قابل توجه طلاب ارجمند📣📣📣📣
ضمن عرض تسلیت، به اطلاع شما عزیزان می رسانم جهت دریافت کتابهای سال آینده، هفته آینده روزهای دوشنبه،سه شنبه و چهارشنبه( ۱۰تا۱۲ شهریور) به خانم بنی اسدی مراجعه نمایید.
شایان ذکر است، کتاب به کسانی تعلق می گیرد که قبلا درخواست داده و پول به حساب، واریز کرده اند.
ضمنا به طلاب ورودی امسال(۱۳۹۹) بعدا کتاب،تحویل داده میشود.
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهنمای انتخاب واحد
کاری از طلاب
#مدرسه_علمیه_الزهرا_سلام_الله_علیها_یزد
✅
#زنان_عاشورایی7⃣
💐بانو دلهم همسر زهیر بن قین💐
دلهم دختر عمرو، همسر زهير بن قين از شجاعان عرصه كربلاست. 🌼🌼
مورخان نام او را «دلهم» و «ديلم» نيز نوشته اند. 🌱🌱
در ماجراي كربلا چنان كه ميدانيم: كاروان امام حسين (علیه السلام) بعد از دعوت مردم كوفه📜📜، در ذی الحجه از مكه به طرف كوفه حركت كرد.🐎🐎🐎
كاروان عاشقان❤️❤️، منزل به منزل راه ميپيمود و در هر منزل، كرامتي و هدايتي باقي مينهاد.☘☘
در هر گذري، آتش خاطره اي را زنده نگاه ميداشت. 🌸🌸
كاروان ديگري هم اين مسير را طي ميكرد.
منتها نوعي دغدغه و دلهره داشت كه مبادا با امام حسين (علیه السلام) هم منزل و مواجه شود.😕😕
وقتي كاروان امام حركت ميكرد🐎🐎🐎، آنان توقف ميكردند🌻🌻، و وقتي امام و يارانش در جايي خيمه ميزدند، آنان حركت ميكردند.🐎🐎
تا اين كه به منطقه زرود رسيدند و هر دو كاروان در يك جا خيمه افراشتند. 🍁🍁🍁
امام حسين (علیه السلام) پرسيد: «آن خيمه از آن كيست؟ » ❓❓
گفتند: «از زهير بن قين است. »🌺🌺
امام، فرستاده اي را به خيمه زهير بن قين فرستاد📝📝 تا از زهير بخواهد كه به نزد امام برود. 🚶♂🚶♂
زهير و اطرافيان مشغول غذا خوردن بودند.🍱🍱 وقتي پيام را شنيدند، هرچه در دست داشتند، زمين نهادند، بهت و سكوت آنان را فرا گرفت! 😳😳😳
زهير از كساني بود كه احتياج داشت ديگران استعداد پاكي و حق طلبي و ايثارگري را در وجودش به حركت در آورند. 🍃🍃🍃
نخستين گام1⃣ را در اين شكوفايي، امام حسين (علیه السلام) برداشت 🌷🌷
وگام دوم2⃣ را دلهم همسر زهیر.💖💖
ادامه........
براي همين، همسر زهير، وقتي كه ناخرسندي😔😔 و سرپيچي شوهرش را از امام دريافت،
گفت: «اي زهير، فرزند پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) تورا ميخواند، و تو در رفتن كوتاهي ميكني؟ »😳😳
زهير از سخنان همسرش تاثير گرفت و نزد امام رفت و برگشت.🐎🐎
زهير با چهره اي گرفته و مبهوت رفت 😔😔و با چهره اي باز و خندان و درخشان بازگشت.☺️☺️☺️
انگار چهره و كارش مثل غنچه فرو بسته 🥀🥀بود و با ديدار نسيم لطف و آفتاب مهر امام حسين (علیه السلام) باز شد و درخشيد.🌸🌸🌸
گفت كه خيمه اش را كنار خيمه امام برافرازند.☘☘
و به زنش گفت: «من از اين جا به كاروان امام ميپيوندم و تورا آزاد ميگذارم كه همراه برادرت به خانه برگردي🚪🚪 و دوست ندارم به سبب من گرفتار شوي. »🍃🍃
زن زهير راضي نمي شد كه شوهرش را تنها بگذارد، ولي به اصرار زهير، باخانواده اش برگشت 🐎🐎
و با چشماني گريان 😭😭گفت: «خداوند برايت خير بخواهد. روز قيامت نزد جد حسين (علیه السلام) به ياد من باش! »🍀🍀
در برخي از نقلها آمده كه آن زن با ايمان و صالحه، حاضر نشد باز گردد 🌿🌿
و به زهير گفت: چگونه تو ميخواهي در ركاب فرزند رسول خدا جان بازي كني، ولي من از مصاحبت با او محروم باشم؟! 🌼🌼
او به همراه زهير به كربلا آمد و تا هنگام شهادت با آنان بود. 🍁🍁🍁
و چنين است كه ميتوان گفت: زهير وام دار همسر خويش است و رسيدن به افتخار ياري امام حسين (علیه السلام) 🤝🤝
وجان بازي و شهادت در راه دين خدا، بر اثر تشويقهاي همسرش بوده است.☘☘☘
#مردان_حسینی7⃣
💐عبدالله پسر امام حسن(علیه السلام)💐
نوجوان یازده ساله ای است که فرزند امام حسن مجتبی (علیه السلام) میباشد. 🌸🌸
در روز عاشورا وقتی دید سید الشّهدا(علیه السلام)بر زمین افتاده است،😱😱
برای دفاع از عموی مظلومش به سوی میدان شتافت. 🐎🐎
حرمله (لعنه اللَّه عَلَیه) دست او را که در آغوش امام (علیه السلام) قرار گرفته بود🖐🖐
قطع کرد💔💔 و همان جا او را به شهادت رساند. 🌹🌹
🌹✨🌹✨🌹✨🌹
اگر میخواهید عشق حقیقی را درک کنید ...
👇
هر روز با ما همراه باشید
با
#شرح_عاشقی
⏰هرروز
در کانال
#مدرسه_علمیه_الزهرا_سلام_الله_علیها_یزد
@yazd_alzahra2