eitaa logo
طریقت زندگی
839 دنبال‌کننده
358 عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌎 فلسفه یاد مرگ مرگ یعنی جداشدن بعد نفسانی و ابدیمان از این کالبد جسمانی و فانی و رهایی از این دنیای تمام شدنی ... فکر مرگ برای انسان هایی که به آخرت و معاد ایمان دارند و در دنیا سعی کرده اند که مطابق خواسته های خداوند عمل کنند ، زیبا ، سرشار از آرامش و امید بخش است . زیرا آنها در دنیا با سختی های زیادی روبرو بوده اند ، و تمام هم و غمشان این بوده است که بندگی خداوند را بکنند . زیبایی های فریبنده و هوس آلود دنیا را ببینند و به خاطر خدا از آنها دوری کنند . آنها با مرگ از این زندان دنیا رها می شوند و چه آزادی زیباتر و قشنگتر از رهایی از این دنیای پر از درد و رنج ؟ آنها که به خاطر بهشت پر از لذت و سراپا زیبایی ، دست از لذات و احساساتشان کشیدند ، واقعا چه نعمتی بالاتر از مرگ می تواند آزادی بخش تر باشد و آنها را به بهشتشان نزدیک تر کند ؟ عده ی دیگری از مومنین هم هستند که دنیا گاهی آنها را غافل از زندگی حقیقی و ابدی آنها می کند لذا یاد مرگ ، باعث میشود تا دوباره برایشان فانی بودن و هیچ بودن این دنیا تداعی شود و دوباره به راه راست کشیده شوند این یاد مرگ سبب می شود که دیگر به خاطر این دنیایی که ارزش هیچ چیزی را ندارد ، همدیگر را آزار ندهند و دستورات خداوند را بدون کم و زیاد کردن اطاعت کنند . عده ای هم هستند که از مرگ می ترسند و یاد مرگ خاطر آنها را کدر می کند . این ها رابطه خوبی با خداوند ندارند ، اسیر هواها و تمایلات نفسانیشان شده اند . انقدر در دنیا فرو رفته اند ، که نمی خواهند باور کنند که این دنیای پر از زرق و برق ، روزی تمام می شود . آنها بنده دنیا شده اند و به خاطر دنیا زندگی می کنند . به عبارتی در بازی دنیا گم شده اند و این سراب را زندگی حقیقی و دائمی خود می پندارند . آنها به خاطر فرو رفتن در بالا و پایین های دنیا از یاد خدا و معاد غافل شده اند و لذا نتوانسته اند باور کنند که قیامت و بهشت و جهنمی هم وجود دارد . شاید به زبان اعتراف کنند اما عملکرد و باطنشان چیز دیگری را نشان می دهد. در کل این را بدانید که ، عدم ارتباط درست انسان با خداوند و فرورفتگی در دنیا ، فراموشی او و وجود گناهان در زندگی انسان ، سبب می شود که آدم از مرگ و یاد آن هراس داشته باشد . گویا که یاد مرگ به یکباره جهنم و عذاب الهی را به آنها هشدار می دهد . هرچندکه آنها از حقیق فرار می کنند و سعی می کنند در رویاهای خودشان زندگی کنند اما این حقیقت دیر یا زود آنها را به همان عذاب هدایت می کند ... . عده ای هم هستند که می گویند ما نه خدا را قبول داریم و نه معاد را و از یاد مرگ هم نمی ترسیم . یک روز همه چیز تمام می شود و ما نیست می شویم . این نترسیدن ، نشانه اوج جسارت ، تکبر و غرور یک انسان است . آدمی که کلا خدا را فراموش کرده است و با گناهان زیاد دیگر رابطه ای بین خودش و خدا باقی نگذاشته است . اینها دیگر حقیقت را نمی بینند و از کسانی هستند که قرآن آنها را صم بکم عمی فهم لایعلمون خوانده است . الایاایحال در اسلام یاد مرگ بهترین تذکر هست و هر مومن باید هر روزو شبش به یاد مرگ و سفر آخرتش باشد . با چنین تفکر و فلسفه فکری ، یعنی ایمان به معاد و یاداوری مرگ ، انسان ها سعی می کنند که از وابستگی ها و تعلقات دنیوی بکاهند و رابطه محکمتری را با خدا برقرار کنند تا بتوانند در طول زندگی درست زندگی کنند و سعی در اصلاح روح و اخلاقیاتشان داشته باشند . و همین رویه سبب می شود که انسان ها در دنیا به درستی زندگی کنند ، ظلم نکنند و همدیگر را نیازارند و لیاقت بهشت ابدی خداوند هم پیدا بکنند . برای همین اسلام یاد مرگ را سازنده و مفید برای انسان می داند زیرا یاد مرگ باعث رشد و کمال عقلی انسان می شود ، انسانی هم که عاقل شود ، دنیا و آخرت خوب و سالم را برای خودش می آفریند . آنهایی هم که مخالف این دستور هستند ، آنها اسیر بازی های دنیا شده اند و این بازی های زودگذر و فریبنده را دوست می دارند ، نمی خواهند خاطرشان را با یاد مرگ که حقیقت زندگیست بیازارند و این ها همین دسته از کسانیند که به خودشان و خدا و انسانیت ظلم می کنند . زیرا کسی که مرگ را فراموش کند ، و دنیا را همه چیز ببیند ، به خاطر دنیا هر حقی را ناحق می کند . لذا به این خاطر است که گناهکاران مرگ را فراموش می کنند . كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ ﻫﺮﻛﺴﻲ ﻃﻌﻢ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﭼﺸﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ، ﺑﻪ‌ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻳﺪ. ﻫﺮﻛﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨﻢ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺑﻬﺸﺘﺶ ﻛﻨﻨﺪ، ﻛﺎﻣﻴﺎﺏ‌ﺍﺳﺖ. ﺑﻠﻪ، ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﻓﻘﻂ ﻭﺳﻴﻠﮥ ﮔﻮﻝ‌ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﺳﺖ. (١٨٥ آل عمران) ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 آیا یاد مرگ منجر به یاس و ناامیدی و افسردگی نمی شود ؟ یاس و ناامیدی و افسردگی ، برای انسانی است ، که از خدا دور شده است . انسانی که خدا را ندارد ، چاره ای جز دلبستگی به دنیا ندارد . مسلما دنیا اگر به کام او نباشد ثمره اش یاس و ناامیدی و افسردگی است . مسلم است که یاد مرگ او را از دنیا دور می کند و دوری از دنیا برای کسی که دلبسته آن شده است خیلی گران تمام می شود . در کل مختص به یاد مرگ نیست ، بلکه هر چیزی که او را از خواسته های دنیویش دور کند ، این حس یاس و ناامیدی در او پدید می آید. حتی دیده شده ، کسانی هم بوده اند که هر چه شما در دنیا آرزویش را دارید ، آنها داشته اند اما باز دوباره دچار حس پوچی شده اند ... . همه و همه این اتفاقات به خاطر دنیاگرایی و دور شدن از خداوند است . همه این اتفاقات به این دلیل است که دنیا علاوه برآنکه زوال پذیر و متغیر است ، و پستی و بلندی زیاد دارد ، نمی تواند آن روحانیت انسان که میل ابدی دارد را سیراب و اشباع کند . اما در این دنیا انسان هایی هم هستند که خدا در زندگیشان جریان دارد ، دلبسته و امید به حکمت ها و مدیریت های او می شوند. به خدا ایمان دارند و به خاطر او زندگی می کنند ، این انسان ها ، بالا و پایینی های دنیا نمی تواند آنها را زمین بزند ، آنها فلسفه فکریشان به غیر از دنیاگرایان که لذت طلبیست ، اطاعت پذیری از خداوند است . آنها این حقیقت را باور دارند که دنیا محل رشد ، امتحان و آزمایش انسان است ، اینجا فقط محل کاشت برای آخرتشان است لذا از بی وفایی های دنیا دلسرد نمی شوند . آنها چون امید به خدا دارند و می دانند این دنیا همه اش بازی تو خالی است که بنا بر حکمت الهی پدید آمده است ، و حقیقت آنها مال این دنیا و جسم دنیایی نیست ، بلکه آنها برای عالمی بالا و حقیقی ساخته شده اند ، لذا به خدا اعتماد دارند و تمام زندگیشان را به ریسمان الهی چنگ زده اند و آن را هرگز رها نمی کنند . این چنین باوری که شخص، خدا را در زندگیش بزرگ کرده باشد و به خاطر او زندگی کند و تنها او را وکیل کارهایش قرار دهد ، سبب می شود که شخص از مرگ هم نهراسد زیرا او به خدایی ایمان دارد که وقتی خودش اصلا وجود نداشت ، او را در این دنیا در بهترین مکان یعنی رحم مادر قرار داد و برایش اسباب امنیت و آرامشش را فراهم نمود و همچین خدایی مسلما فکر مرگ و زندگی پس از مرگ ما هم هست و ما را تنها رها نخواهد کرد . تنها انسانی که تمام وابستگی ها و علایق دنیویش را قطع کرده باشد می تواند فقط و فقط به خدا تکیه کند و از هیچ چیزی هراس نداشته باشد . پس با نوع فلسفه فکری شخص مسلمان و خداباور ، و طریقه زندگی او که همه نشان دهنده اخلاص و تقوا در اوست ، تماما سبب می شود که فکر مرگ ، نه تنها در او یاس و ناامیدی و افسردگی را ایجاد نکند بلکه اثر سازندگی و همچنین مایه آرامش و نشاط او را هم فراهم می سازد . زیرا با مرگ است که چنین انسانی به بهشتی که خدایش به او وعده داده بود می رسد . بار دیگر عرض می کنم انسان ها ، هر چند اگر خودشان را مسلمان بپندارند ، چون با اعمال و رفتارشان مسیر دنیاگرایان را طی می کنند ، لذا لحطه به لحظه از این فلسفه اسلامی و آخرت گرایی دور می شوند . این دوری آنها از این نظام اندیشه سلیم ، سبب می شود که در سراب و تاریکی و اوهامی قرار گیرند که خودشان عامل آن بوده اند . لذا وابستگی و تعلقات مادی زیاد می شود، دنیا در چشمان آنها بزرگ می شود و یاد مرگ و هر آنچیزی که آنها را از دنیایشان دور کند برایشان جهنم و عذاب آور خواهد بود . زیرا آنها با قطع علایق دنیویشان چیز دیگری برای خودشان ندارند ، خدایی را نمی بینند و نمی شناسند که بخواهند به او تکیه کنند . بخاطر همین همه چیز برای آنها تاریک و سیاه و ترس آسا می شود . انسان هایی که یک عمر خودشان را به فراموشی زده اند و با خدا رابطه ای ندارند و به جای خدا دنیا را تکیه گاه آسایش و آرامششان قرار داده اند چگونه می توانند در مواقع سخت یا موقع جان دادن ، یک آن خدا شناس شوند و با آرامش این حقیقت را بپذیرند و رستگار شوند ؟ قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ! ﺑﻪ ﻳﻬﻮﺩی‌ﻫﺎ ﺑﮕﻮ: «ﺍﮔﺮ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺸﺖ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝِ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﻣﺮﺩم ﺩﻳﮕﺮ، ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻣﻌﻄّﻠﻴﺪ؟! ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﻴﺪ، ﺁﺭﺯﻭی ﻣﺮﮒ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻳﮏ‌ﺭﺍﺳﺖ ﺑﺮﻭﻳﺪ ﺗﻮی ﺑﻬﺸﺖ!»(٩٤بقره) وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﻭﻟﻲ ﺑﺎ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺯﺷﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ، ﺍﺑﺪﺍً ﺁﺭﺯﻭی ﻣﺮﮒ ﻧﻤﻲ‌ﻛﻨﻨﺪ. ﺧﺪﺍ ﺣﺎﻝ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺪﻛﺎﺭﻫﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺪ. (٩٥بقره) (لطفا آیه ۹۶ بقره هم حتما مطالعه کنید !) ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎ثمرات و فواید یاد مرگ : اولا باید این را خاطر نشان داشته باشید که مرگ به معنای قطع رابطه وجود شما از این دنیای فانی و زوال پذیر و ورود به یک دنیای حقیقی و ابدی و بینهایت است . پس مردن به معنای نیستی شما نیست ! اینکه شما مردن انسان ها را می بینید ، و تنها جسم بی جانشان را مشاهده می کنید ، دلیل نمی شود که خود واقعی آن شخص همان مرده باشد ! خیر خود واقعی او وارد دنیای دیگری شده است او زنده است و در حیات خودش به سر می برد . آن مرده ، فقط جسد بی جان و خاکی اوست که متعلق به او نه بوده و نیست و تنها آن جسد وارد قبر می شود و دفن می گردد . مردن در اصل به مانند خواب است ! فقط در خواب روح به این دنیا باز می گردد اما در مردن روح دیگر باز نمی گردد و جسد را تنها می گذارد . همان طور که می بینید مرگ فی نفسه ترسناک نیست . وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَىٰ أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺷﺐ‌ﻫﺎ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ، ﺟﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﺩ؛ ﺩﺭﺣﺎﻟﻲ‌ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺩﺭ ﻃﻮﻝِ ﺭﻭﺯﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺪ. ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺷﺪ، ﻭﻗﺖ ﺑﻴﺪﺍﺭﺷﺪﻥ ﺟﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﺗﺎ... ﺁﻥ‌ﻫﻨﮕﺎم ﻛﻪ ﻣﺮﮒ ﺣﺘﻤﻲ‌ﺗﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ. ﺩﺳﺖ‌ﺁﺧﺮ، ﺑﻪ‌ﺳﻮی ﺍﻭﺳﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺘﺎﻥ. ﺑﻌﺪ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ.*(٦٠انعام) اما از همه این ها که بگذریم یاد مرگ در یک کلمه ما را خداشناس تر می کند . انسان خدا شناس هم تکلیفش معلوم است . کسی که عالم و عاقل باشد و به همه جهات زندگی فکر بکند مسلما هم دنیای خوبی برای خودش فراهم می کند و هم آخرتش سعادتمند می شود . انسان با یاد مرگ می فهمد که دنیا و متعلقات آن ، جا و مکانی نیستند که بتوان به آنها تکیه کرد ، لذا تکیه به خدایی می کند که هم ابدی و هم همیشه حی و همیشه قیوم است . با تکیه کردن به خدا ، انسان دیگر وابستگی و انتظار از دنیا و آنچه که در آن است را ندارد و چون دنیا ثابت نیست و یک روز یک چیزی می دهد و یک روز می گیرد ، لذا انسانی که همه عشق و دارایی اش خداوند شده است ، دیگر ناراحت و ناامید از چیزی نمی شود ، دیگر اضطراب و پشیمانی برایش رقم نمی خورد. با بزرگ شدن خدا و صفات او همچون قادر و عالم بودن ، حکیم بودن ، رب و گرداننده جهان بودن ، دیگر انسان می فهمد که این دنیا و اتفاقات خوب و بدش بدون حکمت نیست و همه این ها شادی و نشاط و آرامش را در زندگی انسان پدید می آورد . صفات زشتی مثل حرص و طمع و جمع کردن مال و اموال زیاد ، حسادت و کینه ، خشم و غضب دیگر ندارد . از آن طرف صفات خوبی مانند ، آرامش و نشاط و خوش اخلاقی ، دست و دلبازی ، کمک به فقرا و کارهای خیر ، در او پدید می آید . او دیگر از مرگ نمی ترسد و قبل از آنکه مرگ به سوی او بیاید او خودش را آماده همه چیز می کند . دیگر غصه فردا را نمی خورد ، غصه مال های از دست رفته او را اذیت نمی کند . چون او نمی داند که آیا فردا زنده هست یا نه و اینکه مال می آید و می رود، و او نباید دلخوشی و تکیه اش مال این دنیا باشد بلکه تکیه گاه واقعی او حکیم است و او می داند که چه چگونه دنیا را برنامه ریزی کرده است. با به وجود آمدن حس آرامش و خلق نیکو ، تاثیر مثبت در خانواده ، اطرافیان و جامعه خواهیم گذاشت. وقتی انسان با عشق و شور خدا کار کند و دیگر عوامل ناامید کننده دنیا نتواند در او اثر بگذارد مسلما می تواند بهتر برای انسانیت کارو تلاش کند و نتیجه های بهتری بگیرد. دست همیاری و همکاری و کار خیر در او باز می شود و او دیگر نگاه خودخواهانه به قضایا ندارد . بلکه برای خدا تلاش می کند و روزیش را نیز از خدا می خواهد . و انسانی که برای خدا کار کند مسلما کار را در هرصورت درست انجام می دهد و نمی گوید چون مشکلات اقتصادی دارم پس کار مردم را مثلا عجله ای انجام دهم تا به کار بعدی برسم . انسانی هم که مثبت اندیش و خداباور باشد و کارهایش را درست انجام دهد مسلما زندگی بسیار خوب و موفقی برای خود و دیگران فراهم می کند. البته باید بگویم انسان باید با یاد مرگ به خدانزدیکتر شود ، اما انسان هایی هم هستند که یاد مرگ نه تنها آنها را به خدا نمی رساند بلکه حس پوچی و نیستی هم در آنها پدید می آورد ، این انسان ها به خاطر لقمه های حرام نطفه های ناپاک ، گناهانی که انجام داده اند ، گوش و چشم ها و عقل های آنها دیگر کار نمی کند ، بلکه هر چه که شیطان و هوای نفسشان بخواهد را می بینند و می شنوند . [ترجمه آیات ۷ تا ۹ یس👇] (ﻭﻋﺪﮤ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮﺷﺎﻥ ﺣﺘﻤﻲ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻤﻲ‌ﺁﻭﺭﻧﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﻗﻴﺪﻭﺑﻨﺪِ ﺷﻬﻮﺕ‌ﻫﺎ ﺁﻥ‌ﻗﺪﺭ ﺍﺳﻴﺮﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ ﻛﻪ ﺳﺮﺑﻪ‌ﻫﻮﺍ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻏﺎﻓﻞ ﻣﺎﻧﺪﻩ‌ﺍﻧﺪ. ﭘﻴﺶِ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﻫﻢ، ﭼﻨﺎﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺟﻬﻞ ﻭ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﻛﺸﻴﺪﻩ‌ﺍﻳﻢ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﭘﺮﺩﮤ ﻏﻔﻠﺖ ﺑﺮ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺍﻧداختیم که دیگر چشم بصیرت ندارند .) ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
💠🔹 پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: 《مَن قامَ لَيلَةَ القَدرِ إيماناً وَ احتِساباً غُفِرلَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ》 هر که از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی شب قدر را به عبادت بگذراند گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود ↲فضائل الأشهر الثلاثه، صفحه۱۳۶ @tarighatezendegi
10.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 روایت تکان دهنده تلویزیون مصر از ضربت خوردن مولی امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب( ع) ... حتماً ببینید ... @tarighatezendegi
12.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در مملکت اسلامی ، وقتی مردم خودخواهانه فقط فکر خودشان و خانوادشون هستند ، وقتی شخص در هر جایی از کارگری سر چهارراه تا مسئولیت های بزرگ مملکتی ، فقط فکر پول درآوردن و رفع نیاز و حاجات خودشان هستند ، دیگر چه کسی به فکر چه کسی خواهد بود ؟ از کارگرش که میره تو خونه مردم ، فقط دنبال این است که کار راحت باشه و فقط بشینه یه جا یه شلنگ دست بگیره ، ساختمونو آب بده ، وقتی هم بهش کار سخت تر بدن و بالا سرش بایستن ، آخرش یه جایی یه خرابی عمدی به بار میاره که دو سال بعد تو خونه که رفتی تازه بفهمی چه بلایی سرت آمده ، تا سرکارگرش که رحم و مروت نداره تا شلاقی تاجایی که را داره ازش کار میکشه و ولشم نمی کنه و مدام از حقوقش به بهانه های واهی می دزده و حقشو کافی و کامل نمیده همین جور بگیر بیا تا بالا ، آقای گچ کار و سیمان کار و معمار و مهندس و دکتر و نونوا و ... بله خودخواهی و خودمحوری ، همه جا رو گرفته ، فقط هم مربوط به مسئولین بالا رتبه نیست ، مسئول بالا رتبه مملکتی که خودخواه هست هم فکر کار راحتو پول زیاده ... پس همان طور که میبینید فرقی بین مسئول بالا و پایین نیست ! جامعه ای که خودخواهی و بی عدالتی در آن بالا برود ، مسئولین خودخواه و جبار هم برسرشون میاد ... . از هر دست بدی از همون دستم میگیرید ... واقعا چه قدر مردم تو دوران تحریم رحم به هم کردند و منصفانه از سودشون گذشتند یا حتی از خودگذشتگی کردند و ضرر کردند ، تا برادر و خواهر مسلمانشون روحش از عذاب این تورم اقتصادی آرامتر بشه ؟ که حالا مسئولین بالاتر بخواهند این گونه علی وار و خدیجه وار ، بذل و بخشش کنند ؟ @tarighatezendegi
داستان زیبا از قضاوت های امیرالمومنین... امیرالمومنین علیه السلام به وشاء فرمود: به محلتان برو! زن و مردی را بر در مسجد می بینی با هم نزاع می كنند آنان را به نزد من بیاور، وشاء می گوید بر در مسجد رفتم دیدم زن و مردی با هم مخاصمه می كنند، نزدیك رفتم و به آنان گفتم امیرالمومنین شما را می طلبد، پس همگی به نزد آن حضرت رفتیم . علی علیه السلام به جوان فرمود: با این زن چكار داری؟ جوان : یا امیرالمومنین ! من این زن را با پرداخت مهریه ای به عقد خود در آوردم و چون خواستم به او نزدیك شوم ، خون دید و من در كار خود حیران شدم . امیرالمومنین علیه السلام به جوان فرمود: این زن بر تو حرام است و تو هرگز شوهر او نخواهی شد. مردم از شنیدن این سخن در اضطراب و متعجب شدند. علی علیه السلام به زن فرمود: مرا می شناسی؟ زن : نامتان را شنیده ، ولی تاكنون شما را ندیده بودم . علی علیه السلام تو فلان زن دختر فلان و از نوادگان فلان نیستی؟ زن : آری ، بخدا سوگند. حضرت امیر: آیا به فلان مرد، فرزند فلان در پنهانی بطور عقد غیر دائم ، ازدواج نكردی و پس از چندی پسر زاییدی و چون از عشیره و بستگانت بیم داشتی طفل را در آغوش كشیده و شبانه از منزل بیرون شدی و در محل خلوتی فرزند را بر زمین گذارده و در برابرش ایستاده و عشق و علاقه ات نسبت به او در هیجان بود،دوباره برگشتی و فرزند را بغل كردی و باز به زمین گذاردی و طفل ، گریه می كرد و تو ترس رسوایی داشتی ، سگهای ولگرد اطرافت را گرفته و تو با تشویش و ناراحتی می رفتی و بر می گشتی ، تا این كه سگی بالای سر پسرت آمد و او را گاز گرفت و تو بخاطر شدت علاقه ای كه به فرزند داشتی سنگی به طرف سگ انداخته سر فرزندت را شكستی ، كودك صیحه زد و تو می ترسیدی صبح شود و رازت فاش گردد، پس برگشتی و اضطراب خاطر و تشویش فراوان داشتی ، در این هنگام دست به دعا برداشته و گفتی : بار خدایا! ای نگهدارنده ودیعه ها. زن گفت : بله ، بخدا سوگند همین بود تمام سرگذشت من و من از گفتار شما بسی در شگفتم . پس امیرالمومنین علیه السلام رو به جوان كرد و فرمود: پیشانیت را باز كن ، و چون باز كرد آن حضرت جای شكستگی پیشانی جوان را به زن نشان داد و به او فرمود: این جوان پسر توست و خداوند با نشان دادن آن علامت به او نگذاشت به تو نزدیك گردد؛ و همان گونه از خدا خواسته بودی فرزندت را حفظ كند، او را برایت نگهداشت ، پس شكر و سپاس ‍ خدای را به جای بیاور. 📚قضاوتهاي اميرالمومنين علي(ع) / محمد تقي تستري
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه سوزناک رهبر ، برای امیرالمومنین 😢 @tarighatezendegi
🌎 آیین بت پرستی و اثبات حقانیت اسلام قسمت اول به طور کلی هر آنچه ، روبروی حق و خلاف آن قرار بگیرد را بت پرستی می خوانم ! کلمه بت را در جایی قرار می دهم که چیزی را بخواهند بزرگ کنند تا بدان جایی که روبروی حق بایستد ! و مسلما هر چیزی که بخواهد خلاف حق قرار بگیرد ، به معنای نادیده گیری و جرئت در مقابل خداوند است ، به گونه ای که در ملک و فرمانروایی خداوند زندگی می کنند و از نعمت های او ارتزاق می شوند و با عین حالیکه هیچ قدرتی ندارند جز قدرت الهی ، نافرمانی او را هم می کنند . هر چیز و هر کسی که بخواهد در مقابل حق بایستد و از کسی جز خداوند فرمانبری و اطاعت کند یعنی ولایتی دروغین و ناحق در مقابل ولایت خداوند برای خودش قرار داده است یعنی کسی را تا بدان جا بالا برده است که خدای عظیم قرار دارد و باصطلاح در عظمت و فرمانروایی برای خدا شریک و همتا قرار داده است و لذا به این علت در شاخه بت پرستی قرار می گیرد . علت بطلان بت پرستی از همین ابتدا روشن شد ! وقتی همه چیزو همه کس تحت فرمانروایی و مالکیت حضرت حق قرار دارد و همه مخلوقات تنها فقر مطلق هستند ، وقتی همه چیز حق است ، چگونه می خواهند در مقابل خواسته خداوند، خواسته ای که از حق است بایستند ؟ بله بخاطر دو عامل در مقابل خداوند می ایستند ! اولین عامل در ذات موجود مختار است ! بعد حیوانی یا همان نفس اماره و دیگری کسانیکه او را وسوسه می کنند تا نافرمانی خداوند را بکند که همان شیطان جنی و انسانی می باشد . در واقع همه چیز از خود انسان شروع می شود ، یعنی اگر انسان دو بعدی ، بعد حیوانیش مغلوب بعد عقلانی و روحانیش بود و هواها و هوس ها در او سرکوب می شد ، هیج وقت شیطان نمی توانست او را فریب دهد ! مسلما اگر انسان این قدر به جای رسیدن و بزرگ کردن دنیایش که سبب ارضا و سیراب کردن بعد حیوانیش می شود ، تن به خواهش های نفسانی نمی داد و به اندک چیز برای زندگی در دنیا قناعت می کرد و صدای حق را می شنید و به سمت علم اندوزی و عقلانیت می شتافت و از جهل می گریخت ، هیچگاه هیچ شیطانی نمی توانست در او اثر بگذارد و او را گمراه سازد ! یعنی اگر نفس سیراب نشدنی حیوانی انسان ، انقدر بزرگ نمی شد که بخواهد جایگاه عقلانیت و روحانیت او را که عامل درک و شنیدن ندای خداوند است را بگیرد ، مسلما هیچ وسوسه ای در او راه نمیافت . حربه شیطان دو چیز است ! شهوت و جهل ... ! جالب است که هر دو با هم اتفاق می افتند ! یعنی اگر شهوت تحت کنترل و حاکمیت عقل و روح قرار نگیرد ، مانع و حجاب بر علم و عقل انسان می شود ، و وقتی علم و عقلی در کار نباشد مسلما جهالت و حماقت جایگزین آن می شود ! از این رو انسان با پربار کردن و رسیدن به شهوات نفسانیش ، بعد حیوانیش را بزرگ می کند ! وقتی بعد حیوانی او بزرگ شد و به اصطلاح خودخواه و مغرور گشت ، مثلا در ارتباط با شهوت شکمی درنهایت ، هم بنده شکمش می شود ، هم بنده غذا ، هم بنده پول چون باید برود پول بدست بیاورد و هم بنده خلایق و منت این و آن را بکشد که دو ریال پول بیشتر بدست آورد تا دو لقمه نان بیشتر بخورد یا که دو لقمه غذای عجیب و غریبتر تناول کند ، از آن طرف بنده شیطان شود ، چون الان نقطه ضعف به دست شیطان داده است و از همین مسیر شیطان او را بنده و اسیر خواسته های خودش می کند ! ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 آیین بت پرستی و اثبات حقانیت اسلام قسمت دوم و در آخر چون خواسته های نفسانی بالایی دارد ، برای بدست آوردن غذای لذید تن به هر کاری می دهد ! حاضر است اوقات همه را تلخ کند ، که من فلان غذا را می خواهم یا حاضر است فلان کار حرامی که منجر به ظلم و ستم می شود که درامدش زیاد است را انجام دهد که تنها نیازات جسمانیش بر طرف شوند . بله با انحراف از حق ، بنده همه کس و همه چیز می شود جز خدا ... همه کس و همه چیز برایش بزرگ میشوند ، جز خدا ... اطاعت و فرمانبری از هر کس و ناچیزی می کند الا حق ... . و به راستی چه ذلیل است انسانی که از هر موجود نیازمندی که یا هم رتبه خودش هستند یا پست تر از او ، فرمانبری کند ، الا خداوند عظیم که به حق اطاعت پذیری و بندگی لیاقت اوست ! بله بت پرستی با اسلام ضدیت دارد ! با آیین تسلیم تناقض دارد ... . کسی که تسلیم حق است تنها از یک مسیر اطاعت می کند آن هم مسیر بندگی خداوند ! و کسی که مسلمان و درستکار نیست حقیقتا بت پرست است ! و کسی که بت پرست است ، مسلما خودخواه و بنده شیطان است . و کسی که خودخواه و ذلیل است ، جدن خائن ، ظالم و ستمگر و عامل تباهی و آفت روی زمین است . بله وقتی می گویند یک صراط بیشتر وجود ندارد یعنی فقط یک راه است و آن هم راه حق که همان اسلام و بندگی و اطاعت خداوند است می باشد . و وقتی می گویند راه های باطل بسیار است چون بت پرستی همچنانیکه تاریخ بشریت گواه آن است ، شاخه های زیاد و انحرافات بسیار دارد ! جدن راهی نیست ، جز تسلیم حق شدن ، و تسلیم حق بودن ممکن نیست ، جز به زنجیر کشیدن نفس و خواسته های حیوانی و جز به علم ورزی و بالابردن سطح عقلانی آدم ... . انسان شهوت ران و جاهل است که اهل ظلم و ستم و خیانت است . و الا انسانی که عاقل است و برهوای نفس خودش غالب می باشد ، همیشه حقوق را می بیند و خودش را بزرگ تر و به حق تر از دیگران نمیابد ، لذا جز عدالت و جز درستکاری کاری از او بر نمی آید ! از این رو اگر دیدید که والیان دروغین قصد انحراف شما را دارند و شما سردرگم از اطاعت پذیری آن ها شدید ، ببینید چه قدر بعد حیوانی و جسمانی شما را تحریک و بزرگ می کنند ! ببینید چه قدر می خواهند ، با ساز و دغل و تدلیس و زیبا فراکنی ، چشم های شما را مجذوب و قلب هایتان را وسوسه و تسخیر خود کنند ! ببینید چه قدر شما را با پرده افکنی ، غفلت و شهوت ، شما را از مسیر عقلانیت دورتر می کنند . از آن طرف اگر خواستید دین تسلیم واقعی را پیدا کنید ، ببینید چه قدر شما را به عقلانیت دعوت می کند ، چه قدر با ساده زیستی و ساده نگری ، قصد دارد تا شما با عقل و روحتان تسلیم خداوند شوید ! ببینید چه قدر در این آیین شما را با نماز و روزه تمرین به بزرگ کردن روحانیتتان می دهد ! و چه قدر با توصیه قناعت شما را از شهوت رانی ، دورتر می کند ! مسلما دینی که در آن شهوت رانی و لذات جسمانی آزاد باشد این دین ساخته باطل و حاکی از بت پرستی است ! و یقینا دینی که شما را از شهوت رانی و جهالت نهی می کند ، این دین همان آیین تسلیم و اسلام حقیقی است . ادامه دارد..... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 آیین بت پرستی و اثبات حقانیت اسلام قسمت سوم عرض کردیم ، بت پرستی یعنی اطاعت و بندگی هر کسی و هر چیزی به جز خداوند متعال و اینکه دو چیز در وجود انسان سبب طغیان و بت پرستی او میشود : اول : شهوت و دوم جهل یعنی این دو عامل باعث دور شدن از خداوند می شود امیال حیوانی انسان همه گی طالب دنیا و متعلقات دنیا هستند ... پس دنیا ، سبب تحریک و غفلت و جهل و شهوت رانی انسان است . جسم زیبا ، شهرت ، نژاد ، شغل ، میز ، اسباب منزل ، زن ، بچه ، پول ، خاک ، آب ، لباس ، پوشاک و هر چیزی که قادر به درک کردن با حواس لامسه است یا از آن گرفته می شود در شاخه متعلقات دنیا و من حیث المجموع به آن دنیا گفته می شود . شهوترانی و جهالت هر دو به خاطر دنیا گرایی و غفلت از روحانیت و عقلانیت بدست می آید . یعنی حاصل دنیا گرایی و بزرگ کردن بعد حیوانی انسان ، چیزی جز شهوت رانی و حماقت نیست.. . یعنی دنیا و دنیاگرایی مانع رسیدن به حق و خداوند است . پس به عبارتی می توان گفت ، بت پرستی ، یعنی همان دنیا پرستی ! خب می دانید که حاصل حماقت و شهوت رانی هم ظلم و ستم و ناحق کردن حقوق است . پس بت پرستی که همان دنیا پرستی است سبب بی عدالتی و طغیان انسان روی زمین است . حال پس از تفسیر کامل و واضح بت پرستی به معنای عام می خواهم آن بت پرستی به معنای خاص که از قلب معنای عام استخراج می شود را برایتان روشن کنم . بله همان بت پرستی که انسان های جاهل در طول تاریخ تا الان ، سنگ و چوب را به جای خدا می پرستیدند و می پرستند . به اولین پرسش ذهنی بشر ، اینکه چه عاملی سبب پرستش بت های سنگی و چوبی می شود ، پاسخ می دهم . انسان های دنیا گرا ، به خاطر بزرگ کردن بعد جسمانی و زمینیشان ، بعد روحانی و آسمانیشان کوچک وسرکوب می شود . آنها دیگر نمی توانند تجردات عقلی ، مثل خدا را درک کنند . گویا باب ، عقل و درک معانی کلی در آنها بسته شده است . هر آنچه که با حواس لامسه درک شود را می فهمند و غیر از آن را دیگر نمی فهمند . آنها خدایی را می خواهند که از قلب همین دنیا و زمین است ، معنای بزرگی خدا برای آنها تنها طول بت و زیبایی بت است . آنها به خاطر خودخواهی و شهوت رانی ، خدایی را می پسندند که به ظلم و ستم و هواپرستی آنها راضی باشد ! آنها خدایشان را خودشان می سازند و انتخاب می کنند و هر چه دلشان بگوید و بخواهد برای خودشان از الهامات الهیشان می بافند و به خدای دست سازشان نسبت می دهند ... آنها هر جور که بخواهند و صلاح بدانند یا شیطانشان آن ها را وسوسه کند خدایشان را انتخاب می کنند و می سازند . آنها فقط از ظن و گمان تبعیت می کنند . وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﺩﺭ ﺍﺣﻜﺎم ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺩﻳﻨﻲ، ﺍﮔﺮ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ‌ﺭﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮِ ﻣﺮﺩمِ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺷﻲ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ‌ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ! ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ‌ﺭﻭِ ﺑﺎﻓﺘﻪ‌ﻫﺎی ﺫﻫﻨﻲِ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺣﺪﺱ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﺗﻜﻴﻪ ﻣﻲ‌ﺯﻧﻨﺪ.(١١٦انعام) آنها چون که بندگان شیطانند ، پیرو خط باطل می شوند و هر آنچه که باطل برایشان بخواند ، آنها تسلیمشان می شوند . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 آیین بت پرستی و اثبات حقانیت اسلام قسمت چهارم برای همین است که حتی الان می بینید که تمام ادیان و مذاهب انحرافی ، همه با وجود اینکه ظاهرشان متفاوت است و هر کدام یک سازی برای خودشان می زنند اما در باطن با هم وحدت دارند و گویا همدیگر را رد یا انکار نمی کنند . همچنانی که می بینید کل کره زمین همه بالاتفاق می گویند ، که آزادی بیان و عقیده است و هر کس با هر عقیده که باشد می شود کنار همدیگر زندگی کرد . اما می بینید که همه بالاتفاق با اسلام که آیین حق و عدالت است مشکل دارند . در آمریکا مسلمانان را می آزارند ، در اروپا همین طور ، در خاورمیانه و حتی در هند که دارای ادیان بت پرستی است ، حتی آفریقا و میانمار و ... مسلمانان از دست این ها آرامش ندارند . البته اسلامی که در برابر ناحق سکوت کند که اسلام نیست ، همان باطلی است که برادر همان ادیان انحرافی است و لذا اینگونه اسلام در جمع وحدت ادیان و مذاهب قرار دارد . اما به راستی چه کسی به آنها گفت دست از خدای واقعی و حقیقی بکشند و به ظن و گمان و جهل رجوع کنند ! جز دنیاگرایی و شهوت رانی هایشان که سبب شد شیاطین افسارشان را بکشند و برای قسمی که نزد خدا یاد کرده اند انسان ها را به تمام بیراهه ها و صراط های غیر مستقیم سوق دهند . چه کسی در گوش آنها زمزمه کرد و در قلبشان دمید که بت های چوبی و سنگی را به جای خدا بپرستند ؟ آیا آنها اندیشه نکردند که چرا خدایی که نه حرف می زند و نه می فهمد بلکه حاصل دست خودشان است ، چگونه می تواند نیاز های آنها را برطرف کند ؟ اگر آنها اندیشه می کردند آیا احمق و دنیا گرا و شهوت ران می شدند ؟ آنها خدای مرئی خودشان را با دستان شان ساختند و آن را پرستش کردند تا حس بندگی و اطاعتشان را اینگونه در باطل ارضا کنند . الان هم خیلی ها خدای عروسکی غیر مرئی دارند که نماز و روزه نمی خواهد ، انفاق و صدقات نمی خواهد ، حق شناسی نمی خواهد ، بلکه فقط مرحم قلب انسان های گناه کار است . آری همچین خدایانی که بت هستند اما نامرئی هم وجود دارند ... . البته گروهی هم بودند که خدایان سنگی و چوبی را تنها نماد خدای حقیقی می دانستند ! و آنها را پرستش می کردند ، اما براستی کدام فرشته و پیامبری به حق از آسمان آمد که ترویج جهالت و دنیا طلبی نکرد ، و شعارش تسلیم حق بود و گفت که بت های چوبی و سنگی را با به یاد خدا بپرستید ؟ واقعا چه کسی جز آن وهم و اوهام شیطانیتان این خبر را به آنها داد ؟ وقتی خدا مجرد از ماده است و همه چیز را در بردارد ، چرا او را فقط باید در بت کده ها یاد کنیم ؟ چرا باید تصوری جسمانی از خداوندی داشته باشیم که به واقع این تصور دروغ است ؟ و چه کسی به ما گفت که اینگونه خدا را بپرستیم و ما قبول کردیم در حالیکه اطاعت و بندگی فقط مخصوص خداوند بود !؟ جز هوای نفسمان بود ؟ جز وسوسه شیطان بود ؟ جز این بود که چون کافر گشتند ، در لشکر ناحق قرار گرفتند و پیرو خط سیاهی شدند ؟ اما به راستی خداوند که بین او و بنده اش هیچ فاصله ای نیست ، چرا باید یک جسم یا تصویر مادی ، بین آن دو واسطه شود و شریک او قرار گیرد ! شی ءی که هیچ ارزشی ندارد ، چرا باید به آن ارزش داده شود که در واقع این دروغ محض است . این واسطه گری وابستگی را فراهم می آورد و باعث می شود که برای ارتباط با خدا حتما باید آن جسم باشد . حتی اگر نماد خدا هم آن بت را قرار ندهد ، رفته رفته ، آن سنگ یا چوب یا هر چیز دیگری ، برایش مقدس و خوش یمن می شود و جای خدا را کلا در وجود او می گیرد ، در حالیکه در واقعیت این شی هیچ ارزشی ندارد . با پرستش بت نمادین ، در آخر معنای خداوند در ذهن آن انسان همان چوب و یا سنگ خواهد شد چون او درک خدا را ندارد پس به واقع خدا را نپرستیده بلکه بت را می پرستد ! حتی محال است که خدا امر به بت پرستی کند ! و مثلا بگوید فلان چوب را به یاد من بپرست ! علاوه بر مطالب قبلی و اینکه خداوند امر به دروغ کرده است ، قسمت واقعی و ابدی وجودمان که همان روح است ، توانایی درک معانی کلی مثل خداوند را دارد مثلا می تواند معنای خدای بینیاز را درک بکند . خب چرا انسانی که توانایی درک وجود بی همتا را دارد باید اجسام را نماد خدا قرار دهد ؟ جز آن است که با این کار ، جنبه جسمانی و دنیایی او قوی تر می شود و از تفکر و سیر در عالم معنا و روحانیت باز می ماند !؟ و خداوندی که انسان را آفرید تا خدا را بشناسد و فهم و ادراکاتش بالا برود و نیز بتواند روی زمین عدل و داد را برقرار سازد چگونه می تواند امر به نابخردی و جهل پروری بنماید ؟ جهلی که از قلب شهوت و تمایلات نفسانی بیرون می زند ! جهلی که پدید آور ظلم و ستم و عصیان است ! و چگونه خداوندگار عادل و حکیم می تواند امر به بت پرستی که منجر به ظلم و ستم می شود بکند ؟ و از این حیث بر خداوند محال است امر به بت پرستی ... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi