به بابا گفتم میخوام برم بهزیستی بچه ها
امشب حال خوشی ندارن میخوام پیششون باشم
مامان:بیا خونه یه استراحتی بڪن فردا صبح برو
زینب:نه مامان بذارین برم
بابا:باشه برو ولی شب ساعت ۹میام دنبالت
زینب:چشم
همینکه وارد بهزیستی شدم دیدم همه ی بچه ها توی حیاط نشستن وانگار ڪه منتظرن
خودمو ڪنترل ڪردم رفتم جلو
سلام بچه ها
نازنین:خانم سپیده لو از بیمارستان چلا
ن آولدین؟!
زینب:خوابیده بود نشد بیارمش
ڪوروش :خانم ماڪه میدونیم سپیده الان ڪجاست پس چرا مارو گول می زنین؟!
موندم چی بگم
ڪوروش :من هی از صبح دارم به اینا میگم سپیده مرده دیگه بر نمیگرده پیشمون این ساده ها باور نمیڪنن
دست ڪوروش رو گرفتمو بردم یه گوشه وگفتم :
آره آره تو راست میگی سپیده مرده
رفته پیشه فرشته ها
حالا تو و من وظیفمون اینه ڪه به بچه ها دلداری بدیم
نه ڪه تو دلشون رو خالی ڪنیم
ڪوروش سرشو انداخت پایینو گفت:باشه خانم .
زینب:حالا شدی پسر خوب. برو به بچه ها بگو برن اتاق ۱۵ میخوام بیام باهاشون
حرف بزنم
ڪوروش :چشم
رفتم تو اتاق براشون قصه حضرت رقیه رو تعریف ڪردم .روضه ای به پا شد
#ابریشم_سرخ
#داستان_واقعی
#قسمت_23
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
┅─═ঊঈ🌸🎀🌸ঊঈ═─┅
سلامتی تمام بیماران علی الخصوص بیماران سرطانی یه سوره حمد عنایت ڪنید
دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقى وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.
خدایا در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک ساز و بر آنچه مقدّر است شدنیها صبر عطا کن و بر تقوی و مصاحبت نیکوکاران موفق دار به یاری خود ای روشنی چشم مسکینان
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
رسول اكرم صلى الله عليه و آله:
با حريص ، مشورت مكن، زيرا بدى آن را(حریص بودن را) در نظرت، زيبا جلوه مى دهد
َا تُشَاوِرْ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَّهَا
علل الشرايع ج2 ص559
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI