eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
18.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 💠 نماز با تیمم و پشت به قبله 💠 🌸 خانم فریده مصطفوی می گویند: شب پانزده خرداد 42، آقا توی حیاط خوابیده بودند که مأموران رژیم آمدند، در را شکستند و وارد خانه شدند. خود امام برای من تعریف می کردند: وقتی آن ها در را شکستند، من متوجه شدم که آن ها آمده اند مرا بگیرند. فوراً به خانم گفتم: «شما هیچ صحبتی نکنید، بفرمایید توی اتاق.» من دیدم آن ها ریختند توی منزل. 🍃 احتمال دادم ممکن است اشتباه کنند و مصطفی را ببرند. به همین جهت گفتم: « خمینی من هستم.» آماده بودم و مرا بردند. چون کوچه ها باریک و کوچک بود، ما را توی ماشین کوچکی گذاشتند و تا سر خیابان بردند. سر خیابان یک ماشین خیلی بزرگ ایستاده بود. مرا سوار ماشین بزرگ کردند و حرکت کردند. 🍃 یک نفر یک طرف من نشسته بود که از اول تا آخر سرش را گذاشته بود کنار دست من و به بازویم تکیه داده بود و گریه می کرد. یکی دیگر هم طرف دیگرم نشسته بود و مرتب شانه ام را می بوسید. همین طور که می آمدیم توی راه، من گفتم: «نماز نخوانده ام، یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم.» گفتند: «ما اجازه نداریم.» گفتم: «شما که مسلح هستید، من که اسلحه ای ندارم. به علاوه شما همه با هم هستید و من یک نفرم، کاری که نمی توانم بکنم.» گفتند: «ما اجازه نداریم.» 🍃 فهمیدم که فایدهای ندارد و این ها نگه نمی دارند. گفتم: خوب، اقلاً نگه دارید تا من تیمم کنم. این را گوش کردند و ماشین را نگه داشتند، اما اجازه پیاده شدن به من ندادند، من همین طور که توی ماشین نشسته بودم، از توی ماشین دولا شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم کردم. 🍃 نمازی که خواندم پشت به قبله بود. چرا که از قم به تهران می رفتیم و قبله در جنوب بود. نماز به تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت! این طور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود. 📗 برداشت هایی از سیره امام خمینی رضوان الله علیه، ج3، ص51 و 52. 🔵کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
⬆️🌷داستاني عجيب از (قسمت دوم) امام با حالتی خیر خواهانه فرمود: پسرم چرا نماز نمی خوانی!؟ چرا گناه می کنی!؟ خدا چه بدی به تو کرده!؟ تعجّب کردم. گفتم: حاج آقا! شما از کجا می دانید!؟ امام فرمودند: شما هم به دین خودت عمل کن، به این مقام می رسی. بعد انگشترشان را در آوردند و گفتند: این انگشتر مال شما. حضرت امام ادامه داد: تو خوب می شوی! خوب می شوی! با دختر یک آیت الله ازدواج می کنی، امّا بچّه دار نمی شوی، بعدها راه کربلا باز می شود. در سفر اوّل کربلا نه، در سفر دوّم، پايين پای حضرت عبّاس سلام الله عليه ایست قلبی می کنی و از دنیا می روی و تو را کنار قبر حضرت عبّاس سلام الله عليه دفن می کنند. ولی این مطلب را به کسی نگو! حاج آقای احدی! همه مطالب امام تا اینجا درست بود. من داماد یکی از آیات عظام شدم. بچّه دار هم نشدم. سفر اوّل کربلا رفتم. حالا عازم دومين سفر کربلا هستم. آيت الله احدی ادامه داد: ایشان رفت کربلا و ما منتظر بودیم. کاروان برگشت. امّا دوست ما همراه کاروان نبود! اهل کاروان گفتند: درست کنار قبر حضرت عبّاس سلام الله عليه ، در حال خواندن زیارتنامه، ایست قلبی کرد و از دنیا رفت. آمدند او را برای دفن از حرم بیرون ببرند، خدّام حرم حضرت عبّاس سلام الله عليه آمدند و گفتند: کجا!؟ حضرت عبّاس سلام الله عليه در عالم خواب به ما پيغام داده که این مرد با این مشخّصات را پایین پای من دفن کنید! الان جلوی کفشداری حضرت عبّاس سلام الله عليه ، قسمت پایین پای حضرت، سنگی است که روی آن نوشته:مرحوم عبّاس مرندی. 🔵کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
📌 *"مظلوم ترین مادر شهید ایران"* 💢 *مادر شهید* میگفت : من *مظلوم ترین مادر شهید ایرانی* هستم برام تعجب بود که یک *مادر شهید* خودش این حرف رو بزند پرسیدم : منظورتون چیه حاج خانم⁉️ 🔹 *مادر شهید* گفت: *پسرم یوسف* بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر آمد مرخصی و به ما در مزرعه کمک میکرد. 🔹 کوموله ها ریختند و *یوسف* رو دستگیر کردند ، به او گفتند به *خمینی* توهین کن ولی *یوسف* این کار رو نکرد. به من گفتند به *خمینی* توهین کن. گفتم هیچ وقت چنین کاری نمیکنم. 🔹 گفتند: *بچه ات را میکشیم.* ؛بازهم قبول نکردم. 🔹 *پسرم یوسف رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند*😔 🔹 گفتند: به *خمینی* توهین کن؛ بازهم گفتم: نه 🔹 گفتند: *کاری میکنیم که از غصه دِق کنی.*‼️ من رو با *جنازه تکه پاره شده یوسفم* کردند در یک اتاق و در رو قفل کردند ؛ با *جنازه پسرم* تنها بودم. 🔹 بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: *باید خودت پسرت را دفن کنی.* گفتم : *من مادرم*، با من این کار را نکنید، *من طاقت ندارم روی صورت یوسفم خاک بریزم.*🍂 گفتند: اگه این کار رو نکنی دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها میگردانیم 🔹 شروع کردم با دستان خودم برای *پسرم* قبر درست کردن، هر مشت خاک که برمیداشتم با گریه میگفتم: *یا فاطمةالزهرا، یا زینب کبری...*❣️ انگار همه عالم کمکم میکردند برای حفر *قبر پسرم.* 💢 *قبر که آماده شد گفتند خودت باید خاکش کنی...* *دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم*،گوشه ای از چادرم را جدا کردم و *بدن تکه تکه پسرم* را گذاشتم داخل چادر. *نگاهم به جنازه اش که افتاد باز دلم گرفت*، آخه نه نمازی بر جنازه خوانده شد ، نه تشییعی شد، نه کسی بود دلداریم بدهد 🔹 فقط *خدا خودش شاهد هست* که *یک خانم چادری* بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: *صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو...*🍂 🔹 کنار قبرش نشستم و *با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم...* به همین خاطر من *مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم.* 🔹 به راستی مثل کوه پای *نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی* (ره) ایستادند ما چه قدر پای ارزش هایمان ایستاده ایم⁉️ *شهید_یوسف_داورپناه*🕊🌹
تعبير خواب حضرت رحمه الله زمانى كه حضرت امام خمينى قدس سره در نجف بودند، پسر ايشان آيت الله شهيد سيد مصطفى رحمه الله در درس اخلاق كه به صورت خصوصى آيت الله كشميرى رحمه الله افاضه مى فرمودند شركت مى كرد و از ايشان براى حضرت امام خيلى تعريف مى كند. حضرت امام مى فرمايند: چيزهايى كه مى گويى صحيح است ولى من دليل مى خواهم ، برو به ايشان بگو: من در فلان تاريخ چه خوابى ديده ام ؟ آقا سيد مصطفى هم جريان را به آقاى كشميرى رحمه الله گزارش مى دهد. ايشان هم مى فرمايند: به پدرت بگو كه در خواب ديدى كه از دنيا رفته اى و در حالى كه جسدت در قبر قرار گرفت زير سرت سنگى اذيت مى كرد و على عليه السلام مى آيند و آن سنگ كه شما را ناراحت كرده بود را بر مى دارد. وقتى مرحوم آقا مصطفى صحبت هاى آقاى كشميرى را به عرض امام مى رساند حضرت امام مى فرمايند: كاملاً صحيح است . برو و از ايشان تعبير خواب را هم بپرس . براى مرتبه دوم آيت الله شهيد سیّد مصطفی خدمت آيت الله كشميرى مى رسد و تعبير خواب را مى خواهد، آيت الله كشميرى مى فرمايند: به پدرت بگو نجف به منزله قم است براى شما، و آن سنگ موانعى است كه در كار شما بوجود آمده است كه انشاء الله با عنايت امير المومنين عليه السلام اين موانع حل مى شود و شما بر مى گرديد به ايران و به هدف تان هم مى رسيد و در ايران هم از دنيا مى رويد. 📚برگرفته از :کتاب داستان های عارفانه 🔵 کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
هزار طایفه آمد، هزار مکتب رفت و ماند شیعه که قال الامام صادق داشت باز هم حکایت در سوخته و دستان بسته و کوچه و اسارت آقا جان، شاید وقتی با دست بسته و پای برهنه به دنبال مرکب می‌کشاندنت تمام قصه های تلخ شیعه برایت مجسم شد! قبر بی زائر و بی چراغ و بی سایبانت، سند مظلومیت شیعه است هدیه صلوات دلسوختگان، پیشکش غربت بقیع شما. 🏴 برای شرکت در این ختم پر برکت لطفا از طریق لینک زیر اقدام بفرمایید : 🖋️http://khatmesalawat.ir/100382 @Taalei_edu
2.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت امروز "مررررگ انددددیشی" بود. این کلیپ رو سیو کن، هروقت غیبت کردی یا یه کاری کردی که خدا دوست نداشت از تو ببینه، دوباره این کلیپ رو ببین 👁 هروقت خواستی گناهی انجام بدی، همین لحظه توی قبر رو یادت بیار، دیگه گناه نمیکنی ❌ بیشتر به آرامگاه ها سر بزنیم، خدا میخواد یادمون نره ته زندگی مون کجاست؟ اینطوری بیشتر به کارهامون رسیدگی می کنیم
📣 سریال ؛ زندگی مجاهدانه راوی کتاب «عصرهای کریسکان» از امشب شبکه یک ✊ مردی که مبارزه برایش تمام نشد... َ💬 «کُرد وطنش را نمی‌فروشد» سال ۹۹، به بهانه رونمایی از تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب رفته بودیم مصاحبه با ؛ رزمنده از شمال‌غرب ایران که حاضر نشده بود وطنش را بفروشد، سرباز استعمار شود و به آغوش حزب بعث برود. همین هم باعث شده بود که ضدانقلاب کینه‌اش را برای همیشه به دل بگیرد. در دیداری که با داشت، گفته بود: «افتخار دارم که سرباز عزیزان بزرگی مثل شهید چمران، باکری، بروجردی و صیاد شیرازی بوده‌ام. همه رفتند و من ماندم. علتش چه بوده نمی‌دانم!» رهبری هم ایشان را جزو خواندند. ❗وی دو مرتبه توسط اسیر شده بود تا بالاخره در ۱۳۷۴ آزاد شد. هم خودش و هم خانواده‌اش مشقات زیادی کشيدند‌؛ اما از مسیر برنگشت. خودش روایت جالبی از آن دوران دارد: «اسیر شدم، ولی تسلیم نشدم!» 🎞️ حالا از قصه این قهرمان سریالی تولید شده به اسم و قرار است از امشب روی آنتن برود. چهارشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها ساعت ۲۲:۱۵. تماشای آن را از دست ندهید! 🌷 ✳️ شادی روح این والامقام صلوات اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄         @BaSELEBRTY