🌼 امام صادق علیهالسلام:
🍃خداوند حرمی دارد که مکه است پیامبر (ص) حرمی دارد و آن مدینه است و حضرت علی (ع) حرمی دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از هشت درب بهشت سه درب آن به قم باز میشود، زنی از فرزندان من در قم از دنیا میرود که اسمش فاطمه دختر موسی (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت میشوند.🍃
🍂إنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ أَلاَ إِنَّ لِرَسُولِ اَللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ اَلْمَدِينَةُ أَلاَ وَ إِنَّ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ اَلْكُوفَةُ أَلاَ وَ إِنَّ قُمَّ اَلْكُوفَةُ اَلصَّغِيرَةُ أَلاَ إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلاَثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِيهَا اِمْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اِسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي اَلْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ.🍂
📚بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۲۸
🌸 السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةَ الْمَعْصُومه
🌸ای همه ی آسمانِ شده، خیره به هر نگاه تو
چشم رضا ستاره شد، مانده کنارِ ماهِ تو
🌸لشگرِ حوریان ببین، برگِ خزانِ مقدمت
آمده تا که بال خود، فرش کند به راهِ تو . . .
🎊 فرا رسیدن سالروز میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه(س) و #روز_دختر را به همه مردم بهویژه دختران پاک و آسمانی سرزمینمان تبریک عرض مینماییم .
#دهه_کرامت
نهج البلاغه معجونی تمام نشدنی:
📚نهج البلاغه
📝حکمت۴۲۵
🚨إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ فَيُقِرُّهَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا بَذَلُوهَا فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَي غَيْرِهِمْ .
🍎خدا را بندگاني است براي سود رساندن به ديگران،
🌽نعمتهاي خاصي به آنان بخشيده،
🍓تا آنگاه كه دست بخشنده دارند نعمتها را در دستشان باقي مي گذارد،
🍏و هرگاه از بخشش دريغ كنند، نعمتها را از دستشان گرفته و به دست ديگران خواهد داد.
🌺امام صادق عليه السلام :
💚القلبُ حَرَمُ اللّه ِ ، فلا تُسْكِنْ حَرَمَ اللّه ِ غَيرَ اللّه ِ .
💚دل حرم خداست، پس، جز خدا را در حرم خدا مَنِشان!
📕جامع الأخبار : 518/1468 .
🔆 #پندانه
✍️ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي
🔹روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از راهب خواست که به او درسی بهیادماندنی دهد.
🔸راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمهپری ریخت و از او خواست همه آن آب را بخورد.
🔹شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی.
🔸استاد پرسید:
مزهاش چطور بود؟
🔹شاگرد پاسخ داد:
خیلی شور و تند است، اصلاً نمیشود آن را خورد.
🔸پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا رسیدند کنار دریاچه.
🔹استاد از او خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد.
🔸شاگرد بهراحتی تمام آب داخل لیوان را سر کشید. استاد این بار هم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید.
🔹شاگرد پاسخ داد:
کاملا معمولی بود.
🔸پیر هندو گفت:
رنجها و سختیهایی که انسان در طول زندگی با آنها روبهرو میشود همچون مشتی نمک است.
🔹اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هرچه بزرگتر و وسیعتر میشود، میتواند بار آن همه رنج و اندوه را بهراحتی تحمل کند.
🔸بنابراین سعی کن یک دریا باشی، نه یک لیوان آب.