eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
18.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۳۴ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ روزهای سخت ۲ 🍂 در حال محاسبات مادی بودم که ناگهان متوجه عنای
🥀ـ﷽ـ🥀 ۳۵ روزهای بی تو بودن 🥀 در همان روزهایی که کار آموزش و مسائل امنیتی خیلی زیاد شده بود، یک روز به مادر همسرم زنگ زدم و گفتم: اینجا کارهایم خیلی زیاد است، اگر امکان دارد امشب را پیش همسرم و بچه‌ها بمانيد، من فردا عصر می آیم. 🥀 کمی به کارها رسیدم و نیمه‌های شب در اداره خوابیدم. در عالم خواب دیدم که مادر بزرگ مرحومم که مرا خیلی دوست داشت، بالا سر دیگ ایستاده و مشغول پخت غذاست. رفتم و گفتم: به به، چطورید؟ به ما هم از این غذا می دهید؟ گفت: نه، برای شما نیست. همسرت داره میاد، برای او دارم آش درست می کنم. از خواب پریدم. ترسیدم. خدایا این چه خوابی بود؟ توی دفتر کار نماز صبح را خواندم. بلافاصله بعد از نماز، گوشی من زنگ خورد. از این تماسهای بد وقت همیشه ترس داشتم. مادر همسرم بود. رنگ از چهره ام پرید. سلام کردم، اما او پشت گوشی ناله میزد و گریه می کرد... عصر روز بعد نشسته بودم کنار قبر همسرم. 🥀 به اتفاقات این دو سال فکر میکردم. از سال ۱۳۹۳ که من به بیمارستان رفتم تا سال ۱۳۹۵ که همسرم از دستم رفت. خداوند پس از ماجرای بیمارستانم، امتحانات سختی از من گرفت. اما هیچ گاه ناشکری نکردم. گفتم خدایا توفیق بده که بعد از این هم بنده ات باشم و ناشکری نکنم. 🥀 قبل از چهلم همسرم بود که از طريق رصد نیروهای نفوذی، گزارشی برای ما ارسال شد که یک تیم خرابکار از مرزهای غربی وارد کشور شده اند. من با یک تیم ویژه به دنبال آنها رفتیم. از طرفی نگران بودم که به مراسم چهلم همسرم نرسم و از طرفی می دانستم که اگر این تیم وارد کشور شود، خسارت جبران ناپذیری رقم خواهد زد. در آخرین تعقیب و گریز، توانستیم تمام اعضای این تیم را دستگیر کنیم. 🥀 بلافاصله راهی قم شدم. یک ساعت قبل از شروع مراسم رسیدم، اما با برخوردهای سرد خانواده همسرم مواجه شدم. یکی از مسئولین امنیتی همراه من آمد و برای خانواده همسرم توضیح داد که من در این مدت چه کردم. اما آنها ناراحت بودند و می گفتند چرا دیر آمدی! بچه های من که چند سالی محبت مادر را ندیده بودند، حسابی افسرده و پرخاشگر شده بودند. آن زمان زهرا هشت ساله و محمدعلی شش ساله بود. خانواده همسرم به من گفتند که فرزندانت، به دلیل از دست دادن مادر، باید در کنار خودت باشند، آنها را بردار و ببَر! 🥀 با آنها صحبت کردم که پول پیش منزل را بگیرم تا بتوانم در تهران جایی را رهن کنم. اما گفتند پول پیش را گرفتیم و خرج کفن و دفن و مراسم ها کردیم. پول پیش منزل من در قم از بین رفت. می خواستم بچه‌ها را بیاورم تهران و خانه ای اجاره کنم، اما چیزی نمانده بود. نفس عمیقی کشیدم. 🥀 رفتم سر مزار همسرم و حسابی گریه کردم. من و او، عاشق و معشوق بودیم. حسابی همدیگر را دوست داشتیم. حالا باید میماندم و در فراق او، با حجم کار بسیار بالا، دو فرزندم را هم بزرگ می کردم. از طرفی هیچ جایی در تهران نداشتم. نه خانه‌ای، نه پولی که جایی را اجاره کنم، نه وسایل زندگی و... 🥀 دست بچه ها را گرفتم و به سوی تهران آمدیم. دخترم را به خانه برادرم بردم و پسرم را به منزل مادرم. گفتم: چند وقتی از این دو تا مراقبت کنید. من هم در اداره مشغول بودم وشبها نیز همان جا می خوابیدم. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
2.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غسل جنین از چهار ماهگی واجبه کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
2.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا هفت مرده غسل و کفن کنم گناهانم بخشیده میشه؟ کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
1.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه این روز رو تجربه میکنیم امروز یا فردا کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روایتی از آنچه بر یک مرد به دلیل بد اخلاقی با همسر در برزخ گذشت ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠تجربه مرگ موقت برای مردی که همواره می گفت "اون دنیا رو کی دیده؟" ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅ @BaSELEBRTY
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مردی که 5 سال از ترس به آسمان نگاه نکرد! ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روایتی عجیب از موجود وحشتناکی در برزخ که بازتاب اعمال دنیاست ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠اثبات اظهارات تجربه گر مرگ موقت توسط پزشک اتاق عمل ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠توصیه تجربه گر مرگ موقت به مردانی که با همسرشان بداخلاقی می کنند ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2566840 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روح خارج از کالبد چه ادراکاتی دارد؟ ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2566840 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۳۵ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ روزهای بی تو بودن 🥀 در همان روزهایی که کار آموزش و مسائل امن
🥀ـ﷽ـ🥀 ۳۶ آسانی پس از سختی 🌹 در همان ایام، وقتی فشار زندگی شدید شد، تصمیم گرفتم عازم سوریه شوم. 🌹 گفتم می روم برای پیوستن به مدافعان حرم. تمام کارها هماهنگ شد. اما با خودم گفتم: قرار بود هرکاری می خواهی انجام دهی، فقط برای رضای خدا باشد. آیا واقعا نیت تو رضای خداست، یا فرار از شرایط موجود؟! تصمیم گرفتم بمانم. با اینکه می دانستم این ماندن، از رفتن سخت تر است. من فقط خدا را داشتم. لذا آن شب هم فقط راز دل برای خدا گفتم. اما به این کلام نورانی الهی یقین داشتم که می فرماید:« اِنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْرا» 🌹 یقین داشتم که زندگی همیشه این گونه نخواهد بود. به یقین پس از این همه سختیها دوران آسانی هم خواهد آمد. 🌹 من بچه ها را همان شب آوردم و با هم به یک خوابگاه رفتیم. چند روزی مرخصی گرفتم و در جایی شبیه مسافرخانه پیش بچه ها بودم. منتظر بودم که خداوند گشایشی ایجاد کند. یقین داشتم که به زودی این اتفاق خواهد افتاد! 🌹 در این مدت که همسرم از دنیا رفته بود، خیلی ها برای من خواستگاری رفتند. اما با جواب منفی مواجه بودند. کسی زیر بار دو فرزندم نمی رفت. من هم نمی دانستم چه کنم. 🌹 مدتی قبل، برادرم با همسرش راهی شیراز شدند. خانواده خواهر همسرش تصادف کرده بودند. باجناق برادرم در آن سانحه از دنیا رفت. چند ماه بعد از فوت آن بنده خدا، خداوند یکباره به ذهن برادرم انداخت که این موضوع را مطرح کند. آن شب خدا وسیله را جور کرد. همسر برادرم با خواهرش صحبت کرد و شرایط من و فرزندانم را برای او توضیح داد. او هم که یک دختر داشت، همراه با آنها به تهران آمد. به مسئول اداره، موضوع و شرایط خودم را گفتم. یک منزل سازمانی در اختیار ما گذاشتند. یک مراسم مختصر نیز برگزار شد و همسرم با دخترش به منزل ما آمدند. 🌹 یکباره ورق زندگی ما برگشت. دیگر بچه های من پرخاشگر و ناراحت نبودند. خداوند لطف خودش را در حق من کامل کرد. زندگی هر روز زیباتر از قبل شد. 🌹 پراید را برای بدهی‌ها فروخته بودم. برای خودرو ثبت نام کردم و قبل از آغاز گرانیها توانستم ماشین بخرم. سال ۱۳۹۷ خداوند فاطمه را به خانواده ما هدیه داد، دختری زیبا و دوست داشتنی. الان هم که با شما صحبت می کنم یکی دو روز است امیرعلی، پنجمین فرزند خانواده ما به دنیا آمده. البته پنجمین فرزند با احتساب دختر همسرم. 🌹 ما در منزل هیچ گونه کمبودی نداریم. با اینکه حقوق من به خاطر بدهی‌ها و... خیلی کم است اما برکت را حس می کنم. من خیلی به خداوند مهربان بدهکارم. 🌹 امیدوارم بتوانم برای رضای او کار کنم. 🌹 امیدوارم بتوانم به همه بگویم که چه خدای مهربانی داریم. 🌹 اگر عبد واقعی باشیم، او به ما همه چیز را نشان خواهد داد. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59