4.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟امام صادق(ع):
در روز قیامت دستور داده میشود که افرادی را به جانب آتش ببرند و خداوند عز و جل به مالک (نگهبان جهنم) میفرماید:
به آتش بگو که پای آنها را نسوزاند که با آن به جانب مساجد میرفتند، و صورت آنها را نسوزاند که آنها خوب وضو میگرفتند، و دستهای آنان را نسوزاند که آن را برای دعا بلند میکردند، و زبان آنان را نسوزاند که بسیار قرآن تلاوت میکردند!
نگهبان جهنم بدانها گوید:
ای بدبختها! شما چه حالی داشتید [با این کارهای خوبی که میکردید، چرا جهنمی شدید]؟
میگویند: ما [این کارها را] برای
غیر خدا انجام میدادیم! پس به ما گفته شد: بروید پاداشتان را از همان کسی که برایش کار میکردید بگیرید!
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص224
@tarighatezendegi
🌎 تلنگر
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
ای انسان چه چیز تو را در مقابل پروردگار کریمت مغرور و سرکش ساخته است ؟!(انفطار۶)
ای انسان خداوند تو را به درستی خلق کرد و به تو آسایش و مالکیت روی زمین داد .
وقتی سالم و سر حالی و عیب و نقصی در جان و مالت نیست ، ببین چگونه او را فراموش می کنی و آنگونه که بخواهی روی زمین حرکت می کنی !
اما امان از وقتی که نقصانی در وجودت پدید آید ، ببین چگونه مثل مار دور خودت می پیچی ، و از خداوند و از همه به خاطر اشتباهات کرده و نکرده ات طلب عفو و بخشش می کنی !
ای انسان برای خداوندی که تو را در غرق نعمت آفرید کاری ندارد تا اسباب آسایشت را دوباره بهم بزند تا شاید یاد او بیفتی و دست از کردار زشتت بکشی .
خداوندی که به تو قدرت ایستادن ، راه رفتن ، دیدن و چشیدن عطا کرد که اگر بخواهد با کوچکترین ایجاد بینظمی در وجودت می تواند تو را به خاک بزند .
آیا نمی بینی که یک گرفتگی ساده کمر می تواند تو را به زمین بیاندازد و خداوند می توانست از ابتدا تو را همراه درد رنجور و زمین گیر بیافریند چنانکه بعضی ها را به خاطر نشان دادن آیاتش اینگونه آفریده است .
ای انسان براستی به کدامین نعمت کریمانه پروردگارت مغرور شدی و بدون ترس و ابایی روی زمین گام بر می داری و از همه چیزو همه کس بیم داری الا خداوند متعال ؟
از این دنیای فریبنده که به ظاهر تو را مالک و قدرتمند قرار داده است بترس که این ها همه به خاطر حکمت و مشیت خداوند است روزی تمام این اراده ها تمام میشود و تو در مقابل خداوند با همه وجودت به اجبار تسلیم خواهی شد ... .
@tarighatezendegi
🌎 تنها راه رسیدن به آرامش و نشاط در دنیا !
مومن در دنیا بلاها و مصیبت های زیادی را تجربه می کند .
مشکلاتی مثل نقصان یا تباهی مال ، بیماری ها ، رنج های عاطفی ، از دست دادن عزیزان و ...
اگر بخواهد ، زندگی را ادامه بدهد و سعی کند با آرامش و نشاط آن را بگذراند ناچار است ، خاطرات بد را فراموش کند .
برای فراموش کردن باید دل بکند !
برای دل کندن باید خودش را توجیه کند و به داشته هایش امیدوار شود .
و یا اینکه نداشته هایش را به اینکه ممکن بود بدتر از این ها سرش بیاید برای خودش کوچک و ناچیز کند .
برای آرامش و نشاط در دنیا باید از امور فانی و زوال پذیر دل کند .
به هر چیز وابسته تر باشید به خاطر همان چیز حساسیت دارید و سطح انتظارتان بالاتر می رود .
از نشانه های دل کندن ، حساس نبودن ، انتظار نداشتن و به خاطر چیزی خود را ناراحت و یا شاد نکردن است .
چیزی که با بدست آوردنش شما را شاد کند مسلما با از دست رفتنش هم شما را غمناک خواهد کرد .
پس شاد شدن به امور فانی و دنیوی هم نشانه دلبستگی به آن است .
اگر انسان دوست واقعی اش خدا باشد ، رزق و روزیش را از خدا ببیند ، دارایی های مادی و معنوی اش را همه از خدا بشمارد ، خدا را خالق همه چیز ، ارباب ، مدبر ، حکیم ، حامی ، سرپرست و ولی خودش بداند ، مسلما دیگر اسباب ظاهری دنیا کم و زیادش همه و همه برای او فرقی نمی کند !
اگر به او بدهند یا از او بگیرند برایش اهمیت ندارد چون امید به فضل و عنایت خداوند دارد و مسلما خالقش او را تنها نخواهد گذاشت .
پس به طور خلاصه انسان در صورتی می تواند دل از دنیا و امور فانی بکند ، که دل را به تکیه گاهی امن گره زده باشد .
آن وقت است که انسان می تواند به داشته هایش شکر گذاری کند و نداشته هایش را از حکمت روزگار ببیند .
دلکندن از دنیا به معنای واقعی کلمه ، کار هر کسی نیست ! و کسانیکه توانستند این مسیر را کامل طی کنند هم به درجات رفیع الهی دست یافتند هم در دنیا به آرامش و نشاط واقعی دست یافتند ، اما نکته اصلی اینجاست که تمام انسان ها به نحوی این دل کندن را در زندگی تجربه کرده اند .
و برای فراموشی و ادامه زندگی چاره ای جز این حالت در انسان وجود ندارد .
اما دل کندن همراه دلبستگی به خداوند کار هر کسی نیست !
دل کندن همراه آرامش و نشاط راه هر انسانی نیست !
اما در آخر باید بگویم که ما بخواهیم یا نخواهیم روزی به زور ما را از این دنیا به همراه تعلقاتش می برند و بعد روحانی مان را جدا می سازند ، پس چه خوب است قبل از دل کندن اجباری ، ما خودمان را محیا کرده باشیم و با دلبستگی از خداوند رفته رفته دل از این دنیای مادی بکنیم !
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 آیا کنترل اجباری در روابط بین دو نامحرم ، سبب انفجار مسائل جنسی در جامعه می شود ؟
حقیقتا با نبود امکانات و شرایط گناه ، مثل عوامل عادی سازی ، عوامل تحریک زا ، فرهنگ سازی غلط و همچنین بودن موانع آن ، مانند بد بودن روابط آزاد و بدون تعهد بین دو جنس در نگاه افراد جامعه ، و یا مجازات های سنگین برای چنین اقداماتی ، مسلما در چنین جامعه ای کسی به خودش جرئت انحراف و خواسته های غیر مشروع نمی دهد .
اصلا بساط گناهی باز نمی شود ، اگر هم بشود به سرعت به گونه ای عبرت زا ، بسته خواهد شد .
پس معلوم می شود اگر ما جامعه ، قوانین و مجریان درست داشته باشیم کسی به خودش جرئت زیاده خواهی را نمی دهد .
اما یک وقت هم می شود که ، جامعه ما عوامل مانع فحشا و خطوط قرمزش را از دست می دهد ، باب فرهنگ سازی غلط باز می شود ، مجریان و حاکمان کارشان را به درستی انجام نمی دهند ، اکثریت جامعه برایشان این مسائل عادی و جزء روابط صحیح و درست تلقی می شود .
خب مسلما در چنین روزگاری هر کس و ناکسی به خودش اجازه پا گذاشتن روی حدود الهی را می دهد ، وقتی شخص دانست که می تواند و این حق را دارد که خلاف قوانین بشری اقدام کند و جامعه هم او را آزاد گذاشت ، مسلما او به دنبال ارضای نیازات بی پایان حیوانی خود می دود ، برای خودش هر تصور خلاف انسانی را انجام می دهد و همه چیز ابتدائا در وجود خودش آغاز می شود .
او در وجود خودش ، جرئت هر کاری را به خود می دهد . مسلما از هر دری که بخواهد و بتواند وارد خواهد شد . کم کم باب حیا و غیرت بسته به میزان اجازه ای که به خودش می دهد از وجود این بشر باز می شود و از هر فکر و عملی به نفع خواستگاه های حیوانی و شهوانی خود فروگذار نخواهد بود .
اگر توجه کرده باشید در حین باز کردن مساله پاسخ نیز داده شد .
و پاسخ این است که اگر کسی در جامعه ای بنا به عللی بتواند به خودش اجازه انحراف بدهد ، به میزان این اجازه ، باب هرزگی و فحشا بالاتر می رود .
حالا به نظر شما در چه زمانی شخص به این اجازه دست پیدا می کند ؟ وقتی که او خودش را در انحراف جنسی آزاد تر ببیند !
چه وقت او آزادی بیشتر پیدا می کند ؟
وقتی موانع از جلوی او برداشته شود !
وقتی شرایط و امکانات بازتر باشد !
پس کاملا این فرضیه غلط است ، فرضیه ای که می گوید جوانان را آزاد بگذارید تا آزادانه در روابط دختر و پسر رفتار کنند که مبادا کار به تجاوز عنف و همجنس گرایی و روابط با محارم شکل بگیرد !
بلکه این اتفاقات در جامعه ای می افتد که روابط آزاد و بی قید و شرط باشد ...
انسان خاطی حس آزادی در این امور کثیف را پیدا کرده است که از او این اقدامات فجیع سر می زند !
اگر جامعه ، اطرافیان ، خانواده ، محیط ، حاکمیت ، مجریان قانون ، فرهنگ سازی درست و ... در جامعه به خوبی عمل می کرد مسلما او به خودش چنین اجازه ای نمی داد که وارد مقدماتش شود و انقدر خودش را ورزیده سازد که الان دست به چنین فجایع انسانی بزند ... !
پس آن کس که گفت روابط را آزاد بگذارید او جاهلی است که خائن به انسانیت است و خودش منحرف و اسیر حیوانیت و شهوات خانمان سوز شده است و جهلش به همین خاطر است .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 آیا هدایت زورکی ممکن است ؟
حقیقت این است که تا انسان از چیزی نترسد به خاطر آن تن به فعالیت نمی دهد!
ترس بی پولی ، ترس بی کاری ، ترس از تنهایی
، ترس از عذاب وجدان ، ترس از خدا ، ترس از جریمه ، ترس از پلیس ، ترس از آبروریزی ، ترس از مرگ ، ترس از گرسنگی.
بله ترس است که انسان را مجبور به حرکت می کند.
اگر او نترسد ، کاری انجام نمی دهد .
گویند برای انجام کار نیاز به شوق است!
چیزی که شوق در آن باشد ، ترس از دست دادن هم خواهد داشت.
پس اولا فهمیدیم تا ترس نباشد اقدامی علیه آن صورت نمی گیرد!
اما مطلب بعدی این است که آیا همه انسان ها می توانند صلاح خودشان و جامعه را درک بکنند و مطابق آن عمل نمایند؟
مسلما عوامل متعددی وجود دارد که انسان ها راه غیر صواب را انتخاب کنند و کار خود را هم درست بپندارند .
ما دلایل زیادی داریم که انسان ها در بیشتر مواقع راه به ضرر خود و جامعه انتخاب می کنند و اصلا هم با زبان خوش راضی به تغییر مسیر خود نیستند !
خودخواهی ها ، شهوات ، هواهای نفسانی ، لقمه های حرام، نطفه های ناپاک ، رفیق ناباب ، گناهان، همه و همه باعث می شوند که شخص نتواند درست تصمیم بگیرد و راه و مسیر روشن عقل را انتخاب بکند .
حقیقت این است که خیلی از انسان ها به خاطر غرور و خودخواهی و خود نگری از بسیاری از حقوق غافلند.
و حق را فقط در براورده شدن خواسته های خود می بینند.
چنین انسان هایی دیگر ترسی از حقیقت ندارند ، بلکه آن ها تنها از زایل شدن منافع خودشان ، آن گونه که می خواهند ، می ترسند .
بله درست است باید اعتراف کرد که به زور کسی را نمی توان حقیقت بین نمود !
یا کسی را به واقع آدم کرد ، تا خود شخص نخواهد و طلب حقیقت نکند به حقیقت دست نخواهد یافت .
اما نکته اینجاست که با چنین شرایطی چه باید کرد ؟ آیا باید جامعه را فدای خودخواهی ها و بی سوادی های افراد نمود ؟
آیا حالا که آنها از خدا و حقیقت نمی ترسند ، نمی شود آن ها را به گونه ای فرمانبردار کرد تا جامعه در امنیت و سلامت بماند ؟
تجربه نشان داده است که افراد درست است که ترسی از خدا ندارند ، اما آنها از زایل شدن مال و جان ، آرامش ، آسایش و سعادتشان در دنیا می ترسند !
آنها از بی اعتبار شدن ، بی ابرو شدن و از دست دادن خدمات و منافع جامعه ، واهمه دارند !
بله با ترساندن از این طریق می توان آنها را مجبور و تسلیم نمود.
درست است که این اجبار و تسلیم در قلب آنها ثمره ای ندارد و به واقع به آنها شناخت را تزریق نمی کند، اما جامعه را از حرکات و ضربات جبران ناپذیر این افراد حفظ می نماید.
پس باید اعتراف کرد که برای حفظ و نجات یک ملت ، حاکمیت آن باید در مقابل افرادی که خواسته و ناخواسته قصد ضربه زدن به انسانیت را دارند بایستد و با زور و جبر آنها را به هر طریق است تسلیم نماید .
داستان این است که مردم همه به خوبی این قضایا را می دانند ، اما چرا نسبت به موضوعی انقدر سخت برخورد می کنند و نسبت به موضوعات دیگر مدام صحبت آزادی و هدایت با محبت و عشق و علاقه را می نمایند بحث جداگانه ای دارد .
انسان هایی که من دیدم به خاطر کرونا چگونه دو ماسکه ، از خانه های خود هم بیرون نمی آمدند و مدام از دولت درخواست داشتند که به زور محل های کسب و بازار را ببندد ، محل های رفت و امد افراد را سد کند و با افراد خاطی که نسبت به پروتکل های بهداشتی بی پروا بودند مجازات های سنگین ببندد . عجیب است که اینها در چنین مواقعی که پای جان در میان می آید چگونه انقدر می ترسند و تنها سخنشان استفاده از جبر و زور حاکمیت است ، اما مثلا در بحث حجاب و روابط دو جنس مخالف اینگونه بی ارزشانه خواستار عدم جبر و زور هستند و این اقدامات را خلاف انسانیت خطاب می کنند و می گویند که با زور چیزی درست نمی شود .
عجیب است چگونه در بحث مثلا کرونا با زور مساله حل می شود اما در بحث حجاب این مساله حل نشدنیست و انسان ها خودشان باید بفهمند که راهشان درست است یا خیر ؟
الایا ایحال ، پس فهمیدیم که با زور افراد خاطی تسلیم خواهند شد به شرط آنکه مدام بکش پسکش نداشته باشیم !
من از حکومت عربستان اعلام بیزاری می کنم اما به صراحت بیان می کنم،عربستان در سختگیری های شدید در روابط بین نامحرم و ایجاد جرایم سنگین مالی و جانی،خیلی توانسته بود در این حوزه دقیق کار بکند!
و مسلما او در ابتدا این زنجیر را باز و بست نکرد ، بلکه یک پا و یک نفس در راستای اجرایی شدن این قوانین ایستادگی نمود!
بله هدایت زورکی ممکن است ، شدنی هست و باید چنین اتفاقی پدید بیاید و این جبر هدایتی ، تنها در دستان حاکمیت های جوامع است .آنها با قدرتی که دارند همراه با فرهنگ سازی و ایجاد مانع و سد کردن خواسته ها می توانند با تشویق ها و هزینه کردن ها در جامعه قلب مردم را نیز همراه خود کنند و جامعه را یکصدا با هم در مسیر خواستگاه های عمومی و مورد صلاح مردم همراه خود نمایند .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 علت امتحان حضرت آدم (ع) چه بود ؟
خداوند در ابتدا به آدم ع اسماء الله و یکسری از علوم الهی را به او آموخت و پس از آن ، آدم را در بهشت ساکن نمود .
و او روزهایی را در آنجا سپری کرد .
و پس از آن شیطان بر او داخل شد و او را فریفت .
حال به نظر شما چرا شیطان توانست انسان را بفریبد ؟ انسانی که اسماء الله و علومی را آموخته بود که فرشتگان هم از آن مطلع نبودند ؟
گویند شیطان به انسان وعده جاودانگی داد !
و گفت خداوند از این جهت گفته است از این درخت نخوری که تا مثل او ابدی نشوی !
و آدم ترسید . انسانی که در رفاه بود ، این حب ثروت و جاه و عظمت او را گرفته بود و پرده و حجابی شد بر چشمان آن ها که حقیقت را نبینند .
یعنی انسان به خاطر ابدیت ، خدای خودش را نافرمانی نمود و به خط قرمز الهی تجاوز نمود .
سوال ؟ آیا ادم خدا را نمی شناخت ؟
آیا علم به عظمت خداوند نداشت ؟
چرا داشت !
اما حب زندگی و حیات جاویدان با این همه احترام و عظمت برای او بت شد و این بزرگی با کمک وسواس شیطان و تشویق حوا همسرش، رشد یافت و در اخر آدم از ابدیت جاویدان با آن همه خدم و حشم به دنیای فانی پر از درد و ابتلا سقوط نمود .
بله ،طمع به ابدیت و حب به رفاه و ثروت ، سبب غفلت انسان از درگاه خداوند شد .
به عبارت واضح تر ، رفاه و آسایش انسان را از خداوند دور نمود و حکمت ها را از یاد او برد .
به عبارت دقیق تر ، حیوانیت و شهوت ، عقل آدم را زایل نمود .
و انسان فراموش کرد این نعمت ها از خداوند است و لذا اوست که باید فرمان بریش را کرد نه شیطان و موجودی که تنها مخلوق است .
پس علت امتحان انسان این بود که خداوند می دانست که یکسری ضعف ها و شرک های مخفی در وجود انسان است ، که با آموختن و سخن گفتن با او ، این مشکلات حل نخواهد شد .
به عبارتی انسان بی آنکه خودش بداند در وجودش نقص ها و انحرافاتی وجود دارد که تا در محل آزمایش قرار نگیرد این صفات پلید خودش را نمایان نمی کند .
انسان ذاتا چون از بعد جسمانی و شهوت برخوردار است ، فی نفسه ، این صفات خواهی نخواهی در وجود انسان موجود است .
و با سخن گفتن و کلاس درس هم این مشکلات حل نخواهد شد .
یعنی شاید انسان ، ادعای عالم شدن و یا خوب شدن را داشته باشد ، اما تا در سختی یا رفاه نیفتد آن ضمیر باطنش خودش را نشان نمی دهد . و خداوند هم عبد مخلص می خواهد !
کسی را می خواهد که به او قرب داشته باشد !
چنین انسانی اشرف مخلوقات می شود که کامل شود .
انسانی که فقط فکر کند به خدا قرب دارد در حالیکه در باطنش از خداوند نافرمان است چه نزدیکی می تواند به خداوند داشته باشد ؟
پس معلوم می شود که یکسری علوم ، تنها با سخن گفتن در انسان نهفته نمی شود !
بلکه انسان باید آزموده شود و در مسیر بالا و پایین زندگی قرار بگیرد تا مشکلاتش را ببیند و بفهمد و در آخر برای رفع آن تلاش کند .
و اینگونه بود که خداوند به آدم نشان داد که ای اشرف مخلوقات من !
تو و فرزندان تو ابتدائا صلاحیت زندگی پر از رفاه و آسایش را در بهشت من ندارید !
به زمین که دار بلا و امتحان است سقوط کنید و زندگی کنید و آزموده شوید و خودتان را رشد دهید تا لایق قرب الهی و زندگی ابدی در بهشت بشوید .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
و چه زیبا انسان هایی که تعلقات مادی نتوانست آن ها را به بند گیرد ...
آن ها همیشه آزاده بودند ...
و همیشه در استخدام خدا ...
فرمانده آن ها خدا بود و تنها به خاطر خدا زندگی می کردند ...
بنده ، میزو صندلی و جایگاه و هیج دنیایی نبودند ...
بلکه آن ها تنها بندگان خدا بودند و از جانب خود او فقط روزی می خوردند ...
کمیت و میزان و چگونگی آن برایشان مهم نبود زیرا آنها همه چیز را از خدا می دیدند و خدا را بهترین مدبر و ناظر و حکیم خود می شناختند ...
دنیای آنها در کف دست آنها بود ، آنان اسیر هیچ موقعیت و مکانی نمی شدند ، هر جا که صدای حق خواهی و حق طلبی به گوش می رسید ، آن ها همان جا حاضر بودند ...
و درود و سلام خدا به همه دوستان و لشکر خدا ...
و لعنت خدا بر تمام دشمنان او و سد کنندگان راه حقیقت ...
@tarighatezendegi
16.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
آیا فکر می کنید حساب و کتابی بعد از مرگ وجود ندارد ؟
پس لطفا تا پایان فیلم آن را تماشا کنید ✅👌
@tarighatezendegi
🌎 چرا باید روزه شویم ؟
من سر کار می روم نمی توانم روزه بشوم !
من درس می خوانم امتحان دارم نمی توانم روزه بشوم !
من مربی باشگاهم اندامم بهم می خورد نمی توانم روزه بگیرم !
من شکمو هستم نمی توانم روزه بگیرم !
من حوصله ندارم نمی توانم روزه بگیرم !
من مشکل دارم نمی توانم و ...
آیا می توانم روزه نشوم ؟
جواب همه سوال ها در یک جواب خلاصه می شود !
از نگاه خداوند هیچ یک از عذر های بالا قابل قبول نیست ، زیرا شما به خاطر خدا روزه را ترک نمی کنید ، بلکه به خاطر پول ، به خاطر شغل ، به خاطر هیکل ، به خاطر شکم ، به خاطر خودخواهی ها و هواهای نفسانی به خاطر این چیزها بلکه به خاطر یک لیوان آب یا به خاطر یک لقمه غذا خدای خودتان را می فروشید !
نافرمانی خداوند و نا حق کردن حق ، به منزله دور شدن و فراموشی خداوند است .
اگر شما نتوانید به خاطر خدا از شکم و شهوات و از هواهای نفسانیتان دست بکشید یعنی شما اطاعت و بندگی خداوند را نمی کنید بلکه شما تابع و برده شهواتتان هستید !
و به خاطر ارضای نیازاتتان از هر حق ناحق کردنی فروگذاری نمی کنید !
اما اگر توانستید به خاطر خدا نماز و روزه بگیرید ، بدانید که شما می توانید در شرایط سخت به خاطر خدا و به خاطر حق هر کاری را انجام دهید !
تکلیفتان را روشن کنید می خواهید بنده خدا و حقیقت شوید یا می خواهید بت پرست و شهوت ران و به دنبال ارضای غرایز مادیتان باشید ؟
بت پرست هستید چون برای خدا شریک قائل می شوید ، شکم شما بزرگ تر از خدای شماست !
هوس شما بزرگتر از فرمان خداست !
پول و شغل و هیکل و استایلتون برایتان بزرگتر از عظمت خداست !
چون شما به خاطر همه چیزو همه کس هر کاری می کنید الا برای خدا !
اگر راست می گویید بنده خدا هستید و تنها او را عبادت و پرستش می کنید پس روی به نماز بیاورید که در نماز ارضای هیچ یک از شهواتتان وجود ندارد جز اطاعت خداوند ...
روی به روزه بیاورید که در آن باید هر گونه شرک و بت پرستی را از خودتان دور کنید و به اخلاص برای خداوند برسید !
و شیطان مدام راه انکار و فرار از معرکه را به شما می آموزد ...
اگر نمی توانید پرسش های شیطان را پاسخ دهید از انسان های عالم و فهمیده که این راه و مسیر را طی کرده اند پرسش کنید !
اما من پاسخ همه سوالاتتان را در یک جمله می دهم !
عجیب است وقت خوردن و آشامیدن و ارضای شهوات حیوانیتان هیچ وقت اما و اگر نمی آورید ، اما موقع عبادت خداوند مدام کتمان و انکار می کنید ؟ مدام برایتان سوال و شبهه می شود !
یک آن یادتان می آید که اصلا اسلام از کجا معلوم است که حق باشد ؟
اسلام حق است و شما در اسلام تنها تسلیم خدا می شوید !
هر راه و مسیری جز تسلیم حق شدن یعنی رفتن در خانه کسانی که از ناحق دفاع می کنند .
هوای نفس شما عقلتان را می رباید ...
بر هوای نفستان غالب شوید تا بتوانید عاقلانه بیاندیشید !
با عمل کردن به حق هر چند بر خلاف هوای نفستان باشد شما را یک پله به عقلانیت و حقانیت نزدیک تر کرده است .
و برعکس هر چه قدر با اعمالتان هوای نفس و شهواتتان را بزرگتر کنید مسلما از حقیقت و عقلانیت هم دور تر می شوید .
والحمدلله رب العالمین
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌎 فلسفه نماز و روزه و اثبات حقانیت اسلام
قسمت اول
همان طور که می دانید در زندگی انسان دو راه وجود دارد . اولی راه درست یا راه حق و دومی راه نادرست و راه ناحق ... .
از هر انسان سالم اگر بپرسید که آدم باید راه درست را برود یا کار نادرست را انجام دهد مسلما پاسخش راه حق و درست است .
همان طور که می دانید این دنیا پر از قانون است که اگر این قوانین به درستی اجرا شود ، انسان به راه درست رسیده است .
اما یکسری عوامل مانع از دیدن حقیقت و اجرای درست آن می شود .
خیلی اتفاق می افتد که خواسته های نفسانی انسان با حقیقت به نقطه تقابل می رسند .
حقیقت یک مسیری می رود اما خواست انسان چیز دیگریست !
همه می دانیم که حقیقت یک مسیر مستقیم ، قطعی و روشنی دارد اما خواسته ها و هواهای نفسانی انسان ، هر روز به یک سازی می رقصند ... و این خواسته ها چون با راه حق منافات دارد لذا انسان را به مسیر ناحق می کشاند .
شرایطی در انسان به وجود می آید که او را به سمت شهوت رانی و خواسته های نفسانی می برد ، به حدی که دیگر حقیقت را نمی خواهند لذا آن را نمی بینند و لذا بر خلاف آن عمل می کنند .
انسان ها شاید در وهله اول ادعا می کنند که دارند راه درست را می روند و این راه ، مطابق با عقل سلیم است اما جدن تشخیص این مساله سخت است .
انسانی که حیوانیت و شهوت از ذاتیات وجودی او به حساب می آید به راستی چگونه می تواند بفهمد راه و مسیری که می رود به خاطر لذات شهوانی اوست یا اطاعت مستقیم از جناب عقل ؟
فعل انسان هر چند به ظاهر درست باشد می تواند به خاطر حقیقت نباشد بلکه چون صاحب عمل میلش کشیده است این کار را کرده است !
آیا انسانی که میلش به فعلی می کشد آیا برای او واجب است که دفعه بعد هم ، همان کار را مطابق با واقع انجام دهد ؟
خیر چه بسا دفعه بعد این انسان میلش نکشید و اگر بنا باشد انسان مطابق با میل و هواهایش جلو برود که سنگ روی سنگ بند نمی شود !
جالب است بدانید انسان هر چه قدر مطابق با میل و شهواتش جلو برود ، آن بعد حیوانی و غریزه نفسانیش بزرگ تر می شود و با بزرگتر کردن آن ، مسلما خواسته های او بیشتر از قبل میشود و کار به جایی می رسد که دیگر نمی شود این افسارگسیختگی نفس را کنترل نمود !
اما اگر انسان بیاید و آنچه که نفسش خواهش کرد بدان عمل ننماید و عقلانیت و حقیقت یا به عبارتی روحانیت را بر جسمانیتش حاکم کند و حرف خدا را بالاتر از هر خواسته ای قرار دهد ، مسلما رفته رفته ، این بعد حقیقت طلبی ، عقلانیت ، روحانیت و اطاعت پذیری از حق در او بزرگ تر می شود و لذا به مرور کار به جایی می رسد که جز حق و سخن خداوند چیز دیگری را نمی بیند و نمی شنود و در نهایت نفسش مطیع حضرت حق می گردد .
عرض کردیم که تشخیص اخلاص در عمل سخت است و انسان ها در اینکه فعلی را به خاطر حق کرده اند یا به خاطر هوای نفسانی برایشان سردرگمی می آورد و خیلی ها بر این باورند که به خاطر حق و طبق جریان عقل عمل می کنند در حالیکه اینگونه نبوده و شواهد و ظواهر چیز دیگری را نشان می دهد .
لذا در اینجا فعل و امری را می طلبد که در آن اخلاص واقعی قرار گیرد که انسان توسط آن هم میزان اخلاص و حق گراییش را بسنجد و هم تمرین و ممارستی باشد تا او در دیگر اعمالی که مشتبه می شود بین حق گرایی و هواپرستی ، شخص اطاعت از حق را بکند !
جدن حضرت حق بر او واجب عقلیست که چنین دستور و امری را صادر کند !
عملی که در آن اخلاص محض باشد و با عمل کردن به این امر ، انسان آن بعد حق گرایی را در وجودش بزرگتر کند تا از هوا و هوس دوری گزیند .
خداوند متعال این واجب عقلی را به فعلیت رسانده است و دو عبادت خاص و واجب را برای حقیقت طلبان و تسلیم شدگان حق قرار داده است !
اولی نماز و دومی روزه است .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌎 فلسفه نماز و روزه و اثبات حقانیت اسلام
قسمت دوم :
در نماز انسان باید در زمان و شرایط خاص یک سری اعمال گفته شده را انجام دهد ، اعمالی که در آن هیچ گونه از عوامل ارضای حیوانی وجود ندارد ، به طور مثال یعنی در نماز غذا وجود ندارد ، که انسان به خاطر شکم آن را بخواند و یا اینکه در نماز به خاطر موسیقی و اشعار دل انگیز انسان جلب آن نمی شود .
بلکه ما فقط در این نوع عبادت فقط معنای قضیه را مشاهده می کنیم . یک سری اذکار که تنها یک واقعیت و یک حقیقت را به ما متذکر می شود .
خب انسان های اهل هوا و هوس به چنین عبادتی تمایل نشان نمی دهند ، بلکه حوصله خواندن این نماز را ندارند .
علتش واضح است چون آن ها با هواپرستی و رسیدن به تمایلات نفسانی ، آن بعد حیوانیتشان بزرگتر از روحانیت شده است .
لذا نمازی که همه چیزش ، روحانی و عقلانی صرف است را به آن تمایلی نشان نمی دهند .
گاها اتفاق می افتد که شخص می گوید من خودم هر جور که خواستم با خدایم ارتباط میگیرم و کاری به این مدل نماز خواندن ندارم . اما این شخص غافل است که این دعا و عبادتی که می خواهد انجام بدهد از سر خودخواهی و خودبینی می باشد .
و به خاطر خدا در آن منظور نمی باشد .
اما نماز وقتی انسان آن گونه که خداوند به او امر کرده است انجام می دهد ، این یعنی او خودخواهی ها ، خودبینی ها ، هوا پرستی ها ، منیت و برتری طلبی ها را که همه با حق خواهی و حق طلبی انسان سر ناسازگاری دارد را کنار می گذارد و داخل در عبادتی می شود که همه ارکانش دم از اخلاص و اطاعت کردن صرف از حق است .
علاوه بر آن ما در نماز یک سری اعمال مثل سجده و رکوع داریم که این اعمال نهایت اخلاص را در این عبادت بیان می کند .
همان طور که می دانید افعال و نوع حرکات و اعمال انسان در روند و چگونگی زندگی او تاثیر بسزایی دارد .
تکرار عاداتی خاص ، مطلبی را به ضمیر ناخداگاه او تلقین می کند که بیان گر چگونگی رفتار آینده او خواهد شد .
وقتی انسان سر بر سجده می گذارد این عمل یعنی من تسلیم محض خداوند هستم .
یعنی تسلیم محض حضرت حق ...
یعنی در طول زندگیم هر چه حق باشد عمل می کنم !
بعضی ها خدا را جدای حق می بینند . العیاذ بالله خدا را یک غول متکبر ، ظالم و اضافی تصور می کنند که می خواهد انسان را بردگی بکشد ، گویا با سجده بر او هویت و اعتبار انسانیشان که همان عقل و حق خواهی باشد را از دست می دهند .
خیر خداوند همان حق است !
چگونه است که می گویید من هر چه حق باشد انجام می دهم ؟
آری این خواسته از خداوند است و خداوند اول و آخر و سرآمد و نهایت و ظاهر و کنه هر حقیقتیست ... .
تو که ادعای حق بودن می کنی و به خاطر حق و درستی می خواهی زندگی کنی !
این حق همان خداست و این خدا همان حق است .
اما انسان او را با ناحق اشتباه می گیرد لذا به گمانش راهش درست است اما غافل از آنکه راه او آمیخته از شهوات و تمایلات نفسانی ست و راه حق چیز دیگری است .
سجده بر خداوند یعنی تسلیم شدن در برابر خداوند ! و عمل و چگونگی حالت اندام شما دقیقا این معنا را دارد به خود شما و عالم مخابره می کند که من فقط از حق اطاعت می کنم !
و این عبادت رفته رفته حق خواهی را در وجود شخص تسلیم شده بزرگتر می کند و او از هواپرستی دور تر می شود .
همچنان که عکس این ماجرا هم صادق است .
هر چه قدر اعمال ما بوی خودخواهی و خودبینی دهد ، به همان اندازه ما از حقیقت دور تر می شویم و این مطالب از عقلیات و مسلمات است و جای هیچ گونه تردیدی در آن نخواهد بود .
مسلما انسان هایی که راه منیت خواهی را پیش گرفته باشند با حقیقت که همان عقلانیت و روحانیت است بیگانه تر و دور ترند لذا شما می بینید که نه تنها تمایلی به این مطالب عقلی ندارند ، بلکه اگر هم ببینند و بشنوند انگار نوشته ها و اصوات چینی ژاپنی را شنیده اند . اگر این زبان های سخت دنیا را در بدون آموزش و تمرین فهمیدند ، علوم عقلی را هم بدون حق طلبی و عبادت و تمرین الهی ، خواهند فهمید .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌎 فلسفه نماز و روزه و اثبات حقانیت اسلام
قسمت سوم :
عبادت دوم که از واجبات الهیست روزه است .
روزه ، یعنی پشت پا زدن به تمام خواسته ها و خواهش های نفسانی که منشا و علت اکثر آن ها شکم است .
با نخوردن و نیاشامیدن به خاطر خدا ، انسان در مسیر حق طلبی بیشتر و بهتر رشد می کند .
خیلی وقت ها می شود که شکم ما ، شهوت ما چیزی می خواهد که منافات با حق است .
یا مثلا انسان به خاطر شکم و شهوات دیگر که منشا اصلی آن معده اوست ، کاری را انجام می دهد که اگر او افسار این حیوانیات در دستش می بود این کارها و رفتار های زشت از او سر نمی زد .
خیلی ها شاید به خاطر کار وتحصیلات و پول و اندام و رژیم غذایی دست از خوردن و آشامیدن می زنند . اما به واقع آیا این نخوردن و نیاشامیدن تاثیری در انسانیت و بالارفتن روحانیت و عقلانیت انسان دارد ؟
خیر هیچ تاثیری ندارد بلکه اگر انسان به خاطر خدا و فرمان حق این کار را بکند یعنی او می تواند در جاها و مسیر های دیگر زندگی که فرمان حق صادر شد ، او بی چون و چرا آن را بپذیرد و عمل کند و چنین عبادتی با چنین نیتی حاصل ثمر است .
اما عملی که نیت و خواسته اش چیز دیگری باشد چگونه می توان به رشد حق خواهی و حق طلبی انسان کمک کند ؟
الا یا ایحال باید بگویم این دو عبادت عظیم که خداوند بر انسان خلق و واجب کرده است ، طبق مسلمات عقلی و بنا بر حکمت والا تقدیم انسان شده است .
درست است که عقل انسان در ابتدا قاصر به فهم چنین حکمت هایی است ، اما خداوند است که عقلیات و حکمت ها همگی از اوست ، اما انسان پس از شناخت و تفکر و خواهش فهم از حضرت حق ، او به درک چنین حکمت هایی به اندازه وسعت وجودیش خواهد رسید .
لذا نمی توان گفت چون من نفهمیدم پس حقیقت ندارد ...
نخیر ، تو نمی فهمی چون از عقل دور هستی ! و چگونه با این همه حجاب های عقلی و هیجانات حیوانی ، انسان می تواند به عقل نزدیک باشد ؟
بلکه باید گفت من نمی فهمم و باید بروم مطالعه کنم ، عبادت کنم آنگونه که او گفته است و از آنکه همه درک ها و ادراکات از اوست تسلیم او شوم خواهش و تمنا کنم تا قدری از معلومات خودش را نصیب من کند .
پس در نهایت باید گفت وجود عبادت واجبی مثل نماز و روزه از مقتضیات عالم خلقت است و اگر نبود انسانیت به سمت روحانیت و نورانیت رشد نمی یافت .
و لذا وجود چنین عبادتی همراه این اخلاص که بدون برانگیختن هر گونه خواسته های نفسانی است ، دلالت بر اثبات و حقانیت اسلام دارد .
از آن طرف ادیان تحریف شده ای مثل مسیحیت که عبادتشان را با امور هوس انگیز و طرب انگیز مخلوط کرده اند ، و دنیا و عالم ماده را داخل این عبادات برده اند ، این ها بالکل باطل و انحرافی هستند .
و این عبادات جز بزرگ کردن خواهش های نفسانی و هدایت انسان به مسیر های باطل و شیطانی کار دیگری از آن بر نمی آید .
لذا اگر خواستید دین حق خدا را از ناحق تشخیص دهید ببینید آیا این دین شما را به عقلانیت نزدیک می کند ! برای اینکه بفهمید ببینید عبادت آن ها خالص برای خدا هست ؟ آیا این اخلاص ما را به حق خواهی و خداخواهی و مسیر عقلانیت نزدیک می کند ؟
آیا توانسته است هوا و هوس که آفت عقل است را از ما دور کند یا خودش هم ممزوج با آلات لهو و لعب است ؟
آیا اعمال و رفتار چنین عباداتی ، انسان را تسلیم خداوند می نماید ؟ آیا به صورت برنامه ریزی شده و مکرر هر روز و به صورت چند وعده واجب شده است ؟
یا می گوید که هر مدل که دوست داشتی و عشقت کشید می توانی با خدایت ارتباط برقرار کنی؟
آیا با واجب بودنش در وقت و ساعت خاص خودخواهی ها و منیت طلبی های افراد را از بین می برد !
آیا اصلا این عبادات انسان را به سوی حق می کشاند و یا اینکه انسان را به سوی خدای قلابی که امر به شهوت و دنیا طلبی می کند می برد ؟
و اینجاست که دین اسلام از زاویه نماز و روزه بار دیگر حقانیتش برای ما مکشوف و ملزوم می شود .
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّـهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّـهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi