تلاوت آرامش
چرا آسمانیان گریه دارند و مویه کنان، بال و پر میریزند؟!
شاد باشید! پدرم از سفر بازگشته تا نازدانهاش را در آغوش گرمش بفشارد. تا تارهای گیسوان آشفتهاش را با انگشتان مهربانش به نغمه درآورد.
مگر نه اینکه شیرینترین لحظه عمر کودکانه دختر، زمانی است که پس از چندین روز هجرِ سفر، خودش را در دامان مهر پدری بیابد؟
پس چرا وصالمان تا به این حد اشک و بی قراری به دوش دارد؟
مگر نه اینکه گمشده ام را یافتهام؟
خوش آمدی بابا! قدمت بر چشمهای کم سویم...
در #نازدانه، روایتی متفاوت از #مقتل #حضرت_رقیه (س) را بخوانید.
#تلاوتی_از_جنس_آرامش
ادمین سفارش:
@telavat_aramesh
۰۲۶۳۲۷۷۷۰۶۶
👆👆👆
مادری که اشک امام را درآورد!
طرح فروش ویژه کتاب و پوسترهای نمایشگاهی #زمانی_برای_زن_بودن
جهت دریافت فایل طرح پیام دهید:
@telavat_aramesh
#نکات_ویرایشی
برخی کاربردهای #خط_تیره
۱. جدا کردن دو کلمه که دو جنبه مختلف از یک منظور را نشان میدهد:
مباحث ادبی-هنری علاقهمندان خاص خود را دارد.
۲. برای نشان دادن فاصله زمانی و مکانی به معنای «تا» و «به»:
قطار تهران-مشهد وارد ایستگاه شد.
۳. برای نشان دادن حد فاصل دو عدد (صفحه، تاریخ):
سالهای ۱۳۷۰-۱۳۶۰ سالهای کودکی من بودند.
۴. در آغاز متنهای گفتگویی (نمایشی، تلفنی و داستانی) به جای نام گوینده و برای پرهیز از تکرار نامها:
– چرا دیر کردی؟
– ماشین گیرم نیامد.
۵. در دو طرف جملههای معترضه (اغلب طولانی و تأکیدی):
این استدلال او -که غیرقابل انکار بود- همه را مجاب کرد.
۶. برای تقسیمبندی یا لیست کردن عناوین:
گیرندگان:
– رئیس محترم دانشگاه
– معاون محترم پژوهشی
– کارگزینی هیئت علمی
@telavate_aramesh
تلاوت آرامش
#نامه_ای_برای_تو
سلام
از حال و روزتون با خبریم. اینجا با بچههاکه دور هم جمع میشیم زیاد حرفتون میشه. یه چیزایی نگرانمون کرده. محمدتقی که خیلی دلخوره و میگه من که گفته بودم این حجاب، لباس رزمه و باید حافظش باشین. یعقوب هم اینجاس؛ میگه من حاضرم هزاران هزار بار کشته بشم اما یه بیحجاب، آغوش حجاب رو در بر بگیره. دیشب حججی هم پیش ما بود. فهمید میخوام نامه بنویسم گفت سلام منم برسون و بنویس مبادا تار مویی از خانمها نظر نامحرمی رو به خودش جلب کنه، مبادا چادر رو کنار بگذارن.
راستی چی شد که اینطوری شد؟ غفلت و کمکاری بود یا تبلیغات دشمن؟ یادمه یه زمانی بود که خانمها به قول محمدتقی، با لباس رزم حجاب، توی خط مقدم و پشت جبهه، دفاع مقدس رو مدیریت میکردن. زمانی بود برای تجلی ارزشهای زنان مسلمان؛ #زمانی_برای_زن_بودن. یادش بخیر امام (ره) میگفت: زنان، سربازان گمنام جبههها بودند.
بیاین این سربازای گمنام رو به دختران و زنانمون بشناسونین تا فراموش نکنن که میشه عفیف بود و عاشق بود؛ میشه عفیف بود و در صحنه بود؛ میشه عفیف بود و حماسه آفرید...
#تلاوتی_از_جنس_آرامش
ادمین سفارش:
@telavat_aramesh
زینب رو به حسین میکند:
"حسین جان!
این چه رسم عاشقی است؟
سر زینب سالم باشد و سر حسینش بر نی؟!...
شامیان دیدند که از چوبه محمل، خونِ دلدادگی زینب، پای نیزه حسین میچکد...زینب عمری است بلایت را به جان خریده!
هستی من!
نیزه سواری کن که از پشت سر خواهر میآید.
فقط یک خواهش، یک حرف دل...
با رقیهات حرف بزن، چیزی نمانده قلب دردانهات ذوب شود."
که ناگاه...
کتاب #نازدانه ،روایت داستانی مقتل حضرت رقیه (س)
عزیز دلم! چرا پلکها و مژههای خسته و در همت را، بدین شمائل گشودهای و مرا به تماشا نشستهای؟
قلب کوچکم میگوید غریبی میکنی، پدرها که در آغوش دخترانشان غریبی نمیکنند!
خدا مرگم دهد! نکند نمیشناسیَم؟!
بابا؟؟ به جا نمیآوریَم؟!
رقیهام...
فاطمهی سه سالهات...
کتاب #نازدانه، حکایت واقعه کربلا از زبان نازدانهی امام حسین (ع)
ادمین سفارش:
@telavat_aramesh
02632777066