eitaa logo
طریقت زندگی
834 دنبال‌کننده
357 عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک دقیقه با الهی قمشه ای ... معنای واقعی شکرگذاری 🌹❤️🙏 @tarighatezendegi
2.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پروردگارا از اینکه یک بار دیگر مرا لایق حیات دانستی سپاسگذارم❤️✅ @tarighatezendegi
14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا تتلو این همه محبوبیت دارد ؟ بشنوید از زبان شیخ الاسلام جوان ... بسیار جنجالی و دیدنی👌✅ @tarighatezendegi
🌎 گناه و سراب توبه طرف میگه ، الان گناه می کنم ولی بعدا که خلافم تمام شد ، توبه می کنم ! سوال : شما چه وقتی گناه می کنی ؟ جواب : وقتی شرایط گناه بوجود بیاید و من در تنگنا و سختی قرار بگیرم و نتوانم خودم را کنترل کنم ... پس توبه شما قبول نیست ، چون شما وقتی نیت توبه می کنی که دیگر کار از کار گذشته باشد و دیگر رغبت گناه هم در وجود شما وجود ندارد . پس انگار شما در آن لحظه سخت که باید اطاعت کنی اصلا توبه نکرده ای ، چون اگر دوباره همان حالات شوق و اشتیاق و عسر و حرج در شما پدید بیاید دوباره کارت را تکرار می کنی ! چون اگر تو می توانستی در مقابل خواسته و هوای نفست بایستی ، همان دم می ایستادی ، فرار تو و تعویق توبه به وقت بعدی نشان از ، شکست دوباره تو در آن موقعیت است . به عبارتی آن نقطه در وجود تو در تسخیر شیطان است . یا بهتر بگم شما در آن مکان و آن لحظه در مقابل اطاعت خدا کافر و مشرک هستی ! سوال : با عقوبت گناه و کفاره و مجازات و اثر وضعی آن چه می کنی ؟ با دور شدن از خدا و قساوت قلب و لطمات روحی و جسمی به خودت و دیگران که شاید غیر قابل بازگشت باشد چه می کنی ؟ بعضی ها فکر می کنند گناه که بکنند با یک توبه همه چیز تمام است و دیگر آنها به قرب الهی رسیده اند . نخیر آقا اینگونه نیست ! گناه به میزان تخریبش ، پل های پشت سرتان را کامل نابود می کند . نفس سرکش شما دوباره از چنگال اراده و عقل خارج می شود ! بین شما و خداوند فاصله زیادی می افتد . دوباره باید شروع کنید با کلی عبادت و رعایت حق و حقوق ها دوباره این پله های ترقی را از صفر تا به بالا طی کنید . بله توبه به معنای بازگشت به صف الهی است اما سوال ! بازگشت به سطر اول و از اول در یک صفحه سفید پر از لک و سیاهی که مدام باید آن ظلمات را لاک بگیرید و از نو شروع کنید ! یا آنکه بازگشت به پله قبلی ؟ اساتید عرفان گفته انر اگر یک نماز صبح شما قضا شود تمام عبادت چند ساله و تلاش و کوشش هایتان را خراب می کند ! نخیر جانم ، سیرو سلوک الهی و قرب خداوند ، آنگونه نیست که تو یا خوب باشی یا بد ! یک خط ممتد است ، درجه بندی دارد . مراتب دارد . میزان دارد . مسلما بهشت و جهنم هم مراتب دارد . این را گفتم که بدانید هنر نکرده ایم اگر عمری را در گناه و معصیت و لذت طلبی آن هم در اوج غرور و شهوت های جوانی ، صرف کرده ایم . اما الان که پیرمردی شده ایم که دیگر نای نفس کشیدن هم نداریم ، به یک باره توبه کنیم و از ما تقدیرو تشکر کنند و مثلا رتبه یوسف پیامبر را هم به ما بدهند! هنر وقتی است که جوشش و خروش جوانی باشد ، باد کله باشد و ما بتوانیم خودمان را کنترل کنیم و بتوانیم نافرمانی خداوند را زیر پا بگذاریم. اما امید برای سالکی دارم ، که پله های ترقی را طی کرده است اما بارها و بارها زمین خورده و دوباره توبه می کند. مسلما این شخص هر چند دیر تر مزه شراب وصال الهی را می چشد ، هر چند دردهای زیادی از سقوط خود را تجربه کرده است ، اما هر بار پخته تر از بار قبل می تواند در مقابل فریب های شیطان و دنیا بایستد . لااقل از آن زاویه و از آن ناحیه زودتر به اخلاص می رسد و خداوند را از آن مسیر دیگر نافرمانی نمی کند . و پله ها را با سرعت بیشتری طی خواهد کرد. به شرط آنکه خودش را نبازد و سریع بلند شود و از نو دوباره تلاش کند . به طور مثال اگر ۴۰ سال را صرف ۸ پله کرده است ، مسلما با یک ماه تمرین دوباره می تواند این ۸ پله را بالا برود. همچنانی که یک پرورش دهنده عضلات اگر چند ماه ورزش را ترک کند می تواند در عرض یک ماه دوباره به حالت و قدرت قبلی خودش برگردد و از این نگاه باب امید و فرج بیشتر است. این را گفتم چون بعضی ها فکر می کنند با یک گناه و توبه بعدی آن ، اتفاق چندانی در زندگیشان نمی افتد. حال آنکه اگر در ابتدای راه باشید ، بدانید که اصلا صعودی در شما اتفاق نیفتاده و این گناه نشان از ضعف و بیماری درونی نفسانی شماست ، پس توبه زبانی تا این اثر سوء در شما حل نشود فایده ای جز نقطه دوباره از سر خط برای شما ندارد و این گناهان رفته رفته شما را درگرداب قساوت قلب می اندازد و یاد خدا و آخرت و همه چیز را از شما خواهد گرفت. بله این هم نمی شود که در سنین پایانی یک آن با توبه کردنتان ،تمام پله های ترقی را به شما بدهند. اگر هم در مسیر سلوک باشید و پله هایی هم گذرانده اید ، بدانید این گناه شما را به نقطه اول بر می گرداند و چه مصیبت و دردی بالاتر از اینکه ، انسان دوباره در پیشگاه خداوند سقوط کند حال آنکه آیات و نشانه های خداوند را در طی مسیر دیده است اما دوباره ضربه فنی می شود و باید از نو شروع کند! پس تقوای الهی پیشه می کنیم که تنها از ترس از خداوند و عقوبت های گناهانمان است که می توانیم در مسیر هدایت رشد کنیم و الا با احمق فرض کردن خودمان و سراب توبه کاری جلو نمی بریم . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 وعده توبه توبه برای کسی التیام بخش زخم های روح است ، که با امید به رحمت خداوند دوباره بتواند بلند شود و دیگر آن عمل بد را تکرار نکند . اما کسی که می خواهد گناه کند و مدام با وعده توبه ، خودش را توجیه می کند ، این پیام از ناحیه شیطان برای سقوط آن شخص به او مخابره می شود . پس کسی که گناه کرد به امید توبه ، بار دیگر هم گناه خواهد کرد و این دور گناه و توبه تمامی ندارد . همان طور که می دانید توبه وقتی اتفاق می افتد که شخص دیگر عمل قبلی خود را تکرار نکند ، حال آنکه با تکرار عمل گویا توبه تنها وسیله ، گول خوردن برای گناه بعدی اوست . پس به این اقدام نمی توان توبه گفت . بلکه باید گفت مرداب عمیق شیطان است که فرد هر چه قدر در آن دست و پا می زند بیشتر در آن غرق می شود . تا ترس از دور شدن از خدا و عقوبت دنیوی و اخروی در فرد پدید نیاید ، شخص دست از گناه خودش نمی کشد ! این وعده توبه ، مدام حیا و پرده های عفت و آب چشم انسان را در مقابل حدود خداوند میریزد . و خدا و توبه ، تنها بازیچه دست انسان برای رسیدن به خواسته های شیطانیش می گردد . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 عوامل بازدارنده گناه قسمت اول به طور خلاصه دو عامل بسیار مهم مانع از گناه کردن و نافرمانی ، انسان می شود . ۱- علوم عقلی یا عرفان نظری : به طور کلی تفکر و تعمق به قصد طلب حقیقت، در آفاق و انفس و شناخت در حوزه علوم انسانی از قبیل ، مباحث اعتقادی و فلسفی ، مباحث دینی از قبیل قران و روایات و تاریخ و ... سبب این میشود که انسان راه مستقیم را پیدا کند و از تزلزل ، شک و دوگانگی خلاصی یابد و در راهش استوار گردد . البته این علم و شناخت نظری تنها مقدمه برای شناخت راه درست و قرار گرفتن در این مسیر است و الا در وقت طغیان و سرکشی نفس به تنهایی کاری از او بر نمی آید و خواسته های نفسانی به سرعت بر عقل و شعور انسان غلبه می کند . البته که این شناخت از اهمیت بالایی قرار دارد ، و شخص بدون این علم خیلی زود از مسیر حقیقت منحرف می گردد . اما نمی توان گفت که صرف شناخت نظری ، عامل و بازدارانده انسان از خطا و جهل می شود و نیز نمی توان گفت کسی که به شناخت نظری رسیده است ، در این مسیر حق پایدار و استوار باقی می ماند ! اما این را می توان اعتراف کرد که کسی که به شناخت نظری درست رسیده است ، مسلما از بهره وجودی بالایی برخوردار بوده است به عبارتی تا حدی این عقل از منیت و خودخواهی و تعصب و صفات رذیله دیگر خالی بوده است که همین امر سبب وجود عوامل درونی و خارجی دیگری در انسان می باشد ، که به عبارتی به فطرت سالم او بر می گردد . مسلما فطرت و ضمیر سالم انسان که در اثر شرایطی مانند : مشیت و اراده خداوند ، حلال زادگی ، لقمه حلال ، پدرو مادر صالح و مسلمان ، و علت های دیگر پدید می آید ، خود مقدمه کسب علم و معرفت در وجود انسان است . انسان ها بسته به ظرفیت وجودیشان در شناخت نظری متفاوتند ، بعضی ها به خاطر آن فطرت بسیار پاک ، خیلی زود به معرفت می رسند و انوار الهی در قلبشان می تابد و حقایق عالم عقل را در میابند . بعضی ها این علوم را در قلبشان نگه می دارند و بعضی ها با گناهان و خطاها و دنیا گرایی ، چشم بصیرت از آن ها گرفته می شود ... بعضی ها حتما باید برهان و کتاب و انوار دریافت شده دیگران را به صورت نظری بخوانند و برلی خودشان حل کنند . بعضی ها همین مطالعات نظری آنها را به وادی عرفان و سلوک عملیه و تزکیه نفس می کشاند . بعضی ها این علوم نظری اکتسابی در وجودشان بزرگ می شود و دیگر پی به ادامه مسیر و تزکیه نفس نمی برند و به همین اندازه کفایت می کنند . بعضی ها با گناهانشان همین دریافتی های اکتسابی را هم فراموش می کنند . بعضی ها به خاطر نفس آلوده و فطرت ناپاک ، با یک مشت الفاظ کلامی و فلسفی مدام لفاظی می کنند و خودشان را فیلسوف و عاقل می شمارند در حالیکه مدام در حال سفسطه و دور و تناقض زدن هستند اما خودشان هم نمی دانند . بعضی ها همان صفات افراد بالا را دارند و خودشان هم می دانند که از علوم عقلی تنها قصد جدال و گمراهی دیگران را دارند و الا مقصودشان اصلا درک حقیقت نیست . ۲- عبادت یا عرفان عملی : عبادت خودش عامل واقعی و بازدارنده اصلی انسان از گناه است . بدون عبادت ، انسان در خود ظلمات است . عبادت هم خودش اطاعت و بندگی خداوند است و هم عامل امتداد و اشتداد و تثبیت و توفیقات دیگر از قبیل بازدارندگی و بندگی در انسان می شود . نفس عبادت ، بازدارنده انسان از گناه است . هر چند نماز و روزه دو عامل بازدارنده و مشوق بسیار مهم در وجود انسان برای بندگی و اطاعت خداوند است ، اما بندگی و عبادت تمام ارکان دین را شامل می شود . چه بسا انسان مثلا کار خیری را در حق کسی انجام داده است و الان توفیق خواندن نماز را پیدا کرده است و چه بسا شخص نمازی را با خضوع و خشوع خوانده است و همین سبب این میشود که او از گمراهی نجات پیدا کند . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 عوامل بازدارنده گناه قسمت دوم مسلما این اطاعت و بندگی هم قبل از تولد انسان در زمان پدرو مادرش سبب اطاعت پذیری و استواری در راه حق می شود و هم بعد از تولد او ، که در چه شرایطی و در کنار چه اشخاصی یا در چه مسیر تربیتی واقع می شود ، همه تاثیر می گذارد . خود خطا و لغزش انسان و نفس عبادت او هر چند اگر در خانواده بسیار متدین و در شرایط مطلوب رشد کرده باشد و یا حتی در شرایط بسیار بد قرار گرفته باشد ، می تواند ذات و فطرت یک انسان را به تدریج تغییر دهد . اگر این کار نشدنی بود ، علما دستور به ریاضت و عبادت در مسیر بر طرف شدن رذایل نفسانی را نمی دانند . این به این معناست که کسی نمی تواند به خیال اینکه در شرایط مطلوبی رشد کرده است ، خود را رها سازد و از محاسبه نفس و ذکر الهی غافل بماند که هرگز منحرفدنمی گردد خیر اینگونه نیست و بیشمار مثال ها و مصادیق وجود دارد که چه افراد گمراه و سیاه بخت شدند . از آن طرف آن کس که در شرایط نامطلوب بوده است و گناهان او را به زنجیر کشیده اند جای ناامیدی وجود ندارد و انسان تا زمانی که به درجه صم بکم عمی کشیده نشده است راه برای هدایت و سیر سلوک در وجودش باقی است . هر چند گناه برای فرد پاک فطرت در وهله اول خیلی سخت است و یا کار خیر برای شخص گناهکار برایش سنگین است . اما رفته رفته هر دو با تمرین و ممارسات افسار عقلشان را یا به نفسشان می سپارند یا افسار نفسشان را به عقل . این نفس حالت منقلب شدن دارد و هرگز نمی توان گفت که شخصی به مقصد رسیده است و دیگر راه بازگشتی برایش وجود ندارد و یا شخصی هنوز شروع نکرده است و نمی تواند به مقصد برسد . لذا تا پایان مرگ این خطر و این امید همیشه برای انسان وجود دارد . گفتیم خود عبادت خاصیت بازدارندگی دارد ، انسانی که در مقابل گناهان محافظت می شود ، یا به خاطر نفس ذکر و یادآوری است یا به خاطر عنایت و مشیت خدا ... هر دو با هم انسان را از مسیر ظلمات نجات می دهد . هر کاری که خدا راضی به آن است و در راه خدا عمل میشود ، عبادت می گویند و همان خودش یا دو ذکر است برای ماندگاری در مسیر حق . به طور مثال کسی که می گوید ، من به خاطر خدا کار می کنم ، و خواست خدا را در تمام ارکان زندگیش مقدم می دارد مسلما دائم به یاد خداست . راه می رود می گوید آیا خدا راضی است ؟ می نشیند می گوید آیا این نشستن صحیح است ؟ می خوابد می گوید آیا این خواب درست است . همه این موارد چون خواست و مشیت و اراده خداوند در تمام اعمال و کردار و افکار نفوذ کرده است خودش ذکر و یاد خداست . البته نمی توان نقش ذکر لسانی را نادیده گرفت ، چون زبان و تفکر روی الفاظ خودش دوباره وسیله ذکر و یادی است که انسان به اعمال عبادی خودش بپردازد . و از طرفی دوباره تمان اعمال سبب توفیقات ذکر لسانی و قلبی او می گردد و همه به هم مربوطند . عنایت و مشیت خدا که سبب می شود اسباب گناه برای مومن کم شود و یا اینکه در مواقع ارتکاب گناه عواملی پدید بیاید که شخص از انجام عملش بازبماند را نباید نادیده بگیریم . خود خداوند بالاتر از هر چیز می تواند انسان را از گناه نجات دهد و در بسیاری از موارد که می داند آدم از ظرفیت پایینی برخوردار است به کمک انسان می شتابد . البته این هم دلایل و عوامل بسیار درونی و بیرونی دارد . اعمال خیر ما ، دعاهای خودمان پدرومادر و مومنین و ملائکه و انبیا و امامان ، عدم مشارکت شیطان در اموال و جان های انسان ، همه و همه عامل و باعث این توفیقات الهی است . خواست خود انسان و طلب هدایت از خداوند در لحظه گناه خیلی مهم است و خداوند لشکر ملائکه را برای نجات آن شخص فرود می آورد . یک آن می بیند که آن حالت نفسانی در وجودش کم کم به بهانه هایی سرد می شود یا اتفاقاتی می افتد که او از وسوسه ها و دام های شیطان نجات میابد ! پس اگر بخواهم به طور خلاصه عامل بازدارند گناه را بیان کنم باید بگویم تنها همان عبادت که منجر به ذکر و حضور قلب است ، مایه توفیقات و برکات الهی از قبیل درک و فهم و علم و کسب معرفت انسان برای هدایت بخشی و شناخت راه حق و باقی ماندن در راه و سیر و صعود به کمالات و مقامات عالیه و کبیره بیشتر می شود . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
13.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️علائم نفوذ شیطان حضرت آیت الله بهجت قدس‌سره: اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به انکار و تکذیب و استهزا به آیات الهی و یا به جایی می‌رسد که از رحمت خدا ناامید @tarighatezendegi
طریقت زندگی
☝️علائم نفوذ شیطان حضرت آیت الله بهجت قدس‌سره: اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به
شیخ اینجا در مورد نفوذ شیطان صحبت کرده است و لذا بحث این که گاهی اوقات کسالت و بی حالی نسبت به عبادات و معنویات طبیعی می شمارند به این علت است اما حقیقت مطلب این است که هر گونه کسالت و بی حالی و عدم حضور قلب در نماز ، بیانگر وجود گناهان روزمره در زندگی انسان است . یا گناهانی که قبلا صورت گرفته اما هنوز بخشیده نشده است . البته این به معنای نفوذ نیست ! اما بالاخره گناه تاثیر خودش را می گذارد . اگر هم می گویند بعضی وقت ها طبیعی و عادی هست چون همه مومنین بالاره خطا و عصیان در زندگیشان وجود دارد و چون همه گی به این درد ها لااقل در بعض احوالات زندگیمان دچاریم لذا ایشان مساله را عادی می شمارند در حالیکه به واقع عادی نیست و نشان از تاثیرات و عوارض بعد از گناه است . وقتی علما می گویند که در باب مناجات با خدا اگر قطره اشکی از چشمانتان بیرون بیاید به منزله بخشیده شدن گناهانتان یا استجابت دعایتان هست گزاف نگفته اند . این قلب نرم و رئوف که به اندک بهانه ای قصد گریه و زاری برای خدایش را دارد نشان از سلامت قلب انسان است . این قلب ثابت و استوار که از رحمت و بخشندگی خداوند خیالش راحت است و آرامش در وجودش هست این از نشانه قلب سالم است . اصولا گناهان سبب نارامی و تزلزل ، و ترس از مسائل و مشکلات حال و آینده و تفکرات منفی در گذشته دارد ... یاس و ناامیدی و افسردگی و استرس و دلهره ، همه نشان دهنده قلب های بیمار است . وقتی که قرآن در باب نمازگزاران می فرماید : فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ، ﺑﻪ‌ﻇﺎﻫﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ! ﻭﺍی ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻧﻤﺎﺯﺧﻮﺍﻥ‌ﻫﺎ! (ماعون٤) الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﻫﻤﺎﻥ‌ﻫﺎ ﻛﻪ نسبت به حقیقت نمازشان سهل انگار و بی توجه اند (٥) و یا در مورد قلب انسان می فرماید : إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺻﺎﺣﺐ‌ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍﺳﺖ» ﻭ ﭘﺎی ﺣﺮﻓﺸﺎﻥ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻧﺪ، ﻧﻪ ﺗﺮﺳﻲ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻏﻠﺒﻪ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻏﺼﻪ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺭﻧﺪ. (١٣ احقاف) وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَىٰ لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻪ ﺑﺮﺍی ﺟﻨﮕﻴﺪﻥ، ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍی ﺭﻭﺣﻴﻪ‌ﺩﺍﺩﻥِ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﻝ‌ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ؛ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﭘﻴﺮﻭﺯی ﻓﻘﻂ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍی ﺷﻜﺴﺖ‌ﻧﺎﭘﺬﻳﺮِ ﻛﺎﺭﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ. (١٢٦آل عمران) سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻭﺩی‌ﻫﺎ ﺩﻟﻬﺮﮤ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺑﻲ‌ﺩﻳﻦ‌ﻫﺎ ﻣﻲ‌ﺍﻧﺪﺍﺯﻳﻢ؛ ﭼﻮﻥ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺷﺮﻳﮏ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻭﺑﺎﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻟﻴﻠﻲ ﺑﺮ ﺩﺭﺳﺘﻲِ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺑﻲ‌ﺩﻳﻦ‌ﻫﺎ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺪ ﺟﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺑﺪﻛﺎﺭﻫﺎ! (١٥١ آل عمران) الأنعام فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَٰكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﭼﺮﺍ ﻭﻗﺘﻲ ﺳﺨﺘﻲ‌ﻫﺎی ﻣﺎ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺁﻣﺪ، ﺯﺍﺭی ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ‌ﻋﻜﺲ، ﺩﻝ‌ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺳﻔﺖ‌‌ﻭ‌ﺳﺨﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ‌ﻭﻟﻌﺎﺏ ﺩﺍﺩ؟! (٤٣) 👆این آیه دلیل بر همان سخن اولم بود که قساوت قلب اشک و زاری را از بین می برد . أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ﺑﺮﺍی ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﻮﺩی ﻣﺮﺩمِ ﺩﻭﺭﮤ ﻗﺒﻠﺸﺎﻥ ﺑﻪ‌ﺍﺭﺙ ﻣﻲ‌ﺑﺮﻧﺪ، ﺁﻳﺎ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻧﺸﺪﻩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ، ﺑﻪ‌ﻛﻴﻔﺮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺗﻨﺒﻴﻬﺸﺎﻥ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺩﻝ‌ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻣُﻬﺮ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ ﻣﻲ‌ﺯﻧﻴﻢ ﺗﺎ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؟! (١٠٠ اعراف) 👆این آیه بیانگر این است که قلب مریض و گناه آلود بسته میزان خرابی ، از درک و فهم ، عقل و حق شناسی عاجز می شود . ادمای گناه کار رفته رفته خرد و عقلشان را بالاکل از دست می دهند . حالا هی بنشینید یاسین بخونید ... این قلب خشک شده ، سنگ شده ، دیگه به هیچ صراطی مستقیم نیست ! ✍علیرضا ساغندی
🌎 چرا دعای ما مستجاب نمی شود؟ ✍امام صادق (عليه السّلام) : در بنى اسرائيل مردى بود كه سه سال پيوسته دعا می كرد تا خداوند پسرى به او روزى كند ، ولی هنگامی كه ديد خدای متعال دعای او را مستجاب نمی کند ، گفت : پروردگارا ! آيا من از شما دورم که سخنم را نمی شنوى ، يا به من نزديكى ولی پاسخم را نمی دهى ؟ ! كسى به خوابش آمد و به او گفت : تو سه سال خدا را با زبانی بدگو ، قلبی سركش و ناپاک ، و با نيتى نادرست خوانده ای ؛ پس بايد فحش و بدگویی را ترک ، قلبت را از گناهان خالی ، و نيتت را درست کنی ، تا دعایت مستجاب شود «... إِنَّكَ تَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِينَ : بِلِسَانٍ بَذِيءٍ ، وَ قَلْبٍ عَاتٍ غَيْرِ تَقِيٍّ ، وَ نِيَّةٍ غَيْرِ صَادِقَةٍ ... » . 💥امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : آن مرد به این دستور عمل كرد ، سپس دعا كرد و خداوند نیز پسری را روزی او قرار داد . 📚الكافي ، ج ۲ ، ص ۳۲۴ شرح حدیث : حقیقتا مهمترین دلیل اصلی عدم استجابت دعا ، همان تاثیرات سوء گناهان ما و دوری از خداوند است . با خواستن و تلاش و کوشش و قرار گرفتن در مسیر الهی ، کم کم تقوا که همان ترس از خداوند و وسیله حفاظت از خطرات گمراهی است ، در وجود انسان قوت می گیرد .‌ و مسلما با بزرگ شدن تقوا ، انسان به خدا نزدیک تر می شود . انسانی که با ترک گناهان و عمل صالح از روی اخلاص با خدا الفت و دوستی برقرار کند ، مسلما دعاها و خواسته هایش هم مطابق رضایت الهی و در مسیر کمال خودش و دیگران خواهد بور ، اگر ، این دعا با مشیت خداوند سازگار باشد و خداوند به صلاح او و دیگران بداند ، آن را مستجاب می کند ، اما اگر در آن وقت نشود و در وقت دیگری بشود، خداوند در زمان دیگر آن را اجابت می کند ، و الا اگر کلا در حکمت و مشیت خداوند قرار نگیرد ، امورات دنیوی و یا اخروی دیگر او را که مومن از آن غافل است اما به صلاح اوست براورده می نماید . بله رمز اصلی همین رفاقت با خداوند است ! رفاقت هم تنها به زبان و تنها خواندن و درخواست و مسالت در مواقع مشکلات و مصیبت ها ، نیست . رفاقت واقعی یعنی آنکه در مواقع بی نیازی هم رفیق فراموش نشود ! رفاقت واقعی یعنی خداوند را به واقع دوست و همیار خودش ببیند و نعمت ها و سلامتی و وسعت رزق سبب نشود که مغرور شود و خدا را که مسبب و علت تمام هستی است از یاد ببرد . بله همچین رفاقتی لازمه اش ، ذکر و یاد دائمی ، رشد و سلامت همیشگی تقوا در وجود انسان است . البته ، اذ‌کار و اوراد و نماز های خاصی برای استجابت دعا بیان شده است ، عمل به این دستورات خودش ، بیانگر این است که انسان برای بر طرف شدن مشکلاتش از راه هایی که شریعت برای او تعیین کرده است وارد شده و این خودش نشانه مثبتی در وجود انسان است ، لااقل هنوز رابطه او با خداوند قطع نشده است و الا تمسک به گناه و راه های شیطانی ، و نیز سحر و جادو و مسالت خواستن از کسانی که خدا نه تنها امر نکرده بلکه مورد نهی هم قرار داده است ، معناهای خطرناکی برای انسان دارد . اما همین قدر توسل از منابع دینی هرچند خوب است و شخص نباید ناامید شود و حتما امید به نجات او وجود دارد اما به واقع کم است ، و نباید از ایمان و تقوا و عمل صالح و اخلاص در اعمالش غافل بماند و هر دو برای استجابت دعا مکمل یکدیگر هستند . البته که با کمک و تفکر و تعمق در همین اذکار و اوراد و نمازهای وارد شده برای استجابت دعا ، خودش عامل بالایی برای رشد تقوا و اطاعت پذیری انسان از دستگاه خداوند است و البته از این نکته هم نباید غافل ماند ، اما اینکه انسان کلا در طول زندگی خدا را فراموش کند ، اعمال و رفتارش مخالف با خواسته خداوند باشد و تنها در مواقع مشکلات یاد خدا کند و در معانی این نمازها و اذکار توجه نکند و آن را در خودش پیاده ننماید ، و خدا را تنها ابزار براورده شدن نیازاتش ببیند نه آنکه قصدش بندگی و اطاعت او باشد ، اگر حتی خداوند هم دعاهای دنیایی اش را مستجاب کند ، مسلما نفع و سودی در پرورش روح و کمال او و در نتیجه آخرت خوبی نخواهد داشت . چون علاوه بر آنکه اطاعت و بندگی خدا و اصلاحش مورد توجه او نبوده است ، بلکه تنها اغراض شخصی ملاک او بوده است اگر هم خدا قبول کند و برایش باقیات و صالحاتی قرار دهد ، وقتی نفس اصلاح و تزکیه نشود با اعمال گناه آلودش دوباره تمام آن دعا ها و نمازها را تباه می کند . و چه خوب است که انسان ها پای همین دعاها ، به رشد روحانی و کمالیشان برسند که در واقع علت و غرض اصلی فلسفه دعا هم همین است که انسان به ذکر و یاد خدا برسد ، و مسلما همین یاد خدا و طریقه دعای صحیح و توجه به معانی درست آن منجر به شناخت واقعی خداوند می شود که خودش انگیزه تقوا ست که در نتیجه عنایت خداوند و نزول ملائکه برای حفاظت و نگهبانی و دور ماندن او در مقابل گناهان و خطاها به وجود می آید . ✍️ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi