eitaa logo
طب اسلامی
187 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
822 ویدیو
42 فایل
محلی برای تبادل نظر محترمانه و علمی مخالفان و موافقان طب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیقم میگفت : ۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز . رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم . صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه توپول و شیرین ۳یا ۴ ساله داشتند. اتوبوس راه افتاد. ۱۶ ساعت راه بود. طی راه ؛ بچه توپول و شیرین که صندلی جلو بود؛ هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید. چندبار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید... دست بچه یه کاکائو که نمیخوردش . تو دالی بازی ؛ یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم . بچه کمی خندید.. کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد. دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشند. خلاصه ۳ تا کاکائو را کم کم از دست بچه؛ یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید. مدتی بعد خسته شدم. چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهو ای واییییی.. مردم از دل پیچه.....دل و رودم اومد تو دهنم..سرگیجه داشتم.. داشتم میترکیدم. دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر تو یه کافه وایساد. عین سوپر من پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم. برگشتم واز راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. اتوبوس راه افتاد. هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درددل شروع شد. طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .از درد میخواستم داد بزنم‌.چه دل پیچه وحشتناکی..تموم بدنم را میکشیدند..مردم خدا.... دویدم پیش راننده و با عز والتماس وضعیتم را گفتم. . راننده اومد اعتراض کنه؛ حالت چهره مو دید، راننده زد بغل جاده و گفت: بدو داداش پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس. تشکر کردم.. از درد داشتم میمردم. دهنم خشک بود و چشام سیاهی میرفت. رفتم روی صندلی نشستم. گفتم چرا اینجوری شدم. غذای فاسد که نخورده بودم. دیدم دست بچه باز کاکائو هست. از پدر بچه پرسیدم : بچتون کاکائو خیلی میخوره؟ پدرش گفت: نه ؛ کاکائو براش بده. اومدم بپرسم پس چرا کاکائو بهش میدی؟ که مادرش گفت: حقیقت بچمون یوبست داره. روی کاکائو ، مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده. من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد. میخاستم داد بزنم و کف اتوبوس غلط بزنم . رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. برو بشین. مونده بودم بین درد و خجالت. یه فکری کردم. برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یوبس هستم . میشه به من هم کاکائو بدید.. ۳ تا کاکائو مسهلی گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست. معذرت میخام. بیا و دهنت را شیرین کن‌.. راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : ایول ؛ دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی خلاصه ؛ ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم. ۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کردو گفت: داداش ؛ جون بچت چی به خورد من دادی؟؟ترکیدم. داستان کاکائو و بچه را براش گفتم. راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین. خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت: بریم رفیق.. مسافرها هم اعتراض که میکردند؛ راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد؛ تو جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره... ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند. *این را عرض کردم که بدانید برای انجام هر کاری؛مسئولش باید همدرد باشه؛ تا حس کنه طرف چی میکشه. مسئول باید مثل آحاد جامعه ماهی بیشتر از ۲الی۳ میلیون حقوق نداشته باشد* *آن وقت با خانه مستاجری،هزینه های سرسام آور زندگی... می فهمید درد مشترک یعنی چی* *ای کاش شکلات مسهلی داشتیم و به هر مسئولی ۳ تا فقط۳ تا میدادیم تا بگه داداش وایسا باهم بریم*😁😁💉😁😁 @tebbe_eslame
🍀 آیت الله تبریزیان : اگر بودجه هزار میلیاردی وزارت بهداشت جهت درمان بیماران، به و تهیه تعلق گیرد اثرش در گسترش سلامتی به مراتب بیشتر خواهد بود.
شکوهی، رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان حکیم: 💢 همه سرماخوردگی‌ها اومیکرون تلقی می شود 🔸افراد سرماخورده نیازی به تست کرونا ندارند، به دلیل اینکه ۵۰ درصد تست‌ها با خطا رو به رو می‌شوند . pezeshkanoghanoon.ir/p/5EUA لینک گروه https://eitaa.com/joinchat/4079222915Cc18831c934 لینک کانال https://eitaa.com/jahad_baraye_bidary
سلام توجه👇🏾 در طب اسلامی روایت‌های متعددی داریم مبنی بر عدم مداوا تا وقتی که سیستم دفاعی بدن توان دارد. رسول رحمت فرمودند:تجَنَّبَ الدَوَاءَ ما احْتَمَلَ بَدَنِکَ الداءَ فإذا لَم یَحتَمِلَ الداءَ فالدَوَاءُ.(مکارم الاخلاق ج2ص179) تا هنگامی که بدنت درد را تحمل می‌کند از دارو پرهیز کن. اگر تحمل نکرد آنگاه دارو. دکترهای امروزی هم به این مسئله‌ تاکید دارند که خوردن داروی غیر ضروری سیستم ایمنی بدن را تضعیف می‌کند. علم هرچه پیشرفت می‌کند به پای علم الهی، اسلامی نمی‌رسد. وقتی بدن سالم است چرا باید واکسنی بزنید که دشمن بشریت ساخته!!! وقتی با دارو گیاهی ودعا می‌شود معالجه کرد چرا خودتان را هلاک میکنید. انتهای واکسنها عقیم شدن وبردگی يا مرگ ناگهانی، غیر از این دوراه نداره حالا خود دانی میخای بچه هات وبکشی يا مقطوع النسل بکنی... از ما گفتن... 😰
🍃 تاثیر عمل نیک و بد در اجل 🍃 🌿 بنا بر روایتی امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خويش زندگی می کنند و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل خود بميرند، بر اثر گناهان خويش مى ميرند."🌿 📘دعوات راوندی، ص۲۹۱، حدیث۳۳ 📖 متن روایت👇 🌱عن الإمامُ الصّادقُ (عليه السلام) : "يَعيشُ النّاسُ بإحسانِهِم أكثرَ مِمّا يَعيشُونَ بأعمارِهِم ، و يَموتُونَ بذُنوبِهِم أكثرَ مِمّا يَموتُونَ بآجالِهِم."🌱 🌷 🌷🌱 🌷🌱💐
ترس از نام محمد... صلوات الله علیه و آله.👆
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منتظر عدل و عدالت باشید...🌺
✅شاکر باشیم ✍️چراکه، کار سختی که تو داری : آرزوی هر بیکاری است خانه ی کوچکی که تو داری: آرزوی هر کرایه نشینی است دارایی کم تو: آرزوی هر قرض داری است لبخند تو: آرزوی هر مصیبت دیده ای است بیشتر به داشته هایت بیندیش تا نداشته هایت، و بخاطرشان خدا را شکر کن
💰بازار پیامبرفروشی... روزی پیامبر صلّی‌الله‌‌علیه‌‌وآله‌‌وسلّم برای اقامه‎ی نماز جماعت از کوچه به سمت مسجد عبور می‎کردند که به تعدادی بچّه برخورد نمودند که در کوچه مشغول بازی بودند. بچّه‎ها از حضرت صلّی‌الله‌‌علیه‌‌وآله‌‌وسلّم خواستند که با آنها بازی کنند. ایشان هم پذیرفتند و مشغول بازی با بچّه‎ها شدند. اذان گفته شد و مدّتی مؤمنین در صفوف جماعت مسجد منتظر آمدن پیامبر صلّی‌الله‌‌علیه‌‌وآله‌‌وسلّم بودند، ولی بچّه‎ها حضرت را رها نکردند. وقتی اصحاب مشاهده کردند که حضرت تشریف نیاوردند، از مسجد بیرون آمدند و برای پیدا کردن حضرت صلّی‌الله‌‌علیه‌‌وآله‌‌وسلّم به راه افتادند تا اینکه دیدند بچّه‎ها مشغول بازی با حضرت هستند و ایشان را رها نمی‎کنند. پیش آمدند و از حضرت تقاضا کردند به مسجد تشریف بیاورند. حضرت صلّی‌الله‌‌علیه‌‌وآله‌‌وسلّم فرمودند: ببینید بچّه‎ها حاضرند مرا به شما بفروشند. بالأخره بچّه‎ها راضی شدند که با گرفتن تعدادی گردو دست از حضرت بردارند. حضرت یکی از صحابه را به منزلشان فرستادند تا آن تعداد گردو را بیاورد و بالاخره بچه‌ها به قیمت چند گردو حضرت را فروختند و ایشان همراه اصحاب راهی مسجد شدند. 🚦مواظب باشید ما هم مثل آن بچّه‎ها خدا و پیامبر و ائمّه علیهم‎السّلام را به چند گردو نفروشیم. 📗مصباح الهدی، مبحث اهل بیت علیهم السّلام، مهدی طیّب، ص 287 @tebbe_eslame