی های قاره ای را دارد
روحیه مردم و فوتبال دوستان هم باید این گونه باشد و آن ها هم باید اسیر برد و باخت نشوند چون همه مسلمانیم همه برادریم و این برتری جویی ها و رقابت ها با اسلام برابری ندارد نه اینکه مدام بر عکس با الفاظ زشت تیم مقابلشان را تحقیر و تضعیف کنند
و اینها همان فرهنگ سازی فوتبال در کشور است که بیان کردیم که متاسفانه خیلی کم کار شده است
مسلما بازی فوتبال به معنای تخریب تیم مقابل در کشور ، همراه غرور و حس بزرگی در جامعه در شان حکومت اسلامی نمی باشد .
مسلما بازی فوتبال به معنای غافل کردن مردم از دین و عبادت و کار و تلاششان، این هم از خاصیت های حکومت اسلامی حساب نمی شود
و در آخر اینکه چون به خاطر عدم فرهنگ سازی صحیح در جامعه از فوتبال استفاده نامطلوب صورت می گیرد ، دلیل بر حذف و پاک کردن آن از اساس نمی باشد
پس به طور خلاصه فوتبال یک ورزش سالم و گروهی است که می توان در کنار سلامت تن به سلامت روح و جامعه هم کمک کرد (زیرا فوتبال بازی گروهی و اجتماعی است که در آن اتحاد و کمک و همراهی افراد رشد می کند) از آن طرف چون محبوب و خواهان زیاد دارد و چون می تواند برای کشور درامد زا باشد و در آخر هم با پیروزی های گسترده اش در سطح قاره ای و جهانی برای مردم غرور آفرین باشد لذا از نمره قبولی مطلوب برخوردار می شود
اما اگر قرار باشد فرهنگ سازی نشود ، نظارت وجود نداشته باشد و فوتبال وارد بازی های کثیف شیطانی که برای مردم و کشور مضر است بشود مسلما به خاطر اجرای ناصحیح به نوع مدیریت و ناظرین این بخش نمره صفر داده خواهد شد
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#حدیث
🌎 سخت ترین بلاها برای مومن
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ أخَذَ مِیثاقَ المؤمنِ علی بلایا أربَعٍ، أشَدُّها علَیهِ: مؤمنٌ یقولُ بقَولِهِ یَحسِدُهُ، أو منافقٌ یَقْفو أثَرَهُ، أو شَیطانٌ یُغوِیهِ، أو کافرٌ یری جِهادَهُ، فما بَقاءُ المؤمنِ بعدَ هذا؟!
ترجمه
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند از مؤمن بر چهار بلا پیمان گرفته است :
سخت ترین آنها برای او
۱ - وجود مؤمنی است که هم عقیده او باشد و با این حال بر وی حسادت ورزد
۲ - یا منافقی که ردّ پای او را دنبال کند
۳ - یا شیطانی که در صدد گمراه کردنش باشد
۴ - یا کافری که جهاد کردن با وی را بر خود لازم بداند [زیرا در این صورت آن کافر به هر طریقی سعی میکند به او آسیب برساند] ؛
حال با این همه بلا، بقای مؤمن چگونه [ممکن ]است؟!
دلنوشته :
دنیا همینجوریش سخته ، حالا پای ۴ مدل دشمن هم وسط بیاد دیگه چی میشه ، دشمن هایی که تو اونا رو نمیشناسی و اصلا شاید خبر از وجودشان هم نداشته باشی ولی اونا تو رو خوب می شناسن و تمام فکر و ذهنشان به تو زوم شده است آنها فقط به دنبال ضربه زدن به تو هستند ...
خدایا کلهم مومنین و المومنات را به حق محمد آل محمد از شر تمام موجودات مخصوصا انسان دوپای کذاب و پنهان و هزارچهره و حسود و منافق محافظت بفرما🤲 ...
----------
منبع : بحار الأنوار ۶۸/۲۱۶/۶.
@tarighatezendegi
#حدیث
🌎 امام باقر علیه السلام:
هرگاه خداوند متعال بنایش این باشد که بنده ای را گرامی بدارد و آن بنده گناهی کرده باشد او را به بیماری مبتلا میگرداند، اگر چنین نکرد به فقر و نیازمندی دچارش میسازد و اگر این را هم نکرد هنگام جان کندن بر او سخت میگیرد. و اگر بنایش این باشد که بنده ای را خوار و بی مقدار سازد و او کاری نیک نزد خدا داشته باشد، تن سالم به او میدهد، اگر چنین نکرد زندگی اش را فراخ میگرداند و اگر این را هم نکرد مرگ را بر او آسان میسازد.
منبع : أعلام الدین: ۴۳۳.
@tarighatezendegi
#حدیث
✍بحار الأنوار به نقل از یونس بن یعقوب:
🌎از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود:
ملعون است، ملعون آن بدنی که هر چهل روز بلایی به آن نرسد. عرض کردم: ملعون است؟!
فرمود: ملعون است. چون آن حضرت دید این مطلب بر من گران آمده است فرمود: ای یونس! جراحت برداشتن، سیلی خوردن، لغزیدن، گرفتاری، از جا پریدن، پاره شدن بند کفش و امثال اینها، همه بلاست.
ای یونس! مؤمن نزد خداوند متعال ارجمندتر از آن است که چهل روز بر او بگذرد و خداوند در آن مدّت گناهانش را پاک نکند، گر چه با رسیدن اندوهی به او، که خود نمی داند علّتش چیست.
به خدا سوگند، فردی از شما درهمهایش را جلوی خود میگذارد و آنها را وزن میکند و میبیند کم است و غمگین میشود.
دوباره آنها را وزن میکند و میبیند درست است. همین اندوه، برخی گناهان او را فرو میریزد.
بحار الأنوار: ۸۱/۱۹۱/۴۹
(انظر) الذنب: باب ۱۳۹۱.
الحدود: باب ۷۵۱.
@tarighatezendegi