eitaa logo
اندیشکده تثبیت| حسینی
900 دنبال‌کننده
312 عکس
17 ویدیو
35 فایل
استاد دانشگاه؛ هیأت علمی اندیشکده یقین؛ دبیر اندیشکده تثبیت ارتباط با ما: @shhdshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
سلمان شدن دهم مرداد تحت‌عنوان روز بزرگداشت سلمان فارسی نام‌گذاری شده است. در این راستا روایتی قابل‌تأمل تقدیم می‌شود: « عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْکَرُوبِیِّینَ قَوْمٌ مِنْ شِیعَتِنَا مِنَ الْخَلْقِ الْأَوَّلِ جَعَلَهُمُ اللَّهُ خَلْفَ الْعَرْشِ لَوْ قُسِمَ نُورُ وَاحِدٍ مِنْهُمْ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لَکَفَاهُمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ مُوسَى ع لَمَّا أَنْ سَأَلَ رَبَّهُ مَا سَأَلَ أَمَرَ وَاحِداً مِنَ الْکَرُوبِیِّینَ فَتَجَلَّى لِلْجَبَلِ فَجَعَلَهُ دَکّا.» (تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب ؛ ج 5 ؛ ص175) طبق این حدیث، وقتی موسی(ع) از خدا می خواهد که او را ببیند، خدا می گوید هرگز مرا نخواهی دید، آنگاه برای اینکه موسی(ع) به کم ظرفیّتی خودش پی ببرد به یکی از کروبیین (خواصّ شیعه) امر می کند که بر کوه طور تجلّی کن! وقتی نور آن شیعه در کوه طور تجلّی می کند، موسی(ع) نمی تواند آن را تحمّل کند و مدهوش می شود. لذا متوجّه می شود که حتّی توان مشاهده ی نور خواصّ شیعه را هم ندارد کجا رسد نور خود خدا. در برخی احادیث آمده که آن شیعه که نور او در کوه تجلّی کرد، سلمان فارسی بوده است. سؤال اینجاست که زمان حضرت موسی (ع) مگر سلمان در دنیا بود؟ خود امام صادق (ع) در دنیا بود؟ حدود دو هزار سال بعد، آن‌ها به دنیا آمدند. این نشانگر قابلیت روحی شیعیان است. شیعیان از باقیمانده طینت ائمه خلق شده‌اند و از نور آن‌ها و قابلیت عقلی آن‌ها برخوردارند به‌شرط آنکه این ظرفیت را ظهور دهند. لذا همه ما این قابلیت را داریم که مانند سلمان فارسی، از زمان و مکان فراتر رویم. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
اندیشکده تثبیت| حسینی
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۱) همه گرایش‌های فعلی رشته اقتصاد، در آن‌ها پول محوریت دارد. همه خودشان
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۲) دست نامرئی بازار یکی از مفاهیم کلیدی و اساسی اقتصاد مدرن به‌حساب می‌آید که در تئوری‌های اقتصادی نقش مهمی ایفا می‌کند. البته امروزه نظام کاپیتالیسم که بن‌مایه آن را بازار آزاد شکل‌ می‌دهد با بحران جدی مواجه شده، ازاین‌رو دست نامرئی آدام اسمیت دچار رعشه و ازکارافتادگی شده است. اقتصاددانان میگویند این دست نامرئی، تقاضا و عرضه را مدیریت می‌کند و آن‌ها را به تعادل می‌رساند. آنچه اسمیت به عنوان دست نامرئی کنترل کننده بازار مطرح کرد، یکی اش دستی است که ذهنیت ها را کنترل میکند برای افزایش تقاضا. اما دست دوم دستی است که عینیت را کنترل میکند برای افزایش عرضه. در واقع دست نامرئی اسمیت این دو تاست. الان دو تا دست داریم که به ترتیب تقاضا و عرضه را کنترل میکنند : پروپاگاندا – کارنسی. درواقع، کار دست نامرئی آدام اسمیت این است که با تبلیغات، نیازهای کاذب ایجاد کند و تقاضا را مدیریت کند و سپس فرد را وادار کند که به‌جای تقاضای کالا، پول را تقاضا کند. آنگاه از طریق سیستم پولی، عرضه و تقاضا رقم می‌خورد. لذا چرخه‌ای در اینجا وجود دارد که دست نامرئی بازار باهدف پر کردن جیب ابرطبقه سرمایه‌دار، آن چرخه را کنترل می‌کند: پروپاگاندای تبلیغاتی > طمع و ولع تقاضا > کارنسی (پول رایج) > ارضای خواسته‌ها این چرخه، چرخه‌ای است که مدام درباره افراد جامعه لیبرال که سوداگر می‌شوند، رخ می‌دهد. کار این چرخه به‌جایی رسیده است که امروزه در جوامع لیبرالی (تقریباً همه جهان، چراکه حتی ایران هم سیستم لیبرالیسم را رسماً پذیرفته است) به‌ندرت می‌توان از طریق کار کردن، ثروت به دست آورد. بلکه عمدتاً پول است که کار می‌کند و باعث ایجاد ثروت می‌شود. این‌ها بخشی از شاکله اقتصاد مدرن هستند؛ اما اقتصاد قرآنی چنین نیست، بلکه هم در امور فنی و هم در نگاه پارادایمی از اقتصاد مدرن متمایز است. در اقتصاد قرآنی، اولاً یدالله که دست مرئی خداست، مناسبات و روابط را شکل می‌دهد، نه دست نامرئی بازار؛ ثانیاً در اینجا هرکسی رزقی دارد که خداوند آن را به او می‌رساند. در این فرایند اگر آن رزق انفاق شود، خداوند در اثر انفاق، به وجود فرد برکت می‌دهد. لذا او سعه وجودی و شرح صدر پیدا می‌کند. این فرایندی که در بیع قرآنی وجود دارد، کاملاً پارادایم و وادی مفهومی را تغییر می‌دهد. طبق آیه ۶۴ سوره مائده، وقتی در نظام بیع قرآنی هستیم و آن را رقم می‌زنیم، دست خدا که بالای همه دست‌هاست (حتی دست ناپیدای اسمیت!) رزق و برکت را برای ما به ارمغان می‌آورد. این سیستم می‌تواند پاسخی باشد به یهود که با نظریات اقتصادی‌شان گفتند دست خدا بسته است درحالی‌که دست خدا باز است و طبق مشیت اش رزق را قبض و بسط می‌دهد: وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ کَيْفَ يَشَاءُ. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
اندیشکده تثبیت| حسینی
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۲) دست نامرئی بازار یکی از مفاهیم کلیدی و اساسی اقتصاد مدرن به‌حساب می‌
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۳) یک نقص بسیار بزرگ اقتصاد مدرن بحث شناخت سرمایه است. اگر این نگاه اصلاح شود، می‌تواند تحول بزرگی را در اقتصاد ایجاد کند. خداوند در آیه ۱۱۱ سوره توبه می‌فرماید که ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنه. انسان دو سرمایه دارد: مال و نفس. اکانومی تمام توجه خود را به مال متمرکز کرده است. و مادامی که مسأله و دغدغه پژوهشگران اقتصاد اسلامی در مال و مادیت باشد، زمین‌گیر خواهیم بود. هر انگاره و سازوکار اقتصادی در تلقی دینی که در آن، تولید، توزیع و تکاثر نفس هم‌تراز با مال نباشد، آن انگاره به نتیجه نخواهد رسید. بشر، ظرفیت خودش را باید بالا ببرد و بعد نفس را هم درک کند. سرمایه نفس، بالاتر از سرمایه مال است. یک چشمه از بازار سرمایه نفس را میتوغان در اربعین، شب‌های احیا و ایام عاشورا دید که در این مواقع مردم به سمت شناخت سرمایه نفس می‌روند. نظام اقتصادی اسلام، نظام سرمایه‌گرایی است که در آن ابتدا به ساکن، سرمایه نفس مطرح است و نه مال. اگر قرار است که با اقتصاد اربعین حرفی نو در جهان بزنیم، یکی از آن حرف‌ها رسیدن به نفس مطمئنه است. در واقع سرمایه نفس، حکم عدد یک را دارد که صفرهای بعد از آن تحت عنوان سرمایه مال، با وجود آن یک هویت می یابند. همان‌طور که در مالکیت مال، سه نوع مالکیت خصوصی، عمومی و دولتی مطرح است، در مالکیت نفس هم این سه نوع، در نظر گرفته می‌شود. همان طور که در سرمایه مال، ثروتمندانی هستند که نصب‌العینِ مالخواهان می‌باشند، در سرمایه نفس هم باید ثروتمندان و سرمایه‌داران نفس درنظر گرفته شوند که در استفاده از این سرمایه به آن ها اقتدا شود. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
اندیشکده تثبیت| حسینی
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۳) یک نقص بسیار بزرگ اقتصاد مدرن بحث شناخت سرمایه است. اگر این نگاه اصل
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۴) خداوند می‌فرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌. اولاً رابطه اجتماعی همراه با صبر کردن و تقوا مورد امر قرار گرفته است. ثانیاً مخاطب آن جامعه ایمانی است. ثالثا نتیجه مورد انتظار فلاح است. لذا این رابطه باید همراه با مولفه‌های ایمان باشد. آیه ۱۱۲ توبه مولفه‌های ایمان را برمیشمرد. التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ‌ . این ۹ ویژگی باید در این اجتماع باشد. البته مشکک است و هر چه بیشتر باشد نتیجه مورد انتظار که فلاح است بهتر خواهد بود. نکته بعدی فلاح است که فوق واژه‌های نفع و خیر است. یعنی این رابطه اجتماعی مؤمنان باید منجر به فلاح شود. (فلاح اخص از منفعت است و در درجات بالای آن). اگر این فلاح محقق نشود -آن اجتماع مومنان هر چند هم نفع مادی داشته باشد- مطالبه قرآن محقق نشده است. لازمه اینکه فلاح را در معاملات و خرید و فروش‌ها در نظر بگیریم این است که در کنار سرمایه مال سرمایه‌ای دیگر مطرح شود به نام نفس. فقط مال را با مؤمنان مورد معامله قرار می‌دهیم اما هم مال و هم نفس را با خدا که در آیه ۱۱۱ توبه فرمود:إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ . لذا خدا نفس و مال مؤمن را می‌خرد. حال در معامله با مؤمن اگر خرید و فروش با خدا -که نتیجه اش فلاح مورد نظر آیه ۲۰۰ آل عمران است- در نظر گرفته نشود آن اجتماع مومنین با اجتماع کافران تفاوت خاصی ندارد. لذا اینجا باید وادی (پارادایم) را عوض کنیم.وادی را به سمت معامله با خدا ببریم که بیع رقم بخورد. بیع با خدا همان بیعتی است که در آیه ۱۰ سوره فتح مورد اشاره است:إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَکَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ . لذا در اینجا دست خدا بالای دست همه -حتی دست نامرئی آدام اسمیت– است. این فلاح محقق نمی‌شود مگر با محوری شدن انفاق در جامعه. که فرمود: لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون. لذا نهاد انفاق باید یک نهاد حکومتی در جامعه ایمانی شود. با این سازوکار سپرده‌گذاری و سرمایه‌گذاری هم معانی متفاوتی می‌گیرند چرا که وادی تفکر تغییر کرد. جامعه ایمانی هم جامعه‌ای سرمایه‌گراست، اما سرمایه اصلی‌اش، نفس‌های به اطمینان رسیده و به ایقاظ رسیده هستند. سرمایه‌های مال و زمین در این جامعه به تبع سرمایه نفس مطرح می‌شوند. لذا سرمایه‌دارترین فرد در جامعه ایمانی، کسانی مثل آیت‌الله بهجت و امام خمینی هستند. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
اندیشکده تثبیت| حسینی
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۴) خداوند می‌فرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُ
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۵) در اقتصاد مدرن، فروشنده و مشتري، بدون آخرت است. نتيجه اين‌كه در مدرنيته، ‹اقتصاد بدون پول› موضوعيت ندارد، و در اقتصاد قرآني، ‹بيع بدون بهشت›، موضوعیت ندارد. آنجا كه جهت ‹معيشت› معطوف به ‹معيدت› است، همه‌ی ابعاد مختلف بيع، معطوف به بهشت مي‌شود و اقتصاد بهشتي را يك اقتصاد انسان‌مدار بركت‌مند مي‌سازد كه پول در آن، نقش حداقلي خود را ايفاء مي‌كند. در مقابل آنچه در مورد دنیا گفته شد آنچه در آخرت مطرح است ‹بیع› و ‹بیعت› است. قاعده بیع در قرآن به طور مبسوط و كامل در آيه ۱۱۱ سوره توبه آمده و تبيين اين موضوع است كه خدا مشتري اموال و نفس مؤمنين است -نه همه مردم ـ و در مقابل، بهاي آن را بهشت قرار داده است. و در ادامه مي‌فرمايد وعده‌هاي بر حق است كه در تورات و انجيل و قرآن آمده است و سپس مي‌پرسد چه كسي به عهد خود با وفاتر است نسبت به خدا. در ادامه، بشارت مي‌دهد به اين بيع و آن را فوز عظيم مي‌خواند. چهار نوع ‹بیعت› قابل تعریف است: ۱ـ بیعت با خدا (یدالله)، ۲ـ بیعت با رسول خدا، ۳ـ بیعت با ولی امر و ۴ـ بیعت با برادر مومن. در مقابل اجرت که معیارش قیمت بود، ‹بیعت› اما با معیار ‹بهاء› شناخته می‌شود و به تعبیر علامه طباطبایی، اسم اعظم خدا ‹بهاء›ست. بیعت بدین معنی که خود یا کالایی را دائماً به کسی واگذار کردن (در بحث ‹اجرت›، این واگذاری به صورت موقتی است). کسی که با خدا بیعت کرده، مال و نفسش را به خدا واگذار کرده است. در تلقی قرآنی و اسلامی و جامعه هجری، نهاد بازار اصالت ندارد و دست مرئی خدا که بالاترین دست‌هاست به جای دست نامرئی بازار دیده می‌شود. از طرفی در اصالت بازار مدرن، پول که ناظر به قیمت است اصل می‌باشد، و اجرت و قیمت، به ‹زیاد› و ‹اضافه› و ‹ربا› شناخته می‌شوند اما در جامعه‌ی اسلامی و هجری به جای قیمت، ‹بهاء› اصل است، و به عبارتی، انسان‌ها و کارهای‌شان بهاء دارند نه قیمت؛ همانگونه که خداوند خود، خون‌خواه امام حسین(ع)است، چرا که بهاء امام حسین (علیه السلام) خود خداوند است. بنابراین در اسلام، هر چیزی ‹بهاء›ی دارد، که این بهاء در محضر خدا و همه‌ی عالم سنجیده می‌شود و انسان‌ها در بیع‌شان با خدا به بهاءشان می‌رسند، که نتیجه آن فلاح یا خسارت در آخرت است. در بیعت، شرافت و مفازت و جنت و بشارت رقم خورده است و لذا نتیجه‌اش ‹فوز› است؛ فوز عظیم. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
اندیشکده تثبیت| حسینی
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۵) در اقتصاد مدرن، فروشنده و مشتري، بدون آخرت است. نتيجه اين‌كه در مدرن
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۶) انگیزه‌ها دو نوع‌اند: انگیزه‌های درونی و انگیزه‌های بیرونی. انگیزش درونی انگیزشی است که بر عوامل شخصی همچون نیازها، علایق، کنجکاوی و احساس لذت مبتنی است؛ و انگیزش بیرونی انگیزشی است که بر دسترسی به عوامل بیرونی همچون پاداش و تأیید دیگران و یا اجتناب از تنبیه مبتنی می‌باشد. نظریه‌ی اثر تزاحمی، به فرایندی اشاره دارد که انگیزه‌های خارجی منجر به کاهش محرک‌های درونی می‌شوند. این یک مکانیسم روان‌شناختی است که می‌تواند با فسادآور بودن پول یا تخریب محرک درونی مردم برای حمایت از برخی پدیده‌ها تحت عنوان «فساد انگیزشی» یاد شود. مردمی که از یک رفتار دیگرخواهانه حمایت می‌کنند بدین علت که تصور می‌کنند این رفتار ذاتاً باارزش است، بدون هیچ دلیلی و بلکه بطور درونی، محرک انجام آن رفتار برایشان وجود دارد. یک شخص هنگامی به طور درونی یک پدیده را ارزش‌گذاری می‌کند که آن را به خودی خود –فارغ از ارزش‌گذاری سایر پدیده‌ها- ارزشمند بداند. در مقابل، یک شخص هنگامی نسبت به انجام یک فعالیت به‌طور بیرونی تحریک می‌شود که آن فعالیت را بخاطر رسیدن به یک هدف خارجی انجام دهد. برای مثال، مردمی که از یک رفتار دیگرخواهانه حمایت می‌کنند بدین علت که مثلاً برای صحت روحی و جسمی خودشان مفید هست، آن‌ها به‌طور بیرونی انگیزه‌مند شده‌اند. اثر تزاحمی هنگامی به وقوع می‌پیوندد که بعلت تغییر در یک عامل انگیزشی (مثلاً یک مجازات یا پاداش مالی یا یک مقررات‌گذاری) که موجب تحریک انگیزه‌های بیرونی می‌شود، نیروی درونی انگیزش مردم کاهش یابد. مثال زیر را درنظر بگیرید: پسری مبتنی بر انگیزه‌های خیرخواهانه به طور داوطلبانه درخت‌های باغچه منزل را اصلاح می‌کند. یک وقت پدرش پیشنهاد می‌کند که به او بابت این کار مبلغی پول پرداخت کند. اثر تزاحمی بیان می‌کند که پسر انگیزه‌ی درونی‌اش برای اصلاح درخت‌ها را از دست می‌دهد (او شاید به این کار ادامه دهد،‌ اما اکنون آن را بخاطر مبلغ دریافتی انجام می‌دهد) و آمادگی نخواهد داشت که هر کاری از خانه را رایگان انجام دهد. انگیزه مشارکت‌کنندگان در آیین اربعین از نوع انگیزه‌های درونی است؛ یعنی انگیزه مشارکت‌کنندگان در این آیین، کسب درآمد یا مشوق‌های مادی نیست؛ بلکه برای رضایت الهی، ثواب اخروی یا گرفتن حاجات یا برای متجلی‌ ساختن وحدت مسلمین یا بعنوان یک راهپیمایی سیاسی یا برای تبلیغ معارف دینی و یا سایر انگیزه‌هایی که ناشی از باورها و هنجارهای آن‌هاست، در این آیین دینی مشارکت می‌نمایند. لذا سیستم انگیزشی اقتصاد اربعین الزاماً مبتنی‌بر سود شخصی نیست بلکه انفاق، ایثار و احسان در اینجا موضوعیت دارد. لذا مشوق‌های مالی و تحلیل‌های مادی، نه‌تنها درباره اقتصاد اربعین مفید نخواهد بود بلکه آن را تضعیف خواهد نمود. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
اندیشکده تثبیت| حسینی
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۶) انگیزه‌ها دو نوع‌اند: انگیزه‌های درونی و انگیزه‌های بیرونی. انگیزش د
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۷) در اقتصاد مدرن، دعوا بر سر این است که مدیریت فعالیت‌های اقتصادی، دست دولت باشد یا بخش خصوصی! و در این بحث، فرمول‌ها و تحلیل‌های فراوانی بافته‌اند. اما در الگوی قرآنی معیشتی اربعین آنچه هدایت (و نه مدیریت) مناسبات معیشتی را سامان می‌دهد، یدالله است. خداوند با الهام به قلوب مومنین، آن‌ها را هدایت میکند که در فعالیت‌های خیرخواهانه اربعین، به خدمت مشغول شوند. این حقیقت، اگرچه با مناسبات و نگاههای مادی امروزی، همخوانی ندارد، اما امری است انکارناپذیر که يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ. الهام امری است غیبی که در ساحت قلب مومن به وسیله نفس ملهمه انجام میشود. از آنجایی که در انسان‌شناسی غربی، ساحت قلب معنا ندارد و در معرفت‌شناسی‌شان، الهام جایگاهی ندارد، و در هستی‌شناسی آن‌ها، هدایت فاقد معناست، لذا از معارف غربی هیچ انتظار نیست که الهام به قلوب را به عنوان یک نهاد هدایتی معرفی کنند. اما وقتی چنین متغیرهایی را قرآن به عنوان کامل‌ترین کتاب، برای ما معرفی میکند، اگر آن را درنظر نگیریم در قیامت مشمول آیه یا حسرتا علی ما فرطت فی جنب الله خواهیم بود. لذا نهاد هدایتی اقتصاد اربعین، یدالله است. این یدالله است که می‌تواند با قضا و قدری که رقم میزند، قلوب را در روابط انفسی‌شان هدایت کند. پس قضا و قدر را در عوالم خلق و جعل، می‌توان دو بازوی هدایتی یدالله در این نهاد هدایتی قلمداد کرد. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
اندیشکده تثبیت| حسینی
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۷) در اقتصاد مدرن، دعوا بر سر این است که مدیریت فعالیت‌های اقتصادی، دست
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۸) جامعه انفاق‌بنیان جامعه‌ای است که یکی از مولفه‌های اصلی آن انفاق است. برای رسیدن به چنین جامعه‌ای، ابتدا باید نظام‌سازی انفاق‌بنیان انجام شود. سپس نهادسازی انفاق‌بنیان و آنگاه جامعه‌سازی انفاق‌بنیان. مرحله نظام‌سازی انفاق‌بنیان باید در همه سیستم‌ها رقم بخورد. مثلا در سیستم آموزش و پرورش، افرادی هستند که در اردوهای جهادی بدون چشم‌داشت حتی یک ریال، به کودکان ادب را انفاق می‌کنند. در نقطه مقابل این امر، نهادهایی هستند که با هزینه‌های کلان، صرفاً مافیایی هستند برای پر کردن جیب مترفین. در واقع، باید در هر کدام از سیستم‌ها مثل آموزش عالی، بهداشت و درمان، ورزش، نظامی و دفاعی و... الگوهای انفاق‌محور پدید آیند. سپس، در نهادسازی انفاق‌بنیان، می‌بایست نهادهای مستقلی برای انفاق پدید آید که همان نهادهای قرآنی است: زکات، صدقه، نذر، وقف، خمس و قرض حسنه. در مرحله آخر که جامعه‌سازی انفاق‌بنیان است، سرریز فعالیت این نهادها، به تدریج جامعه انفاق‌بنیان را رقم می‌زند. در جامعه انفاق‌بنیان، بیکاری معنا ندارد، چرا که یکی از علل اصلی بیکاری در حال حاضر، این است که افراد کاری که پول مناسب به آن‌ها بدهد، پیدا نمی‌کنند. اما در جامعه‌ای که انفاق نهادینه شده است، افراد به دنبال پول نیستند –اگرچه لزوماً تقبیح هم نمی‌شود– لذا اینکه در شغلی به او پول ندهند، مانع از کار کردن آن شخص نمی‌شود. مثال بارز این نکته، زنان خانه‌دارند. آیا زنان خانه دار بیکارند؟ هرگز. آن‌ها یکی از بزرگ‌ترین کارها را برای جامعه انجام می‌دهند اما هیچ پولی هم نمی‌گیرند. مثال‌های فراوان دیگری هم درباره این امر هست. انبیا و اولیای خدا که دین او را تبلیغ کردند، با اینکه بزرگترین کارها را کردند، اما در ازای تبلیغ دین، هیچ حقوقی نگرفتند. و یا در پیاده‌روی اربعین، یا در هشت سال جنگ تحمیلی و یا در هیئت‌ها و مساجد که در مناسبت‌های مختلف، نذری می‌دهند، بانیان این کارها هیچ حقوق و دستمزدی از هیچ بخش خصوصی یا دولتی نمی‌گیرند. در واقع آن‌ها با خدا معامله می‌کنند و با اباعبدالله دست بیعت داده‌اند. لذا در اینجا دست خدا بالای همه دست‌هاست و یدالله محیط را او هدایت میکند، پس دست نامرئی اسمیت در اینجا هیچ نقشی ندارد. در نتیجه همه آنها بعد از کارشان آرامش نفس دارند و از کارشان راضی هستند و از اینکه خداوند آنها را برای خدمت به مردم برگزیده است، احساس خرسندی می‌کنند. لذا شادی و سرور هم دارند. و امید به زندگی بالایی هم دارند. یکی از فرصت‌ها در نهاد انفاق، کاهش ضریب نفوذ و گردش پول است، لذا خیلی از هزینه‌ها حذف می‌شود. هزینه‌های بسیار هنگفتی از بین می‌رود که قابل تصور و محاسبه نیست، زیرا محور هزینه‌ها که پول باشد، کم‌رنگ خواهد شد. از آن طرف، چنان سرمایه‌های عظیمی به ارمغان خواهد آورد که قابل محاسبه نیست، زیرا مردم در اینجا از جان و دلشان مایه می‌گذارند. ارزش نهاد انفاق به چیست؟ ارزش آن به این است که طمع و حرص و ولع در جامعه کاهش می‌یابد. کارکرد این نهاد چیست؟ اولاً خروج از حب مال و نفس و اعتباریات، ثانیاً نفی طبقات اجتماعی. لذا در اینجا اختلاف طبقاتی معنا ندارد. در جامعه انفاق‌بنیان، برکت موضوعیت دارد. مبنای برکت، آیه ۹۶ اعراف است که می‌فرماید: و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا... . هر چه اهل انفاق در جامعه‌ای بیشتر باشند، آن جامعه به جامعه فطری نزدیک‌تر است. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
اندیشکده تثبیت| حسینی
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۸) جامعه انفاق‌بنیان جامعه‌ای است که یکی از مولفه‌های اصلی آن انفاق است
گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (بخش آخر) گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین بحری است بی‌انتها که هیچش کناره نیست. لذا حرف‌های ناگفته فراوان دارد اما در نوشتارهای قبل تصویری اجمالی از آن بیان شد. پلت فوق مختصری از آن را نشان می‌دهد. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
US vs China.pdf
حجم: 855.7K
استراتژی‌های آمریکا علیه چین 🔸در ذیل مباحث ژئوپلیتیک و از حیث بررسی نحوه اندیشه‌ورزی دشمن و ایضاً ذیل مباحث آینده‌شناسی، گزارش و ترجمه کامل نشست اندیشکده هادسون باعنوان «چین پساکمونیستی» توسط تیم رصد اندیشکده تثبیت، در ادامه تقدیم می‌شود. تحلیل‌های موجود در این گزارش بعضاً غلط است و لزوماً تأیید نمی‌شود اما صرفاً از حیث نحوه اندیشه‌ورزی دشمن قابل بررسی می‌باشد. 🔸این نشست که در ۱۶ جولای ۲۰۲۵ برگزار شده به بیان مباحث زیر می‌پردازد: استراتژی‌های آمریکا برای تضعیف چین؛ چرایی اندیشیدن آمریکا به فروپاشی چین؛ برنامه‌های آمریکا برای چین پس از فروپاشی؛ گذشته و تاریخ و فرهنگ چین؛ وضعیت نیروهای نظامی چین؛ فلسفه قانون‌گرایی در تاریخ چین. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
ارزیابی تهدیدات جهانی ۲۰۲۵.pdf
حجم: 817.6K
ارزیابی تهدیدات جهانی 2025 در ذیل مباحث ژئوپلیتیک و از حیث بررسی نحوه اندیشه‌ورزی دشمن، گزارش و ترجمه کامل مقاله آژانس اطلاعات دفاعی باعنوان «ارزیابی تهدیدات جهانی 2025» توسط تیم رصد اندیشکده تثبیت، در ادامه تقدیم می‌شود. تحلیل‌های موجود در این گزارش بعضاً نادرست است و لزوماً تأیید نمی‌شود اما صرفاً از حیث نحوه اندیشه‌ورزی دشمن قابل‌بررسی می‌باشد. این گزارش در ماه می 2025 منتشر شده و متن کامل آن در اینجا در دسترس است: https://armedservices.house.gov/uploadedfiles/2025_dia_statement_for_the_record.pdf ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir
مسأله غلبه (۱): غلبه بر قلوب یا مغلوب مغضوب؟! مهم‌ترین مسأله در علوم سیاسی، غلبه است. غلبه با کیست؟ چه کسی غالب است؟ در این راستا از نماد شیر برای حکام و ملوک استفاده می‌شود و لذا شیر نماد غلبه است. در تعالیم اسلامی کلیدواژه غلبه مطرح شده است اما نوع نگاه اسلامی به «غلبه» با نوع نگاه غرب متفاوت است. غلبه در نگاه قرآنی منوط به نصرت الهی، توکل مؤمنان، و تفقه در قلوب است: «إِن يَنصُرْكُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ» «وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّا۟ئَةٌ يَغْلِبُوٓا۟ أَلْفًا مِّنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ» «فَإِنَّكُمْ غَٰلِبُونَ ۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓا۟ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» لذا اگر این سه رکن باهم همراه باشند، این غلبه مضاعف خواهد شد. اما غلبه در غرب منوط به استفاده از هر ابزار برای رسیدن به هدف کسب قدرت است. همان چیزی که تحت عنوان ماکیاولیسم مطرح می‌شود. غرب به دنبال غلبه است اما این غلبه چند مشکل دارد: اولاً این غلبه دچار غضب است «غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيْهِمْ» و «بَآءُو بِغَضَبٍ مِّنَ ٱللَّهِ». و هرکس مغضوب باشد، مغلوب است «وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِى فَقَدْ هَوَى». ثانیاً قلبشان غلف و غلق و غلل است. «وَقَالُوا۟ قُلُوبُنَا غُلْفُۢ» و «ٱلْأَغْلَٰلُ فِىٓ أَعْنَاقِهِمْ». و لذا تفقه نمی‌توانند کنند و لذا غلبه آن‌ها مخدوش است. کسی می‌تواند غالب باشد که قلب ممکن‌التفقه داشته باشد. قلبی که قفل باشد، غلف باشد، مغلوق و مغلول و بسته باشد، و اسیر هواهای نفسانی باشد، هرگز غالب نخواهد بود. ثالثاً یهود یدالله را مغلوله می‌داند و خدا را از ربوبیت کنار می‌نهد. وَقَالَتِ ٱلْيَهُودُ يَدُ ٱللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ. خداوند در پاسخ می‌فرماید «غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ». گروهی که مغلول‌الید باشند غلبه آن‌ها موقتی و ظاهری است نه غلبه بر قلب‌ها. رابعاً غلبه غرب غاصبانه است زیرا مالکیت در اسلام درجه یک و از آنِ الله است و طواغیتی که غلبه می‌یابند غالب نیستند بلکه غاصب‌اند. ✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی @tasbit1444_ir