در فقـه گیسوانت، شیــخِ دلــم اســیر است
جور تو پر «کفایه»، مهر تو بی «مکاسب»!
دکتر #محمد_مرادی
🔴@yahyaei_m
ما
تحت سلطهی رسانهایم
و کودکان غزه
دارند
از سردی نگاه روزگار
یخ میزنند
و میمیرند.
ما
چرا نمیمیریم؟!
#مصعب_یحیایی
🔽ادامه در پست بعد...
🔴@yahyaei_m
«هَپی
نیــو یِـــر...»
این
صدای «بابادوئل» است
که سوار بر تانک مرکاوا
با انبوهی از جعبههای مهمات
از کوچهپسکوچههای غزه
و اطراف
بیمارستان #کمال_عدوان
عبور میکند
و کودکان را
به جشن بمبهای فسفری
و ضیافت تیر و ترکش
دعوت میکند.
سال نو؛
حال نو؛
و غسّــال نو!
رسانهها
دروغ میگویند؛
با این حجم از آتش
هیچ کودکی
در سرما
یخ نخواهد زد!
کاجهای کریسمس را
با چاشنیهای انفجاری
تزیین کنید،
و به کودکان بگویید
«قایمموشک»
بازی قشنگیست؛
بچهها
در چادر آوارگان
«قایم» میشوند،
و پهپادها
-سُکسُک-
با «موشک»
به سقف چادر میکوبند.
بچهها
یکییکی
میسوزند
و بازی
تا سوختن آخرین نفر
ادامه خواهد یافت!
در غزه
هیچکس
از سرما
نخواهد لرزید؛
صهیونیستها
همه جا را
به آتش کشیدهاند.
(این بند را
ندیده بگیرید:)
امیدوارم
آقای عراقچی
امسال هم
سال نو مسیحی را
به وندی شرمن یهودی
تبریک نگفته باشد!
بگذریم...
مصرف را
#دو_درجه_کمتر کنید؛
اما
تورم
و نرخ ارز
و سود دلاریفروشها را
نه!
تنها
پولدارها
حق دارند که زندگی کنند.
دوره،
دورهی دور دور کردن
و استخرهای روباز است!
ریالی بخرید
دلاری سود کنید
و خلقالله را
بفرستید دنبال نخود سیاه یارانهی پنهان!
عیب
از «دلار» است؟
یا «دولا راست» شدن اقتصادخواندهها
پای #مکتب_گرانکن
و شوکدرمانی؟!
آآآی مجلس شورای اسلامی
آدم باش
و عامل نابسامانی ارز را
(همتی کرده)
رسوایش کنید!
میگویم
حالا که
سرعت اینترنت
دم به دم
پایین میآید،
و نرخ ارز
هی بالاتر میرود
بهتر نیست
که جای وزیر ارتباطات
و اقتصاد را
عوض کنید؟!
مردم دو دستهاند:
«غنینژاد»ها
و مستضعفین!
(یادتان نرفته است
که جنگ ما
جنگ فقر و غناست؟!)
کاش
وحید جلیلی
نامهای سرگشاده
به دبیر ستاد تحول صدا و سیما
مینوشت
و نقدی بر
تبلیغات وحشی شهر فرش
و سرای ویرانی
-که دهان مردم را
فرش کردهاند-
منتشر میکرد!
ما
تحت سلطهی رسانهایم
و کودکان غزه
دارند
از سردی نگاه روزگار
یخ میزنند
و میمیرند.
ما
چرا نمیمیریم؟!
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
هدایت شده از «کمــی کــافــر...»
2.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با دل شکسته رفتــم رو به مشــرق تبـــسم
ناگهان رسیدم اینجا، صبحتان بخیر مردم...
#علیرضا_قزوه
🟢@yahyaei_m
یا چهــره بپوش یا بســوزان
بر روی چو آتشـت، سپندی
#سعدی
🟢@yahyaei_m
ناخـــداونـــدان دنیــــا از قیــــامت غافـــلانـــد
این جهان، جز کدخدا دارد خداونـدی دگر
#علیرضا_قزوه
🔴@yahyaei_m
3.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوش رفتم به کویِ بادهفروش
ز آتشِ عشق، دل به جوش و خروش
مجلسی نَغز دیدم و روشن
میرِ آن بزم، پیر بادهفروش
چاکران، ایستاده صف در صف
بادهخواران نشسته دوش به دوش
پیر، در صدر و مِیکِشان گِردَش
پارهای مست و پارهای مدهوش
سینه بیکینه و درون صافی
دل پُر از گفتوگو و لبْ خاموش
همه را از عنایتِ ازلی
چشمِ حقبین و گوشِ رازنیوش
سخنِ این به آن هَنیئاً لَک
پاسخِ آن به این که بادَت نوش
گوش بر چنگ و چشم بر ساغر
آرزویِ دو کَون در آغوش
به ادب پیش رفتم و گفتم
ای تو را دل، قرارگاهِ سُروش
عاشقم دردمند و حاجتمند
دردِ من بنگر و به درمان کوش
پیر، خندان به طنز با من گفت
ای تو را، پیرِ عقل، حلقه به گوش
تو کجا؟ ما کجا؟ که از شَرمت
دختر رَز نشسته بُرقَعْپوش
گفتمش: سوخت جانم؛ آبی ده!
و آتش من، فرونشان از جوش
دوش، میسوختم ازین آتش
آهَ، اگَر امشبم بُوَد چون دوش!
گفت خندان که: هین! پیاله بگیر!
سِتَدَم؛ گفت: هان! زیاده منوش!
جرعهای درکشیدم و گَشتم
فارغ از رنجِ عقل و مِحنتِ هوش
چون به هوش آمدم یکی دیدم
مابقی را همه خطوط و نُقوش
ناگهان، در صَوامعِ ملکوت
این حدیثم، سروش، گفت به گوش:
که «یکی هست و هیچ نیست جز او
وَحْـــــدَهُ لا إِلــــــهَ إِلا هُــــــو...»
#هاتف_اصفهانی
🟢@yahyaei_m
ای بدایت مَدحت، «هل اتی علَی الانسان»
بی تو در خلل خلقت، با تو بی بدل، انسان
عزمِ خیبری بنما، کاه میشود کیهان
کامِ شکّری بگشا، کندویِ عسل: انسان
مادرت که از کعبه، میرسید، میدیدم
یک فرشته میآید، شاد و در بغل: «انسان»
بر جهاز اُشترها ایستادی و گویی
فتح کرده عالم را آنسوی قُلل: انسان
ناز میکند تاریخ بر جهان که او دیده است
روی دوش پیغمبر بشکند هُبل: انسان
تیغ حیدری بردار تا جدا شود از هم
این سوی جَمَل: شیطان، آنسوی جمل: انسان
عاشق تو امّتها، زایر تو ملتها
جز به تو نخواهد کرد فخر بر ملل: انسان
جُملهجمله نو کردی آیهی بلاغت را
گاه میکند اعجاز با همین جُمل: انسان
مدح تو میسّر نیست جز به «لافتی گفتن»
ای نهایت وصفت «هل اتی علی الانسان...»
#امام_علی
#دکتر_محمد_مرادی
🟢@yahyaei_m
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نرسد اگر به «علی» کسی، به کجا رود؟ به کجا رسد؟
#یا_علی
🟢@yahyaei_m
موی من مانند یال اسب مغرورم سپید
روزگار من شبیــه کتـــری چوپــان سیــــاه
#حامد_عسکری
🟢@yahyaei_m
گویی ناف آدمیزاد را با «نسیان» و «عصیان» بریدهاند.
آه. گفتم نسیان...
درد دل میکردم. آتش و آویشنم یخ کرد...
🔻متن کامل در پست بعد🔻
مطمئن نیستم؛ لکن یحتمل آن روز که جناب عزرائیل فرود آمده و با غضب مشتی خاک از زمین برداشت تا خمیر مایهی قامت بنیبشر را به محضر ذات اقدس اله ببرد، دل و دماغ دشت و دمن را نداشته و رسیده-نرسیده چنگی به قلهی کوهها زده و فیالفور به عرش الهی برگشته است. غیر از این باشد که آدمیزاد نباید این همه مجنون کوه و کمر میشد و مفتون قاف و قلهها!
میگویم شاید اصلاً سِرّ این سر گذاشتن آدمی به شانهی کوه در اوقات تشویش و دلتنگی هم همین است. سَلَّمنا! روح ما بالاییست و هی سرک به مُلکِ ملکوت میکشد. ما به اصل خویشتن برمیگردیم و «انّا الیه راجعون» در شأن همهی ابناء بشر است. لکن با همین قاعده «تن» هم به «وطن»ش رجوع میکند. این است که تا گیری به روز و روزگارمان میافتد هوای سنگ و صخره میزند به سرمان و فایز به لب و شروهخوان، راهی کوه و کمر میشویم.
بنیبشر نقطهی پرگار جمعیت هم که باشد باز «تنها»ست؛ چه آنکه جمع، فقط اجتماع «تن»های آدمیان است.
ما، یک مشت پرندهی پراکندهایم که میرویم و نمیرسیم. درست شبیه پرندههای «کوکو» که عمریست پرسشکنان گمشدهای را میجویند و نمییابند.
کوه آسودگاه درد و رنجهای آدمیست؛ و الا که ما در دور این عالم به مقصد و مقصود نمیرسیم.
گهگاه میرویم. زیر سایهی بنکی پیر مینشینیم. هیمهای در آتش میاندازیم. چای و آویشن دم میکنیم. دست حسرت به زانو میزنیم. و فایزی به گَردهی پولاد اسماعیلی میخوانیم:
«اگــر آهـی کشــم افلاک سوزد
در و دشت و بیابان پاک سوزد»
و دلمان که سبک شد برمیگردیم. و پاک فراموشمان میشود که ما اهل و اهلی این جهان نیستیم. چه میشود کرد؟! آدمیم دیگر. و گویی ناف آدمیزاد را با «نسیان» و «عصیان» بریدهاند.
آه. گفتم نسیان...
درد دل میکردم. آتش و آویشنم یخ کرد...
#مصعب_یحیایی
#کوهنوشت
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m