🌎 فلسفه فقر و بینیازی انسان
قسمت اول :
وقتی خداوند و آن حقیقت اسلام در قلب مردم نباشد
۱ - فقیران و نداران جامعه :
ناشکر ، افسرده ، مایوس و عصبانی و پرخاشگر می شوند .
و ثروتمندان و کسانی که درهای دنیا به روی آن ها باز است :
خودخواه ، مغرور ، مستکبر ، حریص و طمع کار می شوند .
هر دو دسته شاید با هم در ظاهر تفاوتی آشکار داشته باشند اما به راستی چون خداوند در زندگی آنها نیست ، آنها فقیر و محتاج و مفلوک هستند .
دسته اول که فقر و احتیاج آن علنی و آشکار است و ما می بینیم که چگونه به خاطر مال دو روزه دنیا و به خاطر نداری ، حقیقت را فراموش کردند و چگونه خودشان را باختند و چگونه دنیا توانست با روی برگرفتن از آن ها ، آنان را به ذلت و خواری بکشاند .
دسته دوم هم که به ظاهر دارا هستند و دنیا روی خوش به آن ها نشان داده است ، را می بینیم که چگونه همین مال دو روزه دنیا که به هیچ کس وفا نکرد و برای هیچ کس هم نماند ، چگونه انسانیت ، عقلانیت و شرافت آن ها را گرفته است .
بسیاری از عقلا ، انسان های به ظاهر بینیاز از نگاه مادی ، که خدا و عقلانیت اسلامی در زندگی آن ها وجود ندارد را به راستی فقیر می دانند .
آن ها می گویند که با نبود خدا و فهم و درک صحیح از نظام عالم ، انسان آن تکیه گاه عظیم خودش را از دست می دهد ، دیگر خدایی وجود ندارد تا او را وکیل کارهای خودش بکند . اگر هم خدایی وجود داشته باشد آیا مسیر او و هدف او از زندگی با خداوند و حکمت خلقت او سازگار است ؟
چون این انسان خدای واقعی را از دست می دهد لذا چاره ای ندارد که در اوج نیازمندی و وابستگی الان باید به جای خداوند تکیه گاه جدیدی قرار دهد و این کسری و کمبود را جور دیگری جبران کند و لذا فلسفه و حکمت نویی را که مطابق امیال و خواسته هایش است را برای هستی خلق می نماید .
این را من به شما قول می دهم که خدایی که آنها برای خودشان می سازند یا فلسفه فکری که برای خودشان در رویا می بافند ، همه این ها در راستای دنیا گری و دنیا نگری و دنیا خواهی آن ها خواهد بود .
آن ها دنیا را می خواهند و به هر قیمتی آنها راضی نمی شوند که نقد را به نسیه بهشت بدهند .
و برای این تفکر سراپا خودخواهانه و منیت طلبانه اشان چه تفکر ها و چه فلسفه ها را که نمی بافند .
به راستی خدای واقعی در قلب های این ها محو شد و خدای دروغین که همان دنیا باشد قلب های آن ها را تیره و تار ساخت .
آنها بنده دنیا شدند و به خاطر دنیا و مال دنیا هر حقی را ناحق کردند ... .
فقر آنها وقتی ملموس و به ظهور خودش می رسد ، پستی و زشتی افکار آنها وقتی نما می کند که آن ها را از دنیایشان دور کنید و یا به آن ها بیم دوری آن را نوید دهید .
آن وقت می بینید چگونه مثل حیوانات درنده ماهیت و باطن فقیر از انسانیت و روحانیتشان را نمایان می کنند .
آن ها هر چه قدر در ظاهر دستانشان بیشتر به دنیا می رسد ، به همان مقدار هم فقیر تر می شوند .
وابستگی آنها به دنیا بیشتر می شود و آنها هر لحظه بیشتر و بیشتر به دنیا محتاج تر و نیازمند تر می شوند .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 فلسفه فقر و بینیازی انسان
قسمت دوم
اگر تا دیروز ترس از دست رفتن اندکی از دنیا را داشتند و اگر تا دیروز حرص کمتری از دنیا را می خوردند امروز هم ترس از دست رفتن مال بیشتر را می خورند و هم حرص بیشتر برای دنیا آن ها را کاملا کور و کر کرده است .
لذا برای یک فقیر و محتاج که پست و فرومایه است چه اوصافی زشت تر و مفلوک تر از اینکه انسان ترسوتر ، حریص تر و تشنه تر شود ؟
واقعا برای دنیای فانی که گفته اند همچون پیرزنی است که ظاهر خود را قشنگ و فریبنده کرده است و باطنی پوچ و توخالی دارد چه چیزی زشت تر و احمقانه تر است که انسان اینگونه بنده و محتاج او شود که هر مسیری را که او می رود انسان هم همراه او برود و هر شرافت و انسانیت و هر حق و حقوقی را به خاطر این دنیای پست زیر پا بگذارد ؟
براستی آیا زشت تر و فرومایه تر از این انسان ها وجود دارد که این گونه حقیقت و انسانیت را فدای این دنیای پوچ و توخالی کنند ؟
آیا احمق تر ، ابله تر و حیوان صفتانی بالاتر از این موجودات در عالم هستی وجود دارد ؟
آری عقلا فقر واقعی در انسان را که مسبب ذلت ، پستی ، فرومایگی و بیچارگی و حقارت و ذلت است تنها در نبود خداوند و عقلانیت در زندگی انسان ها می دانند .
انسان هایی که به خاطر هیچ و پوچ چگونه بنده و اسیر هیچ و پوچ شده اند و به خاطر هیچ و پوچ دنیا چگونه خود را ذلیل و فرومایه ، حریص و محتاج و نیازمند و این قدر گرسنه و عطشان شده اند ... .
در مقابل این انسان ها ، کسانی هستند که به دنبال خدای واقعی و اسلام حقیقی شتافتند و بر این سعی بودند که عقلانیت و حقانیت را در زندگیشان جاری سازند و در نهایت قلب هایشان را لبریز از خداوند کنند .
این ها زندگی فانی دنیا را شناختند و با رویگرداندن و یا باز شدن در های دنیا نه با دارایی آن و نه با نداری آن ، تن به بندگی و بردگی این دنیا ندادند ، همیشه طالب حق و از کسانی بودند که خواهان احقاق حقوق روی زمین شدند .
ظواهر فریبنده این دنیا در آنها اثر نکرد و در فقر و دارندگی بندگی خدا را کردند و خودشان را به دنیا و شیطان نفروختند .
این ها به راستی با وجود قدرت خداوند در قلب ها و زندگی آن ها بود که توانستند در مقابل خواهش های دنیا ایستادگی کنند و حق را به خاطر حیوانیت و خواهش های نفسانی زیر پا نگذارند .
وجود خداوند بینیاز در اعتقادات آن ها سبب شد تا به خواست و مشیت خداوند راضی شوند و دائم به خداوند توکل کنند پس در نهایت قناعت و اندازه خواهی در دنیا را سرلوحه کار خودشان قرار دادند و این گونه مانند کافران تشنه و گرسنه و حریص دنیا نشدند بلکه دنیا را فدای خداوند و راه او کردند . آنها به خاطر خدای بینیاز و اتصال آنهه به او ، ایشان نیز بینیاز شدند و با بندگی و تکامل روحانی خود بر خواهش های نفسانی و حیوانیشان فائق آمدند .
لذا در اوج نیازمندی خود به خداوند بر دنیای فانی و وسوسه های آن بینیاز گشتند .
و این گونه شد که خداوند به جهانیان نشان داد که چگونه بندگی و عبودیت او سبب بزرگی و سرفرازی انسان می شود و برعکس چگونه دوری از خداوند و بیگانگی از عقلانیت و روحانیت ، انسان را فقیر و پست و فرومایه می کند .
و اینگونه است که انسان یا باید بر هواها و خواهش های حیوانی و نفسانی اش مسلط شود تا مسلمان و تسلیم حقیقت شود و یا اینکه با حماقت و جهالتش که از سر هواها و خواهش های نفسانیش زاییده شد حقیقت را فراموش کند و دنباله رو دنیای فریبنده و تو خالی رود که به خاطر این دنیای پست و پوچ اینگونه کوچک و ذلیل شود و تا کنه جهنم بشتابد .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 فلسفه فقر و بینیازی انسان
قسمت سوم
وقتی دنیا بتواند با رنگ و لعاب ها و باز کردن درب های خودش به شما نشاط و آرامش دهد و یا وقتی دنیا باز دوباره بتواند با پشت کردن به شما و بستن باب هایش شما را اندوهگین و غصه دار کند ، این را بدانید که نهایت کلام این است که حکومت دنیا چنان بر شما قدرت دارد که شما را خوشحال یا ناراحت کند . میزان تاثیر دنیا در روح و روان شما نشان دهنده میزان تسلیم و نیازمندی شما به دنیا است .
و این دگرگونی در حالات شما سبب می شود تا در مسیر زندگی دنیا ، شما هم دگرگون شوید .
مسلما با شادی های مستانه ، راه غرور و تکبر برای شما باز می شود و با پشت کردن و پا گذاشتن بر روی حقوق انسان ها ، خلاف بندگی خداوند را انجام می دهید و یا حتی بر عکس با ناامیدی و یاس و پوچی ، جور دیگری به حقوق حقداران تجاوز می کنید .
انسانی می تواند ادعا کند که کاملا بنده و مطیع خداوند است و هر گونه شرک و کفری را در زندگیش نابود کرده است که به هر بادی نلرزد و به هر وعده ای دلخوش نشود .
میل به دنیا شرک به خداوند است .
و این شرک در مواقع سخت و یا در اوج رفاه خودش را نشان می دهد .
وقتی که انسان در سختی و یا آسایش باشد و بتواند به خاطر خداوند حقیقت را به جریان اندازد و کسی می تواند اینچنین کند که حقوق حق داران را ببیند و مطابق با انسانیت و شرافت قدم بردارد و این چنین شخصیتی نباید دنیا بر او اثر داشته باشد .
مسلما انسان هایی که همه فکر و بحثشان در همین محدوده عالم خاکی می چرخد ، این ها بندگان خوبی برای خداوند نیستند و از همه کس و همه چیز حرف شنوی دارند الا خداوند باری تعالی .
البته عکس آن هم وجود دارد !
کسانی که با روزه داری و عبادت ، با قناعت و عقلانیت ، با احتیاط و مدارا در دنیا گام بر می دارند و همیشه سعی بر ان داشته اند که از دنیا بهره اندک ببرند تا دست و پای آنها کمتر در آن فرو رود تا کمتر محتاج تر و کمتر خواهان تر دنیا باشند . مسلما با خواهش کمتر تمایل و حرف شنوی هم از دنیا بسیار محدود و یا حتی معدوم خواهد بود .
این دسته از انسان ها توانسته اند نفس دنیا طلب خودشان را اسیر روحانیتشان کنند و در نهایت از بندگان مخلص خداوند شوند .
اگر دیدید انسانی را که چگونه دنیا و بازی های آن روی او تاثیر بسزایی می گذارد بدانید که این انسان مشرک است و معبودش دنیای او می باشد و الا انسان های با خدا و کسانیکه در راه بندگی خداوند قدم برداشتند ، تنها اوامر و نواهی خداوند است که در اینها تاثیر می گذارد و آنها را به جوش و خروش می آورد .
انسان مخلص در سختی ها و در دارندگی ها شناخته می شود .
و خداوند هم دقیقا همین نقطه را در دنیا برای انسان نشانه می رود و اینگونه آدمیزاد را با ابتلا به بلاهای متفاوت می آزماید تا انسان از حقیقت خودش آگاه شود ، آنها که قصد اصلاح دارند اصلاح شوند و آنها که می خواهند در جهالتشان بمانند ، هم مایه عبرت دیگران شوند و در نهایت همگان ببینند و بدانند چرا این چنین انسان هایی در دار آخرت جز جهنم نصیبشان نمی شود .
اما به راستی در آخر باید بگویم که وقتی انسان بیشتر اسلام را مطالعه می کند و در میابد که چگونه پازل نظام عقلی و فلسفی اسلام با عقل و فکر انسانی سازگار و هم خوانی دارد ، انسان هر لحظه بیشتر به اسلام خودش یقین دارتر و بر باورش محکم تر می شود .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 ارزش خداوند نزد شما چه قدر است ؟
به راستی چه کسانی در صف مقربان و نزدیکان خداوند قرار دارند ؟
اگر دیدید برای همه چیز و همه کس وقت دارید الا خدا ، بدانید ارزش خدا نزد شما از همه چیز و همه کس پایین تر است .
إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ
ﭼﻮﻥﻛﻪ ﺍﻭ ﺧﺪﺍی ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ. (الحاقه٣٣)
یادتان باشد علت همه گرفتاری ها و مشکلات در دنیا و عذاب جهنم در آخرت این است که انسان خدا را عظیم نمی بیند !
انسانی که خدا را بزرگ ببیند ، خدا را و خواسته اش را بر همه چیز و همه کس حتی هوای نفس خودش مقدم و حاکم می کند و وقتی این اتفاق بیفتد انسان به معنای واقعی عبد و بنده خداوند می شود .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 خداوند براستی کیست ؟
مقربان و بندگان واقعی خدا چه کسانی هستند و وجه مشترک آنها دقیقا چه می باشد ؟
همان طور که می دانید خداوند عین حقانیت و حقانیت عین علمانیت و علمانیت عین عقلانیت است .
لطفا آیات ذیل را با دقت مطالعه کنید🙏👌
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ
ﺍﻳﻦ به خاطر این اﺳﺖ ﻛﻪ که خدا همان حق است (و حقیقتی جز خدا وجود ندارد ) اینکه آنچه که می خوانند و یا ادعا می کنند غیر از خداوند و خواسته او همه گی باطل و ناحق است و در عالم اصلا وجودش امکان ندارد ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍ که همان حق است و حق همان خداست بر همه چیز علو و برتری و تنها او در راس و ﺑﺰﺭگی ﺍﺳﺖ. (٦٢حج)
وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ
و کسانی که به آنها علم داده شد به خوبی می دانند که خداوند همان حق و آنچه از خداوند نازل شده است هم همگی عین حقیقت است و به راه خداوند قدرتمند و ستودنی هدایت می کند . ( سبا٦)
لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩﺍﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﮥ ﺯﻧﺪﮔﻲﺗﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻋﻘﻠﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪﻛﺎﺭ ﻧﻤﻲﺍﻧﺪﺍﺯﻳﺪ؟! (انبیا١٠)
همان طور که مشاهده می کنید در آیه های فوق همه گی سخن از این دارند که خداوند و اوامر او همان حقیقت است و حقیقت هم از کالبد علم و عقل بیرون می آید و راه درک و شناخت آن هم دقیقا همین مسیر است .
به عبارتی باید گفت که مسیر حقانیت ، علمانیت و عقلانیت همه از یک سنخ و همه در یک مسیر و همه براستی یک معنا را در سه لفظ مشترک بیان می کنند .
خدا همان حق است و حق همان علم است و علم همان عقل و عقل هم همان حق است و چون چیزی جز حق وجود ندارد ، حق نیز عین وجود و وجود نیز عین حقیقت است ... .
پس می توانیم از این آیات چنین استفاده و بهره ببریم که خداوند حق است و بندگان خدا کسانی هستند که حق را ببینند و درک کنند و در مقابل حق تسلیم شوند و به راستی کسانی تسلیم خدا هستند که حق پذیرند و همه چیز را در عالم فدای اوامر حق می کنند و در نهایت کسانی می توانند حق و حقانیت و خواسته های او را در همه حال ببینند ، درک کنند و اجرا نمایند که آن ها عالم به امور و از جاهلین و غافلین نباشند و مسلما این دسته کسانی هستند که در همه حال عقلانیت را سر لوحه کار خود کرده اند و از چیز هایی که مسبب غفلت و دوری و زوال عقل سلیم است مثل بزرگ کردن احساسات که به خاطر تن دادن به هواها و خواهش های نفسانی به وجود می آید و یا مثل لقمه حرام که همه گی مانع و حجاب درک و شعور انسان است ، از چنین اموری دوری نمودند .
آری این ها همان کسانی هستند که خداوند در نزد آنها عظیم و بزرگ است زیرا این ها هستند که تسلیم حق شده اند و عرض کردیم کسانی که تسلیم عقلند همانان هستند که به واقع تسلیم عقل و عقلانیت هستند و کسانی که این عظمت علم پیدا می کنند که تفکر کنند ، اندیشه کنند و به حقایق عقل نزدیک و نزدیک تر بشوند و لذا این عظمت در وجود هیچ انسانی داخل نمی شود مگر اینکه شخص به خداوند قریب و نزدیک شده باشد و قرب و نزدیکی در هیچ کس اتفاق نمی افتد مگر انسان به حق و علم و عقل رسیده باشد و کسی که به این امور می رسد که اهل فکر و اندیشه باشد و عاقل و عالم به حقایق شده باشد . و کسی عالم به حقایق و معقولات و معلومات می شود که از موانع و حجاب ها و چیز هایی که بین او و خالقش جدایی می اندازد خودش را دور کرده باشد .
و این گونه می شود که شخص به خاطر طلب علم و حق خواهی و خداجویی به راستی به مرور رفته رفته تسلیم حق ، عقل و علم می شود و در نهایت به خدا نزدیک تر می شود ....
و من الله توفیق
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#حدیث
🌎 ۳ نفرین و ۳ دعا که رد نمی شود !
امام صادق علیه السلام :
سه دعاست که از درگاه خداوند متعال رد نمی شود:
۱ - دعای پدر برای فرزندش، هر گاه که به او نیکی کند، و نفرینش در حقّ او، آن گاه که از او نافرمانی نماید ؛
۲ - نفرین ستم دیده در حقّ کسی که به او ستم کرده است، و دعایش برای کسی که انتقام او را از ستمگری گرفته است ؛
۳ - و دعای مرد مؤمن برای برادر مؤمنش که به خاطر ما نسبت به او مواسات کرده است، و نفرینش در حقّ او که میتوانسته به وی کمک کند و نکرده، در حالی که وی به آن محتاج بوده است.
✍ الأمالی للطوسی: ۲۸۰ / ۵۴۱ عن الإمام الهادی عن آبائه علیهم السلام، عدّة الداعی: ۱۲۱، بحار الأنوار: ۷۴ / ۳۹۶ / ۲۳.
تبیین و تفسیر حدیث :
کار به این ندارم که در دنیایی هستیم که ظلم و ستم در حق همدیگر زیاد شده است و مردم مثل آب خوردن در حق همدیگر جفا می کنند و عین خیالشان هم نیست ! کار ندارم به اینکه از همه چیز و همه کس مثل دوربین و دادگاه و پلیس و زندان و مردم و ... می ترسند و الا در ظلم و ستم آشکارا به جان و مال و ناموس یکدیگر هم رحم نمی کردند و آن ها تنها از کسی که نمی ترسند خداوند است .
اما حقیقت این است که اگر مومنی ، حتی دست نیاز به هر سو به برادر و خواهر دینی اش دراز کند و او با خودخواهی و غرورش در حالی که می توانست کاری برای او انجام دهد ولی نخواست و مشکل او را حل نکند خداوند این اقدام را ظلم در حق بنده خودش می بیند و گویا چنان چه در حدیث می بینیم برای این کار نفرینی در حق بنده اش و عقوبتی برای آن شخص قرار داده است .
البته خیلی ها با ادله های کذایی ، سعی بر گمراه کردن خودشان دارند که مثلا وجدان بیدارشان را بخوابانند و خودشان را مبرا کنند که ما کارمان درست بوده و همه مشکلات به خاطر طرف مقابل است ، اما این را بدانند و این را بدانیم ، که سر خودمان را می توانیم شیره بمالیم اما خدا جای حقی نشسته است .
و متاسفانه اکثریت که مصداق این آیه هستند ( وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ
ﺑﻴﺸﺘﺮﺷﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻨﺪﮤ ﺧﻴﺎﻟﺎﺕ ( ظن و گمان ، و خود فریب دادن ) هستند ! ﺧﻴﺎﻝﺑﺎﻓﻲ ﺍﺻﻠﺎً ﺑﻪﺩﺭﺩ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﻤﻲﺧﻮﺭﺩ . ﺧﺪﺍ ﻣﻲﺩﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺳﺮِ ﺧﻴﺎﻝﭘﺮﺩﺍﺯی ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ۳۶ یونس ) به جای حق بینی ، حق خواهی و حق طلبی ( بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم ﻭﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮﺷﺎﻥ درکی از حقیقت ندارند ٢٤ انبیا ) در توجیه کردن حاشا نمودن و مبرا کردن خودشان از هر عیب و نقصی در نزد دیگران بسیار کار آموزیده و تبحر بسیار دارند .
از آن طرف خداوند متعال حتی به بنده ای که بتواند هر گونه ظلم و ستمی را از مومنی دفع نماید ، برای آن پاداش و دعای در حق آن شخص را مستجاب می کند و خداوند اینگونه انقدر به راه گشایی و دلشاد کردن مومنین در حق همدیگر بها و پاداش می دهد و از آن طرف بسیار ، از گره انداختن و ظلم در حق هم نمودن بیزار و قهار است و برای این اقدامات ، کفارات و عذاب های سنگین در دنیا و آخرت می نویسد .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
5.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# کلیپ
حکایت آدمای خوب و عاقل در جامعه👌
@tarighatezendegi
🌎 رابطه دنیا با مومن
قسمت اول
هر کس بخواهد در این دنیا حق طلب باشد ، حق جو باشد و خواهان اجرای حقیقت روی زمین شود ، به همان اندازه دنیا هم با او به جنگ و مخاصمه در می آید .
گویا تمام درب های دنیا رفته رفته بر او بسته میشود ، دشمنانش زیاد می گردند و دوستانش کمیاب و نایاب می شوند .
رزق و روزی او تنگ می گردد .
و مدام دچار آسیب و بلا می شود .
چنانچه در روایات به کررات به آن اشاره شده است .
امام باقر علیه السلام : هر چه بر ایمان بنده افزوده شود زندگی او سخت تر و تنگتر میشود. جامع الأخبار: ۳۱۴/۸۷۴
امام باقر علیه السلام : به مردی که به امام علیه السلام عرض کرد: به خدا قسم من شما خاندان را دوست دارم فرمود: پس، بلا را ردای خود گردان؛ زیرا سوگند به خدا که بلا به سوی ما و شیعیان ما شتابنده تر از سیل در درّه است. بلا و گرفتاری از ما آغاز میشود، سپس به شما میرسد و آسایش از ما آغاز میگردد، آن گاه به شما میرسد.
امام باقر علیه السلام: انسان به اندازه محبّتش [نسبت به خدا] بلا میبیند. بحار الأنوار: ۶۷/۲۳۶/۵۴.
امام صادق علیه السلام: مؤمن مانند کفّه ترازوست: هر چه بر ایمانش افزوده شود بلا و گرفتاری اش فزونی میگیرد.بحار الأنوار: ۶۷/۲۱۰/۱۳
امام صادق علیه السلام: در کتاب علی علیه السلام آمده است: همانا مؤمن به اندازه کارهای نیکش بلا میبیند. پس، هر که دینش درست و کردارش نیکو باشد بلایش سخت است؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ دنیا را پاداش مؤمن و کیفر کافر قرار نداده است. و هر که دینش سست و کردارش ضعیف باشد بلایش اندک است.
بحار الأنوار: ۶۷/۲۲۲/۲۹
امام صادق علیه السلام: پیامبری از پیامبران در میان قوم خود ظهور میکرد و آنان را به فرمانبری از خدا فرمان میداد و به یکتا پرستی فرا میخواند و سر پناهی که شب را در آن بگذراند نداشت. پس نمی گذاشتند سخنش را تمام کند و حرفهایش را نشنیده او را میکشتند. راستی که خداوند تبارک و تعالی بندگان خود را به فراخورِ منزلتی که نزد او دارند، مبتلا میکند.
الأمالی للمفید: ۳۹/۶
امام کاظم علیه السلام: مؤمن به دو کفّه ترازو میماند که هر چه بر ایمان او افزوده شود بلایش فزونی میگیرد تا خداوند عزّ و جلّ را بدون گناه، دیدار کند.
بحار الأنوار: ۶۷/۲۴۳/۸۲
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎رابطه دنیا با مومن
قسمت دوم
البته ابتلای مومن به بلا و پشت کردن دنیا به او ، نباید او را از راه و مسیر الهیش باز بدارد !
این سنت خداوند است که دنیا را مایه رشد ، امتحان و آزمایش انسان قرار دهد تا اینکه انسان پیروز شود و آخرت جاویدان شامل حال او بگردد .
آیا بدون رنج و درد انسان رشد می کند ؟
آیا بدون سختی ها ، انسان کاستی های وجودش را در میابد ؟
آیا بدون بلا و مصیبت انسان امتحان و آزمایش می شود ؟
جدن رفاه و آسایش در دنیا چه چیزی را می تواند برای انسان به ارمغان بیاورد ، جز غرور ، حرص ، طغیان ، فراموشی خداوند ، ناشکری و نابرابری ؟
وقتی در روایت آمده است که امام حسین می فرماید :
اگر سه چیز نبود انسان در مقابل هیچ چیز سر فرود نمىآورد:
1 ـ فقر و تنگدستى؛ 2 ـ بیمارى؛ 3 ـ مرگ.
نزهة الناظر، ص 80
جدن همین مطلب را تصدیق می کند .
از آن طرف ما می بینیم که روایات زندگی بدون ابتلای به بلا و مصیبت را برای انسان بد و ناگوار می دانند چنانچه که می فرمایند :
بحار الأنوار به نقل از یونس بن یعقوب: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: ملعون است، ملعون آن بدنی که هر چهل روز بلایی به آن نرسد. عرض کردم: ملعون است؟! فرمود: ملعون است. چون آن حضرت دید این مطلب بر من گران آمده است فرمود: ای یونس! جراحت برداشتن، سیلی خوردن، لغزیدن، گرفتاری، از جا پریدن، پاره شدن بند کفش و امثال اینها، همه بلاست.
ای یونس! مؤمن نزد خداوند متعال ارجمندتر از آن است که چهل روز بر او بگذرد و خداوند در آن مدّت گناهانش را پاک نکند، گر چه با رسیدن اندوهی به او، که خود نمی داند علّتش چیست. به خدا سوگند، فردی از شما درهمهایش را جلوی خود میگذارد و آنها را وزن میکند و میبیند کم است و غمگین میشود.
دوباره آنها را وزن میکند و میبیند درست است. همین اندوه، برخی گناهان او را فرو میریزد.
بحار الأنوار: ۸۱/۱۹۱/۴۹
(انظر) الذنب: باب ۱۳۹۱.
الحدود: باب ۷۵۱.
امام صادق علیه السلام: هرگاه خداوند خیر بنده ای را بخواهد و از او گناهی سر زند، در پی آن گناه به مصیبتی گرفتارش میسازد تا او را به یاد استغفار کردن اندازد. و هرگاه خداوند بدی بنده ای را خواهد و از او گناهی سر زند، در پی آن بدو نعمتی میبخشد تا آمرزش خواهی را از یاد ببرد و آن گناه را ادامه دهد. این است فرموده خداوند عزّ و جلّ که: «از جایی که خود نمی دانند بتدریج آنان را فرو میگیریم» یعنی با نعمت دادن به هنگام گناه.
بحار الأنوار: ۶۷/۲۲۹/۴۱
امام علی علیه السلام: هرگاه دیدی خداوند سبحان پیاپی بر تو بلا نازل میکند هر آینه تو را بیدار باش داده است. و چون دیدی خداوند سبحان، با وجود آن که گناه میکنی، پیاپی به تو نعمت میدهد، این، برای غافلگیر کردن [و به دام انداختن ]توست.
غرر الحکم: ۴۰۴۶ ۴۰۴۷
امام صادق علیه السلام: خداوند عزّ و جلّ بر روی زمین بندگانی دارد ناب و خالص که هیچ تحفه ای از آسمان به زمین نمی فرستد، مگر این که آن تحفه را نصیب دیگران و نه آنان میکند و هیچ بلایی نمی فرستد، مگر این که آن را متوجّه ایشان میگرداند.
بحار الأنوار: ۶۷/۲۳۱/۴۷
امام کاظم علیه السلام: شما هرگز مؤمن نیستید مگر آن که بلا و گرفتاری را نعمت شمارید و آسایش و رفاه را مصیبت؛ زیرا صبر بر بلا و گرفتاری ارزشمندتر است از غفلت به هنگام آسایش و خوشی.
جامع الأخبار: ۳۱۳/۸۷۰
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎رابطه دنیا با مومن
قسمت سوم
لذا نباید مومن در دنیا انتظار خوشبختی آسایش و راحتی را داشته باشد ، بلکه او به اندازه وسعت ایمانش به انواع و اقسام بلایا گرفتار می شود چنانچه در روایات آمده است :
امام صادق علیه السلام وقتی از ایشان پرسیده شد: آیا مؤمن به جذام و پیسی و امثال آن مبتلا میشود؟ فرمود: مگر بلا جز برای مؤمن نوشته شده است؟!
امام باقر علیه السلام: مؤمن به هر بلایی گرفتار میشود و به هر مرگی میمیرد، امّا خود کشی نمی کند.
بحار الأنوار به نقل از سدیر: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا خداوند مؤمن را مبتلا میکند؟ فرمود: مگر کسی جز مؤمن دچار بلا میشود؟ حتّی صاحب یاسین ( منظور حبیب نجار است که داستانش در سوره یس آمده است ) که گفت: «کاش قوم من بدانند»، مکنّع بود. عرض کردم: مکنّع چیست؟ فرمود: جذام داشت.
بحار الأنوار: ۶۷/۲۲۱/۲۷
بحار الأنوار: ۸۱/۱۹۶/۵۳
بحار الأنوار: ۶۷/۲۴۱/۷۲
حتی امامان معصوم این بلاهایی که در زمان خودشان برای عموم مومنین پدید می آمد را ناچیز می دیدند و آن ها را به شکر گذاری دعوت می نمودند و از بلاهای عجیب و غریب مومنین گذشته سخن به میان می آوردند چنانچه می فرمودند :
امام صادق علیه السلام: پیش از شما مردمی بودند که کشته میشدند، سوخته میشدند، با ارّه قطعه قطعه میشدند و زمین با همه فراخی بر آنان تنگ میگشت، ولی هیچ یک از اینها، آنان را از دین حق و عقیده شان، روی گردان نمی کرد. آنان نه ستمی کرده و نه آزاری رسانده بودند که سزاوار این کیفرها باشند، بلکه تنها بدین سبب از آنان انتقام میکشیدند که به خدای توانا و ستوده ایمان داشتند. از خدا بخواهید که درجات آنان را به شما عطا فرماید. بر سختیها و گرفتاریهای زمان خود صبوری ورزید، تا به پای تلاش آنها برسید.
الکافی: ۸/۲۴۸/۳۴۷
امام صادق علیه السلام: سخت ترین بلاها و آزمایشها را پیامبران از سر میگذرانند، پس از آنها جانشینان و پیروانشان و سپس به ترتیب، کسانی که نزد خدا مقامی ارجمندتر دارند.
الکافی: ۲/۲۵۲/۱
امام باقر علیه السلام: خداوند پیامبری حبشی برای قوم خودش برانگیخت. او با آنان جنگید و یارانش کشته و اسیر گشتند. آنان شیارهایی در زمین کندند و در آنها آتش افروختند و آن گاه [خطاب به پیروان اسیر آن پیامبر ]فریاد زدند: هر که بر آیین ماست به کناری رود و هر که پیرو دین این پیامبر است خود را به آتش زند. آنان خود را به دل آتش میزدند. زنی همراه کودک خود جلو آمد، اما از آتش ترسید. کودکش به او گفت: درون آتش رو و مادر خود را در دل آتش افکند. و اینان، همان اصحاب اُخدودند.
المحاسن: ۱/۳۸۹/۸۶۶
الخرائج و الجرائح به نقل از امام زین العابدین علیه السلام: چرا [به رفاه دیگران ]چشم میدوزید؟! آیا در امان نیستید؟! پیش از شما کسانی بودند که حال و روز شما را داشتند؛ دستگیر میشدند و دست و پایشان قطع میشد و به دار آویخته میگشتند. آن گاه حضرت این آیه را تلاوت کرد: «آیا میپندارید که وارد بهشت میشوید، حالْ آن که هنوز مانند آنچه بر سر پیشینیان شما آمده، بر شما نگذشته است؟! ».
الخرائج و الجرائح: ۳/۱۱۵۵/۶۱
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: [در دورانهای] پیش از شما، مرد [مؤمن] را میگرفتند و زمین را میکندند و او را در گودال میگذاشتند و با ارّه، از فرق سر، به دو نیمش میکردند و با این همه، از دین خود دست بر نمی داشت. با شانههای آهنین، گوشت بدنش را تا استخوان و عصب میکندند و این همه او را از دینش باز نمی داشت.
کنز العمّال: ۱۳۲۰
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎رابطه دنیا با مومن
قسمت چهارم
البته حکمت ها و فلسفه هایی پشت این همه رنج و مصیبت مومن در دنیا خوابیده است حکمت هایی همچون :
۱ - شناخته شدن انسان های خوب و بد ۲- رسیدن به وصال خدا و اخلاص محض ۳ - رشد و سعادت روحانی ۴ - بدست آوردن جایزه بهشت ابدی ۵ - قدر شناسی و شکرگزاری نعمت های دنیوی و اخروی
۶ - کفاره گناهان و بخشش آن ها در همین دنیا ۷- آزمودن و امتحان الهی برای شناخت درجات انسان ها ۸ - شناخت و بصیرت افزایی و ...
چنانچه در قرآن آمده است :
«خدا بر آن نیست که شما مؤمنان را بدین حال که اکنون دارید رها کند [بلکه میآزماید] تا ناپاک را از پاک جدا سازد». آل عمران: ۱۷۹
«اگر بر شما زخمی رسید به آن قوم نیز همچنان زخمی رسیده است. و این روزگار را ما میان مردم به نوبت میگردانیم تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند معلوم دارد و از شما گواهانی گیرد و خدا ستمکاران را دوست ندارد و تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند پاک و ناب گرداند و کافران را نابود سازد. آیا میپندارید که به بهشت میروید حال آن که هنوز خدا معلوم نساخته که از میان شما چه کسانی جهاد میکنند و چه کسانی پایداری میورزند؟ ». آل عمران: ۱۴۰ ۱۴۲
«برای این است که خدا آنچه را در سینه هایتان دارید بیازماید و آنچه را در سینه هایتان است پاک و خالص گرداند و خدا به راز سینهها آگاه است».آل عمران: ۱۵۴
«آیا پنداشته اید که به خود وا گذار میشوید بی آن که خدا کسانی از شما را که جهاد میکنند و جز خدا و پیامبرش و مؤمنان همدمی نمی گیرند، معلوم دارد؟ و خدا به آنچه میکنید آگاه است». التوبة: ۱۶
«و البته شما را میآزماییم تا مجاهدان و صابرانتان را بشناسیم و گزارشهای [ مربوط به ] شما را بررسی کنیم». محمّد: ۳۱
«اگر خدا میخواست هر آینه از آنان انتقام میگرفت ولی خواست تا شما را به وسیله یکدیگر بیازماید». محمّد: ۴
«همان که مرگ و زندگی را بیافرید تا شما را بیازماید که کدامتان نکو کارترید و اوست شکست نا پذیر و آمرزنده». الملک: ۲
«ما هر چه را بر روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدامشان نیکو کارترند». الکهف: ۷.
«اوست آن که آسمانها و زمین را در شش روز بیافرید و عرشش بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نکو کارتر است». هود: ۷
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎رابطه دنیا با مومن
قسمت پنجم و آخر
و همچنین در روایات و احادیث داریم که :
امام علی علیه السلام درباره آیه «همانا داراییها و فرزندانتان مایه آزمایشند» فرمود: معنایش این است که خداوند سبحان بندگان خود را به وسیله ثروت و فرزند میآزماید تا معلوم شود چه کسی از روزی خود ناخشنود است و چه کسی به بهره خود راضی. گر چه خداوند سبحان بندگان را بهتر از خود آنان میشناسد، اما [می آزماید ]تا کردارهایی که پاداش و کیفر سزاوار آن است، پدیدار شود.
نهج البلاغة: الحکمة ۹۳.
امام علی علیه السلام درباره آزمودن فرشتگان با سجده کردن بر آدم فرمود: اگر خدا میخواست آدم را از نوری خیره کننده......... بیافریند بی گمان میتوانست چنین کند و اگر چنین میکرد، گردنها در برابر او فرود میآمد و کار آزمایش بر فرشتگان آسان میشد، لیک خداوند سبحان، آفریدگان خود را به چیزهایی که اصل آن را نمی دانند میآزماید، تا با امتحان [فرمانبر و نافرمان ]ایشان را جدا سازد و خصلتِ خودْ بزرگ بینی را از آنان بزداید و تکبّر را از ایشان دور سازد.
نهج البلاغة: الخطبة ۱۹۲
اما خداوند بندگانش را با انواع سختیها میآزماید و با رنج و کوششهای گوناگون به بندگی وادارشان میکند و با انواع ناخوشایندها امتحانشان میکند تا خود بزرگ بینی را از دلهایشان بیرون کند و فروتنی را در جانهاشان جای دهد و این را درهایی قرار دهد گشوده به سوی فضل و بخشش خود و وسایلی آماده برای گذشت و آمرزش خویش.
نهج البلاغة: الخطبة ۱۹۲
امام علی علیه السلام: به ثروت و رفاه، دل شاد مشو و از تهیدستی و گرفتاری، اندوه به دل راه مده؛ زیرا طلا با آتش گداخته و ناب میشود و مؤمن با بلا و گرفتاری.
غرر الحکم: ۱۰۳۹۴
امام حسین علیه السلام در راهِ رفتن به کربلا فرمود: براستی که مردم، بندگان دنیا هستند و دین [فقط] بر سر زبان آنهاست و آن را تا زمانی که برای آنها آب و نان دارد، میچرخانند و چون در بوته آزمایش گذاشته شوند، آن گاه دین دارانْ اندکند.
تحف العقول: ۲۴۵
امام صادق علیه السلام: امیر المؤمنین علیه السلام بیمار شد و گروهی به عیادت آن حضرت رفتند و عرض کردند: چگونه اید ای امیر المؤمنین؟ فرمود: بد. عرض کردند: سبحان اللّه! چنین سخنی از چون شمایی؟! فرمود: خداوند متعال میفرماید: «و شما را با بد و خوب میآزماییم». خوبی، همان تندرستی و توانگری است و بدی، همان بیماری و ناداری. و این هر دو برای آزمایش و امتحان است.
بحار الأنوار: ۸۱/۲۰۹/۲۵
امام علی علیه السلام: ای مردم! خداوند شما را پناه داده است که بر شما ستم روا ندارد اما پناه نداده است که آزمایشتان نکند. خداوند عظیم الشأن فرموده است: «براستی در این [داستان] نشانههایی است و ما بی گمان آزمایش کننده بودیم».
نهج البلاغة: الخطبة ۱۰۳
امام صادق علیه السلام: هیچ گرفتاری و گشایشی نیست، مگر این که خدا را در آن، خواست و قضا و آزمایشی است.
التوحید: ۳۵۴/۱
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi