ترور رسانه
✨ ✨✨ ✨☘✨ ✨☘☘✨ ✨☘☘☘✨ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_دوم
با عرض پوزش دیشب قسمت رمان اشتباه شد...
🔹
🔹🔹
🔹🍁🔹
🔹🍁🍁🔹
🔹🍁🍁🍁🔹
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_پنجم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
شبے از منبــر بالا مےرود و خطــاب به مــردم مے گویــد:
اے مــردم شجــاع ازد!
اگر مـن در میــان قبیلــه ے بنے تمــیم بــودم و ابن الحضرمے در میــان شــما بــود، انتظـار نداشتــم ڪه با وجــود داشــتن پشتیبانانے چون شما، به وے دســت مےیافتم و اڪنــون نیز او نبایــد امیــدوار باشد به من دست یابــد.
ما ایستادگــے شما را در روز جمـــل دیدیم؛ حالا باید همــان گونه ڪه بخاطر باطل پایدارے نشان دادید، در راه حق پایدار به خرج دهیــد و از دین رسول خدا ڪه آماج خاندان منفور بن دفاع ڪنید.
در ادامـــه، صبـــره نیـــز خطــاب به قبیله اش می گویــد:
ما دیــروز عليــه علــــے بودیــم و امروز در ڪنارش هستیم.
شما قبیلــه اے هستیــد ڪه میــدان پیڪارتان پایدارے و سرانجامتان وفــادارے است.
زیــاد به شـما پنــاه آورده است، پس از پناهنـــده ے خویــش پشتیبانــے ڪنید و دست نوڪران معاویـــه را از سرتـــــان ڪوتـاه نمایید.
زیاد در ڪنار قبیله ے ازد آرام مےگیرد و نامه اے به امــام مےنویسد و مسائــل بصــره را شرح مےدهد.
امام نامــه را در جمع یارانش مےخواند و با آنان مشورت مےڪند.
یڪے از یارانش ڪه از قبیله ے بنے تمیم است بر مےخیزد و مےگوید:
یا امیــــر المؤمنیــــن!
مرا به نــزد قبیلـــه ام به ڪوفه بفرست تا آنان را به فرمانبردارے از تو و #وفادارے در بیعت بخوانم و قبیله ے ڪینه توز ازد را بر آنان چیره ساز.
یڪے از افــراد قبیلــه ے ازد در پاســخ او مےگوید:
ڪینه توز ڪسانـــے هستند ڪه نافرمانـــے خدا ڪنند و با امیــر المؤمنیــن به مخالفــت برخیزند ڪه افراد قبیله ے تو چنینند.
اختلاف بيــن افــراد دو قبيلــه بالا مےگیرد.
علـــے آنــان را آرام مےڪند و مےگویـد:
از اختـلاف و تفرقــه #پرهیــز ڪنید.
روزے را به باد آور همگــے، گروه اندڪے مشرڪ، ڪینه تــوز و پراڪنده بودیــد.
اسلام شما را با هم متحــد ساخت.
حال پس از این اتحــاد، پراڪنده نشوید و راه دسته پیــش نگیرید.
به خدا سوگنــد، نتیجه ے این شیوه ے شما، ریختــن خــون هـــاے فــراوان و باعــث پشیمانــے اســت.
💥@chaharrah_majazi
⛔️کپی بدون لینک کانال حرام است ⛔️
🔹
🔹🔹
🔹🍁🔹
🔹🍁🍁🔹
🔹🍁🍁🍁🔹
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_ششم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
اعین بن ضبیعه از قبیله ے بنــے تمیم براے دلجویــے از امــام مےگویـد:
ناراحــت نباشیـد امیــر المؤمنيــن.
هنوز چیزے ڪه ناخوشاینــد شمــا باشد، صورت نگرفتــه است.
امــام مےگوید:
نشنیــدے ڪه افــراد قبیلــه ات به همراه ابن الحضرمــے در صبــر و بر ڪارگزار من شوریده اند و گمراهــان ستمگــــر را علــیه من یارے مےڪنند؟
اعین مےگوید:
پس مرا به نــزد آنــان بفرست!
من تعهــد مےڪنم ڪه آنــان را به فرمانبردارے از تو باز گردانم.
جمعیتشــان را پراڪنده سازم و اخراج ابن الحصرمــے از بصــره یا قتــل او را تضمین ڪنم.
علـــے ســرش را تڪان مےدهد و مےگوید:
همیــن الساعــه حرڪت ڪن.
ليڪن حوادث در قرارگاه فتنـــه در جاے خود آرام نمےایستد.
مخالفــان علـــے متحـــد شده و تصمیم مےگیرند بصـــره را فتــح و اعــلام استقــلال ڪنند.
اما قبله ے ازد تصمیــم مےگیرند از دارالحڪومه حفاظــت ڪنند و مانــع سقوط حڪومت شوند.
بوے جنــگ به شــام مےرسد.
سینــه ها جوشــان و دل ها فروزاننـد.
شمشیــرها از غلاف ها بیــرون آمده، برق آن ها چشــم ها را خیــره مےسازد.
ڪافــے اسـت جرقــه اے زده شود تا آتــش شعله ور گردد.
اما خردمنــدان دو قبیله ے ازد و بنــے تمیــم وارد میــدان مےشوند.
تمیمی ها به ازدے ها پیغام مےفرستند:
شما رفیقتــان را بیــرون ڪنید، ما هم رفیق خود را بیــرون مےڪنیم.
هر یڪ از این دو پیــروز شدند، در دایره ے فرمانش در مےآییم.
بهتـــر اسـت اینڪ افـراد خود را به ڪشتن ندهیم.
اما قبیله ے ازد از این پیشنهـاد بوے نیرنگ را حس مےڪند و پاســخ مےدهد:
هرگــز ما از ڪسے ڪه پناه داده ایم حمایــت مےڪنیم و او را بیــرون نخواهیــم ڪرد.
☘ #ادامـــہ_دارد ...
لینک قسمت اول رمان زیبای #قدیـــس تقدیم نگاهتون😊❤️
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
با ما همراه باشید🌸
💥@chaharrah_majazi
📛کپی بدون ذکر لینک کانال حرام است 📛
دوستان گلم سلام 🌸
از اونجا که #رمان_قدیس بسیار زیبا و فوق العادست
❗️برخی #کانال ها که احتمالا تقوا رو رعایت نمی کنند رمان قدیس رو از کانال ما #بدون_اجازه #کپی❌ میکنند که شرعا #حق الناس است و زحمات همکاران ما از بین میرود
لذا شما #مخاطبین عزیز
در صورت مشاهده رمان قدیس در کانال دیگر بدون لینک @chaharrah_majazi به ما گزارش دهید ❌
👈به زودی کانال سرقت کننده افشا میشود
🔵کانال چهارراه مجازی #تنها کانال ارایه دهنده رمان قدیس🔵
💥 💥💥💥💥 💥
با ما همراه باشید🌸
لینک قسمت اول رمان قدیـــــس
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب
#روحانی
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127
⭕️خانم #آریانـا هافینگتون را می شناسید؟؟؟
#افول_آمریکـــــا
تحلیل سیاسی رو اینجا بخون👇
http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ترور رسانه
💥 💥💥💥💥 💥 با ما همراه باشید🌸 لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
لینک قسمت اول رمان ســراب و رمان قدیـــس🌸
ترور رسانه
🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_ششم
#ریپلای به قسمت قبلی☝️
🔹
🔹🔹
🔹🍁🔹
🔹🍁🍁🔹
🔹🍁🍁🍁🔹
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_هفتم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
برای مدتی بصره آرام می شود.
نه جنگ حاکم است و نه صلح بن صبیعه، نماینده ی امام وارد بصره می شود.
به جای حضور قبيله اش، به نزد زیاد می رود تا هم حکم نمایندگی خود را به او عرضه کند و هم به مردم بصره بفهماند که از نظر حاکمیت هنوز زیاد حاکم است.
سپس به نزد قبیله ی خود می رود، بزرگان قبیله را جمع می کند و می گوید:
به چه علت به کشتار یکدیگر مجهز شده اید و فریب افراد #فریب کاری چون ابن الحضرمی را می خورید؟
شرم آور نیست که شما از بین خاندان پیامبر و ابوسفیان، به سوی معاویه تمایل یافته اید در حالی که پیش از این با علی بیعت کرده اید؟!
پس بیعت خود را نشکنید و به طغیان گری چون معاویه دل نبندید که اگر بر شما غالب شود هرگز از شرش در امان نخواهید بود و از دین و ایمانتان چیزی باقی نخواهد ماند.
خبر حضور نماینده ی امام و تأثیر سخنان او، به گوش مخالفان می رسد و آن ها از ترس تأثیر ماندگاری این سخنان و حضور مستمر او در بصره، تصمیم می گیرند که اجازه ندهند «اعین» به اهدافش نزدیک شود و دسیسه و فتنه ای که تدارک دیده اند، شکست بخورد.
لذا هجمه ای #تبلیغاتی علیه او آغاز می کنند و وقتی می بینند عده ای از ترس و عده ای می روند و او را به #قتل می رسانند.
با #وعده های داده شده اطراف او را خالی می کنند، شبانه به سراغش می روند و او را به قتل می رسانند.
بصره دوباره به بحرانی که بوی #جنگ می دهد، نزدیک می شود.
با کمک قبیله ی ازد و سایر هواداران امام، سپاهی فراهم می آورد آماده ی نبرد می شود.
جارية بن قدامه، دیگر نماینده ی امام وارد به می شود.
پیام مکتوبی از امام با خود دارد.
🌸@chaharrah_majazi
🔹
🔹🔹
🔹🍁🔹
🔹🍁🍁🔹
🔹🍁🍁🍁🔹
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_هشتم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
بر قبیله ی ازد فرود می آید، به نزد زیاد می رود و نامه ی امام را برای آنان می خواند:
شما ای مردم بصره!
ازپیمان شکنی و دشمنی آشکار با من آگاهید.
با این همه جرم، شما را #عفو کردم و شمشیر از فراری هایتان برداشتم و استقبال کنندگان را
پذیرفتم و از گناه شما چشم پوشیدم.
اگر بار دیگر کارهای ناپسند و اندیشه های نابخردانه، شما را به مخالفت و دشمنی با من بکشاند، سپاه من آماده و پا در رکابند و اگر مرا به حرکت دوباره به سوی بصره مجبور کنید، حمله ای بر شما روا دارم که جنگ جمل در برابر آن بسیار کوچک باشد.
قبیله ی ازد بر بیعت خود استوار است و قول همکاری با جاریه را می دهد.
جاريه راه می افتد تا نزد قبیله اش بنی تمیم برود، لیكن از او به سردی استقبال می کنند.
آنان هنوز بر حمایتشان از نماینده ی معاویه اصرار دارند و به بیعت خود با علی پشت کرده اند.
آن ها جاريه را از خود طرد می کنند.
او به ناچار به نزد قبیله ی ازد باز می گردد و می گوید که چاره ای جز #جنگ با آنان ندارند.
هر دو گروه، سواره و پیاده، مسلح می شوند.
بصره در وضعیت یک شهر جنگی قرار می گیرد.
الحضرمی با قبیله ی بنی تمیم و زیاد با قبیله ی ازد، مقابل هم صف آرایی می کنند.
جنگ آغاز می شود.
الحضرمی بر خلاف تصورش، سپاه زیاد را مقاوم و یاران خود را پراکنده می بیند.
مردان قبیله ی بنی تمیم اطراف او را خالی می کنند.
الحضرمی با صلابت می جنگد، اما مقاومت با نیرویی اندک در برابر نیروهای با انگیزه ی قبیله ازد، امکان پذیر نیست.
لذا او مجبور به عقب نشینی می شود.
باعده ی کمی از یاران وفادارش به منزلش پناه می برد که دژ نسبتا محکمی است.
مقاومت را از پشت دیوارها ادامه می دهد.
به او پیغام می دهد که خود را تسلیم کند تا از خونش درگذرند.
اما او راه مقاومت را در پیش می گیرد.
🌸@chaharrah_majazi
🔹
🔹🔹
🔹🍁🔹
🔹🍁🍁🔹
🔹🍁🍁🍁🔹
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_نهم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
مردم، خانه ى الحضرمی را به آتش می کشند و نماینده ی معاویه در شعله های آتش می سوزد و غائلهدی بصره با مرگ او به پایان می رسد.
معاویه طعم شکست را در بصره می چشد، اما او جنگ دیگری با على در پیش می گیرد؛ راهزنی در مناطق مختلف عراق، #ترور دوستداران على، ایجاد رعب و وحشت در میان قبایل مختلف عرب، سیاست جدید معاویه در #ستیز با على است.
***
کشیش مشغول نوشتن بود.
کتاب نهج البلاغه روی میزش باز بود و نیم تنه اش را جلو داده بود و از روی کتاب می نوشت.
سرش را بلند کی نوه اش آنوشا رو به رویش ایستاده بود و صدایش می زد.
از بالای عینک که تا نوک دماغش پایین آمده بود، نگاهی به او انداخت و به چشم ها زل زد.
آنوشا لبخند زد و دست تکان داد و گردنش را کج کرد تا بلکه پدر بزرگ که مثل عروسکی بزرگ جلویش نشسته بود و تکان نمی خورد، حرفی بزند و یا این طور خیره نگاهش نکند.
آنوشا با کف دست روی لبه میز زد و گفت:
بابابزرگ!
بابابزرگ!
کشیش به خود آمد.
نخست دردی در گردن و کتف هایش احساس کرد.
عینکش را برداشت و کمر راست کرد و انگشتان دست ها و كتفهایش را فشرد. آنوشا پرسید:
گردنتان درد می کند بابابزرگ؟
کشیش که انگار تازه متوجه حضور او شده باشد، لبخندی زد و گفت:
تو کی آمدی آنوشا جان؟
آنوشا گفت:
شما داشتید می نوشتید که من آمدم، هر چه صدایتان زدم نشنیدید.
کشیش گردنش را به راست و چپ گرداند و گفت:
حواسم به نوشتن بود.
ببخشید که تو را ندیدم.
✨ #ادامـــہ_دارد ...
💥 💥💥💥💥 💥
با ما همراه باشید🌸
لینک قسمت اول رمان قدیـــــس
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب
#روحانی
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127
🌸@chaharrah_majazi
کپی بدون ذکر منبع اشکال دارد⛔️📛