✥فاطمهـۜ✥ 🥀صدیقه طاهره سلام الله علیها: «فضه!! علی را کجا بردند؟»😭 ‌✥82

✥ راوی✍️: صدیقه طاهره سلام الله علیها کمی بعد به هوش آمدند... 😔 ✥81

🌱فضه: «مسجد... 😭 برای بیعت...» 83

‌✥فاطمهـۜ✥ 🥀صدیقه طاهره علیها السلام: «اگر دست از سر پسر عمویم برندارید، سرم را برهنه میکنم، گریبان چاک میزنم و همه تان را نفرین میکنم. به خدا نه من از ناقه صالح کم ارج ترم و نه فرزندانم کم قدرتر...» ‌✥85

✥ راوی✍️: ستون های مسجد به لزره درامد. وحشت همه را فرا گرفته است. وای اگر تو نفرین میکردی! ای کاش نفرین میکردی😔😔 ✥86

✥ راوی✍️: نمیدانم تو با کدامین توان، به مسجد دویدی😔 وقتی علی را در چنگال دشمن و شمشیر را بالای سرش دیدی😔 فریاد زدی: ✥84