#شخصی
🌏 پست های مدیریتی و ریاستی در کشور باید چگونه باشد ؟
پست های مدیریتی و ریاستی در کشور باید به گونه ای نظارت شود که افراد برای رسیدن به آن سمت ها به خاطر منافع مادی و دنیایی واهمه و ترس داشته باشند !
یعنی مثلا اینگونه بگویند که من کارمند نسبت به حقوق و مزایایی که دارم ، کارم خیلی راحت تر و کمتر و فراغت بیشتری از پست های بالاتر دارم هر چند اگر آن پست ها به ظاهر حقوق ناچیز و رفاه اندکی بالاتر هم داشته باشد .
اگر اینچنین شد و مردم ما سختی کار و مسئولیت بالا و اختلاف حقوق ناچیز را با کارمندان دیگر ، فهمیدند ، آن وقت دیگر کسی به خاطر رفاه خود و خانواده اش برای رسیدن به پست های مهم تلاش نمی کند ! شاید بپرسید اگر اینگونه شود پس دیگر چه کسی و برای چه باید این سمت های مهم و پر مسئولیت را قبول کند !؟ اینجا دیگر با بسته شدن دست خودخواهان و دنیا طلبان و سودجویان ، باب برای انسان های شایسته و با خدا و ایثارگر و کسانیکه این شایستگی را توسط خودشان و دیگران دیده اند که بتوانند راهکار برای حل مشکلات و گرفتاری های مجموعه و باعث رشد و ترقی محیط کار شوند ، باز می شود !
باید فعالان رسانه ای اینگونه در جامعه فرهنگ سازی کنن که پست های مدیریتی و ریاستی کشور ، از سخت ترین و حساس ترین و کم فراغت ترین و کم رفاه ترین پست های کشور است و بیشترین مسئولیت و سوال و جواب و بازخواست و انتقاد را دارد !
شهرت این افراد هیچ فایده مثبتی و هیچ نفع و منفعتی ندارد مگر اینکه در صورت کارکرد صحیح ، تنها با یاد مسئولی که وظیفه خودش را درست انجام داد یاد می شود !
اتاق کار مدیران و مسئولین باید با کارمندان دیگر هیچ فرقی نداشته باشد و چه بهتر که ساده تر و از صندلی های سفت و سخت تر ساخته شدا باشد ، که مدیر بفهمد این پست جای نشستن در نازو نعمت را ندارد ، باید برخواست و به کار دیگران رسیدگی کرد !
البته این کار نیازمند به نظارت و بازرسی و اطلاع رسانی شدیدی خواهد بود !
اگر کارکنان را عادت دادیم که به خاطر قدرت و ثروت و رفاه و شهرت و محبوبیت ، در جستجوی پست های مهم و بالا برایند ، اینها تنها به خاطر همین چیز ها شایستگی های داشته و نداشته اشان را به هر گونه و طریقی که شده نشان خواهند داد ! و وقتی به آن سمت و پست مهم رسیدند ، از سیاست و نبوغی که برای رسیدن به این مقام استفاده کرده اند تنها در جهت منافع خودشان و خانواده اشان خرج می کنند ! و چون خیلی خودشان و مقامی که مدت ها برای آن تلاش کرده اند را بالا می بینند به حق و حقوقشان که توسط دولت سنجیده و پرداخت میشود راضی نبوده و خودشان را مستحق خیلی بیشتر از این چیز ها می بینند به خاطر همین از انواع بودجه ها و امکاناتی که در امر مدیریتی به دستشان می رسد ، بخشی از آن را به نسبت وجدان و ترس از گیر افتادن به نفع خودشان مصادره می کنند .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 ثمرات اخلاص برای فرد و جامعه
کسی که برای خدا در طول شبانه روز فعالیت می کند اجرو پاداشش را هم از همان خدا طلب می کند، لذا اگر در دنیا به هر دلیلی دچار زیان و خسارت شد ، گله مند و ناراضی از آدم و عالم افسرده حال و ناراحت ،از میزان کمیت و کیفیت فعالیتش کم و کسر نمی کند ، بلکه بالا و پایینی های روزگار را همه حکمتی از ناحیه پروردگار عالم می داند .
درست است که تلاش می کند تا در حد امکان و خارج نشدن از حدود عدالت ، مشکلات را در حد توان حل و فصل کند ، اما در واقع می داند که دست خداوند بالاتر از هر دستی این اتفاق را برای او مقدر کرده است و اگر خداوند می خواست او الان دچار این چالش ها نمی شد .
درثانی شخصی که برای خدا کار می کند ، می داند همه داشته هایش عاریه ای و از جانب خداوند است و تنها وجود این نعمات در دنیا مایه هدایت ، تکامل و امتحان اوست ! لذا با درک عمیق از فلسفه دنیا ، با بدست اوردن موهبتی و یا سلب توفیقی ، از حالت بندگی خارج نمی شود و همیشه به صورت ثابت و پایدار در قالب اطاعت و بندگی در آرامش روحی خاصی به سر می برد !
حال اگر انسان ها در جامعه به همین رویه عمل می کردند و مبنای زندگیشان را کم و کیف لذت های مادی نمی دیدند و به جای اندازه گیری ها و سنجش های دنیایی و ظاهری از خوشبختی و رفاه ، کسب خشنودی خداوند را سرمنزله کار خود قرار می دادند ، به نظر شما چه قدر از معضلات جامعه حذف می شد ؟ و چه قدر جامعه به سعادت و آرامش خودش نزدیک می شد ؟
اگر کارگر ، مهندس ، کشاورز ، پزشک ، کارمند ، مدیر ، نانوا و هر شاغلی ، صبح که از خواب بیدار میشد ، به نیت کسب رضای خداوند از خانه خارج می شد و همه تلاشش این بود که با انجام درست وظیفه اش گره از گره های انسان های گرفتار باز کند ، آیا به نظر شما اگر چنین انسانی حق و حقوقش هم کامل بخورند ، تورم انقدر بالا برود که گوشت قرمز کیلویی ۲ ملیون تومان شود ، آیا دیگر با همچین اعتقاد محکمی ، دست از خدمات رسانی مفیدش در جامعه می کشید ؟ یا اینکه رزق و روزیش را به غیر از حساب و کتاب های مادی ، در دستان خداوند جستجو می کرد و همه این اتفاقات را امتحانات الهی می دانست ؟ آیا دیگر چنین انسانی امکان دارد تا مادامیکه که کار برای رضای خدا انجام می دهد از کم و زیاد شدن و بالا و پایین شدن دنیا ، دچار دلسردی و بی رغبتی از ادامه تلاش و کارش شود ؟
البته انسان باید برای بدست آوردن حق و حقوق خودش و خانواده اش و مردمش تلاش کند و شکی در این نیست ... .
اما چه گلستانی می شد اگر انسان ها وقتی می دیدند بیشتر مردم با همین حقوق کارگری و کارمندی که با همین حده اقل های جامعه زندگی می کنند به یکدیگر رحم می کردند و بدون توجه به عدد و ارقام ها در حد معقول و انصاف و در راه خدا با هر استعدادی که دارند ، تلاش می کردند و گره از کار یکدیگر باز می نمودند .
البته دور از واقع نیست ، اگر انسانی دست خدا را فراموش کند و تکیه گاهش در زندگی همین عدد و ارقام های حساب بانکی و میزان حقوق و درامد و قیمت اجناس و کالا ها باشد ، مسلم است که این شخص هر چه کمیت را بیشتر ببیند ، کیفیت را هم به همان میزان می سنجد ، و در مواقع سخت به جای کمک و یا لااقل انجام درست وظیفه اش ، دیگر همه چیز و همه کس را فدای کمبود ها و خواسته هایش می کند .
ای کاش چنین انسان هایی از آرامش درونی هم برخوردار بودند ، قلبشان با هر اتفاقی در زندگی تکان می خورد .
آدم هایی را می شناسم که بدون توجه به کمیت ها ، به خاطر خدا و من حسب اطاعت و وظیفه در مسیر استعدادی که دارند کارشان را به درستی انجام می دهند ، این دسته به خاطر تکیه به خدا نه تنها از احساس آرامش بالایی برخوردارند ، بلکه خداوند هم رزق و روزیشان را جوری تامین می کند که دیگر هیچگاه به خاطر امرار و معاش کار نمی کنند ! شاید بگویید پس این ها خیلی باید ثروتمند باشند که دیگر فکر درامد هم نیستند ، البته به شما می گویم ، اینها حتما ثروتمند هستند که اینگونه بینیاز هستند ، اما ثروتشان نه این امور مادی بی ارزش که فی نفسه خیر و شری به کسی نمی رساند بلکه ثروت آنها خداشناسی ، بصیرت و فهم درست از زندگی و اعمال قانون قناعت در زندگیشان است .
انسان هر چه قدر به دنیا حریص تر باشد ، به مانند کسی که آب شور خورده است تشنه تر ، فقیر تر ، محتاج تر و نیازمند تر است !
این افراد اینگونه نیستند ، آنها به حده اقل های مادی در دنیا بسنده می کنند و همه فکرو تلاششان در راه استعدادی که خداوند به آن ها داده است و کسب رضایت الهی صرف می شود ! برای خداوند زندگی می کنند و تنها از او انتظار دارند و چشم طمع به زندگی مادی هیچ انسانی ندارند ، چون می دانند هر موهبت و هر سلب نعمتی ، برای همه مردم مایه امتحان و رشد روحانی افراد در دنیاست .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
ریشه ظلم و ستم در انسان چیست ؟.pdf
حجم:
198.8K
تعداد صفحات : ۵
بخش ابتدایی مقاله 👇
تمام ظلم ها و بی عدالتی ها و خیانت ها در حق همدیگر در طول عالم بشریت فقط و فقط ناشی از خودخواهی انسان هاست .
سوال آیا خودخواهی ریشه از حق بینی و عدالت خواهی و اطاعت از حق دارد یا ریشه در امیال گرایی و اطاعت از شهوات و هوا و هوس و لذت طلبی و سود و منفعت شخصی است ؟
پس عامل خودخواهی انسانها امیال گرایی انسان هاست ! اگر انسان ها برای نیاز های جسمانی و دنیایی خود در راستای حقوق همدیگر حد و مرزی قائل می شدند ، هیچ فساد و ظلمی در عالم پدیدار نمی شد .
سوال چه عاملی باعث دفع ظلم و خیانت و کنترل امیال و شهوات بین انسان ها می شود ؟
محدودیت یا آزادی ؟
اگر جواب آزادی هست ، که باید گفت انسان ها در کمال آزادی است که به یکدیگر ظلم و حقوق همدیگر را پایمال می کنند و مسلما آزادی مانعیتی ایجاد نمی کند ، چون سوال ما این است که مانع ظلم چیست ! در حالی که جواب ، بینگر این است که اصلا ظلم و فسادی وجود ندارد که کسی را محدود کنیم .
پس پاسخ محدودیت انسان هاست !
سوال بعدی این محدودیت باید چگونه باشد ؟
انسان باید هم بترسد و هم تشویق شود ! تا از عاقبت کار و علم به ضرر و زیان خودش هراس نداشته باشد و سود و منفعت عمل تشویق و ترغیب نشود ، عمل درست را انجام نمی دهد .
سوال ، آیا به صرف زور و تهدید و ترغیب و تشویق توسط حکومت ها مانعیت برای دفع ظلم و فساد ایجاد می شود ؟
شاید ظلم و فساد علنی و آشکار ، در جامعه کاهش یابد ، اما انسان ها عوض نمی شوند .
به عبارت دیگر ، انسان خودش و خودخواهی هایش را در خانه و ...
ادامه متن در فایل pdf ☝️
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 ما در چه صورت ظالم نیستیم ؟
نمی توانیم ادعا کنیم ،( ظالم ، خودخواه ، امیالگرا و دنیا پرست)نیستیم ، اما از فرهنگ و سبک زندگی (ظالمان ، خودخواهان ، امیالگرایان و دنیا پرستان) بهره ببریم !
اما باید بترسیم از آن روزی که به خاطر کثرت گناه و انتخاب سبک زندگی ظالمانه ، چون خود ظالم شده ایم و قبول این مساله برای خودمان امکان ندارد ، جای مظلوم را با ظالم اشتباه ببینیم ، آن وقت است که به ناحق به دفاع از ظالم می شتابیم و راه مظلوم را ظالمانه به نفع جبهه ظلم تحریف می کنیم !
همان کسانی که تا دیروز بعد از رسول خدا پشت ولایت و امامت را خالی کردند و به ناحق راه ایشان را کج و منحرف نشان دادند و بر علیه آنها تبلیغ می کردند و در مقابل آنها و در کنار دشمنانشان ایستادند ، همان ها هم تا به امروز دقیقا در مقابل ولایت و امامت در کنار صف دشمنانشان ایستاده اند و قصد تحریف اهلبیت و سیره و سنت آنها و زشت نما دادن دین و آیینشان را دارند !
و این جماعت همگی در یک صف و در یک جبهه هستند !
کسانی که در روز عاشورا به خاطر دنیا گرایی و دنیا پرستی در کنار جبهه ظالم هلهله و سرو صدا کردند و نخواستند و نگذاشتند صدای حق امام حسین به گوش ها برسد ،و با همه قوا امام را از سر راهشان برداشتند امروز هم یک عده دقیقا همین راه را انتخاب کرده اند و در همین جبهه خدمتگذارند ! ...
دوستان امام حسین را کسانی که اسلام واقعی را سبک زندگی خود انتخاب کرده اند ، دشمن خود می پندارند و دشمنان امام حسین را دوست خود !
در مقابل مومنان و مسلمانان ، حس انزجار و نفرت و عقب افتادگی و جهل و بی سوادی دارند ، اما دشمنان آنها را همچون کسانی که راه و طریقت و فرهنگ غربی را که از قلب حکومت های آمریکا و اسرائیل بیرون می آید انتخاب کردند می ستایند و در کنار آنها احساس غرور و شعف می کنند !
گویا کلا بی خبرند از اینکه چرا امام حسین با حکومت های یزید و معاویه دشمن بود !
آنها هیچ گاه دوست ندارند ، بفهمند که دشمن امام حسین ، الان همان دشمن امام زمان است ! اگر هم بفهمند دشمنان امام زمان را شیعیان واقعی آن حضرت خطاب می کنند و اگر باز هم شکست بخورند بدون ترس و واهمه ای سریع امام حسین و امامت را در ذهنشان به دشمنان بشریت تبدیل می کنند ، و آنها و راهشان را به وضوح و آشکار مانع رشد و دنیاگرایی و دنیا پرستی خطاب می کنند چرا که هیچ گاه دوست ندارند ، به کسانی که به سبک زندگیشان که کاملا مخالف اسلام است عشق می ورزند ، خدای نکرده جسارت و اهانتی شود ! یا کلا اسلام را انکار می کنند یا اسلام اموی را قبول می کنند که از آن دوستی و محبت بین کفار و منافقین و دنیا و اهل آن و دشمنی با علی و آل علی و شیعیان او در آن در بیاید !
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 ظلمت و نور در کنار هم در قلب انسان جای نمی گیرند !
در قلب انسان دو چیز مخالف یکجا با هم جای نمی گیرد !
یا عشق به حق یا عشق به باطل
یا عشق به خدا یا عشق به امیال و دنیا ...
یا عشق به مومن یا عشق به کافر ...
یا عشق به دنیا یا عشق به آخرت ...
یا عشق به اهل بیت یا عشق به دشمنانشان ...
یا عشق به اسلام یا عشق به دنیاگرایی و ماده باوری ...
یا عشق به مادیات و احساسات یا عشق به معقولات و مجردات ...
یا عشق به غرور و کبر و خودخواهی و خود پسندی یا عشق به خضوع و خشوع و تواضع و ایثار و از خودگذشتگی ...
و ...
انسان عاشق زندگیش را مطابق با خواسته های عشقش فدا می کند و آنگونه زندگی می کند که معشوقش بخواهد !
خب به نظر شما آیا می توان هم عبد و بنده خدا بود و از او فرمان برد ، هم برده و مفلوک دنیا و تسلیم هوا و هوس ، امیال و خواسته های انسانی شد ؟
آیا نمی شود ، خواست حق ، با خواست نفس ، جدایی یابد و انسان به خاطر حقیقت پا روی غریزه های خودش بگذارد ؟
آیا می توان محبت و عشق به مومنین را در دل جای داد ، اما با سبک زندگی ، فرهنگ ، سیره و دین آنها مشکل داشت و از رفتار و کردار و آیین دشمنانشان تقلید کرد و با آنان به خاطر شدت علاقه نشست و برخواست داشت ؟
آیا می توان هم به خاطر دنیا تلاش کرد و عبد و بنده آن بود و هم آخرت را آباد ساخت ! حال آنکه در خیلی وقت ها بین منافع دنیا و آخرت اختلاف می افتد و انسان باید بین آن دو یکی را انتخاب کند !
یا دنیا را کوچک شمارد و آن را نادیده بگیرد و بگوید ، دنیا زودگذر و فایده اش کوتاه و تمام شدنی است و تمام درد و رنج های آن روزی به پایان می رسد ، پس آخرت را مقدم می کنم ! و یا برعکس دنیا را انتخاب می کند و به کتمان و انکار آخرت می پردازد و می گوید چه کسی دیده و شنیده ؟ نقد را نباید فدای نسیه کرد !
آیا می توان هم عشق به فرستادگان خدا و امامان را در قلب جای داد ، هم دشمنان ایشان را ؟ این ممکن نیست مگر اینکه راه اهل بیت را به نفع جبهه باطل تحریف بکنیم و جوری از اهل بیت سخن بگوییم که اگر امروز بودند به دشمنانشان عشق و محبت می ورزیدند و اصلا دشمنی درکار نبوده و نیست و در قضا یک عده بنا به مغرضات شخصی می خواستند بین اهل بیت و دنیا دوستان فاصله بیاندازند !
عشق به اسلام ، عشق به خضوع و خشوع ، عشق به ایثارو از خود گذشتگی و انفاق و دستگیری از مظلومان هم دقیقا همین گونه است و نمی توان هم به این اوصاف عشق ورزید و هم اوصاف جبهه باطل که از خودخواهی ، غرورو خودپسندی ، زرنگی و سودجویی ، منفعت طلبی و برد و باخت های مادی زاییده شده است ، در قلب جا داد !
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
♨️چرا دشمن برای نابودی جمهوری اسلامی روی عفت و حیا دست گذاشته است؟
🎥حجت الاسلام احمد پناهیان
@tarighatezendegi
#کلیپ
🌏 آیا می توان موقعیت ژاپن را با ایران مقایسه کرد ؟
ژاپن از امپراطوری هایی بود که در عصر صنعتی سازی ، همانند کشورهای غربی پیشتاز شد و در جنگ جهانی اول و دوم از یکی از قدرت های بزرگ در تکنولوژی ، صنعت ، نظامی و در دیگر ابعاد به شمار می آمد ، پس نباید هیچگاه امپراطوری ژاپن آن وقت را با آن وسعت جغرافیایی با ایران تجزیه شده توسط حکومت های شاهنشاهی مفت خور دوره قاجار که در جنگ جهانی اول ذیل قدرت و فتوحات و مستعمرات انگلیس ها رضا پهلوی را روی کار آوردند و سپس در جنگ جهانی دوم با اعلام بی طرفی ایران و علاقه رضا پهلوی به هیتلر و آلمان ها و متحدین و شکست تکیه گاه عظیم رضا شاه، و سپس طی فتح و استعمار و خلع سلاح و اشغال دوباره انگلیس ها و روس ها و آمریکایی ها که ذیل قدرت آنها پهلوی دوم محمد رضا را بر سر کار نشاندند ، مقایسه نمود !
از آن طرف بعد از جنگ جهانی دوم با شکست سختی که ژاپن خورد !
با ساعات کاری زیاد و نیرو و اراده سخت ملتشان و از آن طرف فکر حاکمان آنها به نفع مردم ، نه به مانند پهلوی ها که ۵۰ سال در ایران حکومت کردند و مردم در خانه های با سقف طاق ضربی حمام هم نداشتند د از حده اقل های زندگی بی بهره بودند ! و فقط فکر خوردن و چاپیدن و بردن بودند ! امپراطوری قدرتمند ژاپن با آن وسعت زیاد، اینبار به صورت تجزیه شده با وسعت کم و جمعیت زیاد و نیروی کار زیاد به اولین قطب اقتصادی در جهان مبدل شد ! و باز نسبت به وسعت و جغرافیای کشور ما که بسیار بزرگتر است قابل مقایسه نیست !
البته در ژاپن این قدرت اقتصادی به تنهایی صورت نپذیرفت ، بروید مطالعه کنید آمریکایی ها ، اروپایی ها در بازار کار و کارخانه ها و شرکت های آنها نفوذ کردند !
و ثروت هایشان را در آنجا سرمایه گذاری کردند که می توان جمعیت قابل توجهی از مهندسان و متفکران و نخبه های آنها را خارجی دانست !
بله به نظر شما می توان امپراطوری صنعتی ژاپن را با دوران ننگ آور و قاجار و پهلوی مقایسه نمود ؟
البته ژاپن پس از داستان هیروشیما و ناگاساکی ، اعاده حیثیت نکرد و دنبال خون مردم از دست رفته اش را نگرفت !
شرافتش را زیر پا گذاشت !
و با همان امریکای دشمن پیمان دوستی بست و کارشو خیرو شر در دنیا نبود و نیست !
و الان مردم ژاپن به برده های کاری کشورهای بزرگ صنعتی تبدیل شده اند !
بیشتر شبانه روزشان را فقط دارند کار می کنند ! تا حدی که خیلی ها افسرده شده اند و قصد خودکشی دارند و دیگر میلی به این زندگی ندارند ! آیا این مدل زندگی کردن مردم ژاپن حسرت خوردن دارد ؟
الان هم این را نمی توان پذیرفت که اگر جمهوری اسلامی ایران بعد از پهلوی هم اگر شرافت و انسانیتش را کنار می گذاشت و زیر بار استقلال و آزادی نمی رفت و با سردسته استکبار جهانی آمریکا رفاقت می کرد لااقل اگر ژاپن نمیشد حده اقل کره می شد ! چرا که ایران در منطقه خاورمیانه است که نفت و گاز و انرژی های فسیلی دارد ، و دولت های غربی همیشه در طول تاریخ به دنبال چپاول و غصب مفت این منابع را داشته اند ... نشان به آن نشان که صدام که از دوستان و مهره های اصلی آنها بود کشورش را به چه ذلالتی تبدیل کردند ، افغانستان و لیبی و ... که دولتش زیر نظر امریکا بود به چه فلاکتی رساندند و خلاصه نمی توان موقعیت ایران و کشورهای خاورمیانه را با ژاپن قیاس کرد .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 اگر اهل بیت ما امروز بودند در کنار جبهه حزب الله می ایستادند یا در کنار جبهه یزید و معاویه و آمریکا و اسرائیل ؟
کاملا منطقیه که اگر از مسلمانان جبهه حزب الله باشیم ، با مسلمانان متحد ما که در عقیده با ما مشترکند از جمله فلسطین و یمن و سوریه و عراق ، لبنان و تمام کسانی که ما را در مسیر اهدافمان و مقابل دشمن مشترکمان یاری می کنند ، آنها را دوست خود بدانیم و دشمنانشان را دشمن خود بگیریم ! منافع آنها منافع ما می باشد و در وقت یاری و کمک درد ها و مصیبت آنها درد و رنج های ما می شود ... .
از آن طرف کاملا منطقیه که اگر خودمان و راهمان را با هر اسمی که روی خودمان می گذاریم ، شیعه ، مسلمان ، لاییک ، بی دین ، فقط خدا ، دین فقط انسانیت ، مسیحی ، زرتشتی ، آریایی ، شاه دوست ، آزاد، طاغوتی ، منافق ، دموکرات ، روشن فکر ، مجاهدین ، اپوزیسیون و هر چیز دیگری ، از حزب الله و جمهوری اسلامی و متحدین آنها جدا بدانیم ، و دشمنان آنها را از جمله اسرائیل و آمریکا و اروپا و... دوست خود بدانیم ، مسلما دشمنی خودمان را با هر زبان و حالتی با حزب الله نشان داده ایم ! و منافع دوستان ما منافع ما میشود و درد و رنج آنها درد و رنج ما !
حال سوال من فقط در مورد کسانی که خودشان را مسلمان و شیعه می دانند اما در خط و جبهه آمریکا و اسرائیل و به نفع حکومت های آنها در مقابل قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی سینه سپر کرده اند و با هر قدرتی حتی ابراز دشمنی و طعنه و بغض و کینه به صورت زبانی و کوچک کردن راه و هدف و دستاورد های این انقلاب و بزرگنمایی مشکلات و مسائل کوچک و ایجاد یاس و ناامیدی بین مردم با حرف و حدیث و بحث و ظالم دانستن و باطل شمردن حزب الله و این حکومت فعلی ایران که الان قدرت مطلق این جبهه هست ، سوال من از این دسته از مدعیان شیعه و اسلام این است که اگر امروز امام زمان ظهور کند ، یا اگر امام حسین و اهل بیت دوباره زنده شوند ، به نظر شما حزب الله دشمن اصلی اهل بیت و رسول خدا و راه انبیا می شود ، یا جبهه آمریکا و اسرائیل و دشمنان حکومت و انقلاب اسلامی و امام و راه شهدا با ایشان به جنگ در می آیند ؟
این سوال و پرسیدم تا تکلیف خودمان را روشن کنیم ! اگر امام حسین و اهل بیت و امام زمان امروز بودند در کنار کدام جبهه می ایستادند ! و ما با کدام جبهه جنگ داریم ؟
بالاخره خارج از این دو جبهه ، جبهه سومی وجود ندارد !
یا جبهه ، تسلیم و به بند کشیدن شهوات و امیال در راستای اطاعت و بندگی خدا آنگونه که خودش فرموده یا جبهه آزادی و شهوت رانی و امیالگرایی و بی قید و بند بودن و هر چه دل خودمان می خواهد ! ...
با پاسخ به این پرسش نوع دینداری مان مشخص می شود ...
البته نمی توان کتمان کرد که یزید و معاویه و آل مروان و آل ابوسفیان این ها مسلمان نبودند ! این ها به ظاهر مسلمان بودند اما از منافقینی بودند که در کنار دشمنان کافر و بی دین اهل بیت صف بسته بودند!
سوال اسلام ما سبک معاویه و یزید است که همچون عربستان و امارات و پهلوی ها و ... با کفار بر سر منافع دنیایی دوستی می کردند ؟ یا سبک اهل بیت و شیعیان و حزب الله که در طول تاریخ با کفارو منافقین و حکومت های طاغوتی و باطل به مبارزه بر می خواستند ؟
به عبارت دیگر آیا ما هم در ظاهر و هم در باطن شیعه ایم و پیرو راه اهل بیت هستیم ؟ یا فقط در ظاهر خودمان را شیعه نشان می دهیم ولی در باطن همان اسلام یزیدی و معاویه ای داریم و از اهل سنت وهابی هستیم ؟
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
من نمی دونم من بارها اینجا گفتم این آقای سید علی خامنه ای دعا رو از کجا خریده 😁😅
شبتان خوش و قلب های همه تان همیشه پر از آرامش و شادی🤲🙏
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 طالب هر چه باشید برای آن تا حد توان تلاش می کنید !
طالب هر چه باشید برای آن تلاش می کنید ! تنها در مقابل طالبان و عاشقان و بندگان دنیا ، طالبان حقیقت ، حقیقت جویان ، حق پرستان ، موحدان و خداپرستانی هستند که از شنیدن عقیده های مختلف و بحث و گفتگو با آنها بر سر رسیدن به حقیقت ، نه تنها ناراحت و غمگین و پریشان نمی شوند بلکه با شوق و اشتیاق و آغوش باز در کمال انسان دوستی و محبت و احترام به طرف مقابل آن را می پذیرند ، چرا که آن را با دیده مثبت می گیرند و می گویند الان شخصی پیدا شده که با علم و اطلاع از یک مذهب و عقیده و فلسفه ای می خواهد ابعاد مساله را با سوال و جواب برایشان روشن کند و زمینه و بستر تبادل اطلاعات و به اشتراک گذاشتن عقیده ها و نفوذ در قلب ها و عقل ها باز شده است !
اما دنیا دوستان ، بت پرستان و ماده پرستان ، امیال گرایان ، هوا پرستان و جاهلانی هستند که درست در مقابل این دسته قرار دارند و از شنیدن و بیان عقیده و انتقاد و نقد به اعتقادات خود انزجار و تنفر دارند آنها فقط می خواهند آنچه که خودشان به هر دلیلی عقیده دارند را باور داشته باشند و ازخدشه دار شدن عقایدشان بیم و هراس دارند !
اغلب این افراد با بغض و کینه و نفرت به ابراز بیان عقیده مقابل به دیده دشمنی و خصومت با خود می نگرند ، و اگر با آن شخص هم صحبت شوند به دلیل انزجار و تنفر و فرار و خصومت و دشمنی با حقیقت ، مدام با کلامشان قصد تخریب و جدال و توهین و تمسخر و هتک حرمت افکار مقابل را دارند و اگر متوجه بشوند که در این میدان مبارزه که خودشان درست کرده اند دیگر منفعتی جز ضرر برایشان ندارد و احساس شکست بکنند ، سریع فرد را از گروه ، جامعه ، و مکان های مختلف حقیقی و مجازی اجتماعی که در آن قدرتی دارند به هر طریقی محدود ، حذف و ساکت می کنند !
و ما جز دشمنی و عداوت آشکار ، هرگز قصد تبیین و روشنگری و همدلی و صفا و صمیمیت و دلسوزی در راستای عشق و محبت را در دسته دوم نمیبینیم !
آنها به زور و با هر روشی با مخلوط کردن حق و باطل ، با وارونه نشان دادن واقعیت و بازنمایی غلط ، گنگ کردن مساله و کمک گرفتن از ابهام و نقاط سیاه و تاریک ، و مدد جستن به شک گرایی و ظن و گمان و استفاده شدید از تبلیغات سمعی و بصری برای نفوذ در احساسات و با کمک جستن از لذات مادی و درگیر کردن شهوات و تمایلات حیوانی انسان ، سعی در اقناع ، خام کردن و کورکردن بی چون و چرای شما دارند اگر قانع نشدید و از چنگ دام آنان گریختید و اصرار به فهمیدن و بیان حقیقت کردید شما دشمن اصلی آنها خواهید بود ! و باب دشمنی را با آنها آغاز کرده اید چرا که شما طالب و دوست دار حقیقتید و آنها با دوست شما که حقیقت باشد ، هیچ میانه ای جز جنگ و ستیز و نفرت و فرار از آن ندارند ! و چگونه می توانند با دوستان دشمنشان که صدای او هستند و همان فریاد دوستی با حقیقت را سر می دهند رفاقت کنند !؟
و ما به وضوح انسانیت را که برگرفته شده از عقل گرایی ،حقیقت جویی ، کنجکاوی و انسان دوستی ، دلسوزی و کمک ، یاری و دست گیری کردن است را تنها در دسته اولی یعنی دوستان و طالبان حق می بینیم !
اما دسته دوم خالی از نور حقیقت در وجودشان هستند و وجه تمایز بین حیوان و انسان را دیگر ندارند .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#شخصی
🌏 جنگ دسته هواپرستان با حق پرستان بر سر چیست ؟
به عنوان یک محقق و پژوهشگر دریافتم ، که در بین انسان ها دو نوع دید و نگاه مختلف وجود دارد :
دسته اول : کسانیکه به خاطر خودخواهی و خودمحوری (که محصول امیال گرایی و شهوت رانی و دنیا پرستی است ) از حقیقت فراری اند و از آن تنفر دارند ، مدام با نگاه سوء و منفی به خدا ، به دین ، به اسلام ، به جامعه اسلامی که مانع خودخواهی های ظالمانه آنها می شود می نگرند ، لذا به مانند مگس دنبال نقطه های سیاه و مبهم و گنگ که محصول همان تمدن و فرهنگ غربی وحشی است ، که خودشان و یارانشان در کشور پدید اورده اند و الان باز از همان فرهنگ غربی که ریشه دار ظلم و ستیز است دفاع می کنند ، می گردند و آن را بزرگ جلوه می دهند که مثلا بگویند محصول حکومت اسلام شیعی امام زمانی این چنین فاسد و ظالم است و در تمام مباحث اعتقادی با آن خدا و آن دین و آن پیامبر و آن امام و آن مبلغ و آن آمر به معروف و نهی از منکر و آن مجری و آن قاضی ، و آن کاسب و آن شهروند، که در مقابل خودخواهی های آنها و جبهه باطل و شیطانیشان ایستادگی می کند ، با هر طریقی چه با سکوت ، چه با فراموشی ، چه با خود را به کوچه علی چپ زدن ، چه با نیت ، چه با زبان ، چه با عمل ، چه با تمسخر و توهین و فحش و ناسزا ، چه با قتل و خونریزی و شکنجه ، چه با تحریم و تبعید و زندان ، به مبارزه بر می خیزند !
اما دسته دوم ، که به دنبال خودخواهی نیستند و خداخواه هستند ، حق جو هستند ، در فطرت و ضمیر پاکشان بنده خدا هستند ، این ها نسبت به خدا ، دین ، پیامبر ، امام ، مبلغین اسلام ، جامعه اسلامی به دیده مثبت می نگرند و برایشان ارزش و احترام والایی قائلند ، و نیمه پر لیوان را می بینند و آن دسته از خراب کاری ها و فساد و خطاها را در حکومت اسلامی ناشی از حملات فرهنگ غربی با تفکرات خودمحور و خودخواه انسان های باطل می دانند و لذا هیچ گاه قداست و بزرگی اسلام و مسلمانان و مومنین خدا را با این چیز ها آلوده نمی کنند ، و فاسدان و خرابکاران را اصلا در این دسته جستجو نمی کنند و نمی بینند !
لذا به همین خاطر حقیقت طلبان و بندگان و پرستندگان حق ، با دید مثبت به نظام جمهوری اسلامی با این همه مشکلات و گرفتاری ها از داخل ، و در اقصی نقاط جهان عاشق و دلباخته راه امام و شهدا میشوند!
اما یک عده مدام به خدا و دین و اسلام و امام و شهدا با حالت بدبینانه و تنفر کارهای کرده و نکرده خودشان را به دامان مطهر ولایت و رهبری نسبت می دهند و می خواهند تمام فساد را از رهبری که الان پرچمدار راه امام حسین است و مانع خودخواهی ها و ظلم و فساد آنها میشود به پای ایشان بنویسند .
و کل جنگ خداپرستان با هواپرستان را می توان از همین نقطه در اطاعت یا تخریب ، امامت ، ولایت و رهبری در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران کاملا مشاهده کنید .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi