5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
و چه زیبا انسان هایی که تعلقات مادی نتوانست آن ها را به بند گیرد ...
آن ها همیشه آزاده بودند ...
و همیشه در استخدام خدا ...
فرمانده آن ها خدا بود و تنها به خاطر خدا زندگی می کردند ...
بنده ، میزو صندلی و جایگاه و هیج دنیایی نبودند ...
بلکه آن ها تنها بندگان خدا بودند و از جانب خود او فقط روزی می خوردند ...
کمیت و میزان و چگونگی آن برایشان مهم نبود زیرا آنها همه چیز را از خدا می دیدند و خدا را بهترین مدبر و ناظر و حکیم خود می شناختند ...
دنیای آنها در کف دست آنها بود ، آنان اسیر هیچ موقعیت و مکانی نمی شدند ، هر جا که صدای حق خواهی و حق طلبی به گوش می رسید ، آن ها همان جا حاضر بودند ...
و درود و سلام خدا به همه دوستان و لشکر خدا ...
و لعنت خدا بر تمام دشمنان او و سد کنندگان راه حقیقت ...
@tarighatezendegi
16.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
آیا فکر می کنید حساب و کتابی بعد از مرگ وجود ندارد ؟
پس لطفا تا پایان فیلم آن را تماشا کنید ✅👌
@tarighatezendegi
🌎 چرا باید روزه شویم ؟
من سر کار می روم نمی توانم روزه بشوم !
من درس می خوانم امتحان دارم نمی توانم روزه بشوم !
من مربی باشگاهم اندامم بهم می خورد نمی توانم روزه بگیرم !
من شکمو هستم نمی توانم روزه بگیرم !
من حوصله ندارم نمی توانم روزه بگیرم !
من مشکل دارم نمی توانم و ...
آیا می توانم روزه نشوم ؟
جواب همه سوال ها در یک جواب خلاصه می شود !
از نگاه خداوند هیچ یک از عذر های بالا قابل قبول نیست ، زیرا شما به خاطر خدا روزه را ترک نمی کنید ، بلکه به خاطر پول ، به خاطر شغل ، به خاطر هیکل ، به خاطر شکم ، به خاطر خودخواهی ها و هواهای نفسانی به خاطر این چیزها بلکه به خاطر یک لیوان آب یا به خاطر یک لقمه غذا خدای خودتان را می فروشید !
نافرمانی خداوند و نا حق کردن حق ، به منزله دور شدن و فراموشی خداوند است .
اگر شما نتوانید به خاطر خدا از شکم و شهوات و از هواهای نفسانیتان دست بکشید یعنی شما اطاعت و بندگی خداوند را نمی کنید بلکه شما تابع و برده شهواتتان هستید !
و به خاطر ارضای نیازاتتان از هر حق ناحق کردنی فروگذاری نمی کنید !
اما اگر توانستید به خاطر خدا نماز و روزه بگیرید ، بدانید که شما می توانید در شرایط سخت به خاطر خدا و به خاطر حق هر کاری را انجام دهید !
تکلیفتان را روشن کنید می خواهید بنده خدا و حقیقت شوید یا می خواهید بت پرست و شهوت ران و به دنبال ارضای غرایز مادیتان باشید ؟
بت پرست هستید چون برای خدا شریک قائل می شوید ، شکم شما بزرگ تر از خدای شماست !
هوس شما بزرگتر از فرمان خداست !
پول و شغل و هیکل و استایلتون برایتان بزرگتر از عظمت خداست !
چون شما به خاطر همه چیزو همه کس هر کاری می کنید الا برای خدا !
اگر راست می گویید بنده خدا هستید و تنها او را عبادت و پرستش می کنید پس روی به نماز بیاورید که در نماز ارضای هیچ یک از شهواتتان وجود ندارد جز اطاعت خداوند ...
روی به روزه بیاورید که در آن باید هر گونه شرک و بت پرستی را از خودتان دور کنید و به اخلاص برای خداوند برسید !
و شیطان مدام راه انکار و فرار از معرکه را به شما می آموزد ...
اگر نمی توانید پرسش های شیطان را پاسخ دهید از انسان های عالم و فهمیده که این راه و مسیر را طی کرده اند پرسش کنید !
اما من پاسخ همه سوالاتتان را در یک جمله می دهم !
عجیب است وقت خوردن و آشامیدن و ارضای شهوات حیوانیتان هیچ وقت اما و اگر نمی آورید ، اما موقع عبادت خداوند مدام کتمان و انکار می کنید ؟ مدام برایتان سوال و شبهه می شود !
یک آن یادتان می آید که اصلا اسلام از کجا معلوم است که حق باشد ؟
اسلام حق است و شما در اسلام تنها تسلیم خدا می شوید !
هر راه و مسیری جز تسلیم حق شدن یعنی رفتن در خانه کسانی که از ناحق دفاع می کنند .
هوای نفس شما عقلتان را می رباید ...
بر هوای نفستان غالب شوید تا بتوانید عاقلانه بیاندیشید !
با عمل کردن به حق هر چند بر خلاف هوای نفستان باشد شما را یک پله به عقلانیت و حقانیت نزدیک تر کرده است .
و برعکس هر چه قدر با اعمالتان هوای نفس و شهواتتان را بزرگتر کنید مسلما از حقیقت و عقلانیت هم دور تر می شوید .
والحمدلله رب العالمین
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌎 فلسفه نماز و روزه و اثبات حقانیت اسلام
قسمت اول
همان طور که می دانید در زندگی انسان دو راه وجود دارد . اولی راه درست یا راه حق و دومی راه نادرست و راه ناحق ... .
از هر انسان سالم اگر بپرسید که آدم باید راه درست را برود یا کار نادرست را انجام دهد مسلما پاسخش راه حق و درست است .
همان طور که می دانید این دنیا پر از قانون است که اگر این قوانین به درستی اجرا شود ، انسان به راه درست رسیده است .
اما یکسری عوامل مانع از دیدن حقیقت و اجرای درست آن می شود .
خیلی اتفاق می افتد که خواسته های نفسانی انسان با حقیقت به نقطه تقابل می رسند .
حقیقت یک مسیری می رود اما خواست انسان چیز دیگریست !
همه می دانیم که حقیقت یک مسیر مستقیم ، قطعی و روشنی دارد اما خواسته ها و هواهای نفسانی انسان ، هر روز به یک سازی می رقصند ... و این خواسته ها چون با راه حق منافات دارد لذا انسان را به مسیر ناحق می کشاند .
شرایطی در انسان به وجود می آید که او را به سمت شهوت رانی و خواسته های نفسانی می برد ، به حدی که دیگر حقیقت را نمی خواهند لذا آن را نمی بینند و لذا بر خلاف آن عمل می کنند .
انسان ها شاید در وهله اول ادعا می کنند که دارند راه درست را می روند و این راه ، مطابق با عقل سلیم است اما جدن تشخیص این مساله سخت است .
انسانی که حیوانیت و شهوت از ذاتیات وجودی او به حساب می آید به راستی چگونه می تواند بفهمد راه و مسیری که می رود به خاطر لذات شهوانی اوست یا اطاعت مستقیم از جناب عقل ؟
فعل انسان هر چند به ظاهر درست باشد می تواند به خاطر حقیقت نباشد بلکه چون صاحب عمل میلش کشیده است این کار را کرده است !
آیا انسانی که میلش به فعلی می کشد آیا برای او واجب است که دفعه بعد هم ، همان کار را مطابق با واقع انجام دهد ؟
خیر چه بسا دفعه بعد این انسان میلش نکشید و اگر بنا باشد انسان مطابق با میل و هواهایش جلو برود که سنگ روی سنگ بند نمی شود !
جالب است بدانید انسان هر چه قدر مطابق با میل و شهواتش جلو برود ، آن بعد حیوانی و غریزه نفسانیش بزرگ تر می شود و با بزرگتر کردن آن ، مسلما خواسته های او بیشتر از قبل میشود و کار به جایی می رسد که دیگر نمی شود این افسارگسیختگی نفس را کنترل نمود !
اما اگر انسان بیاید و آنچه که نفسش خواهش کرد بدان عمل ننماید و عقلانیت و حقیقت یا به عبارتی روحانیت را بر جسمانیتش حاکم کند و حرف خدا را بالاتر از هر خواسته ای قرار دهد ، مسلما رفته رفته ، این بعد حقیقت طلبی ، عقلانیت ، روحانیت و اطاعت پذیری از حق در او بزرگ تر می شود و لذا به مرور کار به جایی می رسد که جز حق و سخن خداوند چیز دیگری را نمی بیند و نمی شنود و در نهایت نفسش مطیع حضرت حق می گردد .
عرض کردیم که تشخیص اخلاص در عمل سخت است و انسان ها در اینکه فعلی را به خاطر حق کرده اند یا به خاطر هوای نفسانی برایشان سردرگمی می آورد و خیلی ها بر این باورند که به خاطر حق و طبق جریان عقل عمل می کنند در حالیکه اینگونه نبوده و شواهد و ظواهر چیز دیگری را نشان می دهد .
لذا در اینجا فعل و امری را می طلبد که در آن اخلاص واقعی قرار گیرد که انسان توسط آن هم میزان اخلاص و حق گراییش را بسنجد و هم تمرین و ممارستی باشد تا او در دیگر اعمالی که مشتبه می شود بین حق گرایی و هواپرستی ، شخص اطاعت از حق را بکند !
جدن حضرت حق بر او واجب عقلیست که چنین دستور و امری را صادر کند !
عملی که در آن اخلاص محض باشد و با عمل کردن به این امر ، انسان آن بعد حق گرایی را در وجودش بزرگتر کند تا از هوا و هوس دوری گزیند .
خداوند متعال این واجب عقلی را به فعلیت رسانده است و دو عبادت خاص و واجب را برای حقیقت طلبان و تسلیم شدگان حق قرار داده است !
اولی نماز و دومی روزه است .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌎 فلسفه نماز و روزه و اثبات حقانیت اسلام
قسمت دوم :
در نماز انسان باید در زمان و شرایط خاص یک سری اعمال گفته شده را انجام دهد ، اعمالی که در آن هیچ گونه از عوامل ارضای حیوانی وجود ندارد ، به طور مثال یعنی در نماز غذا وجود ندارد ، که انسان به خاطر شکم آن را بخواند و یا اینکه در نماز به خاطر موسیقی و اشعار دل انگیز انسان جلب آن نمی شود .
بلکه ما فقط در این نوع عبادت فقط معنای قضیه را مشاهده می کنیم . یک سری اذکار که تنها یک واقعیت و یک حقیقت را به ما متذکر می شود .
خب انسان های اهل هوا و هوس به چنین عبادتی تمایل نشان نمی دهند ، بلکه حوصله خواندن این نماز را ندارند .
علتش واضح است چون آن ها با هواپرستی و رسیدن به تمایلات نفسانی ، آن بعد حیوانیتشان بزرگتر از روحانیت شده است .
لذا نمازی که همه چیزش ، روحانی و عقلانی صرف است را به آن تمایلی نشان نمی دهند .
گاها اتفاق می افتد که شخص می گوید من خودم هر جور که خواستم با خدایم ارتباط میگیرم و کاری به این مدل نماز خواندن ندارم . اما این شخص غافل است که این دعا و عبادتی که می خواهد انجام بدهد از سر خودخواهی و خودبینی می باشد .
و به خاطر خدا در آن منظور نمی باشد .
اما نماز وقتی انسان آن گونه که خداوند به او امر کرده است انجام می دهد ، این یعنی او خودخواهی ها ، خودبینی ها ، هوا پرستی ها ، منیت و برتری طلبی ها را که همه با حق خواهی و حق طلبی انسان سر ناسازگاری دارد را کنار می گذارد و داخل در عبادتی می شود که همه ارکانش دم از اخلاص و اطاعت کردن صرف از حق است .
علاوه بر آن ما در نماز یک سری اعمال مثل سجده و رکوع داریم که این اعمال نهایت اخلاص را در این عبادت بیان می کند .
همان طور که می دانید افعال و نوع حرکات و اعمال انسان در روند و چگونگی زندگی او تاثیر بسزایی دارد .
تکرار عاداتی خاص ، مطلبی را به ضمیر ناخداگاه او تلقین می کند که بیان گر چگونگی رفتار آینده او خواهد شد .
وقتی انسان سر بر سجده می گذارد این عمل یعنی من تسلیم محض خداوند هستم .
یعنی تسلیم محض حضرت حق ...
یعنی در طول زندگیم هر چه حق باشد عمل می کنم !
بعضی ها خدا را جدای حق می بینند . العیاذ بالله خدا را یک غول متکبر ، ظالم و اضافی تصور می کنند که می خواهد انسان را بردگی بکشد ، گویا با سجده بر او هویت و اعتبار انسانیشان که همان عقل و حق خواهی باشد را از دست می دهند .
خیر خداوند همان حق است !
چگونه است که می گویید من هر چه حق باشد انجام می دهم ؟
آری این خواسته از خداوند است و خداوند اول و آخر و سرآمد و نهایت و ظاهر و کنه هر حقیقتیست ... .
تو که ادعای حق بودن می کنی و به خاطر حق و درستی می خواهی زندگی کنی !
این حق همان خداست و این خدا همان حق است .
اما انسان او را با ناحق اشتباه می گیرد لذا به گمانش راهش درست است اما غافل از آنکه راه او آمیخته از شهوات و تمایلات نفسانی ست و راه حق چیز دیگری است .
سجده بر خداوند یعنی تسلیم شدن در برابر خداوند ! و عمل و چگونگی حالت اندام شما دقیقا این معنا را دارد به خود شما و عالم مخابره می کند که من فقط از حق اطاعت می کنم !
و این عبادت رفته رفته حق خواهی را در وجود شخص تسلیم شده بزرگتر می کند و او از هواپرستی دور تر می شود .
همچنان که عکس این ماجرا هم صادق است .
هر چه قدر اعمال ما بوی خودخواهی و خودبینی دهد ، به همان اندازه ما از حقیقت دور تر می شویم و این مطالب از عقلیات و مسلمات است و جای هیچ گونه تردیدی در آن نخواهد بود .
مسلما انسان هایی که راه منیت خواهی را پیش گرفته باشند با حقیقت که همان عقلانیت و روحانیت است بیگانه تر و دور ترند لذا شما می بینید که نه تنها تمایلی به این مطالب عقلی ندارند ، بلکه اگر هم ببینند و بشنوند انگار نوشته ها و اصوات چینی ژاپنی را شنیده اند . اگر این زبان های سخت دنیا را در بدون آموزش و تمرین فهمیدند ، علوم عقلی را هم بدون حق طلبی و عبادت و تمرین الهی ، خواهند فهمید .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌎 فلسفه نماز و روزه و اثبات حقانیت اسلام
قسمت سوم :
عبادت دوم که از واجبات الهیست روزه است .
روزه ، یعنی پشت پا زدن به تمام خواسته ها و خواهش های نفسانی که منشا و علت اکثر آن ها شکم است .
با نخوردن و نیاشامیدن به خاطر خدا ، انسان در مسیر حق طلبی بیشتر و بهتر رشد می کند .
خیلی وقت ها می شود که شکم ما ، شهوت ما چیزی می خواهد که منافات با حق است .
یا مثلا انسان به خاطر شکم و شهوات دیگر که منشا اصلی آن معده اوست ، کاری را انجام می دهد که اگر او افسار این حیوانیات در دستش می بود این کارها و رفتار های زشت از او سر نمی زد .
خیلی ها شاید به خاطر کار وتحصیلات و پول و اندام و رژیم غذایی دست از خوردن و آشامیدن می زنند . اما به واقع آیا این نخوردن و نیاشامیدن تاثیری در انسانیت و بالارفتن روحانیت و عقلانیت انسان دارد ؟
خیر هیچ تاثیری ندارد بلکه اگر انسان به خاطر خدا و فرمان حق این کار را بکند یعنی او می تواند در جاها و مسیر های دیگر زندگی که فرمان حق صادر شد ، او بی چون و چرا آن را بپذیرد و عمل کند و چنین عبادتی با چنین نیتی حاصل ثمر است .
اما عملی که نیت و خواسته اش چیز دیگری باشد چگونه می توان به رشد حق خواهی و حق طلبی انسان کمک کند ؟
الا یا ایحال باید بگویم این دو عبادت عظیم که خداوند بر انسان خلق و واجب کرده است ، طبق مسلمات عقلی و بنا بر حکمت والا تقدیم انسان شده است .
درست است که عقل انسان در ابتدا قاصر به فهم چنین حکمت هایی است ، اما خداوند است که عقلیات و حکمت ها همگی از اوست ، اما انسان پس از شناخت و تفکر و خواهش فهم از حضرت حق ، او به درک چنین حکمت هایی به اندازه وسعت وجودیش خواهد رسید .
لذا نمی توان گفت چون من نفهمیدم پس حقیقت ندارد ...
نخیر ، تو نمی فهمی چون از عقل دور هستی ! و چگونه با این همه حجاب های عقلی و هیجانات حیوانی ، انسان می تواند به عقل نزدیک باشد ؟
بلکه باید گفت من نمی فهمم و باید بروم مطالعه کنم ، عبادت کنم آنگونه که او گفته است و از آنکه همه درک ها و ادراکات از اوست تسلیم او شوم خواهش و تمنا کنم تا قدری از معلومات خودش را نصیب من کند .
پس در نهایت باید گفت وجود عبادت واجبی مثل نماز و روزه از مقتضیات عالم خلقت است و اگر نبود انسانیت به سمت روحانیت و نورانیت رشد نمی یافت .
و لذا وجود چنین عبادتی همراه این اخلاص که بدون برانگیختن هر گونه خواسته های نفسانی است ، دلالت بر اثبات و حقانیت اسلام دارد .
از آن طرف ادیان تحریف شده ای مثل مسیحیت که عبادتشان را با امور هوس انگیز و طرب انگیز مخلوط کرده اند ، و دنیا و عالم ماده را داخل این عبادات برده اند ، این ها بالکل باطل و انحرافی هستند .
و این عبادات جز بزرگ کردن خواهش های نفسانی و هدایت انسان به مسیر های باطل و شیطانی کار دیگری از آن بر نمی آید .
لذا اگر خواستید دین حق خدا را از ناحق تشخیص دهید ببینید آیا این دین شما را به عقلانیت نزدیک می کند ! برای اینکه بفهمید ببینید عبادت آن ها خالص برای خدا هست ؟ آیا این اخلاص ما را به حق خواهی و خداخواهی و مسیر عقلانیت نزدیک می کند ؟
آیا توانسته است هوا و هوس که آفت عقل است را از ما دور کند یا خودش هم ممزوج با آلات لهو و لعب است ؟
آیا اعمال و رفتار چنین عباداتی ، انسان را تسلیم خداوند می نماید ؟ آیا به صورت برنامه ریزی شده و مکرر هر روز و به صورت چند وعده واجب شده است ؟
یا می گوید که هر مدل که دوست داشتی و عشقت کشید می توانی با خدایت ارتباط برقرار کنی؟
آیا با واجب بودنش در وقت و ساعت خاص خودخواهی ها و منیت طلبی های افراد را از بین می برد !
آیا اصلا این عبادات انسان را به سوی حق می کشاند و یا اینکه انسان را به سوی خدای قلابی که امر به شهوت و دنیا طلبی می کند می برد ؟
و اینجاست که دین اسلام از زاویه نماز و روزه بار دیگر حقانیتش برای ما مکشوف و ملزوم می شود .
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّـهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّـهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 کاری که برای خدا انجام نگیرد ، عاقبت خوشی ندارد
اگر کاری برای کسی انجام دادید و انتظار تشکر داشتید بدانید عمل را به خاطر خدا نکرده اید .
انسان وقتی به خاطر کاری بر دیگری منت می گذارد ، که فکر کند با دارایی هایش کاری را برای کسی انجام داده است .
در حالیکه بالواقع انسان فقیر است و چیزی از خودش ندارد ، همه چیز از خداست .
البته شاید خیلی ها این مطلب را قبول داشته باشند اما کم اند کسانیکه به مرحله باور رسیده باشند !
انسانی که یقین کند همه چیزش از خداست ، هیچ گاه حس مالکیت واقعی به او دست نمی دهد .
نعمت ها و موهبت هایی که به او شده است را به خاطر خدا و در راه او خرج می کند .
و کسی که واقعا بفهمد که همه چیزش از خداست و دست او بالاتر از هر دستی هست ، هیچگاه مغرور نمی شود و هیچ وقت بر سر کسی منت نمی گذارد ، پاداشش را از خدا طلب می کند و به خاطر بی محلی یا اهانت دیگران راهش را تغییر نمی دهد .
انسان مخلص ، همه نگاهش به خداست .
تنها او را می بیند و تنها از او می خواهد و تنها از او اطاعت می کند .
انسان های مخلص ، هیچ گاه نمی گویند دست من نمک نداشت ، یا اینکه ای کاش فلان کار را برایت نکرده بودم تا اینگونه در مقابل من نایستی !
عمل مخلصانه ، فعل را زیبا می کند ، قلب انسان ها را از شما راضی می کند و روحتان را همیشه در آرامش و لطافت قرار می دهد .
وقتی کار برای خدا کردید ، اگر فعل تباه شد و یا اینکه شخص ناسپاسی کرد ، هیچ وقت ناراحت نمی شوید چون شما دانسته اید که تنها وسیله و یک دست برای محقق شدن اوامر الهی هستید و برگی از درختی نمی افتد و کاری به پایان نمی رسد مگر اینکه خداوند رضایت دهد .
اکثر دلخوری ها ، تیره شدن روابط ، بسیاری از مشکلات خانوادگی همه و همه به خاطر انتظار از هم داشتن ، صورت می گیرد .
انتظار هم تنها یک اشتباه است که از سراب و توهم ، دارا بودن نشات میگیرد .
انسان ندار و فقیر از هیچ کس جز خدا انتظاری ندارد .
زیرا می داند به جز خالق همگی مانند او فقیر هستند .
لذا دلخوری و ناراحتی هم نه برای خودش درست می کند و نه برای دیگران ...
پس رمز خوشبختی در اخلاص است ، که مقدمه آن باور کردن فقر خود و دیگران است .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
913K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دنیا انسان هایی را به خودش دید ، که برای تبلیغ دین اسلام ، درد و مصیبت و رنج و تنهایی انبیا را دیدند اما هیچ وحی و فرشته ای هم بر آنان نازل نشد ، اما به خواست و مشیت الهی بر قلب های اینان چنان حجت شد ، که دست از دنیا کشیدند و تمام هم و غمشان روحانیت و سیر و سلوک خداوند گشت.
اینان خود مشق انسانیت را به مشقت دریافت کردند و بر صدد نشر و تبیین آن برآمدند .
متاسفانه انسان های دنیا طلب ، اینان را ندیدند و نه تنها سخنانشان را نشنیدند بلکه به تهمت و استهزاء آنها هم پرداختند .
این هادیان جامعه ، چون که تنها استخدام خدا بودند ، از هیچ کس و از هیچ چیز چشم داشتی نداشتند، و راهشان عوض نشد و البته خداوند به کوری دشمنان رزق و روزی این آمرین بالمعروف و ناهیان عن المنکر جامعه را احتسب من حیث لایحتسب برایشان می فرستاد ،اما کوران و گمراهان به جای اینکه آنها را در مسیر هدایت جامعه همیاری کنند ، به یک زندگی ساده آنها هم حسادت کردند و نمی توانستندهمین را هم ببینند.
گمراهان دنیا طلب دوست می داشتند آنها را در منجلاب و مشکلات دنیا ببینند اما فضل و رحمت الهی آرامش و سعادتی به آنها داد که هیچ بنده ای را توانایی بر نابودی آن موهبت و نشاط را نباشد.
کسانیکه به واقع دنیا آنها را به خود ندید ، و همیشه با دنیا بیگانه بودند و همیشه اهل دنیا آنها را مسبب همه مشکلات می دیدند .
انسان هایی برای این خدمت الهی ، مقدر شدند،که از توانایی و درک روحانیت بالا برخوردا بودند چنان که هیچ کس را بر صبر در رنج دنیایی که آنها کشیدند ، طاقت و درکی نیست!
درود و رحمت الهی بر تمام عالمان ،هادیان، مبلغان و مبشران جامعه اسلامی ...
Seyed Reza NarimaniSeyed Reza Narimani - Nemishe Bavaram.mp3
زمان:
حجم:
15.08M
نمیشه باورم خبرایی که می شنوم
🔈 رضا نریمانی
@tarighatezendegi
🌎 چه کنیم تا در دنیای پر از تلاطم به آرامش برسیم ؟
در هنگام ابتلا به مصیبت ها و رنج های دنیوی راهکار هایی وجود دارد که قلب شما را آرام می کند .
شاید شما نتوانید دنیای خارجتان را عوض کنید اما می توانید خودتان را تغییر دهید .
دانستن موارد زیر به همراه تکرار و تلقین در موارد و شرایط سخت می تواند کوه مشکلات را برایتان همچون آب خوش و روان تغییر دهد !
۱ - این را باید بدانید که قضای الهی از قبل نوشته شده است ، پس هر اتفاقی بیافتد حق است و این اتفاق باید می افتاد و راه بازگشتی وجود ندارد و اگر شما دوباره هم به نقطه اولتان باز میگشتید باز هم با همان معلومات و اتفاقات و شرایط همین به سرتان می آمد .
۲- شما تنها همه کاره داستان نبودید ، عوامل و شرایط زیاد منجر شد تا این اتفاق بیافتد ، پس خودتان را بی دلیل آزار ندهید .
۳ - یادتان باشد که اینجا دنیاست و محل رشد و امتحان همه انسان هاست و هر انسانی در جایگاه خود به ابتلاها و بلاهای مختلف دچار می شود پس شما در این مشکلات تنها نیستید .
۴ - همیشه می تواند بدتر از این هم اتفاق بیافتد ، همچنانی که برای دیگران این اتفاق افتاد ، پس خداوند را به خاطر رحمانیت و کرامتش شکر کنید .
۵ - یادتان باشد که شما فقیر هستید و چیزی از خودتان ندارید که به خاطر از دست دادن آنها ناراحت شوید همه اش مال خداست و اوست که می گوید چه بشود و چه نشود ... .
۶ - خیلی ها با شرایطی از این بدتر به زندگیشان ادامه دادند ، و این اتفاق افتاد و آینده معلوم نیست چه بسا شرایط به نفع شما تمام شود !
۷- خیلی ها که الان آنها را خوشبخت می بینید شاید روزگاری را در سختی ها گذرانده اند و شاید هم روزی برسد که آنها نیز گرفتار شوند ، چرخ فلک در حال گردش است یک روز بالاست و یک روز هم پایین ... .
۸- دنیا محل امتحان است ، دردو رنج و مصیبت از ذاتیات این عالم است تا مومن را به کمال روحی و قرب الی الله برساند .
اگر دنیا بهشت بود ، پس دیگر بهشت برای چه ؟ یادتان باشد دنیا با تمام رنج ها و سختی هایش برای همه به زودی زود تمام می شود . پس غصه دارندگی و نداریش را نخورید ... .
۱۰ - کمیت و کیفیت هیچ کدام خوشبختی زندگی شما را ضمانت نمی کند .
چه بسا انسان هایی را که هیچ نداشتند اما با آرامش و نشاط زندگی کردند و چه بسا انسان هایی که همه چیز داشتند و یک روز هم خیر داشته هایشان را ندیدند ... .
۱۱ - با عبادت و عشق بازی با خداوند ، از انتظاراتتان نسبت به این دنیا بکاهید چرا که قلبی که در آن خدا بزرگ شود ، جایی برای بقیه چیزها وجود ندارد ... .
۱۲ - دل از دنیا بکنید قبل از آنکه شما را به زور از این دنیا بکنند ... یادتان باشد آرامش و سعادت در وابسطه نبودن به مادیات است ... دنیایی نیست ، اگر کل دنیا را هم به نحو احسنت مدیریت کنید و همه چیز هم به کام شما تمام شود ، دیر یا زود آن را از شما تحویل می گیرند و هر چه کاشتید ، گویا که اصلا هیچ نکاشته اید ... .
۱۳ - از اینکه به خاطر دنیای فانی دارید درد میکشید از خودتان خجالت بکشید ، که چگونه بنده و عبد آن شده اید که با بود آن خوشحال و با نبودش ناراحتید ،پس این واقعه را به فال نیک بگیرید و بدانید که در مسیر بندگی خداوند چه قدر عقبید ، با مطالعه آیات و انفس الهی و عبودیت خداوند تلاش کنید تا به نقطه ای برسید که تنها از اطاعت اوامر او خوشحال و از نافرمانی او اندوهناک و ناراحت شوید .
۱۴ - مرگ را زیاد یاد کنید و بدانید آیا فردایی هم هست که شما باشید و غصه آن را بخورید ؟ و چه دردو رنجی بالاتر از اعمال و کردار ما که ما را از خدا و بهشت او دور می کند ؟
۱۵ - یادتان باشد هر روز رزق تازه ای را می آورد ، امیدتان را از دست ندهید امید است که زمان همه چیز را درست کند !
۱۶ - اهل قناعت باشید و کمترین ها را از دنیا بخواهید ، بیش از این خودتان را وابسته دنیا نکنید ، وابستگی به جز خداوند برای انسان ، تولید رنج می کند . عبد آن نشوید و به خاطر دنیای بی وفا خودتان را به آب و آتش نزنید
۱۷ - این را بدانید که درد ها و رنج های دنیا تنها بر دوستان و بنده های خوب او آسان می شود ،زیرا آنها عالم را از خدا می دانند ، او را مالک و مدبر هستی می شناسند و تنها از او انتظار دارند و تنها به او توکل می کنند و همیشه اهل قناعت و شکر گذار نعمت های او هستند . برای رسیدن به آرامش باید خداشناس شد ، باید بندگی خداوند را کرد و باید از او خواست تا انسان را هدایت کند ، وقتی انسان راه حق را یافت و قدم در آن نهاد مسلما به لذت و نشاط واقعی دست خواهد یافت .
و در آخر باید گفت که البته موارد و عوامل دیگر هم حتما وجود خواهد داشت اما اهم آنها و کلیاتشان همین ها بود که خدمتتان بیان کردم .
آرامش و سعادت چیزی جز تسلیم خدا شدن نیست ، پس اسلام و بندگی واقعی خداوند را برای همه انسان های روی زمین آرزومندم ... .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎چگونه روابط زناشویی محکم می شود؟
قسمت اول
برای محکم شدن تعهدات زناشویی باید راه های فرار زوجین و راه های نفوذ عوامل بیگانه بسته باشد .
اگر بخواهم کلی ترین عامل تزلزل و سقوط خانواده ها را در یک جمله بیان کنم همین بیان بالا است .
یعنی چون زن و شوهر در خانواده راه فرار برای خودشان میبینند و اجازه می دهند تا عوامل بیرونی به زندگی آن ها نفوذ کند لذا می بینیم که رابطه ها سست و لغزان می شود .
اسلام برای استحکام خانواده ، برنامه های گسترده ای دارد که همه آن ها راه فرار و نفوذ را می بندند .
من یک مثالی از یک خانواده مستحکم برایتان بیان می کنم تا شما به عمق ماجرا پی ببرید .
دختر و پسری را تصور کنید که در یک خانواده مذهبی بر مبنای تعالیم اسلام رشد کرده اند ، پدر و مادر به همراه حلال زادگی و تغذیه حلال ، امر به نماز و روزه و تلاوت قرآن به آنها یاد داده اند که عفیف و پاکدامن زندگی کنند .
در آن روستایی که آنها زندگی می کردند خبری از تلویزیون و اینترنت و ماهواره نبود ، لذا روح آنها از طریق رسانه ها تغذیه نمی شد ، آن ها آزادانه با فطرت پاک می توانستند حقیقت را ببینند و دوستان آنها نیز در چنین خانواده های پاکی تربیت شده بودند لذا رفیق ناباب نداشتند تا با افکار ویروسیشان مانع رشد و تعالی صحیح آن ها بشوند .
مدرسه فضای اسلامی بود معلمانی که با روش ها و الگو های اسلامی دانش آموزان را تربیت می کردند .
جامعه ناسالمی نداشتند ، هر کسی مشغول کار خودش بود و کسی دیگری را با بدحجابی و یا لباس های جلب توجه کننده و زبان بازی اغفال نمی کرد .
رفاقت وصمیمیت و اتحاد در جامعه آن ها مرسوم بود و کمبودهای عاطفی و اقتصادی در وجود آنها نبود ... .
زیرا آنها یاد گرفته بودند ، که نیازات روحیشان را با خداوند سیراب کنند و همچنین قناعت و آخرت گرایی در بین آن ها مانع از دنیا گرایی و هوا و هوس های مادی میشد .
و این ها همه به خاطر همان تربیت اسلامی آن ها بود .
خب این ها که آفتاب مهتاب ندیده بالغ شدند ، در همان ابتدای جوانی و شروع جوش و خروش های دوران بلوغ ، خانواده ها یک جا نشستند و به دنبال همسر خوب و با خدا و خداترس برای فرزندشان گشتند و آنها قبل از آنکه چشم های خود را آلوده به نگاهی کنند به عقد هم درآمدند .
قناعت و ساده زیستی شعار خانواده های آن ها بود و آنها نیز همین رویه را در زندگیشان پیاده کردند .
و زندگی را با داشته ها و نداشته هایشان آغاز نمودند .
مرد و زن که با خدا و اهل نمازو روزه بودند ، به یکدیگر قناعت کردند و همان نجابت و چشم پاکی از نامحرم را ادامه دادند .
آنها به خود گفتند که تنها روزی ما از همسر همین آقا و خانم من بوده است و چون چشم ها و گوش های آن ها پاک بود چیزی را ندیدند و نشنیدند که به خاطر آن بخواهند دل هایشان سمت و سوی دیگری برود .
اگر اختلافی برای آن ها به وجود می آمد سعی می کردند تا خودشان این اختلاف را حل کنند و حتی المقدور مساله را به بزرگ تر ها نمی کشاندند ، زیرا بزرگ تر ها با آن ها به تندی برخورد می کردند که مشکلاتتان را خودتان باید حل کنید و جای گلایه و ناله وجود ندارد و باب دخالت را در زندگی این ها باز نمی کردند .
در جامعه آنها طلاق ننگ و عار بود ، طلاق نشان از ، بی عرضگی ، خودخواهی و دم دمی مجازی افراد بود . زنان بی حیا و مردان هوس باز وجود نداشت ، فرهنگ غربی راهی نداشت .آن ها چون می دانستند راه فراری ندارند ، لذا تمام تلاششان را می کردند تا به تفاهم برسند .
مسلما می دانستند که اگر بخواهند به زندگی شاداب و مطلوب دست یابند و از محبت همدیگر سیراب شوند بایستی ، به خواسته های یکدیگر توجه کنند تا عشق و علاقه همدیگر را به خود جلب نمایند .
و این گونه بود که باب فرار و نفوذ در خانواده و جامعه ، آن ها بسته بود لذا به خوبی و خوشی در بالا و پایینی های زندگی یار و همراه هم بودند و تا آخر عمر در کنار هم دوباره فرزندانی را با همان قوانین اسلامی مثل خودشان تربیت نمودند که آن ها هم خانواده هایی مستحکم به وجود آورند .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 چگونه روابط زناشویی محکم می شود ؟
قسمت دوم
همان طور که در داستان واقعی بالا مشاهده کردید ، تعالیم اسلام در زندگی خانواده هاست که عامل استحکام خانواده ها می باشد تعالیمی که عمل به دستورات آن ، راه های فرار و نفوذ را در اشخاص می بندد .
تعالیمی همچون دستور به عبادت نماز و روزه، تلاوت قرآن ، لقمه حلال ، تربیت سالم ، محیط سالم ، جامعه مطلوب ، حفظ حجاب ، حفظ چشم ها و گوش ها از حرام ، عدم مد گرایی و خودنشانی ، نبودن دوست های ناباب و بست کردن راه وسواس های انسانی و شیطانی ، قناعت و دوری از شهوت رانی ها ...
رعایت حقوق هم و دخالت نکردن در زندگی همدیگر و ...
ارتباط دائم ، واقعی ، قلبی و روحانی با خداوند ...
مسلما در قلب چنین خانواده ها و جامعه هایی که از تربیت اسلامی برخوردار هستند می توان چنین انتظاری داشت که ، رشد روحانی و کامل و مطلوب افراد را برای تشکیل خانواده صحیح بدون راه فرار و نفوذ شاهد باشیم .
البته این را انکار نمی کنم که شخص اگر در شرایط غیر مطلوبی رشد کرد ، دیگر نمی تواند به خانواده ای مستحکم دست یابد ، خیر اینگونه نیست ، اگر او اراده کند و بفهمد که در چه شرایط ناصحیحی قرار دارد و قصد اصلاح داشته باشد مسلما می تواند کم کم زندگی خودش را به شرایط مطلوب تغییر دهد .
البته اگر در خانواده های سالم رشد چنین اتفاقاتی بیشتر و راحت تر امکان پذیر باشد ، الان او با شرایط ناهموار مسلما راه سخت تری را باید نسبت به آن افراد بپیماید و هر جور که ممکن است باید به هر ترتیبی که شده خودش ، برای آدم شدن خودش که نتیجه اش استحکام خانواده است ، راه های نفوذ و فرارش را ببندد .
حال می خواهم داستان زندگی یک خانواده دیگر را برایتان روایت کنم تا بتوانید مطلب را بهتر درک کنید .
فرض کنید یک انسان در خانواده ای متولد می شود که ، در آن خانواده تربیت اسلام پیاده نمی شود ، پدر خانواده فقط قصدش پول دراوردن است کاری ندارد که خدا و بنده اش راضی اند یا خیر ...
مادر خانواده همه اش به دنبال زرق و برق های دنیا و رفع حوائج مادی و جسمانی اش هست ، همه اش این پول شوهر را بر می دارد و صبح تا شب بیرون از منزل به فکر خوشگذرانی ها و چرخ زدن از این مکان به آن مکان می رود و در راه زیبایی ها و خواهش های خود ، پول ها را خرج می کند . اساس فکری این خانواده ، خوشگذرانی است . تمام تلاششان این است که از این دنیا بهترین لذت را ببرند .
کاری به خدا و نماز و تربیت و رشد روحانی و عقلانی خانواده و این چیز ها هم ندارند ... . در خانه اشان مدام از رسانه های غربی استفاده می شود ... پدر خانواده تمام فکرش پول دراوردن است ، مادر خانواده هم تمام زندگیش خرج کردن همان پول هاست ... .
پدر خانواده رفته رفته از زندگیش خسته میشود چون مادر خانواده همه اش بیرون منزل است و کار و زندگیش رسیدن به خودش است ، پدر چون راه فرار دارد و در محیط کار و جامعه مدام خانم های جورواجور و رنگارنگ در حال عرض اندامند بخور چشم می دهد و انواع و اقسام خانم ها با تیپ های متفاوت را مشاهده می کند ، و تازه می فهمد چه کلاهی بر سرش رفته است و واقعا چرا و به چه دلیل با همسرش ازدواج کرده است و خودش را وقف زندگی با او کرده است؟ خلاصه دلش هوس یار می کند ...
مادر خانواده هم وقتی می بیند پدر خانواده به او محبت نمی کند لذا او هم رفته رفته به فکر یار خودش می افتد ... .
فرض کنید پدرو مادر این خانواده فرهنگ طلاق برایشان عادیست و این حق را به فرزندانشان می دهند که زندگیشان را به پای هم نسوزانند زیرا شعار آن ها آزادی و داشتن زندگی بی عیب و نقص از آرزوهای آنهاست . خب مسلما این خانواده از هم می پاشد و کار به طلاق می کشد .
بعضی وقت ها هم زن و شوهر می فهمند که به یکدیگر نیاز دارند و عشق ها و علاقه های خارجی نون و آب نمی شود ! نگهداری از فرزندان چه می شود ؟ چگونه یه تنه می توان آن ها را بزرگ کرد ؟ لذا در یک خانه همدیگر را تحمل می کنند و اصلا با کردار هم می سازند و یک جفت ایده آل می شوند هر دو به فکر کیف و خوشی های فردگرایانه اشان می روند و رابطه ها هم با طلاق عاطفی به خاطر منافع مادی به ظاهر حفظ می کنند .
خب مسلما تکلیف فرزندان هم معلوم است .
روح فرزندان خالی از تربیت و رشد صحیح می شود لذا تنها بعد جسمانی آن ها رشد می کند ... .
فرزندان هم راه پدرومادر را می روند و پس از بلوغ به خاطر اینکه خانواده ها ازدواج در سنین بالا و پس از پختگی های زیاد را مطلوب می بینند ، آن ها همه حال و هول خود را به صورت چشمانی و گوشی و لمسی و در خفا و نهان به فعلیت می رسانند ... .
خیانت پشت خیانت ... .
پای مال کردن حقوق انسان ها مثل آب خوردن ...
خانواده ها روی هوا ...
در آخر هم فرزندان در سنین بالا ، با یکی مثل مادرها و پدرهایشان وصلت می کنند که دوباره این داستان تکرار می شود ... .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi