eitaa logo
یارِ مِهرْبان
30 دنبال‌کننده
42 عکس
0 ویدیو
5 فایل
@Yare_mehrban ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
شطرنج با ماشین قیامت شطرنج با ماشین قیامت داستان دیده‌بان نوجوان ۱۷ ساله‌ای است که به ناچار به جای دوست مجروحش راننده ماشین حمل غذا می‌شود. نوجوانی که در کل داستان نامش را متوجه نمی‌شویم و فقط چند باری از پشت بی‌سیم با نام مستعار موسی صدایش می‌کنند. او باید علاوه بر غذارسانی به رزمندگان، به دو نفر از آدم‌های عجیب و غریب آبادان یعنی مهندس و گیتی(زنی بدکاره) که هنوز شهر را ترک نکرده‌اند، غذا برساند. در همان زمان متوجه می‌شود عراقی‌ها یک ماشین رادار دارند و او به دنبال این ماشین رادار که به آن ماشین قیامت می‌گویند می‌رود تا راز آن را بفهمد. این کتاب با نگاهی متفاوت نسبت به بقیه آثار حوزه دفاع مقدس نوشته شده است. بسیاری از مفاهیمی که در کتاب‌های دفاع مقدس همیشه تکرار می‌شوند، در این کتاب از زاویه‌ای متفاوت روایت شده است.  نویسنده: حبیب احمدزاده انتشارات: سوره مهر تعداد صفحات: ۳۴۲ سال نشر: ۱۳۸۷ رمان مقدس @Yare_mehrban
حبیب احمدزاده (۱۳۴۳) نویسنده ایرانی اهل آبادان فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران می باشد. احمدزاده از جمله فعالان در عرصه ادبیات پایداری و مقاومت بوده و تا کنون دو کتاب در این زمینه نگاشته است. گفتنی است وی در نگارش فیلمنامه آژانس شیشه ای. چتری برای کارگردان. دکل و ... همکاری داشته است. آثار : 1- کتاب داستانهای شهر جنگی برنده بهترین کتاب داستان کوتاه دفاع مقدس(1378) برترین کتب بیست سال داستان نویسی دفاع مقدس (1379) 2- شطرنج با ماشین قیامت برنده جایزه ادبی اصفهان (1385) تنها رمان تقدیر شده در کتاب سال دفاع مقدس(1385) کاندید کتاب سال انجمن نویسندگان و منتقدان مطبوعات کشور(1385) کاندید قلم زرین کاندید کتاب سال جمهوری اسلامی ایران. مقدس @Yare_mehrban
شب چله (یلدا) یلدا واژه سریانی است، به معنی تولد یا زایش. در فرهنگ ایرانی از آن با عنوان زمان زایش دوباره‌ی خورشید و پیروزی روشنایی بر تاریکی یاد شده است. ارتباط این جشن با خورشید را می‌توان از نوشته‌های ابوریحان بیرونی استنباط کرد《آن را خورماه نیز گویند. نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هر دو به‌نام خدای متعالی، که هرمزد است نامیده شد.》(آثار الباقیه، ص ۲۹۵) یلدا از مراسمات فلکلور زمستان ایران است که می‌توان ریشه و نمود آن را در زبان و ادبیات فارسی جست‌وجو کرد. از جمله کارهایی که در شب یلدا انجام می‌شود خواند: داستان امیر ارسلان نامدار، شیرویه، فلک‌ناز نامه، مختارنامه و شاهنامه است. (از کتاب درآمدی بر فلکلور ایران، نوشته دکتر محمد جعفری) فارسی فلکلور
ادبیات فلکلور ( ادبیات عامه) فرهنگ عوام در زبان فارسی معادل کلمه بین‌المللی فلکلور به کار می‌رود. نخستین کسی که این کلمه را در سال ۱۸۸۵م به‌کار برد آبرواز مورتن( Ambroise Morton) بود. فلکلور شامل همه موضوعات فرهنگی می‌شود از فلکلور مراسم تا ادبیات. ادبیات فلکلور در شاخه‌های شعر، نثر، نمایشنامه‌های سنتی(تعزیه) را شامل می‌شود. در بسیاری از موارد شعرها و داستان‌ها از لهجه‌ها و زبان محلی یک منطقه بهره گرفته است. با ادبیات فلکلور می‌توان به فرهنگ، آداب و رسوم، اعتقادات، لهجه‌ها و حتی نوع آب و هوای یک سرزمین پی‌ برد. فلکلور
کتاب‌ها با موضوع ادبیات فلکلور درآمدی بر فلکلور ایران (دکتر محمد جعفری) ادبیات فلکلور ایران (ییری سیپک، ترجمه محمد اخگری) ادبیات فلکلوریک در تئاتر کودک و نوجوان( مجید کیمیایی پور) فلکلور
زمستان سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟ ز چشم دوستان دور یا نزدیک مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ... دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم منم من، سنگ تیپا خورده ی رنجور منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد تگرگی نیست، مرگی نیست صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است من امشب آمدستم وام بگزارم حسابت را کنار جام بگذارم چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد! فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندوه، پنهان است حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان نفسها ابر، دلها خسته و غمگین درختان اسکلتهای بلور آجین زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهر و ماه زمستان است. @yare_mehrbann @ketabchee ثالث
۲۶ دی ماه سالروز فرار شاه خائن کتاب داستان انقلاب داستان ساده از جنایت‌های محمدرضا پهلوی برای کودکان @yare_mehrbann @ketabchee اسلامی مقاومت
یار مهربان شاه که دید سید مجتبی خیال تعظیم کردن ندارد، جلو آمد و با او دست داد و گفت:《آقای نواب ما از فعالیت شما در نجف آگاه هستیم؛ همین‌طور از شلوغ‌کاری‌هایی که در فلسطین و مصر به راه افتاد.》 سید مجتبی گفت:《برای مسلمان، همه کشورهای اسلامی یک است. نجف، ایران، مراکش،مصر، همه جای دنیای اسلام، خاک مسلمان است و وظیفه مسلمان این است که کارهایش را انجام دهد. شما هم باید چنین دیدی به کشورهای مسلمان داشته باشید. باید فکر مردم مظلوم فلسطین باشید. نباید با کشورهای بیگانه‌ای که فقط به قدرت فکر می‌کنند، بر ضد کشورهای مسلمان، هم پیمان بشوید.》 شاه، چند لحظه به چشمان او خیره شد و بعد پرسید:《آقای نواب شما چه می‌خونید؟》 -درس هستی، سیاه مشق زندگی. آنچه خوانید برشی بود از کتاب پروانه‌ای که سوخت. نوشته‌ی سارا عرفانی پروانه‌ای که سوخت روایتی است از زندگی شهید نواب صفوی @yare_mehrbann @ketabchee مهربان اسلامی مقاومت