eitaa logo
طریقت زندگی
840 دنبال‌کننده
357 عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد شهید مطهری انکار قیامت با فلسفه‌بافی؛ برای اینکه بتواند هر گناهی که می‌خواهد انجام دهد @tarighatezendegi
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره جالب حجت‌الاسلام قرائتی از بی‌پولی و درخواست پول از امام رضا(ع) ✍ @tarighatezendegi
🌏 فلسفه توسل به مقربان خدا خداوند حافظ و دوستار ولایت مداری است . علت دعای پدرو مادر در حق اولاد ، دعای مومنین در حق همدیگر ، دعای اهل بیت و پیامبران در استجابت دعا ، همه نشان از این است که خداوند دوست می دارد آدمی به همراه دوستان خدا نزد او حاضر شود ! برای فهم بیشتر فرض کنید شما مدیر کل یک اداره هستید و کلی کارمند و زیر دست دارید ! یک نفر بدون اینکه بخواهد کار را از طریق کارمندان انجام دهد مستقیم می خواهد از دست مدیر کل این مساله حل شود ! مستقیم به سوی شما می آید و می گوید کار من را حل کنید ! مدیر کل می گوید امضای نهایی را من باید بزنم اما شما باید به کارمندانم رجوع بکنید ! آن شخص می گوید آخر چرا مگر شما همه کاره نیستید خب کارم را همین جا حل کنید چرا من را به دیگران پاس می دهید ! شما می گویید مگر من همه کاره نیستم ، پس من می گویم شما چه کار کنید تا کارتان حل شود ! به کارمندانم رجوع کنید و الا کارتان به سرانجام نخواهد رسید ! اگر شما از سر نیازتان واقعا من را دوست دارید تا کارتان را انجام دهم من نیز می گویم از طریق دوستانم رجوع کن تا کارتان انجام شود ... ! اگر شما زیر دستان و دوستان مورد اعتماد من را و همچنین تدبیر من به نظم چنین ساختار اداری رو نمی پسندید من نیز شما را نمی پسندم و کار شما را هم انجام نمی دهم ! آن شخص در نهایت با انجام سیر مراحل اداری ، در واقع نتیجه کارش چه می شود ؟ که ارباب رجوع قانون مدار می شود و تابع اوامر ملوکانه مدیر کل می گردد ، منیت ، خودخواهی و دلم بخواهی هایش را کنار می گذارد و تابع و پیرو نظم و مکتب مدیر کل می گردد ، از کارمندان و دوستان مدیر حساب می برد و اوامر آنها را مو به مو انجام می دهد و در آخر پرونده توسط کارمندان امضا می شود و به دست مدیر کل می رسد و مدیر که شما باشید با اعتماد کامل به کارمندانتان و رضایت کامل پرونده را مهر می کنید و همان طور که مشاهده می کنید فرمانبری و اطاعت از کارمندان در واقع فرمانبری و اطاعت از مدیر کل خواهد بود و عدم فرمانبری از کارمندان مجموعه ، آن هم به معنای عدم اطاعت از مدیر کل است . این سنت خداوند از این حیث است که خداوند به دست های غیر خود که در مسیر خودش حرکت می کنند احترام می گذارد و گویا آن دستان را دست خودش می بیند ! فی المثال اگر انسانی در حق پدرو مادر یا مومنین دیگر ظلمی بکند ، چون آن ها همه از ناحیه خدا و وسیله رشد و هدایت او بوده اند و از این حیث قابل احترام بودن آن ها حجت است ، مسلما دعای انسان پذیرای خداوند نخواهد بود ! و از آن طرف چون خداوند آنها را دوست دارد وقتی شما به آنها نزدیک می شوید و با انجام کار خیر در حق آنها باعث می شوید که آنها در حق شما دعا کنند فی الواقع یعنی شما اطاعت و فرمابری خدا را کرده اید و خداوند به سبب آنها گناهان قبلیتان را می آمرزد و دعاهایتان را مستجاب می کند ! دعا و خیرات برای اهل بیت و پیامبران الهی و شهدا و علما هم همینگونه است ! با توسل به آنها در واقع شما به خدا توسل جسته اید ! آنها دوستان خدا هستند و دعا و خیرات در حق آنها و استمداد کمک از ایشان یعنی شما به اجر و درجه و برتری که خدا به آنها داده است رسیده اید و آنها را به عنوان مقربان خدا به سمت او جلو می کنید و این بهانه ای میشود برای نادیده گرفتن و آمرزش گناهانتان و در نهایت استجابت دعای شما ! ... مثلا فرض کنید کسی به سمت شما می آید و در خواست کمک دارد ! اما او شما را به طرق مختلفی آزرده است ! ، او شما را به مادرتان که خیلی برایتان عزیز است قسم می دهد ! اما شما قبول نمی کنید ! او در نهایت به عزیز شما متوسل می شود . و عزیز شما به شما می گوید به خاطر من او را ببخشید و کارش را انجام دهید ! آن وقت شما به خاطر مادرتان او را می بخشید ! ... این معنایش این است اگر من را دوست داری باید عزیزان من را هم دوست بداری تا من تو را ببخشم ! و اگر عزیز من‌تو را دوست داشت پس من هم تو را دوست خواهم داشت ! وقتی انسان به سمت مقربان خدا توسل می کند و آنها را دوست دارد و آنها را اطاعت می کند و از ایشان مدد و درخواست می نماید در واقع یعنی نخ تسبیح را یافته است!خدای واقعی را شناخته!خدایی که از طریق پیامبر واهل بیتش و همچنین برادران و خواهران ایمانی که با تقوا و اعمال صالحشان و همچین پدرو مادری که با سبک زندگی اسلامی،همگی وسیله رشد و هدایت و نور را در زندگی انسان قرار داده اند توسل و نزدیکی و اطاعت و عدم ظلم و ستم و دوری از این بزرگان در واقع نزدیکی به همان خداوند عالم است! حال اگر خداوند می گفت همه را ول کن خودم و خودت را عشق است ! حسبی الله !نتیجه اش چه میشود؟ یک مشت انسان بی قیدو بند و دور از اسلام محمدی که تنها خدایشان هوا وهوسشان است که هر گونه بخواهند و دوست بدارند رفتار می کنند و در نهایت این خدا هر گونه که بخواهند برایشان می رقصد ! ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌏 پندهای امام صادق علیه السلام در حدیث است که شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید واز حضرت درخواست موعظه کرد. حضرت فرمود: «اگر خداوند عهده دار روزی مردم است، پس غم وغصّه برای چیست؟ واگر روزی ات از سوی خدا قسمت شده، پس حرص برای چیست؟ واگر حساب قیامت حقّ است، مال اندوزی بی حساب برای چیست؟ واگر آنچه را در راه خدا انفاق می‌کنی خداوند عوض آن را می‌دهد، پس بخل ورزیدن چه جایگاهی دارد؟ واگر مجازات خدا به وسیله آتش جهنّم است، نافرمانی خدا برای چیست؟ واگر مرگ حقّ است، شادی بیجا برای چیست؟ واگر همه چیز بر خدا عرضه می‌شود، مکر برای چیست؟ واگر شیطان دشمن تو است، غفلت از او برای چیست؟ واگر همه کس باید از صراط عبور کنند، عُجب وخودستایی برای چیست؟ واگر همه چیز به قضا وقدر الهی است، اندوه برای چیست؟ واگر دنیا فانی است، دل به دنیا بستن برای چیست؟ ». [۱] ---------- [۱]: امالی صدوق، ص ۷، ح ۵. @tarighatezendegi
🌏 مانع روحانیت و عقلانیت ، هوای نفس ، حرص و آز و دنیا پرستی انسان است ... تنها هوای نفس و حرص و آز انسان است که او را از توجه به حقیقت و عقلانیت معاف می کند ! ... اگر آمدن انسان به این دنیا بهر تن پروری و ماده خواهی او بود ، عجب خدایی که در دنیا اسباب آن را باید و شاید در اختیار انسان ها به مساوات قرار نداد ! این همه بالا پایینی ها و تلخی ها و خوشی ها و درد و لذت های فانی پیری جوانی مرگ و حیات انسان تنها یک چیز را نشان می دهد ، که ای انسان دنیا محل آرامش و تکیه گاه خوبی برای جسم و آسایش تو نیست ؟ همین چیز هاست که آدم را به فکر فرو می برد !... یا خدا هست ؟ یا خدا نیست ! اگر خدا نیست عجب دنیای ترسناک و نا آرام و بی نظمی ... ! اگر خدایی هست و ما را به حال خودمان واگذاشته است عجب خدای ظالم و ستمکاری ... اما اگر خدا هست و عالم و قادر و هدایت کننده است ، اینجاست که باب حقیقت جویی و خدا طلبی و معرفت خواهی باز می شود ... خداوندگار هستی چرا من را در این دنیای ناآرام قرار داده است ؟ ... هدف از خلقت من چه هست ؟ هر چه در جستجوی سراب در طلب دنیا بر صدد تن پروری و لذت های بیشتر دنیایی باشیم ، از خدا و از حق طلبی و مسیر عقلانیت غافل و دورتر می شویم ! چرا که دیگر بازی های دنیا و ارضای شهوات و امیال و خواسته های جسمانی وقتی نمی گذارد که انسان کمی هم به معقولات وروحانیات تن دهد ! ... کار به جایی می رسد که تمام هم و غم آدم ها دنیا و رفع نیازات مادی خود می شود تا بدانجا که اینگونه تفکرات و اندیشه ها و خداشناسی ها این گونه معارف و علوم را مایه و عصاره کودنی ، بی عرزگی ، تنبلی ، شکم سیری و حماقت آدم ها می پندارد و آن را مانع اصلی رشد انسان در دنیا می بینند ! همچنانی که الان دنیا پرستان همین گونه اند و خداپرستان و حقیقت طلبان را اینگونه استهزاء و مسخره می کنند ! طبیعت ، دنیا ، علم و صنعت و ماده باوری را چنان همچون خدایی برتر بر سر اندیشه های الهی می زنند و خود و باور دنیا پرست خود را برتر از هر چیز و کسی می پندارند ، حال آنکه طبق اندیشه های الهی ، آن ها همچون حیوانات در جستجوی اشیاء بی ارزش و دنیای سنگی و بی روح در تلاشند و هیچ ارزش و والا مرتبگی در آنها وجود ندارد .... این که می گوییم دنیا پرست دقیقا همین است که از خدای واقعی و حضرت عقل و جهان پس از مرگ غافل می شوند و تمام اسباب و سبب های مادی این دنیا را می بینند الا دست خدا و نیروهای غیبی را ! از هر چیز و هر کسی انتظار و امید نعمت دارند جز خدای یکتا و لشکری که از جنس ماده نیست ! اما در عین حال این چنین تفکراتی بسیار غیر معقول است ، که این انسان ها به روحانیات و عقلیات که ثابت و پایدارند و در عین حال با این که احتمال زندگی پس از مرگ هم وجود دارد ، روحانیتی که ماندگارو ابدیست و هیچ یک از مادیات دنیا را با خود به آن ور مرگ نمی برد ، بها ندهند و آن را انکار کنند ، حال آنکه اصلا در این دنیا بتوانند خانه هایی از جنس طلا و اموالی همه از جنس الماس داشته باشند ! باز هم عمر محدود انسان ارزش غرق شدن در اقیانوس طلا هم ندارد ، حال آنکه همچین تخیلاتی در کل خلقت انسان برای معدود انسان هایی شاید اتفاق افتاده باشد شاید هم نه ... یعنی اگر تمام انسان ها به برکت علمی که همه منشاش این هستی است و انسان با وجود و قدرت و هوش الهی به این علومی که در جهت خواست و مشیت الهی آنگونه که او می خواهد رسیده است اصلا همه فضانورد شوند و هر یک برای خود یک کهکشان جداگانه داشته باشد باز این عمر کوتاه دنیا ارزش پشت کردن به خدا و روحانیت و حق گرایی و عالم ماورای ماده را ندارد و اصلا این چیز ها موهبتی برای انسان ندارد که بخواهد به آن ببالد و این فنا و نیستی برای او جایی برای خودستایی و فخر فروشی و برتر بینی خود درجهت دستاوردهایی که او تنها ابزار و وسیله آن بوده است که باز هم همین را مدیون داشته های خداوند یکتاست ، نمی گذارد ... ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌏 دنیا پرستی یا خدا پرستی ؟ انسان خواه ناخواه موجود نیازمند است ! به نوعی که برای رفع نیازات مادی و معنوی خود به همه چیز و همه کس محتاج است ! از این قاعده نمی شود فرار کرد ! ... نیازمند یعنی محتاج ، یعنی اسیر ، یعنی فقیر یعنی عبد ... . اگر انسان به خاطر رسیدن به مایحتاج زندگیش هر کاری بکند به نحوی که خدا و حقیقت و معقولات و روحانیات را نادیده بگیرد و آن را فراموش کند و یا حتی آن را انکار کند ، این یعنی انسان بنده همه چیز و همه کس هست جز خدا ... به خاطر جسم و تمایلات حیوانیش ، تمام فکر و اندیشه اش دنیا و امور مادی می شود ! یعنی به خاطر دنیا و امور مادی از هر حقی می گذرد ... . این افراد را دنیا پرست ، دنیا زده و به عبارتی عبد و بنده عالم ماده یا بت پرست می نامند ... چرا که خدای آنها ، تکیه گاهشان ، مایه ایمنی و آرامششان همگی عالم ماده و محتاج و نیازمند است . تمام عمر و هدف و تلاششان را صرف رسیدن به آن کرده اند ... . آنچه که انسان از همه چیز بیشتر به آن بها دهد و همه چیز و همه کس را فدای آن کند و تمام عمر را در راه آن بپردازد و دائم در جستجوی آن باشد ، آن چیز خدای انسان می شود ! خدا یعنی بزرگ ! خدا یعنی همه کاره ! خدا یعنی تکیه گاه و مایه آرامش ! به نحوی که انسان هر چه به آن نزدیکتر شود از اطمینان خاطر بیشتری برخوردار است ... . اما خداپرستان کاملا از بت پرستان متمایز هستند ! آنها هر دنیایی را به خاطر خدای واقعی قادر و عالم و حکیم فدا می کنند ! دائم به یاد او هستند و تنها با یاد او آرامش می گیرند .... تمام هم و غمشان این است که خدا چه می خواهد و یا نمی خواهد به همان عمل می کنند ! خواست خودشان را فدای خواست خداوند می کنند ! با خاطر او زندگی می کنند و با اطاعت از اوامر او در تلاشند تا مدام به او نزدیکتر شوند ! آنها را نمی شود گفت که بنده شهوت و شکم و یا دنیا هستند ، چون بینیاز مطلق و آرامش واقعی و به عبارتی خدایشان را غیر از مادیات و دنیا می دانند ! تنها خداپرستان هستند که بینیاز هستند ! آنها در اوج نیازمندی به هر چیز و هر کسی ، اما همه را فدای خواست الهی می کنند ! آنها به اندک دنیایی قناعت می کنند تا عبد و دنیا زده و اسیر عالم ماده نشوند تا دنیا به آن ها فرمان و نهی نکند تا از خدا و از عبادت و بندگی او غافل نشوند ... آنها با وجود خدا در اوج نیازمندی ، انسان های بینیازی هستند ! کسانی که دنیا و عالم ماده برای آنها امر و نهی نمی کند ! بلکه آنها تنها عبادت و بندگی یکی را می کنند و آن هم بندگی بینیاز واقعی را انجام می دهند ! با بندگی آن خدا ، از همه عالم و امور مادی و غیر مادی نیازمند ، بینیاز می شوند ... ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
✍ اوامر و نواهی از جانب خداوند برای اطاعت پذیری و در نتیجه عدم خودخواهی و طغیان بشر واجب است ! جاهل فکر نمی کند تا به عقل برسد تا حق برایش هویدا شود بلکه هر چه دلش می خواهد می گوید و عمل می کند لذا با نبود عقل و ندیدن حق ظلم می کند ... پس خودخواهی ، امیال گرایی و شهوت رانی و هر آنچه که با انجام آن نفس را افسارگسیخته می کند تا نفس خواستش را بر خواست حق ترجیح دهد انسان را به جهل و ظلم و باطل نزدیک می کند ... حق گرایی و حق جویی با خودخواهی و هواپرستی سر عناد و ستیز و تضاد دارد ... تنها انسانی که عقل ندارد و خودخواه است ظلم می کند ! بله ظالمان همان جاهلان و بی عقلانند ... آنچه که انسان را از حق دور می کند و باعث ایجاد ظلم و ستم از ناحیه او می شود ، خودخواهی ، امیال گرایی و احساسات انسان است ... آنچه که باعث خودخواهی ، هواپرستی و احساس محوری انسان می شود ، جسم و حیوانیت او ، عالم ماده و در نتیجه دنیاپرستی او می شود ... همان طور که می بینید حق خواهی ، عقل گرایی ، روحانیت ، خدا پرستی ، زهد و تقوا ، ریاضت و کنترل نفس ، و قید و بند داشتن آدمی ، همه با جهل و کفر و ظلم و ستم منافات دارد ! ... در مقابل دنیا پرستی و خودخواهی ، خداپرستی و حق خواهی قرار دارد ..‌ دنیا پرستی و خودخواهی یعنی به خاطر رسیدن به دنیا و ارضای امیالم هر کاری می کنم و چون دنیا دائم درحال تغییر و تحول است و امیال انسان هر روز یک چیزی می خواهد و یک چیزی می گوید لذا انسان های دنیا پرست و خودخواه ، قانونی استوار در زندگی ندارند که به آن وابسته باشند به همین خاطر آنها را بی قید و بند می نامند ! ... اما انسان های خداپرست و حق خواه ، امور مادی سست و بی استحکام و تغییر پذیر را وسیله ای برای رسیدن به شناخت حقیقت و وصال خدا می بینند ، آنها دنیا و هوای نفسشان را فدای خواست خداوند می کنند ! خداوندی که جز عدالت و رحمت برای بشریت چیزی نمی خواهد ! لذا دستورات دینش دقیقا همان چیزیست که ریشه جهل و ظلم را می سوزاند ! با امر و نهی اش ، حق پذیری و عقل گرایی را در قلب بندگان روشن می کند ! اگر امر و نهی ای از جانب خداوند برای بشریت نبود ! و یا اگر کل زندگی بشریت از اطاعت از اوامر و نواهی خداوند لبریز نمی شد ، خودخواهی و امیال گرایی جای آن را می گرفت ! تا خدا فرمان ندهد ، که انسان نمی تواند به خاطر خدا یا حق کاری را انجام دهد یا ندهد ، تا از خودخواهی دور بماند .. . لذا خدا اگر خداست و طالب هدایت بشریت است او را امرو نهی می کند و اطاعت از خودش را از انسان می خواهد ! عدالتی که انسان با عقل خودش منهای خدا می فهمد ، چون اجر و پاداشی از سوی خدا ندارد و آخرتی درکار نیست ، لذا هیچ انسانی دنیا را فدای آن عدالت نمی کند ، لذا با تحریف معنای عدالت به سمت خواستگاه خود از آن عدالت و ضرر به دیگری فرار می کند ... بله همه انسان ها یک جا می نشینند و می گویند انسان باید خوب باشد و خوبی در فطرت همه وجود دارد ! از جمله خود ما ! پس سوال ! این همه جنگ و جنایت و بی عدالتی پس برای چیست ؟ از هر کس هم که می پرسیم می گوید من بهترینم و حق با من است ! و جوری به نفع خودش توضیح می دهد که فکر می کنید او معصوم از هر خطا و بدی است ! این جاست که باید امر و نهی الهی درکار باشد که انسان مفهوم خوبی و عدالت را مدام به نفع خودش نچرخواند و تغییر ندهد و در نتیجه از خودخواهی دور بماند ! پس دانستیم ساختار دین و اوامر و نواهی الهی از ناحیه خداوند برای دفع شر و ظلم و ستم آنها واجب است ! اگر خداوند در قرآن می فرماید ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون به خاطر این است که در نتیجه بندگی و اطاعت از اوامر و نواهی الهی است که انسان ، به انسانیت ، کمال ، عدالت ، نعمت و سعادت می رسد . ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠آیت الله مجتهدی تهرانی: تاثیر منفی یک تارک الصلاة در خانه 🎥مجتهدی_تهرانی @tarighatezendegi
🌏 من اهل بهشت هستم طرف نه نماز می خواند و نه روزه میگیرد و نه آن چیزی که خدای اسلام میگوید رعایت می کند بعد هم میگوید من اهل بهشتم ! خب روی چه حساب ؟ خدایی که حرف از آخرت و بهشت و جهنم زده میگوید اگر آن گونه که من می گویم انجام دهی اهل بهشت هستی و الا اهل دوزخی ! در جواب میگوید خدای مسیحیت و آیین زرتشت و بهاییت که من را اهل بهشت می داند . والا آنها هم تو را اهل بهشت نمی دانند! چون با عمق جان ایمان به مذهبشان نیاوردی ! شرط دخول بهشت ایمان است البته ایمان روی شهوت نه عقل چون کسی که اهل عقلانیت باشد حقانیت اسلام را با عمق جان می پذیرد جانانه بگو مسلمان نیستم خودت را خلاص کن و سلام کن بر آیین شهوترانی و عشق و حال ، تا جهنم و بهشت کذاییشان در خیال و اوهام پوچ نصیبت شود! البته برایم جالب است از آن خدای خیالی که هر شهوت رانی و دنیاپرستی و خودخواهی را برای تو و امثال تو در دنیا حلال می داند و بدون امتحان شماها را اهل بهشت می کند و دست آخر مسلمانان را با این همه امر و نهی و عبادت و اطاعت و ترک شهوات و ریاضت نفس آنان را به جرم فرمانبری و اطاعت کردنش و نافرمانی از شهوات و هواهای نفسانیشان راهی دوزخ می کند. عجب دین کثیفی که هر چه خودخواهی و ظلم و ستم و هر چه حال و هول است پاداشش دست آخر بهشت است. اما خدای این آیین های تحریف شده چه مردم آزار است!که شما را در این دنیا بیافرید که خوب نتوانید به حیوانیاتتان تن دهید!آخر این چه امتحانیست؟یک راست در بهشت قرارتان می داد تا ابد شهوترانی کنید. جدن چنین خدایی را همچین آیینی لطف به شماها نکرده!این ظلم است به شماها.خدایتان هم همچون خودتان و دینتان یا ظالم است یا جاهل و یا سادیسم دارد و از درد و رنج انسان ها روی زمین لذت می برد.چنین خدایی از کجا معلوم که حرفش راست باشد؟ خدای ظالم قول و عهدش هم روی ستم و حال گیری جور دیگری خواهد بود. پس اینجور که معلوم است چه در اسلام چه در آیین های دیگر جایگاه شما دوزخ است و دوزخ و دوزخ. می گوید نه من اصلا نه کار به دین تو دارم نه کار به دین دیگری! من طبق تفکرات و عقلیاتم دریافتم بهشت و جهنمی هست و طبق همان آنگونه که عقلم بگوید زندگی می کنم تا اهل بهشت خودم شوم! عجب خدایی که بهشت و جهنمی دارد اما توسط پیامبرش آن را بیان نمی کند و از آن خبر نمی دهد! نکند تو پیامبر دینت هستی؟ آری من پیامبر دینم هستم اما به من وحی نمی شود من با عقلم شریعت الهی را می نویسم عجب خدایی که بنده اش را توسط پیامبرش امرو نهی نمی کند تا او را بدان سو امتحان کند. عجب خدایی که سنگ و قیچی را دست خود بنده قرار داده می گوید تو بنواز من به ساز تو می رقصم!عقل تو فرمان من است!و عجب عقلی که از هر طرف به سمت و منفعت خودش می چربد همان را فتوا می کند،اینگونه باشد همه خود اهل بهشتند و دیگران اهل جهنم! هر کسی بهشت و جهنم را با ساز و تدبیر خودش یارکشی می کند!اینجا دیگر انسان بنده نیست خود او خداست!خودش می برد و می دوزد و انتخاب می کند و خداوند فقط چشم می گوید و اطاعت. حال اگر خدای دیگری دین دیگری از خودش دربیاورد و شریعت او با شریعت تو نسازد چه می کنی؟حال آنکه به تعداد انسان ها فلسفه های فکری متعددی وجود دارد؟ حال چه لزوم است که دیگران از تو پیروی کنند؟ آیا عدم پیروی دیگران از آیین جدید تو نشان از سلیقه ای بافی آیینت نیست؟ اگر اینگونه باشد هر کسی برای خودش دینی می بافد تو چرا به آیین آن ها نمی شتابی؟ این مکتب هم از همان ادیان تحریف شده من دراوردنیست اما همگی یک سمت و سو دارند و ان اینکه برگرفته از خودخواهی و هواپرستی انسان است! انسان ها به خاطر عدم فرمان پذیری از خداوند و اطاعت از هواهای نفسانیشان اینگونه از اسلام فرار می کنند و همه غلطی می کنند و دست آخر برای خودشان در اوهام و خیالاتشان دین تراشی می کنند و خودشان را پیامبر اعظم و یگانه و دردانه خدا می دانند که فقط یک بهشت است و تنها کسی که واردش می شود خودشان است. اینجاست که خداوند در پاسخ به این انسان های وهم زده در قران می گوید ! آیا خدا به شما گفت که شما اهل بهشت هستید؟یا خودتان بهشت را بافتید و دین را تراشیدیدو خودتان را پیامبر کردیدو دست اخر کلید بهشت را تحویل گرفتیدو خودتان داخلش شدید و از پشت آن را ۶ قفله کردید؟ برهانتان بر ادله واهیتان چیست؟ اگر بهشت و جهنمی باشد خدا باید آن را اطلاع دهد؟نکند چون شما تافته جدا بافته بودید تنها به شما گفت که نکند بقیه بفهمند و اجرو سهمی داشته باشند؟ اگر بهشت و جهنمی باشد بعد از اطلاع که آن هم توسط پیامبران به ما رسیده است ، نیازمند امرو نهی از جانب خداوند است ! لازم است امتحان کمی سخت باشد تا انسان آزموده شود و الا اگر من با عقل خودم از جانب خدا حرفی بزنم اینکه حرف از ناحیه خدا نیست!حرف خودم است! اطاعت از آن همان حرف خودم است همان خودخواهی است نه فرمان خدا! ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
امام رضا (علیه السلام) فرمود: اگر آنقدر نماز بخوانید که همیشه مانند کمان به رکوع باشید و آنقدر روزه بگیرید که قدتان خمیده شود، اگر با ورع و پارسا نباشيد، خداوند از شما نخواهد پذیرفت. [۳] ---------- [۳]: بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۲۵۸. ✍ یعنی اگر این نماز و روزه منجر به خداترسی ، خضوع و خشوع و کنترل نفس از خودخواهی و دلبخواهی نشود ، به گونه ای که نماز و روزه بتی شود که انسان به سبب آن مغرور گردد که دیگر اوامر و نواهی خداوند را نبیند و نشنود و آنها را چون که نفسش دوست ندارد در خودش انکار کند و اینگونه می شود که نمازو روزه را از سر ترس از خدا نمی خواند بلکه چون نفسش می پسندد یا از سر عادت و عرف انجام می دهد ! نتیجه اش این می شود که بین دستورات خدا آنچه که دلش می خواهد و دوست دارد انجام می دهد و باقی را رها می کند ، گویا که اصلا اطاعت از خدا نکرده بلکه اطاعت از هوای نفس خودش کرده است ! ... اینجاست که چنین نماز و روزه ای ، حاصلش تقوا و خداترسی ، خضوع و خشوع و آنچه که در وجود اهل بیت و نیکان قرار دارد نمی شود ! صفاتش چونان دشمنان اهل بیت و رسول خدا می شود که نماز می خواندند روزه می گرفتند اما در مقابل ولایت و امامت در صف دشمنان خدا می ایستادند ! چنانکه الان هم خیلی ها نمازو روزه میگیرند اما به نفع طاغوت زمان و علیه ولایت فقیه و پرچم هدایت حرکت می کنند ! قلباً و عملا دوستار حکومت های طاغوت و سبک زندگی لشکر شیطانند ، اما زباناً سخن از حب اهل بیت و امام حسین و شیعه مرتضی علی می زنند و خودشان را مسلمان درجه یک می پندارند ... . از آن طرف هم داریم دوستاران ولایتی که نماز و روزه و حجاب و دیگر دستورات دین را رعایت نمی کنند ! و اینان اگر به جد عاشق ولایت بودند باید می فهمیدند که ولایت فقیه نماز می خواند و سبک زندگیش اسلامی است ! اینان که عشق و محبتشان در عمل رنگی ندارد و امیالشان بر رفتار و کردارشان چیره است و آنگونه که دوست دارند سلیقه ای رفتار می کنند معلوم است که ولایت فقیه را عاشقانه آنگونه که خودش می خواهد نمی خواهند و فرمان پذیر او نخواهند بود چرا که اگر فرمان پذیر بودند لااقل نماز و روزه و حجابشان را هم رعایت می کردند ‌... کسی که یک نمازو روزه و حجاب از ولایت اطاعت نمی کند ! که حالش را ندارد یا میلی به رفع آن نمی برد ، آیا با فرمان های دیگر او که با میل و حال آنها جور در نمی آید اطاعتش می کنند ؟ یا که نه انها فقط او را دوست دارند در همین حد نه چیزی بیشتر ؟ و این دقیقا به مانند دوست داشتن اهل بیت میشود که سبک زندگی را از شیطان میگیرد اما فقط اهل بیت را دوست دارد ؟ نتیجه چیست ؟ در مقابل ولایت و امامت حرکت می کند و به نفع دشمن قدم بر می دارد اما فقط محب اسم علی است ! الان هم در باب ولایت فقیه همین است ، سبک زندگیش غیر از خواسته ولایت فقیه است اما فقط در ظاهر او را دوست دارد ! در عمل به مانند جنود شیطان عمل می کند اما عاشق عکس زیبای رهبری است ! ... @tarighatezendegi
🌏 راه قرب به خدا تا زانوی ابراهیم خلیل الله رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: کسی که ماه رمضان را روزه دارد، در حالی که از سخنان حرام و ناشایسته سکوت و خودداری نماید وگوش، چشم، زبان، عورت و همه اعضای خود را از دروغ، حرام و غیبت، به جهت تقرّب (به رحمت خداوند) باز دارد. خداوند او را به رحمت خود نزدیک گرداند، تا درجه ای که (بواسطه تقرّب و گرامی بودن نزد خدا) دو زانوی او به دو زانوی حضرت ابراهیم خلیل الرحمان برسد. [۱] ---------- [۱]: تفسیر کوثر، ج۱، ص ۴۵۵. @tarighatezendegi
🌏 درک عظمت شب قدر منوط به ایمان به خدای اسلام است ... وقتی خداوند می فرماید شب قدر بالا تر از هزار شب است و این شب ، نزول ملائکه به زمین و شب تقدیر و سرنوشت ساز انسان هاست ، این یعنی هر انسانی که به خدای اسلام و قرآن و ولایت و امامت ایمان دارد ، برای هر ثانیه این شب برنامه ریزی می کند و لحظه ای از لحظاتش را به غفلت و لهو نمی پردازد و از هر عبادتی کوتاهی نمی کند . مگر آنکه شخص به این خدا ، ایمان نداشته باشد ، البته در باور انسان ها خداهای متفاوتی وجود دارد ، خداهایی که فقط آفریدند و دیگر کار به خیر و شر کسی ندارند ! یا خداهایی که آفریدند و کار به خیرو شر انسان دارند ولی انسان ها تصمیم می گیرند این خدا چه کند یا چه نکند ! به باور انسان ها خیلی خدا وجود دارد ! اما این لااله الا الله ی که شیعه ۱۲ امامی پیرو ولایت فقیه و منتظر ظهور امام زمان می خواند با همه آن خداها فرق می کند ... ! نمی توان انتظار داشت کسی که به خدای اسلام مهدوی باور ندارد ، به قرآن و کلام معصومین که مفسر آیات قرآنند هم باور داشته باشد به خدایی که حرفش حرف قرآن و معصومین است ! ... طبق باور اسلامی ، این ایمان بر اثر گناه و نافرمانی خدا و سبک زندگی و تربیت غیر اسلامی از قلب انسان ها بیرون می رود ... دیگر این قلب سیاه و ظلمانی پذیرای خدای واقعی نیست ! لذا وقتی می گوییم کسی که امامت و ولایت یا قرآن یا نماز یا هرچیز دیگری را انکار می کند کافر است به همین خاطر است ! بله طبق باور خودشان کافر نیستند چون ایمان به خدای خودشان دارند ، اما به واقع به خدای ما کافرند ، ما نیز به خدایمان مومنیم و به خدای آنها کافریم خیلی فرق است خدایی که طرفدار حزب الله و فلسطین و مردم مظلوم غزه است با خدایی که طرفدار خدانیامرزشاه و اسرائیل و آمریکا و سبک زندگی غربی است و بی حجابی و بی حیایی و دزدی است ، حتی دزد ما هم با دزد آنها متفاوت است ! وقتی ما می گوییم دزد یعنی هر نامسلمان بیشرف فاسق بی دین ! اما آنها وقتی می گویند دزد ، یعنی هر چه مسلمان نماز خوان ، پیرو خط ولایت فقیه است که در راس آنها که امام جماعتشان باشد طلبه ها و آخوند ها و انقلابی هاست ! می بینید دزد های ما هم با هم فرق می کنند ! دزد های آنها مومنین ما هستند و دزدان ما سروران و مخلصین آنها ! ... البته قساوت قلب و مرض آن ، درجاتی دارد ! می شود انسانی خدا و پیامبر و اسلام و شب قدر و ولایت و راه حزب الله را انکار نکند ، باور داشته باشد ، اما بعضی از گناهان توفیق عبادت مثل نماز یا شب زنده داری در شب قدر را از آنها گرفته باشد ... . بالاخره بی تفاوتی به عباداتی که بسیار به آن تاکید شده یا نشان از عدم ایمان است یا نشان از بی حوصلگی و بی حالی و عدم رغبت انسان است که در قضا همان هم از بی ایمانی است ! چون اگر در آن لحظه مثل روز به عینه و با یقین کامل باور داشت که شب قدر خداوند تمام رحمتش را برای انسان پهن کرده است از مدت ها قبل خودش را برای این مهمانی آماده می کرد و این شب را از دست نمی داد... البته نباید انتظار داشته باشیم چنین ایمانی برای انسانی که در قلب ظلمات است یک شبه رخ دهد ! و یکشبه طرف نماز شب خوان شود ، اگر در مسیر هدایت باشد و بخواهد هدایت شود و به خدا نزدیک شود ، قدم به قدم خداوند دستش را میگیرد و هدایتش می کند حتی اگر سال ها طول بکشد ! به شرط آنکه کسی بخواهد و از خدا هدایت و ایمان و یقین و بندگی را با اشک و زاری طلب کند ! نه آنکه مغرورانه و متکبرانه و کوردلانه خودش را و راهش را حق بپندارد و جای خضوع و خشوع و نشستن پای درس خدا و دیدن آیات و نشانه های او بخواهد راه تاریکش را تبلیغ هم بکند و متعصبانه از آن دفاع کند و به جنگ و نزاع و ستیز با حزب الله بپردازد ... ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi