چی شد که تصمیم گرفتم غساله بشم!!
منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند
کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇
ادامه ی پست چطور من غساله شدم 🌹
تنها برادرم خونه بود
بابام آسم شدید داشت بخاطر گردوخاک خوزستان
نگران بابا ،نگران پیام 🥺 برادر جوانم
نگران دا ( مادرم) تک و تنها بیمارستان
خدایا یعنی قراره چی بشه!
حرف همسایه ها و فامیل
بیقراری خواهرام و برادرم
به شب نکشید برادرم یواشکی رفت بیمارستان مادرم رو گذاشت روی شونه هاش و فرار کرد😭
حقیقتا ماهم دست و پای خودمون رو گم کرده بودیم فکر میکردیم اگه بیمارستان بمونه دا حالش خوب میشه،اما داداشم اجازه نداد ...
از بیمارستان زنگ زدن به بابام اقا مریض شما فرار کرده اگه برنگرده از بهداشت میان بیمارو میبرن و خونه تون رو پملپ میکنیم فکر کنید!!
چی ها کشیدیم منم دستم از همه جا کوتاه و دور بودم ،زنگ زدم برادرم گفتم این چ کاری بود کردی برو دا رو بزار بیمارستان😭
دا تو خونه بدتر میشه اما اگه پیش دکترا باشه دارو میدن و بهتر میشه اگه مادر تو هست ،مادر ماهم هست😭
داداشم گفت : زهرا هیچی نگو ،اونجا میموند دا رو از دست میدادیم دا هیچیش نی فقط ترسیده،
اگه قراره دا چیزیش بشه
بهتره باهم بمیریم تو همین خونه منم باش میخام بمیرم 😭
گفتم زبونت گاز بگیر مگه من جز شما کی رو دارم
تورخدا کله شقی نکن مامان ببر بیمارستان
نیان دم در ابرو ریزی بشه ببین همسایه ها چقدر دارن پشت مامانی حرف میزنن😭
حق الناسی نیاد گردنمون ,گفت مامانی همینجا تو خونه میمونه😭 هیچ کس حق نداره نزدیک خونه بشه خودم هستم و پرستاریشو میکنم
مامانم از ترس اینکه از بیمارستان کسی نیاد دنبالش رفته بود خودشو قایم کرده بود 😭و میگفت پیام نزار منو ببرن بزار تو خونه بمیرم
روزهای خیلی بدی بود هر روز مرگم رو به چشم میدیم ، خلاصه مامان بابا و پیام بیمار شدن و تو خونه موندن اما هیچ کس نزدیکشون نیمشد
💔💔
حوزه فراخوان زد نیاز به غساله دارن تو شهر
جنازه ها موندن روی دست خانواده ها وکسی نیست اموات رو غسل بده...
ادامه دارد..
شب جمعه شب زیارتی ابا عبدالله🥺
بیاد تمام عزیزانی که در حادثه ی متروپل آبادان آسمونی شدن الفاتحه مع الصوات 🥺🌹
یک بار این فیلم گذاشتم پاک شد💔
بخاطر اینکه پ.یجم محدود نشه ،ن.شر .ل.ایک .ک.امنت بزارید...
والا اینجا هم میپره🥺
هدایت شده از Aminikhaah_Media
14 Mostanade Soti Shonood.MP3
19.31M
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه چهاردهم
* عنایات ویژه اهل بیت در جنگ هشت ساله
* فقط وفقط خدا پشتیبان ما بود
* با همه توان با ایران مقابله کردند، اما شکست خوردند.
* معجزه اربعین
* اعوان وانصار وشبکه فعالیت شیطان
* از نطفه روی بعضی ها حساب کردند
* حفاظت شیطان از اعوان وانصارش
* اهمیت احترام به سادات
* اهمیت فرزند آوری شیعیان با رعایت شرایط
* جنگ، جنگ نسل است
* مسئولینی که پرورش یافته آمریکا هستند.
* گوش خدا، به کسانی است که برای رضای او قیام کردند
* اخلاق خدا، با دوستان با دشمنان
* خواب آیه الله بهجت رحمه الله
* کافیه فقط در جبهه خدا باشی
* دایره وسیع حرام زادگی
* قطره بارانی که به خود مباهات کرد.
* نقش ولایت در نورانی وپاک بودن مردم ایران
* «امر» از کلمات بسیار کلیدی
* شیطان از ولایت می ترسد
* وقتی توان ماندن در سیستم اطلاعاتی را نداشتم.
* با استعفای کاری من موافقت نشد
* خوابی که دیدم
* شیطانی که دانه دانه بچه ها را می بردند
* اسلحه ای که شیاطین را می زد
* محفل نورانی که در خواب دیدم
* همه اهل بیت در آن محفل حضور داشتند
* معنای «قائم» را آنجا فهمیدم
* یک لبخند امام رضا تمام غم هایم راشست.
* رزق و روزی ایران به دست امام رضا
* بعضی سلبریتی ها شعائر شیطان اند
* شهرت، اهدایی شیطان
* فعالیت شیطان برای تجربه گران نزدیک به مرگ.
⏰ مدت زمان: ۴۶:۵۸
📆1401/03/18
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهدا
#ایران
#ولایت
❗️ برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
https://aminikhaah.ir/?p=6561
🔔 @Aminikhaah_Media
هدایت شده از Aminikhaah_Media
15 Mostanade Soti Shonood.mp3
18.32M
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣جلسه پانزدهم
* از بچگی عاشق این بودم که فرشته ها را ببینم.
* دوست داشتم شیاطین را نیز ببینم
* فهمیدم که نباید با شیطان صحبت می کردم
* سه واقعه از آینده دیدم
* همه کشورها تسلیم آمریکا بودند به غیر از چندتا
* خبر عجیبی که مطابق با رویای من بود
* پیمان صلحی که به نفع اسرائیل بود
* حجم عظیمی از آب که حیوانات را با خود آورد
* آب رودخانه به آسمان رفت وحیوانات پخش در خانه ها شدند
* بیماری که حیوانات را وحشی می کرد
* مریضی حیوانات به انسان ها سرایت کرد
* چرخه طبیعت، بهم ریخت
* دیدم جنگی در ایران روی می داد
* مردم کاملا بی خیال نسبت به جنگ
* هیچ کس به حرفم گوش نمی داد
* افرادی که احمقانه دلسوزی می کردند
* عاقبت آن چهار نفر
* هر کدام از واقعه ها بطنی داشت
* حیواناتی که در خانه ها یافت می شود
* عالم میکروب ها
* ویروس های حیوانی، که در انسان ها جواب می دهد
* چه طور فهمیدم که همسرم از دنیا می رود
* انقطاعی که نشان از مرگ داشت
⏰ مدت زمان:۴۴:۴۵
📆1401/03/19
#آمریکا
#اسرائیل
#ویروس
❗️ برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
https://aminikhaah.ir/?p=6561
🔔 @Aminikhaah_Media
هدایت شده از Aminikhaah_Media
16 Mostanade Soti Shonood.mp3
18.28M
🔉#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه پایانی
* جریان بیماری همسرم
* هر چه باخدا در میان گذاشتم رابرایم نوشتند.
* دوست داشتم زندگی من، شبیه امیرالمومنین باشد.
* خدا به چه کسانی بدهکار است؟
* افتخارعمرم این است که پرستار همسرم بودم.
* آخرین باری که همسرم به اتاق عمل رفت
* وقتی مادربزرگم را درخواب دیدم؛ فهمیدم کار تمام است.
* برای اموات باقیات صالحات بفرستید.
* مواظب بدیهیات زندگی ام بودم
* در شیطان،برای ما هیچ خیری نیست مگر با مخالفت با او
* سختی هایی که مبتلا بودم و ابتلائات الهی.
* اثر تقوای چشم
* نباید شیاطین را به زندگی راه داد
* چگونه شیطان را از خود دور کنیم؟
* شکستن نفس، بسیار سخت تر از شکست شیطان.
* غفلت، کار اصلی شیطان
⏰مدت زمان:۴۴:۵۷
📆1401/03/20
#امیر_المومنین
#ابراهیم_هادی
#غفلت
❗️برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
🌐 https://aminikhaah.ir/?p=6561
🔔 @Aminikhaah_Media
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۸ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ مادر 🌱 در همان اتاق ایزوله، یکباره به فکرم رسید که چند وقت است
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۹
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
چشمان فرزند
➖ نکات جالبی را از زندگی خودم، در همان لحظات و در حضور حضرت عزرائیل مشاهده کردم که به مرور بیان می کنم.
➖ یکی از فرزندانم به نام زهرا، زمانی که خردسال بود، به خاطر سوختگی شدید در بیمارستان بستری شد. خوب نیست خاطر دوستان را مکدر کنم، اما برای اینکه تمام ماجرا را بدانید، سال ۱۳۸۸ همسرم می خواست آب جوش کتری را داخل فلاسک بریزد، زهرا که آن زمان دستش را به دیوار می گرفت و راه می رفت، چهار دست و پا و بی صدا به داخل آشپزخانه رفت. او از پشت، پای مادرش را گرفت که بلند شود. همسرم یکباره ترسید و کتری آب جوش از دستش رها شد و روی سر بچه افتاد!!
➖ پوست سر و صورت و چشمان فرزندم کاملا آسیب دید. نمی توانم آن لحظات را توصیف کنم. صدای جیغ و ناله فرزند با فریادهای همسرم همراه شده بود. من سریع او را زیر شیر آب یخ گرفتم و به بیرون از خانه دویدم. زهرا را برداشتم و پشت فرمان ماشین نشستم. بچه از بس جیغ زده بود توان گریه نداشت. نمیدانم چطور به بیمارستان سوانح سوختگی شیراز رسیدم. آن زمان در شیراز زندگی می کردیم. ماشین را رها کردم و دویدم. وقتی او را به داخل اورژانس بردیم، مشاهده کردم که تمام بافت سر و صورت فرزندم از بین رفته. خون از سرش جاری شده. موهای سرش همه سوخته و ریخته بود.
➖ اما گفتند به خاطر سوختن مردمک و قرنیه، چشمان فرزند شما نابینا شده! دکتر اورژانس کمی صورت و سر او را پانسمان کرد و گفت: سريع او را به بیمارستان تخصصی چشم ببرید.
➖ دکتر فوق تخصص او را دید و بررسی کامل انجام داد. او هم تأیید کرد که هر دو چشم دخترم نابینا شده.
➖ نمیدانید چه شبی را پشت سر گذاشتیم. همسرم به بیمارستان آمد و تا صبح بالای سر این کودک نشستیم و گریه کردیم.
➖ مرتب توسل به حضرت زهرا (سلامﷲعلیها) داشتیم. می دانستم که بیشتر بلاهایی که بر سر انسان می آید نتیجه گناهان و اشتباهات خود اوست، لذا همین طور با همسرم استغفار می کردیم.
➖ ساعت ۱۰ صبح روز بعد، دکتر متخصص چشم آمد و پانسمان چشمان فرزندم را باز کرد. معجزه ای صورت گرفت! دعاهای عاجزانه من و همسرم جواب داده بود. اتفاقی که می توانست باعث پشیمانی و گرفتاری من و همسرم شود به خیر گذشت.
➖ چشمان زهرا مثل مروارید میدرخشید. مرا نگاه کرد، مادرش را نگاه کرد و رفت سمت مادرش و در آغوش او قرار گرفت. من و همسرم با تعجب به هم نگاه کردیم؛ یعنی زهرا مادرش را دید!؟
➖ دکتر دوباره چشمان فرزندم را توسط دستگاه بررسی کرد. بار دیگر این بررسی را انجام داد و پرونده دخترم را با تعجب نگاه کرد. رو به من گفت: خود آقای دکتر... نوشتند که این بچه نابینا شده!؟ گفتم: بله، دیشب چند سری آزمایش کردند. قبل از ایشان هم دکتر دیگری در بیمارستان سوانح سوختگی بررسی کرد و همین را گفت. دکتر سرش را به علامت تعجب تکان داد و گفت: الان که چشم فرزند شما کاملا بیناست. شما بروید و کارهای مربوط به سوختگی را پیگیری کنید.
➖ نمیدانید چه حالی داشتیم. با خوشحالی از بیمارستان تخصصی چشم بیرون رفتیم. آن روزها مشکلات فرزندم خیلی سریع برطرف شد. سریع تر از آنچه فکر می کردیم.
➖ حالا در آن سوی هستی و زمانی که روزهای زندگی ام حسابرسی و بررسی می شد، همین ماجرا را دیدم. یقین داشم که هیچ بلایی بر سر انسان نمی آید مگر به خاطر اشتباهات و گناهانش، فقط درصد کمی از خواص هستند که بلاها برای رشد و ترقی آنهاست.
➖ در ایامی که دخترم سوخت، من چندین بار همسرم را با کلام خودم اذیت کردم. من دوسال بعد از ازدواج، فهمیده بودم که همسرم در دوران کودکی سرطان داشته و پس از چند سال پیگیری، معالجه و درمان شده بود. حالا همین مطلب را در جواب بعضی از گلایه های همسرم تکرار می کردم: چرا تو خواستگاری نگفتی سرطان داشتی؟ و... همسرم دلش شکست.
➖ خداوند با این بلایی که بر سر دخترم آمد، می خواست بفهماند که بیماری و بلا در دوران کودکی برای هر دختری می تواند باشد. اما با استغفارهایی که آن شب در بیمارستان انجام دادیم و با توسل به مادرم حضرت زهرا (سلامﷲعلیها) خداوند بینایی و سلامتی زهرا را به ما برگرداند.
➖ در زمانی که من در مأموریت بودم، زهرای شش ساله نیز همراه مادرش در بیمارستان بود.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دیدن ملکوت دردناک خوردن لقمه حرام در جریان مرور زندگی توسط یک تجربه گر مرگ موقت
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اظهارات تکاندهنده کارکنان بهشت زهرا !
پیشنهاد دانلود👌
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
یه مورد تصادفی داشتیم ، از راننده پرسیدم که چجوری تصادف کردن؟
گفت پدر و مادر با پسر ۱۸ سالشون میرفتن بندر، پسرشون پشت ماشین بوده ، تصادف میکنن ، پدر و مادر فوت میشن😥
خیلی ناراحت شدم🥺 ، آخه بچه ای که تازه گواهی نامه گرفته ، هنوز توی جاده نمیتونه رانندگی کنه چرا باید پدر و مادر همچین سهل انگاری بکنن؟
کسایی که راننده هستن میدونن که رانندگی داخل شهر با رانندگی بیرون شهر کلی فرق داره ، نمیشه گفت وقتی توی شهر خوب ماشین میبریم پس میتونیم به همین خوبی هم بیرون شهر و توی جاده های کمربندی که پر از ماشین های سنگینه رانندگی کرد، روحشون شاد 🙏🖤 سعی کنیم این چیزا برامون درس عبرت بشه
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
داشتم به این فکر میکردم که این پسر ، تا آخر عمرش چقد عذاب میکشه و خودشو مقصر مرگ پدر و مادرش میدونه🥺
هدایت شده از Aminikhaah_Media
01 Porsesh Va Pasokh Mosianade Soti Shonood (1401-03-26).mp3
15.24M
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 پرسش و پاسخ بخش اول
* استقبال بی نظیر از مباحث شنود
* سوالات بسیار زیاد و در زمینه های مختلف کاربران
* چرا برخلاف گفته قرآن، شیطان اینقدر قوی بود؟
* یکی از کید های شیطان، این است که خود را ضعیف جلوه دهد.
* اگر درحزب الله باشی، کید شیطان ضعیف است.
* شیطان پیامبر خدا را از بهشت بیرون کرد.
* اگر قدرت شیطان را حس کردی، به دامان خدا پناه می بری.
* چرا انسان در حالات خاص، نباید اطراف محتضر باشد؟
* چرا نباید محتضر تنها بماند؟
* تجربه تا چه اندازه اهمیت دارد؟
* مخاطب این حرفها تویی؛ خود خودت!
* گاهی حاجات دیگران، در دست ماست.
* اجابت دعا با رسیدگی به دیگران.
* کاوری که خدا بر اعمال ما کشیده است.
* اینکه از نیات دیگران آگاه بودم، آزارم می داد.
* با اراده، بلوک ها را جا به جا می کردم.
* قدرت شهید ونفوس اولیا
* ملائکه در عالم ماده تصرف می کنند.
* آیا در برزخ، امکان گریه وجود دارد؟
* گریه ی آنجا، از جنس این دنیا نیست.
⏰مدت زمان:۳۷:۰۴
📆1401/03/26
#شیطان
#ملائکه
#محتضر
#نیات
❗️برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
🌐 https://aminikhaah.ir/?p=6561
🔔 @Aminikhaah_Media