eitaa logo
طب اسلامی
187 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
819 ویدیو
42 فایل
محلی برای تبادل نظر محترمانه و علمی مخالفان و موافقان طب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
فرصت فقط تا قبل ظهور... ✍️امام‌ صادق(ع): ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید ، چون در لحظات ظهور ، ایمان ها به سختی مورد امتحان و ابتلا قرار می گیرند.! 📚اصول‌کافی؛ج6
🔆 ✍️ گر دست فتاده‌ای بگیری، مَردی 🔹عارفی ۴۰ شبانه‌روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند. تمام روزها روزه بود و در حال اعتکاف. از خلق‌الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او. 🔸شب سی‌وششم ندایی در خود شنید که می‌گفت: ساعت ۶ بعدازظهر، در بازار مسگران، سراغ دکان فلان مسگر برو، خدا را زیارت خواهی کرد. 🔹عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه‌های بازار از پی دکان می‌گشت. 🔸وی نقل می‌کند که پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می‌داد. قصد فروش آن را داشت. 🔹به هر مسگری نشان می‌داد، وزن می‌کرد و می‌گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی. 🔸پیرزن می‌گفت: نمی‌شود ۶ ریال بخرید؟ 🔹مسگران می‌گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی‌صرفد. 🔸پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می‌چرخید و همه همین قیمت را می‌دادند. 🔹بالاخره به مسگری رسید که دکان موردنظر من بود. 🔸مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم، به ۶ ریال می‌فروشم، خریداری؟ 🔹مسگر پرسید: چرا به ۶ ریال؟ 🔸پیرزن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه‌ای برای او نوشته که پول آن ۶ ریال می‌شود! 🔹مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ، سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی. امّا اگر اصرار داری من آن را به ۲۵ ریال می‌خرم! 🔸پیرزن گفت: مرا مسخره می‌کنی؟ 🔹مسگر گفت: ابداً. 🔸دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت! 🔹پیرزن که شدیداً متعجب شده بود؛ دعاکنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. 🔸من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند. آن‌گاه تو به ۲۵ ریال می‌خری؟! 🔹مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم. من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه‌اش را نفروشد، من دیگ نخریدم. 🔸از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم و در فکر فرورفته بودم که ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد! دست افتاده‌ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد.
🌟امام جعفر صادق عليه السّلام فرمودند: 💎همه خير در خانه اي نهاده شده و كليدش را زهد و بي رغبتي به دنيا قرار داده اند. 🔅جعل الخير كله في بيت و جعل مفتاحه الزهد في الدنيا. 📚اصول كافي، ج ٣، ص ١٩٤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻امام خمینی و طب استعماری ...صریح و واضح @shomareshmakooszohor
🌷 🕯ﺣﺪﯾﺚِ ﻓﻀﻞِ ﺗﻮ اذڪﺎر ﻫﺮ روز شیعہ 🍁ﻫﻤﯿشہ ﻧﺎم ﻗﺸﻨﮓ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻟﺐ شیعہ 🕯ﺗﻮیے رﺋﯿﺲِ ﺑﻼﻋﺰل ﻣﺬﻫﺐ شیعہ 🍁اﻻ اﻣﯿﺮ و ﻋﻠﻤﺪارِ ﻣڪتبِ شیعہ (ع) فرا رسیدن شهادت شیخ الائمه رئیس مذهب شیعه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را به پیشگاه آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و رهبر معظم انقلاب اسلامی و شیعیان جهان تسلیت و تعزیت عرض می نماییم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 ✍️ از رحمانیت خدا سوءاستفاده نکنیم 🔹مرد رباخوار و عیاشی بود که هرگاه گناه می‌کرد، به او می‌گفتند: گناه نکن! 🔸در جواب می‌گفت: خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِين است، نترسید! او هرگز بندۀ خود را هر چقدر هم که بد باشد، نمی‌سوزاند. من باورم نمی‌شود، او از مادر مهربان‌تر است، چگونه مرا بسوزاند در حالی که این همه در خلقت من زحمت کشیده است! 🔹روزگار گذشت و سزای عمل این مرد رباخوار، پسر جوانی شد که در معصیت خدا، پدر را در جیب گذاشت و به ستوه آورد، تا آنجا که پدر آرزوی مرگ پسر خویش می‌کرد. 🔸گفتند: واقعا آرزوی مرگش را داری؟ 🔹گفت: والله کسی او را بکشد نه شکایت می‌کنم، نه بر مردنش گریه خواهم کرد. 🔸گفتند: امکان ندارد پدری با این همه حب فرزند که زحمت بر او کشیده است، حاضر به مرگ فرزندش باشد. 🔹گفت: والله من حاضرم، چون مرا به ستوه آورده و به هیچ صراط مستقیمی سربه‌راه نمی‌شود. 🔸گفتند: پس بدان، بنده هم اگر در معصیت خدا بسیار گستاخ شود، خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ از او به ستوه می‌آید و بر سوزاندن او هم راضی می‌شود‌. 💠 قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ؛ مرگ بر اين انسان، چقدر كافر و ناسپاس است. (عبس:۱۷)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸خواستگاری از مرد🔸 ما همیشه می گوییم که این مرد است که باید به خواستگاری زن برود، زن هم باید منتظر باشد که برایش خواستگار بیاید. این عادت ما مردم غلط است. حضرت شعیب خودش پیشنهاد ازدواج با دخترانش کرد: قالَ إِنِّی أُریدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلی أَنْ تَأْجُرَنی ثَمانِیَ حِجَجٍ ... (27 سورهٔ قصص) برای دخترش، هم مهریه معین کرد و هم به حضرت موسی (علیه السلام) پیشنهاد کرد که یکی از دو دخترم را می خواهم به تو بدهم. آیا دختران ما از دختران حضرت شعیب مهم‌تر هستند؟! ما به این سفارش قرآن عمل نمی کنیم! ولی علما به این موضوع عمل می کردند! میرزا محمد تقی صاحب کتاب «حاشیه علی معالم الأصول» و میرزا محمد حسن «صاحب کتاب اصول» هر دو داماد کاشف الغطا شدند. خود او دو دخترش را به این دو پسر پیشنهاد کرد. گفت زمان ازدواج دو دخترم رسیده است و شما دو نفر هم با استعداد هستید و به همین خاطر دو دختر خود را به شما می دهم. خیلی اوقات، ایراد از «تدبیر» کردن ما است نه «تقدیر». تدبیر نمی کنیم و به گردن تقدیر الهی می اندازیم!