نور خورشید بهترین داروی ضد افسردگی طبیعی است. اگر دچار افسردگی هستید قدم زدن در طبیعت در زیر نور خورشید به مدت 21 روز و روزانه یک ساعت افسردگی شما را به صورت چشمگیری بهبود می بخشد !
#تمدن_سازی_نوین_اسلامی
@tasna_ir
🌐تسنا را به دیگران هم معرفی کنید
خواص مصرف ١ عدد سیب در روز :
چربی سوزی
تقویت مغز
کاهش استرس
پیشگیری از کبد چرب
تقویت پوست و ناخن
کاهش عفونت در بدن
سلامت قلب و عروق
🐔جایگزین مناسب گوشت مرغ
➕بهتر است گوشت اردک را جایگزین گوشت مرغ کنید.در طب سنتی، اعتقاد بر این است که گوشت اردک، گرمترین گوشت بین گوشت طیور اهلی است. ارزش تغذیهای آن بالاست.
➕البته گوشت اردک، بسیار دیرهضم است و خاصیت نفاخی دارد. بال اردک برای افراد لاغر خاصیت چاقکنندگی دارد. مصرف این نوع گوشت، تقویت کلیهها و افزایش قوای جنسی را به دنبال دارد. اگر سیستم گوارشی بدن قدرت هضم بالا و خوبی داشته باشد، این گوشت جزو بهترینها برای تقویت قوای جنسی است.
#تمدن_سازی_نوین_اسلامی
@tasna_ir
🌐تسنا را به دیگران هم معرفی کنید
از امام صادق (ع)🌸 پرسیدند ❓
چرا خداوند گوشت خوک را حرام نموده است؟
#تمدن_سازی_نوین_اسلامی
@tasna_ir
🌐تسنا را به دیگران هم معرفی کنید
📣خاطراتواقعی
🔹سکانس اول: بابام هروقت وارد اتاقم میشد میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاق بودم بمن میگفت چرا خاموش نمیکنی و انرژی رو هدر میدی؟
وقتی وارد حمام میشد میدید آب چکه میکنه با صدای بلند فریاد میزد چرا قبل از رفتن آبو خوب نبستی و هدر میدی همیشه ازم انتقاد میکرد و به منفی بافی متهمم میکرد بزرگ و کوچک در امان نبودند و مورد شماتت قرار میگرفتن حتی زمانی بیمار هم بود ولکن ماجرا نبود تا اینکه روزی که منتظرش بودم فرا رسید و کاری پیدا کردم امروز قرار است در یکی از شرکتهای بزرگ برای کار مصاحبه بدم اگر قبول شدم این خونه کسلکننده رو برای همیشه ترک میکنم تا از بابام و توبیخاش برای همیشه راحت بشم صبح زود از خواب بیدار شدم حمام کردم بهترین لباسمو پوشیدم عطر زدم
🔸سکانس دوم: داشتم با دستم گردههای خاک را رو کتفم دور میکردم که پدرم لبخندزنان به طرفم اومد با وجود اینکه چشاش ضعیف بود و چین و چروک چهرهاش هم گواهی پاییز رو میداد
بهم چند تا اسکناس داد و گفت مثبتاندیش باش و بخودت باور داشته باش از هیچ سوالی تنت نلرزه
نصیحتشو با اکراه قبول کردم و لبخندی زدم و تو دلم غرولند کردم در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت کردن دست بردار نیست مثل اینکه این لحظات شیرینو میخواد زهر مار کنه از خونه خارج شدم یه ماشین گرفتم به طرف شرکت رفتم
به درب شرکت رسیدم خیلی تعجب کردم هیچ نگهبان و تشریفاتی نداشت فقط یه سری تابلو راهنما
🔹سکانس سوم: بمحض ورود متوجه شدم دستگیره از جاش در اومده اگه کسی بهش بخوره میشکنه بیاد پند آخر بابام افتادم همه چیزو مثبت ببین فورا دستگیره رو سرجاش محکم بستم تا نیفته همینطور تابلوهای راهنمای شرکت رو رد میکردم و از باغچه شرکت رد میشدم که دیدم راهرو پرشده از آب سر ریز حوضچهها به ذهنم خطور کرد باغچه ما پر شده است یاد سختگیری بابام افتادم که آب رو هدر ندم شیلنگ را از حوضچه پر به حوضچه خالی گذاشتم و آب رو کم کردم تا سریع پر آب نشه در مسیر تابلوی راهنما وارد ساختمان اصلی شدم پلهها را بالا رفتم متوجه شدم چراغهای آویزان در روشنایی روز روشن بودن از ترس فریاد بابا غیر ارادی خاموش کردم
🔸سکانس چهارم: بمحض رسیدن به بخش مرکزی ساختمان متوجه شدم تعداد زیادی جلوتر از من برای اینکار اومدن اسممو در لیست نوشتم منتظر شدم وقتی دور و برمو نیم نگاهی انداختم چهره و لباس و کلاسشونو دیدم احساس حقارت کردم خجالت کشیدم؛ مخصوصا اونایی که از مدرک دانشگاهای آمریکاییشون تعریف میکردن
دیدم هر کسی میره داخل کمتر از یک دقیقه تو اتاق مصاحبه نمیمونه میاد بیرون با خودم گفتم اینا با این دک و پوزشون با اون مدرکاشون رد شدن من قبول میشم ؟!!عمرا
فهمیدم بهتره محترمانه خودم از این مسابقه که بازندش من بودم سریعتر انصراف بدم تا عذرمو نخواستن
بیاد نصحیت پدرم افتادم مثبت اندیش باش اعتماد بنفس داشته باش نشستم منتظر نوبت شدم انگار حرفای بابام اعتماد بنفس بهم میداد و این برام غیرعادی بود در این فکر بودم یهو اسممو صدا زدن برم داخل وارد اتاق مصاحبه شدم روی صندلی نشستم روبروم سه نفر نشسته بودن که بهم نگاه کرده لبخند میزدن یکیشون گفت کی میخوای کارتو شروع کنی؟ دچار اضطراب شدم لحظهای فکر کردم دارن مسخرم میکنن یا پشت سر این سوال چه سوالاتی دیگهای خواهد بود؟
🔹سکانس پنجم: بیاد نصیحت پدرم حین خروج از منزل افتادم نلرز اعتماد بنفس داشته باش پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم ان شاءالله بعد اینکه مصاحبه رو با موفقیت دادم میام سرکار
یکی از سه نفر گفت تو استخدامی
با تعجب گفتم شما ازم سوالی نپرسیدین!!!😳 سومی گفت ما بخوبی میدونیم با پرسش از داوطلبان نمیشه مهارتهاشونو فهمید بهمین خاطر گزینش ما عملی بود تصمیم گرفتیم یه مجموعه از امتحانات عملی برای داوطلبان مدنظر داشته باشیم درصورت مثبتاندیشی داوطلب در طولانی مدت از منافع شرکت دفاع کرده باشد و تو تنها کسی بودی که تلاش کردی تو بی تفاوت از کنار این ایرادات رد نشدی تلاش کردی از درب ورودی تا اینجا نقصها رو اصلاح کنی و دوربینهای مداربسته که عمدا برای اینکار در مسیر داوطلبان گذاشته شده بودن موفقیت تو را ثبت کردن
در این لحظه همه چی از ذهنم پاک شد کار و مصاحبه و...
🔹سکانس آخر: هیچ چیز رو بجز صورت پدرم ندیدم
پدرم: آن فرد بزرگی که ظاهرش سنگدل اما درونش پر از محبت و آرامشست
منی که میخواستم بمحض پیدا کردن کار از خونه برم حالا او را مثل کعبه میبینم با فوران احساسم میخوام بپاش بیفتم دست و پایش بوسه زنم چرا پدرم را قبلا اینگونه ندیدم چگونه چشمانم از دیدنش کور شده بود؟ از بخشش بی بازگشتش
از مهرورزی بی حد و مرزش از پاسخهای بی سوال از نصیحت های بدون اشاره من دلزده نشو زیرا در ماوراء پندها محبتی نهفته است ...
#تمدن_سازی_نوین_اسلامی
@tasna_ir
🌐تسنا را به دیگران هم معرفی کنید
23.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌چقدر زیبا
منطق حجاب را بیان کرد
مثالها چقدر به روز .👏
واقعا تماشای این کلیپ
خالی از لطف نیست.👏
#تمدن_سازی_نوین_اسلامی
@tasna_ir
🌐تسنا را به دیگران هم معرفی کنید
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴کلیپ #حجت_الاسلام_ماندگاری
🔻جواب شهبه ای این روزها: آیا رهبری نمیتونه مشکلات رو حل کنه؟
🔻جواب قشنگ و جالب...
#تمدن_سازی_نوین_اسلامی
@tasna_ir
🌐تسنا را به دیگران هم معرفی کنید